چه کسی واقعا ثروتمند است؟ ارسطو پاسخ میدهد
ارسطو باور داشت که ثروت به معنی پول زیاد داشتن نیست؛ از نظر او برای ثروتمند بودن باید بدانیم که با پول به چه اهدافی میخواهیم برسیم؛ آن هم نه هر هدفی بلکه اهدافی که درک بازار مالی برای ما طبیعی و ضروری هستند.
فرادید | ارسطو باور داشت برای درک کامل یک چیز باید هدف غایی یا Telos آن را دریابیم و باور داشت اگر آن چیز به هدف غایی خود دست یابد طبیعی و خوب است. ارسطو در باب پول و معاملات مالی عقیده داشت که تنها برخی از اشکال مبادله هدف ارزنده و سالمی دارند. به باور ارسطو ثروتمند بودن در اختیار داشتن امکانات زیاد برای استفاده و لذت بردن است.
به گزارش فرادید؛ اگر میخواهید چیزی را درک کنید باید بدانید به کجا ختم میشود. یونانیان باستان تصور میکردند Telos یا «نقطهی پایانی» معرفِ هر چیزی است. این نقطهی پایانی همان هدفِ وجودیِ هر چیز یا شخص است؛ یعنی ما باید بدانیم که هر چیزی از جمله خودمان برای چه منظوری به وجود آمدهایم.
برای انسان تشخیص این هدف آسان نیست. شمار اندکی از ما میدانیم قرار است در زندگی چه کار کنیم و هیچکس از سرانجام کارش اطمینان کامل ندارد. همانطور که سورن کیرکگارد نوشته است: «زندگی را تنها با گذشتهنگری میتوان درک کرد، در حالی که باید آن را با آیندهنگری زیست.»
درکِ ایدهی هدف غایی در مورد اشیاء آسانتر است: با قایق باید در دریا سفر کرد و کتاب را باید خواند. شاید هدف غایی هر از گاهی تغییر کند (شاید من کتابم را به سمت شما پرتاب کنم و به این ترتیب آن را به یک سلاح تبدیل کنم). باز هم شیء به واسطهی هدفش تعریف میشود. این شیوهی ارسطو برای درک اشیا بود و به همین دلیل نفرت زیادی از پول داشت.
توسعهی مکانیسمهای مبادله
ارسطو مورخ نبود (حتی آن یونانیانی که خودشان را مورخ مینامیدند همیشه آنقدر در این حیطه ماهر نبودند) بنابراین تحلیل او از «مبادله» برآمده از دیدگاه یک فیلسوف بود. او با این پرسش آغاز میکند: هدف پول چیست؟ پیش از این گفتیم، درک بازار مالی این تنها راهِ درک کامل پول است. به نظر ارسطو، «مبادله» چهار مرحلهی مجزا دارد:
نخست، مبادلهی پایاپای یا کالا به کالا. برای نمونه فیلیپ با یک جوجه مرغ دوستداشتنی و چاق و چله به بازار میرود و آن را با یکی از کلاههای بافتنی معروف کالیستا مبادله میکند. بدیهیست سروکله زدنِ همیشگی با جوجهها کار سادهای نیست و همه جوجه دوست ندارند. به همین دلیل پول اختراع شد.
دوم، آسان شدن معاملات با پول. فیلیپ سه سکه نقره برای خرید گاو جوان ایزمین به او پیشنهاد میکند. ایزمین نیز در عوض از یکی از این سکهها برای خرید یک کلاه بافتنی گرم و نرم از کالیستا استفاده میکند. بنابراین ما کالایی داریم درک بازار مالی که در قبال پول مبادله میشود که آن نیز برای کالای دیگری مبادله میشود.
سوم، ارزان خریدن و گران فروختن. اینجا جاییست که مردم به بازار میآیند نه برای چیزهایی که نیاز دارند بلکه برای کسب سود از فروش چیزهایی که دارند. پس، ایزمین کلاه بافتنی مارک کالیستای خودش را در شهر بعدی دوباره با دو برابر قیمت میفروشد و فیلیپ گاوهای جوانش را وقتی بالغ و قوی شدند سه برابر گرانتر میفروشد.
چهارم، رباخواری یا «رشد پول از طریق پول». کالیستا که از فروش کلاههای پشمی شیک و کاربردیاش پولدار شده تصمیم میگیرد دست از این کار بکشد. در عوض، در قبال دریافت یک قیمت مشخص به مردم پول قرض میدهد (معمولاً به شکل درصدی از جمع کل). او نه چیزی میسازد و نه چیزی میفروشد. ثروت او صرفاً بدون رد و بدل کردن هیچ کالایی زیاد میشود.
پول طبیعی در برابر پول غیرطبیعی
برای ارسطو، دو شکل نخست مبادله «طبیعی» و دو شکل بعدی «غیرطبیعی» است. وقتی با مبادلهی کالا به کالا و معاملات ساده سروکار داریم، هدف روشنی در ذهن داریم. هدفی که برای هر دو طرف و به طور گسترده جامعه ضروریست. به بیان دیگر، در این شکل از معاملات فرد به چیزی که میخواهد میرسد. همانطور که ارسطو میگوید درک بازار مالی پول «ضروریست فقط تا حدی که نیازهای خود انسان را برآورده کند.» و به دو معنای کلمه طبیعی است:
نخست: به ما در برطرف کردن آن نیازهایی که بیشتر انسانها دارند کمک میکند: لباس، سرپناه، غذا، سرگرمی و غیره. دوم: یک «حد» طبیعی برای این هدف وجود دارد. زمانی که گاوها زمینی را شخم میزنند یا کلاه پشمی شما را گرم نگه میدارد، هدف پول به انجام رسیده است. یعنی نیازی برآورده شده است. فروشنده خشنود است و این هدف اصلی پول بوده است.
اما زمانی که مردم شروع به احتکار یا جمعآوری پول به خاطر پول میکنند، به گروه غیرطبیعی ملحق میشوند. نه کسب ثروت هدفی قابلشناسایی دارد و نه طمع هدفی غایی. پول مانند ارقام هیچ نقطهی پایانی ندارد، فقط باید بیشتر و بیشتر شوند. اگر نان را جایگزین پول کنیم موضوع روشن میشود. شما احساس گرسنگی میکنید و دوست دارید کربوهیدرات مصرف کنید، پس بیرون رفته و نان میخرید. این کار طبیعی و عادی است. اما اگر احساس سیری کنید، مقداری نان هم خورده باشید با این حال چهار، پنج یا شش نان بخرید، عجیب و غیرطبیعی است. هم وجود نان و هم وجود پول توام با هدف است.
نوع خوب ثروت
برای ارسطو، تمامی اینها به این داستان که چه چیز انسان را «ثروتمند» میکند ربط دارد. ثروت به شمار چیزهایی نیست که داریم، خواه دارایی باشد خواه پول. در عوض، ثروت به داشتن چیزهای درک بازار مالی زیادیست که برای ما مفید هستند، به عبارت دیگر توانایی لذت بردن از فعالیتهای مختلف به خاطر داشتههایمان. ارسطو در این باره مینویسد: «ثروتمند بودن مبتنی بر استفاده کردن از امکانات است نه تملک آنها، چرا که این فعالیت و استفاده از چیزها است که ثروتساز است [نه فقط داشتن آنها].» از دید ارسطو، «ثروت بیهوده و بیهدف» را به هیچوجه نمیتوان ثروت نامید.
خروج از ارثیه بدهی؛ ماموریت بزرگ دولت سیزدهم
یکی از بحرانهایی که دولت قبل به جا گذاشت، انباشت بدهیهای کلان بدون منابع پایدار برای بازپرداخت آنهاست. تنها در سال جاری دولت باید ماهانه بین ۱۰ تا ۱۵ هزار میلیارد تومان صرف بازپرداخت بدهیهایی کند که دولت گذشته آنها را خرج کرده است؛ رقمی که میتوانست صرف زیرساختها و بهبود رفاه مردم شود.
به گزارش ایبنا، یکی از بحرانهایی که دولت سیزدهم از زمان شروع کار خود با آن موجه بوده، بحران بدهیهای کلان و انباشته شده از سالهای قبل است. هنوز گزارش رسمی و جامعی از تمامی بدهیهای دولت وجود ندارد، اما ارقام مندرج در بودجه سال جاری و گزارش اخیر بانک مرکزی، تا حدودی وضعیت وخیم بدهیهای به جا مانده از دولت قبل را نشان میدهد.
بر اساس ارقام مندرج در قانون بودجه، دولت سیزدهم باید در سال جاری ماهانه حدود ۱۳ هزار میلیارد تومان اصل و بهره بدهیهای به جا مانده از دولت قبل را تسویه کند. این البته تنها بخشی از درک بازار مالی بدهیهای به جا مانده است؛ چراکه سررسید بخش زیادی از بدهیها مربوط به سالهای آینده است.
دولت قبل برای تامین هزینهها به جای اصلاح نظام مالیاتی و اتکا به منابع پایدار، از طریق فروش نفت و آینده فروشی امرارمعاش کرده و حالا بخش زیادی از منابع مالی دولت باید برای جبران بدهیهایی مصرف شود که مشخص ما به ازای آنها برای اقتصاد کشور و مردم چه بوده است.
این ارقام البته صرفاً بدهیهای مربوط به اوراق بدهی منتشرشده در سالهای قبل است. علاوه بر این بدهیها، بخش عظیمی از بدهیهای ریالی دولت خارج از قالب اوراق بدهی بوده و سالهاست بازپرداخت نشده است. نمونه آن بدهی دولت به بانکها، تامین اجتماعی و . است.
با این حال دولت تمام توان خود را برای تسویه این بدهیها به کار گرفته است. بر اساس اعلام سازمان حسابرسی، بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی ۳۶۰ هزار میلیارد تومان است. در همین رابطه دولت بر اساس قانون بودجه سال گذشته موظف به بازپرداخت ۸۹ هزار میلیارد تومان بدهی خود به تامین اجتماعی شده بود که دولت قبل تقریباً هیچ بخشی از آن را اجرا نکرد و تمام آن را به دولت سیزدهم محول کرد.
با این حال دولت سیزدهم در هفت ماه فرصت باقی مانده سال گذشته و با وجود تنگنای شدید مالی خود، ۷۶ هزار میلیارد تومان از این بدهی را پرداخت کرد؛ همچنین در قانون بودجه سال جاری دولت باید ۹۰ هزار میلیارد تومان از بدهی خود به تامین اجتماعی را پرداخت کند که طبیعتاً با تسویه این بخش از بدهی، بار عظیمی از بدهیهای دولت به تامین اجتماعی کاسته میشود.
اهمیت بازپرداخت بدهیهای دولت آنجا مشخص میشود که آثار منفی اهمال دولت قبل در تسویه این بدهیها تشریح شود. به عنوان مثال اهمال دولت قبل در تسویه بدهی خود به تامین اجتماعی باعث شد این سازمان برای تامین هزینههای خود اقدام به استقراض هنگفت از شبکه بانکی کند.
بیتوجهی مستمر دولت قبل به تسویه دیون خود به تامین اجتماعی باعث شد این سازمان نتواند بدهی خود به بانکها را پرداخت کند. نکول وامهای بانکی اعطا شده به تامین اجتماعی باعث ناترازی بانکها و ناچار شدن آنها به استقراض از بانک مرکزی و در نتیجه رشد پایه پولی و سپس تورم شد که نتیجه آن سختتر شدن معیشت مردم بود.
میتوان تاثیر مستقیم انضباط مالی دولت بر معیشت مردم را به خوبی درک کرد. در همین مثال، اقدام دولت سیزدهم در تسویه ۷۶ هزار میلیارد تومانی خود به تامین اجتماعی در نیمه دوم سال گذشته باعث شد این سازمان بتواند بدهی ۸۸ هزار میلیارد تومانی خود به بانک رفاه را تسویه کرده و مانع تبدیل این بدهی به تورم برای عموم جامعه شود.
بدهیهای ریالی البته تمام مسئله بدهیهای به جا مانده برای کشور نیست.
بر اساس گزارش بانک مرکزی، بدهی ارزی کشور در طول هشت سال گذشته افزایش یافته است. گزارش تراز پرداختهای بانک مرکزی نشان میدهد بدهی ارزی کشور در شهریور سال ۹۲ حدود ۶.۵ میلیارد دلار بوده است که از این رقم، کمتر از یک میلیارد دلار آن کوتاهمدت بوده است. این در حالی است که در شهریور سال ۱۴۰۰ بدهی ارزی ایران حدود ۹ میلیارد دلار بوده که از این رقم حدود ۲.۵ میلیارد دلار آن سررسید کوتاهمدت داشته و فرصت کمی برای تسویه آن باقی است.
منشا آب موجود در ماه کجاست؟
به گزارش شهرآرانیوز، حداقل از زمان اولین ماموریتهای سرنشیندار به ماه در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۷۰، باور عمومی این بود که ماه خشک است. سپس، حدود دو سال پیش، چندین مأموریت ارسال شده به ماه نشان داد که این امر کاملا درست نیست و برخی از نمونههای جمع آوری شده از خاک ماه حاوی مقادیر اندکی مولکول آب است.
اما آب ماه از کجا آمده است؟ پاسخ به این سوال میتواند به محققان در درک تاریخچه و تکامل ماه کمک کند. درک این موضوع همچنین به مهندسان این امکان را میدهد تا از این منبع در هنگام ساخت یک پایگاه پایدار در ماه استفاده کنند.
بر اساس مطالعهای که اخیرا در مجله "Nature Communication" منتشر شده است، دانشمندان چینی کشف کردند که مواد معدنی موجود در خاک ماه ممکن است این ماده حیاتی لازم برای حیات را از طریق باد خورشیدی که سطح ماه را با یونهای هیدروژن بمباران میکند، به دست آورده باشد.
در مطالعه قبلی که در ماه ژوئن منتشر شد، دانشمندان چینی به این نتیجه رسیدند که بیشتر آب یافت شده در ماه ممکن است از بخش درونی آن نشات گرفته باشد. نتایج آن مطالعه مانند مطالعه جدید بر روی نمونههای جمع آوری شده از ماه حاصل از ماموریت چانگ ای ۵ چین در سال ۲۰۲۰ انجام شده است.
چین ۲۳ نوامبر سال ۲۰۲۰ نیز کاوشگر چانگای-۵ خود را به سمت کره ماه پرتاب کرد. چین این کاوشگر را با این هدف پرتاب کرد که نمونههایی از خاک و سنگهای ماه را به زمین بازگرداند. این کاوشگر پس از ۱۱۲ ساعت سفر، در تاریخ ۲۸ نوامبر به مدار ماه وارد شد و سپس در ۱۷ دسامبر ۲۰۲۰ به زمین بازگشت. این کاوشگر در مجموع ۱۷۳۱ گرم نمونه که عمدتا سنگ و خاک بود را از سطح ماه جمعآوری کرده بود. چین با این ماموریت موفقیتآمیز تبدیل به سومین کشوری شد که نمونههای قمری را چند دهه بعد از ایالات متحده و شوروی سابق به زمین آورده است. آخرین ماموریت بازگرداندن نمونه ماه مربوط به ماموریت "لونا۲۴"(Luna ۲۴) اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۷۶ بود.
مطالعه انجام شده در ماه ژوئن نشان داد که خاک ماه حدود ۳۰ قسمت/ بخش در میلیون آب به شکل هیدروکسیل دارد. هیدروکسیل یک مولکولی شیمیایی نزدیک آب است که از یک اکسیژن و یک اتم هیدروژن ساخته شده است. با این حال، مواد معدنی ماه ممکن است حاوی محتوای آب در حدود ۱۷۹ بخش در میلیون باشند. یک بخش در میلیون آب به ازای هر متریک تن خاک، حدود ۱ گرم آب تولید میکند.
نتایج آخرین مطالعه نیز اساسا تخمینهای درک بازار مالی تحقیقات قبلی و اینکه آن مواد معدنی قمری میتوانند حاوی آب بیشتری باشند را تایید میکند. علاوه بر این، نتایج مطالعه جدید باد خورشیدی را به عنوان یک مکانیسم کلیدی برای وجود آب در سطح ماه شناسایی کرده است.
نتایج این مطالعه نشان داد که باد خورشیدی حداقل ۱۷۰ بخش در میلیون از محتوای آب را در نمونههای قمری جمعآوریشده توسط ماموریت چانگ ای ۵ ایجاد کرده است. مواد معدنی مانند پیروکسن، پلاژیوکلاز و الیوین احتمالا منابع اصلی آب حاصل از باد خورشیدی هستند.
دانشمندان هنوز در حال بحث هستند که دقیقا چه مقدار آب در ماه وجود دارد. آنها سه منبع برای آن پیشنهاد میکنند: ۱- این که آب در درون ماه و زمانی که پر از فعالیتهای آتشفشانی بود، ایجاد شده است. ۲- این که از باد خورشیدی آمده است. ۳- اینکه توسط دنبالهدارها و شهاب سنگهایی که به سطح ماه برخورد کردهاند، تولید شده است.
به گفته موسسه زمینشناسی و ژئوفیزیک آکادمی علوم چین، نمونههای ماه جمعآوریشده در طول مأموریت چانگ ای ۵ ممکن است کلید پاسخ به این سؤالات را داشته باشند، زیرا آنها بسیار جوانتر از نمونههایی هستند که توسط ماموریتهای ماه ایالات متحده و شوروی جمعآوری شدهاند و این موضوع این نمونهها را برای مطالعه آب در ماه ایدهآل میسازد.
دیدگاه شما