شکست در استراتژی


استراتژی شکست نوسان کانال دوبل

دلایل شکست استراتژی ها در یک برند

همه‌ی ما می‌دانیم که به کار بردن استراتژی در اجرای امور و حل مشکلات چقدر اهمیت دارد. اگر قرار باشد یک استراتژی درست عمل کند، باید آن را درست اجرا کرد.

چرا یک استراتژی با شکست مواجه می‌شود

استراتژی زمانی شکست می‌خورد که عوامل اجرایی نتوانند آن را با شرایط و اهداف کسب‌وکار مطابقت دهند. اگر متدهایی که استراتژی پیشنهاد می‌دهد برای کارمندان مبهم باقی بماند، باعث سرگشتگی آن‌ها می‌شود. آن‌ها سعی می‌کنند متوجه شوند دقیقاً چطور می‌توانند راهبردها را به اجرا درآورند. هنگامی‌که سازمان طرح‌های استراتژیک خود را به برنامه‌هایی کوچک‌تر، ملموس‌تر، قابل‌اندازه‌گیری و با اهداف طبقه‌بندی‌شده تبدیل کند، گروه‌های اجرایی متوجه می‌شوند چه وظایفی دارند. آن‌ها می‌توانند حرکتشان را ادامه دهند و اگر از مسیر خارج شدند، راهی بیابند تا دوباره به جاده‌ی هدف بازگردند؛ چراکه در بازار آشفته تجاری امروز، سریع بودن یک امتیاز نیست بلکه یک ضرورت است.

دو باور قدیمی درباره اجرای مؤثر

در پژوهشی که توسط نشریه کسب‌وکار دانشگاه هاروارد صورت گرفته است، دونالد سال (نویسنده، استاد و سخنران استراتژی‌های اجرایی بازار در دانشگاه MITT)، ربکا هومکز (استاد استراتژی و کارآفرینی در دانشکده تجارت و مدیریت لندن LBS) و چارلز سال (محقق و استاد دانشگاه بوستون) یافته‌های خود را در زمینه‌ی اجرای مؤثر استراتژی‌ها بیان کردند. آن‌ها با ۷۶۰۰ مدیر در ۲۶۲ شرکت از ۳۰۰ صنعت مختلف مصاحبه کردند تا داده‌های اطلاعاتی خود را جمع‌آوری کنند. شرکت‌های مورد بررسی اغلب سازمان‌های بزرگی بودند (با نیروی کار متوسط ۶۰۰۰ کارمند و فروش متوسط ۴۳۰ میلیون دلار) و تحقیقات، تمامی بخش‌های مالی از جمله خدمات مالی، فناوری اطلاعات، ارتباطات از راه دور، و نفت و گاز را پوشش می‌داد.

این پژوهش چندین تئوری و باور قدیمی درباره اجرای مؤثر استراتژی‌ها را زیر سؤال برد و رد کرد. در بررسی و بحث علل شکست استراتژی‌ها، باید دو مورد از این باورهای اشتباه را به شما نشان دهیم. سپس دو ابزار ساده که کمک می‌کنند استراتژی‌های خود را عملی کنید، به شما معرفی می‌کنیم:

برندینگ

باور غلط ۱: اجرای خوب یعنی چسبیدن به برنامه

هیچ طرح استراتژیکی نمی‌تواند آینده را به‌طور دقیق پیش‌بینی کند. حتی اگر طرح ما جزئیات دقیق را ارائه کرده باشد و گفته باشد چه کسی باید چه‌کاری را در چه زمانی انجام دهد و چه منابعی مورد نیاز است. در عمل، امکان وقوع بحران‌های پیش‌بینی‌نشده و فرصت‌های غیرمنتظره وجود دارد که در طرح اصلی ذکر نشده‌اند.

وظیفه‌ی رهبران کسب‌وکار این است که شرایط را برای برخورد با موانع و استفاده از فرصت‌های پیش رو آماده کنند و مسیر شرکت را با حوادث تطبیق دهند. بنابراین یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های هر شرکت در هنگام تعیین مسئولیت، فراهم آوردن فضای تصمیم‌گیری صحیح است.

ابزار ۱:

فضاهای تصمیم‌گیری، افرادی را صاحب‌اختیار می‌کنند تا در مواقع ضروری به‌طور مستقل تصمیم‌گیری کنند. هنگامی‌که اتفاق غیر منتظره‌ای رخ دهد، این افراد با شایستگی خود سریعاً تصمیمات مؤثری برای هدایت عملیات اتخاذ می‌کنند.

پاسخ به سؤالات زیر به شما در تعیین فضای تصمیم‌گیری کمک می‌کند:

  • شما در چه مواردی می‌توانید تصمیم‌گیری کنید؟
  • شما در چه مواردی نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید؟
  • چه کسی در خارج حیطه‌ی شما می‌تواند سریعاً تصمیم‌گیری کند؟

برندسازی

باور غلط ۲: ارتباطات معادل ادراک است

(وقتی حرفی زده می‌شود، حتماً دیگران آن را فهمیده‌اند)

درست است که افراد سازمان دقیقا باید بدانند هدف سازمان چیست، چرا به آن‌ها این وظیفه‌ی خاص سپرده‌ شده است، چگونه دپارتمان آن‌ها به هدفش می‌رسد، هر یک از اعضای گروه چه کمکی می‌توانند بکنند و معیارهای موفقیت چه چیزهایی هستند؛ بااین‌حال بسیاری از مدیران اجرایی فکر می‌کنند ارتباطات (مثل ایمیل‌هایی که می‌فرستند و توضیحاتی که برای همگان می‌دهند) به‌طور اتوماتیک فهمیده می‌شوند. در حالی که این‌طور نیست. صِرف اینکه حرفی زده شود یا توضیحی داده شود، به این معنا نیست که سایرین آن را درک کرده‌اند. تضمینی وجود ندارد که بسیاری از کلمات و واژه‌هایی که به زبان می‌آیند، درست شنیده شوند یا باعث شوند کارها به نحو صحیح انجام شوند.

ابزار ۲:

یکی از ساده‌ترین ابزارهایی که می‌توانید از آن برای درک استراتژی استفاده کنید، چهارچوب خروجی است. چهارچوب خروجی پروسه‌ای است برای یافتن هدف و سپس کشف منابع مورد نیاز و نحوه‌ی استفاده از این منابع در راستای رسیدن به آنچه می‌خواهید. استفاده از چهارچوب خروجی برای اجرای استراتژی با جزئی کردن برنامه به زیرمجموعه‌های کوچک‌تر مختص به هر کارمند صورت می‌گیرد. چهارچوب خروجی به شما کمک می‌کند استراتژی خود را به بخش‌های کوچک تقسیم کنید و باعث می‌شود «چرا و چگونه»های کارمندان به‌وضوح پاسخ داده شوند و به‌تبع آن، شما می‌توانید این وضوح را در سراسر بخش‌های مرتبط سازمان توزیع کنید.

چهارچوب خروجی علاوه بر اینکه به کارمندان کمک می‌کند به‌خوبی متوجه مسئولیت‌های خود شوند، آن‌ها را با محصول یا خدمات یا هر نتیجه‌ای که امیدواریم از استراتژی خود به دست آوریم، مرتبط نگه می‌دارد.

مقالات مرتبط:

  • استراتژی های اشتباه در مذاکره که مشتریان را فراری می‌دهند
  • ۳ استراتژی برای توسعه محصول قبل از ورود به بازار

کارمندان باید حس کنند با استراتژی ارتباط برقرار کرده‌اند. تصمیم‌گیری‌های انسان بر پایه‌ی احساس او هستند و هر فرد فعالیت‌هایی را پیشنهاد می‌دهد که باعث به وجود آمدن احساسی خوب در او شوند. اگر تیم شما با استراتژی کاربردی رابطه‌ای برقرار نکند، به آن متعهد نمی‌شود.

این بدان معنی نیست که کار باید فقط بر مبنای لذت و شادی و تشویق باشد. استراتژی‌ها یا برای از بین بردن احساس بد هستند یا افزایش توانمندی. هردوی این‌ها نکات مثبتی هستند.

برندسازی

در اینجا برخی سؤالاتی را که باید در چهارچوب خروجی پرسیده شوند و به‌طور دقیق و با جزئیات پاسخ داده شوند، برای شما می‌آوریم:

۱- شما چه می‌خواهید؟

پاسخ: می‌خواهیم نرخ مشتریانمان را دو برابر کنیم.

۲- این کار برای شما چه سودی دارد؟

پاسخ: باعث می‌شود من از کارم احساس رضایت و کفایت کنم و تیم من را هم هیجان‌زده و خشنود می‌کند، بعلاوه من کمیسیون بیشتری می‌گیرم و می‌توانم درآمد خود را افزایش دهم.

۳- چطور و چه زمانی می‌توانید به این خواسته خود برسید؟

پاسخ: ۵۰ درصد از مشتری‌های حال حاضر ما با تجدید قرارداد با شرکت ما موافق هستند و در طول حداقل دو سال، قراردادشان را با ما توسعه می‌دهند.

۴- کجا، کِی و با چه کسانی می‌خواهید به خواسته خود دست پیدا کنید؟

پاسخ: در دفتر مرکزی که مسئولیت بازار جهانی را به عهده دارد، تا اواسط سال، به همراه چهار تیم کاری.

۵- چقدر حاضرید ریسک کنید یا هزینه بدهید تا به هدفتان برسید؟

پاسخ: ممکن است برخی از مشتریان را که با نگرش و مأموریت ما سازگار نیستند رد کنیم و تمرکزمان را بر مشتریان هم‌تراز با ارزش‌های خود بگذاریم. من با فروش ویژه موافقت می‌کنم تا از این طریق مشتریان جدیدی را شناسایی و جذب کنیم که با اهداف ما هماهنگ هستند. بعلاوه من باید به تیم خود آموزش بیشتری بدهم که باعث می‌شود هر هفته ۳ یا ۴ ساعت مهم را در این سه ماه از دست بدهم.

۶- اگر نتوانید مسیرها را برای رسیدن به خواسته‌ی خود باز کنید چه اتفاقی می‌افتد؟ چه تأثیری بر کسب‌وکار و زندگی شما می‌گذارد؟

پاسخ: اگر نتوانیم به این هدف برسیم بودجه‌ای را که برای سرمایه‌گذاری بعدی روی تولید و توسعه محصول لازم داریم به دست نمی‌آوریم. ممکن است رقیبان سهم ما را از بازار بگیرند. در زندگی شخصی من به خاطر سه فرزندم استرس مالی خواهم داشت چراکه بخشی از کمیسیون من وابسته به همین هدف است.

۷- قدم‌های بعدی شما چیست؟

پاسخ: اول باید یک جلسه با تیم فروش بگذارم و مشخصات یک مشتری مطلوب را برایشان توضیح دهم. باید با تیم بازاریابی هم در مورد بسط چشم‌اندازهای فعلی و یافتن ایده‌های جدید صحبت کنم. باید تیم خود را زیر نظر قرار دهم و مرتب بررسی کنم که در راه برنامه‌های جدیدمان چطور قدم برمی‌دارند. باید اهداف یک‌ماهه تعیین کنیم و پس از گذراندن هر مرحله، با اعضای تیم جشن بگیریم.

۷ استراتژی برای حفظ انگیزه پس از شکست

استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست

استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست چیستند؟ چگونه بعد از هر شکست روحیه خود را حفظ کنیم و به سمت موفقیت حرکت کنیم؟ با ما همراه باشید تا ۷ راهکار کلیدی برایتان شرح دهیم.

شکست خیلی وقت‌ها پایان راه نیست ، بلکه به منزله یک ایستگاه است. در این ایستگاه باید ایستاد ، و فکر کرد. فرآیند کار ، بودجه ، روابط ، و همه چیز را بررسی کرد.

در این نوشتار ما قصد نداریم با ایراد یک سخنرانی انگیزشی شما را به هیجان بیاوریم. بلکه قصد داریم با رویکردی منطقی ، علمی و مثبت‌نگر ، موانع انگیزشی که شکست پیش روی شما قرار می‌دهد حذف کنیم. و شما را به سمت موفقیت رهنمون سازیم. بیشتر به دنبال کسب انگیزش از راه‌های شناختی هستیم تا ایجاد هیجان. پس با ما همراه باشید تا استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست را با هم بررسی کنیم.

فهرست مطالب و عناوین

۱. خود را مسئول بدانید اما سرزنش نکنید.

مسئول دانستن خود در همه کارها و امور یک فضیلت محسوب می‌شود. چون سبب می‌شود کنترل امور را در دست بگیرید. وقتی خود را مسئول می‌دانید ، یعنی باور دارید که می‌توانید تغییر ایجاد کنید. اما این غیر از خود را سرزنش کردن است که مخرب و ضد انگیزه است. داشتن روحیه مسئولیت‌پذیری نباید شما را به ورطه خودسرزنشگری بکشاند. چون سبب می‌شود شما حس بی ارزش بودن و بی‌کفایت بودن را به خود القا کنید. بدین ترتیب روحیه خود را به طور کامل از دست خواهید داد و تنها انتخابی که پیش روی شما باقی می‌ماند ، شکست دوباره است. پس در گام اول درک کنید مسئول بودن امری کاملا متفاوت با خود را مقصر دانستن و سرزنشگری خود است.

عوامل شکست را بیابید.

وقتی شکست می‌خورید ، به احتمال قوی دو دسته عامل موجب شکست شما شده. یک سری عوامل درونی که می‌تواند اشتباهاتی در تفکر ، هدف‌گذاری ، انگیزش ، برنامه‌ریزی و اجراکردن برنامه‌ها باشد.

دسته دیگر هم عوامل بیرونی و خارج از کنترل مستقیم شما هستند.

تنها کاری که در مورد عوامل دسته اول می‌توان انجام داد ، بازنگری و خطایابی و برنامه‌ریزی و اقدام برای رفع آن‌هاست.

در مورد عوامل دسته دوم هم تا جای ممکن بایستی اگر دستتان می‌رسد اصلاحشان کنید. در غیر اینصورت از آن عوامل مخرب فاصله بگیرید.

اگر کارمندانی دارید که وظایفشان را به درستی انجام نمی‌دهند یا در کار شما اخلال ایجاد می‌کنند ، با احترام کامل و بدون مجادله و ناراحتی با ایشان قطع همکاری کنید. اگر رئیستان شخصیتی سلطه طلب و کنترلگر دارد ، و توانایی کنار آمدن با او را ندارید ، شغلتان را عوض کنید.

اگر بستر و شرایط اقتصادی و اجتماعی برای کسب و کار شما مناسب نیست ، در بیزینس پلن خود تغییرات اعمال کنید و سعی کنید منعطف باشید.

پس با مسئولیت‌پذیری کامل و بدون خودسرزنشگری و زیر سوال بردن خود و توانمندی‌های خود ، ضعف‌های خود را بهبود بخشید و تا جایی که از دستتان برمی‌آید ، محیط را اصلاح کنید یا با آن هماهنگ‌تر شوید.

۲. مثبت نگر باشید.

انگیزه مرحله پیش از اراده است ، و هر انگیزشی در ذهن پس از نوعی تفکر اتفاق می‌افتد. اگر مثبت فکر کنید ، و به شکست‌ها و ضعف‌ها بیش از حد لزوم وزن ندهید ، می‌توانید با موفقیت این ایستگاه شکست را پشت سر گذاشته و به مسیر خود به سوی موفقیت ادامه دهید. مهمترین گام در حفظ انگیزه ، مثبت‌اندیشی است.

۳. تفکر استراتژیک داشته باشید.

در قسمت اول دیدیم که عوامل شکست دو دسته هستند ، درونی و بیرونی. این دقیقا با تفکر استراتژیک ارتباط دارد.

در تفکر استراتژیک همیشه یک شخص (یا مجموعه‌ای از اشخاص به عنوان تیم ، گروه و یا سازمان) به مثابه یک سیستم و پیرامون او به عنوان محیط در نظر گرفته می‌شود.

هر شخص یا سازمان دارای دو دسته نقاط قوت و نقاط ضعف است.

محیط پیرامونی نیز عوامل اثرگذار محرک مثبت و منفی روی شخص یا سازمان دارند. این عوامل به ترتیب فرصت‌ها و تهدیدها نامیده می‌شوند.

برای دادن انگیزه به خود ، روی دو دسته نقاط قوت درونی و فرصت‌های بیرونی تمرکز کنید. سعی کنید در زمینی بازی کنید که نقاط ضعف شما ، شما را به دام نیندازند ، یا تهدیدهای محیط روی شما تأثیرگذار نباشد.

مثلا اگر میخواهید فروشندگی کنید ولی چندان مهارت ارتباطی اجتماعی برای فروش مستقیم ندارید ، روی فروش اینترنتی و دیجیتال مارکتینگ تمرکز کنید.

اگر بالا رفتن قیمت دلار به عنوان تهدید باعث اخلال در بعضی فرآیندهای کسب و کار شما می‌شود ، کسب و کار خود را از واردات محوری خارج کرده و صادرات محور کنید. تا این عامل تهدید نقش معکوس پیدا کند و برای شما ایجاد فرصت کند.

۴. توجه بیشتر به نقاط قوت درونی و فرصت‌های بیرونی

همیشه سعی کنید در میدانی بازی کنید که ویژگی‌های شخصیتی ، فکری و رفتاری شما ، نقطه قوت و برگ برنده‌تان باشد.

مثال: شما فردی منطقی و استدلالی هستید ، و این جزء ویژگی‌های شخصیتی و بارز شماست. پس بایستی در جایی فعالیت کنید که این ویژگی شخصیتیتان نقطه قوت شما باشد. مشاغل و کسب و کارهایی که با هنر و احساسات سر و کار دارند ، شاید مناسب شما نباشند.

برعکس اگر شخصیتی هنری و خلاق دارید ، فعالیت‌هایی مثل حسابداری برای شما احتمالا مناسب نیستند. بهتر است فعالیت موسیقی یا سینمایی انجام دهید.

البته این معیارها قطعی نیستند ، و افراد ممکن است شخصیت‌های مختلف و حتی ادغام شده داشته باشند. مثلا یک نفر هم منطقی و هم خلاق و هنری باشد.

پس این موضوع اهمیت فراوان خودشناسی و تحلیل شخصیت‌شناختی خود را می‌رساند. می‌توانید از تست‌های شخصیت‌شناسی و یا استعدادیابی استفاده کنید. و این را به عنوان یکی از استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست در نظر بگیرید. زیرا خودشناسی به شما انگیزه لازم برای پیشرفت را خواهد داد.

حال که نقاط قوتتان را شناختید ، به دنبال محیطی باشید که با این نقاط قوت همگرا باشند و برای شما ایجاد فرصت کنند. این همگرایی انگیزه شما را چندین برابر خواهد کرد.

مثلا شما استعداد در کاری فنی مثل تراشکاری دارید و از آن طرف هم فرصت‌های خوبی برای رشته شما ایجاد شده ، مثلا اتحادیه‌های صنفی تشکیل شده یا در تولید یا واردات فلزات تسهیلاتی ارائه شده است. ترکیب این استعداد و فرصت می‌تواند انگیزه‌آفرین باشد.

پس در درجه اول باید به دنبال تقویت نقاط قوت درونی و شناسایی فرصت‌های همگرا با آن باشید تا اینکه به مقابله با نقاط ضعف درونی و تهدیدهای محیطی بپردازید. و بدانید که برخی ویژگی‌های شما در محیط پیرامونی خاصی نقطه قوت شما می‌شوند و در جا و مکان دیگر ، همان نقطه قوت ممکن است نقطه ضعفتان شده و شما را به دام بیندازد.

اینفوگرافی: استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست.

۵. با استفاده از تفکر چندبعدی و واگرا ، به مسئله از دیدگاه‌های مختلف نگاه کنید و نتیجه‌های متفاوت بگیرید.

شکست خود را از ابعاد مختلف بررسی کنید و ببینید آیا می‌توانید با تحلیل وقایعی که رخ داده ، به یک نبوغ یا استعداد پنهان و کشف نشده در خود پی ببرید؟ شکست را فرصت مهمی برای شناخت عمیق خود و توانایی‌هایتان ارزیابی کنید.

شاید شما فقط در نتیجه شکست خورده باشید ولی فرآیند کار شما درست بوده. نقاط قوت فرآیند کاری خود و تلاشها و وظایفی که به نحو احسن انجام داده‌اید یادداشت کنید.

شاید برعکس ، توانایی و تلاش شما در حد مورد انتظار نبوده اما به یک هدف ناخواسته دیگری برسید. مثال نه چندان خوب ، مثال دزدی است که برای سرقت لوازم منزل برنامه‌ریزی کرده. اما پس از ورود به خانه قربانی ، می‌بیند یک گلدان آنتیک ارزشمند روی میز است. آن را برداشته و متواری می‌شود.

بررسی کنید شکست در استراتژی و ببینید چه دستاوردی از طی مسیر فرآیند خود داشته‌اید. شاید دستاوردی کسب کرده باشید که در وهله اول جلب توجه نکند. ولی به قدری ارزشمند است که شکست شما را کاملا تحت الشعاع قرار دهد.

مدل فکری که از این چارچوب پشتیبانی می‌کند ، تفکر واگرا نامیده می‌شود. در تفکر واگرا که برای ایده‌یابی هم کاربرد زیادی دارد ، شما از یک فکر به فکر دیگر و از یک نتیجه به نتیجه دیگر می‌رسید. برخلاف تفکر همگرا که در آن مسیر مشخصی از مقدمه تا نتیجه وجود دارد و گزاره‌هایش قطعی هستند.

شاید نقطه ضعف شما قابل بهبود باشد و با برنامه‌ریزی و تلاش مناسب بر آن فائق بیایید. وقتی دید روشنی از ضعف خود و ایده‌آلتان داشته باشید ، یعنی بدانید کجا هستید و می‌خواهید به کجا بروید ، انگیزه لازم برای حرکت به جلو را خواهید یافت.

بدانید تفکر ساکن و تک‌بعدی ، مانع شناختی مهمی برای حفظ انگیزه پس از هر شکست است. پس مهارت تفکر چندبعدی و تفکر واگرا را در خود تقویت کنید.

۶. فرآیند کاری خودتان را در سطوح مختلف بررسی کنید.

یکی از مهم‌ترین استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست این است که سطوح فرآیند کاری خود را بررسی کرده و ببینید اشکال و ناهماهنگی از کجاست.

بررسی در سطح نگرش

نگرش‌ها ، باورها ، استانداردها و خطوط قرمز خود را کامل بررسی و میزان تطبیق آن با شغلتان را بررسی کنید. آیا کار شما با اصول و باورهای شما سازگار است؟ یا اینکه آن‌ها را نقض می‌کند؟ شاید احتیاج دارید اصول و باورهای خود را مجددا بررسی کنید.

بررسی در سطح مهارت

آلترناتیوهای مهارت خود را بررسی کنید: شاید شما در یک مسابقه دو سرعتی شکست بخورید. چون بدن شما ظرفیت لازم برای سریع بودن را ندارد. آیا ولی حتما در دو استقامتی هم حرفی برای گفتن نخواهید داشت؟

اگر با علم تربیت بدنی آشنا باشید ، خواهید دانست که سرعت تنها یکی از پارامترهای موفقیت ورزشی است.

سایر پارامترها عبارتند از قدرت ، استقامت ، انعطاف و چابکی. پس اگر می‌خواهید ورزشکار موفقی باشید ، پارامترهای دیگر ورزش را هم امتحان کرده و روی بهترین شکست در استراتژی استعداد خود سرمایه‌گذاری کنید. همان مثال دو استقامتی هم گویای مطلب است.

در حوزه بیزینس هم این امر صادق است. مثل مثالی که در ابتدا زدیم. شما بازاریاب هستید ولی مهارت ارتباطی مستقیم خوبی ندارید. اما در مقابل در کامپیوتر و اینترنت خبره هستید. پس همین بازاریابی را در بستر اینترنت و شبکه‌های اجتماعی انجام دهید. و پرزنتیشن حضوری را به همکار دیگرتان بسپارید.

شاید هم بتوانید با اندکی تمرین و تلاش بر ضعف ارتباطی خود فائق بیایید و با تلفیق فروش اینترنتی و پرزنتیشن حضوری ، توانمندی خود را چندبرابر کنید.

بررسی در سطح روابط کاری

آیا چیز غلطی در روابط کاری شما وجود دارد؟ آیا روابط کاری شما با روابط دوستی آمیخته شده و قاطعیت و جدیت لازم را ندارد؟ یعنی اگر مدیر شرکتی هستید بیش از اندازه با کارمندانتان صمیمی شده‌اید و در درخواست وظیفه از ایشان جدی نیستید؟ یا برعکس خیلی خشن و نامحترمانه با آنها برخورد می‌کنید؟

دو راهکار:

  1. ارتباط کاری خود را با همکاران ، کارمندان و رؤسا متعادل کنید. با همگی آن‌ها آرام ، صمیمی و توأم با جدیت برخورد کنید. با آن‌ها رودربایستی نداشته باشید اما در عین حال احترامشان را هم حفظ کنید.
  2. اگر ارتباط قابل اصلاح نیست ، سعی کنید آن افراد را تغییر دهید. اگر آن فرد مشکل‌دار رئیس شماست ، با حفظ احتیاط‌های لازم شغلتان را عوض کنید.

بررسی در سطح محیط بسترهای شغلی

بررسی آلترناتیوهای محیط شغلی: شاید مهارتی که شما دارید از آن استفاده می‌کنید ، مناسب محیط شغل فعلیتان نیست. یا به درد سیستمی که برای آن کار می‌کنید نمی‌خورد. شاید مهارت شما مناسب یک محیط شغلی یا شرکت دیگری باشد. شاید در شرکت دیگری بیشتر به مهارت شما نیاز داشته باشند. و شاید نیاز باشد کسب و کار مستقل خود را راه بیندازید.

در کل سعی کنید سطحی به موضوع نگاه نکنید. با لایه‌بندی موضوع نظیر آنچه انجام دادیم ، مسئله را در سطوح مختلف تحلیل کنید و ناهنجاری را بیابید.

۷. برخورد با نقاط ضعف ساختاری

دور زدن نقطه ضعف و تبدیل آن به نقطه قوت همیشگی هم نیست. برخی نقاط ضعف هستند که نسبی نیستند و عمومیت دارند. (یعنی در موقعیتی ضعف و در موقعیت دیگری قدرت نیستند.) این نقاط ضعف فراگیر هستند و تمام زمینه‌ها و ابعاد شخصیتی و رفتاری شما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. و اگر فکری به حالشان نکنید آینده شما را متأسفانه نابود خواهند کرد.

مثلا شما اهمال‌کار هستید و عادت دارید کارها را به تعویق شکست در استراتژی بیندازید. از چنین ضعفی دیگر نمی‌توان فرار کرد و به هیچ شکلی هم نمی‌شود آن را توجیه کرد.

هیچ رشته و حرفه‌ای وجود ندارد که یک فرد اهمال‌کار بتواند در آن موفق شود. پس در این حالت چاره‌ای جز رویارویی مستقیم و مبارزه با آن نقطه ضعف وجود ندارد.

در چنین حالتی هم بایستی مقدورات و توانایی خود را در نظر بگیرید. در حل نقاط ضعف ساختاری واقع‌بین باشید و توقع بیجا از خود نداشته باشید.

به خاطر داشته باشید که تغییرات دو دسته هستند ، تغییرات تدریجی و تغییرات ناگهانی. تغییرات ناگهانی به سرعت شما را به نتیجه می‌رسانند اما کنترل عوارضشان سخت‌تر است. و ممکن است به شدت وضع شما را بی‌ثبات و ناپایدار کنند. در مقابل تغییرات آهسته و تدریجی دیرتر به نتیجه می‌رسند. اما ثبات و پایداری بیشتری در شما ایجاد خواهند کرد. مانند طرز فکر ژاپنی‌ها در سیستم کایزن (بهبود مستمر).

ما نمی‌خواهیم بگوییم کدام دسته از تغییرات خوب یا بد هستند ، شما با توجه به شرایطتان باید یکی از آن‌ها را انتخاب کنید. سن و سال ، شرایط خانوادگی و اجتماعی و ویژگی‌های شخصیتی شما از جمله عوامل اثرگذار بر تصمیم‌گیری خواهند بود.

شاید لازم باشد اقتضایی عمل کنید ، و هر دو دسته تغییر را در برنامه توسعه فردی یا رشد سازمانی خود بگنجانید.

مثلا دارای دو برنامه سازمانی در کسب درآمد باشید ، یک برنامه بلندمدت کسب سود حاصل از فعالیتهایتان. و یک برنامه سود کوتاه مدت برای حضور شرکتتان در بازار بورس.

جمع‌بندی

با توجه به مطالب بیان شده ، می‌توانیم اینگونه جمع‌بندی و خلاصه کنیم:

  • خود را مسئول شکست بدانید اما بابت آن خود را سرزنش نکنید. خودسرزنشگری افراطی شما را در مسیر فرسایشی و تکرار تجربیات تلخ قرار خواهد داد. عوامل ضعف درونی را برطرف کنید. عوامل بیرونی شکست را تعدیل و در صورت امکان اصلاح کنید یا از آن‌ها فاصله بگیرید. پرهیز از سرزنش افراطی برای حفظ انگیزه مهم است.
  • مثبت‌نگر باشید. دید مثبت امکانات بیشتری را برای حل مشکلات پیش روی شما قرار خواهد داد. و انگیزه شما افزایش می‌یابد.
  • تفکر استراتژیک داشته باشید ، نقاط ضعف و قوت درونی و فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی را بشناسید.
  • تا حد ممکن توجه‌تان را بر نقاط قوت خود و اتحاد آن با فرصت‌های محیطی پیرامونی متمرکز کنید.
  • با استفاده از مدل تفکر چند بعدی و تفکر واگرا ، به مسئله نگاه کنید و شکست خود را تحلیل کنید. شاید به یک استعداد درونی کشف نشده برسید.
  • در سطوح مختلف نگرش ، مهارت ، روابط و بسترهای کاری و شغلی ، فرآیند کاری خود را بررسی کنید و ناهماهنگی‌ها را بیابید.
  • ضعف‌های ساختاری را بشناسید و برای رفع آن‌ها برنامه‌ریزی کنید.

در این نوشتار که ویدیوی آن هم تقدیم شما می‌شود ، سعی کردیم استراتژیهای حفظ انگیزه پس از شکست را بیان کنیم. موانع شناختی حفظ و تقویت انگیزه را که شکست ایجاد می‌کند بشناسیم و تا حد ممکن راهکارهایی ارائه دهیم. حتما نظر ، پیشنهاد یا انتقاد خود را مطرح کنید.

استراتژی معاملاتی شکست جعلی یا ناقص (False Breakout)

الگوهای شکست جعلی (False Breakout)

شکست های جعلی یا ناقص دقیقاً همان چیزی هستند که از اسمشان پیداست : شکستی که نتوانسته فراتر از یک سطح ادامه دهد و منجر به شکست جعلی” از آن سطح شده است. الگوهای شکست جعلی یکی از مهم ترین الگوهایی هستند که معامله گران سبک پرایس اکشن باید برای یادگیری آن اقدام کنند ، زیرا شکست جعلی اغلب سرنخ بسیار خوبی است که ممکن است نشان دهد قیمت در حال تغییر جهت است یا ممکن است روند به زودی از سر گرفته شود. شکست جعلی یک سطح می تواند به عنوان یک فریب” از سوی بازار تصور شود ، زیرا به نظر می رسد قیمت شکسته خواهد شد ، اما پس از آن به سرعت مع می شود ، و همه کسانی که این شکست را طعمه” فرض کرده اند ، فریب می دهد. اغلب به این صورت است که آماتورها وارد آنچه به نظر می رسد یک شکست آشکار” است می شوند و سپس افراد حرفه ای بازار را به سمت دیگری سوق می دهند.

به عنوان یک معامله گر پرایس اکشن ، باید نحوه استفاده از شکست های جعلی را بیاموزید تا به جای اینکه قربانی آنها شوید از آن ها به نفع خود استفاده کنید.

در اینجا دو نمونه واضح از شکست های جعلی در زیر و بالای سطح کلیدی به تصویر کشیده شده است. توجه داشته باشید که الگوهای شکست جعلی می توانند در اشکال مختلفی به وجود آیند. گاهی اوقات یک شکست جعلی در قالب شکست جعلی اینسایدبار روی می‌دهد یا صرفاً نشانگر الگوی پین بار (Pin Bar) یا الگوی جعلی (fakey) است ، و بعضی اوقات هم اینگونه نیست و هیچ الگوی خاصی را نمایش نمی ‌دهد :

falsebreaks

شکست جعلی معمولاً یک حرکت در خلاف روند بازار است. این حرکت نشان می‌دهد که معامله‌ گران به صورت احساسی به جای منطق و تفکر رو به جلو ، با شکست سطح کلیدی وارد بازار شده ‌اند. به‌ طورکلی، علت وقوع شکست جعلی ورود معامله‌گران غیرحرفه ‌ای و آماتور به بازار ، یا ورود معامله گرانی که دست ضعیفی” در بازار دارند و فقط وقتی احساس امنیت” می کنند وارد بازار می شوند می باشد. این بدان معنی است که معامله ‌گر زمانی وارد بازار شده که حرکت در یک مسیر بیش‌ از اندازه ادامه یافته و در حال حاضر بازار در شُرف اصلاح (retrace) یا بازگشت است، یا اینکه معامله‌گران پیش از موعد مقرر، شکست سطح کلیدی پشتیبانی (support) یا مقاومت (resistance) را پیش‌بینی کرده‌اند

در مقابل، معامله‌گران خبره و حرفه ای بازار منتظر اقدامات اشتباه آماتور ها و شکست جعلی می‌مانند، تا با حد ضرر (stop loss) کوتاه و احتمال سود بالا وارد بازار شوند.

جهت تشخیص شکست جعلی باید نظم و حس ششم قوی داشت تا بتوان تشخیص داد چه موقع احتمال وقوع یک شکست جعلی وجود دارد و شما هرگز نمی توانید الگوی شکست جعلی را تشخیص دهید ،تا زمانی که الگو در بازار تشکیل ‌شده باشد. نکته مهم این است که بدانیم آنها چگونه به نظر می رسند و چگونه می توان با استفاده از آنها معامله کرد ، که در ادامه در این خصوص بحث خواهیم کرد…

نحوه معامله با الگوهای شکست جعلی (false breakout)

شکست جعلی در تمامی حالت های بازار رخ می دهد : رونددار (trending) ، تثبیت کننده (consolidating) ، ضد روند (counter-trend) اما بااین‌ حال، بهترین روش معامله این الگو در جهت روند روزانه بازار است ، همان طور که در نمودار زیر می بینیم.

توجه داشته باشید ، در نمودار زیر ، روند بازار نزولی است و چندین شکست جعلی رو به بالا روی ‌داده است. زمانی که چندین شکست جعلی در خلاف جهت روند بازار روی می ‌دهد، می‌توان چنین برداشت کرد که روند غالب بر بازار دوباره فعال‌ شده است. معمولاً این یک سیگنال بسیار خوب است که نشان می دهد روند آماده برای از سرگیری است. معامله گران تازه ‌کار علاقه زیادی به معامله از کف قیمتی (bottom ) در روندهای نزولی و اوج قیمتی (top ) در روندهای صعودی دارند، دلیل اصلی شکست‌های جعلی در برابر روند مانند آنچه در زیر می بینیم هم دقیقاً همین موضوع است. در هرکدام از شکست‌های جعلی نمودار زیر، احتمالاً معامله گران تازه ‌کار چنین تصور می ‌کردند که روند نزولی به پایان رسیده است، به همین دلیل اقدام به خرید کرده ‌اند ، بلافاصله پس از شروع این خرید ، معامله گران خبره وارد بازار شده ‌اند، از قدرت موقتی ایجاد شده در روند نزولی بازار استفاده کرده و وارد معامله فروش شده ‌اند ، که در پی آن، روند نزولی دوباره فعال ‌شده و اکثر معامله گران تازه‌ کار که سعی در استفاده داشتند به حد ضرر رسیده ‌اند.

نمودار زیر نمونه هایی از شکست های جعلی در بازار روند نزولی را نشان می دهد. توجه داشته باشید که هر کدام منجر به از سرگیری روند شده اند …

falsebreaks2

شکست‌های جعلی در بازارهای بدون روند هم بسیار رایج هستند. معامله گران معمولاً سعی می‌کنند با شکست کف یا سقف دامنه نوسانی (بازار بدون روند) وارد معامله شوند. اما معمولاً قیمت کمی بیش از تصور آن‌ها در دامنه نوسانی باقی می‌ماند. به همین دلیل، شکست جعلی در سطوح کف و سقف دامنه نوسانی به ‌دفعات ظاهر می‌شود.

معامله در بازاری که قیمت در بین دو سطح کلیدی در حال نوسان است (range-bound market ) ، می‌تواند بسیار سود آور باشد. زیرا می توانید با سیگنال یابی در محدوده دامنه نوسانی به ‌راحتی وارد معامله شوید.

بهترین راه برای در امان ماندن از شکست ‌های جعلی در بازارهای محدود نوسانی، این است که منتظر بسته شدن قیمت به مدت دو روز یا بیشتر در خارج از محدوده نوسانی بمانید. اگر این اتفاق بیفتد به احتمال زیاد بازار از محدوده خارج ‌شده است و روند جدیدی را شروع کرده است.

در نمودار زیر می توانیم ببینیم که چگونه معامله گران حرکات قیمتی یا پرایس اکشن به کمک شکست جعلی که در قالب پین بار (Pin Bar) ظاهر شده ، می‌توانند در بازار محدود نوسانی وارد معامله شوند. به این موضوع توجه کنید که در اینجا، شکست جعلی پین بار در مقاومت کلیدی بازار روی ‌داده و همچنین دوشکست جعلی هم در سطح حمایت دامنه محدود نوسانی ظاهر شده است. معامله گران باتجربه تر همچنین می توانند شکست های جعلی را معامله کنند که شامل یک محرک پرایس اکشن مانند پین بار نباشد. دو شکست جعلی پشتیبانی در نمودار زیر هر دو سیگنال خرید بالقوه برای یک معامله گر پرایس اکشن زیرک هستند…

الگوهای شکست جعلی گاهی اوقات می توانند سیگنالی از شروع روند جدید و پایان روند فعلی بازار باشند .

در نمودار زیر ، می‌توان دید که مقاومت کلیدی بازار در دو مرحله مانع از رشد قیمت شده است و در بار سوم، شکست جعلی در قالب استراتژی شکست جعلی پین بار (Pin Bar) ظاهر شده که سیگنالی از حرکت نزولی قوی احتمالی است.

همان طور که در این نمودار مشاهده می کنیم ، نه‌ تنها شکست جعلی سیگنالی از حرکت نزولی بوده، بلکه روند نزولی جدیدی را هم آغاز کرده است…

falsebreak4

نکاتی در خصوص معاملات الگوی شکست جعلی (False Breakout)

۱ – شکست های جعلی در بازارهای رونددار (trending market) ، بازارهای محدود (range-bound) و خلاف روند رخ می دهند. در همه شرایط بازار به آنها توجه کنید زیرا اغلب سرنخ هایی راجع به روند آتی بازار را نشان می دهند.

۲ – معامله در خلاف روند (counter-trend) ، کار دشواری است. بهترین روش برای معامله در خلاف روند به این صورت است که منتظر ظهور شکست جعلی از سطح کلیدی (مثل سطوح حمایت یا مقاومت) بمانید و بعداً با توجه به سیگنال صادرشده وارد بازار شوید ، همان طور که در آخرین مثال بالا نشان داده شده است.

۳ – شکست جعلی تصویری از نبرد میان معامله گران تازه‌ کار و خبره را به ما نشان می دهد ، از این رو راهی برای معامله با افراد حرفه ای به ما ارائه می دهد. نحوه ی تشخیص و معامله الگوهای شکست جعلی را بیاموزید ، این امر می تواند پنجره ی جدیدی را به روی شما باز کند.

بن بست در استراتژی؛ شکست در تاکتیک

notify me

چاپ تمام شده ؛ درصورت چاپ مجدد به من اطلاع بده

تخفیف اولین سفارش

چیستی و نحوه وجود فرهنگ

مجله بوک روم

کانال انتشارات کتاب فردا

خرید و فروش کتاب دسته دوم

نذر مخصوص

معرفی کتاب

مولف در این کتاب با توجه به اسناد قطعی، مصاحبه ها و سندهای به دست آمده از منافقین و همچنین تجربه های زیاد در عرصه فرماندهی دفاع مقدس، به بررسی دلایل و عوامل شکست منافقین در عملیات فروغ جاویدان (مرصاد) پرداخته است. وی در این کتاب از افق هایی پرده برمی دارد که تا به حال توسط کسی کشف نشده است که خواندن آن برای مخاطبان این عرصه می تواند بسیار جذاب باشد. ایشان در این کتاب عوامل شروع این عملیات و نقش سازمان منافقین را در دفاع مقدس بررسی کرده اند. همچنین در این کتاب با گذری بر پیشینه این گروهک تروریستی به فعالیت های آنها در قبل و بعد از انقلاب نیز پرداخته است.

این کتاب از لحاظ محتوایی و روایی بسیار جذاب و از ساختار مطلوب و اطلاعات دست اول و مفیدی برخوردار است و به گفته شعبانی، نویسنده کتاب "بن بست در استراتژی، شکست در تاکتیک" در اصل، تحقیقی است که زیر نظر سرلشگر حسین باقری به نگارش در آورده و بسیاری از مطالب آن قابل چاپ شدن نیست و اطلاعات طبقه بندی شده ای دارد.

شعبانی در زمان تجاوز منافقین به کشور فرمانده سپاه چهارم بعثت در کرمانشاه بوده و خود به صورت نزدیک از طرح ریزی این عملیات در سطوح فرماندهی تا ورود عملی به میدان جنگ را نظاره گر بوده است و این کتاب در واقع روایتی است از واقعیت هایی که در پیش روی این نویسنده رخ داده است.

کتاب «بن بست در استراتژی، شکست در تاکتیک» دارای رتبه اول گروه نظامی و امنیتی نهمین دوره کتاب سال سپاه و همچنین اثر برگزیده بیست و هفتمین دوره جایزه کتاب فصل جمهوری اسلامی ایران (پاییز 1392) است و به عنوان کتاب شایسته تقدیر در شانزدهمین جایزه کتاب سال دفاع مقدس معرفی شده است.

استراتژی شکست نوسان کانال دوبل

استراتژی شکست نوسان کانال دوبل، برخلاف طولانی بودن عنوان، روشی ساده است که مناسب هر تایم فریمی می‌باشد و اندیکاتور RSI و میانگین متحرک نقش مهمی در این استراتژی دارد. فقط کافی است حداکثر و حداقل (High and Low) میانگین متحرک‌ها را تنظیم نمایید.

استراتژی شکست نوسان کانال دوبل برای هر پلتفرمی و در تایم فریم ۱۵ دقیقه (M 15) و بالاتر مناسب است.

اندیکاتورها:

■ RSI (11) با Level 56 و Level 35

■حداکثر (High) میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20)

■حداقل (Low) میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20)

■ حداکثر (High) میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 )

■ حداقل (Low) میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 )

چه زمانی وارد پوزیشن خرید می‌شویم:

اگر خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) بالای خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20) باشد و RSI (11) بالای ۶۵ باشد، می‌توان وارد پوزیشن خرید شد.

چه زمانی وارد پوزیشن فروش می‌شویم:

اگر خط حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) پایین خط حداقل میانگین متحرک ساده ۲۰ (SMA 20) باشد و RSI (11) زیر ۳۵ باشد، می‌توان وارد پوزیشن فروش شد.

با این حال اگر طول کندل باز شدن قیمت، دو برابر کندل قبلی باشد، نبایستی پوزیشنی گرفته شود.

حد ضرر (SL): هنگام باز کردن پوزیشن خرید، حد ضرر (SL) را روی حداقل میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) بگذارید . هنگام پوزیشن فروش، حد ضرر را روی حداکثر میانگین متحرک ساده ۵ (SMA 5 ) قرار می‌دهیم.

زمان خروج: در پوزیشن خرید، حد سود (TP) را زمانی که RSI (11) زیر ۶۵ قرار گرفت، و برای پوزیشن فروش زمانی که RSI (11) بالای ۳۵ رفت، قرار دهید.

استراتژی شکست نوسان کانال دوبل

نویسنده و مترجم: خانم هانیه عظیم زادگان

علی صابریان

از سال 1390 که مجموعه خانه سرمایه شروع به کار کرد با برگزاری ۳۱ دوره جامع آموزشی بلند مدت، بیش از ۶۰۰۰ تحلیلگر را وارد بازار سرمایه کرده‌ایم. تمام تلاش من و همکارانم ایجاد مرجعی برای آموزش واقعی و صحیح موفقیت مالی و سرمایه گذاری بوده است مرجعی که کمک می کند زندگی بهتری برای خود و اطرافیانمان بسازیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.