ROE یا همان بازده حقوق صاحبان سهام چیست؟
بازده حقوق سهامداران یا ROE یک معیار اندازهگیری عملکرد مالی است که از تقسیم درآمد خالص بر حقوق صاحبان سهم به دست میآید. ازآنجاکه حقوق صاحبان سهام برابر با داراییهای شرکت منهای بدهیهای شرکت است، لذا ROE میتواند بهعنوان بازده داراییهای خالص در نظر گرفته شود. ROE نتیجه نهایی چندین متغییر مهم است.این متغییرها معمولا به وسیله تجزیه و تحلیل سیستم دوپانت مورد تحلیل قرار میگیرد چراکه که از شرکت دوپانت نشأت گرفته است. ایده سیستم دوپانت تجزیه ROE به اجزای مهم آن به منظور شناخت اثرات مختلف آنها بر ROE ونیز کمک به تحلیلگران در پیش بینی روند آینده ROE میباشد.
ROE بهصورت درصد بیان میشود و میتواند برای هر شرکت محاسبه شود البته درصورتیکه خالص درآمد و حقوق سهامدار اعداد مثبتی باشند. خالص درآمد قبل از پرداخت سود تقسیمی به سهامداران عادی و پس از پرداخت سود به سهامداران ممتاز و بهره وامدهندگان محاسبه میشود.
بالا یا پایین بودن نسبت ROE میتواند در صنعتها و بخشهای مختلف متفاوت باشد. زمانی که دو شرکت مشابه توسط این نسبت مقایسه میشوند، مقادیر معنادارتر خواهند بود. حتی در یک گروه و صنعت یکسان مقایسه نسبت ROE بین دو شرکت که یکی سود تقسیمی بیشتری دارد میتواند گمراهکننده باشد. به بیانی دیگر ROE نشان میدهد مدیریت شرکت با چه سرعت و نرخی در حال افزایش یا کاهش ارزش شرکت است.
فرمول محاسبه نسبت ROE در تحلیل بنیادی:
ارزش سهام در اختیار سهامداران/درآمد خالص سالانه = بازده دارایی
اغلب تحلیل گران و سرمایه گذاران حرفهای بازار حداقل ROE را که مطلوب میدانند ۱۵ درصد است.
درآمد خالص پس از یک سال مالی کامل و یا پس از گذشت دوازده ماه تمام در بیانیه درآمد مشخص میشود، مجموع فعالیتهای مالی در طول دوره موردمحاسبه می شود. حقوق صاحبان سهام از طریق ترازنامه مشخص میشود، یک ترازنامه در حال اجرای شرکت، تمام تغییرات در داراییها و بدهیها را مشخص میکند. بهترین روش برای محاسبه بازده حقوق در نظر گرفتن میانگین دارایی در طول دو دوره مشخص مالی در ترازنامه است.ROE میتواند یک معیار مقایسهای خوب بین دو شرکت باشد بااینحال اگر مقادیر ترازنامه شرکتها بسیار متفاوت باشد میتوان ROE را با میانگین بلندمدت شاخص بازار مقایسه کرد.
میانگین حقوق سهامدار با اضافه کردن حقوق در ابتدا و انتها دوره و سپس تقسیم این مقدار بر دو به دست میآید. سرمایهگذاران میتوانند از ترازنامههای سهماهه برای محاسبه دقیقتر میانگین دارایی استفاده کنند.
یک شرکت با درآمد سالانه ۱,۸۰۰,۰۰۰ را تصور کنید بهطوریکه میانگین درآمد صاحبان سهام ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ است. در این صورت ROE شرکت برابر با ۱۵% خواهد بود.
بازده
ROE چگونه میتواند مشکلات را شناسایی کند
منطقی است که این سؤال برای شما پیش بیاید که چرا ROE برابر یا کمی بالاتر از میانگین بهتر از ROA است که دو برابر یا حتی سه برابر میانگین صنعت است. آیا سهام با ROE بالاتر باارزشتر نیست؟ گاهی اوقات ROE بالا بسیار خوب است، و به این معنی است که خالص درآمد به نسبت داراییها بسیار بالاتر است چراکه عملکرد شرکت بسیار قوی بوده است. بااینحال برخی اوقات ROE بالا نسبت به دارایی کمتر نشاندهنده یک سیگنال خطر و ریسک است.
سود ناپیوسته
فرض کنید شرکت الف چندین سال بدون سود بوده است. ضرر و زیان شرکت در ترازنامه در بخش داراییها بهعنوان دارایی و یا سرمایه از دست رفته شرکت عنوانشده است. زیان یک مقدار منفی است و حقوق صاحبان سهم را کاهش میدهد. فرض کنید الف در سال گذشته بیشترین سود را داشته است و مجدداً به چرخه سودآوری بازگشته است. معیار سنجش ROE در این صورت میتواند بسیار گمراهکننده باشد چراکه شرکت سود را بهطور پیوسته کسب نکرده است.
در این مورد ROE بسیار بالا مفید است چراکه فرمول بازده سود سهام به سرمایهگذاران هشدار میدهد شرکت الف بهطور مستمر سوددهی نداشته است. سرمایهگذاری در شرکتی به مشابه شرکت الف بسیار پرخطرتر از شرکتهایی است که دارای روند صعودی و پایدار ROE ولی با مقدار پایین هستند.
بدهی بیشازحد
اگر یک شرکت بیشازحد وام گرفته باشد، میتواند بازده حقوق سهام را افزایش دهد چراکه حقوق صاحبان سهام برابر دارایی منهای بدهی است. هرچه بدهی قرضی شرکت بیشتر باشد، حقوق کمتر افت میکنند. یک سناریو معمولی که میتواند این شرایط را ایجاد کند زمانی است که شرکت مبلغی زیادی برای بهمنظور خرید سهام خود قرض میکند. این میتواند درآمد به ازای سهام EPS را افزایش دهد اما در نرخ رشد کلی و عملکرد سازمان تأثیری ایجاد نمیکند.
ROE منفی
اگر یک شرکت خالص درآمدی منفی داشته باشد آنگاه ROE یا همان بازده حقوق محاسبه نمیشود. بااینحال اگر شرکت دارایی منفی به دلیل ضرر دورههای گذشته و یا قرض گرفتن بیشازحد داشته باشد، ROE میتواند منفی شود فرمول بازده سود سهام چراکه با یک عدد منفی محاسبه خواهد شد.
اگر ROE منفی باشد، شایعترین دلیل میتواند قرض گرفتن بیشازحد و یا سود ناپیوسته شرکت باشد. بااینوجود برای شرکتهایی که سودآور هستند و از قرض برای بازخرید سهام خود استفاده میکنند، وجود دارد.
در تمام موارد، سطوح منفی یا بیشازحد بالای ROE باید موردتوجه قرار گیرد. در موارد نادر ROE منفی میتواند به دلیل جریان نقدی جهت بازخرید سهام یا عملکرد بسیار خوب مدیریت باشد، اما این مورد بسیار بهندرت رخ میدهد. درهرصورت یک شرکت با ROE منفی قابلیت مقایسه با سایر شرکتهای دارای ROE مثبت را ندارد.
تفاوت بین ROE و بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده
در حالیکه بازدۀ حقوق صاحبان سهام بستگی به سود یک شرکت دارد، می تواند مربوط به سهم صاحبان سهام، بازدۀ سرمایۀ سرمایه گذاری شده (ROIC) شود که محاسبات را چند مرحله جلوتر می برد. هدف ROIC محاسبۀ میزان سرمایه بعد از سود سهام است که یک شرکت بر اساس منابع موجود سرمایه، شامل سهم سهامداران، و بدهی ها بدست می آورد. ROE بستگی به این امر دارد که یک شرکت تا چه اندازه از سهم سهامداران استفاده می کند، در حالیکه ROIC برای تعیین این موضوع است که یک شرکت چگونه از تمامی سرمایۀ موجود برای کسب درآمد استفاده می کند.
محدودیت های استفاده از بازدۀ حقوق صاحبان سهام- ROE
بازدۀ حقوق صاحبان سهام بالا ممکن است همیشه مثبت نباشد. ی بسیار بزرگ نشان دهندۀ موارد مختلفی مانند سودهای ناپایدار، و یا بدهی های بیش از حد می باشد. به همین صورت، ی منفی می تواند بعلت این باشد که یک شرکت دارای زیان خالص و یا سهم منفی سهامداران است که نمی تواند برای ارزیابی شرکت بکار رود و یا برای مقایسه با دیگر شرکت ها با ROE (بازده حقوق)مثبت استفاده شود.
جمعبندی
بازده حقوق صاحبان سهام یک نسبت حاصل از خالص درآمد (سود) به حقوق صاحبان سهام یا دارایی (دارایی منهای بدهی) است. ROE بهعنوان معیار ارزیابی عملکرد مدیریت شرکت در خصوص داراییها میتواند مورداستفاده قرار گیرد. نرخ رشد پایدار و نرخ رشد سود تقسیمی سهام میتواند با استفاده از نسبت ROE محاسبه و برآورد شود البته با این شرط که نرخ ROE برابر یا بالاتر از میانگین صنعت باشد. ROE میتواند در مقایسه سهام مفید باشد اما سرمایهگذاران باید به تنوعبخش بندی سهام و استراتژی های مختلف سود تقسیمی توجه داشته فرمول بازده سود سهام باشند.
شاخص بورس چیست؟ فرمول + انواع شاخص بورس
شاخص در لغت به معنی نشانگر، راهنما و نمودار است. کاربرد شاخص بورس در شناسایی وضعیت تغییرات کل بورس نسبت به روزهای قبل است. هر چه تغییرات شاخص کل بزرگتر باشد نشانگر رشد یا افت بیشتری در بازدهی کل بازار بورس است. مدنظر داشته باشید که تغییرات شاخص اهمیت دارد نه عدد آن! علاوه بر شاخص کل بورس، انواع شاخص دیگری نیز وجود دارد که کاربرد خاص خودشان را دارند. در این آموزش بورس با مفهوم، نحوه محاسبه و کاربرد هر کدام از این شاخصها آشنا خواهید شد.
مفهوم شاخص بورس چیست؟
فرض کنید شاخص کل بورس تهران در اسفند سال 98، 300 هزار واحد بود و در پایان سال 1399 به عدد 1.5 میلیون واحد رسیده است. تغییرات 5 برابری شاخص کل چه مفهومی دارد؟! به بیان ساده “میانگینِ افزایش قیمت سهام در بورس در این بازه یکساله 5 برابر بوده است.” یعنی میانگین بازدهی بورس در این یک سال 400 درصد بوده است. شاخص های مختلف مفاهیم متنوعی دارند. برای مثال حرکت شاخص کل، معرف حرکت کل بازار بورس است. در واقع اگر شاخص کل روند نزولی داشته باشد باید با احتیاط اقدام به خرید سهام کرد! یا اگر برای چندین روز متوالی، شاخص کل منفی اما شاخص هموزن مثبت باشد میتوان تمایل معاملهگران به سمت شرکتهای کوچکتر را نتیجه گرفت. بنابراین قبل از تحلیل سهام یک شرکت ابتدا باید شاخصهای مختلف را تحلیل کنید.
انواع شاخص های بورس
بورس تهران انواع شاخصهای متنوعی دارد. توضیح تمام این شاخصها از حوصله بحث ما خارج است و کاربرد چندانی هم ندارد! در ادامه چند نوع از معروفترین و پرکاربردترین آنها را آموزش میدهیم.
- شاخص قیمت بازار بورس (TEPIX)
- شاخص کل (شاخص قیمت و بازده نقدی – TEDPIX)
- شاخص کل هموزن
- شاخص بازده نقدی
- شاخص صنایع مثل شاخص خودرو
- شاخص کل فرابورس
- شاخص صنعت
- شاخص مالی
- شاخص قیمت 50 شرکت فعال
- شاخص 30 شرکت بزرگ
شاخص کل قیمت بازار بورس (TEPIX)
سازمان بورس اوراق بهادار در فروردین سال 69 اقدام به ارائه “شاخص قیمت بورس تهران” یا همان Tehran Exchange Price Index (TEPIX) کرد. این شاخص بیانگر تغییرات ارزش کل بازار است. از آنجایی که این تغییرات باید نسبت به یک نقطه مبدا سنجیده شود تا قابلیت تحلیل و تفسیر داشته باشد فروردین سال 69 به عنوان نقطه مبدا درنظر گرفته شد. “شاخص کل قیمت” جز قدیمیترین شاخصهای بورس تهران است و هیچ ارتباطی با “شاخص کل” موجود در صفحه اول سایت TSETMC ندارد. فرمول شاخص قیمت به بیان ساده بصورت زیر محاسبه میشود:
نکات مهم TEPIX:
- ارزش کل بازار بورس در روز X برابر با مجموع ارزش تمام شرکتهای پذیرفته شده در بورس در روز X است. ارزش هر شرکت نیز با ضرب تعداد سهام در قیمت پایانی محاسبه میشود.
- “تعداد کل سهام شرکت” یکی از پارامترهای اصلی در محاسبه این شاخص است. در واقع هر چه شرکت بزرگتر باشد تاثیر بیشتری در شاخص میگذارد. بدین معنی که شرکتهای بزرگتر شاخصسازتر هستندکه یکی از ایرادات اساسی این شاخص است. برای مثال نماد “فارس” تاثیر خیلی زیادی روی شاخص قیمت دارد.
- طبق فرمول، شاخص قیمت در 1 فروردین 60، 100 واحد بوده است بنابراین شاخص قیمت800,000واحدی بیانگر رشد 8000 فرمول بازده سود سهام برابری ارزش بازار بورس نسبت به فروردین 69 است. از محل آورده نقدی، افزایش یا کاهش تعداد شرکتهای مشمول شاخص و تجزیه یا ادغام شرکتها، باعث تعدیل پایه شاخص قیمت میشود.
در شکل زیر نمودار شاخص قیمت بورس در ده سال گذشته را مشاهده میکنید.
شاخص قیمت – هموزن
یکی از ایرادات شاخص قیمت، تاثیر زیاد شرکتهای بزرگتر در آن است که میتواند باعث تحلیلهای اشتباه شود. برای حل این مشکل، “شاخص قیمت هموزن” ارائه شد. در شاخص هم وزن، تمام شرکتها با وزنی یکسان در محاسبه دخیل هستند. در واقع تمامی شرکتها فارق از تعداد سهام، اثر یکسانی دارند.
شاخص قیمت و بازده نقدی بورس تهران (TEDPIX)
ایراد دوم شاخص قیمت این بود که سود نقدی پرداخت شده شرکتها هیچ تاثیر در شاخص قیمت نداشت. بنابراین “شاخص قیمت و بازده نقدی” برای حل دومین مشکل شاخص قیمت ارائه شد.
شاخص قیمت و بازده نقدی یا همان شاخص درآمد کل، فرمول بازده سود سهام به شاخص کل شناخته میشود. در اخبار و رسانهها از این شاخص به عنوان “شاخص بورس تهران” یاد میشود! شاخص قیمت و بازده نقدی یا Tehran Exchange Dividend and Price Index (TEDPIX) از فروردین 1377 در بورس ارائه شد. در فرمول شاخص کل، هم قیمت سهام شرکتها و هم سود نقدی پرداختی شرکتها تاثیر دارد. بنابراین میتواند معیار بهتری برای تحلیل میانگین بازدهی کل بورس باشد.
فرمول محاسبه شاخص کل بورس مشابه فرمول شاخص قیمت است. با این تفاوت که در شیوه تعدیل آن “سود نقدی پرداختشده شرکتها به سهامداران” نیز تاثیر دارد. در شاخص کل نیز مانند شاخص قیمت، همه شرکتها به یک اندازه موثر نیستند. در واقع هر چه شرکت بزرگتر باشد، تاثیر بیشتری در شاخص کل خواهد داشت. برای حل این مشکل نیز شاخصی تحت عنوان “شاخص کل هموزن” ارائه شد.
نکته: شاخص کل در زمان برگزاری مجمع سالانه شرکتها و پرداخت سود نقدی، رشد زیادی را تجربه میکند که میتواند منجر به تحلیلهای نادرست شود!
شاخص کل هموزن بورس
شاخص کل هموزن نیز دقیقا مشابه شاخص کل است. با این تفاوت که تمام شرکتهای بورسی با وزنی یکسان در فرمول “شاخص کل هموزن” محاسبه میشوند. شاخص کل هموزن مثبت بیانگر مثبت بودن بیش از نیمی از نمادهای بورسی است. اعداد منفی شاخص کل هم وزن نیز بیانگر بازار نزولی است. در صفحه اول سایت TSETMC میتوانید شاخص کل و شاخص کل هموزن بورس را بصورت لحظهای رصد کنید.
در شکل زیر مفهوم 4 شاخص مهم بورس را به بیانی ساده مشاهده میکنید.
شاخص بازده نقدی بورس (TEDIX)
شاخص بازده نقدی بورس یا Tehran Exchange Dividend Index (TEDIX) بیانگر میانگین بازده سود نقدی پرداختی شرکتهای بورسی است. در واقع صعودی بودن این شاخص بیانگر افزایش DPS شرکتها در مجمع عمومی سالیانه است. شرکتها موظف به پرداخت تمام سود نقدی خود به سهامداران نیستند! عموما شرکتها بخشی از سود خود را تحت عنوان “سود انباشته” در قسمت حقوق صاحبان سهام ذخیره کند. به شما توصیه میکنم مقاله آموزشی زیر را مطالعه بفرمایید.
شاخص بازده نقدی از فروردین 1377 محاسبه و ارائه شد. فرمول محاسبه آن بصورت تقسیم “پایه شاخص کل قیمت” بر “پایه شاخص قیمت و بازده نقدی” است. دقت بفرمایید زمان مبدا پایه شاخص کل قیمت، 1 فروردین 1369 است. بنابراین برای همسنجی و مقایسه بهتر این سه شاخص، شاخص بازده نقدی در عدد پایه 1653.08 ضرب میشود.
شاخص 30 شركت بزرگ
این شاخص همان شاخص قیمت است با این تفاوت که فقط 30 شرکت بزرگ بورس در فرمول لحاظ میشوند. منظور از “بزرگ بودن شرکت” همان ارزش شرکت است که با ضرب تعداد کل سهام در قیمت آن بدست میآید. از آنجایی که قیمت سهام شرکتهای بورسی هر روز دستخوش تغییر میشود بنابراین لیست 30 شرکت بزرگ بورس نیز هر روز آپدیت میشود. “فارس”، “فملی”، “شبندر”، “فولاد” و… همیشه در این لیست حضور دارند!
شاخص صنایع بورس
هر کدام از شرکتهای بورس در یک گروه مخصوص طبقهبندی میشوند. این طبقهبندی بر اساس استاندارد ISIC منجر به ایجاد 46 گروه در بورس تهران شده است. برای مثال نماد بورسی شپنا، شبندر یا شتران جز گروه فرآوردههای نفتی هستند.
فرمول شاخص صنایع مشابه فرمول شاخص قیمت است. با این تفاوت که فقط شرکتهای زیرمجموعه همان گروه در فرمول شاخص محاسبه فرمول بازده سود سهام میشوند. شاخص صنایع نیز یکی از مهمترین شاخصهای بورس برای تحلیل است. قبل از تحلیل سهام یک شرکت بورسی (تحلیل تکنیکال چیست؟)، ابتدا شاخص صنعت آن شرکت را تحلیل کنید.
شاخص صنعت و شاخص مالی بورس
در یک تقسیمبندی جامع و کلیتر، تمامی شرکتهای بورسی در دو گروه تقسیمبندی میشوند: 1. گروه مالی، 2. گروه صنعت
گروه مالی شامل تمام شرکتهای بورسی فعال در حوزه واسطهگری مالی است و شرکتهای باقی مانده در گروه صنعت قرار میگیرند. گروه مالی شامل شرکتهای گروه “سرمایهگذاریها”، “بانکها و موسسات اعتباری”، “شرکتهای بيمه” و “فعاليتهای كمكی به نهادهای مالی واسط” است. مابقی گروه های بورسی در گروه صنعت جای میگیرند. احتمالا فرمول محاسبه Tehran Exchange Industrial Index و Tehran Exchange Financial Index را حدس زدهاید!
شاخص 50 شرکت فعالتر
این شاخص نیز مشابه شاخص قیمت (TEPIX) است. با این تفاوت که فقط 50 شرکت فعالتر بورس در محاسبات این شاخص سهیم هستند. طبق تعریف سازمان بورس معیار اصلی برای گزینش 50 شرکت فعال، میزان نقدشوندگی آنها در دورههای 3 ماهه است. بنابراین اگر دنبال خرید سهام شرکتهایی با نقدشوندگی بالا هستید به لیست شرکتهای موجود در این شاخص نگاهی بیندازید.
شاخص آزاد شناور (TEFIX)
شاخص آزاد شناور (TEFIX: Tehran Exchange Free Float Index) یکی دیگر از شاخصهای پرکاربرد بورس تهران است. محاسبات TEFIX مشابه شاخص قیمت است با این تفاوت که در فرمول آن، تعداد سهام شناور آزاد هر شرکت بورسی استفاده میشود.
سهام شناور آزاد در واقع بیانگر تعداد سهامِ آماده عرضه و فروش توسط سهامداران حقیقی شرکت است. بنابراین درصد سهام شناور آزاد بیشتر میتواند بیانگر قدرت نقدشوندگی بالاتر سهام آن شرکت باشد.
برای مشاهده درصد سهام شناور آزاد، به قسمت “سهام شناور” در صفحه هر نماد بورسی در سایت TSETMC مراجعه کنید. برای مثال “فملی” دارای 33% سهام شناور است بنابراین تعداد سهام شناور آزاد آن 33.5 میلیارد است. (33 درصد 101.4 میلیارد برگه سهام کل آن شرکت).
شاخص بازار اول و بازار دوم بورس
بازار معاملات نقدی بورس تهران به دو بازار اول و بازار دوم تفکیک میشود. بازار اول نیز به دو تابلوی اصلی و فرعی تقسیمبندی میشود. این تقسیمبندی بر اساس درصد سهام شناور، وضعیت سودآوری و چشمانداز شرکت، تعداد سهامداران، سابقه فعالیت شرکت، سرمایه ثبت شده شرکت و… است. برای مثال نماد بورسی شپنا در بازار اول و نماد شتران در بازار دوم قرار دارند. برای این دو بازار نیز یک شاخص بصورت مجزا تعریف شده است.
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش بورس را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش بورس در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
شاخص کل بورس چیست؟ – فرمول محاسبه شاخص کل بورس
در یک تعریف ساده؛ شاخص کل بورس در واقع معیار سنجش بازار بورس ایران است. شاخص بازار بورس در واقع برای ارزیابی بازار سرمایه ایجاد شده است و بر اساس فرمول محاسبه شاخص کل بورس ، محاسبه می شود. بسیار از افراد برای ورود به بازار بورس ایران ، به تحلیل شاخص کل بورس به عنوان معیار اصلی می پردازند تا از روند صعودی بازار اطمینان حاصل کنند. شاخص کل بورس امروز در شرایط بسیار خوبی و بالای عدد روانی ۱ میلیون واحد قرار دارد و این عدد برای شاخص کل بورس عددی است که کسی خوابش را هم نمی دید. یکی دیگر از نگرانی بورس بازان، ریزش شاخص بورس است که با توجه به رشد شارپ شاخص کل بورس در سالیان اخیر، کمی نگرانی در دل سهامداران بورسی انداخته است.
اخبار شاخص کل بورس امروز رو میتونید از روند شاخص و عدد آن متوجه شوید؛ شاخص قوی مثبت نشان دهنده رشد سهام های شاخص ساز و بعضا سهام های کوچک است و شاخص منفی نشان از منفی بودن اغلب بازار و مخصوصا سهام های شاخص ساز دارد. تحلیل شاخص کل بازار سرمایه نشان داده است که اگر شاخص کل منفی باشد، دلیلی بر منفی بودن سهام های کوچک بازار نیست، چون اندازه شرکت های پذیرفته شده در بورس روی شاخص کل بازار سرمایه تاثیر گذار است، ولی شاخص کل هم وزن به این صورت نیست و وزن تمامی شرکت های بورسی را یک اندازه در نظر فرمول بازده سود سهام می گیرد، پس شاخص کل هم وزن بورس بیشتر می تواند نشان دهنده وضعیت بازار بورس باشد.
حال این که شاخص کل بورس چیست ، نحوه محاسبه آن از چه قرار است و اینکه امکان ریزش شاخص بورس وجود دارد یا خیر و همچنین پیش بینی شاخص بورس را می توانید در این مقاله مطالعه کنید. همچنین عنوان خواهیم کرد که شاخص کل بازار بورس با شاخص کل هم وزن چه تفاوت هایی دارند و چگونه باید از اعداد و روند شاخص، تصمیم گیری برای معامله را انجام داد. توصیه دارم به هیچ عنوان این مطلب آموزشی مختصر که به زبان ساده به موضوع شاخص های بازار سرمایه (شاخص بورس) پرداخته است را از دست ندهید.
شاخص کل بورس
در حقیقت شاخص های بورس معیار های حائز اهمیتی هستند که با بررسی و تحلیل آن ها، می توان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبه های گوناگون، مورد بررسی قرار داد و حتی با کمک شیوه های نموداری روند آینده بورس را پیش بینی و به نوعی آینده بورس را تخمین زد، پس طبیعتا با توجه به نقش مهمی که شاخص های بورس در تصمیم گیری سرمایه گذاران دارند، نوسانات شاخص ها نیز برای سرمایه گذاران موضوع مهم و قابل بحثی است.
در نظر داشته باشید که شاخص های بورس، انواع گوناگونی دارند که هر کدام، وضعیت بورس را از جنبه مختلفی به نمایش می گذارد، لذا سرمایه گذاران در تحلیل شاخص های بورس باید به کارکرد هر شاخص توجه داشته باشند. از همین روی، در این مقاله قصد داریم تا کارکرد شاخص کل بازار سرمایه رو براتون به صورت کامل توضیح دهیم و کاربرد ها و نحوه استفاده از آن را مشخص کنیم.
شاخص کل بورس چیست ؟
در بورس تهران شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX معروف است که در واقع این شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانه ها از آن به عنوان شاخص کل بازار سرمایه می شناسید. شاخص کل در میان سرمایه گذاران از پرکاربردترین شاخص هاست. این شاخص نشان دهنده سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس می باشد، این بدین معنی است که تغییرات شاخص کل نشان دهنده میانگین بازدهی سرمایه گذاران در بورس است.
به منظور درک آسان تر مفهوم شاخص کل، این طور فرض کنید که شما از همه شرکت های بورسی متناسب با وزن آن ها در شاخص کل بورس سهام بخرید، در این صورت تغییرات شاخص کل بورس برابر با میزان بازدهی سبد سهام شما می شود. در حقیقت شاخص کل تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه ای را که شرکت ها فراهم می آورند را مورد محاسبه قرار می دهد.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
در ادامه باید گفت که شاخص کل، با عنوان شاخص قیمت و بازده نقدی هم معروف است. نکته ای که هنگام بررسی شاخص باید توجه زیادی به آن داشته باشید این است که میزان تغییرات شاخص کل به چه عوامل و چه شرکت هایی وابسته است. به عنوان مثال چنانچه شاخص کل بورس اوراق بهادار در طی یک سال از عدد ۸۰۰ هزار به ۱٫۵۰۰ هزار واحد برسد، بیانگر این است که میانگین بازدهی بورس طی یکسال اخیر برابر با ۴۵ درصد بوده است.
بر اساس فرمول محاسبه شاخص کل بورس ، هر چه شرکت ها بزرگ تر باشند و سرمایه بیشتری داشته باشند، تاثیر به مراتب بالاتری بر روی شاخص کل خواهند داشت. برای مثال اثر تغییرات قیمت شرکت های بزرگ مثل صنایع پتروشيمی خليج فارس، فولاد مبارکه اصفهان خیلی بیشتر از اثر شرکتهای کوچکی مثل سیمان اصفهان یا قند هکمتان بر شاخص کل خواهد بود.
نکات مهم در خصوص با شاخص کل بازار سرمایه
- مورد اول که پیش از این هم اشاره هایی به آن داشتیم این است که افزایش شاخص کل، الزاما به معنای سودآوری سهام تمامی شرکت های پذیرفته شده در بورس نیست، به همان صورت که کاهش شاخص کل هم الزاما به معنای ضرردهی سهام تمامی شرکت ها فعال در بورس نیست؛ بخاطر این که شاخص کل، نشان دهنده میانگین بازدهی بورس است و در واقع بعضی اوقات، علیرغم رشد چشم گیر شاخص کل بورس، بعضی سهام ها با افت قیمت روبرو می شوند، یا در شرایطی که شاخص کل روند نزولی دارد، بعضی سرمایه گذاران که سهام ارزنده ای را در پرتفوی سهام خود دارند، سود مناسبی کسب می کنند. لذا سرمایه گذاران نباید تنها با اتکا به اخبار رشد شاخص کل و بدون بررسی کامل درباره ارزش ذاتی سهام، اقدام به سرمایه گذاری کنند و حتی در شرایط رشد مستمر شاخص کل نیز در انتخاب سهام باید نهایت دقت و توجه به موارد دیگر مانند؛ تحلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادین ، تابلو خوانی در بورس و … را در دستور کار خود داشته باشند.
- مورد بعدی ارتباط میان شاخص کل و سبد سهام شما می باشد. حتما می دانید که یکی از قواعد اصلی سرمایه گذاری در بورس، تشکیل سبد سهام متنوع به حساب می آید. هر اندازه سبد سهام شما، متنوع تر و به ترکیب سهام شرکت های موجود در بورس نزدیک تر باشد، بازدهی آن سرمایه گذاری هم به متوسط بازدهی کل بورس که این شاخص بیانگر آن است، نزدیک تر می شود تا آنجا که چنانچه فردی بتواند ترکیب سهام موجود در سبد سهام خود را کاملا منطبق بر ترکیب تمامی سهام حاضر در بورس بچیند، بازدهی او هم کاملا منطبق بر نوسانات شاخص کل بورس رقم خواهد خورد و مثلا با رشد ۳۰ درصدی شاخص، وی نیـز تقریبا ۳۰ درصد رشد قیمت را در پرتفوی سرمایه گذاری خود خواهد دید.
فرمول محاسبه شاخص کل بازار سرمایه
گفتنی است که شاخص قیمت و بازده نقدی یا همان شاخص کل با نماد TEDPIX از فروردین۱۳۷۷ در بورس تهران ارزیابی و در اختیار سرمایه گذاران بورس قرار گرفته است. تغییرات این شاخص نشان دنده بازده کل بورس است و از تغییرات قیمت و بازده نقدی پرداختی تاثیر می گیرد.
این شاخص همه شرکت های پذیرفته شده در بورس است و وزن هر شرکت به اندازه حجم سرمایه و سهامی که دارد، روی این شاخص اثر بیشتری دارد و این اثرات را در فرمول محاسبه شاخص کل بورس هم می توان دید.
به عنوان مثال؛ فردی را در نظر بگيريد که سهام شرکت X را در ابتدای سال، با قيمت ۱۵۰ تومان بخرد. در ادامه و چنانچه قيمت سهام اين فرد در پايان همان سال، به ۱۸۰ تومان برسد و همین طور شرکت در پايان سال نيز ۱۵ تومان به عنوان سود نقدی، به ازای هر سهم میان سهماداران خود توزیع کند، اين فرد در کل ۴۵ تومان سود از محل افزايش قيمت سهم و دريافت سود نقدی کسب کرده است، پس بازدهی این شخص در پايان سال، ۳۰ درصد خواهد بود، بخاطر این که سرمايه او از ۱۵۰ تومان به ۱۹۵ تومان افزايش پیدا کرده است.
تغييرات این شاخص هم کاملا نشان دهنده ميانگين بازدهی بورس است، لذا چنانچه برای مثال، این شاخص در ابتدای سال، ۸۰۰ هزار واحد باشد و در پايان سال، با ۸۰۰ هزار واحد افزايش، به ۱٫۶۰۰ هزار واحد برسد، این معنی را خواهد داد که ميانگين بازدهی بورس از محل افزايش قيمت سهام شرکت ها و تقسيم سود نقدی میان سهامداران بورس در آن سال، ۱۰۰ درصد بوده است که به این صورت محاسبه شده است : (ميزان رشد شاخص در طول فرمول بازده سود سهام سال) ۱٫۶۰۰٫۰۰۰= ۱۰۰% × ۸۰۰٫۰۰۰
سرمایه گذاری بر مبنای شاخص
چنانچه شاخص مثبت باشد، باز هم می توان در بازار ضرر کرد. در یک بازار نزولی که به آن بازار خرسی هم گفته میشود هم می شود به سود رسید. شاخص به تنهایی به شما نخواهد گفت که اوضاع هر مورد سرمایه گذاری به صورت جداگانه چطور است، ولی دو نوع سرمایه گذاری وجود دارد که می تواند به طور مستقیم با شاخص کل در ارتباط باشد. اولی سرمایه گذاری طبق شاخص نام دارد. در این نوع سرمایه گذاری فرد تلاش دارد که تغییرات شاخص را بر روی سبد خودش اعمال کند. این سبد با بالا رفتن شاخص بالا خواهد رفت و با پایین آمدن آن پایین خواهد آمد.
برای پیش گرفتن این استراتژی معاملاتی به تعداد زیادی سهم احتیاج خواهید داشت. بهترین کار این است که یک پرتفو از تمام سهم های شاخص ساز تشکیل داده باشید. شاید یک شخص حقیقی نتواند سرمایه مورد نیاز برای این کار را سرمایه گذاری کند، به همین منظور صندوق های سرمایه گذاری مشترک ابزار خوبی برای این کار به حساب می آیند. دومین سرمایه گذاری بر مبنای شاخص، سرمایه گذاری معکوس یا خرسی است.
در این صندوق تلاش بر این است که عکس تغییرات شاخص در سبد اعمال شود، به این صورت که سرمایه گذار سهمی که ندارد را به فروش می رساند تا در آینده پول آن را پرداخت کند. بازار دو طرفه در بورس هم به همین معنی است که قرار است در آینده در بورس ایران هم پیاده سازی شود و هم اکنون هم برای بعضی از سهام های بورسی و همچنین در بورس کالا اجرایی دشه است. به این ترتیب چنانچه قیمت سهم کاهش بیابد، او سود خواهد کرد. در بازارهای نزولی (خرسی) از این نوع سرمایه گذاری بسیار استفاده می شود.
نتیجه گیری نهایی
تفاوت شاخص کل بازار سرمایه با شاخص کل هم وزن به این صورت است که در شاخص کل، وزن و اندازه شرکت ها در میزان تاثیرگذاری آن ها بر شاخص موثر است ولی در شاخص کل هم وزن ، وزن تمامی شرکت ها یکسان در نظر گرفته شده است و می توان به خوبی نشان دهنده وضعیت کل بازار بورس باشد.
پس در جواب به سوال شاخص کل بورس چیست باید گفت که شاخص بازار بورس در واقع معیاری برای سنجش بازار فرمول بازده سود سهام سرمایه است و بیشتر نشان دهنده وضعیت شرکت های بزرگ بورسی می باشد و عدد آن برای سرمایه گذاران بازار بورس از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، تا آن جا که برای شاخص هم روند، حمایت و مقاومت و تحلیل تکنیکال را اعمال می کنند تا از وضعیت کلی شاخص در آینده اطلاع پیدا کنند.
همچنین با فرمول محاسبه شاخص بازار سرمایه آشنا شدیم و دیدیم که عدد شاخص کل که در تلویزیون، سایت ها، روزنامه ها و … بسیار از آن شنیده ایم، به چه صورتی محاسبه می شود و چه کاربردی را در نحوه سرمایه گذاری و چینش استراتژی معاملاتی ما دارد.
عبارتی که امروزه بسیار به چشم می خورد؛ ریزش شاخص بورس است که می گویند بورس حباب دارد و ریزش شاخص بورس را شاهد خواهیم بود! در نظر داشته باشید که به جو هیجانی که برخی از افراد راه می اندازند توجه نداشته باشید و بدانید که سهام های مناسب و بنیادی که طبق تحلیل باید سود خوبی را برای سهامداران خود به ارمغان بیاورند، راه خود را در هر بازاری خواهند رفت و در حال حاضر هم می توان گفت که پیش بینی شاخص بورس به این قرار است که شاخص کل در حال حاضر صعودی است و نباید به شایعات و بلکه باید به تحلیل خود اعتماد داشته باشید.
الان دیگر باید متوجه شده باشید که منظور از شاخص بورس چیست و اینکه تحلیل های صورت گرفته نشان از صعودی بودن بازار دارد. نمودار شاخص بورس ایران رو میتوانید از سایت های مختلف ببینید و تحلیل خود را روی آن اعمال کنید و شاخص کل بازار سرمایه را هم در کنار موارد دیگر مبنای تصمیم گیری خود برای خرید و فروش سهام قرار دهید.
امیدوارم از این مقاله آموزشی نهایت استفاده رو برده باشید. هر گونه سوال و یا ابهامی در خصوص با شاخص های بازار سرمایه داشتید، از بخش ارسال نظرات و دیدگاه ها با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
تحلیل مالی و مهمترین فرمولهای آن
تحلیل مالی بر اساس صورتهای مالی معنی میشود و در دنیای امروز به خصوص در بورس بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در واقع یک سری محاسباتی که سبب میشود اطلاعات معنی داری برای یک شرکت در راستای شرایط مالی ایجاد شود، تحلیل مالی نامیده میشود که با عنوان نسبتهای مالی نیز شناخته میشود. برای تحلیل مالی یک سری فرمولها مطرح است که در فضای ارقام و اعداد بسیار مورد توجه قرار میگیرد. فرمولهای تحلیل مالی بر روی ترازنامهها و میزان سود و زیاد بررسی میشوند و در مدیریت مالی نقش ویژهای دارند. از سوی دیگر تجزیه و تحلیلهای آماری نیز وجود دارند که میتوانند اهرم مالی محسوب شوند. در نسبتهای مالی قرار است که نرخ بازگشت سرمایه، وضعیت سودآوری و رشد و حاشیهها نیز مدنظر قرار بگیرد.
طبقه بندی تحلیل مالی و اهداف اصلی آن
تحلیل مالی در ۵ دسته بزرگ تقسیم شده است که عبارت است از: نسبتهای نقدینگی، نسبتهای اهرمی، نسبتهای کارایی، نسبتهای سودآوری و همینطور نسبتهای ارزش بازار.
اهداف اصلی برای تحلیل مالی در دو بخش مهم بررسی میشود. بخش اول ردیابی عملکرد شرکت است. در این بخش هر یک از نسبتهای مالی برای یک دوره مشخص مورد محاسبه قرار میگیرد. تغییراتی مشخص میشود که در طول زمان رخ داده است و روند عملکرد شرکت را مشخص میکند. در واقع بررسی میشود که شرکت در طول زمان در حال رشد بوده است یا سیر نزولی داشته باشد.
هدف دیگر از تحلیل مالی مقایسه عملکرد شرکت است. در واقع تحلیل مالی یک شرکت با سایر رقبای اصلی او در بازار مورد مقایسه قرار میگیرد و قرار است مشخص شود که شرکت مورد نظر به طور میانگین از سایر شرکتهای هم رده خود بهتر عمل میکند یا عملکرد ضعیفتری دارد. یک مثال بارز در این راستا این است که آیا بازده دارایی شرکتهای مختلف به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک خواهد کرد یا خیر. در واقع مشخص میشود که کدام شرکت بر اساس داراییهای خود میتواند به بیشترین بهره وری دست یابد.
صورتهای مالی برای استفاده کنندگان برون سازمانی و درون سازمانی مورد بررسی قرار میگیرند. استفاده کنندگان برون سازمانی شامل تحلیلگران مالی و سرمایه گذاران خرد هستند. رقبا و مقامات مالیاتی نیز در این دسته قرار میگیرند. مدیریت و کارمندان و سایر مالکان اغلب در لیست استفاده کنندگان درون سازمانی قرار میگیرند.
فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی
بخش اول از فرمولهای تحلیل مالی مربوط به بخش نقدینگی است. نسبتهای نقدینگی به نسبتهایی گفته میشود که شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت خود خواهد داشت و در واقع توانایی شرکت در این زمینه بررسی میشود. در بررسی تحلیل مالی نقدینگی، نسبت جاری، نسبت سریع، نسبت نقدی و نسبت جریان وجه نقد عملیاتی ارزیابی میشود.
نسبت جاری: در بررسی نسبت جاری دو پارامتر بدهیهای جاری و دارایی جاری دخالت دارند به طوری که توانایی شرکت از نظر دارایی را نشان میدهد که میبایست برای بدهیهای کوتاه مدت بررسی شود.
بدهی جاری/دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت سریع: در بررسی تحلیل سریع یا آنی سه پارامتر بدهی جاری و موجودی مواد و داراییهای جاری بررسی میشوند. در واقع توانایی شرکت برای پرداخت بدهیهای کوتاه مدت را نشان میدهد که با استفاده از داراییهای موجود بررسی میکند که قرار است در زمانی سریع و آنی به وجه نقد تبدیل شوند.
بدهی جاری/(موجودی مواد و کالا – داراییهای جاری) = نسبت سریع
نسبت نقدی: پارامترهای ارزیابی شده برای بخش نسبت نقدی مربوط به بدهی جاری و وجه نقد و معادل آن است. به طوری که بررسی میکند شرکت در پرداخت بدهیها از طریق وجه نقد چقدر توانایی دارد. در این فرمول بازده سود سهام تحلیل مالی ، معادل وجه نقد نیز مورد استفاده قرار میگیرد.
بدهی جاری/وجه نقد و معادل وجه نقد = نسبت نقدی
نسبت جریان وجه نقد: این نسبت مالی به دفعاتی از پرداخت شرکت در یک دوره بخصوص اشاره دارد که برای بدهیهای جاری در نظر گرفته میشود و توسط وجه نقد صورت میگیرد در این نسبت از پارامترهای بدهی جاری و وجه نقد عملیاتی استفاده میشود.
بدهی جاری/وجه نقد عملیاتی = نسبت جریان وجه نقد عملیاتی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای اهرمی
در بخش تحلیل مالی اهرمی تمرکز اصلی بر روی میزان سرمایهای است که از طریق بدهی تامین شده است و این میزان سرمایه باید اندازه گیری شود. در واقع نسبتهای اهرمی در ابتدا وضعیت بدهی یک سازمان را به طور دقیق محاسبه و اندازهگیری میکنند. در بررسی تحلیل مالی اهرمی نسبتهای بدهی، نسبت بدهی به سرمایه و نسبت پوشش هزینه بررسی میشود.
نسبت بدهی: این بخش از تحلیل مالی با دو متغیر کل دارایی و کل بدهی همراه است به طوری که میزان دارایی شرکت را که از طریق بدهیها تامین شده است، مورد محاسبه قرار میدهد.
کل دارایی/کل بدهی = نسبت بدهی
نسبت بدهی به سرمایه: سرمایه ای که از سوی سهامداران وارد یک سازمان میشود بخش مهمیاز این تحلیل مالی را شامل میشود و در این فرمول دو پارامتر کل سرمایه و کل بدهی بررسی میشود به طوری که قرار است وزن کل بدهی و تعهدات مالی بر اساس میزان سهام وارده توسط سهامداران مقایسه شود.
کل سرمایه/کل بدهی = نسبت بدهی به سرمایه
نسبت پوشش هزینه بهره: این بخش در خصوص توانایی شرکت تمرکز میکند که بتواند از پس پرداخت کل بدهیهای شرکت بر آید. در فرمول این نسبت نیاز است که دو متغیر کل بدهی و درآمد عملیاتی بررسی شود.
کل بدهی/درآمد عملیاتی = نسبت پوشش کل بدهی
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای کارایی
سومین دسته از فرمولهای تحلیل کالی مربوط به بخش کارایی است. این بخش در واقع مشهور به نسبتهای فعالیت است به طوری که قرار است میزان مطلوبیت شرکت در راستای دارایی و منابع مورد نظر را بررسی کند. در این نسبت هم فرمولهای مربوطه وجود دارند که شامل نسبت گردش دارایی، نسبت گردش موجودی کالا، نسبت گردش حسابهای دریافتی و نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا.
نسبت گردش دارایی: در فرمول به کار رفته در این نسبت قرار است که توانایی شرکت در راستای فروش بر اساس دارایی را بررسی شود و اندازه گیری بر اساس دو پارامتر کل دارایی و فروش خالص دنبال میشود.
کل داراییها/فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش موجودی کالا: این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به دفعاتی است که یک کالا در دوره ای مشخص به فروش میرسد و جایگزین صورت میگیرد. در بررسی این فرمول دو پارامتر میانگین پولی موجودی کالا و هزینه تمام شده کالای فروخته موارد مهم هستند.
میانگین(پولی) موجودی کالا/بهای تمام شده کالای فروش رفته = نسبت گردش موجودی کالا
نسبت گردش حساب دریافتی: در این نسبت از تحلیل مالی دو پارامتر میانگین حسابهای دریافتنی و وضعیت خالص از فروش نسیه بررسی میشود و در واقع بررسی میکند که چند دفعه حسابهای دریافتنی شرکت میتوانند در یک دوره زمانی مشخص تبدیل به وجه نقد شوند.
میانگین حسابهای دریافتنی/خالص فروش نسیه = نسبت گردش حسابهای دریافتنی
نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا: در این فرمول روزهایی که شرکت موجودی کالا را پیش از فروش نگهداری کرده است به صورت میانگین نمایش داده میشود.
نسبت گردش موجودی کالا/۳۶۵ = نسبت متوسط روزهای نگهداری موجودی کالا
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای سودآوری
در بخش نسبتهای سودآوری از تحلیل مالی ، توانایی شرکت در راستای هزینههای عملیاتی، سرمایه، داراییهای ترازنامه ای و میزان سود نسبت به میزان درآمد بررسی میشود. نسبتهای معمول سودآوری در این راستا اهمیت زیادی دارد که شامل، نسبت حاشیه سود ناخالص، نسبت حاشیه سود عملیاتی، نسبت بازده داراییها، نسبت بازده سرمایه است.
نسبت حاشیه سود ناخالص: این بخش مربوط به میزان سود شرکت است که به واسطه فروش خالص صورت میگیرد. در واقع شرکت پس از بهای تمام شده کالای فروش رفته میبایست کسب سود را بررسی نماید. در این فرمول پارامترهای فروش خالص و سود ناخالص دخالت دارند.
فروش خالص/سود ناخالص = نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی: این فرمول قرار است فروش خالص و درآمد عملیاتی سازمان را مورد مقایسه قرار دهد و کارایی عملیاتی واحد تجاری را نیز مشخص سازد و پارامترهای فروش خالص و درآمد عملیاتی مورد بررسی قرار میگیرد.
فروش خالص/درآمد عملیاتی = نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت بازده داراییها: در این بخش از فرمول تحلیل مالی وضعیت کارایی شرکت بررسی میشود که در راستای استفاده از داراییها بوده و قرار است میزان سود مشخص شود و پارامترهای کل دارایی و سود خالص مدنظر خواهد بود.
کل داراییها/سود خالص = نسبت بازده داراییها
نسبت بازده سرمایه: بررسی وضعیت کارایی شرکت در قبال سرمایه بسیار مهم است و در این فرمول از نسبت بازده سرمایه دو پارامتر مهم کل سرمایه و سود خالص ارزیابی میشود.
کل سرمایه/سود خالص = نسبت بازده سرمایه
فرمول تحلیل مالی مربوط به نسبتهای ارزش بازار
در بررسی تحلیل مالی موضوعی به نام نسبت ارزش بازار وجود دارد که برای ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بررسی میشود و به طور کلی شامل نسبت ارزش دفتری، نسبت بازده سود به صورت نقدی و سهم و نسبت قیمت به درآمد خواهد بود.
نسبت ارزش دفتری: در این بخش قرار است میزان سرمایه متعلق به هر سهم باید محاسبه شود. پارامترهای مورد ارزیابی در این روش تعداد سهام در دست سهامدار و کل سرمایه خواهد بود.
تعداد سهام در دست سهامداران/کل سرمایه = نسبت ارزش دفتری سهام
نسبت بازده سود نقدی: در بررسی بازده سود نقدی قرار است که وضعیت سود نقدی به نسبت قیمت بازار بررسی شود و سهم در این راستا مورد سنجش قرار میگیرد. پارامترهای مهم مربوط به این بخش شامل قیمت هر سهم و سود نقدی مربوط به هر سهم است.
قیمت هر سهم/سود نقدی هر سهم = نسبت بازده سود نقدی
نسبت سود هر سهم : در مورد میزان سود به ازای هر سهم محاسبه میشود. در این فرمول از تحلیل مالی در ابتدا باید تعداد سهام هر سهامدار بررسی شود و سپس سود خالص مورد محاسبه قرار بگیرد. نسبت سود هر سهم میزان سود به ازای هر سهم را محاسبه میکند.
نسبت قیمت به درآمد : این بخش از فرمول تحلیل مالی مربوط به پارامترهای سود هر سهم و قیمت سهم است که در واقع بین قیمت سهام یک شرکت با سود هر سهم مقایسه در نظر گرفته میشود.
سود هر سهم/قیمت سهم = نسبت قیمت به درآمد
جمع بندی
در بررسی تحلیل مالی بهتر است روشهای تجزیه و تحلیل نیز بررسی شود. به هر صورت یک سری روشها وجود دارد که رویکرد درونی، مقایسهای، سرمایه در گردش و تحلیل خطر هستند که هر یک میتواند راه حل مناسبی برای تحلیل مالی باشد. در روش تجزیه و تحلیل درونی قرار است که اقلام مندرج در صورتحساب مورد مقایسه قرار بگیرد. در روش تجزیه و تحلیلی مقایسهای، بین اقلام مندرج در صورت حسابهای چند دوره یک سری مقایسهها در نظر گرفته میشود. در تجزیه و تحلیل سرمایه میبایست عوامل موثر شناسایی شود و همینطور موقعیت پول در روند صعودی و نزولی بررسی شود. همینطور روشی با عنوان تجزیه و تحلیل خطر نیز وجود دارد که میتواند رویکرد سرمایه گذاری موسسه را با سنجش خطران بررسی کند و بخش مهمی از رویکرد تحلیل مالی را در بر میگیرد.
نسبتهای بدنی در رویکرد جاری و بلند مدت و همینطور در بخش داراییهای ثابت به ارزش ویژه دنبال میشود و بخش مهمی از تحلیل مالی هستند. از سوی دیگر یک سری مشکلات اقتصادی نیز دیده میشود که سطح ارزشمندی از شاخصهای مالی را در بر میگیرد.
نسبت توان پرداخت بهره نیز بخش دیگری از تحلیل مالی محسوب میشود که بر اساس داراییهای مدیران سنجیده میشود و میتواند یک ساختار مهم از تحلیل مالی شرکتهای کوچک و بزرگ باشد.
کاروکسب دورههای آموزشی متنوعی را در حوزههای تحلیل کسبوکار، هوش تجاری، مدیریت فرایند، مدیریت پروژه، مدیریت چابک و . برگزار میکند. جهت آشنایی با دورههای آموزشی کاروکسب از تقویم دورههای آموزشی بازدید نمایید.
بازده انتظاری چیست؟ و چه کاربردی برای ما دارد؟
احسان والیان
- اشتراکگذاری
چه زمانی تصمیم میگیریم وارد یک سرمایهگذاری شویم؟ این پرسش مهمی است که برای تازهکاران سرمایهگذاری مطرح است. بی شک مطالب زیادی در مورد این که هنگام سرمایه گذاری باید محدوده زمانی مورد انتظاری برای کسب بازدهی موردنظرمان مشخص کنیم، خواندهایم. از آنجا که ضرر و سود همیشه محتمل هستند، با میزان احتمالی ممکن است دچار ضرر و زیان شویم و با احتمالی سود میبریم. بسیاری از سرمایه گذاران وقتی میخواهند اقدام به یک سرمایهگذاری کنند، میزانی برای سود و زیان خود در نظر میگیرند تا در مورد آن سرمایهگذاری تصمیم بگیرند. آنان با در نظر گرفتن تمام سناریوهای ممکن، احتمال زیان و سود را میسنجند و آن را در محاسبات خود منظور میکنند. با این حساب، اگر سرمایهگذاران به این نتیجه برسند که بازده معقولی از این طریق کسب خواهند کرد، دست به سرمایهگذاری خواهند زد. در ادامه بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.
نمونههایی از بازده انتظاری
اول از همه باید در مورد این واقعیت صحبت کرد که بازده انتظاری دقیق نیست و بازده دقیق و مشخصی را برای یک سرمایه گذار تضمین نمیکند. زمانی که شروع به سرمایه گذاری میکنیم هیچ راهی وجود ندارد که از طریق آن زودتر از موعد بفهمیم سود کسب خواهیم کرد یا خیر. این مساله بیشتر ذهنی است. در واقع عوامل بسیاری بر عملکرد سرمایه گذاری ما تاثیر میگذارند. بازده مورد انتظار یک دارایی تنها میتواند برای تخمین نرخ بازده بالقوه به ما کمک کند. برای این که بتوانیم بازده موردانتظار یک دارایی را محاسبه کنیم باید احتمال نتایج مختلف بر اساس نرخ بازده مورد انتظار در محدوده زمانی مشخص شده را در نظر بگیریم. به این معنی که تمام احتمالات را با هم ترکیب کنیم تا نزدیکترین نرخ بازده انتظاری را به دست آوریم. به عنوان مثال فرض میکنیم بازده یک صندوق یا سهام میتواند در سه حالت رخ دهد؛ به احتمال 25 درصد بازده 3 درصد منفی، به احتمال 50 درصد بازده 3 درصد و به احتمال 25 درصد بازده 9 درصد. حال اگر این سه سناریو را با هم ترکیب کنیم میتوانیم نزدیکترین بازده موردانتظار 3 سناریو را در نظر بگیریم. در واقعه بازده انتظاری در این حالت برابر است با:
(0.25)(3-)+(0.5)(3)+(0.25)(9) که برابر میشود با 3 درصد.
نحوه دیگر محاسبه بازده موردانتظار با استفاده از دادهها
نکته دیگر که در محاسبه بازده موردانتظار باید در نظر داشت تاریخچه دادهها و اطلاعات است. به عنوان مثال اگر یک سهام خاص را در نظر داریم باید بر اساس بازده 30 ساله و دادههای مربوط به این محدوده زمانی شروع به محاسبه کنیم. دادههایی مانند احتمالات زیر؛
%17 احتمال بازده 3.5%
%25 احتمال بازده 5%
%30 احتمال بازده 6.5%
%16 احتمال بازده 8%
%12 احتمال بازده 9.5%
حال اگر در نظر بگیریم که با این درصدها چنین احتمالاتی را میتوانیم در نظر بگیریم باید برای یافتن بازده انتظاری هر احتمال را در بازدهی که با آن مطابقت دارد ضرب کنیم و نتایج را با هم جمع کنیم.
مزایا و معایب بازده موردانتظار
بازده انتظاری میتواند به عنوان یک ابزار موثر برای تخمین سود و زیان احتمالی در سرمایه گذاری به کمک ما بیاید. اما بازده موردانتظار هم از مزایا و معایب متعددی برخوردار است. بهتر است قبل از شروع استفاده از این ابزار کارآمد از مزایا و معایب آن آگاه شویم. مزیت اصلی بازده مورد انتظار این است که میتوان با آن به هدایت تخصصی دارایی یک سرمایه گذار و یا سرمایه خودمان بپردازیم و استراتژی مناسبی را بر اساس آن مشخص کنیم. اما معایب آن شامل دو وجه میشود؛ اول این که به دست آوردن تخمینی بازده موردانتظار، تضمینی برای بازده واقعی نیست و دوم این که نمیتوان ریسکهای احتمالی را در محاسبه آن در نظر گرفت.
بازده انتظاری میتواند به عنوان یک ابزار موثر برای تخمین سود و زیان احتمالی در سرمایه گذاری به کمک ما بیاید. اما بازده موردانتظار هم از مزایا و معایب متعددی برخوردار است. بهتر است قبل از شروع استفاده از این ابزار کارآمد از مزایا و معایب آن آگاه شویم. مزیت اصلی بازده مورد انتظار این است که میتوان با آن به هدایت تخصصی دارایی یک سرمایه گذار و یا سرمایه خودمان بپردازیم و استراتژی مناسبی را بر اساس آن مشخص کنیم. اما معایب آن شامل دو وجه میشود؛ اول این که به دست آوردن تخمینی بازده موردانتظار، تضمینی برای بازده واقعی نیست و دوم این که نمیتوان ریسکهای احتمالی را در محاسبه آن در نظر گرفت.
دیدگاه شما