سرمایه انسانی
مفهوم سرمایه انسانی ریشه در ادبیات اقتصادی دارد. در حقیقت ویژگیهای کیفی افراد سرمایه آنها هستند. سرمایه انسانی نه سرمایه فیزیکی نه سرمایه مالی محسوب میشود بلکه سرمایه انسانی به عنوان دانش، مهارت، خلاقیت وسلامت فرد تعریف شده است. (بکر 2002)
تعریف جدیدی که از سرمایه انسانی شده است سرمایه انسانی را مجموعه ای از شناخت مفهوم جریان نقدینگی ویژگیها، تجارت زندگی، دانش، خلاقیت ، نوآوری و انرژی معرفی می نماید که افراد آن را جهت سرمایهگذاری در کار خود انتخاب میکنند ( لسلی وذرلی 2003).
سرمایه انسانی عبارت است از سرمایهگذاری بر روی منابع انسانی جهت افزایش بازدهی آنها که این هزینه ها با هدف بهره برداری در آینده انجام خواهد شد.از این رو است که سازمان یادگیرنده سرمایه گذاری بر روی افراد را انتخاب میکنند به این خاطر که افراد در واقع سرمایههای انسانی با ارزشی میباشند که دارای کیفیت های متفاوتی هستند ( بورود و تومولو2004).
با سرمایه گذاری بر روی منابع انسانی ، کارکنان دانش و مهارتهای لازم را برای خلق محصولات و خدمات جدید بدست میآورند. (رومر1990).
سرمایه انسانی را میتوان به طور همزمان شامل هر دو مفهوم دانست یعنی اینکه سرمایه انسانی هم ابزاری برای تولید می باشد وهم چنین ایجاد ارزشی خاص و درونزا برای سازمان میکند که این به معنای خود تولیدی برای سرمایه انسانی می باشد. به طور خلاصه می توان گفت سرمایه انسانی مترادف با دانش جاسازی شده در تمام سطوح، فردی، سازمانی و یا یک ملت است. حال تاثیرات سرمایه انسانی را در دیدگاه فردی، دیدگاه سازمانی و دیدگاه اجتماعی مورد بررسی قرار میدهیم .در دیدگاه فردی امکان افزایش درآمد فرد ناشی از بهرهوری وی میباشد (بکر 1993- شولتز 1971-1961 ، سیدوکین 2007) در این دیدگاه امکان رشد و ترقی افراد در سطوح بازارهای داخلی امکان پذیر میباشد. (سیچرمن 1991، گولار 1990). در دیدگاه سازمانی: بهرهوری سازمانی ناشی از مجموعه ای از توانایی و ظرفیتهای به روز شده سازمان و فرهنگ سازمانی پویای آن است (ادویسون و یوالونه 1997). بکر به این موضوع اشاره میکند که سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و سرمایهمالی همه به نحوی از اشکال سرمایه محسوب میشوند اما تفاوت آنها از این جا ناشی میشود که یک فرد را نمیتوان از مهارت ، سلامت و ارزشهایش جدا کرد در حالی که این امکان در مورد دارایی ها و اموال فرد وجود دارد. این بدان معناست که پایدارترین و تجدیدپذیرترین سرمایه همان سرمایه انسانی است. براساس نظر شولتز در سال1971 تحصیلات رسمی و آموزش ابزاری مهم و حتی لازم و حیاتی برای بهبود ظرفیتهای تولید شناخت مفهوم جریان نقدینگی هستند. هم چنین او سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی به عنوان معیارهای ثبت نام آموزشی می داند.
در جهان متلاطم امروزی شرکتهای پیشرو بیش از هر دوره و زمان دیگری به اهمیت و توجه به کارکنان خود پی بردهاند آنها دریافتند که چگونه میتوان با تاکید بیشتر بر حفظ و توسعه سرمایه انسانی خود در بالاترین نقطه اقتصاد جهانی جای گرفت.
بنابراین توجه به اهمیت سرمایه انسانی نتایجی را به همراه خواهد داشت که عبارتند از:
– سرمایهگذاری بر روی سرمایه انسانی به عنوان یکی از اجزای اساسی سازمان شناخته می شود سبب ارتقا کارکنان میشود. (سالامون1992).
بر طبق گفته پیتر دراکر (1993) قرن بیست ویکم، قرن اقتصاد دانشی است. در این اقتصاد، داراییها فکری و بخصوص سرمایههای انسانی جزو مهمترین دارایی های سازمانی محسوب میشوند و موفقیت سازمانها ریشه در قابلیتهای فکری آنها دارد. همچنین سرمایه انسانی برای مالکان سرمایه یعنی کارکنان سازمانها نیز به عنوان یک دارایی ارزشمند محسوب میشود که میتواند موفقیت آنها را نیز به طور فزاینده ای تحت تأثیر قراردهد.با مروری بر سیر تحول تاریخی سازما نها از قرن نوزدهم تا به امروز میتوان چنین اذعان نمود که درگذشته، نوع نگاه سازمانها به کارکنان مبتنی بر روابط والدین- فرزندی بوده است اما امروزه کارکنان خواستار استقلال عمل در کار و انعطاف پذیری بیشتری شده اند و به تعبیر دیگر، رابطه بالغ – بالغ در حال ظهور وشکلگیری است .لینداگراتون( 2003)یکی از اندیشمندان مدیریت برای توصیف این وضعیت جدید از استعاره انقلاب دموکراتیک در محیطهای کاری استفاده میکند. به عقیده وی، مفهوم دموکراسی سازمانی منوط به وجود شرایط مناسب برای بروز استعدادها و تواناییهای بالقوهی کلیه افراد است. به زعم وی در چنین محیطی، برآورده شدن تمایلات کارمند و کارفرما منوط به برقراری مذاکرات موفقیت آمیز دو طرفه خواهد بود. بر این اساس، هرکارمندی که توانایی و قابلیت بیشتری برای چانه زنی داشته باشد، میتواند از امتیازات بالاتری برخوردار گردد. با توجه به مباحث یاد شده، امروزه کسانی که قابلیتهای سرمایه انسانی بالاتری دارند میتوانند از مزایای ارتباطات در شبکه اجتماعی یا سرمایه اجتماعی برخوردار بوده و از عواطف و احساسات خود بدرستی بهره گیری نمایند و در نتیجه، بهطورگسترده ای سرنوشت سازمانی و بهعبارتی توسعه مسیر شغلی آتی خود را تحت کنترل دارند. بنابراین، افراد با تعیین چشم انداز و اهداف روشن و همچنین مدیریت صحیح سرمایه های یاد شده می توانند به موفقیت شغلی دست یابند.
ﺗﻌﺎرﯾﻒ داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻧﺎﻣﺸﻬﻮد ﻣﺎﻧﻨﺪ داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﻃﻼﻋـﺎت ﮐـﻪ ﺷـﺎﻣﻞ ﻓﻨـﺎوری، اﻋﺘﻤـﺎد ﻣﺸـﺘﺮی، ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﺣﺎﺻﻞ از ﻋﻼﺋﻢ ﺗﺠﺎری، ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﻣﻬﺎرت ﻫﺎی ﻣﺪﯾﺮﯾﺘﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻓﮑﺮی ﺷﺎﻣﻞ ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻌﻨﻮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻖ اﻣﺘﯿﺎز، ﻋﻼﯾﻢ ﺗﺠﺎری ﻃﺮح ﻫﺎی ﺛﺒـﺖ ﺷﺪه، ﺣﻖ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻌﻨﻮی، ﺷﻬﺮت، ﺷﺒﮑﻪ ﻫﺎی ﻓـﺮدی و ﺳـﺎزﻣﺎﻧﯽ، داﻧـﺶ، ﺗﺨﺼـﺺ و ﻣﻬـﺎرت ﻫﺎی ﮐﺎرﮐﻨﺎن اﺳﺖ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺷﺎﻣﻞ داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻌﻨﻮی و ﺷﻬﺮت و ﻣﻬـﺎرت ﻫـﺎ ﯾـﺎ ﻣﺰﯾـﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ داﻧﺶ شناخت مفهوم جریان نقدینگی شناخت مفهوم جریان نقدینگی ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ اﺳﺖ. ﻫﺮ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﮑﺮی ﮐﻪ ﺑﺘﻮان آن را ﻓﺮﻣﻮﻟﻪ و ﮔﺮدآوری ﮐﺮد و ﺑﺘﻮان از آن ﺑﺮای اﯾﺠـﺎد داراﯾـﯽ ﺑـﺎ ارزش ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد. داﻧﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﺘﻮان آن را ﺑﻪ ﯾﮏ ارزش ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮد. ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ از ﭼﻬﺎر ﺟﺰئ اﺻﻠﯽ، داراﯾﯽ ﻫـﺎی ﺑـﺎزار، داراﯾـﯽ ﻫـﺎی اﻧﺴـﺎﻧﯽ، داراﯾـﯽ ﻫـﺎی ﻣﺎﻟﮑﯿـﺖ ﻣﻌﻨﻮی و داراﯾﯽ ﻫﺎی زﯾﺮﺳﺎﺧﺘﯽ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻣﺮﺑﻮط ﺑـﻪ ﺳـﻪ دﺳـﺘﻪ از داراﯾـﯽ ﻫـﺎی ﻧﺎﻣﺸـﻬﻮد اﺳـﺖ. ﺳـﺎﺧﺘﺎر داﺧﻠـﯽ، ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺧﺎرﺟﯽ و ﺷﺎﯾﺴﺘﮕﯽ ﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧﯽ.
در دیدگاه اجتماعی: سرمایه انسانی این توانمندی را دارد که ساز و کارهایی برای ایجاد دموکراسی ، ثبات سیاسی و رعایت حقوق بشر را در سطح جامعه ایجاد کند و آنها را گسترش دهد. سرمایههای اجتماعی منجر به آگاهی عمومی از مولفههای اجتماعی میشود (مک ماهون، 1999) و افزایش آگاهی اجتماعی از مولفه های درون اجتماع امکان پذیر است (بیچ 2009). درک موضوع واهمیت سرمایه انسانی باعث شده اغلب کشورها تلاشهای بسیار گستردهای برای سنجش موثر و کارآمد سرمایههای انسانی انجام دهند تا درک صحیحی از جایگاه و وضعیت فعلی خویش در محیط های بیرونی داشته باشند و شناخت مفهوم جریان نقدینگی نقاط قوت و ضعف درون سازمانی خویش را شناسایی کنند از لحاظ دیگر سنجش سرمایه انسانی منبع بسیار مهمی برای تدوین و اجرای سیاستهای مربوط به منابع انسانی میباشد
دﯾﺪﮔﺎه اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺑﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﮑﺎﻧﯿﺰم ﻫﺎی اﻧﺪازه ﮔﯿـﺮی ﺟﺪﯾـﺪ ﺑـﺮای ﮔـﺰارش دﻫـﯽ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻏﯿﺮ ﻣﺎﻟﯽ ﯾﺎ ﮐﯿﻔﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی در ﮐﻨﺎر داده ﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ ﮐﻤﯽ، ﯾﺎ ﻣـﺎﻟﯽ ﺗﻤﺮﮐـﺰ دارد. در ﻣﻘﺎﯾﺴـﻪ ﺑـﺎ ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺎﻟﯽ ﺳﻨﺘﯽ، اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻬﻢ ﻏﯿـﺮ ﻣـﺎﻟﯽ، ﻣﺜـﻞ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴـﺎﻧﯽ، رﺿـﺎﯾﺖ ﻣﺸﺘﺮی و ﻧﻮآوری را در ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد. ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﯿﻦ اﯾﻦ دو روﯾﮑﺮد ﻣﻌﻨﺎدار ﻫﺴﺘﻨﺪ: در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮاﯾﺶ دارد، اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی آﯾﻨﺪه ﻧﮕﺮ اﺳﺖ. اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی واﻗﻌﯿـﺖ ﻫﺎی ﻧﺮم(ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻫﺎ) را در ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣـﺎﻟﯽ واﻗﻌﯿـﺖ ﻫـﺎی ﺳـﺨﺖ (ﮐﻤﯿـﺖ ﻫـﺎ) را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺑﺮ اﯾﺠﺎد ارزش ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد، در ﺣﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣـﺎﻟﯽ ﺑﺎزدﻫﯽ ﻋﻤﻠﯿﺎت ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺟﺮﯾﺎن ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣـﯽ ﺳـﺎزد.
ﻣﻔﻬﻮم ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺒﻬﻢ ﺑﻮده و ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﺮای ﺗﻔﺴﯿﺮ اینمفهوم ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗـﺮار ﮔﺮﻓﺘـﻪ اﺳـﺖ. ﺑﺴﯿﺎری ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ از اﺻﻄﻼﺣﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ داراﯾﯿﻬﺎ، ﻣﻨﺎﺑﻊ ﯾﺎ ﻣﺤﺮك ﻫﺎی ﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﻪ ﺟﺎی ﮐﻠﻤﻪ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ اﺳـﺘﻔﺎده ﮐﻨﻨﺪ و آﻧﻬﺎ واژه ﻓﮑﺮی را ﺑﺎ ﮐﻠﻤﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﺎﻣﺸﻬﻮد، ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی داﻧﺶ ﯾﺎ ﻏﯿﺮ ﻣﺎﻟﯽ ﺟـﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﻣـﯽ ﮐﻨﻨـﺪ. ﺑﻌﻀـﯽ از ﺣﺮﻓﻪ ﻫﺎ ( ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺎﻟﯽ و ﺣﺮﻓﻪ ﻫﺎی ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ) ﻧﯿﺰ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨـﺪ داراﯾﯿﻬـﺎی ﺛﺎﺑـﺖ ﻏﯿـﺮ ﻣـﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﻮدﯾﺖ ﻋﯿﻨﯽ و ﻓﯿﺰﮐﯽ ﻧﺪارﻧﺪ، اراﺋﻪ ﮐﺮده اﻧﺪ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ از ﯾﮏ ﺑﺨﺶ ﻓﮑﺮی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ و ﯾﮏ ﺑﺨﺶ ﻏﯿﺮ ﻓﮑـﺮی ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎری اﺳﺖ. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻣﺠﻤﻮع داراﯾﯽ ﻫﺎی ﭘﻨﻬﺎن ﺷﺮﮐﺖ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﺗﺮازﻧﺎﻣﻪ ﻧﺸﺎن داده ﻧﻤﯽ ﺷـﻮد. ﻟـﺬا ﻫﻢ ﺷﺎﻣﻞ آن ﭼﯿﺰی اﺳﺖ ﮐﻪ در ﻣﻐﺰ اﻋﻀﺎی ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ و ﻫﻢ ان ﭼﯿـﺰی ﮐـﻪ ﭘـﺲ از ﺧـﺮوج اﻓﺮاد در ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﺎﻗﯽ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﺪ. ﻫﺮ ﻋﻨﺼﺮ ﻓﮑﺮی – داﻧﺶ، اﻃﻼﻋﺎت، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﻣﻌﻨـﻮی و ﺗﺠﺮﺑـﻪ ﮐـﻪ ﺑﺘـﻮان از آن ﺑـﺮای اﯾﺠـﺎد ﺛﺮوت اﺳﺘﻔﺎده ﮐﺮد. ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﺠﺎرت ﺑﮑﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه، ﻓﻨﺎوری ﺳﺎزﻣﺎن، رواﺑﻂ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎن و ﻣﻬﺎرت ﻫـﺎی ﺣﺮﻓـﻪ ای اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﺑـﺎ اﯾﺠـﺎد ﻣﺰﯾـﺖ رﻗـﺎﺑﺘﯽ ﻣﻮﺟﺒﺎت ﺣﯿﺎت ﺳﺎزﻣﺎن در ﺑﺎزار را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽ ﺳﺎزد. ﺣﺎﻟﺖ ﻫﺎ و ﺗﻤﺎﯾﻼﺗﯽ ﮐﻪ در اﻓﺮاد و ﮔﺮوه ﻫﺎ وﺟﻮد دارد ﮐﻪ در ﺻﻮرت ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﺷـﺪن ﻗﺎﺑﻠﯿـﺖ اﯾﺠﺎد ارزش اﻓﺰوده را دارﻧﺪ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﺎص ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮐﭙﯽ ﺑﺮداری از روی آن ﻫﺎ اﮔﺮ ﻏﯿﺮ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﺸﮑﻞ اﺳﺖ. ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ اﺳﺖ ﺟﻬﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﺗﻤﺎﻣﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس ﺳﺎزﻣﺎن و ﺷﻨﺎﺧﺖ ارﺗﺒﺎط ﻣﯿﺎن آن ﻫﺎ. ارزش اﻗﺘﺼﺎدی اﺳﺖ ﺗﻮﺳﻂ دو دﺳﺘﻪ از داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس ﺷﺮﮐﺖ اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﺷﻮد، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴﺎﻧﯽ. ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﺎص ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻪ وﺟﻮد آن ﻫﺎ ﺑﺮای اﯾﺠﺎد ارزش ﺿﺮوری اﺳﺖ. داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻧﺎﻣﻠﻤﻮس ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻏﯿﺮ ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ارزش ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﻮآوری، ﻃﺮح ﻫﺎی ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﻓﺮد ﺳﺎزﻣﺎن و ﯾﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای از داراﯾﯽ ﻫﺎی داﻧﺸﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﯾﺠﺎد ارزش اﻓﺰوده ﺑﺮای ذﯾﻨﻔﻌﺎن ﮐﻠﯿﺪی اﯾﻦ اﻣﮑـﺎن را ﺑﺮای ﺳﺎزﻣﺎن ﺑﻮﺟﻮد ﻣﯽ آورد ﺗﺎ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺟﺎﯾﮕﺎه رﻗﺎﺑﺘﯽ ﺧﻮد را ارﺗﻘﺎ دﻫﺪ. اﯾﻦ داراﯾﯽ ﻫﺎ ﺷـﺎﻣﻞ داراﯾﯽ اﻧﺴﺎﻧﯽ، داراﯾﯽ راﺑﻄﻪ ای، داراﯾﯽ ﻓﺮﻫﻨﮕـﯽ و ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖ ﻫـﺎ و اﻣـﻮر روزﻣـﺮه، داراﯾـﯽ ﻫـﺎی ﻓﮑﺮی و داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ. داراﯾـﯽ ﻫـﺎی ﻧﺎﻣﺤﺴـﻮس ﺷـﺎﻣﻞ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴـﺎﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨـﺪ ﻣﻬـﺎرت ﻫـﺎ، اﺳـﺘﻌﺪاد و داﻧـﺶ، ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﺎﯾﮕﺎه ﻫـﺎی داده، ﺳﯿﺴـﺘﻢ ﻫـﺎی اﻃﻼﻋـﺎﺗﯽ و زﯾﺮﺳـﺎﺧﺖ ﻫـﺎی ﻓﻨـﺎوری، ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺎزﻣﺎﻧﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻓﺮﻫﻨﮓ، سبک رﻫﺒﺮی و ﺗﻮاﻧﺎﯾﯽ ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ اﺳﺖ. داراﯾﯽ ﻫﺎی ﻧﺎﻣﺤﺴﻮس داراﯾﯽ ﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ ﻏﯿﺮﻣﺎﻟﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ از ﺟﻨﺲ ﻣﺎده ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ اﻣﺎ ﻣﺎﻫﯿـﺖ آن ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺣﻘﻮق ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ و ﺣﻔﺎﻇﺘﯽ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و ﮐﻨﺘﺮل ﻣﯽ ﺷﻮد.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﭼـﻮن ﺷﻨﺎﺳـﺎﯾﯽ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑـﺮی ﯾـﮏ ﻣﺴـﺄﻟﻪ راﻫﺒـﺮدی ﮐﻠﯿﺪی اﺳﺖ، در ﻧﺘﯿﺠﻪ وﺿﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮدش ﺑﺎﯾﺴﺘﯽ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻨﻈﻢ ﺑﻪ ﻫﯿﺄت ﻣـﺪﯾﺮه ﮔـﺰارش داده ﺷـﻮد. ﺑـﺮ اﺳـﺎس ﮔﺰارﺷﺎت اراﺋﻪ ﺷﺪه، ﯾﮏ ﺗﻌﺪاد از ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﭘﯿﮕیری، ارزش ﮔﺬاری و اﯾﺠﺎد اﺑﺰارﻫﺎی ﺑﺮای ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮﺷﺎن ﮐﺮده اﻧﺪ. ﺑﺎ اﯾﻦ وﺟﻮد، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻨﻮز ﻧﯿﻤﯽ از ﻣﺪﯾﺮان ﮐﺴﺐ و ﮐﺎرﻫﺎی ﺑـﺮای ﮐﺴـﺐ ﻣﺰﯾـﺖ از اﯾﻦ داﻧﺶ آﻣﺎدﮔﯽ ﻧﺪارﻧﺪ. اﻧـﺪازه ﮔﯿـﺮی ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑـﺮی از اواﺳـﻂ دﻫـﻪ 1990 ﯾـﮏ ﺣـﻮزه ﺗﺤﻘﯿﻘـﺎﺗﯽ ﺑـﺮای ﭘﮋوﻫﺸﮕﺮان و دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎران ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻫﺮ دو ﮔﺮوه ﺗـﻼش ﻫـﺎی زﯾـﺎدی ﺑـﺮای اﻧـﺪازه ﮔﯿـﺮی و ارزﺷﯿﺎﺑﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی اﻧﺠﺎم داده اﻧﺪ. ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮ ﺑﻨﺘﯿﺲ و ﻫﻤﮑـﺎران ﻣﻌﺮوﻓﺘـﺮﯾﻦ و ﻣـﺆﺛﺮﺗﺮﯾﻦ ﻣـﺪل ﻫـﺎی اﻧـﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی در ﻣﯿﺎن دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎران ﻋﺒﺎرﺗﻨـﺪ از: ﺣﺴـﺎﺑﺪری ﻣﻨـﺎﺑﻊ اﻧﺴـﺎﻧﯽ، ارزش اﻓـﺰوده اﻗﺘﺼـﺎدی، ﮐﺎرت اﻣﺘﯿﺎزدﻫﯽ ﻣﺘﻮازن و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی. ﺑﻪ ﻃﻮر ﮐﻠﯽ، ﻫﻤﻪ روش ﻫﺎی اﻧﺪازه ﮔﯿـﺮی ﻓـﻮق ﺗـﺎ ﺣـﺪ زﯾـﺎدی در اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی از ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮات ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺳﻬﻢ داﺷﺘﻪ اﻧﺪ. ﻫﺮ ﯾﮏ از اﯾـﻦ اﺑﺰارﻫـﺎ دارای وﯾژﮔـﯽ ﻫـﺎ، ﻧﻘﺎط ﻗﻮت و ﺿﻌﻒ ﺧﺎص ﺧﻮد ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐـﻪ در ﺟـﺪول ، ﺑـﻪ ﺻـﻮرت ﻣﺨﺘﺼـﺮ ﺑـﻪ آﻧﻬـﺎ اﺷـﺎره ﺷـﺪه اﺳـﺖ. در ادﺑﯿﺎت ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی، ﻣﺪل ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺑﺮای اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﺷـﺪه اﺳـﺖ. ﺑﺮﺧـﯽ از آﻧﻬـﺎ ﻣﺪل ﻫﺎی ﺧﺎﺻﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﯾﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎص ﻃﺮاﺣـﯽ و اﺟـﺮا ﺷـﺪه اﻧـﺪ. ﺑﺮﺧـﯽ دﯾﮕـﺮ ﺻـﺮﻓﺎً ﻣـﺪل ﻫـﺎی ﻧﻈﺮی ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ در ﯾﮏ ﺷﺮﮐﺖ ﺧﺎص ﻃﺮ اﺣﯽ و اﺟﺮا ﺷﺪه اﻧﺪ. ﺑﺮﺧﯽ دﯾﮕﺮ ﺻـﺮﻓﺎً ﻣـﺪل ﻫـﺎی ﻧﻈـﺮی ﻫﺴـﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﺪل اﻧﺪازه ﮔﯿﺮ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑـﺮی ﭘﺬﯾﺮﻓﺘـﻪ ﺷـﺪه و ﻣﻌﺘﺒـﺮ ﻣﻄـﺮح ﻧﯿﺴـﺘﻨﺪ. ﺑـﻪ ﻋﺒـﺎرت دﯾﮕﺮ، ﻫﯿﭻ ﯾﮏ از ﻣﺪل ﻫﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻧﻈﺎم ﻣﻨﺪ ﺑﺮای اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی در ﺳﻄﺢ ﻣﻠـﯽ و ﺑـﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠـﯽ ﺑﻪ ﮐﺎر ﺑﺮده ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ. از ﻃﺮف دﯾﮕﺮ اﺛﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎی ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮﯾﺸﺎن را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﺻﻞ از اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻫﺎﯾﺸﺎن ﮔﺰارش ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺷـﺎن را ﺗﻬﯿـﻪ ﻣـﯽ ﮐﻨﻨـﺪ. ﻫﻤـﺎﻧﻃﻮﺮ ﮐـﻪ در ﺑﺎﻻ ﻣﻄﺮح ﺷﺪ، ﺗﺎﮐﻨﻮن ﻫﯿﭻ رﻫﻨﻤﻮدی ﺑﺮای ﮔﺰارش ﻫﺎی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه ﺗﻮﺳـﻂ ﺷـﺮﮐﺖ ﻫـﺎ ﻫـﺎی ﯾﮏ ﮐﺸﻮر ﯾﺎ در ﺳﻄﺢ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠﯽ وﺟﻮد ﻧﺪارد. ﺑﺮﺧﯽ از ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎی ﭘﯿﺸﺮو ﺷﺮوع ﺑﻪ اﻧﺘﺸـﺎر اﯾـﻦ ﮔـﺰارش ﻫـﺎ ﮐﺮده اﻧﺪ، ﺑﺴﯿﺎر از آﻧﻬﺎ ﺑﺎ درﺻﺪی از ﺧﻄﺎ، ﺑﺎ اﯾﺠﺎد ﺷﺎﺧﺺ ﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ، ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮐﺮیشـان را اﻧـﺪازه ﮔﯿـﺮی ﻣـﯽ ﮐﻨﻨﺪ. اﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎ ﮔﺰارش ﻫـﺎی ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮﯾﺸـﺎن را در ﭘﺮﺗـﻮ ﺗﺠﺮﺑﯿﺎﺗﺸـﺎن در زﻣﻨﯿـﻪ ﻣـﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧـﺶ و ﻧﯿـﺰ اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﯾﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺳـﺎﯾﺮﯾﻦ، ﺗﻬﯿـﻪ ﻣـﯽ ﮐﻨﻨـﺪ (ﻗﻠﯿﭽﻠـﯽ، ﻫﺠـﺎری، رﺣﻤـﺎن ﭘـﻮر، ﺣﺒﯿـﺐ ﭘـﻮر، ﯾﺰداﻧﯽ، 1388).
ﺑـﻪ ﺗـﺪرﯾﺞ ﻣﺸـﺨﺺ ﺷـﺪه اﺳـﺖ ﮐـﻪ اﻧـﺪازه ﮔﯿﺮی مالی ﺳﻨﺘﯽ در ﻫﺪاﯾﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی راﻫﺒـﺮدی ﻧﺎﮐـﺎﻓﯽ اﺳـﺖ. آن ﺑﺎﯾـﺪ ﺑـﺎ اﻧـﺪازه ﯾﮕـﺮی ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑـﺮی ﺗﮑﻤﯿﻞ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺷﻮد. در اﯾﻦ ﺻﻮرت، ﻣﺪﯾﺮان ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨـﺪ از وﺿـﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد(ﻧﻘـﺎط ﻗـﻮت و ﺿﻌﻒ) ﻣﺪﯾﺮان ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺷﺎن ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﻧﺪ. دﯾﺪﮔﺎه اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺑﺮ ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ اﯾﺠﺎد ﻣﮑﺎﻧﯿﺰم ﻫﺎی اﻧﺪازه ﮔﯿـﺮی ﺟﺪﯾـﺪ ﺑـﺮای ﮔـﺰارش دﻫـﯽ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی ﻏﯿﺮ ﻣﺎﻟﯽ ﯾﺎ ﮐﯿﻔﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی در ﮐﻨﺎر داده ﻫﺎی ﺳﻨﺘﯽ ﮐﻤﯽ، ﯾﺎ ﻣـﺎﻟﯽ ﺗﻤﺮﮐـﺰ دارد. در ﻣﻘﺎﯾﺴـﻪ ﺑـﺎ ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﻣﺎﻟﯽ ﺳﻨﺘﯽ، اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﻣﻬﻢ ﻏﯿـﺮ ﻣـﺎﻟﯽ، ﻣﺜـﻞ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ اﻧﺴـﺎﻧﯽ، رﺿـﺎﯾﺖ ﻣﺸﺘﺮی و ﻧﻮآوری را در ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد. ﺗﻔﺎوت ﻫﺎی ﺑﯿﻦ اﯾﻦ دو روﯾﮑﺮد ﻣﻌﻨﺎدار ﻫﺴﺘﻨﺪ: در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﮔﺮاﯾﺶ دارد، اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی آﯾﻨﺪه ﻧﮕﺮ اﺳﺖ. اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی واﻗﻌﯿـﺖ ﻫﺎی ﻧﺮم(ﮐﯿﻔﯿﺖ ﻫﺎ) را در ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، در ﺣـﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣـﺎﻟﯽ واﻗﻌﯿـﺖ ﻫـﺎی ﺳـﺨﺖ (ﮐﻤﯿـﺖ ﻫـﺎ) را اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. اﻧﺪازه ﮔﯿﺮی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺑﺮ اﯾﺠﺎد ارزش ﺗﻤﺮﮐﺰ دارد، در ﺣﺎﻟﯽ ﮐـﻪ ﺣﺴـﺎﺑﺪاری ﻣـﺎﻟﯽ ﺑﺎزدﻫﯽ ﻋﻤﻠﯿﺎت ﮔﺬﺷﺘﻪ و ﺟﺮﯾﺎن ﻧﻘﺪﯾﻨﮕﯽ را ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣـﯽ ﺳـﺎزد. ﺑـﻪ ﺗـﺪرﯾﺞ ﻣﺸـﺨﺺ ﺷـﺪه اﺳـﺖ ﮐـﻪ اﻧـﺪازه ﮔﯿﺮی مالی ﺳﻨﺘﯽ در ﻫﺪاﯾﺖ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﯿﺮی راﻫﺒـﺮدی ﻧﺎﮐـﺎﻓﯽ اﺳـﺖ. آن ﺑﺎﯾـﺪ ﺑـﺎ اﻧـﺪازه ﯾﮕـﺮی ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑـﺮی ﺗﮑﻤﯿﻞ ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﺷﻮد. در اﯾﻦ ﺻﻮرت، ﻣﺪﯾﺮان ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨـﺪ از وﺿـﻌﯿﺖ ﻣﻮﺟﻮد(ﻧﻘـﺎط ﻗـﻮت و ﺿﻌﻒ) ﻣﺪﯾﺮان ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻓﮑﺮی ﺷﺎن ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﻧﺪ.
ترازنامه
شرکتها بخشی از سود خالص خود در پایان سال مالی را به عنوان سود نقدی به سهامداران پرداخت می کنند و بخش دیگری را تحت عنوان سود انباشته در شرکت نگه می دارند که در حساب سود انباشته در قسمت حقوق صاحبان سهام قرار می گیرد. سود انباشته بخشی از سود…
چگونگی محاسبه سرمایه در گردش در ترازنامه مالی
سرمایه در گردش برای شناخت وضعیت مالی و نقدینگی یک کسب و کار از اهمیت زیادی برخوردار است. به همین جهت، در این مقاله به بررسی این مفهوم، نحوه محاسبه آن در ترازنامه و اهمیت آن و همچنین مفهوم سرمایه در گردشِ منفی میپردازیم.
درآمد معوق چیست؟
شرکتها ممکن است به دلایل مختلف اقدام به فروش کالا و خدمات بصورت اعتباری و یا غیرنقد کنند. درآمدی که از فروش این کالا و خدمات بدست میآید، درآمد پیشپرداخت نام دارد. این مقاله در تلاش است تا اطلاعات مفیدی از این مفهوم به خواننده ارائه…
روزهای فروش معوق چیست؟
DSO یک معیار در تحلیل کسبوکارها محسوب میشود. این معیار بدین معناست که شرکت چند روز برای تبدیل فروشهای اعتباری خود به پول نقد زمان دارد. این مقاله درصدد است تا اطلاعات ارزشمندی در این خصوص در اختیار خواننده قرار دهد.
جریان نقدی عملیاتی چیست؟
به مقدار پول نقد بدست آمده از فعالیتهای عملیاتی یک کسبوکار طی یک دوره زمانی مشخص، جریان نقدی عملیاتی گفته میشود. این مقاله به تحلیل این مفهوم مالی، آموزش فرمول محاسبه آن و مقایسه جریان نقدی عملیاتی و درآمد خالص میپردازد. همچنین در این…
اسناد پرداختی چیست؟
اسناد پرداختی به واسطه دریافت کالا یا خدمات صادر میشوند. این اسناد حاوی اطلاعات مهمی درمورد بدهیهای یک شرکت به ازای کالا و خدماتی هستند که دریافت کردهاند. در این مقاله، با تعریف دقیقتری از این اسناد، اطلاعاتی که ارائه میکنند و نقش آنها…
چگونه از سه گزارش مالی در FP&A استفاده کنیم؟
سه گزارش مالی (درآمد، ترازنامه و گردش مالی) نکات مهمی را درمورد عملکرد یک کسب و کار در دورههای زمانی مختلف، به سهامداران ارائه میکنند. از این رو، این مقاله به بررسی گزارشهای مالی و اهمیت آشنایی با آنها برای یک تحلیلگر میپردازد. جزییاتی…
صورت جریان وجوه نقد چیست؟
صورت جریان نقدی، گزارشی از جریان نقدینگی در فعالیتهای عملیاتی، مالی و سرمایهگذاری یک شرکت است و از اهمیت بالایی برای بقای یک کسبوکار برخوردار است. از این رو، این مقاله به بررسی این مفهوم، آموزش چگونگی تنظیم آن و نحوه ساخت یک صورت جریان…
هزینه ی سرمایه چیست؟
هزینه سرمایه، به هرگونه هزینه ای گفته میشود که به سرمایه تبدیل شده است و معیاری موثر در جریان مالی محسوب میشود. از این رو، این مقاله به بررسی این مفهوم مالی و نقش آن در صورت جریان وجوه نقد، ترازنامه، جریان آزاد وجو نقد و ارزشگذاری…
هزینه های تحقق یافته اما پرداختنشده چه هستند؟
اصل مطابقت دادن GAAP (اصول پذیرفتهشدهی حسابداری) بیان میکند که هزینه ها باید در همان دورهای ثبت شوند که اتفاق افتادهاند. این هزینه ها، هزینه های تحقق یافته اما پرداختنشده هستند. در این مطلب با این مفهوم مالی و انواع آن ( حقوق و…
مقایسه سرمایه سازی تحقیق و توسعه با هزینه کردن آنها
شرکتهای ایالات متحده، طبق اصول GAAP موظف هستند که هزینههای تحقیق و توسعه خود را در همان سال مالیاتی هزینه کنند که صرف شدهاند. این راهنما، نحوه و فرآیند سرمایهسازی هزینههای تحقیق و توسعه در ترازنامهی مالی را در مقایسه با هزینه…
سه صورتمالی به چه شیوهای با همدیگر مرتبط هستند؟
اولین قدم در الگوسازی مالی ایجاد ارتباط بین 3 صورت مالی است. به همین دلیل آموختن نحوه مرتبط کردن صورتهای مالی با یکدیگر از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. در این مقاله با اصول حسابداری این کار و چگونگی مرتبط کردن صورتهای مالی برای…
بدهیهای جاری و استانداردهای شناخت مفهوم جریان نقدینگی گزارشگری مالی بینالمللی (IFRS)
بدهیهای جاری برای الگوسازی سرمایهی در گردش، در هنگام ساختن یک الگوی مالی (Financial Model) حیاتی هستند. از این رو در این بخش از واژه نامه حسابداری، شما را با تعریف این نوع بدهی و نحوه ایجاد آن آشنا میکنیم. همچنین این مقاله تفسیری از…
معادل های نقدی و دارایی های جاری
منظور از معادل های نقدی، وثیقههای سرمایهگذاری کوتاهمدت با سررسیدهای 90 روزه یا کمتر است. در این مقاله با این مفهوم، انواع و اهمیت آن در الگوسازی و ارزیابی مالی، همچنین مواردی که جزو معادل های مالی قرار نمیگیرند، آشنا خواهید شد.…
ارزش اسقاط چیست؟
در این بخش از واژه نامه حسابداری، به مفهوم ارزش اسقاط یا ارزش باقیمانده میپردازیم. این ارزش جهت تعیین هزینه استهلاک سالانه یک دارایی مورد استفاده قرار میگیرد. در این مقاله به بررسی تعیین ارزش اسقاط یک دارایی، اهمیت آن و استفاده از ارزش…
صمصامی: درک صحیح جریان اصلی اقتصاد و شناخت عمیق مشکلات ۲ الزام اولویتبندی مسائل اقتصادی ایران است
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، حسین صمصامی اقتصاددان و استاد دانشگاه با بیان اینکه در اولویت بندی نظام مسائل دو پیش نیاز وجود دارد، گفت: اولین پیش نیاز این است که بدانیم، جریان اصلی علم اقتصاد چیست که گفته میشود براساس آن تصمیمسازی کنیم و متغیرهای اقتصاد را در مسیر درست قرار دهیم. وقتی خشت اول را متوجه نشویم این دیوار تا ثریا کج خواهد بود. حتی اگر در بدنه بانک مرکزی نیز بروید میبینید چنین تفکراتی حاکم است. در بدنه وزارت اقتصاد نیز این تفکرات وجود دارد اما کمتر. در دانشگاهها که به صورت متعدد شاهد این تفکر هستیم. در کارهای تحقیقاتی که در دانشگاهها انجام میشود، تنها یکسری محاسبات انجام میدهیم.
وی افزود: دومین پیش نیاز این است که درک عمیقی از مشکلات اقتصاد کشور داشته باشیم. این مسئله نیز نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. آیا مشکل اقتصاد ایران از درون مدلهای کلان استخراج میشود؟ یعنی از این مسیر حل و فصل میشود؟ اگر ما بند اول را به درستی درک نکنیم در درون آن راهکارهایی ارائه میکنیم که نتیجه آن همین وضعیت موجود است،
به طور مثال گفته شد که ارز 4200 تومانی حذف شود. وقتی در مورد علت آن میپرسیم میگویند که مکانیزم بازار است و دولت نمیتواند دخالت در آن دخالت کند. در حال حاضر برخی میگویند که اگر ارز 4200 تومانی را حذف نمیکردیم، دو سال آینده تورم شدیدی به دلیل تداوم سیاست ارز 4200 تومانی به وجود میآمد و ما از آن جلوگیری کردیم.
این افراد میگویند که حذف ارز ترجیحی آثار مطلوبی داشته است و بازار است که باید شرایط را کنترل کند. اما سوال اینجا است که مفهوم بازار دقیقا چیست؟ اصولا در علم اقتصاد وقتی از بازار صحبت میکنیم به چه معنا است؟ وقتی از دانشگاههای کشور به خصوص دانشگاه شریف برای مصاحبه میآمدند، مشاهده کردیم که بازار را نیز به خوبی نمیشناسند.
وقتی سوال کردیم که چه بازاری میتواند تخصیص بهینه منابع را انجام دهد، پاسخ روشنی دریافت نمیکنیم. در نتیجه درک عمیق و صحیح از مشکلات اقتصادی یک پیش زمینه مهم است. اگر این دو پیش زمینه نباشد در اولویتبندی مشکلات نظام اقتصادی با مشکل مواجه خواهیم شد.
کل مسائل اقتصادی را میتوان در سه حوزه دسته بندی کرد. حوزه مکتبی، حوزه نظامسازی و حوزه علم این سه حوزه هستند. در حوزه مکتبی بحث قواعد مطرح میشود. بیشک این قواعد شامل مبانی ارزشی و هنجاری است. در بازی فوتبال نیز ابتدا باید قواعد بازی را تعیین کنید.
به این معنا که ابتدا باید روی کاغذ مشخص کنید که بازی باید با پا، در یک زمین با اندازه مشخص و نظارت(داوری) نیز باید بر آن حاکم باشد تا در نهایت به آن فوتبال بگوییم. حال در اقتصاد میگوییم که ما مسلمان هستیم و ریشه مکتب ما در ارزشهای وحیانی است. این موارد نیز اکثرا در فقه اسلام وجود دارد که در کتاب شهید صدر نیز این موارد بحث شده است.
اگرچه از نظر شناخت مفهوم جریان نقدینگی ماهوی مباحثی که در این سه حوزه مطرح میشود متفاوت است و حتی روش شناسی این سه حوزه نیز با یکدیگر اختلاف دارند اما نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. یکی از ایرادات ما این است که در مباحث اقتصادی این سه حوزه را از یکدیگر مجزا میدانیم.
در بحث نظام سازی میگوییم که بایدها و نبایدها ابتدا مشخص باشد. در بازی فوتبال نیز ابتدا باید خطکشی، دروازه، بازیکنان و دارو وجود داشته باشند تا امکان بازی فراهم شود و این همان نظامسازی است. در عرصه اقتصاد برای آنکه بایدها و نبایدها رخ دهد ابتدا باید نظام مالی، نظام پولی، ساختار تولید، چارچوب نحوه توزیع ثروت، نقش سرمایه، نقش نیروی کار و ساختار مالکیت، قواعد اجرایی و نقش دولت مشخص باشد. در چنین شرایطی نظام در راستای مکتب پیادهسازی خواهد شد. در اصل با نظامسازی است که چارچوب اجرایی مکتب مشخص خواهد شد،
اما نقش علم در اینجا چیست؟ رسالت علم تحلیل و تبیین است. به طور مثال وقتی یک بازی فوتبال شکل میگیرد، مربی در کنار زمین میایستد و بازی را نگاه میکند. اگر بازیکنان در بازی به درستی عمل نکنند وظیفه مربی است که تذکر بدهد. رسالت علم اقتصاد نیز تحلیل رفتار بازیگرانی است که در چارچوب نظام مالی و یا چارچوب نقشی که دولت در آن جامعه تعیین کرده است، بازی میکنند. در حقیقت علم اقتصاد از بررسی و تحلیل بازیگران به دست میآید.
آنچه که ما در جامعه امروز تحت عنوان اقتصاد متعارف شاهد هستیم در اصل علمی است که رفتار بازیگرانی را که در همان نظام و چارچوب شکل گرفته است را تحلیل میکند. در یک ساختار اقتصادی ربوی، برای نظام بورس، نظام بانکی و دولتی چارچوب ها مشخص شده است،
به این معنا که اصل بر بازار است اما در مواردی که شرایط رقابتی در بازار فراهم نیست دولت دخالت میکند. در اینجا علم اقتصاد کمک میکند که دولت چگونه دخالت کند و چارچوبها را مشخص میکند. علم تحلیل میکند که اگر آدمها به دنبال منافع خود باشند به منافع حداکثر میرسد یا خیر.
همان الگویهای نظام ربوی را در کشور پیاده کردیم
پیش از سال سال 1930 بحث کلاسیکها این بود که اگر انسانها به دنبال منافع شخصی خود باشند، مصرفکننده و تولیدکننده حداکثر سود را خواهند برد. این مسئله زمانی رخ میدهد که تخصیص کارا رخ میدهد. این موضوع فقط در بازار رقابت کامل ممکن است.
تا قبل از 1930 تحلیل اصلی همین بود اما پس از بحران آن سال گفته شد که بازارها رقابتی نیست و دولت باید دخالت کند. فرآیند تکمیل و توسعه دانش اقتصاد متعارف بر بستر تحولاتی است که در نظام سرمایهداری ایجاد شده و همین موارد برای ما به یک مدل تبدیل شده است.
تا سال 1990 یک سنتز داشتیم که برخی مدلها از آن استخراج شد. امروز قالب تحلیلهایی که در مقطع دکتری انجام میشود بر همین اساس است و اگر کسی خیلی کار درست باشد از مدل DSGE استفاده میکند. این مدل رفتاری را تحلیل میکند که در قالب آن نظام ربوی، بانک، بورس، دولت و بانک مرکزی به درستی عمل میکنند. بعد دقیقا ما همین الگوها را در کشور خودمان پیادهسازی میکنیم.
بنابراین اگر جریان اصلی علم اقتصاد را به خوبی بشناسیم، ندانیم بر اساس چه بستری شکلگرفته و سمت چه هدفی حرکت میکند، نمیتوانیم به نتیجهای برسیم. رفتارهای انسانها پیچیده است و ریاضیات ابزاری است که از آن برای تحلیل این رفتار استفاده میشود.
قواعد دولت اسلامی فراتر از دولت مبتنی بر بازار است
ما دو بحث متدولوژی علمی و بحث محتوای علمی را داریم. در بحث متدولوژی امکان استفاده دارد. اگرچه برخی بر روی آن نیز بحث دارند اما محتوایی که از درون این متدولوژی استخراج میشود، چیست؟ محتوایی که به عنوان جریان اصلی در جامعه ما استفاده میشود مربوط به قواعدی میشود که براساس مدلهای کلان در همان کشورهای مبدا شکل گرفته است. جریان اصلی اقتصاد میگوید که نقدینگی عامل اصلی تورم است و تورم در هر جایی ناشی از نقدینگی است، حال ما باید بیاییم همین موضوع را در دستور کار خود قرار دهیم؟
یا باید سوال کنیم که اگر آقای فریدمن این حرف را زده علت آن چه بوده است و در چارچوب چه نظام و رفتاری این موارد را مطرح کرده است؟ آیا ما چنین مواردی را در نظر میگیریم؟ آیا قواعدی که در جریان اصلی اقتصاد ایجاد میشود، قواعد جهان شمول است؟
یک بعد که ما باید حتما آن را در نظر بگیریم بعد مکتبی است. قطعا هر تحقیقی که میخواهیم انجام بدهیم باید این بعد را داشته باشد. تا وقتی ایران اسلامی است این موضوع لازم است. در خصوص دولت، اوراق، بورس و موارد دیگر باید موارد شرعی را در نظر بگیریم. دولت اسلامی قواعد شناخت مفهوم جریان نقدینگی خاص خود را دارد که فراتر از دولتهای مبتنی بر بازار است.
مفهوم ریسک
این محتوا از مصاحبه آقای نیما آزادی با دکتر سماواتی که در تاریخ 14 اسفند در لایو اینستاگرام برگزار شد برداشت شده است.
ریسک در ادبیات استاندارد مالی به 2 شکل تعریف می شود:
در تعریف اول، ریسک یعنی انحراف از اهداف یا بهتر است بگوییم انحراف نامطلوب از اهداف. در مفهوم کلان تر، هر عاملی که فرآیند خلق ارزش را به خطر بیندازد یا دچار نوسان کند ریسک نامیده میشود. پس ما اگر سرمایه گذاری را یک فرآیند بدانیم، فرآیندی که از مرحله تصمیم گیری شروع شده، سپس مرحله برنامه ریزی، اجرا، بازبینی و . که یک فرایند دائمی هست، هر عاملی که این فرآیند را دچار اخلال کند (مثلا می خواهیم طراحی پورتفو انجام بدهیم، نمیدانیم در سال آینده نرخ تسعیر ارز را چند در نظر بگیریم یا نرخ های جهانی در چه محدوده ای خواهند بود) ریسک نامیده می شود.
در این تعاریفی که عنوان شد یک کلید واژه وجود دارد به نام هدف. سرمایه گذارانی که هدفشان در شناخت مفهوم جریان نقدینگی بازاهای مالی مشخص نباشد نمی توانند مدیریت ریسک موفقی داشته باشند. البته هدف به این معنا نیست که مثلا بخواهیم 200% در یک سال آینده بازدهی کسب کنیم یا زیان یک سال گذشته را در یک ماه جبران کنیم. منظور، این اهداف نیست. هدف گذاری باید بر اساس صفات شخص، توانایی تحلیل شخص، ویژگی های آن بازار و ویژگی های آن شخص باشد. وقتی برای اهدافمان " باید " تعیین می کنیم، این " باید " باعث میشود از نظر ذهنی و روحی دچار استرس شویم و ریسک را برای خودمان افزایش دهیم.
بین دو سرمایه گذار که اهداف متفاوتی دارند، شخصی که با این هدف وارد بازار می شود که 6 ماهه سود بالایی کسب کند و به اصطلاح، بار خودش را ببندد با کسی که برای یک بازده دو برابری نسبت به تورم در یک بازه 3 ساله هدف گذاری کرده، تعریف و ابعاد ریسک بسیار متفاوت است.
افراد از نظر ریسک پذیری در 3 دسته بندی تعریف می شوند:
1) افرادی که خنثی به ریسک هستند (ریسک متوسط)
2) افرادی که ریسک پذیری بالا دارند (ریسک پذیر)
3) افرادی که ریسک پذیری پایین دارند (ریسک گریز)
بر اساس یک پژوهش و بررسی حدود 4000 ریسک پروفایل، میانگین ریسک ایرانی ها در محدوده مایل به ریسک گریز است. دلیل این موضوع، ریسک های زیادی هست که در کشور و در محیط به ما تحمیل میشود. ولی در عمل، نوع معاملات ما به صورتی هست که به دلیل عدم شناخت این ریسک ها، بسیار پر ریسک یا بهتره بگوییم بد ریسک رفتار می کنیم.
ابزارهای کنترل ریسک
ابزارهای مشتقه در بازارهای مالی دنیا ایجاد شدند برای اینکه افرادی که نسبت به ریسک حساس هستند یا می خواهند نوسانات ریسکشان را مدیریت کنند از این ابزارها استفاده کنند. ابزارهایی همچون هج کردن یا پوشش ریسک، اوراق اختیار معامله (آپشن)، اوراق فیوچر (قراردادهای آتی) و.
یکی از بخش های مهم ابزارهای مدیریت ریسک، داشتن استراتژی سرمایه گذاری و استراتژی معاملاتی است که با همدیگر متفاوت هستند:
1) استراتژی سرمایه گذاری
ما باید بدانیم به چه دلیل و برای چه چشم اندازی و چه افق زمانی سرمایه گذاری می کنیم و اینها را به عنوان اهداف ریسک تعریف کنیم که به آن سند چشم انداز سرمایه گذاری یا بیانیه سیاست سرمایه گذاری می گویند و برای هر فردی که وارد این بازار می شود ضروری است.
2) استراتژی معاملاتی
باید به معامله گری و ترید به عنوان یک شغل و با یک دید جدی نگاه کرد. قطعا کسی که درگیر کار و شغل دیگری هست و بخواهد هر زمان وقت آزاد پیدا کرد یک ترید انجام دهد، نتیجه خوبی نخواهد گرفت و خودش را در معرض ریسک بالایی قرار می دهد. افرادی که قصد دارند در این زمینه موفق باشند و ریسک معاملاتشان را پایین بیاورند باید حتما معامله گری را جدی بگیرند و برای معاملاتشان استراتژی داشته باشند.
به عنوان مثال، در مرحله پورتفولیو سلکشن یا چینش سبد، ابتدا به سراغ صورت های مالی شرکت می رویم، بعد جریان نقدینگی شرکت را بررسی می کنیم، سپس پیشبینی سودآوری سال آینده شرکت، چشم انداز رشد شرکت، قیمت های جهانی مرتبط با شرکت، تورم و . را بررسی می کنیم، اگر ارزنده بود، با توجه به استراتژی زمانی خود (کوتاه مدت، میان مدت، بلند مدت) سهم را وارد واچ لیست می کنیم. سپس با استفاده از ابزارهای تکنیکالی، نقطه ورود مناسب را پیدا می کنیم و اقدام به خرید سهم می کنیم. این همان استراتژی ترید است.
مسئله مهم بعدی شخصی سازی پورتفو هست. هیچ گاه نباید از روی پورتفوی کسی که سالها موفق بوده کپی کرد. ممکن است این پورتفو برای شما بازدهی که برای اون شخص داشته را نداشته باشد. چون بر اساس استراتژی و شرایط شخصی اون فرد چیده شده است و ممکن است شرایط و استراتژی شما متفاوت باشد، در نتیجه بازدهی پورتفوی شما هم متفاوت با پورتفوی آن شخص خواهد بود.
موارد دیگری هم اگر بخواهیم در رابطه با مدیریت ریسک نام ببریم، یکی بحث میانگین کم کردن هست که برای بازاری مثل بازار بورس ایران اصلا مناسب نیست و در حال حاضر با روش اشتباهی دارد مورد استفاده قرار میگیرد و فقط درصد ریسک و مقدار زیان را بیشتر می کند. این بحث در بازارهای پوزیشن بیس کاربرد دارد. مورد بعدی هم بحث جا ماندگی از بازار هست که اساسا اشتباه است. بازار هیچ گاه متوقف نمیشود و همیشه فرصت برای ورود میدهد. این ذهنیت جا ماندن از بازار باعث میشود تمرکزمان را از دست بدهیم و بدون توجه به استراتژی معاملاتی مان و با عجله و بدون بررسی به سهمی که نباید وارد شویم. در نتیجه ریسک را برای خودمان بالا میبریم. از طرف دیگر این ذهنیت که "بازار حرکت کرده ولی این سهم هنوز حرکتی نکرده و جا مانده از بازار، پس ارزنده هست و مناسب خرید هست" اشتباه است. جا ماندن از بازار لزوما نشان دهنده ارزندگی آن سهم نیست. پس نباید دلیلی برای ورود ما به آن سهم باشد.
از لینک زیر میتوانید داکیومنت هایی که دکتر سماواتی در پایان لایو معرفی کردند را دانلود کنید.
نویسنده: آرمان احمدی فر
بهترین نرم افزارهای ERP دنیا در سال 2022 حضور بازیگران جدیدی را میان خود احساس میکنند. غولهای نرم افزاری جهان سیستمهای ERP خود را دایما به روز نگه میدارند و سعی دارند به لحاظ ارائه جدیدترین و بهروزترین امکانات و قابلیتها موقعیت پیش رو خود
راهکار جامع برنامه ریزی منابع سازمانی یا ERP چیست؟
ERP چیست؟ پیش از هر چیزی باید به پاسخ این سوال یعنی تعریف کلی از مفهوم ERP پرداخت. راهکار جامع برنامه ریزی منابع سازمانی (Enterprise Resource Planning) و یا بهاختصار ERP (ای آر پی) شامل طیف وسیعی از فعالیتها میشود. که از طریق سامان دادن
راهکار نرمافزاری ERP برای ساخت آسانسور
بازار رقابتی در ساخت آسانسور پیوسته این صنعت را به نوآوری وامیدارد. به همین خاطر، ابتـکارات فـنی همواره بارقـه ای از امید برای افزایش بهر وری و کارایی فرایندهای تولید در ساخت و طراحی شرکت های اسانسوری است. پیاده سازی نرم افزار ERP در شرکت
اقدامات و برنامه های بعد از Go-live و اتمام پیاده سازی ERP
بعد از اتمام پیاده سازی و Go-Live سیستم ERP چه باید کرد؟ بعد از ماهها برنامهریزی و آمادهسازی، بالاخره روز بزرگ و موعد راهاندازی ERP فرا رسید. با اینکه گذشتن از این پروژه و رفتن سراغ تکنولوژی جدید وسوسهانگیز به نظر میرسد، اما هنوز کارتمام
تجزیه و تحلیل جریان نقدینگی در نرم افزار Business Central
درک و نظارت بر جریان نقدینگی یکی از مهمترین چیزهایی است که یک کسب و کار باید به بررسی و تحلیل آن بپردازد. نداشتن آمار دقیق و درست ممکن است منجر به دریافت اطلاعات نادرست در مورد توانمندی مالی یک شرکت شود. این یعنی شرکت
تفاوت بررسی و مطالعه کسب و کار و Business Analysis
بسیاری فکر میکنند که بررسی و مطالعه کسب و کار و تجزیه و تحلیل آن به یک چیز اشاره میکنند شناخت مفهوم جریان نقدینگی در حالی که اینطور نیست. در این مقاله به بررسی تفاوت میان این دو میپردازیم. تحلیل کسب و کار به معنی شناخت و شناسایی نیازهای
تفاوت میان چهارچوب، نقشه و مدل فرآیند
زمانی که پای مستندسازی و درک فرایندها به میان میآید، سازمانها میتوانند از سه ابزار کلیدی استفاده کنند: چهارچوب، نقشه و مدل. با این حال ممکن است ابهاماتی درباره تفاوتهای این ابزارها وجود داشته باشد و عموماً ممکن است به اشتباه به جای یکدیگر استفاده
فرآیند های خود را با LCS و Dynamics 365 استاندارد کنید
در بحث پیاده سازی سیستمهای ERP، فرآیند های شرکت مسئلهی اصلی است و همسویی سیستمهای شما با فرآیندهای شرکتتان برای موفقیت در پیادهسازی یک سیستم ERP امری اساسی و مهم است که با درنظر گرفتن موارد فوق، مایکروسافت در ابزار LCS (lifecycle services) قابلیت مدل
مقدمه ای برچارچوب طبقه بندی فرآیندی APQC
چارچوب طبقه بندی فرایند APQC (PCF) یک زبان مشترک برای بحث ، محک زدن و سازماندهی کارهایی که مشاغل انجام میدهند، ایجاد میکند. دراین مقاله موارد زیر را بررسی میکنیم: PCF چیست؟ چرا سازمان ها از آن استفاده میکنند؟ تفاوت های بین PCF بین صنعتی
چرا خرید MRP جداگانه نمی تواند نیازهای شما را برآورده کند؟
بسیاری از شرکتهایی که به دلیل ترس یا نگرانی از تغییر سیستم های اطلاعاتی جامع سازمانشان به جای استقرار ERP یکپارچه تصمیم میگیرند، سیستم مالی و حسابداری و خرید و فروش و انبار خود را حفظ کنند و برای رفع مسایل برنامه ریزی تولید و
دیدگاه شما