ستاپ ترید ،راهی برای تبدیل شدن به تریدر حرفه ای
در بازاری که تمامی آن غیر شفاف و غیر قطعی است ، شفافیت معجزه می کند . شفافیت در معامله گری به معنای داشتن ستاپی(setup) مشخص برای ورود ، مدیریت و خروج از ترید است. این شفافیت به ما اجازه می دهد تا از اشتباهاتی که ناشی از احساس است مصون بمانیم و بتوانیم سیستممان را بهتر اجرا کنیم.ستاپ به شما اجازه می دهد که فارغ از اینکه هر اتفاقی در بازار بیافتد به یک شیوه پایبند باشید.
مثلا زمانی که شما یک حرکت بسیار قوی می بینید و طمع شما را مجاب می کند که در آن وارد شوید و سود بگیرید ، وارد شدن یا نشدن شما در آن حرکت بستگی به ستاپ شما خواهد داشت. اگر ستاپی شفاف داشته باشید و آن ستاپ رای به وارد نشدن بدهد ،تاحدودی این رای می تواند باعث انصراف شما از ورود شود.وبالعکس.کسانی که از ستاپشان پیروی نمی کنند و به عبارتی به احساسشان بیشتر از ستاپ اتکاء می کنند ،احتمال شکستشان در نتیجه کلی افزایش می یابد.
این امکان وجود دارد که مدل ذهنی ما یا احساساتمان در بازار ، ما را به سمتُ و سویی متفاوت از آنی که در بازار در جریان است هدایت کند. اجازه بدهید بهتر موضوع را برایتان بیان کنیم. به شکل زیر دقت کنید.
تفکرات ما در ترید:
شما حرکت اصلاحی ای را در قسمتی از بازار مشاهده می کنید و انتظار دارید که بازار به یک محدوده خاص ورود کند و سپس حرکت ایمپالس (اصلی) خود را آغاز کند. اتفاقی که می افتد این است که کمی قبل از ورود بازار به آن منطقه، بازار دچار حرکت افقی (رنج) سنگینی می شود. در این هنگام شاید نم نمک به سمت پایین حرکت کند.
در اینجا بر اساس مدل ذهنی ای که ذکر کردیم ، تریدران به دو دسته تقسیم می شوند که می گویند:
۱_ بازار حرکت خود را شروع کرده و وارد پوزیشن می شوند.(موافق خریدار)
۲_ بازار حرکت رنج داده است اما به این معنی نیست که بازار می خواهد روند اصلی خود را شروع کند پس اندکی به سمت پایین حرکت کرده و سپس آخرین موج خود را در اصلاح به ثمر می رساند و سپس روند اصلی را آغاز می کند.علاوه بر این بازار ناتوان است از اینکه حرکت خود را به اتمام برساند بنابر این به سمت پایین حرکت می کند. (موافق فروشنده)
حال به نظر شما کدام یک درست است ؟
از نظر ما آنی که بر اساس ستاپ شخص است . حتی اگر بازار خلاف آن حرکت کند.
اگر می خواهید به معنی کلمه تریدر شوید باید بتوانید به صورت بلند مدت فکر کنید. سودی که معامله گران در این بازار کسب می کنند بر اساس احتمالات است. شما ممکن است در یک ماه ۲۰ درصد سود کنید و در ماه بعد ۴ درصد ضرر کنید. مقدار دقیق را نمی دانید اما می دانید که برآیند همه ی اینها مثبت خواهد بود. ستاپی که تست شده است امکان دارد که این موقعیت یا موقعیت های بعدی را به صورت اشتباه به شما سیگنال دهد اما باید بدانید که در میان مدت برای شما سودآور خواهد بود.
نتیجه حرکت:
مشاهده کردید که گروه دوم درست می گفت. بازار حرکت صعودی خودش را انجام داده و اکنون ناتوان از این است که به سمت بالا رود. یا می توان گفت که بازار به منطقه ی HT خورده و نیاز دارد که تا همین مناطق برسد که آخرین منطقه ، بسیار پایین تر است یا کسانی که بر اساس الیوت تحلیل می کنند می گویند که بازار موج ۵ خودش را به اتمام رسانده و اکنون زمان پایین آمدن است.کسانی که بر اساس ترند لاین معامله می کنند نیز به دلیل برخورد های متوالی ای که حرکت با ترند لاینشان داشته است در این زمان ترندلاینشان را بی اعتبار می بینند.و…
مهم نیست که ستاپتان چیست و چه می گوید ،تنها کاری که شما باید انجام دهید عمل به خود ستاپ است.اگر ستاپ بگوید که در اینجا وارد نشوید حتی اگر تمامی مردم و تریدر ها با همدیگر هم صدا بشوند که این بهترین موقعیت ممکن است نیز ،شما باید به ستاپ خودتان عمل کنید.
اهمیت ستاپ
شاید این جمله را از بروسلی شنیده باشید که
من از کسی نمی ترسم که هزار نوع لگد را تمرین کرده باشد اما از کسی می ترسم که یک لگد را هزار بار تمرین کرده باشد.
ستاپ مشخص و شفاف کاری می کند که حتی بروسلی از شما بترسد. این نشانه قدرت است نه ضعف. باور کنید شما نیازی به تحلیل تمامی حرکت های مارکت را ندارید یا بهتر بگوییم شما نمی توانید همه ی حرکت های مارکت را بگیرید .تنها چیزی که احتیاج دارید یک سیستم شفافی است که تست شده باشد.ستاپی که به آن باور دارید و حتی اگر چندین ضرر متوالی به واسطه آن کسب کنید، از آن دست نمی کشید. نیازی نیست که هزاران ستاپ داشته باشید بلکه یک ستاپ با کیفیت برای شما کافیست. اما داشتن ستاپ به تنهایی کافی نیست ، چیزی که بعد از داشتن ستاپ اهمیت پیدا می کند این سوال است
تا چه اندازه با ستاپتان تطابق دارید ؟
ابتدا از شما می خواهم که تجسم کنید که شاهد نبردی میان یک بچه با بهترین شمشیر دنیا و یک استاد شمشیر زنی با تجربه با ضعیف ترین شمشیر ، هستید.
کدام یک برنده خواهد شد ؟
گاهی اوقات ما سیستم های خیلی قوی برای خودمان انتخاب می کنیم در حالی که توانایی پیاده سازی آن را نداریم.این مفهوم عبارت انطباق با ستاپ است. کسانی هستند که ستاپ بسیار سودده ای دارند اما بعد از چند ضرر متوالی آنرا کنار می گذارند همانطور که در مسیر تریدر شدن به آن اشاره کردیم. کسانی هستند که ستاپ معاملاتی خوبی دارند اما با ذهنیت آنها مطابق نیست. مثلا آنها عجول اند ولی ستاپی در بلند مدت دارند. این شخصیت نمی تواند از این ستاپ تبعیت کند . پس یا شخص باید عوض شود یا ستاپ تغییر کند.
مثالی از عدم مطابقت فرد با ستاپ
تصور کنید که فردی در همان شرایط بالا قرار دارد.حال بازار در حالت رنج قرار می گیرد.او بر اساس سیستم تحلیلی اش در می یابد که روند به اتمام رسیده است و بازار توانایی حرکت به سمت بالا را ندارد. این عدم توانایی خودش را در ضعفی که در حرکت کندل ها است نشان می دهد. به هر حال بازار به سمت پایین می ریزد. تا به اینجای کار که هیچ مشکلی وجود ندارد. مشکل از جایی آغاز می شود که بحث نقطه ی ورود پیش می آید.
ستاپ معاملاتی آن شخص به او می گوید که باید کمی صبر کند تا بازار به بالاتر برسد سپس در صورت مشاهده ی الگوی کندلی می تواند وارد معامله شود.اما شخص ،فردی عجول است.
او نمی تواند بیش تر از این صبر کند.با خودش فکر می کند که مسیر را می داند ،حال که مسیر را می داند اگر پوزیشنش مقداری هم در ضرر رود اشکالی ندارد.مهم آن است که در نهایت پیروزی با من است. بنابراین در لحظه وارد می شود بدون اینکه توجهی به پتانسیل بازار در بالا آمدن داشته باشد. استاپش را به اندازه ی ۲۰ پیپ می گذارد و از بازار، به خیال اینکه سود عظیمی در انتظارش است فاصله می گیرد. زمانی که مجددا به بازار مراجعه می کند در می یابد که متحمل ضرر شده است اما ضرری که برای او با حسرت بسیاری همراه است. بازار دقیقا چند پیپ بعد از زدن استاپ او برگشته است.
در اینجا بازار دقیقا معادل تحلیل آن فرد حرکت کرده است اما این شخص با اینکه تحلیل درستی داشت ،نتوانست از بازار سود بگیرد.به همین دلیل با حسرت زیادی مواجه می شود.به این حرکت بازار شکار استاپ یا Stop Hunt گفته می شود.حال ماجرا به همین قسمت ختم نمی شود. او ممکن است تصمیم بگیرد که به طور معمول استاپ هایش را چند پیپ افزایش بدهد که بار دیگر در دام این حرکت های بازار نیافتد. کمی از ستاپش فاصله می گیرد یا حتی ممکن است که پلن مدیریت سرمایه اش را فراموش کند. تمامی این کار ها در نهایت موجب می شود که او ضرر های بزرگتری را متحمل شود.
نتیجه گیری
ستاپ معاملاتی عاملی است که شفافیت را در بازاری که شفافیت در آن وجود ندارد به شما هدیه می دهد. با این عنصر شما می توانید در ترید های خود به سوددهی برسید اما باید به خاطر داشته باشید که این ستاپ معاملاتی باید منطبق با شخصیت شما باشد تا بتواند اثری که ذکر کردیم را برایتان به همراه داشته باشد.
توصیه ما به شما این است که به دنبال ستاپی بگردید که تطابق مناسبی با شما دارد نه اینکه بیشترین تطابق را با شما داشته باشد. فرق میان این دوگزاره ،اختلاف موفقیت و شکست است.کسانی که به دنبال بیشترین تطابق اند ،می گردند ومی گردند و می گردند تا از گشتن خسته شوند و در نهایت بازار را با ضرر ترک می کنند. زمانی که به یک ستاپ مناسب می رسند با خود می گویند که حتما ستاپی بهتر از این هم هست ،پس گردیدن خود را آغاز می کنند و ستاپ مناسب را دور می ریزند.
اهیمتی ندارد که بهترین ستاپ را داشته باشید ،چیزی که مهم است عملکرد شما با آن ستاپ معاملاتی می باشد. استاد با تجربه با حتی یک ترکه نیز بر بچه ای با بهترین شمشیر پیروز می شود.
پلن معاملاتی یا Trading Plan چیست؟ + روش ها و نکات مهم ایجاد آن
در یک کلام پلن معاملاتی یا Trading Plan چیست؟
پلن معاملاتی روشی سیستماتیک برای شناسایی و داد و ستد (ترید) اوراق بهادار است که تعدادی متغیر از جمله زمان، ریسک و اهداف سرمایه گذار را در نظر می گیرد. یک پلن معاملاتی چگونگی یافتن و اجرای معاملات را مشخص میکند، از جمله اینکه تحت چه شرایطی اوراق بهادار را میخرد و میفروشد، چقدر پوزیشن معاملاتی را در روز به دست میآورد، چگونه موقعیتها را در حین حضور در آن مدیریت میکند، چه اوراق بهادار یا دارایی هایی را میتواند معامله کرد و موارد دیگر. قوانینی برای زمان معامله و زمان عدم انجام آن ها در این برنامه یا TRADING PLAN وجود دارد!
اکثر کارشناسان معاملات اینگونه توصیه می کنند که تا زمانی که یک برنامه معاملاتی مو به مو و درست انجام شود، هیچ سرمایه ای در معرض خطر نیست. Trading Plan یک سند تحقیق شده و مکتوب است که تصمیمات معامله گر را راهنمایی می کند.
در مباحث مقدماتی آموزش فارکس بحث برنامه ترید خیلی موضوع مهم و کارایی است! اگر از 100 معامله گر درخواست کنید که پلن معاملاتی خودشان را برایتان ارسال کنند، به شما تضمین می دهم که بیشترین جواب نه را در عمرتان خواهید شنید! برخلاف صاحبان کسب وکارهای مختلف که همواره برای کار خود پلن یا طرح جامع عملیاتی دارند، اکثر معامله گران هیچ زمانی را برای طراحی و دنبال کردن پلن معاملاتی در نظر نمیگیرند.
تا به حال شاید میلیونها مقاله مختلف در اینترنت راجع به نحوه نوشتن پلن معاملاتی یا آموزش پلن معاملاتی منتشر شده است اما چیزی که این مقاله را با دیگران متمایز می کند این است که من با استفاده از چند سوال کلیدی و حیاتی به شما در طراحی پلن معاملاتی شخصی خودتان کمک خواهم کرد. با ما همراه باشید.
درک درست مفهوم و قابلیت های برنامه معاملاتی
پلن های معاملاتی را می توان به روش های مختلف ساخت. سرمایه گذاران معمولاً برنامه معاملاتی خود را بر اساس ایده ها و اهداف ستاپهای معاملاتی شخصی خود سفارشی می کنند. برنامه های معاملاتی بسیار طولانی و مفصل هستند، به خصوص برای معامله گران فعال روزانه، مانند معامله گران روزانه یا معامله گران نوسان. آنها همچنین میتوانند بسیار ساده باشند، مانند سرمایهگذاری که فقط میخواهد هر ماه به صورت خودکار در همان صندوقهای مشترک یا صندوقهای قابل مبادله (ETF) تا زمان بازنشستگی سرمایهگذاری کند.
تکاتی در خصوص تغییر یک پلن معاملاتی
- برنامه های معاملاتی به معنای اسنادی است که به خوبی روی آن فکر شده و تحقیق شده است و توسط معامله گر یا سرمایه گذار نوشته شده و به عنوان نقشه راهی است برای آنچه که آنها باید انجام دهند تا از بازارها سود ببرند. برنامه ها نباید هر بار که ضرر یا مشکلی پیش می آید تغییر کنند. تحقیقاتی که برای تهیه برنامه انجام می شود باید به آماده سازی معامله گر برای فراز و نشیب های سرمایه گذاری و تجارت کمک کند.
- برنامه های معاملاتی تنها در صورتی باید تغییر کنند که روش بهتری برای تجارت یا سرمایه گذاری کشف شود. اگر معلوم شد که یک طرح معاملاتی کار نمی کند، باید لغو شود. هیچ معامله ای تا زمانی که یک برنامه جدید ساخته نشده است انجام نمی شود.
به کمک چند معامله به بررسی عملکرد معاملاتی خود می پردازید؟
در همه ی کسب و کارها سررسیدهای زمانی معینی برای بررسی عملکرد مشخص شده است مثلا شرکتهای بورسی در وال استریت ستاپهای معاملاتی هر سه ماه یکبار صورت وضعیت های خود را ارائه می کنند و سپس فاندامنتال کارها به بررسی روی آن ها می پردازند و شرکتها را ارزشگذاری می کنند. به نظر شما یه معامله گر چه مدت زمان باید صبر کند تا عملکرد خود را مورد بررسی قراردهد … سالانه، ماهانه یا روزانه؟
جواب این سوال بسیار ساده است. سررسید بررسی عملکرد خود را باتوجه به تعداد معاملاتی که انجام می دهید تعیین کنید نه با زمانی که سپری شده است. زمان در شغل معامله گری واقعا نامربوط است. معامله گری یکی از اندک مباحثی است که در آن قانون نسبیت زمان-مکان در آن رعایت نمی شود. آنهایی که مدت هاست در حال معامله گری هستند به خوبی متوجه این موضوع هستند که عملکرد نجومی یکساله تریدر تنها در دوماه می تواند از بین برود. به عبارتی در دوماه ممکن است اتفاقاتی بیافتد که هرآنچه در آن یک سال بدست آورده اید به باد فنا برود.
شما می بایست کمیت مناسبی از معاملات خود را مدنظر قراردهید. این تعداد می بایست آنقدر زیاد باشد که یک نمونه آماری معقول در دست بررسی داشته باشید و در عین حال آن قدر کم باشد که بتوانید رویشان بررسی دقیق انجام دهید و خسته کننده نشود.
برای من این عدد هر 20 معامله می باشد. به طور میانگین یک هفته طول می کشد تا من این 20 معامله را برروی زوج ارزهای مختلف پیاده سازی کنم. این مقدار صرفا جهت این بیان کردم که یک معیاری جهت مقایسه داشته باشید.
سرمایه گذاری خودکار و طرح های معاملاتی ساده
پلتفرم های کارگزاری یا بروکر ها به سرمایه گذاران اجازه می دهد تا سرمایه گذاری خودکار را در فواصل زمانی منظم سفارشی کنند. بسیاری از سرمایه گذاران از سرمایه گذاری خودکار برای سرمایه گذاری مقدار مشخصی پول در هر ماه در صندوق های سرمایه گذاری مشترک یا سایر دارایی ها استفاده می کنند.
در همین موضوع ما بروکر لایت فارکس را به شما توصیه میکنیم و تاکید داربم لا رجوع به نقد و بررسی این بروکر حتمایرمابه گذاری خود را در آن کارگزاری معتبر و مطرح استارت بزنید!
در حالی که فرآیند خودکار است، همچنان باید بر اساس طرحی باشد که نوشته شده است. به این ترتیب سرمایه گذار برای اتفاقاتی که هر ماه اتفاق می افتد آمادگی بیشتری دارد و احتمالاً روند برنامه ریزی نیز آنها را وادار می کند که در صورت عدم موفقیت بازار چه کاری انجام دهند.
پارامترهای کلیدی عملکرد معاملاتی خود را مشخص کنید
من از متد KISS یا همان Keep It Stupid Simple یا همه چیز را به صورت احمقانه ساده نگه دار، استفاده می کنم. برای من دو پارامتر زیر از همه چیز مهم تر است:
این نسبت تقسیم مقدار سودهای شما به ضررهای شماست. مثلا پس از 20 معامله من 15000$ دلار سود در مجموع کسب کرده ام و 5000 دلار نیز در مجموع از دست داده ام که نسبت سود به ضررمن را به عدد 3 می رساند. به عبارت دیگر می توان این نسبت را اینطور ترجمه کرد که من سه برابر آن مقداری که ضررمی کنم، سود کسب می کنم. خوب است که همواره این نسبت را در معاملات خود دنبال کنید.
این حداکثر مقدار ضرری که حساب شما در طول دوره معامله گری تجربه کرده است را بیان می کند. دقیقا مثل نسبت قبلی هیچ قانونی برای مقادیر مناسب این پارامتر وجود ندارد ولی شما می بایست در طول زمان سعی کنید این مقدار را کاهش دهید.
در پلن معاملاتی من همیشه به معامله گران میان روزی توصیه می کنم مقدار فعالیت معاملاتی خود را محدود کنند. مشخص کنید که چه زمانی از روز معامله می کنید و خارج از آن زمان ها پای بازار نباشید.
- برتری خود را نسبت به بازار مشخص کنید
همانطور که می بایست زمان معامله گری خود را محدود کنید، بهتر است برتری خود نسبت به بازار را نیز تعریف کنید و ستاپهای معاملاتی ستاپ های معاملاتی محدودی را در بازار مدنظر قراردهید. هرچقدر ستاپ های معاملاتیتان بیشتر باشد پول در آوردن مستمر از بازار نیز دشوار تر می شود.
حدضرر یا استاپ لاس چیز منفی و بدی نیست. استاپ لاس چیزی است که در بلند مدت شما را زنده نگاه می دارد. استاپ لاس من حداکثر 1 درصد از سرمایه ام می باشد. اما ممکن است این مقدار برای متد معاملاتی شما مناسب نباشد بنابراین بررسی کنید و بهترین مقدار حدضرر را متناسب با خود پیدا کنید.
تا به حال حتما از تریدرهای موفق این مورد را شنیده اید که اجازه دهید سودهایتان رشد کنند. هر وقت متوجه شدید منظورشان از این جمله چیست من را هم در جریان بگذارید!
ماجرا از این قرار است که طمع در معامله گر اجازه نمی دهد انسان به موقع موقعیت معاملاتی خود را ببندد. بنابراین یک استراتژی مشخص و شفاف برای خروج از معامله لازم است. این استراتژی حتما می بایست منطبق بر متد و پلن معاملاتی شخصی هر معامله گر باشد تا بتواند با آن به راحتی ارتباط برقرارکند.
مثالی از پلن معاملاتی Trading plan
اکنون که چند نکته اساسی در مورد پلن معاملاتی Trading plan را با هم مرور کردیم زمان آن رسیده که با یک مثال فرضی تمامی مباحث را برایتان روشن کنیم. به مثال زیر توجه کنید:
پلن معاملاتی من |
چند موقعیت معاملاتی لازم است تا من عملکرد خودم را بررسی کنم؟ 20 تا |
چه زمانی از روز موقعیت های معاملاتی جدید اخذ می کنم؟ 8 صبح تا 12 شب |
چه زمانی می بایست تمام موقعیت های معاملاتی من بسته شوند؟ 12 شب |
در هر معامله چه مقدار ریسک می کنم؟ 1 درصد |
حداکثر چه مقدار از سرمایه ام را به طور همزمان درگیر معامله می کنم؟ 10% |
چه زمانی از پوزیشن معاملاتی ام خارج می شوم؟ زمانی که قیمت مووینگ 5 خود را بشکند. |
عملکرد معاملاتی خود را چگونه بررسی می کنم؟ به کمک نسبت سود به ضرر عملی و حداکثر افت سرمایه |
در پایان ممنون از اینکه همراه ما بودید شما برای مطالعه بیشتر در این مورد میتوانید به این لینک مراجعه کنید!
Trading setup
персидский (фарси) translation: استراتژی ورود به بازار
За этот ответ присуждено 4 очка KudoZ |
Пояснение:
Day Trading Setup:
راه اندازی معاملات روزانه
برپایی معاملات روزانه
وضع معاملات روزانه
برای امور تجاری و مالی بیشتر بنظر می رسد از کلمه راه اندازی استفاده می کنند
Пояснение:
A day trading setup, also known as an "entry strategy", helps you identify trading opportunities, trends, and entry points.
set up در اینجا به نظر من می توانید استراتژی ترجمه کنید چون در خودش معنای مجموعه تنظیماتی را به صورت نهفته دارد که در کل همان استراتژی معنی می دهد.
Пояснение:
سیستمی که برای راهاندازی تجارتهای آنلاین مورد استفاده قرار میگیرد.
Login or register (free and only takes a few minutes) to participate in this question.
You will also have access to many other tools and opportunities designed for those who have language-related jobs (or are passionate about them). Participation is free and the site has a strict confidentiality policy.
KudoZ™ translation help
Сеть KudoZ - система, позволяющая переводчикам и другим участникам сайта оказывать друг другу помощь в переводе и интерпретации отдельных терминов, словосочетаний и коротких фраз.
Эти переводчики координируют перевод ProZ.com на русский язык
Team Coordinators: Natalie
Team Members: Alexey Pylov, Angela Greenfield, esperantisto, svetlana cosquéric, Igor Volosyanoy, VASKON, Sergey Protsenko, Yuliya Masalskaya (X), Oleksandr Somin, Guzel Rakhimova, Rustam Shafikov, Yana Kalinina, Liudmyla Tavrovska
Просьба принять к сведению, что сайт пока переведен не полностью. Локализация сайта осуществляется поэтапно и первыми переводятся наиболее активные разделы. Если вы обнаружите ошибку в переводе какого-либо раздела сайта, который уже локализован, то сообщите об этом одному из указанных выше координаторов локализации.
Do you want to help translate ProZ.com ستاپهای معاملاتی into your language? Become a ProZ.com Localizer
Copyright © 1999-2022 ProZ.com - All rights reserved. Privacy - Распечатать страницу
For another site operated by ProZ.com for finding translators and getting found, go to TM-Town.
You have native languages that can be verified
You can request verification for native languages by completing a simple application that takes only a couple of minutes.
Review native language verification applications submitted by your peers. Reviewing applications can be fun and only takes a few minutes.
با سیستم معاملاتی پرایس اکشن به سبک فولر (Fuller) آشنا شوید!
نیل فولر (Nail Fuller) یک معاملهگر حرفهای، نویسنده و مدیر سرمایه استرالیایی است.
او حرفه معاملهگری را در سال 2002 آغاز کرد و با تقریباً 20 سال تجربه، توسط بسیاری به عنوان «صاحبنظر» در روش معاملات پرایس اکشن شناخته میشود.
رویکرد معاملاتی نیل صرفاً مبتنی بر تحلیل پرایس اکشن خام نمودار تایم فریمهای بزرگ مانند روزانه و هفتگی است.
او در تحلیلهای خود از استراتژیهای معاملاتی گوناگونی، از جمله تغییر روند با پین بار، شکست اینساید بار، ستآپ فیک و … استفاده میکند.
پرایس اکشن چیست؟
معاملهگری با پرایس اکشن (Price Action) روشی برای انجام معاملات در بازارهای مالی است که شامل تحلیل حرکت قیمت در طول زمان است.
بسیاری از معاملهگران خرد و بیشتر معاملهگران نهادی و مدیران صندوقهای پوشش ریسک برای پیش بینی جهت آینده قیمت اوراق بهادار یا سایر بازارهای مالی از روش پرایس اکشن استفاده میکنند.
پرایس اکشن را میتوان بهراحتی در بازارهایی با نقدینگی و نوسان بالا مشاهده کرد، اما در واقع هر چیزی که در بازار آزاد خریداری یا فروخته میشود، دارای نشانههای پرایس اکشن است.
در معاملات پرایس اکشن، عوامل بنیادی (فاندمنتال) که بر حرکت بازار تأثیر میگذارند نادیده گرفته میشود و در عوض تحلیلگر به تاریخچه قیمت بازار -یعنی حرکت قیمت آن در یک دوره زمانی مشخص- نگاه میکند.
بنابراین، پرایس اکشن شکلی از تحلیل تکنیکال است، اما آنچه باعث تمایز این روش از دیگر اشکال تحلیل تکنیکال میشود این است که تمرکز اصلی آن بر رابطه قیمت فعلی بازار با قیمتهای گذشته یا اخیر آن است، نه اعداد «دست دوم» که از آن ستاپهای معاملاتی تاریخچه قیمت استخراج میشوند.
به عبارت دیگر، معاملهگری بر اساس پرایس اکشن شکلی «خالص» از تحلیل تکنیکال است زیرا در آن از هیچ اندیکاتوری استفاده نمیشود. معاملهگران قیمت فقط به دادههای دست اولی که بازار درباره خود تولید میکند، توجه دارند؛ پرایس اکشن به معنی حرکت قیمت در طول زمان است.
معاملهگر با تحلیل پرایس اکشن میتواند حرکت قیمت بازار را درک کند و بر اساس مشاهدات خود از بازار میتواند یک سناریوی ذهنی برای توصیف ساختار بازار فعلی بسازد.
معاملهگران با تجربه پرایس اکشن، اغلب درک ذهنی و «احساس درونی» منحصر بهفرد خود از بازار را دلیل اصلی سودآوری در معاملات خود میدانند.
معاملهگران پرایس اکشن از تاریخچه گذشته حرکت قیمت در بازار استفاده میکنند؛ آنها معمولاً بر روی رفتار اخیر قیمت در 3 تا 6 ماه گذشته -و تا حدود کمتری تاریخچههای دورتر- تمرکز میکنند. این تاریخچه قیمت شامل سقفها و کفهای قیمتی و سطوح حمایت و مقاومت است.
معاملهگر میتواند از پرایس اکشن بازار برای توصیف فرآیند تفکر افراد دیگر که در حرکت بازار نقش دارند استفاده کند. بازیگران بازار هنگام انجام معاملات خود، «سرنخهایی» را روی نمودار قیمت بازار به جا میگذارند؛ سرنخهایی که میتوان آنها را تفسیر کرد و از آنها برای پیش بینی حرکت بعدی بازار استفاده کرد.
اصل سادگی در معاملهگری پرایس اکشن
معاملهگران پرایس اکشن معمولاً از عبارت «ساده انجامش بده!» برای اشاره به این واقعیت استفاده میکنند که بسیاری از افراد با اضافه کردن تعداد زیادی اندیکاتور تکنیکال و عموماً تحلیل بیش از حد بازار، معاملهگری را برای خودشان سخت میکنند.
به معاملهگری پرایس اکشن «معاملهگری از روی چارت تمیز»، «معاملهگری عریان»، «معاملهگری خام یا طبیعی» نیز گفته میشود، که منظور همگی آنها معامله کردن از روی نمودار قیمتی است که فقط شامل پرایس اکشن ساده است.
در رویکرد ساده و عریان معاملهگری پرایس اکشن، معاملهگر از هیچ اندیکاتوری در نمودار استفاده نمیکند و در تصمیمگیری برای معامله به رویدادها یا اخبار اقتصادی توجه نمیکند.
تنها تمرکز معاملهگران بر روی رفتار قیمت است، و آنها معتقدند رفتار قیمت به تنهایی منعکس کننده همه متغیرهایی (شامل رویدادهای خبری، دادههای اقتصادی و غیره) است که ممکن است بر بازار تأثیر بگذارند و باعث حرکت آن شوند.
میتوان نتیجه گرفت که به جای تلاش برای تفسیر متغیرهای بیشمار مختلفی که هر روز بر بازار تأثیر میگذارند، تحلیل خود بازار و معامله کردن با توجه به رفتار قیمت آن بسیار سادهتر است.
7 نکته اصلی نایل فولر برای ورود به معامله
- به شرکت کنندگان دیگر در بازار فکر کنید و در استفاده از سیگنالها احساسی عمل نکنید.
- از یک چارت قیمت ساده و عریان (بدون اندیکاتورهای تکنیکال) استفاده کنید.
- از تایم فریمهای یک ساعته یا بالاتر استفاده کنید.
- از الگوهایی که به راحتی شناسایی میشوند، استفاده کنید.
- به دنبال یافتن الگوهایی باشید که اغلب در تایم فریم مورد معامله شما خود را تکرار میکنند.
- از پرایس اکشن به عنوان تأیید استفاده کنید و قبل از گرفتن تائید وارد معامله نشوید.
- در ابتدای حرفه معاملهگری، در مسیری معامله کنید که کمترین مقاومت (فشار روی روند کوتاه مدت چارت) وجود داشته باشد.
استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن فولر (الگوها)
الگوهای پرایس اکشن، که به آنها «تریگر»، «ستآپ» یا «سیگنال» نیز گفته میشود، در واقع مهمترین جنبه معاملات پرایس اکشن فولر هستند.
این الگوها هستند که سرنخهای قوی را در اختیار معاملهگر قرار میدهند که قیمت در مرحله بعدی چه رفتاری خواهد داشت.
نمودارهای زیر نمونههایی از چند استراتژی معاملاتی ساده پرایس اکشن فولر را نشان میدهند که میتوانید برای معامله در بازار از آنها استفاده کنید:
الگوی اینساید بار (Inside bar)
الگوی اینساید بار یک الگوی دو کندلی است که از کندل کوچک (داخلی) و یک کندل بزرگ (مادر) تشکیل شده است.
اینساید بار (کندل داخلی) به صورت کامل در فاصله بالاترین تا پایینترین قیمت کندل مادر قرار دارد. از این استراتژی پرایس اکشن معمولاً به عنوان یک الگوی شکست (breakout) در بازارهای دارای روند استفاده میشود، اما اگر در سطوح کلیدی چارت تشکیل شود، میتوان از آن به عنوان سیگنال تغییر جهت روند نیز استفاده کرد.
الگوهای اینساید بار
الگوی پین بار (Pin bar)
الگوی پین بار از یک کندل تشکیل شده است و نشان دهنده عبور قیمت و تغییر جهت بازار است.
سیگنال پین بار در بازارهای دارای روند و بازارهای رنج به خوبی عمل میکند؛ همچنین میتوان با توجه به تشکیل این الگو در سطوح کلیدی حمایت و مقاومت، وارد معاملات خلاف روند شد.
کندل پین بار نشانه این است که قیمت ممکن است در خلاف جهت سایه کندل حرکت کند، زیرا این سایه کندل پین بار است که عبور قیمت در آنجا اتفاق افتاده و ممکن است قیمت از آنجا در جهت خلاف شروع به حرکت کند.
الگوهای پین بار
الگوی فیک (Fakey pattern)
الگوی فیک شامل شکست جعلی یک الگوی اینساید بار است.
به عبارت دیگر، اگر یک الگوی اینساید بار برای مدت کوتاهی شکسته شود، اما دوباره به داخل محدوده کندل مادر یا اینساید بار بازگردد و در آنجا بسته شود، میگوییم شکست جعلی یا فیک اتفاق افتاده است.
این الگو فیک نامیده میشود چرا که معاملهگر را گول میزند؛ در واقع، بازار به نظر میرسد که در یک جهت شکسته میشود، اما پس از مدت کوتاهی در جهت مخالف باز میگردد و حرکت خود را در آن جهت ادامه میکند.
شناسایی و استفاده از الگوهای فیک در جهت روندها، در خلاف جهت روندها در سطوح کلیدی و در رنجهای قیمتی بسیار سودآور است.
الگوهای فیک
معامله کردن با الگوهای پرایس اکشن فولر
در ادامه به چند نمونه واقعی از معامله کردن با الگوهای پرایس اکشن فولر توجه کنید.
در اولین نموداری که بررسی میکنیم یک الگوی سیگنال فیک نزولی را مشاهده میکنید. در این مثال، روند از قبل نزولی بود؛ اگر به مسیر کلی قیمت نگاه کنید که از سمت چپ بالای نمودار شروع میشود و با حرکت قیمت به سمت راست نمودار به پایین نمودار میرسد، متوجه نزولی بودن روند میشوید.
بنابراین، این سیگنال فیک در جهت روند نزولی نمودار روزانه بود که یک نشانه خوب برای فروش است. با معامله کردن در جهت روند به طور کلی شانس بیشتری برای کسب سود از ستآپها خواهید داشت.
الگوی فیک نزولی
نمودار زیر نمونهای از ستآپ ترکیبی پین بار و فیک را در یک روند صعودی نشان میدهد.
به طور معمول، هنگامی که بازار دارای سوگیری کوتاه مدت قوی است، -به این معنی که اخیراً به صورت قوی در یک جهت مشخص حرکت کرده است- معاملهگر پرایس اکشن باید در جهت مومنتوم کوتاه مدت وارد معامله شود.
ستآپ ترکیبی پین بار و فیک صعودی
در مثال بعدی الگوی اینساید بار را مشاهده میکنید. در این نمودار هم یک سیگنال اینساید بار معمولی و هم یک ستآپ ترکیبی پین بار اینساید بار تشکیل شده است.
ستآپ ترکیبی پین بار داخلی از یک کندل اینساید بار با یک پین بار تشکیل شده است. این ستآپها در بازارهای دارای روند مثل بازار نمودار زیر بسیار خوب عمل میکنند.
اینساید بار معمولی و ستآپ ترکیبی پین بار اینساید بار
در آخرین نموداری که بررسی میکنیم نمونههایی از الگوی پین بار را میبینید.
به حرکتهای قوی و صعودی که به دنبال هر دو سیگنال خرید پین بار شکل گرفته توجه کنید. همچنین، به سایههای بلند این دو کندل در مقایسه با کندلهای دیگری که ممکن است به عنوان پین بار تشخیص داده باشید توجه کنید.
پین بارهایی با سایههای بلند مانند دو نمونه زیر، که به وضوح از قیمت کندلهای اطراف بیرون زدهاند، اغلب ستآپهای بسیار خوبی برای معامله هستند.
پین بارهای دارای سایههای بلند
معامله کردن به کمک تلاقی، یکی از الگوهای پرایس اکشن فولر
معامله کردن بر اساس سیگنالهای پرایس اکشن تنها به خود سیگنال مربوط نمیشود، بلکه به محل شکلگیری سیگنالها در نمودار نیز بستگی دارد.
تمام پین بارها، اینساید بارها و غیره در شرایط یکسان تشکیل نمیشوند. بسته به جایی که سیگنال پرایس اکشن در یک بازار شکل میگیرد، ممکن است ورود به معامله منطقی نباشد.
تلاقی (confluence)، به زبان ساده به معنای «گرد هم آمدن» افراد یا چیزها است. در معاملات پرایس اکشن به سبک فولر، ما به دنبال یافتن منطقهای در نمودار هستیم که در آن حداقل چند فاکتور تأییدکننده در کنار سیگنال ورود پرایس اکشن گرد هم بیایند.
در چنین شرایطی میگوییم سیگنال پرایس اکشن دارای «تلاقی» است.
در مثال نمودار زیر، شاهد یک نمونه خوب از الگوی پین بار در کنار عوامل تلاقی هستیم. نقطه تلاقی این ستآپ این است که پین بار در جهت روند صعودی و در یک سطح مهم حمایتی شکل گرفته است. بنابراین، ما تلاقی صعودی بودن روند و سطح حمایت را داریم که این موارد به سیگنال خرید پین بار، در مقایسه با فقط خود پین بار بدون حضور عوامل تأییدکننده، اعتبار بیشتری میدهند.
هر چه سیگنال پرایس اکشن، عوامل تلاقی یا همسوی بیشتری داشته باشد، احتمال موفقیت آن بیشتر خواهد بود.
تلاقی عوامل تایید کننده ورود به معامله
سخن پایانی
پرایس اکشن فولر یک روش معاملهگری پیشرفته است که میتواند در عین سادگی، کارایی بینظیری داشته باشد.
نایل فولر یکی از موفقترین معاملهگرانی است که معاملات خود را به روش پرایس اکشن انجام میدهد. او به معاملهگران مبتدی توصیه میکند که از نمودار ساده و اطلاعات خام و دست اول قیمت استفاده کنند و از اندیکاتورهای تکنیکال که ممکن است موجب سردرگمی آنها شود خودداری کنند.
موفقیت در استفاده از پرایس اکشن فولر تا حدود بسیار زیادی به قضاوت شخصی معاملهگر بستگی دارد و نیازمند تمرین و تجربه قابل توجه است.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
ستاپهای معاملاتی
اصول شناسایی موقعیت های معاملاتی موضوع جلسه 27 ام است.
تاکنون سرنخ های مهمی برای شناسایی رد پای پول های بزرگ بازار یاد گرفتیم اما مورد مهمی که وجود دارد شناسایی موقعیت معاملاتی است.
شناسایی موقعیت معاملاتی یعنی:
تشخیص دهید که آیا در حال حاضر خریدارید یا فروشنده و یا نه، لازم است که صبر کنید؛
جهت مشاهده جلسات قبلی آموزش بر روی لینک زیر کلیک کنید.
شناسایی موقعیت های معاملاتی
دو گام برای شناسایی یک موقعیت معاملاتی مناسب وجود دارد:
بررسی وضعیت فعلی قیمت از طریق سرنخ های که تا الان یاد گرفته ایم.
یعنی با بررسی سرنخ ها و تمایلات مشخص کنیم که:
وزن جریان سفارشات به نفع روند صعودی است یا نزولی و یا هیچکدام؛
انجام این کار از طریق بررسی همه مواردی است که تا الان آموزش دیده اید.
شناسایی ستاپ معاملاتی؛ ستاپ یعنی بهانه ورود معامله گر به بازار
به زبان ساده تر با استفاده از ستاپ های معاملاتی:
بهانه ورود یا فرصت ورود معامله گر به معاملات ( long یا short ) مشخص می شود
در پرایس اکشن جبل عاملی سه نوع ستاپ ادامه دهنده روند وجود دارد:
ستاپ استال ( stall ):
همانطور که در دروس گذشته آموزش دیده اید، اصلاح در چرخه spike به شکل Stall ایجاد می شود که قوی ترین حالت ممکن برای یک روند است.
برای درک بهتر به تصویر نگاه کنید:
در این ستاپ به محض پایان stall و با مشاهده تغییر وزن جریان سفارشات وارد معامله می شویم.
2.ستاپ پول بک ( pull back ):
این فرصت معاملاتی زمانی شکل می گیرد که:
قیمت یک گام پرقدرت و اصلاحی ضعیف داشته باشد و در پایان اصلاح و به محض تغییر وزن جریان سفارشات وارد معامله می شویم .
3.ستاپ تغییر فاز یا سطح طلایی :
اگر خاطرتان باشد تغییر فاز هم نوعی از pull back است که:
قیمت سطحی را یک بار می شکند و مجدد نسبت به آن سطح اصلاح می کند.
به غیر از این ستاپ های ادامه دهنده روند یک ستاپ برگشتی ( Reversal ) به نام test هم داریم :
زمانی که قیمت به کف یا سقف متن بازار رسید همراه با معامله گران سازمانی در ابتدای یک spike وارد معامله می شویم نه بعد از شکل گیری stall
البته شناسایی ستاپ های برگشتی ( Reversal ) نیاز به مهارت و تجربه کافی دارد و احتمال خطای شناختی در این ستاپ بسیار بالاست .
برای درک بهتر به تصویر بعد نگاه کنید:
در این جلسه شناسایی موقعیت های معاملاتی و انواع ستاپ یعنی ادامه دهنده روند و برگشتی را یاد گرفتیم.
در ادامه می توانید ویدیو اصول شناسایی موقعیت های معاملاتی را مشاهده کنید.
دیدگاه شما