کارگاه تخصصی "انتخاب سهام و استراتژیهای معاملاتی در بازار صعودی"
"کارگاه تخصصی "انتخاب سهام و استراتژیهای معاملاتی در بازار صعودی"" در تاریخ چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۳۰ به پایان رسیده است.
توضیحات
اگر تجربهی معاملهگری و تحلیل در بازار سهام را داشته باشید، به خوبی میدانید که یکی از دغدغههای اصلی معاملهگران، انتخاب سهم پرپتانسیل و مستعد جهت رشد میباشد؛ این موضوع زمانی که بازار شکل صعودی و به اصطلاح گاوی به خود میگیرد و معاملهگر دارای پول نقد میباشد، اهمیت دوچندان پیدا میکند، زیرا از طرفی نقد نگه داشتن پول یعنی بازماندن از رشد و سود و از طرف دیگر انتخاب سهم نادرست یعنی تحمیل ضررهای گاها زیاد.
از این رو داشتن استراتژی درست و کارا برای انتخاب سهم جدید و نیز زود خارج نشدن از سهمهایی که همچنان مستعد رشد و سود سازی هستند، امری لازم و بدیهیست.
در این کارگاه قصد داریم با ارائهی توضیحاتی و ابزارهایی در خصوص ویژگیهای بازار گاوی، شیوههای انتخاب سهام پرپتانسیل جهت خرید و نیز 2 استراتژی جهت بهرهمندی حداکثری از سهامهای پیشتر خریداری شده، شما را در دستیابی به معاملاتی کم ریسک و پر بازده یاری رسانیم.
استراتژیهای رقابتی
استراتژیهای رقابتی شامل هدفگذاری بلندمدت و فراکیر به همراه راهکارهایی مدون برای دستیابی به این هدفها در بازار هستند. هر کسبوکاری برای رقابتپذیری و بهبود سهم بازار خود در عرصه رقابت در بازار باید استراتژی مشخصی در این زمینه داشته باشد.
استراتژیهای رقابتی براساس دیدگاه پورتر به سه دسته تمایز، رهبری هزینه و تمرکز قابل دستهبندی است. از دیدگاه مایلز و اسنو نیز انواع استراتژیهای رقابتی شامل استراتژیهای مدافعان، تحلیلگران و پیشگامان میباشد. آنچه اهمیت بسیاری دارد آن است که کسبوکارها به عنوان رهبر یا پیرو بازار باید استراتژی رقابتی مناسبی را انتخاب کنند. در این مقاله به تشریح انواع استراتژیهای رقابتی پرداخته شده است.
استراتژیهای رقابتی از دیدگاه پورتر
از دیدگاه مایکل پورتر انواع استراتژیهای رقابتی در سه دسته قابل بررسی است که به استراتژیهای عمومی پورتر موسوم هستند. گاهی شرکتها به دلیل شرایط ویژهای که دارند میتوانند قیمت تمام شده کمتری از دیگران داشته باشند و به همین دلیل دارای توان رقابتی در زمینه آمیخته بازاریابی قیمت هستند. مانند شرکتهایی که با منابع ارزانتر، نیروی انسانی مناسبتر و استفاده از ظرفیت تولیدی بیشتر، دارای هزینه تمام شده مطلوبتری نسبت به رقبا هستند. همین عامل توان رقابتی آنان در صحنه بازار میشود و در واقع آنان تعیین کننده قیمت در بازار نیز خواهند بود. استراتژیهای عمومی پورتر عبارتند از:
- استراتژی تمایز
- استراتژی رهبری هزینه
- استراتژی تمرکز
در مواردی نیز ممکن است مهمترین توان رقابتی شرکتها ناشی از متمایز بودن هر یک از عناصر آمیخته بازاریابی باشد، مانند متمایز بودن نوع رنگ، بسته بندی، ظاهر ومدل، خدمات پس از فروش، قیمتها وشیوه دریافت آن، کانالهای توزیع و نوع تبلیغات. همین عوامل باعث جذب و جلب انواع مشتریان بازار میشود وسهم بازار شرکت را نسبت به رقبا تقویت میکند. سومین استراتژی رقابت را میتوان در نوع انتخاب بازارها جستجو کرد که آن را بازار هدف مینامند، یعنی انتخاب گوشه یا بخشی از یک بازار ونفوذ عمیق در آن به گونهای که رقبا نتوانند یا نخواهند به مقابله با آن بپردازند.
روشهای رقابتی
شرکتها را میتوان به دو گروه رهبر و دنباله رو تقسیم کرد. رهبران آنهایی هستند که بیش از ۵۰ % سهم بازار محصول را در اختیار دارند و دنباله روها آنهائی هستندکه سهم بازار نا چیزی دارند. اکنون به شرح روشهای رقابتی این دو گروه میپردازیم:
استراتژیهای حمله به رقبا
استراتژی رقابتی رهبران بازار
فیلیپ کاتلر دو استراتژی اصلی همراه چند استراتژی فرعی برای رهبران بازار مطرح میسازد:
۱- بسط و گسترش کل بازار شامل استراتژیهای:
- استفاده کنندگان جدید: جلب کسانی که تا کنون از محصولات شرکت استفاده نکرده اند.
- کاربردهای جدید: یافتن مصارف جدید برای محصول.
- استفاده بیشتر: تشویق مصرفکنندگان فعلی به خرید و مصرف بیشتر.
۲- دفاع از سهم بازار شامل استراتژیهای:
- دفاع از موضع و موقعیت: تقویت موضع و موقعیت محصول به گونهای که رقبا از مقابله و رقابت باز دارد.
- دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم): حمله به رقیب پیش از آنکه در بازار جا بیفتد.
- دفاع بر اساس حمله متقابل
در شرایطی که رقیب در صدد است تا محصولی مشابه با محصول شرکت به بازار عرضه کند و با شرکت به رقابت بپردازد. میتوان از هجوم و حمله متقابل برای دفاع استفاده کرد، یعنی حمله به قلمرو بازار کنونی رقیب با عرضه محصولاتی نزدیک به آنچه او عرضه میکند که در نتیجه باعث میشود تا رقیب به جای معرفی محصول جدید، به محصولات موجود خود بپردازد.
استراتژی رقابتی شرکتهای دنباله رو بازار
این گروه بشدت در جستجوی دریافت بیشترین سهم از بازار هستند. بنابراین شرایط رقابتی فشردهای در بازار ایجاد میکنند. کاتلر از گروهی به نام (( چالشگران بازار )) نام میبرد که هدف مشخص آنها افزایش سهم بازار است. او در این راستا به تاکتیکهای نظامی مورد استفاده این گروه اشاره میکند. مانند جنگ قیمتها، حملههای بدون ساختار و برنامه و برخوردهای مستقیم و رودررو.
انواع تاکتیکهایی که برای حمله به رقبا مورد استفاده قرار میگیرد عبارتند از:
حمله از مقابل
این تاکتیک مبتنی بر حمله به نقاط قوت رقیب به جای نقاط ضعف او به طور مستقیم و استراتژیهای انتخاب سهم از روبروست. اگر چه برای انجام این تاکتیک باید از منابع بسیاری استفاده کرد. در صورت موفقیت و پیروزی سودهای کلانی به دست خواهد آمد. پیامد این تاکتیک بستگی به این دارد که رقیب تا چه اندازه حوصله و قدرت مقاومت و مقابله داشته باشد. شرکت مایکروسافت از این استراتژی استفاده میکند.
حمله از اطراف
در این مورد یک ناحیه جغرافیائی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است انتخاب میشود. یکی از راهها پاسخگویی به نیازهایی است که رهبر بازار نتوانسته است رفع کند. ژاپنیها معمولا” برای رقابت در صحنه بازار از این روش استفاده میکنند. نمونه بارز آن تولیدات شرکت تویوتا در آمریکا است .
محاصره
این تاکتیک حملهای است همه جانبه و وسیع بر ضد دشمن و در واقع محاصره او تا زمانی که اراده و مقاومتش بشکند. شرکت سیکو در بازار ساعت با عرضه انواع ساعتها وتنوع بسیار وسیع، از این تاکتیک استفاده کرده و بازار ساعت را در محاصره خود قرار داده است.
حمله حاشیه ای
این تاکتیک در بازارهای دارای تکنولوژی برتر، بسیار متداول است. در این حمله، چالشگر یا حریف مبارز تلاش میکند در حاشیه و جدا از تکنولوژی موجود، باعرضه تکنولوژی جدید، بازار را در دست بگیرد. اگرچه این تاکتیک نیازمند سرمایه گذاری است، در صورت موفقیت میتواند بازار خودی را نفوذپذیر سازد. این تاکتیک را شرکت سامسونگ در زمینه تولید تلویزیونهای بزرگ مورد استفاده قرار داده است.
حمله چریکی (بدون ساختار)
حمله چریکی در صورتی استراتژیهای انتخاب سهم که منابع مالی کافی وجود داشته باشد مناسب است. چالشگر به انتخاب خود حمله را آغاز میکند و هدفش تضعیف روحیه رهبربازار است تا سرانجام امتیازاتی برای خود کسب کند.
استراتژیهای دفاعی
در برابر استراتژیها و تاکتیکهای حمله استراتژیهای دفاعی نیز وجود دارند که عبارتند از:
استراتژیهای بازاریابی دفاعی
دفاع از موقعیت و موضع
این نوع دفاع زمانی مناسب است که شرکت از جایگاه و موقعیت نفوذ ناپذیری برخوردار است.
دفاع متحرک
این نوع استراتژی به صورت گسترش دادن بازارها و تنوع و گسترش محصول نسبت به بازار است.
دفاع قبل از تثبیت موقعیت رقیب (حمله مقدم) و دفاع با هجوم متقابل
در این استراتژی به شرکتها توصیه میشود که آغاز کننده حملات باشند. اگر چه ممکن است باعث برخوردها، تنشها و مبارزات مختلف و غیر ضروری گردد، مانند جنگ قیمتها .
دفاع از اطراف
در این مورد یک ناحیه جغرافیایی یا بخشی از یک بازار که در آن رهبر بازار آسیب پذیر است، برای حمله به آن انتخاب میگردد.
کنارهگیری و عقب نشینی
گاهی کنار کشیدن از صحنه رقابت مطلوبترین راه حل است.
سهام برتر چگونه انتخاب میشود؟
گروه بورس- یکی از مسائل مهمی که ذهن سرمایهگذاران را از دیرباز به خود مشغول داشته، این است که چه سهامی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند. هدف نهایی تمامی افرادی که در سهام سرمایهگذاری میکنند، کسب سود مناسب است.
گروه بورس- یکی از مسائل مهمی که ذهن سرمایهگذاران را از دیرباز به خود مشغول داشته، این است که چه سهامی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند. هدف نهایی تمامی افرادی که در سهام سرمایهگذاری میکنند، کسب سود مناسب است. حال سوال اساسی این است که سهام برتر کدام است و با چه معیارهایی میتوان آن را شناسایی کرد؟ کارشناسان در پاسخ به این سوالات نظرات مختلفی بیان میکنند و هر کدام برای رسیدن به پاسخ، پیش فرضهای گوناگونی را مطرح مینمایند. در این راستا به سراغ علیرضا قدرتی استاد دانشگاه و مدیر پرتفوی تامین آتیه کارکنان بانکها رفتهایم تا نحوه تعیین سهام برتر را از زبان او بشنویم.
به نظر شما تعریف سهام برتر و معیارهای انتخاب آن چیست؟ به طور کلی دو دسته نظریه برای انتخاب سهام وجود دارد. یکی نظریه فاندامنتال و دیگری نظریه تکنیکال. طرفداران هر یک از این نظریات روشهای مختلفی را برای رسیدن به هدف خود دنبال میکنند. روش غالب سرمایهگذاران ایرانی جهت انتخاب سهام، تحلیل فاندامنتال است. در این روش، انتخاب سهام تابعی از شناخت وضعیت کلی حاکم بر یک صنعت، خاص و یا کل بازار است. بهاین معنی که سرمایهگذار برای اینکه بداند بهترین سهام برای سرمایهگذاری کدام است، میبایست به ترتیب تحلیل درستی از بازار، صنعت و شرکت داشته باشد. در غیر این صورت مجبور خواهد بود به روشهای غیرعلمی نظیر پیروی از شایعات، دنباله روی از دیگران، تکیه بر حدس و گمان و. متوسل شود. اساس روش تحلیل بنیادی بر تعیین ارزش ذاتی سهام و مقایسه ارزش ذاتی با ارزش بازاری آن (قیمت سهام) قرار دارد. هر چقدر ارزش ذاتی بالاتر از ارزش بازار باشد، مطلوبیت سهام بیشتر است و بالعکس؛ بنابراین، شاید بتوان گفت «ارزش ذاتی» اصلیترین معیار در تشخیص سهام برتر میباشد.
معیارهای سهام برتر را چگونه باید در مورد سهم مورد نظر تحلیل کرد و تشخیص داد؟ از معیارهای دیگر برای انتخاب سهام برتر میتوان به موارد نظیری وضعیت چرخه عمر صنعت، عملکرد تاریخی، وضعیت رقابت موجود، چشمانداز آتی صنعت، سودآوری و رشد سودآوری آینده شرکت، ثبات نسبی سودآوری شرکت، نسبت سود تقسیمی هر سهم، قابلیت نقد شوندگی، ترکیب ترازنامه، ساختار تامین مالی شرکت، میزان ریسک پذیرفته شده در مقابل بازدهی حاصله، تحلیل هزینه و منفعت یا تحلیل ریسک و بازدهی سهم، طول عمر شرکت و میزان استهلاک داراییهای آن، نحوه انتشار اطلاعات از سوی شرکت، نسبتP/E و P/D سهام اشاره کرد.
جناب قدرتی؛ در بین شاخصههای انتخاب سهام به نظر شما کدام یک از همه مهمتر است؟ به نظر میرسد که هیچ یک از این معیارها نمی تواند به تنهایی شاخصه مناسبی جهت تشخیص سهام برتر باشد. بنابراین، لازم است در انتخاب سهام تمامی این معیارها را در نظر گرفت.
برخی P/E و رشد سودآوری را معیارهای اصلی خرید سهام میدانند. نظر شما در مورد این سه نسبت چیست؟ آنچه امروزه به عنوان معیار اصلی انتخاب سهام در میان فعالان بازار سرمایه ایران رواج دارد، معیارP/E یا شاخص قیمت به سود است. آنچه که اهمیت دارد این است که در بطن شاخص P/E معیارهایی نظیر نسبت تقسیم سود، رشد سودآوری و ثبات آن و میزان ریسک سهام نهفته است. از این رو میتوان شاخص P/E را معیار نسبتا مطلوبی دانست. یکی دیگر از معیارهای مهم در انتخاب سهام برتر، تحلیل هزینه - منفعت یا تحلیل ریسک و بازده است. این ارزیابی در شناخت زمان خرید و فروش میتواند کمک شایانی به سرمایهگذاران کند. در صورتی که بازدهی مورد انتظار بتواند به حد مطلوبی پاسخگوی ریسک پذیرفته شده باشد، خرید سهام توصیه میشود و برعکس. در هر صورت ارزش ذاتی سهام مهمترین معیار در تصمیمگیری است. جهت تعیین ارزش ذاتی سهام میتوان از روشهای مختلفی نظیر مدل ارزشگذاری مبتنی بر دارایی، مدل تنزیل سود نقدی، مدل تنزیل جریانهای نقدی آزاد سهام و مدلهای ارزشگذاری نسبی استفاده کرد.
پس از شناسایی سهام برتر و خرید آن چگونه زمان فروش را تشخیص دهیم؟ تعیین استراتژی فروش یا خروج یکی دیگر از مسائل مهم است که سرمایهگذاران باید همیشه آن را مدنظر داشته باشند. بسیاری از سرمایهگذاران سهام خوبی را انتخاب میکنند ولی برنامه خاصی برای آینده سهام خود ندارند. تعیین استراتژی خروج نیز رابطهای مستقیم با ارزش ذاتی سهام دارد. علاوه بر این، در خرید و فروش سهام توجه به ریسک سیستماتیک بازار عامل مهمی برای زمان خروج یا ورود به یک سهم است.
استراتژي بازاريابي و اهمیت آن
استراتژي بازاريابي مجموعهاي از تصميمات و فعاليتهاي به هم پيوسته است كه از طريق آن واحد تجاری استراتژیک انتظار دارد به هدفهاي بازاريابي خود برسد و ارزشهاي مورد انتظار مشتريانش را برآورده سازد .
مواردي كه سازمان ميخواهد برحسب سهم بازار، مقدار فروش، مبلغ فروش، و از اين قبيل محقق سازد، هدف بازاريابي نام دارد و اين كه چطور ميخواهد به هدفهاي مورد نظر دست يابد استراتژي بازاريابي ناميده ميشود، بنابراين استراتژيهاي بازاريابي روشهاي تحقق هدفهاي بازاريابي هستند.
تمركز اصلي استراتژي بازاريابي بر روي تخصيص مناسب و هماهنگ نمودنِ منابع و فعاليتهاي بازاريابي به منظور تأمين هدفهاي شركت از حيث يك محصول – بازار خاص ميباشد. بنابراين، مسأله حياتي مربوط به قلمروي استراتژي بازاريابي، عبارت است از تعيين بازار (هاي) هدف خاص براي يك خانوادة استراتژیهای انتخاب سهم محصول يا يك محصول خاص.
سپس، شركتها از طريق طراحي و اجراي برنامة مناسب عناصر آميخته بازاريابي (اساساً چهار آميخته محصول، قيمت، توزيع و ترويج) طبق نيازها و خواستههاي مشتريان بالقوه در آن بازار هدف، به دنبال كسب مزيت رقابتي و ايجاد هم افزايي ميباشند.
جهت شناسايي گونههاي اصلي استراتژي بازاريابي، نمودار زير مروري دارد بر انواع استراتژي بازاريابي كه توسط صاحبنظران مختلف بيان شده است.
گونههاي اصلي استراتژي بازاريابي از ديدگاه صاحبنظران
1 ـ بازار فعلي يا جديد
2 ـ محصول فعلي يا جديد
A’aker, 1995 : 238
اسلام، 1382 : 158
1 ـ تعداد محصول يك / چند
2 ـ تعداد بازار يك / چند
Walker, Boyd, Mullins and Larréché, 2003: 192-269
نقاط مرجع استراتژيك بازاريابي
براساس ديدگاه واكر و همكاران، مدل چرخه عمر محصول، چارچوبي است كه وقوع فرصتها و تهديدها در بازار و صنعت را نشان ميدهد و به اين وسيله شركتها بهتر ميتوانند تغيير در هدف بازار استراتژيك محصول، تغيير در استراتژي آن و تغيير در برنامه بازاريابي شركت را پيشبيني كنند .
دو متغير اصلي براي تشخيص مراحل چرخه عمر محصول «ميزان رقابت (تعداد رقبا)» و «توجه به بازار فعلي يا جديد» ميباشند . اين دو نقطه مرجع با الگوي اثربخشي ريچارد اچ. هال كه براساس تحقيقات قبلي و مطالب بيان شده در فصل قبل ،مناسبترين الگو براي دستهبندي نظريههاي مديريت ميباشد، تطابق دارد. در ادامه اين نتيجهگيري توضيح داده ميشود.
SRP اول بازاريابي ـ ميزان رقابت (ميزان كنترل). اگر ميزان رقابت در صنعتي و يا بازاري زياد باشد، شركتها جهت كسب سهم بازار و حفظ آن نيازمند متمايزسازي محصولات خود از رقبا ميباشند. در حالي كه اگر ميزان رقابت در بازاري اندك باشد شركتها نياز چنداني به متمايزسازي محصولات خود نداشته و ميتوانند محصولات يكسان و استاندارد به بازار عرضه نمايند .
زماني كه تعداد رقبا زياد و در نتيجه ميزان رقابت شديد ميشود شركتها كنترل كمي براي نيروهاي بازار و عوامل آميخته بازاريابي دارند و در مقابل زماني كه ميزان رقابت كم ميشود اين كنترل ميتواند شديد و بيشتر شود.
معمولاً شركتها در مراحل ورود به بازار و افول محصولات خود، از رقباي اندكي برخوردارند و در مراحل رشد و بلوغ از رقباي بيشتري برخوردارند
SRP دوم بازاريابي ـ محور تمركز (داخل يا خارج بازارهاي فعلي). شركتهايي كه در مراحل اوليه ورود به بازار و رشد ميباشند خواهان دستيابي به مشتريان جديد و بازارهاي جديد مي باشند و شركتهايي كه در مراحل بلوغ و افول ميباشند در صدد حفظ مشتريان فعلي و بازارهاي كنوني ميباشند .
برخي شركتها توجه خود را به كسب مشتريان جديد و ورود به بازارهاي جديد معطوف ميدارند كه نشان دهنده توجه بيشتر آنها به خارج از بازارهاي فعلي ميباشد و برخي ديگر در پي حفظ بازار كنوني و سهم فعلي بازار خود ميباشند كه نشان دهنده توجه بيشتر آنها به داخل بازارهاي فعلي ميباشد.
خرید و فروش پله ای : استراتژی کاهش ریسک و افزایش سود
خرید و فروش پله ای و استراتژی سود و زیان در آن به عنوان اصول اولیه در خرید و فروش سهام به حساب میآد و سرمایه گذاران موفق و فعال بازار از این روش برای زیان کمتر و سود بیشتر استفاده می کنند. یکی از ابهاماتی که در خصوص چگونگی خرید و فروش سهام وجود داره اینه که سرمایه گذاران یکباره خریدشون رو انجام دهند و یا اینکه اون رو در چند مرحله تکمیل کنن و به اصطلاح خرید پله ای انجام بدهند. يعني استراتژي معاملاتي هر سرمايه گذار در هنگام خريد سهم به خودش بستگي داره كه ايا خريد سهم رو يكباره انجام بده و يا از استراتژي خريد پله اي در بورس استفاده كنه.
در خرید سهام معمولا در بین سرمایه گذاران رویه ثابتی وجود نداره و اگر از کسی بپرسید که قراره از سهمی که مد نظرتونه چه حجمی بخرید عموما به جواب درستی نمیرسید. یعنی واقعا شخص نمیدونه چه استراتژی باید در خصوص میزان حجم خرید داشته باشه. به همین دلیل وقتی سهمی رو میخرن و قیمت سهم کاهش پیدا میکنه نمیدونن باید سهم رو بفروشن و یا اینکه تعدادش رو افزایش بدن و میانگین قیمت سهم رو کم کنن. پس همه سرمایه گذارا با این چالش مواجهن که سهم مورد نظرشون رو در چه قیمتی و با چه حجمی بخرن و سوال اصلی اینه که آیا باید حجم مورد نظرشون رو در یک مرحله بخرن و خریدشون رو تکمیل یا مرحله به مرحله خرید کنن.
در چه زمان هایی از خرید پله ای استفاده کنیم
گاهی اوقات پیش میاد که سهمی رو برای خرید مد نظر دارید و سعی میکنید در قیمت مناسب اون سهم رو کم کم بخرید و خریدتون رو تکمیل کنید ولی قبل اینکه خریدتون تموم بشه سهم صف خرید میشه و دیگه امکان ورود مجدد به شما نمیده و یا اینکه مجبورید در قیمت های بالاتری سهم رو بخرید. تو این وضعیت دو تا راهکار دارید؛ یا باید صبر کنید تا قیمت سهم کاهش پیدا کنه و سهم رو بخرید و یا اینکه در قیمت ها بالاتر به خرید های قبلی اضافه کنید. یکی از روش هایی که میتونه این مشکل رو حل کنه خرید پله ای سهامه. در کل خرید پله ای زمانی اتفاق میوفته که سرمایه گذار دید مثبتی رو سهم داره ( بنیادی یا تکنیکال فرقی نمیکنه) ولی انتظار حرکت رو به رشد در کوتاه مدت رو نداره پس در این حالت از خرید پله ای استفاده میکنه.
از طرفی در صورتی میتونیم از روش خرید پله ای در بازار استفاده کنیم که دیدگاهمون به وضعیت بازار در میان مدت مثبت باشه و انتظار زیادی برای تغییر جهت حرکتی بازار و شروع روند منفی وجود نداره (چشم انداز بازار در میان مدت منفی نباشه) و از طرفی سهمی که قصد خریدش رو داریم شرایط مناسبی داشته باشه. روش خرید من برای سهامی که با استفاده از تابلو خوانی و تکنیک های معاملاتی در بورس تشخیص میدم به این صورت هست که بعد از شناسایی و انتخاب سهم یک مرحله خرید رو انجام میدم و در مرحله بعدی زمانی که برخی از مولفه ها در سهم مانند حجم معاملات و … تغییر کرد اقدام به خرید سهم در قیمت های بالاتر می کنم و به همین صورت خریدم رو تکمیل میکنم. در این حالت ممکنه بخشی از سود سهام رو از دست بدم ولی اینطوری خرید مطمئن تری انجام میدم.
استراتژي معاملاتي من براي خريد پله اي سهام در بورس
روش من در خرید سهم به این صورته که ابتدا سرمایه ای که میخوام برای خرید سهم تخصیص بدم رو به چند بخش تقسیم میکنم و در مرحله اول یه نقطه ای رو به عنوان نقطه ورود شناسایی میکنم که این نقطه میتونه حمایت تکنیکالی و یا ایجاد موقعیت مناسب به لحاظ تکنیکالی باشه یعنی سهمی باشه که اصلاح قیمتیش تموم شده باشه و به لحاظ بنیادی هم مشکلی نداشته باشه . بعد از تشخیص قیمت مناسب معمولا اولین پله از خرید رو انجام میدم و سپس برای تکمیل خرید روند حرکت سهم رو دنبال میکنم و سپس با توجه به رفتار خریدارها و فروشنده ها پله های بعدی خرید رو تکمیل میکنم. اگر قیمت سهم کاهش پیدا کنه و به قیمت های دلخواه برسه که پله های بعدی خرید رو انجام میدم اما اگر در محدوده ای که قصد خرید دارم به یکباره قیمت سهم افزایش پیدا کنه، تا زمانی که قیمت به هدف مد نظرم نرسیده؛ در اصلاح های قیمتی (بعد از رشد سهم) پله بعدی خرید رو انجام میدم.
ويژگي هاي خريد و فروش پله اي
از ويژگي هاي خريد پله اي در بورس ميتونيم به كاهش ميانگين خريد اشاره كنيم. اما بايد به اين نكته هم توجه كرد كه ايا سهم خريداري شده پتانسيل رشد قيمت رو در اينده داره و يا قراره باز هم قيمت كاهش پيدا كنه ولي بايد بدونيد كه با خريد پله اي كاهش قيمت سهم بر روي كل پرتفو لحاظ ميشه و به يكباره دچار زيان زيادي ميشيد. به همين دليل در هنگام خريد پله اي بايد وضعيت بنيادي و تكنيكال سهم رو مد نظر داشته باشيد، چرا كه نقدينگي هميشه به مقدار زياد موجود نيست كه هر بار اقدام به كاهش ميانگين كنيد. به عنوان مثال ممکنه شما یک محدوده تکنیکالی را برای خرید سهم تشخیص بدید اما ایا اون منطقه یک محدوده حمایتی مهم استراتژیهای انتخاب سهم در سهم هست؟ آیا قرار هست بعد از رسیدن قیمت به اون محدوده تکنیکالی شاهد برکشت سهم و تغییر روند باشیم و یا شاید صرفا باید در انتظار یک پولبک و برگشت دوباره به روند قبلی باشیم. اینجاست که اهمیت تعیین محدوده های خرید پله ای مشخص میشه.
فروش پله ای در بورس چگونه است
فروش پله اي در بورس هم از ديگر استراتژي هاي سرمايه گذاران در بورسه كه بيشتر اتفاق مي افته يعني سرمايه گذار با توجه به استراتژیهای انتخاب سهم استراتژیهای انتخاب سهم برنامه ريزي كه انجام داده و تارگت قيمتي كه مشخص كرده، در محدوه هاي قيمتي مورد نظر كه معمولا هم همگام با برخورد به مقاومت سهم هست اقدام به سبك كردن سهم و اصطلاحا فروش پله اي ميكنه تا بخشي از سود رو سيو كنه و در ادامه با توجه به روند حركتي قيمت سهم تصميم به نگهداري يا فروش سهام باقي مانده ميگيره. یعنی اگر سهم مورد نظر توانایی عبور از مقاومت رو نداشت و به اصطلاح قدرت فروشنده در سهم وجود داشت و از طرفی رفتار قیمتی بازار به نفع فروشنده باشه سرمایه گذار باید اقدام به فروش سهم ذز بازار و شناسایی فروش کنه. حال اگر سهم با شرایط مناسبی مقاومت پیش رو ( استاتیک و یا داینامیک) رو شکست سرمایه گذار میتونه با سهم بمونه و به دنبال تارگت های بالاتر باشه.
مزایای خرید پله ای در بازار سهام
روش خرید پله ای خوبیش اینه که اگر به یکباره ریسک های سیستماتیک و یا غیر سیستماتیک به وجود استراتژیهای انتخاب سهم بیاد و روند حرکت قیمتی سهم رو تغییر داد میتونید بدون اینکه سرمایه زیادی درگیر سهم کرده باشید از سهم خارج و زیان شناسایی کنید. البته این نکته رو هم باید بگم که تعیین محدوده مناسب برای وارد شدن به سهم در پله اول خرید از اهمیت بالایی برخورداره. در هر صورت تکنیک خرید پله ای با ریسک همراهه که حتما باید مد نظر قرار بگیره. يكي از روش هاي خريد پله اي در بورس روش مارتينگل هست كه در مقالات بعدي در خصوصش توضيح ميدم. اما در جریان باشید که در روش مارتینگل حتما باید محدوده های تکنیکالی و حمایت سهم رو مد نظر قرار بدید و ثانبا سهم به لحاظ بنیادی شرایط مناسبی داشته باشد.
برای دریافت روش محاسبات با استفاده از مارتینگل بر روی مارتینگل کلیک کنید.
خرید پله ای و شرایط بازار
در بخش های بالا در خصوص خرید پله ای صحبت کردیم. اما سوالی که مطرح می شود این است که ایا باید در هر زمانی اقدام به خرید پله ای کرد یا خیر. برای خرید پله ای در کنار بررسی سهم حتما باید شرایط بازار را نیز مورد بررسی قرار داد. اگر فشار فروش در کلیت بازار بالا باشد و ارزش صف های فروش استراتژیهای انتخاب سهم بازار بالا باشد انگاه دیگر نباید به فکر خرید پله ای بود چرا که شرایط بازار بر روی سهام اثر گذار است و همین عامل موجب فشار فروش بیشتر بر سهم می شود. پس اگر قرار باشد اقدام به خرید پله ای کنید حتما باید بازار شرایط نرمالی داشته باشد. از طرفی به خاطر داشته باشید که اگر قصد دارید در سهمی خرید پله ای به قصد کم کردن میانگین قیمت داشته باشید نباید سهم صف فروش باشد. اگر سهمی صف فروش است تا زمان نرمال شدن آن صبر کنید و سپس اقدام به کم کردن میانگین کنید و یا هرگاه سهمی دارای سرانه خرید به فروش نامناسب باشد تا تعادل سهم صبر کنید و سپس اقدام به خرید کنید.
دیدگاه شما