تعداد کل بیت کوینهای در گردش بازار × قیمت هر بیت کوین بر حسب دلار = ارزش بازار بیت کوین
دو نتیجه مهم که در استفاده تحلیل فاندامنتال برای ما عینی خواهد شد!
دو نتیجه مهم که در استفاده تحلیل فاندامنتال برای ما عینی خواهد شد!
در دنیا سبکی برای پیشبینی حرکات قیمت در آینده وجود دارد به نام فاندامنتال(بنیادین) که بر اساس موارد زیر بررسی میشود.
- صورتهای مالی
- شاخصهای اقتصادی
- رکود اقتصادی
- تورم
- نرخ بهره بانکها
- اخبار
- سیاستهای دولتها و بانکهای مرکزی کشورها
- جنگ
- تحریمهای اقتصادی و سیاسی
- فنّاوریهای جدید
- تغییرات قیمت نفت، طلا و … .
شخصی که بر اساس این موارد آینده قیمت سهم را موردبررسی قرار میدهد، تحلیلگر فاندامنتال یا بنیادین نامیده میشود. تحلیلگر بنیادین اوضاع کلی بازار را بررسی میکند و به تأثیر آن روی وضعیت اقتصادی و سیاسی یک کشور میپردازد.(برای اطلاع از تحلیل فاندامنتال بیت کوین به این مقاله مراجعه کنید)
سؤال:
آیا سهمها و کالاها بر اساس موارد بنیادین خود قیمتگذاری شده و در بازارها معامله میشوند؟
خیر، اگر تفکر بنیادین در کوتاهمدت و میانمدت در بازارها لحاظ میشد، قیمت سهمها و کالاها نزدیک به قیمت ذاتی خود بودند و دیگر شاهد حباب قیمتی در بازارها نبودیم.(مقاله نرم افزار تحلیل تکنیکال را هم مطالعه کنید)
سؤال:
آیا تأثیر اخبار و شاخصهای اقتصادی و … بر سهام و کالاها یکسان است؟
خیر، بسیار پیشآمده که ما شاهد خبرهای یکسانی در دو ماه متوالی بودهایم؛ اما میزان حرکت قیمت در بازار موردبررسی در این دو ماه متفاوت بوده و اصلاً در بعضی موارد تأثیر معکوس بر بازار داشته است.
مثلاً:آنالیز فاندامنتال
خبری که طبق تفکر بنیادین باید منجر به رشد طلا میشد باعث افت طلا شده است. از این موارد در بازارهای مالی زیاد دیده میشود. پیشنهاد میکنم مقاله تکنیکال یا فاندمنتال نویسنده: “بهرنگ موسوی” را هم بخوانید)
نتیجه:
- تفکرات فاندامنتال بادید کوتاهمدت یا میانمدت احتمال سوددهی پایینی دارد.
- تغییرات قیمت بازارها درنهایت به سمت تفکرات بلندمدت فاندامنتال میل میکند.
توجه به تحلیل فاندامنتال، توصیه مهم بزرگترین سرمایه گذاران جهان!
وقتی از وارن بافت پرسیدن مهمترین رمز موفقیت تو در دنیای سرمایه گذاری چیست، تنها یک جمله گفت. ” من روزانه ده ها ترازنامه مالی را بررسی می کردم ”
این جمله به تنهایی نشان می دهد که وارن بافت به عنوان بزرگترین سرمایه گذار و موفق ترین آن ها عمدتا بر اساس تحلیل فاندامنتال پیش رفته است. در جای دیگر این آنالیز فاندامنتال سرمایه گذار می گوید: ” من وقتی می خواهم روی سهمی سرمایه گذاری کنم تصورم بر این است که بازار از فردا به مدت چند سال تعطیل می شود “
وقتی این دو جمله را کنار یک دیگر می گذاریم به این نتیجه می رسیم که تحلیل فاندامنتال تا حدود زیادی به دید بلند مدت در بازار سرمایه وابسته است. وارن بافت همچنین معتقد است که بازار در نهایت به سمت ارزش ذاتی به دست آمده از تحلیل فاندامنتال برمی گردد. پس بهترین و شاید مطمئن ترین نوع سرمایه گذاری به واسطه تحلیل فاندامنتال می تواند اتفاق بیفتد.
برای درک اهمیت و کارایی تحلیل فاندامنتال بهتر است کمی به مفهوم بازار سرمایه و سرمایه گذاری نگاه کنیم. فرض کنید که یک سهم در بازار بورس ایران به قیمت ۱۰۰ تومان معامله می شود. شما بر چه اساسی می خواهید روی این سهم سرمایه گذاری کنید؟
نگاه تکنیکال پاسخ این سوال را در نگاه به چارت قیمتی در زمان های مختلف می دهد. این که فروشنده و خریدار در این سهم با چه قدرتی حضور دارند و نوع خرید و فروش آن ها چگونه است می تواند مهمترین ابزارها در تحلیل تکنیکال باشد. اما در نهایت در تحلیل تکنیکال هم افراد به دنبال یک مقصد تحت عنوان حد سود می گردند. در واقع یک معامله گر حرفه ای سعی می کند بر اساس تحلیل تکنیکال بهترین نقطه خروج از سهم را پیدا کند و بر اساس آن سود خوبی به دست بیاورد.
پیدا کردن مقصد، هدف اصلی سرمایه گذاری
بنابراین هدف اصلی در بازار سرمایه برای معامله گران و سرمایه گذاران پیدا کردن یک نقطه به عنوان مقصد احتمالی حرکت آنالیز فاندامنتال سهم است.
یک بار دیگر به جملات وارن بافت نگاه کنید. او معتقد است که سهم در نهایت به سمت ارزش ذاتی خود حرکت می کند. این یعنی مقصد نهایی و اصلی یک سهم همان ارز ذاتی خودش است.
در این جا دو فرق اصلی بین تحلیل فاندامنتال و تکنیکال مشخص می شود. اول این که تحلیل تکنیکال نمی تواند خارج از تایم فریم های کوتاه آنالیز فاندامنتال مدت و در نهایت بلند مدت مقصدی را مشخص کند. در واقع نقطه ضعف اصلی این تحلیل نیز دقیقا همین جاست.
در تایم فریم های کوتاه مدت و بلند مدت نوسان بسیار بالاست. بنابراین نمی توان چندان اعتماد بالایی به مقصد مشخص شده داشت. زیرا درصد تغییرات و تلرانس سهم در تایم فریم های کوتاه بسیار بالاست. در واقع تفاوت دوم تحلیل فاندامنتال و تکنیکال نیز آنالیز فاندامنتال در همینجا رقم می خورد. در تحلیل فاندامنتال شما اطمینان بیشتری به حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی خودش دارید.
وارن بافت در جمله ای دیگر می گوید: ” بازار سرمایه را از آدم های عجول می گیرد و به آدم های صبور می دهد.” به نوعی این جمله طعنه ای به تحلیل تکنیکال است. چرا که در این تحلیل شما باید سریع و به نوعی عجول باشید، اما تمام تحلیل فاندامنتال بر اساس صبر و اعتماد به زمان است.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال!
دو گروه بازیگر اصلی در فضای رمزنگاری وجود دارد: معاملهگران و سرمایهگذاران. در واقع این دو گروه به افراد حقیقی محدود نمیشوند و جالب است بدانید که سرمایهگذاران و معاملهگران سازمانی بهاندازه افراد حقیقی بازیگران فعال فضای رمزنگاری هستند. آیا لازم است افراد بهعنوان معاملهگران و سرمایهگذاران به تحلیل تکنیکال یا بنیادی پروژههای کریپتوکارنسی اعتماد کنند؟ سرمایهگذاران و معاملهگران چطور باید با استفاده از تجزیهوتحلیل بنیادی و تکنیکال جزئیات عمیقتر این نوع پروژههای رمزنگاری را آنالیز کنند؟ برای آشنایی بیشتر با این دو مفهوم و پاسخ این دو سؤال، در ادامه این مطلب همراه ما باشید.
تحلیل بنیادی یا Fundamental analysis چیست؟
بهصورت سنتی، تحلیلگران بنیادی ارزش دارایی خود را با درنظرگرفتن صورتهای مالی از جمله صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد و صورت درآمد ارزیابی میکنند. در صنعت رمزارزها اکثر شرکتها یا بهصورت خصوصی اداره میشوند و یا از سازمان خودگردان غیرمتمرکز (DAO)، استفاده میکنند.
در تحلیل بنیادی از چه پارامترهایی استفاده میشود؟
تحلیلگران بنیادی در بازار ارزهای دیجیتال پارامترهای مختلفی را در نظر میگیرند، این پارامترها عبارتاند از:
- ارزش بازار (Market Cap)
- نقدینگی یا (Liquidity)
- اقتصاد توکنی یا (Tokenomics)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
- کاربرد توکن (Token Utility)
- تیم پشت پروژه رمزنگاری شده
- اندازه و بزرگی جامعه
در ادامه به توضیح هر یک از این پارامترها میپردازیم:
تأثیر پارامتر ارزش بازار در تحلیل بنیادی چگونه است؟
برای محاسبه ارزش بازار یا Market Cap؛ باید قیمت رمزارز یا توکن بومی پروژه کریپتوکارنسی مدنظر را ضربدر حجم در گردش آن کنید. در اینجا قاعده کلی به این صورت است که بالا بودن عدد ارزش بازار نشاندهنده سلامت پروژه است. به این معنا که این پروژه مستعد دستکاری بازار توسط نهنگها یا طرحهای Pump and Dump نخواهد بود.
تأثیر پارامتر نقدینگی در تحلیل بنیادی چگونه است؟
سهولت خریدوفروش ارز دیجیتال یکی از مهمترین فاکتورها در هنگام انتخاب رمزارز مناسب است. اصولاً ارزهای دیجیتال متنوعی در صرافیهای رمزنگاری شده در دسترس بوده و گسترش قیمت رمزارزها در معاملات نشاندهنده حجم نقدینگی آنها است. وسعت قیمت پیشنهادی شکاف بین بالاترین و کمترین میزان درخواست است؛ بهطورکلی وسعت کمتر نشاندهنده نقدینگی بیشتر است.
تأثیر پارامتر اقتصاد توکنی در تحلیل بنیادی چگونه است؟
اقتصاد توکنی موارد مختلفی همچون اندازه توکن، تخصیص (توزیع) و سیاست پولی هر ارز رمزنگاری خاص را پوشش میدهد. میزان سرمایه در گردش بالا نشان میدهد که توکن مدنظر کمیاب نبوده و ممکن است قیمت آن کاهش یابد.
علاوه بر این، نحوه توزیع توکنها نیز بر میزان موفقیت پروژه رمزنگاری تأثیرگذار است. پروژهای متشکل از یک تیم و چند نفر که میزان زیادی از منابع را کنترل میکنند؛ نشاندهنده آن است که احتمالاً رمزارز پروژه با ریسک تمرکز روبهرو خواهد شد. در واقع در این صورت است که میتوان گفت دامپینگ ایجاد شده توسط هر یک از این سرمایهداران بزرگ؛ بر قیمت توکن اثر منفی میگذارد.
در نهایت، درنظرگرفتن سیاست پولی هر پروژه رمزنگاری شده نیز بسیار حائز اهمیت است. به این معنا که سیاست پولی پروژه چگونه میتواند تورم را کنترل کرده و در طول زمان سبب کاهش قیمت شود؟ برای مثال، پروژه بیتکوین برای جلوگیری از تورم از استراتژی Halving (نصف کردن)، پروژه اتریوم از استراتژی EIP-1559 (در حال تصویب)، Binance از استراتژی سهماهه بازخرید و سوزاندن و در نهایت SwissBorg نیز از مکانیسم Protect and Burn استفاده میکنند.
تأثیر پارامتر نسبت قیمت به درآمد در تحلیل بنیادی چگونه است؟
نسبت قیمت به درآمد بهصورت درصدی بیان شده و به معنای آن است که بازار بهازای هر دلار تولید شده توسط شرکت، حاضر است چقدر هزینه پرداخت کند. این پارامتر به شما کمک میکند تا بفهمید که در حال حاضر رمزارز مدنظر بیش از حد خرید یا فروخته شده است. راه دیگر محاسبه نسبت ارزش خالص به معاملات یا همان Net Value to Tranactions (NVT) است.
نسبت ارزش خالص به معاملات (NVT Ratio) = ارزش بازار تقسیم بر حجم معاملات 24 ساعت گذشته در زنجیره
نسبت NVT پایین؛ نشاندهنده یک خرید خوب است، چرا که نشاندهنده آن است که توکنها در مقایسه با میزان استفاده از شبکه؛ بیش از حد ارزشگذاری نشدهاند.
تأثیر تیم پروژه رمزارز در تحلیل بنیادی چگونه است؟
بنیانگذاران و تیم مدیریتی هر پروژه رمزنگاری بر نحوه پیشرفت پروژه در این صنعت تأثیر بسزایی دارند. برای مثال اتریوم را در نظر بگیرید؛ Vitalik Buterin در کنار توسعهدهندگان بااستعداد دیگری مانند Gavin Wood و Charles Hoskinson؛ اتریوم را راهاندازی کردند، همانطور که میدانید پس از گذشت چند سال، امروزه این پروژه رشد بسیاری کرده است. از آن زمان، Gavin Wood پروژه Polkadot و Charles Hoskinson پروژه کاردانو را ایجاد کردند.
هر شخصی که در هنگام تصمیمگیری در زمینه سرمایهگذاری ارزهای دیجیتال از تجزیهوتحلیل بنیادی استفاده کند، احتمالاً به دلیل سابقه قبلی بنیانگذاران اولیه اتریوم؛ از پروژههای جدید ایجاد شده توسط آنها نیز حمایت میکند.
موفقیت سریع پروژههایی مانند Binance و SwissBorg، در درجه اول به دلیل کیفیت تیم توسعهدهنده آنها بوده است. سیروس فاضل (Cyrus Fazel) با وجود رشد اخیر SwissBorg؛ در حال تبدیلشدن به یکی از تأثیرگذارترین افراد در ارزهای دیجیتال است.
همچنین Changpeng Zhao بنیانگذار بایننس به دلیل راهاندازی و مدیریت خوب بزرگترین صرافی ارزهای رمزنگاری شده از نظر حجم معاملات روزانه؛ به شهرت فراوان رسیده است.
تأثیر پارامتر کاربرد توکن در تحلیل بنیادی آنالیز فاندامنتال چگونه است؟
کاربرد توکن به ضمانت دارندگانی اطلاق میشود که برای خرید برخی از محصولات شبکه؛ توکن یا کوین یک پروژه را خریداری میکنند. برای مثال استفاده از اتریوم برای پرداخت کمیسیون تراکنشها سبب قدرتبخشیدن به شبکه اتریوم شده است، کاربران شبکه Cardano با استفاده از رمزارز بومی شبکه یعنی ADA، کمیسیون پرداخت میکنند و در آخر نیز کاربران اپلیکیشن SwissBorg میتوانند با استیک کردن CHSB از خدمات Premium ارائه شده توسط کمپانی لذت ببرند. کاربرد و فایده هر پروژه رمزنگاری شده باید کاملاً مشخص باشد، در غیر این صورت پروژه مدنظر نیز به یکی از هزاران پروژه رمزنگاری شده دیگری که ارزش آنها تنها با حدس و گمان مشخص میشود، تبدیل خواهد شد.
تأثیر پارامتر بزرگی جامعه در تحلیل بنیادی رمزارزها چگونه است؟
در نهایت پارامتر آخری که در تحلیل بنیادی اهمیت بالایی دارد اندازه و بزرگی جامعه است. بهاحتمال زیاد وجود یک جامعه بزرگ به این معنا است که توکن پروژه مفید فایده است. همچنین هجوم بیشتر کاربران به یک پروژه رمزنگاری خاص دستیابی به جمعیت بالا و تأثیرگذاری بر شبکه را آسانتر میکند؛ بنابراین، تحلیل بنیادی با درنظرگرفتن اندازه (بزرگی) جامعه پروژه رمزنگاری شده؛ عملکرد پروژه را در درازمدت را ارزیابی میکند.
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis چیست؟
تمرکز اصلی تحلیلگران تکنیکال بر قیمت و حجم دادهها قرار داشته و این افراد با مطالعه الگوهای موجود در نمودار قیمت؛ مسیر حرکت بازار را بر اساس عملکرد تاریخی آن تعیین میکنند. تجزیهوتحلیل تکنیکال شامل مطالعه دقیق نمودارهای قیمت در فواصل مختلف یعنی ساعت، روز و ماه است.
برخی از تحلیلگران سطوح اصلی به دنبال سطوح “حمایت/ Support” و “مقاومت/ Resistance” هستند، به طوری که سطح حمایت مانند کف در پایین محدوده قیمت فعلی و سطح مقاومت مانند سقف در بالای محدوده عمل میکنند. برای مثال، اگر قیمت بیتکوین بین 53 هزار تا 57 هزار دلار متغیر باشد، 53 هزار دلار بهعنوان سطح حمایت و 57 هزار دلار بهعنوان سطح مقاومت در نظر گرفته میشود. اگر قیمت توکن مدنظر به پایینتر از سطح حمایت برسد؛ نشاندهنده حرکت نزولی ارزش توکن بوده و همچنین با بالارفتن از سطح مقاومت حرکت ارزش رمزارز صعودی تلقی میشود.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال برای بهدستآوردن اطلاعات بیشتر در خصوص قیمت از شاخصهایی مانند میانگینهای متحرک (Moving averages)، Bollinger Bands و MACD استفاده میکنند که این امر سبب انجام پیشبینیهای بهتر میشود.
در مقایسه با تحلیل بنیادی، انجام تجزیهوتحلیل تکنیکال نیازمند تسلط کمتری است. قاعده کلی این است که ترندهای طولانیمدت (روندهای طولانیمدت) نسبت به ترندهای کوتاهمدت نتایج قابلاعتمادتری ایجاد میکنند.
آیا استفاده از تحلیل تکنیکال و بنیادی ضروری است؟
هدف اصلی هر دو تحلیل بنیادی و تکنیکال استفاده از روشهای مختلف برای پیشبینی حرکت قیمت است. تفاوت این دو در این است که؛ تحلیل بنیادی در پروژههای رمزنگاری پارامترهای غیرمالی مانند تیم پشت پروژه، کاربرد توکن و اندازه جامعه را در نظر میگیرد؛ درحالیکه تجزیهوتحلیل تکنیکال باتوجهبه سوابق ثبت شده، آنالیز فاندامنتال فقط بر اساس مسیر حرکت قیمت ارزهای رمزنگاری شده انجام میشود.
همانطور که پیشازاین نیز اشاره شد، اکثر بازیکنان صنعت رمزنگاری شده در دو گروه معاملهگران و سرمایهگذاران تقسیم میشوند. معاملهگران بازار میتوانند برای دورههای طولانیتری نسبت به دورههای بسیار کوتاه مانند معاملات روزانه یا اسکالپینگ فعالیت کنند. از طرف دیگر، سرمایهگذاران بازار، چشمانداز بلندمدتی را نسبت به ارزهای دیجیتال در نظر دارند. در نهایت صرفنظر از روش تحلیلی که انتخاب میکنید، هرکدام از آنها مزایا معایبی دارند که در ادامه به توضیح آنها میپردازیم:
مزایا و معایب تحلیل بنیادی چیست؟
مزایای استفاده از تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی برای سرمایهگذاران بلندمدت مناسب است: بهجای استفاده از رویدادهای گذشته که بهعنوان نمودار قیمت نمایش داده میشوند، از پیشبینیهای آینده استفاده میکنند؛ بنابراین تحلیل بنیادی برای گروههایی که به دنبال اتخاذ تصمیمهای بلندمدت سرمایهگذاری یا تهیه گزارش در خصوص صنعت ارزهای دیجیتال هستند؛ بهتر عمل میکند.
تحلیل بنیادی نسبت به تحلیل تکنیکال آسانتر است: ازآنجاییکه این نوع تحلیل لزوماً به مهارتهای تخصصی مانند خواندن و تفسیر نمودارها و روند بازار نیاز دارد، انجام تحلیل بنیادی آسانتر از تحلیل تکنیکال است.
ارائه چشمانداز جامع از یک پروژه رمزنگاری: جمعآوری تمام اطلاعات معتبر در خصوص پروژه در هنگام انجام تجزیهوتحلیل بنیادی، سبب میشود تا نسبت آنالیز فاندامنتال به تحلیل تکنیکال چشمانداز وسیعتری در خصوص پروژه ارائه شود. در نهایت نیز این امر تصمیمگیری را آسانتر خواهد کرد.
یافتن اطلاعات برای پروژههای بزرگ آسان است: دایرکتوریهایی مانند Coinmarketcap، Glassnode و منابع معتبر دیگر به تهیه اطلاعات کافی آفلاین و On-chain پروژههای بزرگ ارزهای رمزنگاری شده کمک میکنند. درحالیکه جمعآوری این اطلاعات برای پروژههای کوچکتر دشوار است.
معایب استفاده از تحلیل بنیادی
پیشبینی تغییرات کوتاهمدت قیمت دشوار است: ازآنجاییکه این نوع تحلیل از نمودارها برای بررسی تغییرات قیمت استفاده نمیکند، برای پیشبینی تغییرات کوتاهمدت قیمت مناسب نیست. این موضوع برای معاملهگران ارزهای دیجیتال بسیار حائز اهمیت است.
تحلیل بنیادی در افراد مختلف متفاوت انجام میشود: برای مثال آن چیزی که یک فرد در هنگام بررسی پارامتر “تیم پشتیبان پروژه” و “بزرگی جامعه” در تحلیل بنیادی مناسب میداند، ممکن است با آنچه که دیگران بهعنوان یک اصل بنیادی در یک پروژه رمزنگاری در نظر میگیرند، برابر نباشد.
همیشه معیارهای تجزیهوتحلیل بنیادی به عملکرد قیمت تفسیر نمیشود: اگرچه تحلیلهای بنیادی در هنگام آنالیز یک پروژه یک تصویر جامع ارائه میدهند؛ اما لزوماً به تفسیر عملکرد قیمت منجر نخواهد شد. برای مثال پارامتر بزرگی جامعه را در نظر بگیرید، این پارامتر ممکن است بر قیمت یک توکن تأثیرگذار باشد درحالیکه بر قیمت توکن دیگر تأثیری نداشته باشد.
زمانبر بودن بهدستآوردن اطلاعات پروژه: درک عمیق پارامترهای مختلف تحلیل بنیادی در یک پروژه رمزنگاری، بهویژه پروژههای کوچکتر که اطلاعاتشان در اختیار عموم مردم قرار ندارد، احتمالاً زمانبر است.
مزایای استفاده از تحلیل تکنیکال
تجزیهوتحلیل تکنیکال نسبتاً آسانتر از تحلیل بنیادی است، چراکه در این نوع تحلیل معیارهای کمتری از جمله قیمت و حجم دادههای داراییهای رمزنگاری شده، در نظر گرفته میشوند.
دستورالعملهای مختلفی در خصوص معنی سیگنالهای مختلف تکنیکال وجود دارد: تجزیهوتحلیل بنیادی بر اساس تفسیر انجام شده توسط یک سرمایهگذار انجام میشود؛ درحالیکه سیگنالهای تکنیکال بر اساس قیمتهای پیشین رمزارز ایجاد میشوند. این بدان معناست که سرمایهگذاران دستورالعمل مشخصی را در اختیار داشته و بر اساس آن پس از فعالشدن یک سیگنال خاص؛ میدانند چه واکنشی را باید نشان دهند.
تحلیل تکنیکال به کاربران بازار کمک میکند تا ترند جدید را شناسایی کنند: تحلیلهای تکنیکال عمدتاً بر روی شناسایی ترند جدید و معکوس شدن ترند، تمرکز دارند؛ بنابراین تعیین زمان ورود و خروج برای معاملهگران با استفاده از تجزیهوتحلیل تکنیکال آسانتر خواهد بود.
معایب استفاده از تجزیهوتحلیل تکنیکال
ممکن است ابزارهای تجزیهوتحلیل تکنیکال سیگنالهای متفاوتی را گزارش دهند: در برخی از مواقع ممکن است نتایج آنالیز تکنیکال باهم اشتباه شده و هرکدام به نحوی سبب گیج شدن معاملهگران در هنگام تصمیمگیری شوند.
تحلیل تکنیکال به دانش تخصصی نیاز دارد: باوجوداینکه جمعآوری دادهها در تجزیهوتحلیل تکنیکال بسیار آسان است، بااینحال نحوه تفسیر نمودارها و ترندها (روندها) نیازمند تمرین است.
این نوع تحلیل به دلیل وجود نوسانات شدید مستعد خطا است: برای عملکرد صحیح هر شاخصی که در تجزیهوتحلیل تکنیکال استفاده میشود، لازم است ترندهای آینده بهصورت دقیق پیشبینی شوند. بسیاری از ارزهای دیجیتال به نوسانات شدید قیمت شهرت دارند، این امر میتواند بر نتایج هر شاخص اتخاذ شده تأثیرگذار باشد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
قطعا هر سرمایهگذاری، قبل از ورود به یک بازار باید بتواند بهترین دارایی برای سرمایهگذاری و بهترین زمان برای ورود را انتخاب کند؛ تحلیل بازار راهی است که هر فرد قبل از قرار دادن سرمایهاش در یک حوزه و بازار خاص، باید طی کند.
به عبارتی قبل از انجام هر کاری و سرمایهگذاری در هر پروژه، کالا یا محصولی، باید بتوانیم روند آتی بازارِ آن را حدس بزنیم. با حدس زدن روند بازار یک دارایی و قیمت احتمالیِ آن در آینده میتوانیم یک تصمیم درست بگیریم و به اشتباه سرمایه خود را در معرض خطر قرار ندهیم.
به صورت کلی برای پیش بینی قیمت داراییها در بازار، دو روش اصلی به نام تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال وجود دارد.
در تحلیل تکنیکال، سرمایهگذار با توجه به روندهای قیمتی قبلی و یک سری شاخصها و نمودارهای آماری به پیشبینی قیمتها میپردازد؛ این روش معمولا برای تریدرهای کوتاهمدت و یا میانمدت، که هدفشان کسب سود در زمان کوتاه است، مناسب میباشد.
اما در حالتی که یک تریدر بخواهد در بلند مدت به سود برسد و چشمانداز طولانیتری از یک دارایی داشته باشد، باید عوامل متعدد دیگری، بیشتر از روندهای قیمتی گذشته را در نظر بگیرد؛ تحلیل فاندامنتال راهی برای دستیابی به این هدف است.
تحلیل بنیادین یا تحلیل فاندامنتال ( Fundamental analysis )، یکی از روشها برای تحلیل بازار سرمایه و پیشبینی قیمتها است. در این نوع تحلیل، تحلیلگر تصمیمات خود در مورد معاملات را بر اساس شرایط، اخبار، عوامل سیاسی، قانونگذاری و سایر شرایط بازار دارایی مورد نظر، اتخاذ میکند.
تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال چیست؟
در بازار ارزهای دیجیتال، عوامل متعددی مانند قانونگذاریهای یک کشور درباره رمزارزها ، رفتار سرمایهگذاران بزرگ آن کشور و رویکردشان به این حوزه، وضعیت سایر داراییها از جمله ارزهای فیات و…، میتواند بر قیمت داراییهای دیجیتال تاثیر بگذارد.
همانطور که گفته شد، در نظر گرفتن عواملی مثل قانونگذاریها درباره یک دارایی، در واقع تحلیل فاندامنتالِ بازارِ آن دارایی است. مثلا در حالتی که کشوری خرید و فروش یک رمزارز را ممنوع اعلام میکند، آیا در این شرایط سرمایهگذاری در آن دارایی منطقی خواهد بود؟
و یا در حالتی که معامله رمزارزها یا یک کریپتوکارنسی خاص در کشوری قانونی اعلام میشود، انتظار میرود که چنین خبری منجر به رونق استفاده از ارزهای دیجیتال در آن کشور شود.
اخیرا در ۸ مهر ۱۳۹۹، رئیسجمهور کشور ونزوئلا، در بیانیهای اعلام کرد که به منظور دور زدن تحریمهای آمریکا، قصد دارند معامله کلیه ارزهای دیجیتال در این کشور را قانونی اعلام کنند. انتظاری که میرود این است که به دنبال انتشار این خبر، استفاده از رمزارزها در این کشور ترویج پیدا کند و به صورت کلی تاثیر مثبتی در بازار کریپتوکارنسیها در ونزوئلا ایجاد شود.
برای آشنایی بیشتر با تاثیرات فاندامنتال بر بازار ارزهای دیجیتال، در ادامه مثالهای دیگری را ارائه میدهیم.
- در حال حاضر و در زمان نگارش این مقاله، دنیا در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری همهگیر کرونا است. در گیرودار این بحران، یک نویسنده مشهور از تاثیر کشف واکسن کرونا بر کاهش قیمت بیت کوین سخن به میان آورد. ممکن است عدهای از تریدرها، به دنبال انتشار چنین خبرهایی و به دلیل ترس از دست دادن سرمایه، سریعا اقدام به فروش بیت کوینهای خود کنند و به داراییهای سنتی رو بیاورند؛ با این کار آنها منجر به کاهش قیمت این رمزارز میشوند.
- در روز جمعه ۱۱ مهرماه ۱۳۹۹، خبری مبنی بر مثبت شدن تست کرونای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا منتشر شد و بلافاصله پس از اعلام این خبر، قیمت طلا و ارزهای دیجیتال کاهش یافت و بازار سهام آسیا نیز دچار اختلال شد.
- در روز پنجشنبه ۱۰ مهر ۱۳۹۹، مدیرعامل صرافی بیتمکس (BitMex) دستگیر شد و این صرافی به پولشویی و ضعف سیاستهای احراز هویت متهم شد . پس از انتشار این خبر، حدود ۴۵,۰۰۰ بیت کوین از این صرافی بیرون کشیده و به صرافیهای دیگر انتقال داده شد. قیمت بیت کوین بلافاصله پس از انتشار این خبر دستگیری، حدود ۵۰۰ دلار کاهش یافت.
تاثیر این اتفاقات، خبرها و عوامل خارجی، سیاسی و اقتصادی، بر قیمت داراییها و در نظر گرفتن چنین عواملی برای تصمیمگیری خرید یا فروش هر نوع دارایی، از جمله ارزهای دیجیتال را، تحلیل فاندامنتال بازار میگویند.
در مورد ارزهای دیجیتال، عوامل منحصر به فردی بر بهرهگیری از تحلیلهای فاندامنتال موثر است. مهمترین موارد در این زمینه عبارتند از:
- توجه به مارکتکپ (ارزش بازار)
- حجم معاملات
- ارزش شبکه نسبت به میزان تراکنشهای ۲۴ ساعته آن (NVT)
- هزینه استخراج یک رمزارز
- امتیاز پروژه از نظر فاندامنتال (FCAS)
- نرخ بازگشت سرمایه
همچنین، قانونگذاری کشورها در مورد ارزهای دیجیتال و اخبار پذیرش یا ممانعت دولتها نسبت به ارزهای دیجیتال، موارد قابل توجهی در تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال هستند.
توجه به مارکتکپ (ارزش بازار)
ارزش بازار هر رمزارز، به مقدار کل سرمایه در حال گردش آن رمز ارز، بر حسب قیمت آن (بر اساس دلار آمریکا) اطلاق میشود. شما به راحتی میتوانید با مراجعه به سایت coinmarketcap.com ، به ارزش کل هر دارایی پی ببرید.
به عنوان مثال برای تخمین مارکت کپ بیتکوین به صورت زیر عمل میکنیم:
تعداد کل بیت کوینهای در گردش بازار × قیمت هر بیت کوین بر حسب دلار = ارزش بازار بیت کوین
در روز ۱۳ مهر ۱۳۹۹، ۱۸,۵۰۷,۱۵۰ عدد بیت کوین و با قیمت هر واحد کوین، ۱۰,۶۰۶/۴۴ دلار در بازار موجود بوده، بنابراین مارکت کپ این رمزارز در سیزدهم مهر ۱۳۹۹، تقریبا ۱۹۶ میلیارد دلار بوده است.
ارزش بازار، یکی از عوامل مهمی است که قبل از انتخاب یک رمزارز، باید در نظر بگیرید.
بالا بودن حجم بازار یک ارز دیجیتال، یعنی سرمایهگذارانِ بیشتری آن را برای سرمایهگذاری انتخاب کردهاند و این رمزارز از محبوبیت مناسبی برخوردار است؛ این موضوع میتواند ریسک سرمایهگذاری در آن دارایی را کاهش دهد.
حجم معاملات
در بازار کریپتوکارنسیها، هر چه میزان تقاضا برای یک رمز ارز بیشتر باشد، قیمت آن نیز بیشتر خواهد بود؛ میزان تقاضای یک رمزارز، با حجم بازار آن مشخص میشود.
توجه داشته باشید که عوامل متعددی میتوانند بر افزایش میزان تقاضا و در نتیجه حجم معاملات یک ارز دیجیتال تاثیر بگذارند.
چندی پیش خبری مبنی بر افزایش ذخیره بیتکوین توسط ماینرها منتشر شد؛ در آن زمان مشخص شد که ۱/۸۲ میلیون بیت کوین و با ارزش ۲۱ میلیارد دلار، توسط ماینرها نگه داشته شده میشود. انتشار چنین خبری میتوانست یک شتاب دهنده کوتاه مدت برای قیمت این رمز ارز باشد، زیرا این موضوع نشان میداد که ماینرها بیش از پیش، بیت کوینهای خود را ذخیره میکنند و میتوانند باعث افزایش قیمت آن شوند. بنابراین حجم معاملات روزانه بیت کوین پس از انتشار این خبر میتوانست افزایش یابد.
حجم معاملات روزانه یک رمزارز میتواند به دنبال انتشار خبرهایی این چنینی و عواملی دیگر، به صورت ناگهانی افزایش و یا کاهش پیدا کند؛ به همین دلیل، برای تصمیمگیری بر اساس حجم معاملات، باید بازه زمانی بیشتری از معاملات روزانه را در نظر داشته باشید.
در شکل زیر میتوانید حجم بازار ده رمز ارز اول در سایت کوینمارکتکپ را مشاهده کنید:
ارزش شبکه نسبت به میزان تراکنشهای ۲۴ ساعته آن (NVT)
این شاخص نشان میدهد که آیا یک رمزارز مانند بیت کوین، در حال حاضر به اندازه قیمت واقعیاش ارزش گذاری شده است، یا اینکه متفاوت از ارزش واقعیاش قیمت دارد.
سوالی که پیش میآید این است که این شاخص چه کمکی به ما میکند؟
این شاخص برای تصمیمگیری برای خرید و یا فروش به ما کمک میکند. به عنوان مثال اگر برای بیتکوین، NVT بیش از مقدار معمولش باشد، این موضوع نشان میدهد که قیمت این رمزارز در حال حاضر بیش از حد واقعیاش ارزش آنالیز فاندامنتال گذاری شده و ممکن است به زودی کاهش یابد و به میزان واقعیاش برسد؛ بنابراین در این حالت بهتر است که اقدام به فروش شود.
در حالت بعدی اگر شاخص NVT بیت کوین کم باشد، این موضوع نشاندهنده این است که بیت کوین کمتر از میزان واقعیاش ارزش گذاری شده، پس بهتر است فرد اقدام به خرید کند.
برای محاسبه NVT، باید مارکت کپ (ارزش بازار) آنالیز فاندامنتال رمزارز مورد نظر را بر ارزش تراکنشهای صورت گرفتهی آن رمزارز، در شبکه بلاکچینیاش، در۲۴ ساعت اخیر تقسیم کنید.
هزینه استخراج یک رمزارز
در ارزهای دیجیتالِ قابل استخراج، به صرفه بودنِ ماینینگِ آن رمزارز، یکی دیگر از پارامترهایی است که میتواند بر بازار آن تاثیر بگذارد. اگر سودی که ماینرها به دست میآورند، نسبت به هزینهای که در این راه خرج میکنند کمتر باشد، آنها دست از استخراج آن رمزارز برمیدارند و این موضوع میتواند منجر به کاهش قیمت شود.
امتیاز پروژه از نظر فاندامنتال (FCAS)
شاخص FCAS، مخفف عبارت Fundamental Crypto Asset Score است. این مقیاس با برآورد و ترکیبِ پارامترهای فاندامنتال زیادی، امتیاز یک رمزارز از نظر فاندامنتال را نشان میدهد.
FCAS عددی بین ۰ تا ۱۰۰۰ است که هر بازهی امتیازی با رنگ خاصی نشان داده میشود:
ب رای به دست آوردن این مقیاس، باید به سایت app.flipsidecrypto.com/tracker/all-coins مراجعه و ابتدا ثبتنام کنید:
پس از لاگین شدن، لیست رمزارزها بر اساس رتبه FCAS را به صورت زیر مشاهده خواهید کرد:
همانطور که در تصویر میبینید، در زمان نگارش این مقاله، رتبه برتر FCAS در اختیار اتریوم (۹۷۲) قرار دارد و برای بیت کوین این شاخص، ۸۹۳ است.
نرخ بازگشت سرمایه
نرخ بازگشت سرمایه (Return on investment) یا ROI، میزان رشد قیمت یک رمزارز، نسبت به قیمت اولیه آن (یا اولین قیمت شناخته شده برای آن) را نشان میدهد.
این شاخص در واقع به شما میگوید که اگر در روزهای اولیه پیدایش یک رمزارز آن را خریده بودید و نگه میداشتید، تاکنون چند درصد سود به دست میآوردید.
اولین فرد بخت برگشتهای که بیت کوین را با یک کالا معامله کرد، لازلو هانیک (Laszlo Hanyecz) بود که در ماه می سال ۲۰۱۰ (خرداد ۱۳۸۹)، ۱۰ هزار عدد BTC را با دو پیتزا تعویض کرد؛ تصور کنید که اگر او این کار را نکرده بود، در حال حاضر ثروتی حدود ۱۰۷ میلیون دلار داشت.
بدیهی است که هرچه نرخ بازگشت یک رمزارز بیشتر باشد، یعنی قیمت آن با گذشت زمان رشد بهتری داشته است.
فرمول محاسبه این شاخص بصورت زیر میباشد:
در زمان نوشتن این مقاله، بیت کوین حدود ۱۰,۷۴۲/۵۷ دلار ارزش دارد. قیمت اولیه این رمزارز در زمان لیست شدن در کوین مارکت کپ در سال ۲۰۱۳، ۱۳۵ دلار بوده است؛ بنابراین نرخ بازگشت سرمایه بیت کوین تا روز نوشتن این مقاله، یعنی ۱۵ مهر ۱۳۹۹، حدودا ۷۸۵۷/۴۶ درصد بوده است.
موارد زیر عوامل تاثیرگذار دیگری هستند که برای تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال و سرمایهگذاری در یک رمزارز باید در نظر بگیرید:
- تیم پروژه: پشت هر محصول موفقی یک تیم متخصص وجود دارد!
مدیران ارشد آن پروژه را بررسی کنید و ببینید چه کسانی هستند؛ هرچقدر که تیم یک پروژه ماهرتر باشد، آن پروژه ارزش سرمایهگذاری بیشتری دارد. - بررسی وایتپیپر: وایتپیپرها اسناد رسمیای هستند که جزئیات و نقشه راه یک پروژه را معرفی میکنند، با مطالعه آنها به اطلاعات خوبی از پروژه دست مییابید و میتوانید تصمیمگیری کنید که آیا آن طرح ارزش سرمایهگذاری دارد یا خیر؟
- قانونگذاری: اگر پروژهای از قوانین و مقررات پیروی نکند، این موضوع میتواند بر قیمت آن در آینده اثرات سویی داشته باشد.
توجه داشته باشید که معامله رمزارزها، به صورت کلی دنیای پرریسکی است. برای اینکه بتوانید تصمیم بگیرید چه زمانی بهترین وقت برای خرید، فروش و یا هادل کردن است، باید عوامل متعددی که در بالا به برخی از آنها اشاره شد را در نظر بگیرید. این مقاله برای خرید و فروش رمزارز یا ترید ارزهای دیجیتال، توصیهای ارائه نمیدهد؛ بلکه هدف از انتشار این مطلب این بود که به شما برای اتخاذ بهترین تصمیم، یک چشمانداز کلی ارائه دهد.
تحلیل فاندامنتال چیست؟ آشنایی با مفهوم تحلیل بنیادی
تحلیل فاندامنتال یا Fundamental Analysis که با اصطلاح تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود روشی برای تحلیل وضعیت بازار و تعیین ارزش یک دارایی و تصمیم گیری برای خرید یا فروش آن در بازار های مالی مثل بورس و ارز های دیجیتال یا فارکس است، در این مقاله شما را با مفهوم Fundamental Analysis بیشتر آشنا خواهیم کرد، همراه داتیس نتورک باشید.
تحلیل فاندامنتال چیست؟
تجزیه و تحلیل بنیادی به زبان ساده به روشی برای اندازه گیری ارزش ذاتی دارایی با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن گفته می شود.
تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش دارایی تأثیر بگذارد ، مطالعه می کنند.
از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل خرد اقتصادی مانند اثربخشی مدیریت شرکت.
هدف نهایی رسیدن به عددی است که یک سرمایه گذار می تواند آن را با قیمت فعلی یک دارایی مقایسه کند تا ببیند آیا ارزش دارایی پایین آمده یا گران شده است.
این روش تجزیه و تحلیل سهام برخلاف تحلیل تکنیکال که از طریق تجزیه و تحلیل داده های تاریخی بازار از جمله قیمت و حجم ، جهت قیمت ها را پیش بینی می کند به بررسی مسائل بنیادی سهم می پردازد.
تحلیل فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت تمرکز مینماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شدهاست یا نه؟
بخش قابل ملاحظهای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.
رویکرد معمول در تحلیل شرکت
تحلیل فاندامنتال دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریحمیکنیم.
تجزیه و تحلیل اقتصاد
وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی میشود که مشخص شود آیا شرایط کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟
- آیا تورم موثر است؟
- نرخهای بهره در حال افزایش است یا کاهش؟
- آیا مصرفکنندگان کالاها را مصرف میکنند؟
- تراز تجاری مطلوب است؟
- عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟
اینها تنها بخشی از سئوالاتی است که کارشناس تحلیل فاندامنتال برای تعیینکردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجهاست.
تجزیه و تحلیل صنعت
وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابلتوجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد.
اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمیتواند بازده مناسبی داشتهباشد.
بهقول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.
تجزیه و تحلیل شرکت
بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصلگردد.
این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورتهای مالی شرکت انجاممیشود.
از روی این صورتها میتوان نسبتهای مالی سودمندی را محاسبهنمود.
نسبتهای مالی به پنج دسته اصلی تقسیم میشوند:
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای قیمتی
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای کارایی (فعالیت)
هنگام تحلیل نسبتهای مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکتهای موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفافتر و روشنتر گردد.
حاشیه سود خالص
حاشیهسودخالص شرکت، یکی از نسبتهای سودآوری است که از طریق تقسیمکردن سود خالص به کل فروش محاسبهمیشود.
این نسبت نشان میدهد کهاز یکتومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.
به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشانمیدهد که از یکتومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمدهاست.
نسبت P/E
نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیمکردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست میآید.
این نسبت نشانمیدهد که سرمایهگذار برای خریدن یکتومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد.
اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومانباشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به دست میآید.
به عبارت دیگر، برای خرید یکتومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم.
البته، انتظارت سرمایهگذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا میکند.
رویکرد متداول در تحلیلهای مالی این است که نسبتهای P/E شرکتهای موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسهکنیم.
اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.
این نسبت در تحلیل فاندامنتال بسیار اهمیت دارد.
ارزش دفتری هر سهم
ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبتهای قیمتی است که از تقسیمکردن کل داراییهای خالص شرکت (داراییها منهای بدهیها) به کل سهام موجود آن بهدست میآید.
ارزش دفتری هر سهم میتواند در تعیین این موضوع کمککند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمتگذاری شدهاست (این موضوع، به روشهای حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر داراییهای آن نیز بستگی دارد).
اگر سهامی به قیمتی بسیار پایینتر از ارزش دفتری آن به فروش رود، میتواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمتگذاری شدهاست.
نسبت جاری
نسبت جاری، یکی از نسبتهای نقدینگی است که از تقسیمکردن داراییهای جاری به بدهیهای جاری شرکت محاسبهمیشود.
این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهیها و تعهدات جاری آن نشانمیدهد.
هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهدبود.
اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که داراییهای جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهیهای جاری آن، کفایت میکند.
نسبت بدهی
نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبتهای اهرمی است که از تقسیمکردن کل بدهیها به کل داراییهای شرکت محاسبهمیشود.
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست؟
در ابتدای کار باید به این موضوع توجه کنیم که تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال (fundamental) چیست و هدف ما از تحلیل بنیادی شرکت های مختلف چیست؟ آیا در مورد شرکتهای موردنظر اطلاعات کافی داریم؟ اطلاعاتی از قبیل زمینه فعالیت، محصولات، مواد اولیه تولید، بازار نهایی شرکت و …
هدف تیم تولید محتوا کالج تی بورس ما از نوشتن این مقاله این هست که شما پس از مطالعه آن بتوانید عوامل مؤثر بر تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) آن چیزی که قصد دارید خرید و فروش کنید را بشناسید و با جمعآوری یا دریافت اطلاعات لازم بر آن تسلط داشته باشید.
به مطالعه و بررسی عواملی که به طور بنیادی و ذاتی بر قیمت آنچه شما خریدوفروش یا به اصطلاح (Trade) میکنید اثر میگذارد، تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) گفته میشود. هدف اصلی از تحلیل فاندامنتال تعیین ارزش واقعی سهام شرکت ها است.
هر آنچه در بازارهای مالی از جمله بازار فارکس میتوان معامله کرد بسیار پر تعداد و از نظر ماهیت باهم متفاوت هستند. پس باید برای آنچه میخواهید خرید و فروش کنید بهصورت خاص و تخصصی تحقیق و بررسی کنید.
در این مقاله مبانی تحلیل فاندامنتال را به چند گروه مجزا تقسیم کردیم که هر مورد را بهطور خلاصه و صرفاً با اشاره به مبانی و مهمترین عوامل آن بررسی میکنیم.
یکی از راههای به دست آوردن اطلاعات بنیادی، ابزارهایی است که از طریق آن میتوانید بهصورت مستمر از طریق سایتهای عمومی که اصلیترین آن در بازار بورس سایت کدال میباشد بهصورت رایگان استفاده کنید. در ادامه به شرکتهایی که در زمینه جمعآوری اینگونه اطلاعات فعالیت میکنند اشاره خواهیم کرد.
ممکن است اتفاق خاصی موجب شود که شما شرکتی را برای تحلیل کردن انتخاب کنید. اتفاقهایی از قبیل خبری که در مورد آن شرکت میشنوید مانند قانون جدید معافیت مالیاتی و همچنین خبری فراتر از شرکت و در مورد صنعت آن، مانند افزایش و یا کاهش قیمت جهانی محصولات مشابه شرکت. ما میخواهیم بدانیم تأثیر این اخبار بر وضعیت و عملکرد مالی آن شرکت چگونه است؟
در این حال تجربهآموزشی چند ساله کالج تی بورس این است که پیگیری اینگونه اطلاعات، ما را از تمرکز بر شرکت موردنظر دور میکند. درحالیکه اگر اخبار صحت داشته باشند در گزارشهای مالی بعدی شرکت که اطلاعات خام ما قلم داد میشوند تأثیر چشمگیری خواهند داشت ، ما برای تحلیل نیاز به پیگیری خبرهای متعدد نیستیم.
شرکت های فروشنده اطلاعات بنیادی:
در این میان شرکت های زیادی هستند که با جمعآوری اطلاعاتی بهمنظور تحلیل بنیادی یک موضوع یا مجموعهای از موضوعاتی که معمولاً آنالیز فاندامنتال باهم در ارتباط هستند بهطور تخصصی فعالیت میکنند. سازوکار این شرکتها بهگونهای است که بر اطلاعات و آمارهای کلیدی مندرج در صورتهای مالی شرکت ها تمرکز میکنند تا مشخص کنند که آیا قیمت سهام بهدرستی ارزشیابی شده است یا خیر؟
اکثر معامله گرها با استفاده از اینگونه اطلاعات که بهصورت آماده در اختیار آنها قرار میگیرد، وقت خود را صرف جمعآوری اطلاعات بنیادی نکرده و تمرکز فکری خود را بر تحلیل اینگونه اطلاعات میگذارند. با بررسی و بر اساس دانش و استراتژی خود بهپیش بینی بازار و آنچه میخواهند خریدوفروش (Trade) کند بپردازند که این امر موجب پیشرفت در کار و زمان میشوند.
نکته قابلملاحظه در تحلیلهای بنیادی آن است که اغلب شامل عواملی است که اثربخشی آنها بر افتوخیز قیمتها زمانبر است. تحلیل بنیادی بیشتر برای افراد با سرمایههای زیاد کارایی دارد که برای پوزیشن های طولانیمدت و تایم فریمهای بالاتر دارای تأثیر و اهمیت بیشتری است تا پوزیشن های کوتاهمدت و تایم فریمهای پایین تر. اصولاً تایم فریمهای بالا و پوزیشن های طولانیمدت که تارگت های (Target) بزرگتری را هدف دارند.
دلیل این امر آن است که باید یک مقیاس منطقی بین تارگت و آستانهی سود، و همچنین تارگت یا آستانهی ضرر وجود داشته باشد که لزوماً باهم برابر نیستند ولی در یک نگاه منطقی نیز تمایز بسیاری باهم دارند.
اهمیت آستانه ضرر چیست؟
با در نظر گرفتن اینکه الزاماً تمام موقعیتها منجر به سود نمیشوند، برای سرمایه های کوچک باید آستانه ضرر در نظر گرفت تا تمام سرمایهی خود را به دلیل به ضرر نشستن از دست ندهید. در واقع منطق این مقیاس، گویای این است که وقتی آستانه ضرر نزدیک موقعیت قرار بگیرد; آستانهی سود نیز به طبع دارای همین وضعیت باشد. تحلیل تکنیکال در مقایسه با تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی) کارآمدتر میباشد.
مبانی تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) سهام چیست؟
شاخصترین نکته در گزارش سالانه حسابرسی شده شرکتها که تشکیلشده از ترازنامه، حساب سود و زیان، مسائل مربوط به مدیریت شرکت، بررسی اهداف و راهکارهای تجاری شرکت و رقبای آن و همچنین نگرشی بر آینده تجاری و وسعت رشد آن شرکت میباشد.
عوامل تأثیرگذار در تحلیل فاندامنتال؟
عوامل مهمی که باید در نظر گرفته شوند عبارتاند از:
- میزان سرمایه
- درامد
- رشد سالانه و سهماهه سهام
- درآمد به ازای هر سهم
- بدهی و نسبت بدهی به دارایی
- نسبت سود سهام به سرمایه
- سود ناخالص
- نسبت ارزش سهم به درآمد (P/E)
- ارزش عملکرد شرکت
- سود خالص
- نقدینگی (همان مجموع پول و شبه پول)
- نسبت دارایی به بدهی
- و چند عامل دیگر
باید بدانیم که شاخص های عمومی اقتصاد نیز به نحوی در تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) سهام یک شرکت مؤثر هستند. این شاخصهای اقتصادی بیانگر این موضوع میباشند که در واقع اقتصاد (بهویژه اقتصاد کشوری که شرکت در آن به ثبت رسیده و یا با آن ارتباط نزدیکی دارد) رو به رشد و یا رو به رکود است.
مهمترین شاخص های عمومی اقتصاد چه تأثیری بر موقعیتهای تجاری شرکت ذکرشده خواهد داشت؟
بعضی از مهمترینهای آن عبارت انداز: نرخ بهره، نرخ بیکاری، شاخص تولید، شاخص بخش خدمات، وضعیت بازار املاک و مسکن، شاخص خردهفروشی، شاخص تولید، شاخص تولید صنعتی، شاخص قیمت مصرفکنندگان، ریسک کشور، درآمد سرانه، شاخص اطمینان مصرفکنندگان، تراز صادرات و واردات و چند شاخص دیگر.
نتیجهگیری
تحلیل بنیادی یا همان تحلیل فاندامنتال سهام شرکت ها بر این منطق حسابشده آنالیز فاندامنتال است که ثبات و پتانسیل درآمدزایی و رشد شرکت ذکرشده چه میباشد، قیمت سهام یک شرکت میتواند از ارزش ترازنامهای آن بیشتر و یا کمتر باشد که این امر تنها با توجه به آیندهای که برای رشد آن شرکت پیشبینی میشود قابلدرک است.
ّبا توجه به مطالب فوق به نظر شما تحلیل بنیادی (تحلیل فاندامنتال) چقدر میتواند در انتخاب شرکت موردنظر ما برای سرمایه گذاری با اهمیت باشد؟
دیدگاه شما