انواع روند در بازار


ستاپ های پرایس اکشن لنس بگز

آموزش معامله‌گری با پرایس اکشن گامی برای تبدیل شدن به یک معامله‌گر حرفه‌ای است. در این روش، ماهیت حقیقی بازار درک می‌شود و علت اصلی حرکات قیمت مشخص خواهد شد.

در این راستا آقای لنس بگز گام‌هایی را برای بررسی گذشته بازار طبق پرایس اکشن تدوین نموده تا با شناسایی حرکات گذشته و رصد حرکات لحظه‌ای شمع‌های حاضر، نسبت به شناسایی وضعیت بازار اقدام نمائیم و پیش‌بینی برای روند آتی بازار داشته باشیم.

با این روش می‌توان ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن را برای حرکات قیمت پیدا و مدیریت نمود که شامل فرصت‌های معاملاتی کم‍خطر و با احتمال بالا است. از انواع این ستاپ‌های معاملاتی می‌توان به ستاپ تست حمایت و مقاومت، ستاپ شکست ناموفق و انواع مختلف ستاپ پولبک اشاره نمود.

واژه‌هاي كليدي: پرایس اکشن، ستاپ‌های معاملاتی، تست، پولبک، شکست ناموفق.

1- مقدمه

به منظور بررسی ستاپ‌های پرایس اکشن، در ابتدا ضروری است ساختار بازار مشخص گردد. ساختار بازار با تعیین حمایت‌ها و مقاومت‌ها در تایم فریم معاملاتی و یک تایم فریم بالاتر (ساختار) به دست می‌آید و سپس روند در حال حرکت داخل ساختار ارزیابی و شناسایی می‌شود.

روندها در پرایس اکشن در یک دسته‌بندی کلی به روندهای صعودی، نزولی و خنثی تقسیم‌بندی می‌شوند. با مشخص کردن روند داخل ساختار، میدان نبرد مشخص می‌شود. در ادامه با بررسی ضعف و قدرت روند موجود، جهت احتمالی روند آینده را بررسی می‌کنیم و دائما این ارزیابی در روند بازار ادامه خواهد داشت.

برای موفقیت دائم در معامله‌گری پرایس اکشن ضروری است که درصد معاملات موفق افزایش یابد که برای این منظور ضروری است به هر یک از ابزارهای تحلیل تکنیکال مسلط بود و مانند یک پازل از هر کدام آن‌ها در زمان و موقعیت مناسب استفاده نمود.

2- فرصت‌های معاملاتی در پرایس اکشن

یکی از نکات مهم در پرایس اکشن این است که بازارها در واقع حرکت قیمت نیستند و این تصمیمات معامله‌گران در فضای ترس و طمع است که قیمت را به حرکت در می‌آورد. برای این منظور باید همسو با معامله‌گران موفق شد، معامله‌گرانی که تصمیمات درست و به موقع اتخاذ می‌کنند. در یک زمان قابلیت تشخیص رفتار معامله‌گران راحت‌تر خواهد بود و آن زمانی است که فشار و استرس ناشی از ضرر معاملات به وجود می‌آید.

لذا پرایس اکشن روش کسب سود مستمر و دائم، شناسایی محدوده‌ها و زمان‌هایی است که معامله‌گران برای رهایی از استرس، تصمیمات معاملاتی می‌گیرند. موقیت‌هایی که آن‌ها متوجه می‌شوند اشتباه کرده و مجبور به خروج از معاملات می‌شوند. لذا فرصت‌های اصلی در معامله در شرایط مخالف ضعف و شناسایی معامله‌گران به دام افتاده به دست می‌آید.

هدف اصلی، معامله در جهت روند اصلی و مخالف ضعف در حرکات بازار است. استراتژی پرایس اکشن شناسایی روند ضعیف شده و معامله‌گری در جهت عکس آن است.

3- ستاپ‌های معاملاتی لنس بگز

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن با شناسایی ضعف در حرکت فعلی قیمت و معامله‌گران گرفتار به دست‌ می‌آید. فرصت‌های معاملاتی در محدوده سطوح حمایت و مقاومت در تایم فریم معاملاتی و تایم فریم بالاتر مشخص می‌شوند.

در ادامه انواع این ستاپ‌های معاملاتی را معرفی می‌کنیم:

1- ستاپ تست حمایت و مقاومت پرایس اکشن

2- ستاپ شکست ناموفق پرایس اکشن

3- ستاپ پولبک بعد از شکست پرایس اکشن

4- ستاپ پولبک ساده در روند پرایس اکشن

5- ستاپ پولبک پیچیده در رون پرایس اکشن

4- ستاپ تست حمایت یا مقاومت (TST)

ستاپ حمایت و مقاومت پرایس اکشن در شرایطی ایجاد می‌شود که قیمت نمی‌تواند از محدوده حمایت و مقاومت عبور کند و این سطوح مهم حفظ می‌شوند. احتمال موفقیت این معامله در شرایطی بالاتر است که قیمت به مقاومت‌های تایم فریم بالاتر واکنش نشان دهد. در شکل 1 ستاپ تست حمایت یا مقاومت ارائه شده است.

در این ستاپ قیمت محدوده حمایت و مقاومت را تست می‌کند و حتی ممکن است اندکی به داخل آن‎ها نفوذ نماید ولی از آن نمی‌تواند عبور کند.

معامله‌گران پرایس اکشنی که دیر هنگام وارد معامله شده‌اند، با تست قیمت در محدوده مقاومت و یا حمایت، حد ضررهایشان فعال می‌شود و حرکت در جهت عکس را تقویت می‌کند.

1 21

شکل 1- ستاپ تست حمایت یا مقاومت

5- ستاپ شکست ناکام (ناموفق) (BOF) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیت یک سطح حمایت یا مقاومت را می‌شکند اما نمی‌تواند در موقعیت جدید تثبیت شود و مجدد به داخل محدوده فعلی باز می‌گردد.

2 13

شکل 2- ستاپ شکست ناموفق BOF در پرایس اکشن لنس بگز

در شکل بالا مشاهده می‌شود که قیمت به محدوده حمایت و مقاومت نفوذ کرده و از آن عبور می‌کند، اما نمی‌تواند به صورت موفقیت‌آمیزی حرکت خود را ادامه دهد و مجدد به داخل محدوده باز می‌گردد. در این ستاپ تعدای از معامله‌گران هنگام شکست قیمت وارد معامله شده، لیکن این بازار دارای توانایی کافی برای ادامه مسیر نمی‌باشد و برای ادامه مسیر در راه شکست ضعف نشان می‌دهد. عدم توانایی ادامه مسیر سبب می‌شود، معامله‌گران ذکر شده به دام بیافتند و خروج آن‌ها سبب فشار بیشتر در جهت مخالف شکست خواهد شد. هدف معاملاتی در این ستاپ ورود به بازار در هنگام بازگشت قیمت به محدوده حمایت و مقاومت است و معامله گران پرایس اکشن باید در این امر، توانایی کسب کنند.

6- ستاپ پولبک بعد از شکست (BPB) لنس بگز

در این ستاپ پرایس اکشن، قیمت از یک محدوده حمایت و مقاومت عبور می‌کند، در سمت جدید قیمت پذیرش می‌شود و پولبک ضعیف در سطح جدید شکل می‌گیرد که نشان ضعف در مسیر پولبک و قدرت حرکت در مسیر جدید است. در هر عبور قیمت از سطوح حمایت و مقاومت، حرکات قیمت را با دقت بررسی می‌کنیم تا نشانه‌های ضعف را مشاهده نمائیم. در صورت مشاهده ضعف در شکست به دنبال فرصت معاملاتی BOF خواهیم بود و در صورت مشاهده ضعف در پولبک بعد از شکست به دنبال ستاپ معاملاتی BPB خواهیم بود. برای ورود به معامله در هر یک از ستاپ‌ها می‌بایست نسبت مناسب ریسک به ریوارد و تریگر ورود[10] خصوصا در محدوده قیمت‌های عمده‌‍فروشی LWP فراهم باشد.

در شکل 3 ستاپ پولبک بعد از شکست BPB پرایس اکشن لنس بگز ارائه شده است.

3 17

شکل 3- ستاپ پولبک بعد از شکست BPB

تعداد بسیاری از معامله‌گران، پرایس اکشن همواره تمایل دارند در خلاف روند و ابتدای روندهای جدید وارد شوند اما زمانی که حمایت کافی از این معامله‌گران صورت نگیرد، حرکت در مسیر پولبک با ضعف همراه خواهد بود و لذا فرصت معاملاتی BOF شکست خورده و فرصت معاملاتی BPB ایجاد خواهد شد.

7- ستاپ پولبک ساده در روند(BP)

این ستاپ پرایس اکشن، ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های ساده(اصلاح) در مسیر روند می‌باشد.

در یک دسته‌بندی کلی پولبک‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند:

الف- پولبک‌های ساده BP

ب- پولبک‌های پیچیده که پولبک همراه با چند نوسان یا اصلاح زمانی طولانی مدت است.

زمانی‌که انتظار ادامه روند کنونی بازار وجود دارد، می‌توان با مشاهده ضعف در پولبک‌ها و اصلاح‌های موقت بازار به دنبال ستاپ‌های معاملاتی PB در پرایس اکشن لنس بگز بود.

یعنی ستاپ پولبک پرایس اکشن لنس بگز، یک ستاپ در راستای روند است.

4 10

شکل 4- ستاپ پولبک ساده PB

مهم‌ترین نکته تحلیل پرایس اکشن و بازار این است که بازار همواره در جهت قدرت و خلاف جهت ضعف حرکت می‌کند. ما از این پولبک‌های ضعیف برای یافتن معامله‌گرانی که به اشتباه در خلاف جهت روند انواع روند در بازار وارد شده‌اند و خروج آن‌ها حرکت در مسر روند اصلی را تقویت می‌کند، استفاده می‌کنیم.

تحلیل کندل به کندل پرایس اکشن کمک می‌کند تا زمان پایان پولبک‌ها را شناسایی کنیم. یکی از نواحی که احتمال اتمام پولبک‌ها را تقویت می‌کند، کف و سقف نوسان پیشین می‌باشد.

در شکل 5 اهمیت توجه به کف و سقف نوسان‌های پیشین که احتمال بیشتری برای اتمام پولبک‌ها را نمایان می‌کند، نشان داده شده است.

5 11

شکل 5- توجه به کف و سقف نوسا‌ن‌های پیشین در پرایس اکشن

8- ستاپ پولبک پیچیده در روند (CPB)

این ستاپ ورود به معامله بعد از تحقق پولبک‌های پیچیده است که متشکل از چندین نوسان بوده و یا اصلاح زمانی و فرسایشی رخ می‌دهد. با مشاهده ضعف در این اصلاح پیچیده می‌توان به دنبال ستاپ معاملاتی CPB‌ بود. وقوع PBهای ناموفق که هنوز قیمت در جهت روند حرکت نکرده، می‌تواند سبب فرصت CPB شود.

6 7

شکل 6- وقوع ستاپ معاملاتی اصلاحی با سه نوسان یا اصلاح زمانی

ستاپ CPB فرصت‌های معاملاتی قوی‌تر، مطمئن‌تر و با سود بیشتری نسبت به ستاپ‌های PB پرایس اکشن لنس بگز ایجاد می‌نماید.

9- نتیجه‌گیری

در پرایس اکشن، نقاط قوت و ضعف بازار شناسایی شده و جهت احتمالی روند آینده بازار تعیین می‌شود. روند آتی بازار در مسیر قدرت و عکس مسیر ضعف آن حرکت می‌کند. روند در مسیری ادامه پیدا خواهد کرد که کمترین تنش و حداقل مقاومت برای آینده حرکتی آن وجود داشته باشد.

ستاپ‌های معاملاتی پرایس اکشن لنس بگز بر پایه همین الگو طراحی شده است. ارزیابی قدرت و ضعف در محدوده حمایت‌ها و مقاومت‌ها که گام‌های اصلی حرکات قیمت را برای آینده شکل می‌دهد.

با شناسایی دقیق و به موقع هر یک از این حرکات می‌توان معاملاتی با احتمال موفقیت بالا را در پرایس اکشن طراحی نمود.

معرفی انواع روند ها

E3E26699 711F 4047 A271 42F004DD3DEB - معرفی انواع روند ها

در این مقاله تصمیم داریم یکی از پر اهمیت ترین مسائل بازار که همان جهت یا روند بازار است، را مورد بررسی قرار دهیم . یکی از مهترین معیارها به منظور تحلیل قیمت، شناسایی نوع روند قیمتی است .

شناسایی روندها این امکان را به تحلیلگر می‌دهند تا مطابق نوع تحلیل خود از جهت مسیر روند بهره بگیرد .

انواع روندهای قیمتی

روند صعودی

در این روند برآیند نزول ها و صعودهای کوچک، صعودی است . اغلب در این روند سقف های بالاتر ایجاد می‌شوند و کف های جدید از کف های قبلی بالاتر واقع می شوند .

در روند صعودی قیمت در حال رشد است و بعد از اینکه اصلاح قیمتی موقت صورت گرفت، مجددا به رشد خود ادامه می‌دهد .

روند نزولی

برآیند نزول ها و صعودهای کوچک، نزولی است . در این روند کف ها و سقف های پایینتر ایجاد می گردند .

قیمت در این روند در حال ریزش قرار دارند و بعد از اینکه یک رشد مختصر و‌ موقت صورت گرفت، مجددا قیمت سقوط می‌کند .

روند خنثی

بازار در یک محدوده قیمتی ثابتی نوسان می کند که هیچ نزول و صعودی صورت نمی گیرد. این نوع بازار نشان از بلاتکلیفی و سردرگمی تریدرها دارد . ترید در این بازار اینچنینی بسیار پرریسک است .

در بازار خنثی دو حالت وجود دارد . حالت اول قیمت بسیار بالا و پایین می‌شود و بسیار بی نظم است، در حالت دوم قیمت بسیار کم نوسان و ثابت است و رشد یا نزول خاصی ندارد .

روند های تو در تو

دقت کنید هر روند ممکن است بخشی از روندی بزرگتر باشد . یک روند کلی قادر است چندین روند دیگر را در دل خود جای دهد. به عنوان مثال در یک روند نزولی ۶ ماهه و بلند مدت امکان چندین روند صعودی هفتگی در دل روند اصلی وجود دارد . اما در طی ۶ ماه روند کلی نزولی است .

تحلیلگر با توجه به نوع تحلیل و محدوده زمانی که می خواهد قیمت را تحلیل کند ، می‌تواند روند مورد نظر خود را تعیین و شناسایی نماید . حواستان باشد هرقدر روند در نمودار با محدوده زمانی بزرگتری مشاهده گردد ، نتیجه کلی از روند قیمت بهتر درک می‌شود .

در این مقاله توانستید انواع روندهای قیمت را بشناسید . روند قیمت یکی از مباحث کلی بازار است که در عین سادگی بسیار حائز اهمیت است و شما این امکان را دارید که با شناسایی روند کلی قیمت و حرکت در مسیر آن به اهداف تحلیلی خود برسید .

مطالب زیر را حتما بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

دسته‌ها
جدیدترین نوشته ها
  • اتحادیه اروپا از NFT برای مبارزه با جعل کالاهای فیزیکی استفاده می کند ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
  • وکیل عمومی ریپل از “غصب قدرت سیاسی” توسط SEC انتقاد می کند ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
  • استارلینک مذاکرات امیدوارکننده‌ای با اپل بر سر قابلیت پیام‌رسانی اضطراری این شرکت داشته است ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
  • رشد سهام اسنپ چت با فاش شدن برنامه‌های رشد ۱۳۹۹/۰۹/۱۳
  • کمک کوین بیس به شکایت ۶ نفر از رگولاتور ایالات متحده ۱۳۹۹/۰۹/۱۳

من عاشق دنیای ارز رمز و بلاک چین هستم، دنیای بسیار پرسود ولی خطرناک به شرطی که خودمان را با دانش صحیح و بروز مجهز کنیم، آکادمی هلاکوئی را راه اندازی کردم که با حمایت شما به یکی از بهترین پایگاه آموزشی به زبان فارسی تبدیل شود. در این راه با حمایت اعضا و خانواده ی بزرگ آکادمی هلاکوئی، در کنارتان هستم.

پشتیبانی از طریق ارسال تیکت:
وارد داشبورد خود شده و گزینه (تیکت پشتیبانی) را انتخاب و بر روی (ارسال تیکت) کلیک کنید. از همین طریق درخواست خود را پیگیری کنید.

ما را در تلگرام دنبال کنید

کانال درآمد ارز دیجیتال [email protected]
تلگرام کافه ترید ایران [email protected]
کانال نخبگان ارز دیجیتال [email protected]
خبر فوری ارز دیجیتال [email protected]
خبر فوری بازار خارجی [email protected]
کانال وی ای پی [email protected]

انواع تحلیل ارز دیجیتال

سرمایه گذاران برای پیش بینی روند بازار ارز دیجیتال و ممناعت از تحمیل زیان های سنگین به خود ، به پیش بینی بازار می پردازند . به این منظور غالبا از دو نوع تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ( فاندامنتال ) استفاده می شود . تحلیل تکنیکال غالبا برای پیش بینی روند کوتاه مدت بازار و تحلیل بنیادی برای پیش بینی روند بلند مدت آن مورد استفاده قرار می گیرد .

برای مشاوره انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال

برای مشاوره انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال

عناوین اصلی این مقاله

رشد چشمگیر ارزش ارز های دیجیتال در چند سال اخیر و بازگشت اقبال عمومی به سوی سرمایه گذاری و فعالیت در این بازار باعث شده تا این بازار به یکی از پر بازده ترین بازار های مالی تبدیل شده و بسیاری از افراد ترغیب به فعالیت و وارد کردن سرمایه خود در این بازار با هدفکسب سود شوند .

اما همانطور که می دانیم علی رغم سود ده بودن بازار ارز دیجیتال میزان ریسک موجود در آن نیز بسیار بالا می باشد ، از این رو لازم است تا سرمایه گذاران قبل از وارد شدن به این بازار و اقدام به سرمایه گذاری در آن به طور کامل با آن آشنا شده و با شناخت کامل فعالیت خود را آغاز کنند .

از جمله اقدامات مهم در راستای تسلط یافتن به بازار و کاهش ریسک فعالیت در آن ، آشنایی با انواع روش های تحلیل بازار ارز دیجیتال و استفاده از آن ها در پیش بینی روند بازار و تصمیم گیری های خود می باشد . از جمله مهمترین روش های تحلیل بازار استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ( یا فاندامنتال ) می باشد . در ادامه به ارائه تعریفی از این دو نوع تحلیل و نحوه پیش بینی بازار به وسیله آن ها می پردازیم .

لزوم تحلیل روند بازار ارز دیجیتال

با توجه به اینکه بازار ارز دیجیتال یک بازار نو ظهور بوده ریسک سرمایه گذاری در آن بسیار بالا است ، در نتیجه سرمایه گذاری بدون اطلاعات و تسلط کامل برای پیش بینی روند بازار احتمال تحمیل زیان های سنگین به سرمایه گذاران را به مراتب بالاتر می برد .

از این رو تمامی سرمایه گذاران نیاز دارند تا قبل از اقدام به سرمایه گذاری در این بازار روند احتمالی آن را برای آینده پیش بینی کرده تا با توجه با آن بتوانند در مورد نوع سرمایه گذاری انواع روند در بازار های خود تصمیم گیری کنند . بدیهی است که پیش بینی غیر اصولی و تنها با تکیه بر گفته ها و شنیده های اشخاص دیگر به هیچ عنوان روش مناسبی برای انتخاب نبوده و استفاده از این روش با ریسک بسیار بالا همراه خواهد بود .

برای داشتن یک پیش بینی موفق و با درصد اطمینان بالا لازم است تا از روش های علمی معتبر و اثبات شده و همچنین دریافت مشاوره سرمایه گذاری ارز دیجیتال از افراد متخصص در این حوزه ، اقدام به تحلیل بازار و روند آن کرد . از جمله مهمترین روش های تحلیل بازار استفاده از دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی ( فاندامنتال ) می باشد . هر یک از این دو نوع تحلیل با استفاده از متغیر های متفاوت عملکرد بازار را مورد قضاوت قرار می دهند ، در ادامه به تعریف کامل این دو نوع تحلیل و نحوه عملکرد آن ها پرداخته شده است .

تحلیل بنیادی ( فاندامنتال ) در پیش بینی ارز دیجیتال

این نوع تحلیل معمولا به پیش بینی روند بازار در بلند مدت می پردازد و برای پیش بینی های انواع روند در بازار کوتاه مدت کارایی ندارد ، از این رو معمولا سرمایه گذارانی که قصد سرمایه گذاری های کوتاه مدت و پیش بینی کوتاه مدت قیمت ارز های دیجیتال را با هدف نوسان گیری در این بازار دارند از این نوع تحلیل برای بررسی عملکرد آن در آینده استفاده نمی کنند .

در تحلیل بنیادی یک سرمایه گذار به بررسی تمامی عوامل تاثیر گذار بر یک متغیر پرداخته و با توجه به آن در مورد روند آینده آن تصمیم گیری می کند . در واقع می توان گفت که در تحلیل بنیادی تمامی عوامل اقتصادی و مالی که بر ارزش واقعی یک ارز دیجیتال تاثیر گذار بوده و سبب شده تا قیمت این ارز در جایگاه فعلی قرار گیرد مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد .

این نوع تحلیل برای انواع بازار های مالی مانند بازار ارز ، بازار بورس ، بازار ارز دیجیتال و . مورد استفاده قرار می گیرد ، اما نوع متغیر هایی که برای تحلیل مورد استفاده قرار می دهد در هر یک از این بازار ها متفاوت می باشد . در بازار ارز دیجیتال متغیر های اهداف پروژه ، تیم طراحی ارز دیجیتال و عملکرد آن ها ، نقشه راه آن ، ارزش بازار ارز دیجیتال ، حجم معاملات ، پارامتر FCAS و . می باشد .

بیشتر بخوانید: صفر تا صد بیت کوین

تحلیل تکنیکال در پیش بینی ارز دیجیتال

این نوع تحلیل برای بازه های زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا برای بازه های بلند مدت پیش بینی های مناسب و قابل اطمینانی را ارائه نمی دهد . از این رو افرادی که قصد سرمایه گذاری های بلند مدت در بازار ارز دیجیتال را دارند از این نوع تحلیل برای بررسی روند بازار استفاده نمی کنند ، اما تجربه نشان داده که این نوع تحلیل در بازه های زمانی کوتاه انواع روند در بازار مدت نتیجه های قابل قبولی را ارائه داده است .

تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال بر خلاف تحلیل بنیادی به عوامل تاثیر گذار بر قیمت یک ارز دیجیتال یا پروژه دیجیتال توجه نداشته و تنها به تاریخچه حجم معاملات و روند قیمتی آن ارز به پیش بینی روند آن در آینده می پردازد . در واقع تحلیلگران تکنیکال معتقد هستند که قیمت و حجم معاملات یک متغیر بر اساس یک الگوی تکرار شونده تغییر کرده و تنها با بدست آوردن این روند می توان به پیش بینی قیمت ها در آینده پرداخت .

این نوع تحلیل تاکید زیادی بر انتظارات مردم و تاثیر آن بر روند بازار داشته و معتقد است که این انتظارات مردم از روند آینده بازار است که سبب تعیین قیمت انواع ارز های دیجیتال و حجم معاملات آن می شود ، در نتیجه این نوع تحلیل توجه زیادی بر احساسات افراد جامعه در برخورد با بازار دیجیتال دارد .

برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال در کانال تلگرام سرمایه گذاری عضو شوید ، همچنین کارشناسان مرکز مشاوره سرمایه گذاری دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدمات مشاوره سرمایه گذاری تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون انواع تحلیل در بازار ارز دیجیتال پاسخ دهند .

در ادامه بخوانید: دانلود برنامه تریدینگ ویو

سوالات متداول

1- ✔️ چند روش برای تحلیل روند بازار ارز دیجیتال وجود دارد ؟

✔️ روش های متفاوتی برای تحلیل عملکرد بازار وجود دارد اما از بین آن ها تحلیل تکنیکال و بنیادی بیشترین استفاده را دارند که در متن مقاله توضیح داده شده اند

2- ✔️ ​ تحلیل تکنیکال بر چه مبنایی عمل می کند ؟

✔️ این تحلیل برای کوتاه مدت استفاده شده که در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است

3- ✔️ تحلیل بنیادی بر چه مبنایی عمل کرده ؟

✔️ این تحلیل برای تحلیل روند بلند مدت بازار مورد استفاده قرار می گیرد که در متن مقاله به آن اشاره شده است

آموزش تحلیل کندل ها

آموزش تحلیل کندل ها

این روز ها با افزایش محبوبیت معاملات ارز دیجیتال، پیشبینی قیمت رمز ارز های مختلف از اهمیت بالایی رخوردار شده است. به همین دلیل یادگیری تحلیل تکنیکال با ابزار های گوناگون آن، به کمک بسیاری از معامله گران کریپتو کارنسی شتافته. یکی از این ابزار های کاربردی کندل ها هستند که پیشبینی روند قیمتی یک رمز ارز را به ما نشان می دهند. کندل یا همان شمع ( candlestick ) نوعی از نمودار قیمت است که در تحلیل تکنیکال به کار می رود و نقاط بالا، پایین، باز و بسته شدن قیمت یک اوراق انواع روند در بازار بهادار را به آنالیزگران ارائه می دهد.

کندل استیک چیست؟

معنای لغوی کندل استیک "شمعدان" می باشد و پیشینه آن به بازرگانان برنج در ژاپن بر می گردد که برای پیشبینی نوسانات قیمتی از آن استفاده کردند. اگر بخواهیم به زبان ساده تر کاربرد کندل را بیان کنیم، نمودار قیمتی است که نوسانات قیمت را در هر بازه زمانی مشخص یا همان تایم فریم، به صورت جزئی و شفاف به معامله گران ارائه می دهد. کندل ها معمولا با استفاده از نقاط حمایتی و مقاومتی یک دارایی روند آن را پیشبینی کرده و به سرمایه گذاران کمک می کنند بهترین موقعیت خرید یا فروش یک سهام را محک بزنند. هر کندل متشکل از دو جزء اصلی، انواع روند در بازار بدنه و سایه است که نشان دهنده اطلاعات زیر هستند:

• قیمت آغازین معاملات، opening price
• قیمت پایانی معاملات، close price
• کمترین قیمت یک سهام، low price
• بیشترین قیمت یک سهام، high price

بدنه شمعدان: بدنه قسمت پهن یک کندل است که در چارت های کندل استیک نشان داده می شود. بدنه کندل، محدوده باز و بسته شدن قیمت در مدت مشخصی را پوشش می دهد. اگر قیمت باز شدن کندل پایین تر از قیمت بسته شدن آن باشد نشان دهنده روند صعودی بازار است که در این شرایط رنگ بدنه شمعدان به سبز یا سفید تغییر حالت می دهد. اما اگر قیمت باز شدن کندل بالاتر از قیمت بسته شدن آن باشد سهام مورد نظر روند نزولی را طی خواهد کرد و بدنه شمعدان به رنگ قرمز یا مشکی در می آید.

سایه یا shadow: به قسمتی از کندل که خارج از محدوده قیمتی باز و بسته شدن قرار دارد، سایه یا shadow می گویند. سایه به شکل یک خط نشان داده می شود که بیانگر محل نوسان قیمت در مقایسه با قیمت های باز و بسته می باشد. به زبان ساده تر، سایه ها بالاترین و پایین ترین قیمت هایی را نشان می دهند که یک سهام یا ارز در بازه زمانی خاص معامله شده است.

توجه داشته باشید بدنه کندل ها متناسب با رنگ و اندازه اشان نشان دهنده قدرت روند بازار در یک بازه زمانی خاص هستند. سایه ها نیز نسبت به اندازه ای که دارند در رابطه با تغییر روند یک سهام و یا ضعف فعلی آن به معامله گران هشدار می دهند.

کاربرد کندل ها در بازار ارز دیجیتال

کندل ها یکی از کاربردی ترین ابزار های پیشبینی قیمت هستند که به معامله گران کمک می کنند بهترین نقطه ورود و خروج از بازار های سهام را شناسایی کنند. در واقع کندل ها تمام جزئیات تغییر قیمت سهام را به ما نشان می دهند که در حفظ دارایی سرمایه گذاران بسیار موثر واقع می شود. تحلیل تکنیکال بازار با کندل ها برای ارز دیجیتال نیز بسیار کاربردی می باشد و حرکت دقیق رمز ارز ها به سمت صعودی یا انواع روند در بازار نزولی را نشان می دهد. همانطور که می دانید بازار ارز دیجیتال از نوسانات قیمتی شدیدی تشکیل شده است که در صورت نداشتن آگاهی کافی برای آنالیز این نوسانات، ضرر و زیان های عظیمی به معامله گر وارد می شود، به همین ترتیب هر ابزاری که به پیشبینی قیمت کمک کند از ارزشمندی بالایی برخوردار است.

انواع کندل ها

در گذشته تریدر ها از نمودار های خطی برای نوسان گیری بازار استفاده می کردند، اما این نمودار ها تنها قیمت پایانی یک سهام را نشان می دادند. با گذشت زمان انواع مختلف کندل ها با الگو های متفاوت به وجود آمدند که جزئیات قیمت را به طور حرفه ای تری بیان می کنند. برخی از انواع کندل های معروف در زیر دسته بندی شده اند.

توجه داشته باشید قدرت کندل ها در شکل بدنه و سایه آن ها تعریف می شود، هرچه بدنه یک کندل بلند و کشیده تر باشد نشان دهنده قدرت روند فعلی بازار است. همچنین قطر سایه نیز مهم است، کندل هایی که سایه های بلندی از خود بجای می گذارند نشان دهنده قدرت کم بازار و روند ضعیف فعلی آن می باشند.

سخن آخر

کندل استیک یا شمعدان یک نمودار قیمتی مهم است که به واسطه آن جزئیات دقیق نوسانات سهام مورد برسی قرار می گیرد. این ابزار در پیشبینی روند یک رمز ارز و آگاهی از رون فعلی آن تاثیر بسزایی دارد. معامله گران با تحلیل کندل ها نقاط باز و بسته شدن قیمت یک سهام را مشاهده می کنند و بهترین موقعیت برای خرید یا فروش را تعیین می کنند.

آشنایی با ۸ مورد از بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند

بهترین اندیکاتورهای تشخیص روند

اندیکاتورهای تشخیص روند توسط معامله‌گران برای به‌دست‌آوردن بینشی در‌باره‌ عرضه و تقاضای اوراق بهادار و روانشناسی بازار استفاده می‌شوند. این شاخص‌ها با هم، اساس تحلیل تکنیکال را تشکیل می‌دهند. معیارهایی مانند حجم معاملات، سرنخ‌هایی برای ادامه حرکت قیمت ارائه می‌دهند. اندیکاتورها را می‌توان جهت تولید سیگنال خرید و فروش مورد استفاده قرار داد، البته نیازی به استفاده از همه‌ اندیکاتور‌ها نیست، بلکه تعدادی را می‌توان انتخاب کرد که برای تصمیم‌گیری بهتر در معاملات مفید هستند. برخی از آن‌ها تاریخچه قیمت را در نظر می‌گیرند، برخی دیگر حجم معاملات را مورد بررسی قرار می‌دهند و برخی دیگر شاخص‌های حرکت هستند. این اندیکاتور‌ها اغلب به‌صورت پشت‌سرهم یا ترکیبی با یک‌دیگر استفاده می‌شوند.

در این مقاله قصد داریم تا به توضیح اندیکاتورهای تشخیص روند بپردازیم و هفت شاخص برتر را معرفی کنیم.

معرفی بهترین اندیکارتورهای تشخیص روند

ابزار معامله برای معامله‌گران و تحلیلگران تکنیکال، شامل ابزارهای نموداری است که سیگنال‌هایی برای خرید و فروش ایجاد می‌کنند و یا روندها یا الگوهای موجود در بازار را نشان می‌دهند. جهت تشخیص روند، روش‌های مختلفی وجود دارد که یکی از این روش‌ها، اندیکاتورهای تشخیص روند در تحلیل تکنیکال هستند. از مهم‌ترین چالش‌هایی که اکثر معامله‌گران تازه‌کار حوزه‌ فارکس با آن مواجه می‌شوند، اندیکاتور تشخیص روند در فارکس است. در بازار‌های مالی، قیمت به سمت خاصی در حال حرکت است. به این سمت و جهت خاص، روند یا Trend گفته می‌شود. روند می‌تواند در سه حالت UpTrend یا صعودی، DownTrend یا نزولی و Sideway یا خنثی قرار بگیرد. به‌طورکلی، دو نوع اساسی از اندیکاتور تکنیکال وجود دارد:

۱.پوشش‌ها (Overlays): اندیکاتور‌های فنی که از همان مقیاس قیمت‌ها استفاده کرده و دامنه یکسانی با آن‌ها دارند. به عنوان مثال می‌توان به میانگین‌های متحرک و Bollinger Bands اشاره کرد.

۲.نوسانگراها(Oscillator): به جای قرارگرفتن در نمودار قیمت، اندیکاتورهای تشخیص روند که بین حداقل و حداکثر در نوسان هستند، بالا یا پایین نمودار قیمت قرار می‌گیرند. به‌عنوان‌مثال می‌توان به اسیلاتور‌های MACD یا RSI اشاره کرد.

اندیکاتور‌های حجم/حجم در تعادل

معامله‌گران معمولا هنگام تجزیه و تحلیل یک اوراق بهادار و دارایی از چندین شاخص فنی مختلف، پشت سر هم استفاده می‌کنند. با وجود هزاران گزینه مختلف، معامله‌گران باید اندیکاتورهایی را انتخاب کنند که برای آن‌ها بهتر است و سپس با نحوه کار آن‌ها آشنا شوند. شاخص‌های فنی هم‌چنین می‌توانند با توجه به ماهیت کمی آن‌ها در سیستم‌های معاملاتی خودکار گنجانده شوند. در این بخش به معرفی هفت مورد اندیکاتور تشخیص روند بازار می‌پردازیم.

۱. اندیکاتور‌های حجم/حجم در تعادل (On-Balance Volume):

از اندیکاتور تشخیص روند حجم در تعادل (OBV) برای اندازه‌گیری جریان مثبت و منفی حجم در اوراق بهادار در طول زمان استفاده می‌شود.

افزایش حجم نسبت به میزان حجم روزی است که قیمت افزایش یافته است. حجم پایین نیز به حجم روزی گفته می‌شود که قیمت کاهش می‌یابد. حجم هر روز بر اساس افزایش یا کاهش قیمت، از شاخص افزوده یا کاسته می‌شود. وقتی OBV در حال افزایش است، نشان می‌دهد که خریداران مایلند وارد عمل شوند و قیمت را بالاتر ببرند. وقتی OBV در حال کاهش است، حجم فروش از حجم خرید پیشی می‌گیرد که نشان‌دهنده قیمت‌های پایین‌تر است. به‌این‌ترتیب، مانند یک ابزار تایید روند عمل می‌کند.

اگر قیمت و OBV در حال افزایش باشد، به ادامه روند کمک می‌کند. این امر زمانی اتفاق می‌افتد که اندیکاتور تشخیص روند و قیمت در جهت‌های مختلف در حرکت باشند. اگر قیمت در حال افزایش اما OBV در حال کاهش باشد، می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که این روند توسط خریدارانی قوی، حمایت نمی‌شود و به زودی می‌تواند به صورت معکوس عمل کند.

۲. میانگین متحرک (Moving Average):

میانگین متحرک، ابزاری برای تجزیه‌ و تحلیل تکنیکال و پرکاربرد‌ترین اندیکاتور موجود است که در بازه‌ای زمانی مشخص، از طریق خط میانگین، امکان تعیین و مشخص‌کردن قیمت وجود دارد. میانگین متحرک، به دو انواع روند در بازار نوع اندیکاتور SMA و اندیکاتور EMA دسته‌بندی می‌شود که هریک از آن‌ها قابل استفاده در تحلیل تکنیکال بوده و تنها تفاوتی که دارند، حساسیت نسبت به تغییرات قیمت است.

این اندیکاتور، میانگین قیمت‌ها را به‌ عنوان داده مورد استفاده قرار داده و آن را به شکل یک خط، بر روی نمودار نشان می‌دهد. اندیکاتور میانگین متحرک در بازه‌های زمانی مشخصی مانند ۱۰ روزه، ۲۰ دقیقه‌ و ۳۰ هفته‌ در نظر گرفته می‌شوند. در حالت بلندمدت نیز میانگین‌های متحرک ۲۰۰ روزه، ۱۰۰ روزه و ۵۰ روزه هستند. میانگین متحرک را می‌توان در استراتژی‌های زیادی استفاده کرد اما مهم‌ترین استفاده آن در تشخیص روند است. به همین دلیل است که بسیاری از تحلیلگران، این اندیکاتور را بهترین اندیکاتور تشخیص روند معرفی می‌کنند.

۳. میانگین جهت شاخص (Average Directional Index):

شاخص جهت‌دار متوسط ​​(ADX) یکی از اندیکاتورهای تشخیص روند قدرت است که برای اندازه‌گیری حرکت و قدرت یک روند استفاده می‌شود. هنگامی که ADX بالای ۴۰ باشد، بسته به جهتی که قیمت در حال حرکت است، روند دارای قدرت جهت‌گیری زیادی است. وقتی اندیکاتور ADX زیر ۲۰ باشد، روند ضعیف یا غیر‌روندی در نظر گرفته می‌شود. ADX خط اصلی بر روی شاخص و معمولا سیاه‌رنگ است. دو خط دیگر نیز به نماد DI+ و DI- وجود دارند که اغلب به ترتیب به رنگ قرمز و سبز هستند. هر سه خط با هم فعالیت می‌کنند تا جهت روند و هم‌چنین حرکت آن را نشان دهند.

ADX بالای ۲۰ و DI+ بالای DI-: روند صعودی است.

ADX بالای ۲۰ و DI- بالاتر از DI+: روند نزولی است.

ADX زیر ۲۰ نیز، یک روند ضعیف است.

اندیکاتور میانگین متحرک

۴. باند بولینگر (Bollinger Band) :

یکی دیگر از اندیکاتورهای تشخیص روند، باند بولینگر است که توسط مجموعه‌ای از خطوط روند طراحی شده و دو انحراف استاندارد انواع روند در بازار مثبت و منفی را از میانگین متحرک ساده (SMA) قیمت اوراق بهادار ارائه می‌دهد. نوسان‌هایی که در سهم به وجود می‌آید را می‌توان به وسیله‌ این اندیکاتور به‌خوبی نشان داد. اغلب در میانگین متحرک در دوره‌ زمانی ۲۰ روزه در نمودارهای معاملاتی از اندیکاتور باند بولینگر استفاده می‌شود. زمانی‌که Aroon-up از Aroon-down عبور کند، اولین نشانه تغییر روند احتمالی نمایان می‌شود و اگر Aroon-up به عدد ۱۰۰ برسد و Aroon-down به صفر برسد، روند صعودی است و بر‌عکس. اگر Aroon-down از Aroon-up عبور و به ۱۰۰ نزدیک بماند، روند نزولی است.

۵. اندیکاتور واگرایی همگرایی (MACD) :

شاخص واگرایی همگرایی میانگین متحرک (MACD) به معامله‌گران کمک می‌کند تا جهت روند و هم‌چنین حرکت آن روند را بررسی کنند. زمانی‌که MACD بالای صفر باشد، قیمت در یک فاز صعودی قرار دارد و اگر MACD زیر صفر باشد، وارد فاز نزولی شده است. این اندیکاتور تشخیص روند از دو خط تشکیل شده است:

خط MACD و یک خط سیگنال که حرکت کندی دارد. وقتی MACD از زیر خط سیگنال عبور می‌کند، نشان می‌دهد که قیمت در حال کاهش است و هنگامی که خط MACD از خط سیگنال عبور می‌کند، قیمت در حال افزایش خواهد بود. نگاه‌کردن به این که نشانگر در کدام سمت صفر قرار دارد، به تعیین سیگنال‌هایی که باید دنبال شوند، کمک شایانی می‌کند. به‌عنوان‌مثال، اگر نشانگر بالای صفر است، MACD از بالای خط سیگنال برای خرید عبور می‌کند و اگر MACD زیر صفر باشد، عبور MACD از زیر خط سیگنال یک معامله کوتاه احتمالی را ارائه می‌دهد.

۶. شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index):

شاخص قدرت نسبی (RSI) حداقل سه کاربرد عمده دارد. این اندیکاتور، یکی دیکر از اندیکاتورهای تشخیص روندی است که بین صفر تا ۱۰۰ حرکت و افزایش قیمت اخیر در مقابل ضرر اخیر قیمت را ترسیم می‌کند. بنابراین سطوح RSI به اندازه‌گیری حرکت و قدرت روند کمک می‌کنند. اساسی‌ترین استفاده از RSI به عنوان شاخص خرید و فروش بیش‌ازحد است. وقتی RSI به بالای ۷۰ برسد، دارایی بیش از حد خرید در نظر گرفته می‌شود و ممکن است کاهش یابد. زمانی که RSI زیر ۳۰ باشد، دارایی بیش از حد فروخته می‌شود و می‌تواند افزایش یابد.

به‌همین‌منظور، برخی از معامله‌گران منتظر می‌مانند تا اندیکاتور به بالای ۷۰ برسد و سپس پیش از فروش به پایین نزول کند، یا به زیر ۳۰ برسد و سپس پیش از خرید دوباره به بالاتر از سطح برسد. واگرایی یکی دیگر از کاربردهای RSI است. زمانی که اندیکاتور در جهتی متفاوت از قیمت حرکت می‌کند، نشان می‌دهد که روند فعلی قیمت در حال ضعیف شدن است و به زودی می‌تواند معکوس شود. سومین کاربرد RSI، پشتیبانی و مقاومت است. در طول روندهای صعودی، سهام اغلب بالای سطح ۳۰ باقی می‌ماند و اغلب به ۷۰ یا بالاتر می‌رسد. هنگامی که یک سهم در روند نزولی قرار دارد، RSI معمولا کم‌تر از ۷۰ باقی می‌ماند و اغلب به ۳۰ یا کمتر می‌رسد.

۷. نوسانگر تصادفی (Stochastic Oscillator)

آخرین مورد از اندیکاتورهای تشخیص روند نوسانگر تصادفی است که شاخصی برای اندازه‌گیری قیمت فعلی، نسبت به محدوده قیمت در چند دوره است. این اندیکاتور بین صفر تا ۱۰۰ ترسیم شده و به این صورت است که وقتی روند صعودی است، قیمت باید به بالاترین حد خود برسد. در یک روند نزولی نیز قیمت به پایین‌‌ترین حد تمایل دارد. استوکاستیک نسبتا سریع بالا و پایین می‌رود، زیرا به ندرت پیش می‌آید که قیمت به صورت مداوم به اوج‌ برسد، استوکاستیک را نزدیک ۱۰۰ یا پایین‌ترین حد مستمر و یا نزدیک به صفر، نگه دارد. بنابراین، استوکاستیک اغلب به عنوان یک شاخص خرید و فروش بیش‌ازحد استفاده می‌شود. ارزش‌های بالای ۸۰ خرید بیش از حد در نظر گرفته شده و درحالی‌که سطوح زیر ۲۰ باشد، فروش بیش‌ازحد در نظر گرفته می‌شود. هنگام استفاده از سطوح خرید و فروش بیش‌ازحد، روند کلی قیمت باید در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال، در طول یک روند صعودی زمانی که اندیکاتور به زیر ۲۰ می‌رسد و دوباره بالا می‌رود، سیگنال احتمالی است.

اندیکاتور نوسانگر تصادفی

کدام شاخص فنی می‌تواند شرایط خرید بیش‌ازحد یا فروش بیش‌از حد را به بهترین شکل نشان دهد؟

۸. شاخص قدرت نسبی (RSI) یکی از محبوب‌ترین اندیکاتور‌های تشخیص روند است که برای شناسایی سهام بیش‌از‌حد خرید یا فروش بیش‌از‌حد به کار برده می‌شود. RSI بین ۰ تا ۱۰۰ محدود شده است و عدد بالای ۷۰ نشان‌دهنده فروش بیش‌ازحد و عدد کم‌تر از ۳۰ نشان‌دهنده خرید بیش‌ازحد است.

اندیکاتور تشخیص روند شارپ، چه چیزی را نشان میدهد؟

اندیکاتور تشخیص روند شارپ برای کمک به سرمایه‌گذاران برای درک نسبت بازگشت سرمایه در مقایسه با ریسک آن استفاده می‌شود. این نسبت، میانگین بازدهی است که به ازای هر واحد نوسان یا ریسک کل به دست می‌آید.

نتیجهگیری

هدف هر معامله‌گر کوتاه‌مدت، تعیین جهت حرکت یک دارایی معین و تلاش برای کسب سود از آن است. صدها شاخص فنی و نوسانگر برای این هدف خاص، توسعه یافته‌ و روش‌ها و ابزار زیادی برای تشخیص روند در یک تحلیل تکنیکال وجود دارند. مهم‌ترین این روش‌ها و ابزارها، اندیکاتورها هستند. اندیکاتورها ابزارهایی هستند که اطلاعاتی راجع‌به قیمت و حجم بازار را با توابع ریاضی ادغام کرده و سپس در جهت تحلیل بازار، مورد استفاده قرار می‌دهند. از اندیکاتورها می‌توان برای توسعه استراتژی‌های جدید نیز استفاده کرد. در این مقاله ما سعی کردیم تا هر آن‌چه نیاز است راجع‌به اندیکاتورهای تشخیص روند و فرآیند کاری آن‌ها بدانید را جمع‌آوری کرده و به‌طور کامل و جامع شرح دهیم.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.