دقت فرمایید که نحوه تغییر قیمت بالا و پایین و باز و بسته در طی هریک از دورههای زمانی توسط هر میله نشان داده میشود.
آموزش تکنیکال مقدماتی، تعریف کندل و الگوی چکش در بازارهای مالی (جلسه ی پنجم)
تعریف کندل و الگوی چکش در بازارهای مالی در این بخش به معرفی شکل کندل و الگوی چکش در بازارهای مالی می پردازیم و در ویدیویی مختصرا مفاهیم تشریح می گردد. نمودار شمعی نمودار شمعی (کندل) از دو بخش بدنه اصلی و سایه تشکیل شده است. بدنه اصلی شمع بیانگر قیمت آغاز و پایان معامله است و بخش دیگر شامل دو خط است که به سایه نامیده می شوند. دامنه نوسان سهم در طول دوره زمانی ( می تواند بر حسب ثانیه،دقیقه، ساعت و. باشد) کلیت شمع را تشکیل می دهد. اگر قیمت باز شدن کندل (شمع) پایینتر از قیمت بسته شدن آن باشد به عبارتی با افزایش قیمت روبرو شده باشد کندل توخال و یا سبزرنگ است. اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهم با کاهش قیمت روبرو شده و کندل آن توپر و یا قرمزرنگ خواهد بود. تعاریف اجزای کندل قیمت باز (OPEN): اولین قیمتی که در یک بازه معاملاتی معامله صورت میگیرد. قیمت بسته (CLOSE): آخرین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است. قیمت بالا (HIGH): بیشترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است. قیمت پایین (LOW): کمترین قیمتی است که در یک بازه معاملاتی در آن قیمت معاملهای صورت گرفته است. تعریف سایه (shadow) و بدنه (Body) در هر شمع به قسمتی از کندل که بیرون از محدوده قیمتهای باز و بسته شدن قرار دارد، سایه (shadow) میگویند. به قسمتی از شمع که در محدوده ی باز و بسته شدن قیمت قرار دارد، بدنه (Body) گویند شمع های ژاپنی (کندل استیک) در این ویدیو با بیانی ساده و مقدماتی این تعاریف در بازار سرمایه تعریف شده اند و ان شالله در ویدیوهای بعدی همین مسیر دنبال خواهد شد.
الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال به همراه حد سود و حد زیان
الگوی مستطیل یکی از محبوب ترین الگوهای ادامه دهنده روند است که در معاملات مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا قصد داریم 5 مرحله اساسی جهت معامله با این الگو را شرح دهیم.
مفهوم الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
شکل مستطیل، یک الگوی معاملاتی است که می تواند هم در روندهای صعودی و هم در روندهای نزولی ظاهر شود. این الگو شامل کف ها و قله های متوالی است که به موازات هم شکل می گیرند. نکته قابل توجه دیگر این است که همه کف ها و قله ها بصورت افقی قرار می گیرند.
تصویر بالا یک طرح ساده از الگوی نموداری مستطیل را نشان می دهد.
انواع الگوهای مستطیلی
الگوی مستطیل صعودی
مستطیل صعودی، یک الگوی ادامه دهنده روند است که در طی یک روند قوی صعودی تشکیل می شود.
پس از تشکیل الگو و شکست از سمت بالا، روند صعودی ادامه می یابد.
تصویر بالا با یک افزایش شدید قیمت شروع می گردد و سپس وارد فاز تراکم می شود. قدرت مستطیل در این است که یک جدال بین خریداران و فروشندگان رخ می دهد و پایان این رقابت موجب یک حرکت قدرتمند می گردد.
بنابراین قیمت افزایش می یابد و با یک تراکم قیمت، مستطیل شکل می گیرد. زمانیکه الگو شکسته می شود قیمت می تواند یک رالی جدید را آغاز کند.
الگوی مستطیل نزولی
الگوی مستطیل نزولی دقیقا برعکس مستطیل صعودی است.
همانگونه که در تصویر بالا مشاهده می شود الگوی مستطیل نزولی با یک کاهش قیمت آغاز می شود. سپس قیمت در یک محدوده مشخص نوسان کرده و مستطیل تشکیل می شود.
اگر شما موفق به یافتن یک الگوی مستطیل نزولی شدید می توانید بلافاصله پس از عبور قیمت از پایین مستطیل، وارد یک موقعیت فروش شوید.
5 گام جهت معامله با الگوی مستطیل
حال که با الگوی مستطیل آشنا شدید زمان آن رسیده که نحوه معامله با این الگو را فرا بگیرید.
گام اول: شناسایی الگوی مستطیل
جهت شناسایی الگوی مستطیل، ابتدا بایستی یک نمودار دارای روند مشخص را بیابید که در حال تجدید قوا(تراکم قیمت) می باشد. سپس باید حداقل دو کف و دو قله قیمتی را بیابید که بصورت افقی ایجاد شده اند.
این دو قله و کف قیمتی، سطوح مقاومت و حمایت را در الگوی مستطیل تشکیل می دهند.
تصویر بالا این را نشان می دهد که شما به منظور شناسایی الگوی مستطیل در نمودار، نیاز به دو قله و دو کف قیمتی دارید.
همانطور که در تصویر دیده می شود قیمت با یک روند صعودی شروع می شود و پس از رشد بیش از حد، وارد فاز استراحت می شود.
مکث روند، اولین قله را ایجاد می کند. سه حرکت دیگر قیمت، به ترتیب، یک کف، قله و کف دیگر را خلق کرده است. این نوسانات قیمت بگونه ای می باشد که گویی نمودار در یک جعبه به دام افتاده است.
وقتی مشاهده کردید قیمت برای بار دوم می خواهد کف ایجاد کند آن را به عنوان الگوی مستطیل در نظر بگیرید. زیرا نمودار، دو قله و دو کف را ایجاد کرده است.
گام دوم: مشخص کردن شکست الگو
اگر مستطیل، صعودی است شما بایستی به دنبال شکست از بالای الگو باشید. با شکست از بالای الگو می توان انتظار داشت که روند صعودی ادامه دار خواهد بود.
اگر مستطیل، نزولی باشد بایستی قیمت، سطح حمایت(کف مستطیل) را بشکند تا به عنوان الگوی مستطیل شناسایی شود. در این حالت، شما سیگنالی دریافت کرده اید که قیمت در حال شروع یک روند نزولی جدید می باشد.
تصویر بالا نشان می دهد که چگونه شکست در یک الگوی مستطیل صعودی صورت می گیرد. توجه داشته باشید که در این مثال، ما از دو قله و دو کف جهت تشکیل الگو استفاده کرده ایم. با این حال ممکن است گاهی اوقات در هر سطح، سه یا چهار کف و قله تشکیل شود.
گام سوم: ورود به معامله با الگوی مستطیل
جهت ورود به معامله، شما بایستی ابتدا مشخص کنید که آیا شکست در همان جهتی می باشد که روند مکث کرده است. سپس می تواند سهام مورد نظر را خریداری کنید و یا اگر الگو، یک مستطیل نزولی است وارد معامله فروش استقراضی شوید.
گام چهارم: با تعیین حد زیان، معامله را امن کنید
شما نبایستی معامله را به دست شانس بسپارید.
مانند هر معامله دیگر بایستی برای مدیریت معامله خود از سفارش حد زیان استفاده کنید.
زمانیکه شما شکست الگو را تشخیص دادید بایستی مسافت بین سطح حمایت و مقاومت در مستطیل را اندازه گیری کنید. سپس حد اجزای نمودار تکنیکال زیان خود را در نقطه وسط این مسافت قرار دهید.
بدین ترتیب، معامله شما امن می شود. بنابراین شما می دانید که حداکثر زیان این معامله برابر با نصف اندازه الگو خواهد بود.
در تصویر زیر، نحوه تعیین حد زیان بصورت شکل نمایش داده شده است:
پس از اینکه بعد از شکست الگو وارد یک معامله خرید شدید، سفارش حد زیان شما بایستی همانند تصویر بالا تعیین شود.
دلیل اینکه حد زیان را در وسط الگو قرار می دهیم این است که امکان دارد نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه هایی را تجربه کند و نوسان داشته باشد.
بنابراین اگر حد زیان را دقیقا قبل از شکست قرار دهید ممکن است معامله شما با یک نوسان کوچک بسته شود.
گام پنجم: حد سود در الگوی مستطیل اجزای نمودار تکنیکال
در الگوی مستطیل، یک قانون ساده جهت خروج از معامله وجود دارد.
زمانیکه شما با استفاده از الگوی مستطیل وارد معامله شدید بایستی معامله را حفظ کنید تا نمودار، حداقل هدف قیمت که به اندازه الگو می باشد را سپری کند.
اندازه الگو به معنی تفاضل بین سطح حمایت و سطح مقاومت در مستطیل است. این تفاضل با قیمت در نقطه شکست جمع می شود و حداقل هدف قیمتی بدست می آید.
از آنجاییکه حد زیان موقعیت معاملاتی در وسط الگو قرار گرفته است حد سود شما به اندازه دو برابر حد زیان شماست. بدین ترتیب، نسبت پاداش به ریسک برابر با 2 می باشد که رقم قابل قبولی است.
خطوط زرد رنگ در تصویر بالا، حداقل پتانسیل مورد انتظار در الگوی مستطیل را نشان می دهند. اما در اکثر اوقات، حرکت قیمت بیش از این محدوده در جهت خود ادامه می یابد.
گاهی اوقات ما وارد فاز دوم رالی قیمت می شویم که می تواند سرعت رشد آن چندین برابر بیشتر از فاز اول باشد.
اگر شما دریافتید که یک سهم واقعا در حال شروع یک رالی پر قدرت است می توانید از دیگر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک جهت خروج از معامله استفاده کنید.
معامله با الگوی مستطیل با سقف های بالاتر و کف های پایین تر
حال که نحوه معامله با الگوی مستطیل را آموختیم می خواهیم دریابیم که چگونه می توان سود معامله را از حداقل هدف قیمتی فراتر برد.
اگر الگوی مستطیل، صعودی باشد معامله را تا زمانی حفظ می کنیم که نمودار، کف های بالاتر ایجاد می کند. این معامله زمانی بسته خواهد شد که در نمودار سقف پایین تر و کف پایین تر مشاهده شود.
اگر الگوی مستطیل، نزولی باشد معامله تا زمانی حفظ می شود که نمودار، قله های پایین تر ایجاد می کند. این معامله زمانی بسته خواهد شد که قله های بالاتر و کف های بالاتر در نمودار ظاهر شوند.
در زیر، یک مثال واقعی از مستطیل نزولی را مشاهده می کنید.
نمودار بالا مربوط به سهام شرکت اینتل(Intle) می باشد که در تایم فریم ساعتی رسم شده است. در این نمودار، قیمتهای 14 آوریل 2016 مشاهده می شود که پتانسیل الگوی مستطیل در آن نمایش داده شده است.
نمودار با یک کاهش قیمت شروع می شود و پس از آن، یک دوره تراکم به شکل مستطیل تشکیل می گردد.
این الگو با خطوط آبی بر روی نمودار مشخص شده است. همانگونه که مشاهده می شود، قیمت، سه کف و سه قله را بصورت افقی ایجاد کرده است. بنابراین، ما وجود الگو را تایید می کنیم و در هنگام شکست سطح پایینی مستطیل، وارد موقعیت فروش می شویم.
سپس، حد زیان معامله را در وسط الگو قرار می دهیم که با خط افقی قرمز رنگ نمایش داده شده است.
پس از اینکه سهام اینتل را بصورت استقراضی به فروش رساندیم قیمت وارد یک روند نزولی قدرتمند می شود. همانطور که در تصویر مشاهده می کنید قیمت، چهار قله پایین تر ایجاد کرده است که با خطوط مشکی در تصویر مشخص شده است.
نمودار پس از چهار قله پایین تر، یک قله بالاتر ایجاد کرده است. در همین زمان، یک کف بالاتر نیز در نمودار، شکل گرفته است. این محدوده ها با خطوط قهوه ای نشان داده شده است.
بنابراین، ما بر اساس این سیگنال صعودی، از موقعیت فروش خارج می شویم و معامله را می بندیم.
حال به یک مثال واقعی از الگوی مستطیل صعودی توجه کنید.
تصویر بالا، نمودار جنرال الکتریک در تاریخ 14 ژوئن 2016 را نشان می دهد. این نمودار در تایم فریم 2 دقیقه ای نمایش داده می شود. در این تصویر، الگوی مستطیل صعودی شکل گرفته است.
الگو با خطوط آبی در نمودار مشخص شده است. ما بایستی در هنگام شکست الگو از بالا، وارد معامله خرید شویم. این شکست، پس از افزایش قیمت در دومین کف قیمتی در داخل الگو رخ داده است.
بنابراین ما سهام جنرال الکتریک را خریداری می کنیم و سفارش حد زیان را در وسط الگو قرار می دهیم.
یک ساعت بعد، نمودار به حداقل هدف قیمتی خود می رسد. در مسیر صعودی، نمودار، کف های بالاتر ایجاد می کند. هر کف قیمتی در نمودار، بالاتر از کف قبلی است. این حاکی از یک روند صعودی در نمودار است.
ناگهان قیمت، یک کف پایین تر در نمودار ایجاد می کند. با این حال، قله ها هنوز در سطوح بالاتر تشکیل می شوند.
به منظور خروج از معامله بایستی قله پایین تر و کف پایین تر را در نمودار مشاهده کنیم.
این نشاندهنده خستگی روند صعودی است. با این حال، حرکت قیمت، سیگنال خروج از معامله را نمی دهد.
خطوط سبز رنگ در تصویر بالا، این رفتار را نشان می دهد. این یک الگوی مثلث انبساطی است که نشان دهنده پتانسیل افزایش قیمت است. بنابراین ما موقعیت خریدمان را بر اساس الگوی مستطیل، حفظ می کنیم.
کف بعدی در نمودار در سطح بالاتر است که مشخص می کند هنوز روند صعودی در جریان است. سپس قیمت، قبل از اتمام بازار، یک حرکت صعودی دیگر را تجربه می کند و ما معامله را می بندیم.
ما در این معامله تنها به این دلیل موقعیت معاملاتی خود را می بندیم که سبک معامله ما، معاملات روزانه(Day trading) است و نمی خواهیم معامله را در طول شب حفظ کنیم.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 3.9 / 5. تعداد آرا 87
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
دوره بازگشت سرمایه در ارزیابی سرمایه گذاری ها
آموزش ثبت نام و راهنمای استفاده از سایت تاپ چنج
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
اجزای نمودار تکنیکال
مشاوره رایگان
برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.
- 02191004770
- [email protected]
- تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15
خانه / سرمایه گذاری و بورس / بهترین نمودار تحلیل تکنیکال کدام است؟
بهترین نمودار تحلیل تکنیکال کدام است؟
در تحلیل تکنیکال همانطور که میدانید از نمودار قیمت استفاده میشود و به طور قطع بدون استفاده از نمودار، تحلیل تکنیکال کارایی خاصی ندارد اما بهترین نمودار تحلیل تکنیکال کدام است؟ ایرانیان در بازار بورس ایران از کدام نمودار بیشتر استفاده می کنند؟
بهترین نمودار برای تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال از سه نمودار زیر استفاده میشود
- نمودار خطی (Line Chart)
- نمودار میلهای (Bar Chart)
- نمودار کندل شمعی ژاپنی (Candlestick Chart)
اما بهترین نمودار تحلیل تکنیکال کدام است؟ از نظر اکثریت تکنیکالیست ها نمودار شمعی بهترین نمودار برای انجام تحلیل تکنیکال می باشد به این دلیل که نمودار شمعی نسبت به سایر نمودارها اطلاعات بیشتری را به تحلیلگر می رساند.
در نمودار کندل شمعی ژاپنی هر کندل متشکل از اجزای مختلفی می باشد و تغییرات روزانه سهام را میتوانید با نگاه به کندل متوجه شوید.
۱. نمودار کندل شمعی ژاپنی (Candlestick Chart)
نمودار شمعی پرکاربردترین نمودار برای تحلیل تکنیکال مخصوصا در بین ایرانی ها می باشد و تحلیلگران به کمک آن میتوانند به تحلیل و بررسی قیمتها بپردازند.
نمودار کندل شمعی
توجه داشته باشید که به نمودارهای شمعی، کندل استیک هم گفته می شود.
توجه داشته باشید که هر شمع از دو بخش سایه و بدنه تشکیل شده است. سایهها نشان دهنده دامنه تغییرات قیمت در یک دوره زمانی معین می باشند.
فاصله میان قیمت باز و قیمت پایانی بدنه شمع نامیده نامیده میشود. بدنه شمع به دو صورت زیر می باشد:
اگر قیمت پایانی از قیمت باز کمتر بود، در نمودار شمعی حالت شمع کاهشی بوجود خواهد آمد. در حالت شمع کاهشی نمایش بدنه شمع به صورت سیاه یا توپر میباشد.
اگر قیمت پایانی بالاتر از قیمت باز باشد حالت شمع افزایشی به وجود خواهد آمد. در حالت شمع افزایشی بدنه شمع به صورت توخالی یا سفید رنگ می باشد.
همانور که در تصویر زیر مشاهده می کنید در نمودار شمعی بالای شمع نشاندهنده بالاترین قیمت و پایین شمع هم نشاندهنده پایینترین قیمت می باشد.
معاملهگران با بررسی بدنه شمع از وضعیت بازار آگاه میشوند. زمانی که بدنه شمع نسبت به سایهها بلندتر باشد، نمودار شمعی نشاندهنده فشار فروش یا خرید میباشد.
به طور کلی با بررسی اندازه سایه و بدنه به اطلاعات زیادی میتوان دست یافت اطلاعاتی مانند:
- تعیین ضعف یا قدرت بازار
- تعیین انتظارات
دقت فرمایید نتیجه گیری درباره شدت تقاضای بازار از روی نمودار شمعی زمانی امکان پذیر است که بدنه شمع بلند و توخالی و نسبت به سایهها کوتاهتر باشد.
همانطور که گفتیم در تحلیل تکنیکال از ۳ نمودار استفاده میشود که پر استفاده ترین آنها مخصوصا در بین ایرانیان نمودار شمعی بود. اما دو نمودار دیگر که همگان آنها را بنام های نمودار خطی و نمودار میله ای میشناسند به شرح زیر میباشند:
۲. نمودار خطی (Line Chart)
نمودار خطی برای مشخص شدن تغییرات قیمت مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع این نمودار بازه قیمتی در طول روز را نشان نمیدهد و تمرکز نمودار خطی روی حرکت قیمتهای پایانی می باشد.
نمودار خطی (Line Chart)
در واقع این نمودار از اتصال قیمتهای پایانی دورههای زمانی مختلف تشکیل میشود.
از ویژگیهای منحصربفرد این نمودار میتوان به تشخیص ساده تغییرات و نوسانات قیمتها در طول زمان اشاره کرد.
نمودار خطی جزئیات قیمت در بازه زمانی را در نظر نمیگیرد و به همین دلیل از نظر بسیاری از تحلیلگران خیلی کاربردی نمی باشد و زمانی نمودارهای خطی کاربرد دارند که تغییرات قیمت پایانی مدنظر باشد و ارزیابی تحلیلگران روی قیمتهایی باشد که به توافق عمومی رسیده است،
اما نمودار خطی چه اطلاعات مهمی به تحلیلگران می دهد؟ حرکتهای آینده و تغییر انتظارات از جمله اطلاعات مهمی است که قیمت پایانی در اختیار تحلیلگران قرار میدهد و با استفاده از نمودار خطی که طبق قیمت پایانی است میتوان این اطلاعات را به دست آورد.
۳. نمودار میلهای (Bar Chart)
نمودار میلهای از دیگر نمودار های مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. این نمودار از نظر اطلاعاتی بین دو نمودار شمعی و خطی است و در هر دوره زمانی هم میتواند قیمت پایانی و هم قیمت پایین و بالا و قیمت باز اجزای نمودار تکنیکال را نشان دهد.
نمودار میلهای (Bar Chart)
نمودار میلهای یکی از محبوبترین نمودارها در ایالات متحده آمریکا می باشد و کارایی بسیار بالای نمودار میله ای در تحلیل تکنیکال باعث استفاده تحلیلگران از این نمودار در بورسهای مختلف آمریکا شده است.
همانطور که در تصویر زیر مشاهده می کنید بالاترین قیمت (High Price) در نمودار میلهای با نوک هر میله عمودی و پایین ترین قیمت (Low Price) با ته هر میله نشان داده خواهد شد.
نمودار میله ای علاوه بر خط عمودی خط افقی هم دارد. به تصویر بالا توجه کنید خط کوچک موجود در سمت راست میله Close Price همان قیمت بسته شدن یا قیمت پایانی می باشد و خط کوچک در سمت چپ میله Open Price نمایشگر قیمت باز می باشد. البته بعضی مواقع در نمودار میلهای ممکن است قیمت باز نمایش داده نشود.
دقت فرمایید که نحوه تغییر قیمت بالا و پایین و باز و بسته در طی هریک از دورههای زمانی توسط هر میله نشان داده میشود.
اگر قیمت پایانی از قیمت باز بیشتر باشد، میله افزایشی به وجود خواهد آمد و تشکیل میله افزایشی به این مفهوم است که افزایش قیمت در جریان معاملات بازار انجام شده است.
همچنین در صورتی که قیمت پایانی از قیمت باز پایینتر باشد بیانگر کاهش قیمت در جریان معاملات بازار می باشد.
Compatible data.
Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.
enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.
- Pina & Associates Insurance
- Payment at Contingency
- Amount of Payment
Two Most-Cited Reason
Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.
تریگر چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟
یکی از دلایل رواج تحلیل تکنیکال در میان فعالان بازارهای مالی، امکان تعیین قوانین ورود و خروج از معامله با دقت بالا است. در واقع یافتن بهترین روش برای ورود و خروج دغدغه اصلی اغلب معاملهگران بوده و برای آنها به مثابه جام مقدس سرمایهگذاری میباشد. در بسیاری از مواقع مشاهده کردهایم، که یک معاملهگر پس از سالها فعالیت در بازارسهام هنوز بازدهی مناسبی ندارد.
با بررسی ژورنال (دفترچه یادداشت جزئیات معاملات) و استراتژی معاملاتی این فرد مشخص میشود، که مشکل اصلی او نداشتن قانون یا ابزار مشخصی برای تعیین شرایط ورود یا خروج از معامله است. علیرغم اینکه هر کدام از روشهای تحلیل بازار بورس مزایا و معایبی دارند، اما به اذعان اکثریت کارایی روشهای تکنیکالی در تعیین نقاط ورود و خروج بهینه اثبات شده است.
در مطلب حاضر به شرح یکی از مفاهیم معاملهگری تکنیکالی تحت عنوان تریگر میپردازیم، تا اهمیت تعیین قوانین و جزئیات دقیق در فرآیند اتخاذ هر کدام از تصمیمات معاملاتی برای شما مشخص شود.
مفهوم تریگر در معاملهگری چیست؟
قبل از هر چیز باید به این نکته اشاره کنیم، که برخی تحلیلگران تریگر را مختص ابزار نموداری خاصی پنداشته و حتی اسامی مرکب جدید برای آن در نظر میگیرند؛ اما اصولاً تریگر محدود به یک ابزار تحلیلی خاص نبوده و به عنوان یک مفهوم جامع در تمام روشهای تحلیل تکنیکال استفاده میشود.
واژه تریگر از لحاظ لغوی به معنای ماشه است. تریگر در تحلیل تکنیکال و معاملهگری به نقاط، نواحی یا سطوحی اطلاق میشود؛ که ما بر اساس روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی خود در آن محدودهها اقدام به ورود یا خروج از معامله میکنیم.
در این فرآیند نوع موقعیت معاملاتی (خرید یا فروش)، نماد و بازار مالی تفاوتی ایجاد نمیکند، زیرا هر اقدامی باید بر اساس تریگر مورد نظر معاملهگر صورت گیرد.
در واقع شما باید تریگر را به عنوان نشانه یا مجموعه نشانههایی برای معاملهگری در محدودههای نموداری مشخصی درنظر بگیرید، که آنها را بر اساس ابزار تحلیل خود تدوین نموده و در استراتژی معاملاتی شخصیتان گنجاندهاید.
یا تریگر صرفاً مختص ورود به معامله است؟
دومین تفکر اشتباه در مورد مفهوم تریگر این است، که تعدادی از معاملهگران تکنیکالی آن را منحصر به فرآیند ورود درنظر میگیرند! اما همانگونه که اشاره نمودیم، تریگر در ورود و خروج از معامله کاربردی است.
در واقع شما به عنوان یک معاملهگر حرفهای باید مجموعه قوانین مشخصی برای تمام اقدامات خود داشته باشید. چه اجزای نمودار تکنیکال بسا پس از ورود به معامله در بهترین سطوح ممکن و حرکت بازار در جهت مورد نظر شما، روند قیمت پس از مدتی معکوس شده و یک معامله سودآور به موقعیتی زیانده تبدیل شود!
لذا به این نتیجه میرسیم، که شما برای خروج موفق از معاملات نیز حتماً باید تریگرهای مشخصی داشته باشید.
تریگر بخش جدایی ناپذیر هر استراتژی معاملاتی است!
بارها و در منابع آموزشی مختلف بر لزوم تدوین یک استراتژی معاملاتی شخصی برای هر معاملهگر بازار مالی تأکید شده است. اجزای اصلی یک استراتژی معاملاتی کامل نقاط (تریگر) ورود، خروج و سیستم مدیریت سرمایه میباشند.
به عبارت دیگر تدوین یک استراتژی معاملاتی بدون وجود تریگرهای دقیق ورود و خروج بی معنی بوده و در این شرایط اساساً استراتژی معاملاتی وجود ندارد. بنابراین اگر شما به مرحله ساخت یک استراتژی معاملاتی شخصی رسیدهاید، به ناخودآگاه با مفهوم تریگر سروکار دارید.
تریگرهای مبتنی بر ابزار تکنیکالی مرسوم
امروزه با توسعه بازارهای مالی تحلیل تکنیکال به دنیایی از ابزار نموداری متنوع و گوناگون تبدیل شده است. معاملهگران از روشهای مختلفی برای تحلیل نمودار قیمت استفاده نموده و بالطبع تریگرهای آنها نیز با یکدگر متفاوت میباشد.
ذکر این نکته در مورد تریگرهای ورود و خروج ضروری است، که به دلیل تفاوت ابزار تحلیل احتمالاً برخی معاملهگران در آن واحد تریگرهای مختلفی و معکوسی داشته باشند. در واقع شاید تریگر ورود شما معادل تریگر خروج دیگری باشد.
همچنین اگر به صورت مولتی تایم فریم (تحلیل چندزمانی) اقدام به تحلیل و معامله میکنید، تایمفریم کوچکتر به عنوان تایم تریگر خواهد بود؛ زیرا شما در نمودار با چهارچوب زمانی بزرگتر اقدام به تحلیل نموده و تریگرهای معاملاتی را در نمودار با تایمفریم کوچکتر پیدا میکنید.
در این بخش به ذکر مثالهایی از تریگرهای ورود و خروج بر اساس ابزار مختلف و نمودارهای بازار سهام تهران میپردازیم:
۱- اندیکاتور
یکی از متنوعترین ابزارهای تحلیل نموداری بازار سهام اندیکاتورها هستند. شما میتوانید از اندیکاتور به عنوان بخشی از رویکرد تحلیلی استراتژی معاملاتی خود برای تعیین شرایط ورود یا خروج از معامله استفاده کنید.
در این بخش ما از اندیکاتور میانگین متحرک ساده ۹ روزه به عنوان ابزار تحلیل نمودار برای دریافت تریگرهای ورود و خروج از معامله استفاده کردهایم.
در نمودار فوق که مربوط به شرکت فولاد مبارکه اصفهان است، شکست صعودی قیمت و اندیکاتور تریگر ورود میباشد. در طرف مقابل شکست نزولی قیمت و اندیکاتور نیز شرایط یا تریگر خروج از معامله است.
۲- پولبک
به اذعان بسیاری از متخصصان کار با نمودارهای قیمتی، این تکنیک معاملاتی تکنیکالی جزء کم ریسکترین روشهای ورود به معامله محسوب میشود. در واقع هدف معاملهگری بر اساس پولبکها این است، که در بهترین شرایط ممکن از لحاظ ریسک و بازده وارد موقعیتهای معاملاتی شوید.
کیفیت استفاده از پولبکهای قیمتی به عنوان تریگر معاملاتی در نمودار شرکت ملی صنایع مس ایران نیز کاملاً مشهود میباشد. با استفاده از دو فرصت پولبکی موجود امکان ورود به معامله با کمترین حد زیان و بیشترین پتانسیل سوددهی وجود داشته است.
۳- شکست
در مورد مفاهیم شکست و پولبک قیمت مباحث بسیاری وجود دارد. حقیقت این است، که پولبکها همیشه ایجاد نشده و در این مواقع قیمت به محض شکست با سرعت بالایی به حرکت در مسیر خود ادامه میدهد. البته وجود الگوهای شکست جعلی نیز غیرقابل انکار است. به هر جهت بسیاری از معاملهگران ترجیح میدهند، که حین شکستهای قیمتی وارد معامله شده و منتظر بازگشت قیمت نباشند.
نمودار فوق مربوط به نماد شپنا (پالایش نفت اصفهان) است. پس از شکست خط روند سقف نسبتاً طولانیمدت یک شکست صعودی ایجاد شده و تریگر ورود برای معاملهگران مبتنی بر شکست فعال میشود. جالب این است که در جریان این شکست نیز یک پولبک دیده میشود!
۴- الگوی قیمت
الگوهای قیمتی نیز تقریباً همانند اندیکاتورها تنوع زیاد و طرفداران بسیاری دارند. از مزایای اصلی این الگوها میتوان به قدرت پیشبینی بالا، امکان معاملهگری مولتی تایمفریم، تعیین حد سود و زیان اشاره نمود.
در نمودار شرکت خدمات انفورماتیک (نماد: رانفور) یک الگوی پرچم صعودی را مشخص نمودهایم. تریگر ورود مورد نظر بر اساس شکست صعودی میان قیمت و لبه بالایی پرچم ایجاد شده است. هر چند این نوع تریگر نیز بر مبنای شکست قیمت ایجاد میشود، اما وجود یک الگوی قیمتی معتبر دلیل اصلی ورود به موقعیت خرید میباشد.
۵- کندل استیک
این ابزار ساده نموداری که سابقه پیدایش آن به کشور ژاپن باز میگردد، به جرئت یکی از محبوبترین ابزار تحلیل تکنیکال بازارهای مالی است. دلیل این محبوبیت نیز به سادگی فهم ماهیت کندل استیکها، الگوها و سایر جزئیات مرتبط با آنها میباشد. بنابراین روشهای معاملاتی زیادی بر مبنای کندلاستیکها ایجاد شدهاند.
در نمودار زیر از یک الگوی پوشای صعودی به عنوان تریگر ورود استفاده شده است. معاملهگران پیرو این الگوی کندلی پس از بسته شدن شمع پوشاننده تریگر ورود خود را مشاهده نموده و اقدام به خرید میکنند.
زندگی ما عملا چقدر رنگی است؟!
شرکت کرایولا Crayola با نام قبلی شرکت بینی و اسمیت، یک برند معتبر در زمینه تولید مدارنگی، رنگ و مدادشمعی است.
این شرکت در سال ۱۸۸۵ تأسیس شد و ابتدا روی تولید رنگدانههای صنعتی تمرکز داشت، اما بعدا کارش به سمت تولید نوشتافزار برای مصارف عامه کردم، سوق پیدا کرد.
مطلب جالبی که امروز دیدم، سیر تحول مدادشمعیهای این شرکت بود، در سال ۱۹۰۳، این شرکت جعبههای مدادشمعی ۸ تایی روانه بازار میکرد، سال ۱۹۰۵، تعداد رنگها به ۳۰ رسید، سال ۱۹۵۸ رنگها به ۶۴ افزایش پیدا کرده بود، در سال ۱۹۷۲ با افزوده شدن رنگ فلورسنت، تعداد رنگها به ۷۲ رسید.
در سال ۱۹۹۰، تعداد ۱۶ رنگ جدید معرفی شد و ۸ اجزای نمودار تکنیکال رنگ قدیمی حذف شد و تعداد رنگها به ۸۰ رسید.
و در سالهای ۱۹۹۳ و ۱۹۹۸، تعداد رنگها به ترتیب به ۹۶ و ۱۲۰ افزایش یافت.
خرید ساک پارچه ای
آزمایشگاه
خرید سرور مجازی
در اینجا شما میتوانید چارت جالبی را ببنید که در آن نشان داده شده بین سالهای ۱۹۰۳ تا ۲۰۱۰، چقدر گستره رنگهای استفاده شده در مدادشمعیهای Crayola بیشتر شده است.
اما با دیدن همین رنگها و نامها مسائل مختلفی به نظرم رسید:
زندگی ما عملا چقدر رنگی است؟!
طبیعت هیچ وقت از رنگ خالی نمیشود، البته شاید در بعضی از مناطق جغرافیایی گستره رنگها محدودتر باشد، مثلا در منطق قطبی. در بعضی هم گستره رنگها بیشتر است.
تنها برای یک مثال دم دستی، شما کافی است در فصل پاییز به شمال سفر کنید و اجزای نمودار تکنیکال ببینید رنگهای برگهای پاییزی درختان چطور متعجبتان میکنند. و این طیف وسیع رنگ فقط در منطقه شمال ایران مشاهده نمیشود، اصلا خاک برهنه ایران هم پر از رنگ است:
در موزه و نگارخانه دکتر احمد نادعلیان در جزیره هرمز، در قسمتی همه خاکها و کانیهای جزیره جمعآوری شدهاند، تفاوت رنگها را ببینید:
اما بودن و سپری کردن عمر در یک طبیعت گونهگون با رنگهای الهامبخش هم عملا باعث نمیشود یک فرد به صورت خاص و یک جامعه به صورت عام، کاربرد و تصوری از این همه رنگ داشته باشد.
ما کودکان دهه شصت عملا رنگهای کمی را میشناختیم، بسیاری از ماها همه کارتونها دوره کودکی را در تلویزیونهای سیاه و سفید دیدند و همین کودکان این روزها که به حکم تجدید خاطره نوستالژیها، گاهی کارتونهای قدیمی پخش میشوند، از دیدن رنگی شدن کاراکترها، ناگزیر تعجب میکنند!
تصور میکنم در آن دوره و زمانه، حتی آن دسته از ماها که بستههای مدادرنگیها ۱۲ یا ۲۴ رنگی هم داشتیم، ذوق چندانی در رنگآمیزی نقاشیها نداشتیم.
اما حالا دیگر فرضا خرید و داشتن یک بسته مدادرنگی ۳۶ رنگ FABER CASTELL برای دسته قابل توجهی از کودکان در سن مدرسه، چیزی رؤیایی نیست.
کلا قضیه چند چیز است:
۱- شوق و ابتکار شهروندان یک کشور برای بهکارگیری رنگ در زندگی روتین خود چقدر است.
۲- در خاطره جمعی ما، چقدر رویدادها و گذشته خود را با رنگ به یاد میآوریم.
۳- چقدر در زبان و ادبیات ما صحبت از رنگ میشود و برای نامیدن رنگها، چقدر واژه داریم. اصلا زبان ما چقدر توانایی برای واژهسازی در مورد رنگها دارد.
در فرهنگ رایج ما، رنگی پوشیدن حتی برای مردان چندان از دید عمومی شایسته به نظر نمیرسد. شما نمیتوانید با خیال راحت پیراهنهایی در موقعیتهای حتی نیمهرسمی با رنگهای گرم بپوشید.
ممکن است، کودکان ما حالا میزان دسترسی به رنگشان زیاد شده باشد، اما آیا اگر از جامعه میانگین بگیریم، چند درصد ما میتوانند به جز رنگهای اصلی، رنگهای فرعی را شناسایی کنند و آنها را نام ببرند.
واژهسازی شهروندان هر منطقه برای رنگها تابع خیلی چیزهاست که پیشتر از هم به آنها اشاره کردم. حالا تصور کنید که مثلا یک جامعه بسته با جوامع باز با مجراهایی مثل اینترنت، ورود کتابها و نشریات یا تلویزیون و فیلمها متصل شوند.
یکی از مشکلات پنهان این رابطه جهانگستر، تطبیق دیداری است.
یکی از دوستان حرف جالبی میزد، او میگفت که در نخستین روزهایی که کانالهای تلویزیونی فرنگی را دریافت میکرد، بیش از هر چیز محو طیف رنگهای مورد استفاده شده بود. اینکه چقدر از رنگهای متنوع و گرم به تناسب استفاده شده بود، تو گویی که گیرندههای چشم به این مقدار رنگ عادت نداشتند. او این رنگ را قبلا در طبیعت پیرامونش میدید، اما عادت نداشت که این رنگها را تلویزیون هم ببیند.
و موضوع آخر هم این است، که چقدر ذهن ما توانایی به یاد آوردن خاطرهها را با رنگها دارد، اصولا ما در خوابهایمان چقدر، خواب رنگی میبینیم.
میگویند که آدمهایی هستند که خوابهای سیاه و سفید میبینند. من نمیدانم این مسئله واقعیت دارد یا یک افسانه نادرست است.
شخصا خوابهای بسیار واضح و پر از رنگ میبینم، اما در خاطراتم که جستجو میکنم، خیلی از آنها را با طیف رنگ کم به یاد میآورم، حتی گاهی شبیه صحنههای فیلم sin city!
برای نوشتن این پست برخلاف همیشه، در اینترنت جستجو نکردم، در واقع هدفم این بود که به نوعی طرح مسئله بکنم و مجهولاتم را با شما به اشتراک بگذارم، تا بدانم نظر شما چیست.
هیپرکلسترولمی خانوادگی: وقتی کلسترول شما خیلی بالا است و به صورت خانوادگی این استعداد را دارید
پنج عکس شاهکار و خیرهکننده تلسکوپ جیمز وب منتشر شدند: شرح و تفسیر این عکسها
توصیه میکنیم
نوستالژیهای گجتی و عادات تکنولوژیک استیو وزنیاک
کسانی که خود را جراحی کردند
این شهرها بیش از صد سال است که مترو دارند! قدیمیترین متروهای دنیا
کشتی ۱۰۲ سالهای که جنگل شناور شد
عجیبترین پدیدههای طبیعی زمین – قسمت اول
رازگشایی از شعبده اپل: چرا آیفون پنج -همان گوشی «دراز و بیقواره»- پرفروش شد؟
چه جالب! منم وقتی خواب میبینم، بعد از بیداری کاملاً آگاهم که خواب رو با کیفیت و جزئیات زیاد دیدم ولی به ندرت اون رو واضح و رنگی بیاد میارم! خاطراتم هم همینطور! معمولاً خاطرهها سیاه و سفید هستند. بجز آیتم های رنگی خاص اون. مثلاً بجز یک دریای آبی بقیه سیاه و سفید هستند!
من هم کارتون های زمان کودکی رو سیاه و سفید دیدم. شاید همین مورد روی تخیل و قدرت بازسازی حاقظه ما تاثیر گذاشته باشه.
بخاطر همین هم هست که خیلی از ما ها زمانی که از جلوی فروشگاه های تلویزیون های LED رد می شویم و دموهای رنگی اونها رو میبینیم ناخودآگاه متوقف می شویم و چند لحظه خیره می مانیم.
یادمه بچه که بودم بازیهایی مثل سوپر ماریو رو با تلویزیون سیاه
سفید بازی کردم. اما خاطره ای که الان ازش دارم کاملا رنگیه.
و البته شمال که رنگ های زیبایی داره من خودم تو یکی از شهرهای کویری ساکنم. انگار که همیشه یه عینک زرد به چشممه!
سلام آقای مجیدی.ما خیلی قرارهایی که در کودکی با خود گذاسته بودیم فراموش کرده ایم و بعضی از اونها نقاشی و داستان نویسی و شعر و هنرمند بودن هست.
ما باید دیدن طبیعت را به خودمان هدیه دهیم
سلام
در پوشش زنان جوان ما کردها تنوع رنگی خوبی دیده میشه اما این تنوع به مردها که میرسه به چند رنگ محدود میشه و خودم بارها به خاطر انتخاب هام ملامت شدم البته در این بین با تاثیر تصاعدی خریدار بر بازار و بازار بر خریدار انتخاب ها محدود و معین میشه یعنی وقتی من واسه خرید میرم انتخاب هام کمه و فروشنده هم غیر از رنگهای عرف رو نمیاره چون میترسه رو دستش بمونه.. نتیجه اینکه تغییر سلیقه نیاز به فرهنگ سازی داره
البته این روز ها حداقل توی شهر تهران که رنگی پوشیدن و طیف رنگ خیلی زیاد شده . هم برای آقایان و هم برای بانوان…
خواهش میکنم کمی بیشتر در حوزه سبک زندگی هم مطلب منتشر کنید. تو دنیای نت امروز چیزی که فراموش شده سبک زندگی هست که قبلا توی یک پزشک بیشتر شاهدش بودیم و انشاالله که باز هم بیشتر باشیم . شکرا جزیلا
رنگ های شاد جلف شده برام …. سفت شده پرام …
رنگی پوشیدن جرئت میخواد
من سیاه و سفید خواب می بینم همیشه..
رنگ ها یکی از رابطهای عمیق بشر با طبیعت هستند که تمدن مدرن این ارتباط را خدشه دار کرد. فرهنگ هایی هستند مثل فرهنگ سرخپوستان، چین و هند در این فرهنگ ها ارتباط عمیق و یکپارچه شدن با طبیعت یکی از پایه های اصلیه و به همین دلیل هم رنگ و رنگارنگی در تمام اجزای این فرهنگها خیلی اهمیت داره.
فرهنگ هایی که منتج شده از فرهنگ عبری و هند و اروپایی هستند مثل ایران، اعراب یا حتی اروپایی ها این ارتباط عمیق را با طبیعت ندارند که در ادیانشون هم انعکاس داشته و به همین دلیل رنگ و رنگینگی در فرنگشون جایگاه نداره.
رنگ یک جذابیت بصری عمیق و تحرک احساسی بوجود می یاره و خودآگاه انسان ها را تحریک می کنه.
اینا چیزهایی بود که به نظرم رسید 🙂
من همیشه هر رنگی که دوس داشتم استفاده کردم تمام لباس هام رنگین البته رنگهایی که متناسب باشه باهم.خیلی شاد و انرژی بخشه رنگ های تیره هم جای خودشونو دارن اونا هم خیلی قشنگن خیلی وقتا مورد استفاده قرار میگیرن کلا من همه رنگارو دوس دارم.
ساکنان مناطقی مثل شمال و سایر روستاها رو نمیدونم ولی ما ساکنان تهران واقعا رنگ نمیبینیم. تمام شهر خاکستریه، آسفالت زمین، ساختمونهایی بدشکل خاکستری، حتی آسمونمون خاکستریه. هرجا هم نشونی از درخت و سرسبزی باشه در هجوم آپارتمان سازان از بین میره. مردم هم بجای اینکه جلوی در خونه شون یه درخت باشه، ترجیح میدن جاش ماشینشون رو پارک کنند.
اکثرا هم فرصت زیادی برای بودن در طبیعت و لذت بردن ازش و دیدن رنگهای متفاوت نداریم.
پوششمون هم که دیگه بدتر. بچه که بودیم کیف و کفش و لباس فقط میتونست سرمهای، قهوهای، خاکستری یا مشکی باشه حتی برای یک بچه شش ساله. جوری که در شش سالگی بخاطر یک جفت کفش زرد سرصف با دعوا و داد و بیداد ناظم مواجه شدم جوری که فرداش نمیخواستم مدرسه برم و مامانم با کلی تلاش و انواع قولها و حرفها، تونست آرامم کند. ۹ ماه سال، شش روز در هفته، روی ۶ ساعت در مدرسه (دبیرستان که از این هم بیشتر بود)، باید در یک محیط با رنگهای تیره سر میکردیم. هنر و نقاشی و رنگ جای زیادی در برنامه درسیمون نداشتن. طبیعت هم که هیچی.
الان هم که خانمها در محیطهای ادارای رسمی، نمیتونن رنگهای شاد بپوشن و باز محدود میشه به همون رنگهای سرمهای، قهوهای، خاکستری یا مشکی؛ این بار حدود ۱۰ ساعت در روز! خود من پارسال وقتی روز اولی که یک ژاکت با رنگ کمی (فقط کمی) غیر تیره! (حتی نمیتونم بگم رنگ شاد چون واقعا حتی رنگ شاد هم نبود) رو پوشیده بودم و داشتم از در اداره میرفتم بیرون، نگهبان همچین چپ چپ نگاه کرد که دیگه از اون روز به بعد، ژاکت رو میگذاشتم توی کیف و بعد از سوار شدن به تاکسی، وقتی داشتم یخ میزدم توی تاکسی با کلی دردسر و مزاحم شدن بغلدستیها میپوشیدمش. بعد از چند روز هم برگشتم به همون کاپشن مشکی همیشگی.
اتفاقا فکر میکنم آقایان در ایران چه در محیطهای اداری چه مثلا صدا و سیما خیلی پیراهنهایی با رنگهای متنوع میپوشند (مثل زرد، صورتی، بنفش، نارنجی و قرمز، راه راه و چهارخانه رنگی، کت و شلوار رنگ روشن و. . .) چیزی که در سایر کشورها در محیطهای رسمی و حتی نیمهرسمی اینقدر شایع نیست و حتی کسانی که از خارج کشور میان، این موضوع براشون جلب توجه میکند و میگن اینجا برعکسه، آقایون از خانمها رنگیترن!
اتفاقا فکر میکنم این گرایش مثلا آقایان به لباسهای رنگی یا حتی افراط خانمها در خیلی قروقاطی رنگی پوشیدن در جاهایی که کمی آزادی پیدا میکنند، ناشی از همین عقدههای سرکوبشده ما در استفاده از رنگ در زندگیمون و بخصوص کودکیمون باشه. میشناسم کسانی رو که مثلا توی ایران همش از دست دوروبریهاشون شاکی بودن که چرا همش مشکی میپوشید، رنگی بپوشید و اینها، بعد رفته آلمان و میگه اونجا خانم و آقا در محیطهای رسمی و نیمهرسمی اکثرا سفید و مشکی یا طیفهای خاکستری به تن دارند و هیچ ناراحتی هم ندارن.
نکته دیگه در مورد اون داستان اولین مواجهه با تلویزیونهای فرنگی هم درسته، خیلیها هستند تنها دلیل مشاهده اون تلویزیونها براشون همینه، میگن حداقل “یه رنگ و رویی داره فیلمهاشون” و راست میگن، البته یه دلیل خوش رنگ و رو بودن اونها، کیفیت تصویر و پخششون هم هست.
بله، ما زندگیمون رنگی نیست، خاکستریه. چون هم از طبیعت دور شدیم و هوا کردن ستونهایی از رنگ خاکستری و سیاه و قهوهای برامون مهمتر از داشتن چندتا دونه گل رنگی شده و هم اینکه به دلایل مسخرهای، خیلی جاها اجازه استفاده از رنگ رو در پوششمون نداریم.
دیدگاه شما