دارایی مالی چیست؟


به همین دلیل عموماً گفته می‌شود که ارزش گذاری استارتاپ بیش از آن که علم باشد، هنر است.

? تعریف دارایی مشهود (Tangible Asset) چیست؟

? دارایی هایی که شکل فیزیکی دارند، دارایی مشهود گفته می‌شوند. دارایی های مشهود شامل دارایی های ثابت نظیر ماشین‌آلات، ساختمان‌ها و زمین و دارایی های جاری همچون فهرست موجودی کالا می‌شود. نقطه مقابل دارایی مشهود، دارایی نامشهود است.

? دارایی های غیر فیزیکی، مثل حق ثبت اختراعات، علامات تجاری، کپی‌رایت، سرقفلی و شهرت برند، همه مثال‌هایی از دارایی های نامشهود هستند.

? برای مقاصد حسابداری مشخص، انواع مختلف دارایی ها با رفتارهای ویژه‌ای روبرو می‌شوند. مثلاً شرکت ها به‌جای اینکه کل هزینه های خرید یک دارایی را به سالی که در آن سال، دارایی خریداری‌شده اختصاص دهند، از پروسه‌ای به نام استهلاک برای تخصیص بخش‌هایی از هزینه های دارایی های مشهود با عمر مفید پیش‌بینی‌شده یک سال یا بیشتر به هر سال از عمر مفید استفاده می‌کنند.

? فرضاً یک دارایی امسال به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان خریداری می‌شود و خریدار پیش‌بینی می‌کند این دارایی ۵ سال عمر کند و در پایان پنج سال دارایی را به قیمت ۲۰ میلیون تومان بفروشد. در این صورت شرکت در صورت های مالی خود در سال اول دارایی را به قیمت ۱۰۰ میلیون تومان ثبت کرده و هر سال در دفاتر و صورت های مالی خود به اندازه ۲۰ میلیون تومان از ارزش دارایی کم کرده و به صورت هزینه استهلاک ثبت می‌کند. با این کار هزینه ناشی از به‌کارگیری این دارایی به صورت مساوی در ۵ سال شناسایی و در حساب ها منعکس می‌شود.

ارزش گذاری چیست؟ با مفهوم دقیق ارزشگذاری بیش‌تر آشنا شویم

ارزش گذاری (Valuation) به فرایند تعیین ارزش فعلی (Present value) یک دارایی، شرکت یا کسب و کار گفته می‌شود. ارزش فعلی دارایی یا شرکت می‌تواند بر اساس روش به کار گرفته شده، برابر با ارزش ذاتی (Intrinsic value) یا ارزش اقتصادی (Economic value) آن باشد. در یک کلام، ارزش گذاری برای پاسخ به این سوال است که «دارایی یا شرکت چقدر می‌ارزد؟».

ارزشگذاری یکی از مهم‌ترین ارکان علم مالی است، به همین دلیل روش‌های زیادی برای ارزش گذاری دارایی‌ها و شرکت‌ها در طول زمان به وجود آمده است.

برای ارزشگذاری دارایی‌ها باید پتانسیل کسب درآمد، هزینه‌ی صرف شده، ارزش بازار و موارد مشابه دیگر مربوط به آن دارایی را بررسی کرد. ارزش گذاری شرکت‌ها نیز معمولاً بر اساس معیارهایی مانند پتانسیل رشد و گسترش، مدت زمان فعالیت، توانمندی تیم مدیریت، میزان درآمد فعلی و آتی و … انجام می‌شود.

مفهوم ارزش گذاری

برخی مفاهیم – مثل مفهوم زمان – به دلیل استفاده‌ی روزمره و گاهی بیش از حد، معنای واقعی خود را از دست می‌دهند. در رابطه با عبارت ارزش گذاری نیز که به خصوص در ارتباط با استارتاپ‌ها به فراوانی استفاده می‌شود، قبل از آن که به جزییات روش‌های آن بپردازیم، بهتر است با مفهوم دقیق ارزش گذاری بیش‌تر آشنا شویم.

در علوم مختلف تعاریف زیادی برای مفهوم «ارزش» وجود دارد. اما هنگامی که در علوم مالی و اقتصادی از ارزش سخن می‌گوییم، منظور ارزش فعلی یک دارایی یا کسب و کار است. ارزش فعلی می‌تواند نشان دهنده‌ی ارزش ذاتی، ارزش اقتصادی، ارزش منصفانه (Fair value) یا ارزش بازار (Market value) باشد. هر یک از این عبارات در علوم مالی معنای دقیق خود را دارند:

  • ارزش ذاتی به معنای ارزش واقعی یک شرکت، با در نظر گرفتن ارزش تمام دارایی‌های مشهود و نامشهود آن است که از طریق تحلیل بنیادین (Fundamental analysis) به دست می‌آید.
  • ارزش اقتصادی حداکثر ارزش یا قیمتی است که خریداران یا سرمایه‌گذاران برای یک دارایی یا شرکت قائل می‌شوند و حاضر به پرداخت آن هستند.
  • ارزش منصفانه گاهی اوقات با عبارت ارزش بازار جایگزین می‌شود. این دو عبارت مفاهیم بسیار نزدیکی به هم دارند اما تفاوت‌هایی جزئی میان آن دو وجود دارد. ارزش منصفانه، قیمتی منطقی از دیدگاه فعالان بازار و مورد توافق فروشنده و خریدار است، به شرطی که هر دو طرف با تمایل و آگاهی کامل حاضر به معامله شده باشند.
  • ارزش بازار قیمتی است که در بازار بر اساس میزان عرضه و تقاضا تعیین می‌شود.

هنگامی که از ارزش گذاری سخن می‌گوییم، منظور ما دقیقاً کدام ارزش است؟ پاسخِ این سوال به عوامل زیادی بستگی دارد: به نوع دارایی یا شرکتی که ارزشگذاری می‌کنیم، به اطلاعات در دسترس، به روش استفاده شده برای ارزشگذاری و غیره. برای مثال برای ارزش گذاری شرکت‌های بورسی عموماً با استفاده از تحلیل بنیادین، ارزش فعلی تمام جریان‌های نقدی آینده شرکت را محاسبه کرده تا در نهایت ارزش ذاتی آن به دست آید.

ارزش ذاتی یک شرکت ممکن است با ارزش بازار یا ارزش منصفانه آن برابر نباشد. ارزش منصفانه‌ی بسیاری از دارایی‌های مالی، مانند سهام، توسط عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. اما چطور می‌توان ارزش منصفانه‌ی یک شرکت یا استارتاپ را به دست آورد؟ به دلیل آن که بازارِ مشخصی برای معامله‌ی شرکت‌ها وجود ندارد، باید از راه‌های دیگری ارزش منصفانه‌ی آن‌ها را محاسبه کرد. در اینجاست که مفهوم ارزش گذاری به عنوان راهی برای یافتن ارزش منصفانه‌ی یک کسب وکار مطرح می‌شود.

هدف از ارزشگذاری

هدف اصلیِ ارزش گذاری، تعیین ارزش فعلی یک شرکت یا استارتاپ است.

همانطور که گفتیم، ارزش فعلی شرکت می‌تواند برابر با ارزش ذاتی، ارزش اقتصادی، ارزش بازار یا ارزش منصفانه آن باشد. حال این سوال پیش می‌آید که تعیین ارزش فعلی یک کسب و کار چه کاربردی دارد؟

دلایل ارزش گذاری کسب و کارها

شرکت‌ها در مراحل مختلف فعالیت خود نیازمند ارزش گذاری دقیق هستند. برخی کسب و کارهای نوپا در ابتدای فعالیت خود برای جذب سرمایه و برخی شرکت‌های متوسط و بزرگ در هنگام ادغام و یا تملیک باید ارزشگذاری شوند. برخی از مهم‌ترین دلایل ارزش گذاری شرکت‌ها به شرح زیر است:

یافتن ارزش معامله

هنگامی که فرد یا نهادی قصد خرید شرکتی را داشته باشد، باید ارزش منصفانه یا همان ارزش معامله‌ی آن تعیین شود. ارزش معامله در واقع قیمتی است که هر دو طرف معامله بر سر آن توافق دارند. ارزش معامله‌ی شرکت می‌تواند کم‌تر یا بیش‌تر از ارزش ذاتی آن باشد که به کمک ارزش گذاری دقیق می‌توان آن را تعیین کرد.

جذب سرمایه

شرکت‌ها در زمان جذب سرمایه، برای تعیین سهم سرمایه‌گذار باید ارزش گذاری شوند. زیرا سهم سرمایه‌گذار بر اساس نسبت سرمایه‌ی وارد شده به شرکت تقسیم بر ارزش پس از جذب سرمایه شرکت تعیین می‌شود. برای مثال فرض کنید ارزش یک استارتاپ پیش از جذب سرمایه برابر با 8 میلیارد تومان باشد. در صورتی که یک سرمایه‌گذار به میزان 2 میلیارد تومان در استارتاپ سرمایه‌گذاری کند، ارزش پس از جذب سرمایه‌ی استارتاپ برابر با 10 میلیارد تومان خواهد شد. در نتیجه سرمایه‌گذار به نسبت سرمایه‌ای که به استارتاپ تزریق کرده (2 میلیارد تومان) تقسیم بر ارزش استارتاپ پس از جذب سرمایه (10 میلیارد تومان) صاحب 20% از سهام استارتاپ خواهد شد.

ادغام و تملیک

ادغام زمانی رخ می‌دهد که دو شرکت، به دلیل هم‌افزایی از منظر گسترش فعالیت‌ها، کاهش هزینه‌ها و دلایل دیگر به یک شرکت تبدیل شوند. تملیک به حالتی گفته می‌شود که یک شرکت، اکثر یا تمام سهام شرکت دیگری را خریداری کرده تا کنترل آن شرکت را بر عهده بگیرد. در زمان ادغام و تملیک شرکت‌ها، برای مشخص شدن ارزش معامله یا سهم دو طرف، لازم است شرکت‌ها ارزش گذاری شوند. گاهی اوقات در زمان ادغام و تملیک شرکت‌ها، طرفین برای پرداخت بهای معامله به جای پرداخت پول نقد از واگذاری سهام استفاده می‌کنند. در این حالت برای آن که بتوان ارزش دقیق سهم هر شرکت را حساب کرد، باید شرکت‌ها را ارزش گذاری کرد.

همکاری مشترک

در زمانی که دو یا چند شرکت با هدف هم‌افزایی برای به اشتراک گذاری منابع خود با هم توافق می‌کنند، ارزش گذاری شرکت‌ها پیش‌نیاز فرایند تعیین سهم و میزان مشارکت طرفین است.

چالش‌های موجود برای ارزش گذاری

ارزش گذاری فرایندی پیچیده و همراه با چالش ‌است. همان‌طور که گفتیم، هدف از ارزشگذاری یافتن ارزش ذاتی یک شرکت است. برای تعیین ارزش ذاتی یک شرکت نیازمند دانستن تمام اطلاعات مربوط به آن شرکت هستیم؛ از جریان‌های درآمدی فعلی و بالقوه، صورت‌های مالی و وضعیت فروش قبلی و پیش‌بینی شده گرفته تا اندازه بازار و سهم از بازار، ارزش برند، عملکرد مدیران و غیره. بنابراین بدیهی است که دسترسی به تمام این اطلاعات چندان آسان نباشد. می‌توان دو چالش اصلی برای ارزش گذاری کسب و کارها را در دو مورد زیر خلاصه کرد:

عدم دسترسی به اطلاعات شرکت‌ها

دسترسی به تمام اطلاعات یک شرکت، حتی در خصوص شرکت‌های بورسی که صورت‌های مالی آن‌ها به طور منظم در دسترس عموم قرار می‌گیرد، بسیار سخت است.

نبود اتفاق نظر بر سر انواع روش‌های ارزش گذاری

روش‌های متعددی برای ارزش گذاری شرکت‌ها وجود دارد. هر یک از این روش‌ها بر اساس میزان تناسب با نوع شرکت، میزان بلوغ و شرایط آن می‌تواند بکارگرفته شود. از طرفی به دلیل تفاوت‌های عمیق میان شرکت‌ها، بر سر روش‌های ارزش گذاری قابل بکارگیری اتفاق نظر وجود ندارد.

این دارایی مالی چیست؟ دو چالش اصلی موجب می‌شود که تحلیل‌گران دائماً به دنبال یافتن دقیق‌ترین تخمین از ارزش گذاری یک کسب و کار باشند. یکی از انواع کسب و کارهایی که نیازمند ارزشگذاری دقیق است، استارتاپ‌ها هستند. می‌توان گفت ارزش گذاری دقیق یک استارتاپ‌، جذب سرمایه را به یک معامله‌ی بُرد-بُرد، برای سرمایه‌گذاران و موسسان تبدیل می‌کند. در ادامه به اختصار به بررسی فرایند ارزش گذاری استارتاپ‌ها می‌پردازیم.

ارزش گذاری استارتاپ

موسسان یک استارتاپ پیش از جذب سرمایه باید با سرمایه‌گذار بر سر ارزش استارتاپ به توافق برسند. ارزش گذاری استارتاپ عاملی مهم برای تعیین میزان سهام سرمایه‌گذار و معیاری اساسی در چگونگی پیشبرد مذاکرات بین طرفین است. هنگامی که عبارت ارزش گذاری را برای استارتاپ‌ها به کار می‌بریم، منظور رقمی است که سرمایه‌گذاران و موسسان استارتاپ مذکرات خود را بر پایه‌ی آن انجام می‌دهند.

ارزش گذاری یک استارتاپ به هیچ وجه کار ساده‌ای نیست؛ به خصوص ارزش گذاری استارتاپ‌هایی که در مراحل اولیه فعالیت هستند.

به همین دلیل عموماً گفته می‌شود که ارزش گذاری استارتاپ بیش از آن که علم باشد، هنر است.

از دلایل دشواری ارزش گذاری استارتاپ‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • استارتاپ در مراحل اولیه اطلاعات تاریخی کم و غیرقابل اتکایی از عملکرد خود دارد.
  • استارتاپ به نسبت کسب و کارهای سنتی، دارایی‌های فیزیکی کم‌تری دارد.
  • استارتاپ، به خصوص در مراحل آغازین فعالیت، مدل کسب و کار مستحکمی ندارد.
  • ممکن است استارتاپ به درآمدزایی پایدار نرسیده باشد.

در مواردی که نمی‌توان به داده‌های موجود اکتفا کرد، برای ارزشگذاری استارتاپ باید فرضیات و احتمالات بسیاری را درباره آینده و پتانسیل موفقیت و رشد آن دخیل کرد. به همین سبب فرایند ارزش گذاری استارتاپ نسبت به کسب و کارهای سنتی پیچیده‌تر و دارای ظرافت‌های بیش‌تری خواهد بود.

روش‌های ارزش گذاری استارتاپ

مهم‌ترین عامل اثرگذار بر ارزش گذاری یک استارتاپ، پتانسیل رشد آن در آینده است. پتانسیل رشد یک استارتاپ تحت تأثیر ارزش پیشنهادی، حوزه فعالیت، اندازه بازار، سهم بازار، قدرت تیم و بسیاری عوامل دیگر است. برای ارزش گذاری استارتاپ‌ها روش‌های زیادی وجود دارد که برخی از مهم‌ترین روش‌ها شامل موارد زیر است:

روش‌های ارزش گذاری به ما کمک می‌کنند تا مقدار حدودی ارزش یک استارتاپ را تعیین کنیم تا مذاکرات با سرمایه‌گذار را در فرآیند جذب سرمایه بر اساس آن پیش ببریم. ارزشگذاری هر استارتاپ بسته به روش استفاده شده می‌تواند متفاوت باشد. برای مثال ممکن است ارزش یک استارتاپ با روش ارزشگذاری «جریان‌های نقد تنزیل شده» برابر با 10 میلیارد تومان و با روش ارزش گذاری «ضرایب» برابر با 5 میلیارد تومان به دست آید.

کدام ارزش گذاری دقیق‌تر است؟ جواب این سوال به فرضیات در نظر گرفته شده در هر روش وابسته است. بنابراین در نهایت، ارزشگذاری یک استارتاپ به صورت توافقی در جلسات مذاکره با سرمایه‌گذار مشخص می‌شود.

دارایی مالی چیست؟

عصر بازار

عصر خودرو

تفاوت دارایی‌ های مالی و واقعی در چیست

عصر بازار- انواع نیازهای انسان سبب شده است تا در جوامع مختلف، مردم محل هایی را به نام بازار ایجاد نمایند. بازار مکانی عمومی است که در آن خریداران و فروشندگان معاملات خود را مستقیماً یا ازطریق واسطه‌ها انجام می دهند. امروزه، بازارها دیگر صرفا به یک مکان خاص محدود نمی‌شوند و می‌توانند در قالب یک شبکه ارتباطی مثل اینترنت تشکیل شوند .

تفاوت دارایی‌ های مالی و واقعی در چیست

به گزارش پایگاه خبری «عصر بازار» به نقل از سنا ، در بازارها دارایی‌ های مختلفی مورد خرید و فروش قرار می‌ گیرد. در یک طبقه‌بندی کلی، دو نوع دارایی عمده وجود دارد .دارایـی مالی و دارایی واقعی. برای درک بهتر مفهوم بورس، بهتر است ابتدا درباره این دو نوع دارایی توضیح دهیـم.

منظور از دارایی های فیزیکی یا دارایی‌های واقعی، همان طور که از نام آن برمی‌آید، دارایی‌هایی هستند که جنبه فیزیکی دارند، مثلا خودرو، املاک و مستغلات، لوازم منزل، طلا و.. دارایی‌های فیزیکی هستند اما دارایی‌های مالـی که به آنها دارایی‌های کاغذی هم گفته می‌شود، دارایی‌هایی هستندکه ارزش آنها به پشتوانه یک دارایی‌ دیگـر تعیین می‌شود.

به عنوان مثال، دارنده سهام یک شرکت، به نسبت سهام خود در دارایی‌ها و منافع شرکت مذکور سهیم می‌شود یا دارنده اوراق مشارکت، به واسطه مشارکت در پروژه‌ای که اوراق مذکور برای تأمین مالی آن پروژه منتشر شده، سود به دست می ‌آورد.

به نظر شما در بورس کدام نوع از این دارای‌ها مورد معامله قرار می‌گیرد؟ بورس‌ به عنوان یک بازار، محلی است که انواع دارایی‌ها، اعم از دارایی‌های مالی و یا واقعی در آنجا خرید و فروش می‌شود. به بورسی که در آن دارایی‌های مالی یا اصطلاحا دارایی ‌های کاغذی خرید و فروش می‌شود، بورس اوراق بهادار و به بورسی که در آن دارایی‌های واقعی یا کالاهای فیزیکی خرید و فروش می‌شود، بورس کالا می‌گوییم.

نوع دیگری از بورس به اسم بورس ارز هم وجود دارد که در آنجا، پول رایـج کشورها خرید و فروش می‌شود.

توجه داشته باشید که ما دارایی مالی چیست؟ در این مجموعه برنامه‌ها، بیشتر به معرفی بورس اوراق بهادار یا اصطلاحـا بازار سهام و نحوه سرمایه‌گذاری در این بازار می‌پردازیـم و از معرفی تفصیلی بورس کالا یا بورس ارز صرف نظر می‌کنیم؛ چون بخش عمده خریداران و فروشندگان بورس کالا را اشخاص حقوقی، اعم از شرکت‌ها و سازمان‌ها با رقم‌های معاملاتی بالا تشکیل می‌دهند و بنابراین، موضوعات آن دامنه محدودتری از مخاطبان را در بر می‌گیرد و بورس ارز نیز هنوز در کشور ما راه‌اندازی نشده است.

این در حالی است که بخش زیادی از خریداران و فروشندگان سهام یا اصطلاحا سرمایه‌گذاران در بورس اوراق بهادار، اشخاص حقیقی‌ هستند که بعضا حتی با مبالـغ کم و پس‌اندازهای مازاد خود، ازطریق خرید سهام شرکت‌ها یا سایر اوراق بهاداری که در بورس خرید و فروش می‌شود، در این بازار سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

جالب است بدانید در حال حاضر، بیش از 9 میلیون نفر در بورس کد سهامداری دارند که این موضـوع، نشان‌دهنـده فراگیـر بودن بورس اوراق بهـادار است.

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) و نقدینگی (Liquidity) چیست؟

دارایی نقدپذیر (Liquid Asset) و نقدینگی (Liquidity) چیست؟

یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های سرمایه‌گذاران این است که آیا پس از خرید یک دارایی جدید، می‌توان پس از مدتی آن را به‌راحتی در بازار فروخت و به پول نقد تبدیل کرد یا نه. این پرسش، جواب دقیق و مشخصی ندارد؛ اما می‌توان با درنظرگرفتن عوامل مختلف تا حدودی به آن پاسخ داد.

برخی از دارایی‌هایی که ما با آن سروکار داریم بازار چندان مناسبی ندارند. برای مثال با آنکه اشیای قدیمی و به‌اصطلاح آنتیک بسیار ارزشمند هستند؛ اما فروش آنها در بازار کار دشواری است. املاک و مستغلات هم ماهیتی مشابه دارند و ممکن است مدت‌زمان زیادی طول بکشد تا خانه‌ای را بفروشیم.

در حقیقت خرید دارایی‌هایی که ارزش بالایی دارند اما نقدپذیری آنها پایین است، یک حرکت پُرریسک‌ محسوب می‌شود؛ چراکه این احتمال وجود دارد زمانی که شما به پول نقد نیاز داشته باشید امکان فروش سریع دارایی‌تان به‌‌دلیل نبود مشتری مقدور نباشد یا اینکه در نهایت مجبور شوید آن را با قیمت بسیار کمتر از ارزش واقعی‌اش بفروشید.

به بیان ساده، خرید کالای نقدپذیر یا دارایی‌ای که مشتری دست‌به‌نقد همواره برای آن وجود دارد شاخص‌ مهمی است و باید آن را در نظر داشته باشید. در این مقاله قصد داریم شما را با دو مفهوم دارایی نقدپذیر و نقدینگی آشنا کنیم و در ادامه به برخی ویژگی‌ها، عوامل مؤثر، نحوه محاسبه و اهمیت آنها نگاهی داشته باشیم. پس تا انتهای این مطلب ما را همراهی کنید.

دارایی نقدپذیر چیست؟

دارایی نقدپذیر یا نقدشونده (Liquid Asset) که در برخی مقالات اقتصادی از آن با عنوان دارایی سیال هم نام برده شده است به اموال یا داشته‌هایی گفته می‌شود که از سهولت بالایی برای خرید‌و‌فروش برخوردار هستند و می‌توان آنها را به‌آسانی به وجه نقد تبدیل کرد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دارایی نقدپذیر انتقال آسان مالکیت آن است. برای مثال دلار، یورو یا سکهٔ طلا نیازی به مراحل دارایی مالی چیست؟ قانونی برای واگذاری مالکیت‌ ندارند و می‌توان به‌آسانی آنها را به پول رایج تبدیل کرد.

علاوه بر این دارایی‌های نقدپذیر ویژگی‌های دیگری هم دارند که عبارت‌اند از:

در این میان دارایی‌های گوناگونی وجود دارند که به‌طور ذاتی همواره نقدپذیر هستند و اغلب سرمایه‌گذاران بزرگ در سبد سرمایه خود همیشه از این دسته دارایی‌ها استفاده می‌کنند. طلا، ارزهای معتبر خارجی، سهام، اوراق قرضه و صندوق‌های قابل معامله در بورس (ETFs) از جمله دارایی‌های با نقدپذیری بالا هستند. البته نباید فراموش کرد که میزان نقدپذیری برخی از این کالاها ممکن است با توجه به شرایط اقتصادی هر کشور متفاوت باشد.

به‌طور کلی پول نقدپذیرترین دارایی در جهان است.

در سوی دیگر ما با برخی کالاها سروکار داریم که از نظر نقدپذیری متفاوت هستند و فرایند خریدوفروش و تبدیل آنها به پول چندان آسان نیست.

دارایی غیرسیال یا نقدناپذیر چیست؟

دارایی نقدناپذیر (Illiquid Asset) که از آن با تعابیر دیرنقدپذیر یا غیرسیال هم یاد می‌شود به دسته‌ای از دارایی‌ها می‌گویند که امکان تبدیل آنها به پول نقد، کم یا حتی در برخی موارد غیرممکن است. دارایی نقدناپذیر را می‌توان نقطه مقابل دارایی نقدپذیر دانست؛ دارایی‌‌هایی که با وجود ارزش بالا، مشتریان اندکی دارند.

برای مثال فرض کنید شما یک نقاشی از ژان میشل باسکیت (Jean Michel Basquiat) را در اختیار دارید که بیش از ۱۰۰میلیون دلار ارزش دارد. با آنکه این اثر هنری بسیار گران‌بهاست، با توجه به قیمت‌گذاری و مشتریانی که برای خرید آن وجود دارند یک دارایی نقدناپذیر تلقی می‌شود.

باید به این نکته توجه کرد که عبارت نقدناپذیر به‌معنای غیرقابل نقد‌شدن نیست بلکه به این معناست که باید زمان زیادی منتظر ماند تا چنین دارایی‌‌ای به پول تبدیل شود.

موضوع نقدناپذیری تنها گریبان‌گیر افراد یا سرمایه‌گذاران نیست، بلکه شرکت‌های بزرگ هم با شکلی متفاوت با این مسئله درگیر هستند. بسیاری از شرکت‌ها در زمان تنظیم ترازنامه‌های مالی و مشخص‌کردن بدهی‌ها و معوقات باید نقدپذیری دارایی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های خود را مشخص کنند.

از آنجا که دارایی‌های نقدناپذیر اغلب ریسک و نوسانات زیادی دارند، سرمایه‌گذاران باتجربه‌، درصد بسیاری کمی از سبد مالی خود را به این دارایی‌ها اختصاص می‌دهند. خانه و مستغلات، آثار هنری، اجناس قدیمی و آنتیک، ماشین، اقلام کلکسیونی همگی از دارایی‌های نقدناپذیر هستند.

بازار نقدی یا سیال چیست؟

اصطلاح پرکاربرد دیگری در این میان وجود دارد که بد نیست پیش از آنکه دربارهٔ نقدینگی توضیح دهیم، به آن اشاره‌ای داشته باشیم. عبارت بازار سیال یا نقدی (Liquid Market) که با نام‌های دیگری مانند بازار لیکویید یا شناور هم شناخته می‌شود، به بازاری گفته می‌شود که خریداران و فروشندگان زیادی در آن فعالیت می‌کنند. در این بازار علاوه بر قیمت منصفانه، خریداران و فروشندگان هزینه‌ کمتری بابت نقل‌وانتقالات پرداخت می‌کنند.

دلیل حضور خریداران و فروشندگان متعدد در این بازار علاوه بر قیمت‌های مناسب و منصفانه، نوسانات اندکی است که این دست از بازارها دارند.

نقدینگی چیست؟

نقدینگی (Liquidity) عبارتی است که بسیار آن را شنیده‌ایم. این واژه پرکاربرد، یک ویژگی و صفت مهم برای کالاها و دارایی‌ها محسوب می‌شود. به‌طوری که می‌توان گفت تعریف یک دارایی نقدپذیر یا نقدناپذیر به‌نوعی وابسته به این پارامتر است.

در اقتصاد تعاریف گوناگونی برای نقدینگی وجود دارد؛ برخی نقدینگی را به‌عنوان معیاری برای توانایی فروش سریع یک دارایی به‌ قیمت بازار می‌دانند؛ اما عده‌ای دیگر پول در گردش را نقدینگی تلقی می‌کنند، بعضی از اقتصاددانان هم به دارایی‌های نقدی و مجموع پول و شِبه‌پول به‌عنوان نقدینگی اشاره می‌کنند. شاید ساده‌ترین تعریف از نقدینگی همان پول نقد باشد.

دارایی نقدپذیر و نقدینگی چیست؟

اگر بخواهیم این مفهوم ساده را کمی علمی‌تر توضیح دهیم، نقدینگی را می‌توان داشتن مقدار قابل‌ملاحظه‎‌‌ای دارایی با نقدپذیری بالا توصیف کرد و از آنجا که پول نقدپذیرترین دارایی ممکن است؛ بنابراین نقدینگی و پول را می‌توان معادل هم دانست.

در بازارهای مرسوم و سنتی دو سطح کلی برای نقدینگی داریم:

  • نقدینگی بازار (Market Liquidity): به‌میزان سهولت خرید و فروش کالا یا دارایی با قیمتی منصفانه و عادلانه گفته می‌شود. به‌عبارت دیگر نقدینگی یک بازار به سرعت و نقدشوندگی آن دارایی وابسته است. در هر بازار زمانی که شکاف یا اختلاف قیمت میان فروشنده و خریدار (Bid-Ask Spread) کمتر باشد و اعداد و ارقام دلخواه این دو سمت معامله به هم نزدیک‌تر باشد با نقدینگیِ بازارِ بهتری مواجه هستیم.
  • نقدینگی حسابدارییاترازنامه‌ای (Accounting liquidity): معیاری برای سنجش توانایی پرداخت بدهی‌ها در زمان سررسید است. این میزان معمولاً به صورت نسبت یا درصد بیان می شود. اغلب سرمایه‌گذاران با نگاه به میزان بدهی‌ها، وجوه نقد، تعهدات مالی و کالاهای موجود یک شرکت اقدام به سرمایه‌گذاری در آن می‌کنند؛ بنابراین موضوع نقدینگی حسابداری یکی از مؤلفه‌های مهم در جذب سرمایه، اعتماد کاربران و تنظیم ترازنامه‌های مالی است.

البته در بازار ارزهای دیجیتال دسته‌بندی دیگری نیز با عنوان نقدینگی صرافی (Exchange Liquidity) وجود دارد که تابعی از مِیکرها، تِیکرها (Maker & Taker) و جفت‌ارزهای فهرست‌‌شده در صرافی‌هاست. به‌عبارت دیگر نقدینگی در هر صرافی را می‌توان از مبادلاتی که در آن انجام می‌شود و جفت‌ارزهایی که پشتیبانی می‌شود، برآورد کرد.

محاسبه نقدینگی

همان‌ طور که اشاره کردیم یکی از مسائل اساسی شرکت‌ها موضوع نقدینگی و محاسبه آن است. از آنجا که شرکت‌ها برای آنکه توانایی پرداخت بدهی‌ها، معوقات و تعهدات خود را بررسی کنند از رابطه‌ای به نام نسبت نقدینگی (Liquidity Ratio) استفاده می‌کنند. نسبت نقدینگی به سه شیوهٔ مختلف محاسبه می‌شود که عبارت است از:

نسبت جاری (Current ratio): در این مدل که ساده‌ترین روش برای محاسبه نقدینگی است، میزان بدهی‌های جاری را بر دارایی‌های جاری تقسیم کرده و عدد به‌‌دست‌آمده میزان نقدینگی را مشخص می‌کند.

منظور از بدهی جاری، بدهی‌هایی است که موعد پرداخت آن کمتر از یک سال بوده و دارایی‌های جاری هم به‌معنای دارایی‌هایی است که می‌توان در کمتر از یک سال آنها را به پول نقد تبدیل کرد.

به‌طور کلی اعداد به‌‌دست‌آمده از نسبت جاری که ۱ یا بالاتر از آن باشد، نشان‌دهنده وضعیت مناسب یک شرکت است.

نسبت آنی (Quick ratio): در این مدلِ نقدینگی، مقدار عددی دارایی‌های فعلی از دارایی‌های جاری کسر می‌شود و عدد حاصل بر بدهی‌های فعلی تقسیم می‌شود.

نسبت پول نقد (Cash ratio): در این نسبت هم مجموع پول‌های نقد به‌علاوه سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده بر بدهی‌های جاری تقسیم می‌شود.

از آنجا که محور مطالب ما در این مقاله محاسبه نقدینگی و کاربردهای این نسبت‌ها نیست، با اشاره‌ای کوتاه به این موضوع به‌سراغ بازار ارزهای دیجیتال و عوامل مؤثر بر نقدینگی آن می‌رویم.

عوامل مؤثر بر دارایی مالی چیست؟ نقدینگی ارزهای دیجیتال

حجم معاملات

یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار و تعیین‌کننده نقدینگی یک ارز دیجیتال، حجم مبادلات است. منظور از حجم در اینجا به‌معنای تعداد ارزهای دیجیتالی است که طی ۲۴ ساعت گذشته در یک پلتفرم مشخص خرید‌وفروش شده باشند.

به‌عبارت ساده حجم بالای تبادلات به‌معنای خریداران و فروشندگان بیشتر است و این حجم بیشتر به‌معنای نقدینگی بالاتر است. برای آنکه از حجم بالای معاملات برخی از ارزهای دیجیتال و نقدینگی آنها اطمینان پیدا کنید، بهتر است حجم مبادلات آنها را در چند صرافی بزرگ و معتبر بررسی کنید.

پلتفرم معاملات

صرافی‌های ارز دیجیتال بازار خرید‌و‌فروش این دارایی‌ها را در اختیار دارند؛ بنابراین صرافی‌هایی که بتوانند امکانات و امنیت بالاتری را ارائه کنند موجب جذب بیشتر معامله‌گران می‌شوند. همین موضوع در نهایت منتهی به سودآوری بیشتر و جذب نقدینگی می‌شود. صرافی‌هایی بزرگ‌تر به‌‌دلیل کاربران بیشتر و استفاده از جفت‌ارزهای مختلف از نقدینگی بالاتری برخوردار هستند.

پذیرش

عامل اصلی موفقیت یک ارز دیجیتال به محبوبیت و پذیرش آن گره‌ خورده است. برای آنکه ارز دیجیتالی با نقدینگی بالا داشته باشیم، باید مجموعه بزرگی از افراد از این دارایی برای انجام تراکنش‌های خود استفاده کنند.

به‌طور مثال ارزهای دیجیتالی مانند بیت کوین و اتریوم به‌‌دلیل محبوبیت و کارایی بیشتر از پذیرش بالاتری برخوردار هستند. در مقابل می‌توان به پروژه‌های جدیدی اشاره کرد که به‌‌دلیل اندک‌بودن محبوبیت و سطح پذیرش آن‌ها نقدینگی پایینی دارند.

بنابراین پذیرش یک ارز دیجیتال جدید توسط مردم و نهادها، موضوعی مهم و حیاتی به‌شمار می‌رود؛ پذیرش بیشتر یک ارز دیجیتال را می‌توان با نقدینگی بیشتر برابر دانست.

قانون‌گذاری

قوانین و مقررات حاکم بر ارزهای دیجیتال می‌تواند تأثیر مستقیمی بر نقدینگی این دارایی‌ها بگذارد. برخی از کشورها به‌شکل گسترده‌ای استفاده و تبادلات مبتنی بر ارزهای دیجیتال را غیرقانونی اعلام کرده‌اند. از آنجا که کاربران در چنین شرایطی نمی‌توانند به‌آسانی دارایی‌های دیجیتال خود را با دیگران مبادله کنند؛ بنابراین ‌بسیاری از صرافی‌ها و کاربران نمی‌توانند در چنین فضایی فعالیت کنند. با کاهش معاملات خرید‌و‌فروش و کم‌فروغ‌بودن بازار، نقدینگی هم روندی نزولی پیدا می‌کند.

هرچقدر قوانین محدود‌کننده کمتر باشد، به‌ همان نسبت میزان نقدینگی ارزهای دیجیتال بیشتر خواهد بود.

چرا نقدینگی اهمیت دارد؟

وجود نقدینگی بالا و قیمت‌های منصفانه بهترین شرایط را برای یک معامله‌گر ارزهای دیجیتال رقم می‌زنند. در بازاری با نقدینگی بالا فروشندگان می‌توانند داشته‌های خود را به‌ قیمت مناسب بفروشند و خریداران هم با قیمت‌هایی معقول می‌توانند آنچه را که می‌خواهند به‌ دست آورند.

در چنین بازاری معامله‌گران ارزهای دیجیتال می‌توانند به‌آسانی و به‌سرعت خریدار یا فروشنده مناسب را پیداکرده و معاملات خود را نهایی کنند. نقدینگی بالا در ارزهای دیجیتال باعث می‌شود قیمت تا حد قابل‌ملاحظه‌ای پایدار بماند و درگیر نوسانات شدید نشود. در سوی دیگر اگر بازار نقدینگی اندکی داشته باشد، شاهد بازاری نوسانی و پرریسک خواهیم بود.

بنابراین بازاری با نقدینگی بالا ثبات بیشتری به‌همراه دارد از سوی دیگر چنین شرایطی موجب می‌شود تا احتمال دست‌کاری و تغییر در قیمت‌ها نیز به‌حداقل برسد. اگر عده‌ای بخواهند با خرید یا فروش انبوه یک ارز دیجیتال قیمت را دست‌خوش تغییر کنند، چنین کاری در یک بازار با نقدینگی بالا تقریباً ناممکن خواهد بود.

از آنجا که یکی از پایه‌های پیش‌بینی بازار استفاده از تحلیل تکنیکال است و این موضوع با بررسی قیمت‌ در گذشته شکل می‌گیرد، در بازاری که به‌دلیل نقدینگی پایین دائماً در تلاطم باشد، نمی‌توان از شاخصی مانند تحلیل تکنیکال استفاده کرد.

استخر نقدینگی چیست؟

دنیای ارزهای دیجیتال هرروز شاهد توسعه و پیشرفت‌های چشم‌گیر است. هم‌زمان با افزایش حجم مبادلات و تنوع دارایی‌های موجود در بازار، نیاز به توسعه راه‌حل‌های جدید برای رفع خواسته‌ها و نیازهای موجود حس می‌شود. یکی از مفاهیم مهمی که توانست در این بازار غیرمتمرکز انقلابی ایجاد کند، امور مالی غیرمتمرکز یا دیفای (DeFi) است.

این مفهوم حجم مبادلات ارزهای دیجیتال را به‌شدت افزایش داد، تا جایی که نیاز به وجود یک منبع تأمین نقدینگی در بازار برای افزایش سرعت مبادلات حس می‌شد. ازاین‌رو استخر نقدینگی (Liquidity Pool) شکل گرفت.

استخر نقدینگی به منبعی از توکن‌های مختلف گفته می‌شود که در صرافی‌های غیرمتمرکز توسط قرارداد‌های هوشمند (Smart Contract) قفل‌ شده و هدف آن رفع مشکلاتی است که به‌دلیل کمبود نقدینگی وجود دارد.

وجود استخرهای تأمین نقدینگی برای تداوم فعالیت بسیاری از صرافی‌های غیرمتمرکز مانند یونی سواپ (Uniswap) ضروری است. شاید بتوان گفت استخر نقدینگی هسته اصلی صرافی‌های غیرمتمرکز را تشکیل می‌دهد. از این استخرها برای تسهیل فرایند انجام سریع‌تر معاملات و وام‌دهی‌ها استفاده می‌شود.

سرمایه‌گذاران می‌توانند بخشی از دارایی‌های خود را در این استخرها وارد کنند و نقدینگی موردنیاز برای انجام معاملات را با این روش تأمین کنند. پس از انجام تراکنش‌ها، مبلغی به‌عنوان کارمزد از طرفین معامله اخذ می‌شود که بخشی از آن جهت پاداش به تأمین‌کنندگان تعلق می‌گیرد. پیدایش استخرهای نقدینگی موجب افزایش تعداد معاملات در بازار ارزهای دیجیتال شده‌ است.

جمع‌بندی

قابلیت «نقدپذیری» ویژگی مهمی است که باید به آن توجه داشت؛ زیرا این شاخص تعیین‌کننده میزان رونق و سلامت بازار است. به‌طور کلی در صورتی که نقدپذیری یک دارایی بالا باشد، سرمایه‌گذار می‌تواند در مدت‌زمان کوتاهی دارایی خود را به‌ پول تبدیل کند.

در طرف مقابل ممکن است یک کالا نقد‌پذیری اندکی داشته باشد. در این حالت تبدیل آن به پول با مشکلات متعددی از جمله نبود خریدار مناسب همراه خواهد بود؛ بنابراین برای یافتن یک خریدار و تبدیل چنین سرمایه‌ای به وجه نقد باید از قیمت منصفانه آن کاسته شود.

در زمان خرید یک کالا یا ارز دیجیتال حتماً به نقدپذیری و نقدینگی آن در بازارهای مختلف دقت کنید. توجه داشته باشید حجم معاملات یک کالا ممکن است تقلبی یا دست‌کاری شده باشد؛ اما نقدینگی را نمی‌توان جعل کرد.

تعریف صورت های مالی و هدف از تهیه آنها

تعریف صورت های مالی و هدف از تهیه آنها

شرکت های حاضر در بورس موظف اند صورت مالی فعالیت های خودشان را ارائه دهند تا کلیه ذینفعان ( سهامداران و سرمایه گذاران و . ) در خصوص وضعیت مالی و نحوه فعالیت شرکت مطلع باشند. در ادامه باختصار تعریفی از صورت های مالی و انواع آن و نیز توضیحاتی درباره هدف از تهیه این گونه صورت های مالی ارائه می شود.

صورت های مالی چیست ؟

نتیجه فعالیت یک شرکت در یک دوره زمانی خاص در گزارش هایی ارائه می شود که به آنها "صورت های مالی " گفته می شود. این گزارش ها دارای چارچوب و شکل خاصی می باشند که برای تهیه آن ها باید اصول حسابداری و استانداردهای مربوطه رعایت شود تا دقیق ترین و جامع ترین گزارشات درباره وضعیت و فعالیت شرکت ارائه گردد.

هدف از تهیه صورت های مالی یا گزارش های مالی :

انعکاس اطلاعات به صورت خلاصه و طبقه بندی شده درباره وضعیت، عملکرد و انعطاف پذیری مالی واحد تجاری، به گونه ای که ذینفعان بتوانند از آن برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی خود ( به منظور پیش بینی، مقایسه و ارزیابی مبلغ یا زمان، عدم قطعی نبودن جریان های نقدی احتمالی )، استفاده کنند.

انواع صورت های مالی :

1- ترازنامه
2- صورتحساب سود و زیان انباشته
3- صورت حساب گردش سود و زیان جامع
4- صورت گردش وجوه نقد
5- صورت مالی میان دوره ای
6- صورت سرمایه

شماره های 1 الی 4 مهمترین صورت های مالی هستند که به آنها " صورت های مالی اساسی " اطلاق می شود.

۱- ترازنامه :

ترازنامه وضعیت مالی یک واحد تجاری را در یک زمان مشخص نشان می دهد. در بخش های مختلف ترازنامه سه گروه دارایی ، بدهی و سرمایه ( عناصر ترازنامه ) مشخص می گردد. ترازنامه به زبان ساده مشخص می نماید که یک واحد تجاری چه میزان دارایی ، بدهی و سرمایه دارد.

۲- صورت سود و زیان :

صورت سود و زیان، نتیجه فعالیت یک واحد تجاری را با نمایش میزان درآمد و هزینه و سود یا زیان در یک دوره مشخص زمانی، نمایش می دهد.

۳- صورت سود و زیان جامع :

گزارشی که کلیه تغیرات افزایشی یا کاهشی ناشی از درآمدها یا هزینه ها اعم از تحقق یافته و یا تحقق نیافته را طی دوره مالی نشان دهد " صورت سود و زیان جامع " نامیده می شود.

۴- صورت جریان وجوه نقد :

صورت جریان وجوه نقد گزارشی است که تغییرات در وجه نقد یک واحد تجاری را که ناشی از فعالیت های عملیاتی، سرمایه گذاری و تامین مالی در یک دوره زمانی مشخص است، نمایش می دهد.

برخی از زمینه های تجزیه و تحلیل صورت های مالی :

بررسی نسبت های نقدینگی، ارزیابی و بررسی میزان توان مالی شرکت در بازپرداخت بدهی های کوتاه مدت و بازپرداخت تسهیلات مالی دریافتی.
بررسی استفاده بهینه از دارایی های ثابت و منابع سرمایه ای.
بررسی وضعیت ساختار سرمایه و ساختار منابع انسانی.
ارزیابی پروژه ها و طرح های در دست اجرا.
بررسی توان و قدرت واحد تجاری در جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قدیم.
تجزیه تحلیل اقلام هزینه و بهای تمام شده کالای ساخته شده و فروش رفته.
بررسی نسبت های عملیات از جمله گردش کالا و تولید به طوری که بتوان فرآیند را از هنگام تامین مواد اولیه، تولید و مدت انتظار برای توزیع و فروش و نهایتا دوره نقد شوندگی آن را بررسی و تحلیل نمود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.