ادامه روند نزولی شاخص کل بازار سرمایه
امروز هم فشار عرضه ها در بازار سرمایه باعث شد تا شاخص اصلی این بازار رو به پایین حرکت کند و بازار قرمز بسته شود.به گزارش فولادبان، بورس اوراق بهادار تهران امروز هم از ابتدای معاملات با فاز منفی کار خود را آغاز کرد.معاملات به گونه ای رقم خوردند که این بازار همچنان قرمز باقی بماند و از روز گذشته قرمزتر باشد.کارشناسان بازار سرمایه عقیده دارند که رشد سهم های بانکی بر خلاف سایر نمادها، خبرهای مثبتی است که از برجام شنیده می شود چرا که خبرهای مثبت برجام نشانه افت قیمت دلار، اما وضعیت بهتر بانک هاست.به هر ترتیب، شاخص کل بورس تا آخرین دقایق معاملات، ۶ هزار و ۸۴۶ واحد سقوط کرد تا به نقطه یک میلیون و ۳۵۷ هزار و ۹۲ واحدی برسد. شاخص هم وزن هم مانند روزهای گذشته به سقوط خود ادامه داد و با افت یک هزار و ۶۸۰ واحدی، به ۳۷۲ هزار و ۴۹۴ واحد رسید.شاخص فلزات اساسی هم از دیگر شاخص های بازار جا نماند و با ریزش ۴ هزار و ۵۷۶ واحدی، رقم یک میلیون و ۷۲ هزار و ۹۰۲ واحدی را نشان داد.
در معاملات امروز بورس، نمادهای «شستا»، «فولاد» ، «وبملت»، «برکت»، «کویر»، «خگستر» و «نوری» بیشترین تراکنش را تجربه کردند. نمادهای «فارس»، «نوری»، «فولاد» ، «اخابر»، «پارس»، «شفن» بیشترین تاثیر مثبت و «وبملت» هم بیشترین تاثیر منفی را روی شاخص داشتند.شیمیایی، خودرو و بانک ها هم برترین گروه های صنعت بودند.امروز، نمادهای فولادی عرضه زیادی داشتند چراکه کمبود گاز و کاهش تولید پیش بینی های منفی برای این صنعت به دنبال داشته است.به هر حال، نمادهای «فجر»، «فخاس» و «فولاد» افت قیمت شدیدی را تجربه کردند.نمادهای معدنی «کچاد» و «کگل» هم قرمز بسته شدند.نماد «ذوب» هم در بازار فرابورس کاهش قیمت را تجربه کرد.
بورس وارد فاز نزولی شده است؟
بازار سرمایه در هفته سوم شهریور پس از ۱۲ هفته رشد، نزولی شد، همین مساله فاز روند نزولی سهامداران حقیقی بورس را مجاب کرده است تا فعلا دست از معامله برداشته و روند خروج پول سرعت بیشتری بگیرد.
– فارس نوشت: بورس اوراق بهادار تهران در هفتههای اخیر روند متعادل و صعودی خود را کنار گذاشته و یک روند نوسانی را در پیش گرفته است. این مساله سبب ایجاد نگرانی برای سهامداران حقیقی شده و افزایش خروج پول از بازار سرمایه یکی از نشانههای این نگرانی بوده است.
بازار سرمایه پس از ۱۲ هفته رشد، در هفته سوم شهریور با کاهش در شاخص کل و شاخص کل هموزن مواجه شد، تا روند صعودی بورس به فراموشی سپرده شود.
همین مساله سهامداران حقیقی بورس را مجاب کرده است تا فعلا دست از معامله برداشته و روند خروج پول سرعت بیشتری بگیرد.
حرکت همزمان شاخص کل و شاخص کل بورس به صورت همزمان نشان میدهد، علاوه بر لیدرهای بازار، سهمهای کوچک نیز روند مشابه نمادهای شاخص ساز داشته و همین مساله سبب شده تا کل بازار سرمایه در هفته سوم شهریور روندی یکپارچه نزولی به خود بگیرد.
برخی از کارشناسان معتقدند، در هفته آخر شهریور ماه (هفته آینده) با توجه به اتمام زمان تسویه حساب اعتباری کارگزاریها به نظر میرسد کم کم باید شاهد پایان فروشها و همچنین شروع و خریدهای بالا توسط فعالین بازار باشیم که این خریدها در هفته اول مهر نیز میتواند ادامه داشته باشد.
کاهش شاخص کل بورس پس از ۱۲ هفته
بورس در هفته سوم شهریور فراز و نشیب زیادی داشت. در ابتدای هفته تا یک میلیون و ۵۳۰ هزار واحد بالا رفت و در میانه هفته تا رقم یک میلیون و ۴۷۵ هزار واحد پائین رفت. یعنی فاصله قله و قعر شاخص در هفته گذشته ۵۵ هزار واحد بود.
شاخص کل بورس در هفته گذشته با کاهش تقریبا ۳۸ هزار واحدی مواجه شد و همین مساله باعث افت ۲.۵ درصدی این شاخص نسبت به آخرین روز کاری هفته پیش از آن شد.
پیشی گرفتن شاخص کل هموزن در منفیها
در هفته سوم شهریور شاخص کل هم وزن نیز سقوط کرد و در پایان هفته نسبت به هفته فاز روند نزولی پیشین ۱۵ هزار و ۶۳۹ واحد پائینتر ایستاد و به رقم ۴۵۰ هزار و ۴۵۹ واحد رسید.
شاخص کل هموزن با بازدهی منفی ۳.۳۵ درصدی در هفته گذشته پایینتر از هفتههای گذشته قرار گرفت. همین مساله سبب شده است، برخی از تحلیلگران ورود بورس به فاز منفی را تائید کرده و روند اصلاحی بازار سرمایه در یک ماه آینده را پیش بینی کنند.
افزایش میانگین ارزش معاملات و کاهش ارزش معاملات خرد
میانگین ارزش کل معاملات در هفته سوم شهریور، ۲۶ هزار و ۳۳۴ تومان بود که نسبت به رقم ۲۱ هزار و ۲۹۱ میلیاردی هفته پیشین، رشد ۲۳ درصدی داشته است. کمترین رقم ارزش معاملات کل در روز سه شنبه بود که ارزشی معادل ۱۶ هزار و ۸۶۳ میلیارد تومان داشت و بالاترین رقم هفته روز چهارشنبه محقق شد که به رقم ۳۶ هزار و ۴۳۱ میلیارد تومان بالغ شد.
در این هفته، میانگین ارزش معاملات خرد بورس ۶ هزار و ۴۸۹ میلیارد تومان بود که نسبت به رقم ۹ هزار و ۱۳۷ میلیاردی هفته فاز روند نزولی پیشین، افت ۲۸ درصدی داشته است. بالاترین رقم هفته ۷ هزار و ۵۳۷ میلیارد تومان بود که در روز شنبه ثبت شد و پایینترین رقم نیز به روز چهارشنبه برمیگردد که ۵ هزار و ۶۹۶ میلیارد تومان بود که کمترین رقم در ۲۸ روز کاری گذشته از ۱۲ مرداد ماه به این سو است.
افزایش ۱۹۳ درصدی صفهای فروش و رشد ۵۰ درصدی صفهای خرید
میانگین ارزش صفهای فروش در هفته اخیر ۲۲۳ میلیارد تومان بود که از میانگین هفته پیشین ۱۴۷ میلیارد تومان بیشتر بود و رشد ۱۹۳ درصدی داشته است. بالاترین رقم هفته ۵۸۸ میلیارد تومان بود که در روز یکشنبه ثبت شد و پایینترین رقم به روز سه فاز روند نزولی شنبه برمیگردد که ۱۹ میلیارد تومان بود.
میانگین ارزش صفهای خرید در هفته گذشته هزار و ۵۲ میلیارد تومان بود که از میانگین هفته گذشته ۳۵۱ میلیارد تومان بیشتر بود. به عبارت دیگر، در این هفته، میانگین ارزش صفهای خرید ۵۰ درصد افزایش یافته است.
بالاترین رقم هفته هزار و ۳۲۷ میلیارد تومان بود که در روز سه شنبه ثبت شد و پایینترین رقم به روز شنبه برمی گردد که ۸۲۷ میلیارد تومان بود.
رشد خروج پول حقیقی
در هفته گذشته در ۴ روز کاری شاهد خروج پول حقیقی بودیم و تنها در روز سه شنبه خالص تغییر مالکیت حقوقی به حقیقی بازار به میزان ۳۰۹ میلیار تومان مثبت شد.
در مجموع فاز روند نزولی کل هفته ۲ هزار و ۴۹۳ میلیارد تومان پول حقیقی از بورس خارج شد و میانگین هفته خروج پول حقیقی ۵۰۵ میلیارد تومان بود.
شاخص کل بورس در یک ماه گذشته دو بار بر روی عدد ۱ میلیون ۴۷۰ هزار واحدی حمایت شده است. در صورتی که این حمایت در هفته آینده نیز ادامه داشته باشد، میتوان امیدوار بود که بورس روند صعودی را دنبال کند.
روش وایکوف چیست؟
در پاسخ به پرسش روش وایکوف چیست؟ این روش توسط Richard Wyckoff در اوایل دهه 1930 توسعه داده شد. که شامل یک سری اصول و استراتژی ایست که در ابتدا برای بازرگانان و سرمایه گذاران طراحی شده است. وایکوف بخش قابل توجهی از زندگی خود را به تدریس اختصاص داده است ، و کار او بسیاری از تجزیه و تحلیل فنی مدرن (تکنیکال) را تحت تأثیر قرار می دهد . در حالی که روش وایکوف در ابتدا روی سهام متمرکز بود ، اکنون در انواع بازارهای مالی اعمال می شود.
بسیاری از کارهای ویکوف با الهام از روش های معامله دیگر بازرگانان موفق (به ویژه جسی ال. لیورمور) انجام شد. امروزه وایكوف با همان احترام سایر شخصیت های اصلی مانند ؛ چارلز اچ ، داو ، رالف و الیوت مورد احترام است.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
وایکوف تحقیقات گسترده ای انجام داد که منجر به ایجاد چندین نظریه و تکنیک معاملاتی شد ، در این مقاله مروری بر کارهای وی وجود دارد ، این بحث شامل موارد زیر است:
سه قانون وایکوف
قانون عرضه و تقاضا
قانون اول بیان می کند که قیمت ها وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد ، افزایش می یابند و وقتی عکس این اتفاق می افتد ، کاهش می یابد. این یکی از اساسی ترین اصول بازارهای مالی است و مطمئناً منحصر به کارهای ویکوف نیست. ما ممکن است قانون اول را با سه معادله ساده نشان دهیم:
تقاضا > عرضه = قیمت افزایش می یابد
تقاضا < عرضه = افت قیمت
تقاضا = عرضه = بدون تغییر قیمت قابل توجه ( نوسان کم )
به عبارت دیگر ، قانون اول ویکوف نشان می دهد که بیش از حد تقاضا نسبت به عرضه باعث افزایش قیمت ها می شود زیرا افراد بیشتری نسبت به فروش خرید می کنند. اما ، در شرایطی که فروش بیش از خرید است ، عرضه بیش از تقاضا است و باعث افت قیمت می شود.
بسیاری از سرمایه گذاران که از روش ویکوف پیروی می کنند ، عملکرد قیمت و میله های حجم را به عنوان راهی برای تجسم بهتر رابطه بین عرضه و تقاضا مقایسه می کنند. این امر غالباً بینش در مورد حرکت بعدی بازار را فراهم می کند.
قانون علت و معلول
قانون دوم بیان می کند که اختلاف بین عرضه و تقاضا تصادفی نیست. در عوض ، آنها پس از دوره های آماده سازی ، در نتیجه وقایع خاص ، به وجود می آیند. از نظر ویكوف ، یك دوره انباشت (علت) سرانجام منجر به روند صعودی (معلول) می شود. در مقابل ، یک دوره توزیع (علت) در نهایت منجر به روند نزولی (نتیجه) می شود.
وایكف برای تخمین تأثیرات بالقوه یك علت از روش منحصر به فرد نمودار استفاده كرد. به عبارت دیگر ، وی روشهایی را برای تعیین اهداف تجاری براساس دوره های انباشت و توزیع ایجاد کرد. این به وی اجازه داد پس از شکست از منطقه ادغام یا دامنه تجارت (TR) ، گسترش احتمالی روند بازار را تخمین بزند.
قانون تلاش در برابر نتیجه
قانون سوم وایكوف بیان می دارد كه تغییرات قیمت دارایی نتیجه تلاش است كه با حجم معاملات نشان داده می شود. اگر اقدام قیمت با حجم آن هماهنگ باشد ، احتمال ادامه روند بسیار زیاد است. اما ، اگر حجم و قیمت به طور قابل توجهی اختلاف پیدا کنند ، روند بازار متوقف می شود یا مسیر را تغییر می دهد.
به عنوان مثال ، تصور کنید که بازار بیت کوین پس از یک روند نزولی طولانی با حجم بسیار بالایی شروع به ادغام کند . حجم زیاد نشانگر تلاش زیادی است ، اما حرکت پهلو ( نوسان کم ) نتیجه کمی را نشان می دهد. بنابراین ، بسیاری از بیت کوین ها تغییر دست می دهند ، اما کاهش قابل توجهی وجود ندارد. چنین وضعیتی می تواند نشان دهد که روند نزولی ممکن است به پایان رسیده باشد و یک روند معکوس نزدیک است.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
انسان مرکب
وایکوف ایده انسان مرکب (یا اپراتور کامپوزیت) را به عنوان یک هویت خیالی از بازار خلق کرد. وی پیشنهاد داد که سرمایه گذاران و معامله گران باید بورس اوراق بهادار را به گونه ای مطالعه کنند که گویی یک نهاد واحد آن را کنترل می کند. این امر روند سهولت در روند بازار را برای آنها آسان می کند.
در واقع ، Composite Man بزرگترین بازیگران (سازندگان بازار) را نشان می دهد ، مانند افراد ثروتمند و سرمایه گذاران نهادی. این همیشه به نفع خود او عمل می کند تا اطمینان حاصل شود که او می تواند کم خرید کند و فروش بالایی داشته باشد.
رفتار Composite Man برخلاف اکثر سرمایه گذاران خرده فروشی است ، که Wyckoff اغلب از دست دادن پول را مشاهده می کند. اما طبق گفته ویكوف ، انسان مرکب از استراتژی تا حدودی قابل پیش بینی استفاده می كند ، كه سرمایه گذاران می توانند از آن درس بگیرند.
بیایید از مفهوم Composite Man برای نشان دادن یک چرخه ساده بازار استفاده کنیم. چنین چرخه ای شامل چهار مرحله اصلی است: انباشت ، روند صعودی ، توزیع و روند نزولی.
انباشت
انسان مرکب دارایی را قبل از اکثر سرمایه گذاران جمع می کند. این مرحله معمولاً با یک حرکت پهلو مشخص می شود. این انباشت به تدریج انجام می شود تا از تغییر چشمگیر قیمت جلوگیری شود.
روند بالا
وقتی مرد مرکب سهام کافی داشته باشد و نیروی فروش کاهش یابد ، او شروع به فشار دادن بازار می کند. به طور طبیعی ، روند در حال ظهور سرمایه گذاران بیشتری را جذب می کند و باعث افزایش تقاضا می شود.
به طور قابل توجهی ، ممکن است چندین مرحله از تجمع در طی یک روند صعودی وجود داشته باشد. ما ممکن است آنها را مراحل تجمع مجدد ، جایی که روند بزرگتر متوقف می شود و برای مدتی تثبیت می شود ، پیش از ادامه حرکت رو به بالا ، نامیده باشیم.
با بالا رفتن بازار ، سایر سرمایه گذاران به خرید ترغیب می شوند. سرانجام ، حتی عموم مردم نیز به اندازه کافی هیجان زده می شوند که درگیر ماجرا شوند. در این مرحله ، تقاضا بیش از حد عرضه است.
توزیع
در مرحله بعد ، مرد مرکب شروع به توزیع دارایی های خود می کند. او در مراحل پایانی موقعیت های سودآور خود را به کسانی که وارد بازار می شوند می فروشد. به طور معمول ، مرحله توزیع با یک حرکت پهلو مشخص می شود که تقاضا را تا زمان خسته شدن جذب می کند.
روند نزولی
به زودی پس از مرحله توزیع ، بازار شروع به حرکت در جهت نزولی می کند. به عبارت دیگر ، پس از اینکه Composite Man فروش مقدار زیادی از سهام خود را به پایان رساند ، او شروع به فشار دادن بازار می کند. در نهایت ، عرضه بسیار بیشتر از تقاضا می شود و روند نزولی برقرار می شود.
مشابه فاز روند نزولی روند صعودی ، روند نزولی نیز ممکن است مراحل توزیع مجدد داشته باشد. این اصولاً ادغام کوتاه مدت بین افت شدید قیمت است. آنها همچنین ممکن است شامل Dead Cat Bounces یا به اصطلاح تله های گاو نر باشد ، جایی که برخی از خریداران به دام می افتند ، امیدوارند که روند معکوس رخ دهد. وقتی روند نزولی سرانجام به پایان رسید ، مرحله جدید تجمع آغاز می شود.
روش وایکوف چیست؟ – قانون وایکوف
نمودار های وایکوف
نمودارهای جمع آوری و توزیع احتمالاً محبوب ترین قسمت کارهای ویکوف است ، حداقل در جامعه ارزهای رمزپایه. این مدل ها فازهای تجمع و توزیع را به بخشهای کوچکتر تقسیم می کنند. بخش ها به همراه چندین رویداد Wyckoff به پنج مرحله (A تا E) تقسیم می شوند که به طور خلاصه در زیر شرح داده می شوند.
شماتیک تجمع وایکوف در پایان روند نزولی
فاز A
نیروی فروش کاهش می یابد و روند نزولی شروع به کند شدن می کند. این مرحله معمولاً با افزایش حجم معاملات مشخص می شود. حمایت مقدماتی (PS) نشان می دهد که برخی از خریداران در حال نشان دادن هستند ، اما هنوز برای جلوگیری از حرکت نزولی کافی نیست.
اوج فروش (SC) با فعالیت شدید فروش در زمان تسویه سرمایه گذاران شکل می گیرد . این اغلب یک نقطه از نوسانات بالا است ، جایی که فروش وحشت باعث ایجاد شمعدان ها و فتیله های بزرگ می شود . افت شدید به سرعت به یک گزاف گویی یا Rally اتوماتیک (AR) تبدیل می شود ، زیرا جذب بیش از حد توسط خریداران. به طور کلی ، دامنه معاملات (TR) یک شماتیک تجمع با فاصله بین SC کم و AR بالا تعریف می شود.
همانطور که از نامش پیداست ، آزمایش ثانویه (ST) هنگامی رخ می دهد که بازار در نزدیکی منطقه SC افت می کند ، آزمایش می کند که آیا روند نزولی واقعاً تمام شده است یا نه. در این مرحله ، حجم معاملات و نوسانات بازار کمتر است. در حالی که ST اغلب نسبت به SC کمترین حد را تشکیل می دهد ، ممکن است همیشه اینطور نباشد.
فاز B
براساس قانون علت و معلول ویكوف ، فاز B ممكن است به عنوان علتی دیده شود كه منجر به نتیجه شود.
اساساً ، فاز B مرحله ادغام است ، که در آن انسان مرکب بالاترین تعداد دارایی را جمع می کند. در طی این مرحله ، بازار تمایل دارد که هم مقاومت و هم سطح پشتیبانی از دامنه معاملات را آزمایش کند.
در طی مرحله B ممکن است آزمایش های ثانویه بی شماری (ST) وجود داشته باشد. در بعضی موارد ، ممکن است در ارتباط با SC و AR فاز A بالاتر (تله های گاو نر) و پایین تر (تله های خرس) ایجاد شود.
فاز C
یک فاز تجمع معمولی C شامل چیزی است که فنر نامیده می شود. قبل از اینکه بازار شروع به پایین آمدن کند ، اغلب به عنوان آخرین دام خرس عمل می کند. در طی فاز C ، Composite Man اطمینان حاصل می کند که عرضه کمی در بازار باقی مانده است ، یعنی کالاهایی که قرار بود قبلاً بفروشند ، وجود داشته باشند.
فصل بهار برای جلوگیری از معامله گران و گمراه کردن سرمایه گذاران ، سطح حمایت را می شکند . ممکن است آن را به عنوان آخرین تلاش برای خرید سهام با قیمت پایین تر قبل از شروع روند صعودی توصیف کنیم. دام خرس سرمایه گذاران خرد را وادار می کند که از دارایی های خود دست بکشند.
با این حال ، در برخی موارد ، سطح پشتیبانی می تواند حفظ شود و بهار به سادگی اتفاق نمی افتد. به عبارت دیگر ، ممکن است نمودارهای انباشت وجود داشته باشد که همه عناصر دیگر را ارائه می دهد اما بهار را ارائه نمی دهد. هنوز هم ، طرح کلی همچنان معتبر است.
فاز D
فاز D بیانگر گذار بین علت و معلول است. این منطقه بین منطقه تجمع (فاز C) و شکست دامنه معاملات (فاز E) قرار دارد.
به طور معمول ، فاز D افزایش قابل توجهی در حجم معاملات و نوسانات را نشان می دهد. این معمولا دارای آخرین نقطه پشتیبانی (LPS) است ، که قبل از حرکت بازار به پایین ترین حد خود می رسد. LPS اغلب مقدم بر شکست سطح مقاومت است که به نوبه خود اوج های بالاتری ایجاد می کند. این نشانگر نشانه های مقاومت (SOS) است ، زیرا مقاومت های قبلی به پشتیبانی جدید تبدیل می شوند .
با وجود اصطلاحات تا حدودی گیج کننده ، ممکن است بیش از یک LPS در مرحله D وجود داشته باشد. آنها در هنگام آزمایش خطوط پشتیبانی جدید ، اغلب حجم معاملات را افزایش داده اند. در بعضی موارد ، قیمت ممکن است قبل از شکست موثر دامنه معاملات بزرگتر و انتقال به فاز E ، یک منطقه ادغام کوچک ایجاد کند.
فاز E
فاز E آخرین مرحله از شماتیک تجمع است. این یک شکست آشکار از دامنه معاملات مشخص شده است که ناشی از افزایش تقاضای بازار است. این زمانی است که دامنه معاملات به طور موثر شکسته شده و روند صعودی شروع می شود.
شناسایی نقاط چرخش بازار
یکی از مواردی که به شدت مورد توجه معاملهگران بازارهای مالی قرار میگیرد، آگاهی از نقاطی است که بازگشت قیمت در آنها اتفاق میافتد. زمانی که افراد بتوانند این نقاط را به درستی شناسایی کنند، میتوانند با حفظ سرمایه اولیه، به سود مورد نظر خود برسند و در شرایطی که بازار سیر نزولی در پیش دارد، قبل از وقوع ریزش از آن خارج شوند. اگر چه تعیین نقاط کف و سقف قیمت، نقاط ورود و خروج و به طور کلی آگاهی از زمانبندی حرکات بازار، امری نیست که به راحتی بتوان بر آن تسلط یافت، با این حال با استفاده از ابزارهای مختلفی میتوان محدوده این نقاط قیمتی را پیدا کرد. به این نقاط که نمایانگر محل تغییر جهت روند بوده و به عبارت دیگر تغییرات معکوس قیمت در آنها اتفاق میافتد، نقاط پیوت (چرخش) بازار گفته میشود. به نظر میرسد که شناسایی صحیح پیوت ماژور یک اصل اساسی در بازار میباشد که عدم تشخیص دقیق آن موجب بروز اشتباهات معاملاتی، از دست رفتن سود و افزایش ضرر خواهد گردید.
به کمک پیوتها میتوان وضعیت پیشین و کنونی قیمت سهام را بررسی کرد. پیوتها در تحلیل تکنیکال به انواع مختلفی تقسیم میشوند که در ادامه روشهای مختلف تشخیص آنها ارائه و مورد بررسی قرار میگیرد. در ابتدا لازم است کمی بیشتر با نقاط پیوت، اهمیت و انواع آن آشنا شویم.
پیوت چیست؟ معرفی پیوت مینور و ماژور
منظور از نقاط چرخش بازار (Pivot Point)، سطوحی است که در آن روند بازار تغییر میکند. به عبارتی، چنانچه بازار صعودی باشد، با رسیدن به آن شروع به ریزش کرده و قیمتها کاهش مییابند و بالعکس. نقاط پیوت یا محل تغییر جهتها در بازار به دو دسته ماژور یا اصلی و مینور یا فرعی تقسیم میشوند که عبارتند از:
پیوت اصلی (ماژور): در پیوتهای ماژور یا اصلی، بازار با یک چرخش محسوس مواجه میشود که قیمتها را به طور جدی تغییر میدهد. در پیوت ماژور، قیمتها بخش زیادی از مسیر قبلی خود را باز میگردند، که دلیل این تغییر مسیر میتواند انتشار یک خبر مهم، مسائل سیاسی و اقتصادی و یا برخورد با سطوح حمایت و مقاومت کلیدی چارت باشد.
پیوت فرعی (مینور): در پیوتهای مینور تغییر قیمتها محدود و موقتی بوده و بازار با یک اصلاح کوچک رو به رو میشود که پس از مدتی مجدداً به روند اصلی خود باز خواهد گشت. معاملهگران تازهکار معمولاً درگیر پیوتهای فرعی شده و پیش از رسیدن سهام به سود واقعی خود، دست به فروش میزنند. بر این اساس، عدم تشخیص صحیح سطوح یادشده و ناتوانی در تفکیک سطوح اصلی و فرعی، ممکن است سبب کاستن از سود قابل دستیابی و یا ورود عجولانه به معامله و مواجهه با ضرر شود که این امر خود مبین اهمیت موضوع شناسایی نقاط چرخش بازار میباشد.
نقاط چرخش (پیوت) اصلی و فرعی و رفتار قیمت در مواجهه با آنها
روشهای تشخیص نقاط پیوت
وقتی بازار در یک جهت، به صورت صعودی یا نزولی حرکت میکند، پس از مدتی یک سقف یا کف تشکیل میشود که در این شرایط شاهد یک پیوت در بازار خواهیم بود. معاملهگرانی که در این حرفه تبحر دارند، به طور چشمی و بر طبق مقایسات و محاسبات ذهنی میتوانند نقاط پیوت را تشخیص دهند که این امر نتیجه داشتن تجربه کافی در زمینه تحلیل و تمرین بسیار است. معاملهگران مبتدی نیز به منظور شناسایی نقاط پیوت، میتوانند از ابزارهایی همچون سطوح فیبوناچی و اندیکاتورهایی نظیر MACD بهره بگیرند. نمودار فیبوناچی مجموعهای از خطوط افقی است که سطوح بازگشتی محتمل را نشان میدهند، که هر سطح آن با اعدادی به صورت درصد بیان میشود. یکی دیگر از روشهای شناسایی نقاط پیوت، استفاده از اندیکاتورهای مختلف است که از جمله معروفترین آنها میتوان به اندیکاتور مکدی اشاره نمود. مکدی یک اندیکاتور تکنیکالی معروف است که به منظور نشان دادن رابطه بین دو میانگین متحرک (مووینگ اوریج) به کار میرود. در ادامه این بخش به توضیح روشهای اصلی برای تشخیص نقاط چرخش بازار پرداخته میشود.
1- واگرایی اندیکاتور
حالتی که قله یا درههای قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند را واگرایی مینامند. در این حالت قیمت سهام به انتهای مسیر خود رسیده و از این رو تمایل به تغییر روند افزایش مییابد که در واقع به معنای تشکیل سطوح مقاومت و حمایت جدید در بازار میباشد. واگرایی خود به دو دسته معمولی و مخفی تقسیم میشود که بترتیب عبارتند از:
1-1- واگرایی معمولی (Regular Divergence):
این نوع از واگرایی که خود به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود، به صورت زیر تعریف میگردد.
* واگرایی معمولی منفی: در حالتی که قیمت سقف جدیدی را تشکیل میدهد، اما اندیکاتور موفق نمیشود که قله جدیدی بالاتر از قله قبلی تشکیل دهد.
* واگرایی معمولی مثبت: این نوع واگرایی زمانی به وجود می آید که روند نزولی باشد و به این صورت است که قیمت کف جدیدی پایینتر از کف قبلی خود تشکیل میدهد، در حالیکه اندیکاتور نتوانسته است که کف جدیدی بسازد.
2-2- واگرایی مخفی (Hidden Divergence):
در شرایطی که قیمت در حال اصلاح حرکتی خود برای ادامه دادن مسیر اصلی باشد، این شکل از واگرایی به وقوع میپیوندد. این واگرایی نیز همانند واگرایی معمولی به دو دسته منفی و مثبت تقسیم میشود که به ترتیب عبارتند از:
* واگرایی مخفی منفی: این نوع از واگرایی زمانی به وقوع میپیوندد که اندیکاتور سقفی بالاتر از سقف قبلی خودش را ایجاد نموده باشد، در حالیکه قیمت در روند نزولی بوده و قدرت اینکه به سطح قبلی خود بازگردد، را نداشته باشد.
* واگرایی مخفی مثبت: زمانی که قیمت کفی بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل میدهد درحالی که اندیکاتور بر خلاف آن یک کف پایینتر از کف قبلی که تشکیل داده بود را نشان میدهد.
مجموعه حالات مختلف واگرایی فوق را میتوان در شکل زیر مشاهده نمود.
انواع واگرایی
2- استفاده از اندیکاتور
همچنان که پیشتر بیان گردید، یکی دیگر از روشهای تعیین سطوح بازگشت قیمت در بازار، بهرهگیری از اندیکاتورها میباشد. اندیکاتور MACD به عنوان یکی از بهترین گزینهها برای این امر، میتواند در کنار سطوح فیبوناچی مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس با ترکیب مکدی و اصلاح قیمتی، زمانی که اندیکاتور در فاز مثبت بوده، بالاترین قیمت در آن فاز و زمانی که در فاز منفی قرار دارد، پایینترین قیمت را یافته و این دو نقطه را به یکدیگر متصل نمایید. بر این مبنا، اصلاح قیمت تا 38/2 درصد سطوح فیبوناچی و بروز تغییر فاز در مکدی، نشانگر ماژور بودن سطح یادشده خواهد بود. شمایی از این امر را میتوان در شکل زیر ملاحظه نمود.
3- شکست خط روند (Breakout)
خط روند نیز مانند هر حمایت یا مقاومتی بالاخره شکسته میشود که این شکست تحت تأثیر عواملی همچون حجم معاملات در یک روز، تعداد خریداران و فروشندگان و شکست همراه با ایجاد یک کندل بزرگ که اعتبار بیشتری نسبت به عوامل دیگر دارد، قرار میگیرد. زمانی که حجم بالایی از معاملات در مجاورت سطوح حمایت یا مقاومت رخ دهد، میتواند نشانگر آمادگی بازار برای شکست خط روند باشد. یک معاملهگر با تشخیص شکست خط روند، میتواند شرایط مناسب برای ورود به یک سهم و یا خروج از آن را شناسایی کند.
شکست خط روند و تغییر فاز حرکتی قیمت از نزولی به صعودی
شناسایی نقاط پیوت چه اهمیتی دارد؟
بنابر آنچه در این مقاله مطرح گردید، تعیین دقیق نقاط چرخش بازار دارای مزایایی به فاز روند نزولی شرح ذیل میباشد:
1- شناسایی سطوح ماژور، جهت تشخیص دقیق روند اصلی بازار و آمادگی برای بروز چرخش محسوس در روند قیمتها بکار میرود.
2- پیوتهای مینور، مبین نوسانهای جزئی و اصلاحی بازار میباشند که شناسایی صحیح آنها مانع از درگیری با احساسات و هیجانات بازار میگردد.
3- اجرای معاملات در سطوح متناظر با نقاط ماژور موجب میگردد تا بالاترین احتمال برای موفقیت در معاملات، آنهم با بیشترین نسبت سود به زیان فراهم گردد.
4- کسب تجربه و تسلط بر شناسایی صحیح نقاط پیوت، علاوه بر جلوگیری از سردرگمی در شرایط مختلف بازار، سبب میگردد تا پیشبینی دقیقتری از چگونگی ادامه حرکات قیمت برای معاملهگر امکان پذیر شود.
اگر چه اهمیت شناسایی نقاط چرخش بازار به عنوان یکی از ابزارهای مهم جهت انجام یک سرمایهگذاری صحیح بر کسی پوشیده نیست، با این حال ورود به بازار سهام و معاملهگری در بازارهای مالی امری است که دارای جوانب مختلفی بوده و همانند هر مقوله اقتصادی دیگر، مستلزم دریافت آموزشهای مربوطه و آشنایی با اصول تحلیل و ارزیابی سهام و همچنین اطلاع از اخبار مربوطه از منابع موثق میباشد. بر این اساس سرمایهگذاران میبایست همواره در صدد ارتقای آگاهی و دانش معاملهگری خود باشند تا بتوانند در شرایط متفاوت بازار اقدامات مناسب را صورت دهند. بخش مقالات آموزشی سایت کارگزاری مدبر آسیا، محلی مناسب برای افرادی است که بدنبال راهی دقیق و مطمئن برای آشنایی با اصول انجام معاملات در بازار و روشهای تحلیل سهام میباشند.
شایان ذکر است که با ثبتنام در سایت کارگزاری مدبر آسیا و دریافت کد بورسی میتوانید علاوه بر دریافت آموزشهای یادشده، از بهروزترین و کاملترین امکانات معاملاتی که توسط کارگزاری با بیش از 17 سال سابقه در حوزه بورس و دارای تیمی متخصص و مجرب ارائه میگردد، بهرهمند شوید.
جمعبندی
بنابر آنچه که در این مقاله ذکر شد، شناسایی نقاط چرخش بازار به معاملهگران کمک میکند تا بتوانند در شرایطی که بازار به مدت طولانیتری روند خاصی را دنبال میکند، سریعاً مسیر بازار را تشخیص و همگام با شرایط بازار عمل نموده و درگیر احساسات گذرای بازار نشوند. این بدان معنی است معاملهگر قادر خواهد بود تا چنانچه بازار در آستانه روند نزولی قرار گرفت، با تشخیص سریع موقعیت، فوراً سرمایه خود را خارج کرده و در شرایطی که سیر صعودی در پیش است، به ورود در معاملات جدید اقدام نماید.
تشخیص نقاط کف و سقف یادشده که چرخش قیمتها در آن بوقوع میپیوندد، با استفاده از روشها و ابزارهای مختلفی امکانپذیر است که اساسیترین آنها در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که ادغام روشهای نامبرده با یکدیگر، میتواند به تعیین سریعتر و دقیقتر نقاط پیوت، منجر شود. لازم به ذکر است که توانمندی در تشخیص پیوتهای مینور از ماژور نیز یک اصل اساسی در بازار سرمایه است که دستیابی به آن، مستلزم افزایش تجربه به کمک انجام تمرینات مستمر میباشد. در پایان اشاره به این نکته نیز ضروری است که اگرچه شناسایی پیوتها یکی از بهترین ابزارهای تحلیل و پیشبینی رفتار قیمتی در بازارهای مالی میباشد، با این حال تکیه بر آن بدون بهرهگیری از سایر اصول تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و نیز پیگیری اخبار، نمیتواند به تنهایی راهگشای انجام معاملاتی موفق بشمار رود.
مثال هایی از پترن های تکنیکال
همانطور که قبلا گفته شد، الگوها و پترنهای تکنیکال درواقع مجموعهای از اشکال هندسی هستند که اغلب بر روی نمودارها ظاهر میگردند و به تجربه متوجه شدهایم که میتوانیم انتظار وقوع رفتارهای مشخصی را از جانب قیمت در قبال این الگوها داشته باشیم. جستجوی ما در میان انواع پترنهای تکنیکال میتواند از سادهترین اشکال هندسی مانند خطوط افقی -که اصطلاحا آنها را سطوح حمایت و مقاومت مینامیم- آغاز و تا حالات به مراتب پیچیدهتری از اشکال هندسی گسترش یابد. فعلا قصد ندارم ذهنتان را با فهرستی مفصل از اسامی و ویژگیهای این الگوها درگیر کنم اما بد نیست اگر به برخی نمونههای ساده از این الگوها اشاره کنم تا با آنچه قرار است در طی این کتاب بیاموزید، اندکی آشنا شوید. بویژه که این اشکال هندسی را قبلا بطور طبیعی میشناسید و احتمالا از مشاهده آنها در بازار بورس متعجب خواهید شد. تصویر زیر، مثالی از تشکیل «خط روند صعودی»[82] بر روی نمودار usdjpy میباشد که شکسته شدن این خط منجر به نزول قیمت دلار نسبت به ین ژاپن شده است:
خط روندصعودی از اتصال درههای متوالی و مجاور بهم ترسیم میشود. مادامی که این خط روند بتواند سالم و معتبر باقی بماند، قیمت به روال حرکتی صعودی خودش ادامه خواهد داد و خرید و نگهداری سهم یا فاز روند نزولی زوج ارز مربوطه کماکان منطقی خواهد بود. اما شکسته شدن خط روندصعودی به سمت پایین معمولا منجر به آغاز فاز ریزشی بازار خواهد شد. ممکن است این ریزش بلافاصله متعاقب شکسته شدن خط روند، آغاز شود و نیز ممکن است ابتدا شاهد بازگشت[83] مجدد قیمت به سمت خط روند قبلی و لمس آن برای آخرین بار[84] و سپس آغاز فاز نزولی اصلی باشیم.
در تصویر بعدی، نمونهای از تشکیل الگوی «دو دره» یا «کف دوقلو»[85] را بر روی نمودار سهام شرکت مهندسی ساختمان تاسیسات راهآهن(بالاس) نمایش داده شده، که این الگو منجر به سودآوری 50 درصدی برای سهامداران شده است. الگوی «کف دوقلو» از دو درهی متوالی و مجاور بهم تشکیل میشود. که این درهها بایکدیگر همسطح و مشابه و هماندازه هستند. الگوی کف دوقلو در انتهای روندهای نزولی تشکیل شده و میتواند موجب صعودی شدن بازار شود:
هنگامی که الگوی کف دوقلو را در تصویر فوق مشاهده میکنید باید ابتدا منتظر بمانید تا قیمت بتواند از قله واقع در 415 تومان با قدرت به سمت بالا عبور کند. به این سطح اصطلاحا خطگردن[86] میگوییم. که شکسته شدن آن به معنی اطمینان از آغاز روندصعودی است. پس از شکسته شدن خطگردن، در حوالی قیمت 420 الی 425 تومان، اقدام به خرید کنید. حدضرر[87] خودتان را اندکی پایینتر از 300 تومان قرار دهید. به این ترتیب به سادگی میتوانید سودآوری 30 الی 50 درصدی را کسب نمایید. ملاحظه میکنید که مطالب آنچنان ساده هستند که مطمئنا از این به بعد میتوانید به محض مشاهده مشابه چنین الگوهایی بر روی نمودارها به سهولت بر روی آنها اقدام به معاملهگری نمایید و سودآوری بسیار خوبی را کسب کنید.
الگوی بعدی یکی از رایجترین پترنهای تکنیکال تحت عنوان الگوی «مثلث متقارن»[88] میباشد. در تصویر زیر میتوانید این الگو را بر روی سهام شرکت سرمایهگذاری پتروشیمی(وپترو) مشاهده کنید:
الگوی مثلث متقارن از دو خط همگرا با شیبهای مخالف تشکیل میشود که بر روی قلهها و درهها رسم شده باشند. شیبِ ضلعِ فوقانی به سمت پایین و شیبِ ضلعِ تحتانیِ به سمت بالا است. الگوی مثلث میتواند نهایتا به هر یک از دو سمت بالا یا پایین شکسته شود، و از هر طرف که شکسته بشود، در همان جهت حرکت بزرگ و قدرتمندی را آغاز خواهد نمود. بعنوان مثال در تصویر فوق میتوانستیم در حوالی قیمت 1580 ریال اقدام به خرید سهام وپترو نماییم و سودآوری حدودا 30 درصدی را از معاملهگری بر روی این الگو کسب کنیم.
در تصویر زیر، الگوی مثلث «کُنج صعودی»[89] را بر روی نمودار شاخص کل بورس مشاهده میکنید. این مثلث نهایتا به سمت پایین شکسته شده و نزول شدیدی را برای حدودا سه ماه متوالی رقم زده است. این الگو میتوانست بعنوان یک هشدار برای خروج به موقع از بازار تلقی بشود.. تجربه نشان میدهد مثلثهای کُنج معمولا درنهایت برخلاف جهت شیبشان شکسته میشوند. به اینصورت که کُنجهای صعودی معمولا به سمت پایین شکسته میشوند و کُنجهای نزولی اغلب به سمت بالا میشکنند. بنابراین سهامداران در نمودار فوق، درصورت آگاهی از دانش تکنیکال میتوانستند حتی پیش از شروع ریزش قیمتها، به موقع از بازار خارج بشوند. امیدوارم مثالهای فوق توانسته باشند قدرت تحلیلگری برمبنای پترنهای تکنیکال را به خوبی بیان کنند. و بازهم تاکید میکنم مطلقا نگران نکاتی که درمورد هریک از نمودارهای فوق اشاره شد نباشید! در ادامه، کلیه نکات مربوط به هر مبحث را به تفصیل آموزش خواهیم داد. فعلا تنها چیزی که قصد دارم بر روی آن تاکید کنم این است که
چگونه شناخت و تسلط کافی نسبت به هریک از پترنهای تکنیکال میتواند به تحلیلگر کمک کند تا پیشبینی دقیق و مناسبی نسبت به وضعیت آینده بازار داشته باشد و معاملات خود را با دقت و جزییات کامل -شامل نقاط ورود و خروج و حدسود و حدزیان و ریسک به ریوارد مطلوب وغیره، انجام بدهد.
دیدگاه شما