انتظارات سرمایه‌‌گذار


حالا که نرخهای بهره پایین، مزایای بیشماری دارد، چرا فدرال رزرو، همیشه نرخهای بهره را پایین نگه نمی دارد؟

نرخ بهره چیست؟ تاثیر نرخ بهره در بازار فارکس

نرخهای بهره توسط بانک فدرال رزرو یا بازده اوراق قرضه، که با توجه به شرایط بازارهای مالی مشخص می شوند، تعیین می شود. به زبان ساده، نرخ بهره درصدی از اصل سرمایه است که توسط وام دهنده برای استفاده از پولش دریافت می شود. منظور از اصل سرمایه، مبلغی است که وام داده شده است.
نرخ بهره بر هزینه وام، تاثیر می گذارد. در نتیجه، آنها یا به اقتصاد سرعت می بخشند و یا آن را کند می کنند. فدرال رزرو، نرخ بهره را برای دستیابی به رشد اقتصادی ایده آل، مدیریت می کند.

بانک ها و موسسات دیگر برای اینکه تجارت سودآوری داشته باشند، از شما بهره می گیرند. در واقع آنها با نرخ کمتری نسبت به نرخی که شما را شارژ می کنند، به شما وام می دهند. و همین مسئله برای آنها تولید ثروت می کند.

موسسات کارتهای اعتباری از کالاها و خدماتی که شما خریداری می کنید، بهره می گیرند. شرکتها یا موسساتی هم که در کار وامهای خرید مسکن می باشند در ازای پولی که به شما برای خرید مسکن قرض می دهند، بهره می گیرند.

بانک ها و خزانه داری ایالات متحده امریکا به سرمایه گذارانی که پولهای شان را در حساب های پس انداز، سپرده های دارای گواهی، اوراق قرضه بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت می گذارند، بهره می پردازد. در این گونه موارد، سرمایه گذاران پولشان را به بانک ها یا خزانه داری، قرض می دهند.

مطالبی را که با هم در این مقاله آموزشی بررسی خواهیم کرد، به شرح زیر است:

مفهوم نرخ بهره، اهمیت نرخ بهره، نرخهای بهره چگونه تعیین می شوند، منظور از نرخ بهره منفی چیست، رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری، عوامل تاثیر گذار بر نرخهای بهره، انواع نرخهای بهره و نحوه محاسبه آنها، تاثیرات نرخهای بهره بالا در مقابل نرخهای بهره پایین و نتیجه گیری.

مفهوم نرخ بهره

نرخ بهره، یا هزینه قرض کردن پول است یا پاداش پس انداز آن، که، به عنوان درصدی از مبلغ قرض گرفته شده یا پس انداز شده، محاسبه می شود. نرخ بهره وام، به طور معمول به صورت سالانه قید می شود که به نرخ درصد سالانه (APR) معروف است.

اهمیت نرخ بهره

ممکن است همیشه متوجه آن نباشیم اما نرخ بهره نقش مهمی در زندگی روزمره ما دارد و می تواند بر قدرت خرید ما تأثیر بسزایی بگذارد. روند کلی نرخهای بهره می تواند تأثیر عمده ای بر سرمایه گذاری شما داشته باشد بنابراین به عنوان یک سرمایه گذار، توجه کردن به این نکته خیلی مهم است.

بهره، هزینه ای است که از قرض گیرنده برای استفاده از آن دارایی خاص، اتخاذ می شود. بر اساس وبسایت Investopedia، دارایی های قرض گرفته شده، شامل: پول نقد، کالاهای مصرفی، وسائل نقلیه و املاک می باشند.

زمانی که خریداران ملک، قصد خرید خانه ای را دارند، از بانک ها وام دریافت می کنند. از وامهای دیگر به عنوان مثال، برای: خرید ماشین، لوازم خانگی یا پرداخت هزینه های تحصیلی، استفاده می شود.

بانک ها هم می توانند تبدیل به یک قرض گیرنده شوند، بدین شکل که، زمانی که یک فرد پولش را در حساب پس انداز یک بانک می گذارد، در واقع سرمایه اش را که پول نقدش بوده است به بانک مربوطه، قرض داده است. در نتیجه بانک ها به خاطر پولی که سرمایه گذار به بانک قرض داده، به او بهره پرداخت می کنند.

سپس بانکها از پول قرض (وام) گرفته شده سرمایه گذار، برای انتظارات سرمایه‌‌گذار تامین وام هایی با نرخهای بهره بالاتر، استفاده می کنند و مجددا با همان پولهای سرمایه گذاران، به افراد دیگر با نرخهای بالاتر، وام پرداخت می کنند. سود بانکها هم از تفاوت بین آنچه پرداخت و دریافت می کنند، نشات می گیرد.

از دیگر نکات مهمی که نشانگر اهمیت نرخهای بهره است، تاثیر اوراق قرضه کوتاه مدت خزانه داری روی نرخهای بهره است.

نرخهای بهره چگونه تعیین می شوند؟

نرخهای بهره توسط فدرال رزرو یا نرخ صندوقهای فدرال، یا بازده اوراق قرضه که تمام اینها هم توسط وضعیت بازار مشخص می شوند، تعیین می شود. فدرال رزرو، نرخ صندوق های فدرال را به عنوان معیاری برای نرخ بهره کوتاه مدت، تعیین می کند.

نرخ وجوه فدرال رزرو، همان چیزی است که بانک ها برای وام های شبانه از یکدیگر دریافت می کنند. بانکها سایر بانکها را، بهترین مشتریان خود می دانند.

بازده اوراق قرضه خزانه هم با تقاضای بازارهای مالی، نسبت به اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده، که در حراج ها به فروش می رسند، تعیین می شود. تحت برخی شرایط دشوار اقتصادی، تقاضا برای اوراق قرضه افزایش پیدا می کند.

هنگامی که سرمایه گذاران مایل به پرداخت هزینه های بیشتری برای این اوراق قرضه خزانه داری هستند، نرخ های بهره پایین می آیند. شرایط خاصی هم وجود دارند که در آنها نرخهای بهره افزایش پیدا می کنند، مثل بهبود شرایط اقتصادی، و این امر، اوراق قرضه خزانه داری ایالات متحده را کاهش می دهد.

حال اینکه چطور این نرخ ها عمل می کنند هم مهم است. وقتی فردی از یک بانکی پول قرض می گیرد، نرخ بهره بانکی، شامل تمام قسمت های پرداخت نشده این وام یا تراز کارت اعتباری او می شود و آن فرد باید حداقل در هر دوره ترکیبی، بهره آن وام را بپردازد. و اگر نپردازد، بدهی معوق این فرد حتی اگر شروع به پرداخت مابقی بدهی کند، افزایش پیدا می کند.

نرخهای بهره بانکی بسیار رقابتی هستند و نرخ وام و پس انداز آنها، با هم متفاوت هستند. اگر بانکی متوجه این قضیه شود، که فرد وام گیرنده از لحاظ اعتباری برای بانک پر ریسک می باشد، از آن فرد بهره بیشتری دریافت می کند. به همین دلیل است که نرخهای بالاتری را به وام های گردان، مانند کارت های اعتباری، اختصاص می دهند.

نرخ بهره ای که بانک به دارنده یک حساب پس انداز می پردازد، معمولاً بسته به شرایط بازار که توسط فدرال رزرو تشخیص داده می شود، تعیین می شود.

تصویر مربوط به فدرل رزرو امریکا

منظور از نرخ بهره منفی چیست؟

نرخ بهره در واقع همان هزینه ای است که برای قرض گرفتن باید پرداخت شود. به طور متعارف همیشه وام گیرنده بابت پولی که وام می دهد، بهره ای دریافت می کند. مثال واضح آن هم، زمانی است که شما مبلغ اضافه ای پول در اختیار دارید و قصد دارید تا آن را در بانکی نگه دارید. بانک مورد نظر در اینجا، قرض گیرنده، و شما قرض دهنده محسوب می شوید.

نتیجتا اینکه شما بابت پولی که به بانک قرض می دهید، بهره مشخصی دریافت خواهید کرد که به آن نرخ سود بانکی گفته می شود. مثال ساده دیگر، وام ها انتظارات سرمایه‌‌گذار است. زمانیکه شما از بانک برای خرید مسکن یا خودرو، وام دریافت می کنید و در واقع در حال قرض گرفتن از بانک هستید، بابت این وام، باید بهره ای را به بانک پرداخت کنید. شاید تعجب کنید که زمانهایی هم وجود دارد که وام دهنده به جای گرفتن بهره از وام گیرنده، باید خودش نرخ بهره ای هم پرداخت کند.

به این نرخ بهره، نرخ بهره منفی گفته می شود. این نرخهای بهره منفی معمولا توسط بانکهای مرکزی و سایر بدنه های نظارتی آنان، اعمال می شود. بانکهای مرکزی این کار را در زمانهایی که نقدینگی کاهش پیدا کرده اعمال می کنند. زمانهایی که مصرف کنندگان، پول زیادی در اختیار دارند و حاضر نیستند تا چرخ اقتصاد به گردش در بیاید، آن پولها را خرج کنند.

رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری چیست؟

سطح سرمایه گذاری در اقتصاد به تغییرات نرخ بهره بسیار حساس است. به طور کلی، اگر نرخ بهره بالا باشد، سرمایه گذاری کاهش می یابد. برعکس، اگر نرخ بهره پایین باشد، سرمایه گذاری افزایش می یابد. این همبستگی معکوس در درک رابطه بین نرخ بهره و سرمایه گذاری، بسیارنکته مهم و کلیدی است.

کارهایی مثل تحصیلات، زیرساخت یا توسعه کسب و کار مستلزم صرف هزینه است. اگر نرخ بهره پایین باشد، دانشجویان، دولت ها و مشاغل می توانند پول مورد نیاز خود را ارزان تر وام بگیرند. وقتی نرخ بهره بالا باشد، سرمایه گذاری گران تر می شود. با گران شدن پول وام، مشاغل، دولت ها و افراد شروع به کند کردن برنامه های سرمایه گذاری خود می کنند.

شرایط اقتصادی ممکن است انتظارات سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار دهد. در یک اقتصاد قوی، وام گیرندگان انتظار دارند شرایط خوب ادامه یابد بنابراین ممکن است راحت تر وام بگیرند و به طور بالقوه نرخ بهره را افزایش دهند. با این حال در شرایط ضعیف اقتصادی، عکس این قضیه صادق است.

عوامل تاثیرگذار بر نرخهای بهره

عوامل متعددی می توانند روی نرخهای بهره تاثیر بگذارند. یکی از آنها تقاضا برای پول است. در یک اقتصاد در حال رشد، تقاضا برای پول زیاد است. از کارخانجات و شرکتهای تولیدی برای پیشرفت و توسعه گرفته تا شهروندان برای خرید مسکن و اتومبیل و غیره، همه به پول نیاز دارند. در نتیجه هرچه تقاضا برای پول افزایش یابد، نرخهای بهره هم بالاتر می روند.

عامل تاثیرگذار بعدی، عرضه پول است. مانند هر کالای دیگری، زمانیکه عرضه پول افزایش یابد، سایر موارد به همان قیمت باقی می مانند در نتیجه، نرخهای بهره کاهش می یابد. شرایطی هم وجود دارد که در آن سرمایه گذاران راه های جذابی برای سرمایه گذاری ندارند و اوراق قرضه یا سپرده ها را دنبال می کنند. اگر در آن لحظه تقاضایی برای پول وجود نداشته باشد، نرخ بهره کاهش می یابد.

عامل بعدی، کسری بودجه و استقراض دولت است. کسری بودجه، ناشی از فراتر رفتن هزینه های دولت نسبت به درآمدش است. برای تأمین این کسری، دولت به استقراض روی می آورد. به عنوان بزرگترین وام گیرنده در اقتصاد، میزان استقراض دولتی بر تقاضای پول تأثیر می گذارد و به نوبه خود نرخ بهره را کاهش می دهد.

فاکتور بعدی تورم است. قیمت همه کالاها با در نظر گرفتن افزایش قیمتهای عمومی در اقتصاد که به آن تورم می گویند، تعیین می شود. نرخ بهره هم که قیمت پول است، از این قاعده مستثنی نیست. عامل بعدی بانک مرکزی است. مثلا در زمانهای رونق اقتصادی، بانک مرکزی ممکن است روی مهار تورم تمرکز کند و نرخهای بهره را افزایش دهد.

انواع نرخهای بهره و نحوه محاسبه آنها

موسسات وام دهنده، نرخهای ثابت یا متغیری را برای وامهای خود اخذ می کنند. نرخهای ثابت تا پایان سررسید وام، باقی می مانند. در ابتدا بیشتر پرداخت های شما شامل پرداخت های مربوط به نرخ بهره است. ولی با گذشت زمان، وام گیرنده، درصدهای بیشتر و بیشتری را از اصل سرمایه پرداخت می کند. به عنوان مثال وام مسکن معمولی، نمونه ای از یک وام با نرخ بهره ثابت می باشد.

نرخهای متغیر، با نرخ اصلی (Prime Rate) تغییر می کنند. این نرخ، بهره ای است که یک موسسه، از بهترین وام گیرندگان خود دریافت می کند. نرخ اصلی هم براساس نرخ وجوه فدرال رزرو تعیین می شود. این هم همان نرخ بهره ای است که فدرال رزرو از بهترین مشتریان بانکی خود، دریافت می کند.

ولی در کل سه نوع نرخ بهره وجود داد:

  1. نرخ بهره ساده
  2. نرخ بهره تعهدی
  3. نرخ بهره مرکب

نرخ بهره ساده یا عادی همان نرخ سودی است که به وام شما تعلق گرفته است و از حاصل ضرب سود روزانه در مبلغ اصلی وام شما ضرب در، تعداد روزهایی که باید وام را پرداخت کنید به دست می آید. مثلا اگر یک دانشجویی مبلغ 18000 دلار وام با نرخ بهره سالانه 6% بگیرد، و قرار باشد مثلا ظرف 3 سال وامش را پرداخت کند، فرمول به این شکل است: نرخ بهره ساده مساوی است با حاصل ضرب اصل وام در نرخ بهره سالانه در عدد 3 که در اینجا می شود: 3 * 6% * 18000 که مساوی است با 3240 دلار.

نرخ بهره تعهدی سود انباشته ای است که تا پایان دوره پرداخت نشده است. اگر وامی نیاز به پرداخت ماهانه (در پایان هر ماه) داشته باشد، سود این وام به طور پیوسته در طول ماه جمع می شود. اگر هزینه نرخ بهره در هر ماه 30 دلار باشد، این وام هر روز 1 دلار سود در بر می گیرد که پس از رسیدن به پایان ماه، نیاز به پرداخت دارد.

نرخ بهره مرکب هم به معنی بهره در بهره است. در نرخ بهره ساده فقط اصل سرمایه و سودی که به آن تعلق می گرفت، وجود داشت ولی در این نوع بهره، سود مرکب از اصل و سودهای انباشته شده دوره های قبل هم استفاده می کند به عبارتی: سود مرکب برابر است با مجموع مبلغ سپرده و سود آن در پایان دوره زمانی مشخص منهای مبلغ سپرده در حال حاضر. فرمول اصلی آن به این شکل است: = [P (1 + i) n ] – P و = P [(1 + i) n – 1].

در این فرمول P اصل سرمایه، i درصد اسمی نرخ بهره سالانه و n تعداد دوره دریافت سود است.

مثال: فرض کنید وام 3 ساله ای به مبلغ 10000 دلار با نرخ بهره مرکب سالانه 5% دریافت کردید. مبلغ سود حاصل این وام چقدر است؟

$10,000 [(1 + 0.05) 3 – 1] = $10,000 [1.157625 – 1] = $1,576.25

مفهوم نرخ درصد سالانه APR

نرخ درصد سالانه، کل هزینه وام است که شامل نرخ بهره و دیگر هزینه ها می باشد. بیشترین هزینه ها معمولا،ً هزینه هایی است که فقط یکبار اعمال می شوند و به آنها واحد (Points) گفته می شود. بانک آن را به عنوان درصد واحدی از کل وام، محاسبه می کند. نرخ درصد سالانه همچنین، شامل هزینه های دیگر مانند: هزینه های کارگزار و هزینه های بستن قرارداد نیز، می شود.

هر دو این نرخهای بهره و نرخ درصد سالانه، هزینه های وامها را به شما نشان می دهند. نرخ بهره، مبلغی را که شما هر ماه پرداخت می کنید را نشان می دهد و نرخ درصد سالانه هم، کل هزینه های وام، مادامی که تمام شود را، نشان می دهد.

تصویر مربوط به نرخهای بهره

تاثیرات نرخهای بهره بالا در مقابل نرخهای بهره پایین

نرخهای بهره بالا، تاثیرات منفی بر اقتصاد دارند چرا که باعث گران تر شدن وامها می شوند. وقتی نرخهای بهره بالا باشند، تعداد کمی از مصرف کنندگان و مشاغل، توانایی وام گرفتن را دارند که این مسئله، رشد اقتصاد را کند می کند.

این مسئله در عین حال، مردم را تشویق به پس انداز کردن نیز می کند زیرا، مبالغ بیشتری در ازای سپرده هایی که پس انداز کرده اند، دریافت می کنند. این امر، پول را از اقتصاد خارج کرده و رشد اقتصاد را کند می کند.

به همین منوال هم، نرخهای بهره پایین، تاثیرات معکوسی بر اقتصاد دارد. به عنوان مثال، نرخهای پایین وام ها، تقاضا برای خرید مسکن را افزایش می دهند که این مسئله قیمت مسکن را افزایش می دهد.

نرخهای پس انداز کاهش پیدا می کنند و سرمایه گذاران، پولهایشان را وارد داراییهایی که سوددهی و بازده بالاتری مثل سهام ها، دارند، می کنند. اساساً نرخ های بهره پایین، نقدینگی را افزایش می دهد که این امر به توسعه اقتصاد، کمک می کند.

تصویر مربوط به رئیس فدرال رزرو پاول

نتیجه گیری

اغلب مصرف کنندگان و سرمایه گذاران این سوال را می پرسند که:

حالا که نرخهای بهره پایین، مزایای بیشماری دارد، چرا فدرال رزرو، همیشه نرخهای بهره را پایین نگه نمی دارد؟

به طور کلی این قضیه از طرف دولت ایالات متحده، فدرال رزرو، برخی از کسب و کارها و مصرف کنندگان، که نرخهای بهره پایین تر را ترجیح می دهند، یک امر پذیرفته شده می باشد. دولت آمریکا از نرخهای بهره پایین تر استقبال می کند چرا که، بدین گونه برای اداره کشور، مقادیر زیادی پول قرض می کند.

به عنوان مثال، شرکتهای بزرگ سرمایه دار، مانند غولهای بزرگ تکنولوژی، نرخهای بهره پایین تر را ترجیح می دهند همچنین، مصرف کنندگانی که به دنبال خرید مسکن، اتومبیل، لوازم زندگی و لباس به صورت اعتباری هستند هم، از نرخهای بهره کمتر، با جان و دل استقبال می کنند.

اما با تمام این اوصاف بانک ها، به دنبال نرخهای بهره بالاتر هستند چرا که با این ابزارها و توسط وام دادن به مشتریانشان، کسب سودهای آنچنانی می کنند. اما نرخهای بهره پایین تر، می توانند باعث ایجاد نرخ بهره شوند. اگر نقدینگی در اقتصاد خیلی زیاد شود، آن وقت تقاضا از عرضه سبقت گرفته و قیمتها افزایش می یابند.

همیشه مقدار اندکی تورم، برای اقتصاد مفید است چرا که نمایانگر رشد اقتصادی است اما، تورم افسار گسیخته، خانمان سوز است و به ضرر اقتصاد می باشد.

شرکت هلدینگ چیست و چه تفاوتی با شرکت های سرمایه گذاری دارد؟

شرکت هلدینگ چیست؟ اداره شرکت هلدینگ چه تفاوتی با شرکت سرمایه گذاری دارد؟

شرکت هلدینگ (Holding Company) که گاهی در ایران – با کمی بی‌دقتی – به عنوان شرکت مادر هم شناخته می‌شود، اصطلاحی است که طی سال‌های اخیر در ادبیات مدیریتی و رسانه‌ای کشور بسیار رواج پیدا کرده است.

البته مفهوم هلدینگ و شرکت های هلدینگ به تازگی مطرح نشده و چندین دهه قدمت دارد. اما گسترش کسب و کارهای اینترنتی طی سال‌های اخیر و افزایش رغبت به سرمایه‌گذاری در استارت آپ‌ها باعث شده که هلدینگ‌های جوانِ بسیاری شکل بگیرند و این اصطلاح، به گفتگوهای روزمره هم راه پیدا کند.

جالب اینجاست که افراد بسیاری، هر انتظارات سرمایه‌‌گذار مجموعه‌ای از فعالیت‌های متنوع را هلدینگ فرض می‌کنند. مثلاً بعید نیست پای صحبت یک دوست بنشینید و او بگوید: «اخیراً در شرکت خود کارهای مختلفی انجام می‌دهیم و می‌شود گفت به یک هلدینگ تبدیل شده‌ایم.»

منظور از شرکت سرمایه گذاری چیست؟

برای این‌که شرکت هلدینگ را به خوبی درک کنیم، لازم است ابتدا تعریف شرکت‌های سرمایه گذاری را بشناسیم. سپس به این موضوع بپردازیم که هلدینگ چه تفاوتی با یک شرکت سرمایه گذاری دارد.

تعریف شرکت سرمایه گذاری

شرکت سرمایه‌گذاری، یک بنگاه اقتصادی است که سرمایه‌ی خود را با هدف کسب سود، به خرید سهام شرکت‌ها، صندوق‌ها و سایر دارایی‌های سود‌ ده، اختصاص می‌دهد.

شرکت سرمایه‌گذاری بسته به ترجیحات سرمایه‌گذاران خود و میزان ریسک پذیری آن‌ها، سبد سرمایه گذاری (پورتفوی) خود را تشکیل داده و مدیریت می‌کند.

ویژگی مهم شرکت‌های سرمایه‌گذاری این است که هنگام خرید سهام شرکت‌ها تمایل ندارند به ساختار مدیریتی و جزئیات عملیاتی آن‌ها ورود کنند و صرفاً بر اساس ارزش سهام، سود سهام و آینده‌ی شرکت و سهام آن، تصمیم می‌گیرند که چه میزان از سبد سرمایه‌گذاری خود را به هر شرکت اختصاص دهند.

در شرکت های سرمایه گذاری، بیش از هر چیز، اصول مدیریت پورتفولیو بر انتخاب‌ها و تصمیم‌گیری‌ها حاکم است. به عبارت دیگر، این شرکت‌ها می‌کوشند ترکیبی از دارایی‌ها را تشکیل دهند که سود آن‌ها در مقایسه با ریسکی که متحمل می‌شوند، بهینه باشد.

بنابر این الزاماً قرار نیست سبد یک شرکت سرمایه‌ گذاری از نظر جنس دارایی‌ها یا جهت‌گیری استراتژیک، هم‌خوان باشند. چه بسا یک شرکت سرمایه گذاری، در کنار خرید سهام چند شرکت ساختمانی، سهم یک شرکت حوزه‌ی فناوری اطلاعات را هم خریداری کند و معتقد باشد که خریداری سهام شرکت‌های این حوزه، شاخص‌های کلی سود و ریسک آن‌ها را بهبود می‌بخشد.

البته با همه‌ی این توضیحات، بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری ترجیح می‌دهند روی حوزه های تخصصی کار کنند و سرمایه‌ی خود را در حوزه‌های محدودی توزیع کنند، تا بتوانند تحلیل و سنجش وضعیت بازار را سریع‌تر و عمیق‌تر انجام دهند.

تعریف شرکت هلدینگ چیست؟

هلدینگ هم شرکتی است که سهام چند شرکت مختلف را می‌خرد و نگهداری می‌کند. اما هلدینگ‌ها با شرکت های سرمایه گذاری یک تفاوت مهم و کلیدی دارند:

تفاوت شرکت هلدینگ و شرکت سرمایه گذاری

هلدینگ‌ها بر خلاف شرکت های سرمایه گذاری، ادعای مدیریتی هم دارند و تمایل دارند با خریدن بخشی از سهام شرکت‌ها در تصمیم گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های داخلی آن‌ها ورود کنند.

اگر یک شرکت هلدینگ خودرو بخشی از سرمایه خود را به خرید سهام در یک شرکت خودروسازی اختصاص می‌دهد، قاعدتاً برنامه‌هایی برای مدیریت آن شرکت دارد یا معتقد است که اعمال نفوذ در سیاست‌های داخلی آن شرکت می‌تواند منافع اقتصادی هلدینگ را بیشتر و بهتر تأمین کند.

با این توضیحات می‌توان گفت یک شرکت هلدینگ خود را در حوزه‌ی فعالیت شرکت های سرمایه پذیر، صاحب‌نظر می‌داند.

هلدینگ‌ها چگونه شرکت‌های سرمایه‌پذیر را کنترل می‌کنند؟

وقتی یک هلدینگ، سهام قابل‌توجهی از یک شرکت را خریداری کند، می‌تواند از طریق انتخاب یک یا چند نفر از اعضای هیأت مدیره،‌ روی تصمیم‌های شرکت تأثیر بگذارد.

اما انتخاب عضو هیأت مدیره، صرفاً یکی از روش‌های کنترل و اعمال نفوذ است. هر شرکتی بسته به اساسنامه و چارت سازمانی خود، ارکان اداره‌کننده‌ی متعددی دارد و فرایند در اختیار گرفتن هر یک از این ارکان هم، شفاف و مشخص است.

بنابراین ممکن است یک هلدینگ، با مالکان یک شرکت مذاکره کرده و توافق‌نامه‌ای را تنظیم کند که بر اساس آن، به ازاء خرید بلوک مشخصی از سهام شرکت، اختیار تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری و حتی مدیریت عملیاتی بخشی از شرکت را در دست بگیرد.

نحوه‌ی ورود شرکت هلدینگ در اداره‌ی امور شرکت‌های زیرمجموعه، تابع قواعد مکانیکی و از پیش‌تعیین‌شده نیست و حد و حدود این دخالت‌ها، تابع شکل توافق (یا چارچوب‌های از پیش‌ تعریف شده‌ی شرکت سرمایه‌پذیر) است.

اما عرف این است که برای مشخص کردن قدرت هلدینگ، از دو اصطلاح نفوذ قابل ملاحظه و کنترل استفاده می‌کنند.

تفاوت نفوذ و کنترل

نفوذ قابل ملاحظه (به انگلیسی: Significant Influence) به معنای توانایی مشارکت در تصمیم‌گیری‌های مربوط به سیاست‌های مالی و عملیاتی شرکت است.

اما کنترل به این معناست که اداره‌ی کامل سیاست‌های مالی و عملیاتی یک شرکت، در اختیار هلدینگ قرار می‌گیرد.

بنابراین می‌توانید حدس بزنید که برای کنترل یک شرکت، لازم است بلوک بزرگی از سهام آن خریداری شود.

ساختار هلدینگ چه مزیت‌هایی دارد؟

انگیزه‌های متنوعی برای استفاده از ساختار هلدینگ وجود دارد.

به عنوان مثال، ممکن است یک شرکت، به تدریج زیرمجموعه‌های متعددی تشکیل دهد یا بخش‌های مختلفی از آن، در قالب شخصیت‌های حقوقی مستقل، فعال شوند.

تأسیس یک شرکت به عنوان هلدینگ که سهام با نفوذ قابل ملاحظه (یا حتی کل سهام) شرکت‌های زیرمجموعه را در اختیار دارد، کمک می‌کند تا ضمن راهبری کلان کل مجموعه، زمینه برای شکل‌گیری چابکی مطلوب در زیرمجموعه‌ها هم فراهم شود.

چنین هلدینگ‌هایی از دل خود شرکت‌ها سر بر می‌آورند.

در این وضعیت، معمولاً شرکت هلدینگ، نگاه کلان‌تری به فعالیت‌های کل مجموعه دارد و می‌تواند در جابه‌جایی و تخصیص منابع، نگاهی سیستمی‌تر و استراتژیک‌تر داشته باشد.

شاید یکی از بهترین‌ نمونه‌های این نوع هلدینگ‌ها در سطح جهان، شرکت آلفابت باشد که در گوگل ریشه دارد؛ اما امروز مالک گوگل محسوب می‌شود و سایر فعالیت‌ها را هم در قالب شرکت‌های مستقل مدیریت می‌کند.

اما همیشه‌ی شرکت‌های هلدینگ به این شیوه شکل نمی‌گیرند. گاهی شرکت‌های بزرگ به خاطر اهمیت استراتژیک برخی کسب و کارها، با خرید سهام، کنترل مدیریتی آن شرکت‌ها را در اختیار می‌گیرند.

هم‌چنین هلدینگ‌های تخصصی هم وجود دارند که تا حدی به شرکت‌های سرمایه گذاری شبیه‌اند. آن‌ها در یک زمینه‌‌ی ویژه، دانش تخصصی دارند و اگر به نتیجه برسند که پتانسیل یک شرکت بالا و قدرت مدیریتی آن ضعیف است، آن را وارد هلدینگ خود می‌کنند و پس از ایجاد تحول در شرکت، سهام آن را واگذار می‌کنند.

البته ما به انگیزه‌های مشروع و اخلاقی و حرفه‌ای اشاره کردیم. اما فرار مالیاتی، جابجایی منابع مالی و پول‌های کثیف میان شرکت‌ها و نیز اخذ تسهیلات ویژه می‌توانند انگیزه‌های دیگری باشند که افرادی را به ثبت شرکت در قالب هلدینگ تشویق می‌کنند.

شرکت های هلدینگ در بازار بورس ایران

در حال حاضر شرکت‌های هلدینگ متعددی در بازار بورس کشور فعال هستند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • توسعه سرمایه و صنعت غدیر
  • سرمایه گذاری دارویی تأمین
  • سرمایه گذاری صنایع پتروشیمی
  • گروه سرمایه گذاری سایپا
  • گسترش سرمایه گذاری ایران خودرو

فهرست کامل شرکت‌های هلدینگ پذیرفته شده در بورس را می‌توانید در سایت سازمان بورس ببینید.

البته واضح است که قرار نیست حتماً یک شرکت هلدینگ در بازار بورس فعال باشد. اما از آن‌جا که شرکت‌های بورسی ملزم به ارائه‌ی گزارش‌های شفاف‌سازی متعدد هستند، پیگیری گزارش‌های این نوع شرکت‌ها می‌تواند نقطه‌ی‌ آغاز خوبی برای آشنایی بیشتر با فضای هلدینگ‌ها باشد.

ضمناً می‌توانید با دانلود نمونه اساسنامه شرکت هلدینگ پیشنهادی سازمان بورس، کمی بیشتر با فضای این شرکت‌ها آشنا شوید:

معادل فارسی هلدینگ

بسته به این‌که در چه فضایی فعالیت کنید و اصطلاح هلدینگ را برای چه مخاطبی به کار ببرید، معادل فارسی آن می‌تواند متفاوت باشد.

مثلاً با مراجعه به سایت سازمان بورس می‌بینید که این شرکت، شرکت هلدینگ و شرکت مادر را به عنوان مترادف به‌کار برده است (+).

اما این را هم باید به خاطر داشته باشیم که برای شرکت مادر در زبان انگلیسی اصطلاحِ مستقلِ Parent Company وجود دارد و دقیق‌تر این است که شرکت مادر را برای مجموعه‌ای به کار ببریم که تقریباً تمام مالکیت شرکت زیرمجموعه را در اختیار دارد. در چنین حالتی، به شرکت زیرمجموعه‌ هم، شرکت تابعه یا Subsidiary Company گفته می‌شود.

ضمناً کسانی که اصطلاح شرکت مادر را به عنوان معادل هلدینگ به کار می‌برند، برای هلدینگ تخصصی هم از اصطلاح شرکت مادر تخصصی استفاده می‌کنند.

استراتژیست‌ها و علاقه‌مندان به مدیریت استراتژیک، گاهی از اصطلاح بنگاه (Firm) برای اشاره به هلدینگ‌هایی که کسب و کارهای متعدد را در اختیار دارند استفاده می‌کنند (در واقع Firm را مجموعه‌ای از Business‌ها در نظر می‌گیرند).

البته این را می‌دانیم که اقتصاد‌دان‌ها، بنگاه را به معنای بسیار گسترده‌تری به‌کار می‌برند و حتی کسب و کاری در مقیاس یک نانوایی کوچک را هم بنگاه اقتصادی در نظر می‌گیرند.

اما فراموش نکنید که همه‌ی این نام‌گذاری‌ها قراردادی هستند و معیارهای کاملاً عینی و صلب در این زمینه وجود ندارد. نه می‌توانیم بین نفوذ و کنترل مرز قطعی تعریف کنیم و نه میان سرمایه‌گذاری و هولدینگ.

چون حتی یک شرکت سرمایه‌گذاری که سهامش کمتر از نفوذ مستقیم در شرکت است، می‌‌تواند با مدیریت عرضه و تقاضای سهم یک شرکت، مدیران آن را تا حدی تحت فشار قرار دهد.

بگذریم از این‌که بسیاری از شرکت هایی که خود را شرکت سرمایه گذاری می‌نامند، واقعاً سهامی در حد هلدینگ و کنترل در شرکت‌های مختلف خریداری می‌کنند.

بنابراین بهترین روش این است که وقتی از این اصطلاحات استفاده می‌کنیم، به مخاطب بگوییم که چه تعریفی در ذهن داریم و آن‌ها را به چه معنایی به‌کار می‌بریم.

و البته به یاد داشته باشیم که هلدینگ همیشه به ساختاری متشکل از رابطه‌ی چند شخصیت حقوقی مستقل اشاره دارد و یک شرکت منفرد، هر چقدر هم که فعالیت‌های متنوعی را درون خود سامان داده باشد، نمی‌تواند خود را هلدینگ بنامد.

اگر به استراتژی و مدیریت استراتژیک علاقه‌مند هستید، می‌توانید در ادامه‌ی این بحث، درس سطوح مختلف استراتژی را بخوانید. از میان سه سطح استراتژی، سطح سوم یعنی Corporate Strategy (استراتژی شرکتی) به مسائل استراتژیک مورد توجه هلدینگ‌ها می‌پردازد.

دسترسی کامل به مجموعه درس‌های کارآفرینی برای اعضای ویژه متمم امکان‌پذیر است.

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

اصطلاح ریسک بسته به زمینه ای که در آن به کار می رود معانی متفاوتی دارد. با این حال، رایج ترین معنی آن عدم قطعیت و نتیجه نامطلوب است. ریسک ها به طور کلی دو دسته هستند. دسته اول ریسک های واقعی یا خالص هستند. این ریسک ها فقط ضرر ایجاد می کنند و نمی توان آنها را کنترل کرد. برای مثال، آتش سوزی، تصادف، زلزله یا سیل از این ریسک ها هستند. دسته دوم ریسک های پویا هستند که می توان آنها را کنترل کرد و ممکن است سود یا ضرر ایجاد کنند. این ریسک ها معمولا در زمینه مالی، سرمایه گذاری و اقتصاد هستند.

هر فردی در برابر ریسک واکنش متفاوتی دارد، ولی به طور کلی افراد از لحاظ پذیرش ریسک به سه دسته تقسیم می شوند:

  • ریسک گریز: این دسته از افراد محافظه کار هستند و ترجیح می دهند از شرایط مطمئن باشند.
  • ریسک پذیر: این دسته از افراد جسور و بی پروا هستند و تمایل دارند ریسک کنند تا سود بیشتر بدست بیاورند.
  • خنثی: این دسته در حقیقت حد وسط دو دسته بالا هستند.

ریسک یکی از مولفه های مهم در ارزیابی چشم اندازهای یک سرمایه گذاری است. بیشتر سرمایه گذاران ریسک کمتر را یک ویژگی مطلوب در نظر می گیرند. با این حال، قاعده کلی این است که هر چقدر ریسک یک سرمایه گذاری بیشتر باشد، بازده آن بهتر خواهد بود.

ریسک در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری به دو نوع اصلی تقسیم می شود:

  • ریسک سیستماتیک (غیرقابل اجتناب)

این نوع ریسک قابل کنترل نبوده و مرتبط با شرایط سیاسی و اقتصادی کشور است. این ریسک به صورت سیستماتیک کل بازار و تمامی شرکت ها و صنایع آن را تحت تاثیر قرار می دهد، برای مثال جنگ، تحریم، نرخ بهره،‌ تورم و غیره.

  • ریسک غیرسیستماتیک (قابل اجتناب)

این ریسک با استفاده از روش های خاص قابل اندازه گیری و تا حدودی قابل اجتناب است. این ریسک مرتبط با یک شرکت یا صنعت خاص بوده و تاثیرات آن را با استفاده از روش تنوع بخشی سبد سهام می توان کاهش داد.

انواع ریسک سرمایه گذاری

ریسک معمولا یک اصطلاح منفی در نظر گرفته می شود، با این حال در دنیای سرمایه گذاری ضروری بوده و نمی توان آن را نادیده گرفت.

یکی از تعریف های رایج ریسک سرمایه گذاری انحراف از نتیجه مورد انتظار است. این انحراف را می توان به صورت مطلق یا نسبت به یک معیار بیان کرد. به عبارت دیگر، ریسک سرمایه گذاری اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده بدست آمده است.

ریسک هر سرمایه گذاری متفاوت است و به عوامل انتظارات سرمایه‌‌گذار مختلفی بستگی دارد. در ادامه چند مورد از ریسک هایی که سرمایه گذاران با آنها روبرو می شوند را بررسی می کنیم.

ریسک کسب و کار

وقتی سهام می خرید، در حقیقت بخشی از مالکیت یک شرکت را بدست می آورید. در مقابل، خرید اوراق بهادار به معنای پول قرض دادن به یک شرکت است. بازده این دو نوع سرمایه گذاری مستلزم این است که شرکت کسب و کار خود را ادامه دهد. اگر شرکت ورشکست شود و دارایی های خود از دست بدهد، سهامداران عادی آخرین کسانی هستند که سرمایه گذاری خود را پس می گیرند.

ریسک بازار

این ریسک مرتبط با کاهش ارزش سرمایه گذاری به دلیل توسعه های اقتصادی یا سایر رویدادهایی است که روی کل بازار تاثیر می گذارند.

این ریسک به سطح عرضه و تقاضا در بازار نیز اشاره می کند. به عبارت دیگر، وقتی تعداد زیادی از سرمایه گذاران تصمیم به خرید یک سهام خاص بگیرند، تقاضای آن افزایش پیدا می کند. اگر عرضه این سهام کم باشد،‌ قیمت آن افزایش پیدا می کند. عکس این قضیه نیز ممکن است رخ دهد. این نوسانات همیشه در بازار وجود دارند و ریسک بازار را ایجاد می کنند.

ریسک سیاسی

این ریسک سیستماتیک که ژئوپولیک نیز نامیده می شود قابل کنترل نبوده و ناشی از رویدادها سیاسی، جنگ، تغییر قوانین و عوامل دیگر است. وضعیت سیاسی یک کشور می تواند تاثیرات مخربی روی اقتصاد و بازار داشته باشد. هر چقدر سرمایه گذاری طولانی مدت تر باشد، میزان این ریسک افزایش پیدا می کند.

ریسک شخصی

منشاء ریسک همیشه بیرونی نیست و گاهی اوقات ناشی از رفتارهای سرمایه گذار است. عجله کردن، طمع یا تصمیم گیری از روی احساسات یکی از منابع ایجاد ریسک در سرمایه گذاری است.

ریسک نوسان

حتی اگر یک شرکت در معرض ورشکستگی نباشد، قیمت سهام آن ممکن است نوسان پیدا کند. قیمت سهام ممکن است تحت تاثیر عوامل داخلی شرکت، مثل محصولات معیوب، یا عوامل بیرونی، مثل رویدادهای سیاسی یا اقتصادی قرار بگیرد.

ریسک تورم

تورم به معنی کاهش ارزش پول کشور است. تورم باعث می شود پول بیشتری برای یک کالا یا خدمات پرداخت کنیم و در نتیجه قدرت خرید را کاهش می دهد. ریسک تورم تاثیر مستقیم روی سودآوری سرمایه گذاری ها دارد، زیرا سود خالص با کم کردن میزان تورم از سود حاصل از سرمایه گذاری محاسبه می شود.

ریسک تمرکز

این ریسک مرتبط با از دست دادن پول به دلیل متمرکز کردن آن روی یک سرمایه گذاری است. وقتی سرمایه گذاری هایتان را تنوع بخشی می کنید، ریسک بین سرمایه گذاری ها و صنایع مختلف تقسیم شده و در نتیجه احتمال کمتری دارد یک باره کل سرمایه تان را از دست بدهید.

ریسک اعتبار

ریسک اعتبار مرتبط با زمانی است که نهاد دولتی یا شرکت صادر کننده اوراق دچار مشکلات مالی شود و نتواند اصل پول یا سود آن را پرداخت کند.

ریسک استرداد

این ریسک در رابطه با اوراق قرضه و استرداد آن قبل از موعد سررسید است. احتمال استرداد زودهنگام اوراق زمانی بیشتر است که نرخ تورم رو به کاهش باشد، زیرا شرکت ها تلاش می کنند اوراق قبلی خود را جمع کرده و اوراق جدید با نرخ بهره کمتر منتشر کنند.

ریسک نرخ بهره

وقتی چند گزینه برای سرمایه گذاری وجود داشته باشد با ریسک نرخ بهره یا سود روبرو می شویم. تغییرات نرخ بهره می تواند روی ارزش اوراق بهادار تاثیر بگذارد. افزایش نرخ بهره باعث می شود اوراق جدید برای سرمایه گذاران جذاب تر باشند، زیرا بهره آنها بیشتر از اوراقی است که قبلا صادر شده اند. برای فروش اوراقی که نرخ بهره پایین تر دارند، شاید لازم باشد آنها را با تخفیف بفروشید.

ریسک نرخ ارز

نوسانات دائمی نرخ ارزی که برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گرفته باعث می شود ارزش دارایی در معرض کاهش باشد. وقتی واحد پول یک کشور به شدت افت کند، افرادی که سرمایه گذاری خارجی انجام داده اند با افت ارزش دارایی های خود مواجه می شوند. این ریسک در سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر است، زیرا فرصت زیادی برای جبران زیان وجود ندارد.

نوسان نرخ ارز و ریسک مرتبط با آن به توان مالی دولت، قوانین صادرات و واردات، تحریم ها، محدودیت های ارزی و موقعیت سیاسی و اقتصادی کلی کشور بستگی دارد.

ریسک نقدینگی

این ریسک مرتبط با عدم توانایی خرید یا فروش در زمان دلخواه به دلیل محدودیت فرصت ها است. اوراق بهادار دولتی معمولا نقدینگی بالا دارند، در مقابل املاک و مستغلات معمولا به سرعت به فروش نمی رسند.

به عبارت دیگر، نقدینگی به معنی سهولت تبدیل شدن دارایی به وجه نقد است. هر چقدر یک دارایی سریع تر و راحت تر به پول نقد تبدیل شود، ریسک نقدینگی آن کمتر است.

چطور ریسک را ارزیابی کنیم

برای مدیریت درست ریسک ابتدا باید آن را به طور کامل ارزیابی کنیم. ارزیابی ریسک سه مرحله دارد:

1.شناسایی

هدف از شناسایی ریسک این است که مشخص کنیم آیا ریسک اجتناب ناپذیر است یا نه. برای مثال، ریسک های بیرونی مثل رویدادهای اقتصادی و حوادث پیشبینی نشده خارج از کنترل کسب و کار هستند و نمی توان از آنها اجتناب کرد.

2.بررسی تاثیر

وقتی ریسک ها را شناسایی کردید باید احتمال و اهمیت آنها را ارزیابی کنید. ریسک های پیشبینی شده باید بر اساس میزان احتمال انتظارات سرمایه‌‌گذار رتبه بندی شوند.

3.توسعه استراتژی

وقتی ریسک ها را بر اساس احتمال رتبه بندی کردید، باید استراتژی هایی برای مدیریت آنها توسعه دهید.

مدیریت ریسک در حوزه سرمایه گذاری یکی از مهم ترین مولفه ها بوده و شامل شناسایی، ارزیابی، پیگیری و کاهش دادن پیامد ریسک ها در محیط کسب و کار است. این کار یکی از مولفه های مهم ثبات در سرمایه گذاری است و نادیده گرفتن آن ضررهای زیادی به همراه خواهد داشت. مدیریت ریسک در اصل زمانی رخ می دهد که یک سرمایه گذار یا مدیر صندوق سرمایه گذاری پتانسیل ضرر در یک سرمایه گذاری را تحلیل کرده و سپس با توجه به اهداف سرمایه گذاری و میزان تحمل ریسک اقدامات لازم را اجرا کند.

استراتژی های مختلف مدیریت ریسک در سرمایه گذاری

مدیریت ریسک در زمینه اقتصادی قانون خاصی نداشته و به شرایط و روحیات سرمایه گذار بستگی دارد. هر سرمایه گذاری برای موفقیت و رسیدن به سود باید یک استراتژی مدیریت ریسک برای استفاده از فرصت ها داشته باشد. استراتژی های مدیریت ریسک در سرمایه گذاری شامل بررسی ریسک های بالقوه، تحلیل این ریسک ها و تلاش برای از بین بردن یا محدود کردن تاثیرات آنها است. در ادامه چند استراتژی مهم برای مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را بررسی می کنیم.

1.دارایی تان را به درستی تخصیص دهید

مطالعات نشان می دهد ۹۰ درصد از سودهای سرمایه گذاری بر اساس تخصیص دارایی هستند. تخصیص سرمایه گذاری به معنای نحوه تقسیم کردن دارایی ها بین گروه های سرمایه گذاری است. تخصیص تاکتیکی یک استراتژی پویا برای سرمایه گذار فراهم می کند و ابزاری کارآمد برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری است.

اگر تمام پول تان را وارد یک سرمایه گذاری کنید احتمال زیادی وجود دارد که ضرر کنید. هنگام سرمایه گذاری باید از اصل تنوع بخشی استفاده کنید و به اصطلاح تمام تخم مرغ هایتان را در یک سبد نگذارید. علاوه بر این، یادتان باشد که روندهای بازار مدام در حال تغییر هستند. این یعنی بهتر است چند نوع سرمایه گذاری داشته باشید تا در صورتی که یکی از آنها شکست خورد، بتوانید ضرر آن را با سود یک سرمایه گذاری دیگر جبران کنید.

2.یک برنامه برای ضرر حداکثر احتمالی داشته باشید

تنظیم یک برنامه ضرر حداکثر احتمالی اولین گام در اجتناب از ضررهای بزرگ است. این برنامه باعث می شود محافظه کارانه تر عمل کنید و فقط ریسک هایی را قبول کنید که متناسب با برنامه طولانی مدت تان هستند.

این یعنی تعیین ارزش باید یکی از ملاحظات اصلی در تخصیص دارایی باشد. تخصیص دارایی ثابت بدون در نظر گرفتن ارزش دارایی ها منطقی نیست.

3.یک حاشیه امنیت داشته باشید

هر سرمایه گذاری باید یک حاشیه امنیت داشته باشد. حاشیه امنیت تفاوت بین ارزش ذاتی یا بنیادی و قیمت سرمایه گذاری است. به گفته وارن بافت، سرمایه گذاری معروف، قیمت چیزی است که پرداخت می کنید و ارزش چیزی است که بدست می آورید.

هر چقدر حاشیه امنیت بزرگ تر باشد، ریسک سرمایه گذاری کمتر و پتانسیل دستیابی به سود بیشتر است. حاشیه امنیت باعث می شود فضایی برای خطای قضاوت، اشتباهات یا رویدادهای پیشبینی نشده داشته باشید.

4.سرمایه گذاری های بلند مدت داشته باشید

دلیل شکست خوردن بسیاری از سرمایه گذاران این است که سعی می کنند در زمان کوتاهی به سود زیاد دست پیدا کنند. در حقیقت، سرمایه گذاری های کوتاه مدت بیشتر از سرمایه گذاری های بلند مدت شکست می خورند. بنابراین، بیشتر روی استراتژی هایی تمرکز کنید که در بلند مدت ثروت ایجاد می کنند.

5.از ریسک رقابتی اجتناب کنید

اگر روی محصولات سرمایه گذاری کرده اید، باید توجه خاصی به ریسک رقابت داشته باشید. اگر می خواهید این ریسک را به حداقل برسانید بهتر است در بازارهایی که بیش از حد اشباع شده اند سرمایه گذاری نکنید. همچنین، بهتر است روی کالایی سرمایه گذاری کنید که حق ثبت اختراع یا حق مالکیت فکری دارد تا از ریسک کپی شدن آن توسط رقبا اجتناب کنید.

6.بین ریسک و سود تعادل ایجاد کنید

برای ایجاد تعادل بین ریسک و سود باید بررسی کنید که برای درصد مشخصی از سود حاضر هستید چند درصد از سرمایه تان را به خطر بیندازید.

سخن آخر

مدیریت ریسک در سرمایه گذاری یکی از مهم ترین اصول فعالیت اقتصادی است و باعث می شود از فرصت ها استفاده کنید. هدف از مدیریت ریسک سرمایه گذاری این است که اطمینان حاصل کنید ضرر سرمایه گذاری تان هیچ وقت از یک حد مشخص بیشتر نمی شود. به عبارت دیگر، مدیریت ریسک سرمایه گذاری کلید دستیابی به سود پایدار و امن در هر شرایط بازار است.

در نهایت، اگر می خواهید در سرمایه گذاری موفق شوید باید ریسک را یک مولفه مثبت در نظر بگیرید و از آن نترسید. ریسک بخشی جدایی ناپذیر از هر سرمایه گذاری بوده و نحوه مدیریت آن است که فرق بین سرمایه گذار موفق و شکست خورده را مشخص می کند.

انتظارات بازار سرمایه از رئیس‌جمهور آینده چیست؟

سید مهدی سدیدی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم گفت: در سال جاری در ادامه آنچه در شش‌ماهه سال گذشته اتفاق افتاد، بازار سهام وضعیت پرنوسانی داشت و بر این اساس سرمایه‌گذاران کماکان منتظر بازگشت این بازار به دوران باثبات هستند.

این کارشناس بازار سرمایه در خصوص تأثیر بازار سهام از کاهش نرخ بهره بین‌بانکی اذعان داشت: این تلقی می‌شود که اگر نرخ بهره بین‌بانکی پایین بیاید، اقبال به‌سمت بازار سرمایه بیشتر بشود، اما این را هم باید در نظر بگیریم که شرایط و واکنش بازار سرمایه به این موضوع در دورانی که بازار پرنوسانی را شاهد هستیم می‌تواند متفاوت باشد.

وی با بیان این که البته در شرایط کنونی فاکتورهای متفاوتی به‌غیر از نرخ بهره بین‌بانکی می‌تواند بر بازار سرمایه اثرگذار باشد، در مورد دغدغه‌های این بازار گفت: زمانی که روند تاریخی بازار سرمایه را بررسی می‌کنیم می‌بینیم که یکی از پیشران‌های جدی این بازار در دوران رشد خود، حجم نقدینگی وارده به این بازار سهام است و بررسی تاریخچه این بازار در سال‌های گذشته این موضوع را تأیید می‌کند.

سدیدی اضافه کرد: در نیمه نخست سال گذشته میانگین معاملات روزانه در بازار سهام حدود 20 تا 30 هزار میلیارد تومان بود که این عدد در نیمه نخست امسال به 5 هزار میلیارد تومان هم نمی‌رسد، بنابراین مهمترین عنصر کنونی بازار سرمایه که نقدینگی و نقدشوندگی است در زمان حاضر در این بازار وجود ندارد.

عضو هیئت مدیره شرکت بورس اوراق بهادار با تأکید بر این که "ما در برهه جدی و خاصی در شرایط اقتصاد کشور هستیم"، گفت: بعد از بحران آب که مسئله جدی در کشور هست، بحث بحران اعتماد در رتبه دوم قرار دارد و باید سرمایه‌های اجتماعی در این راستا مورد توجه قرار بگیرد، چرا که تصمیمات و جراحی‌های اقتصادی را زمانی می‌توانیم اتخاذ کنیم که اعتماد عموم در سطح قابل قبولی برای همراهی در این زمینه باشد.

سدیدی با اشاره به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 اظهار داشت: در این شرایط باید در مبانی سیاست و تصمیم‌گیری، از مدیران عالی با مهارت‌های ادراکی استفاده کنیم و بعد به‌دنبال مهارت‌های فنی باشیم، این در حالی است که صحبت‌های برخی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری به‌جای کلان اقتصاد و بازار سرمایه به‌سمت ریزساختارهای بورس تنزل پیدا می‌کند، به همین جهت باید نگاه خود را به‌سمت نامزدهایی تغییر دهیم که در این زمینه دقت نظر کافی داشته باشد.

مدیرعامل صندوق بازنشستگی کارکنان بانک‌ها ادامه داد: در شرایط کنونی فشار روانی فعالان بازار سرمایه باید از سایر ذی‌نفعان به‌گونه‌ای مدیریت شود؛ چرا که هر چقدر فشار روانی در این حوزه زیاد باشد زیانش به‌سمت بازار سرمایه افزایش پیدا می‌کند.

وی در خصوص انتظارات بازار سرمایه از رئیس جمهور آینده گفت: منتخب مردم باید درک درستی از بازار سرمایه و جایگاه آن در اقتصاد داشته باشد و همین موضوع نیز در روند تصمیم‌گیری‌های رئیس جمهور بعدی اثرگذار است. از سوی دیگر عدم ثبات قوانین نیز یکی دیگر از موضوعاتی است که در زمینه بازار سهام باید مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که همیشه در بازار سرمایه توصیه می‌کنیم که باید با دید بلندمدت در این بازار حضور داشته باشیم؛ این در حالی است که تصمیمات لحظه‌ای با این موضوع در تضاد است.

این کارشناس بازار سرمایه افزود: همچنین در نظام تعرفه‌گذاری و تعیین قیمت‌ها، باید سرمایه‌گذاران بازار سرمایه متوجه این موضوع شوند که در دو سه سال آینده چه قوانینی اعمال می‌شود تا بر اساس آن اقدام به سرمایه‌گذاری و تصمیم‌گیری برای حضور در تالار شیشه‌ای کنند.

وی گفت: هر آنچه امروز در کشور در حال انجام است به‌نوعی از بستر بازار سرمایه عبور می‌کند و تأمین مالی آن به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم در این بازار انجام می‌شود؛ بنابراین لازم است درک درستی از نقش بازار سرمایه در اقتصاد و تحولات آتی کشور داشته باشیم.

سدیدی اذعان داشت: بسیاری از تصمیماتی که در دولت گرفته می‌شود از جمله تعرفه‌گذاری و بودجه‌های سالانه، برای تصویب از مجلس عبور می‌کند، به همین دلیل باید فهم مشترکی در این زمینه میان نهادهای تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز ایجاد شود.

عضو هیئت مدیره شرکت بورس اوراق بهادار با اشاره به این که مواردی از جمله صندوق‌های پروژه از جمله ابزارهای تأمین مالی از طریق بازار سرمایه هستند، گفت: جدای از مواردی چون صندوق پروژه نیاز هست از مواردی چون سرمایه‌های خارجی نیز برای توسعه پروژه‌های کشور استفاده کنیم؛ وگرنه ساختن نهاد و ابزارهای مختلف در بازار سرمایه به خودی خود نمی‌تواند موجب تأمین مالی صنایع و پروژه‌ها در کشور شود.

پول خود را کجا سرمایه گذاری کنیم؟

انتظارات تورمی در سطح جامعه افزایش یافته است این واقعیت را می توان از فوران قیمت دلار، طلا و سکه نیز متوجه شد. قیمت دلار به بالای 31 هزار تومان، قیمت طلا به بالای یک میلیون و 400 هزار تومان و قیمت سکه امامی به بالای 15 میلیون تومان رسیده است و حالا سوال بسیاری از مردم این است که در چنین شرایط تورمی پول خود را کجا سرمایه گذاری کنند تا از گزند تورم در امان بماند.

تصویر شماره 1- سرمایه گذاری موفق در سال 1401

تصویر شماره 1- سرمایه گذاری موفق در سال 1401

افزایش نرخ بهره ی بین بانکی نیز نشان از افزایش تورم انتظاری در اقتصاد کشور خبر می دهد. شکاف میان قیمت دلار آزاد با دلار متشکل ارزی و دلار نیمایی نیز به ترتیب به 20 و 30 درصد رسیده است که این عامل نیز از رشد انتظارات تورمی حکایت می کند. موتور انتظارات تورمی تحت تأثیر منفی شدن فضای مذاکرات هسته ای و همینطور حذف ارز دولتی روشن شد و با هجوم تقاضا به بازارهای سرمایه ای و حتی کالایی قیمت ها اوج گرفت. اما حالا معلوم نیست این آتش رشد قیمت ها کی فروکش کند.

با این شرایط نگه داشتن پول نقد و ریال می تواند ارزش سرمایه ها و قدرت خریدمان را در ماه های آینده به شدت کاهش دهد. حال سوال اینجاست پول خود را به چه چیزی تبدیل کنیم تا ارزش آن حفظ شود؟ پیشنهاد مدیران آهن به اقشار متوسط جامعه که هم سرمایه های زیادی ندارند و هم وقت و سواد مالی کمی دارند این است که به سرمایه گذاری غیر مستقیم در بازار سهام پرداخته و با ورود به بازار بورس در مورد خرید سهام صندوق های سرمایه گذاری قابل معامله (ETF) در بورس تصمیم گیری کنند.

چرا اکنون سرمایه گذاری مهم تر است؟

در حال حاضر تورم 40 درصدی بر اقتصاد کشور سایه افکنده و رشد پایه پولی و نقدینگی همچنان بالاست و درست به همین دلیل اکنون سرمایه گذاری از اهمیت بالاتری برخوردار است چرا که یک سرمایه گذاری درست می تواند امنیت اقتصادی یک خانواده و یا بنگاه اقتصادی را در سال جاری تضمین کند. از طرف دیگر تعلل در سرمایه گذاری و یا سرمایه گذاری غیر اصولی و پرریسک نیز می تواند سرنوشت اقتصادی یک خانواده یا بنگاه اقتصادی را به خطر انداخته و باعث فقر خانواده و یا ورشکستگی آن بنگاه اقتصادی شود.

زمان ورود به بازارهای سرمایه ای

تا به حال به اهمیت سرمایه گذاری در وضعیت تورمی فعلی پرداختیم اما شاید طریقه ی سرمایه گذاری و انتخاب بازار هدف مهم تر از تصمیم به سرمایه گذاری کردن باشد. یک سرمایه گذاری اشتباه و هیجانی می تواند حتی آثاری مخرب تر نسبت به سرمایه گذاری نکردن داشته باشد که نمونه ی این نوع رفتار غیر حرفه ای سرمایه گذاران را می توان از فروردین تا مرداد سال 99 در بازار بورس ایران مشاهده کرد.

در این بازه ی زمانی علی رغم آنکه بسیاری از متخصصان و کارشناسان بازار سرمایه به مردم هشدار می دادند که رشد شاخص بورس حبابی است اما رفتار هیجانی و گله ای بسیاری از سرمایه گذاران حقیقی و خرد که با بازارهای مالی و سرمایه ای آشنایی چندانی انتظارات سرمایه‌‌گذار نداشتند تغییری نکرد و در نهایت با سقوط بورس خسارات و زیان های شدیدی به این دسته از سرمایه گذاران وارد آمد.

حرفه ای های سرمایه گذاری وقتی بازاری رکودی می شود با ورود به آن بازار در کف قیمتی خود خریدشان را انجام می دهند و پس از دوره ی رونق و جهش قیمت ها از آن بازار خارج شده و سرمایه های خود را به بازاری دیگر که در آستانه ی رشد است انتقال می دهند و همیشه یک گام از رفتار عمومی مردم جلوترند. اما مردم عادی به اشتباه بازارهایی را برای سرمایه گذاری انتخاب می کنند که رشد خود را کرده و اشباع شده اند.

پول خود را کجا سرمایه گذاری کنیم؟

به همین علت به نظر می رسد با توجه به رشد قیمت دلار، طلا و سکه از ابتدای سال تا کنون ورود به این بازارها در شرایط کنونی پر ریسک است مخصوصا برای سرمایه گذارانی که افق دید سرمایه گذاری آن ها کوتاه مدت است. بازار خودرو و مسکن نیز با توجه به قیمت های بالای واحدهای مسکونی و خودرو عملا از دسترس بسیاری از اقشار مختلف جامعه خارج شده و بازار بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال نیز بسیار پرریسک است.

حال بورس در 1401 خوب می شود؟

در چنین وضعیتی بورس بهترین گزینه ی سرمایه گذاری برای قشر متوسط جامعه به نظر می آید. بازار سرمایه پس از سقوط در تابستان سال 99 در اثر شوک وارده به خواب عمیق زمستانی فرو رفت و تقریبا 1.5 سال طول کشید تا از این خواب زمستانی برخیزد. از انتهای بهمن سال گذشته بازار سرمایه پس از فراز و نشیب های زیاد و عمدتا ناامیدکننده در سال 1400 بالاخره روندی صعودی به خود گرفت و تا کنون 20 درصد رشد کرده و حالا شاخص کل به بالای سطح یک میلیون و 500 هزار واحد رسیده که از نظر روانی سطح حساس و مهمی تلقی می شود.

با توجه به اینکه اقتصاد کشور امسال نیز تورم بالایی را تجربه خواهد کرد و نرخ ارز نیز همراه با آن رشد خواهد کرد پیش بینی می شود بازار سرمایه نیز تا انتهای سال به طور قابل توجهی رشد کند. دلار امروز به 31 هزار و 500 تومان رسیده که با توجه به شانس کم احیای برجام پیش بینی می شود تا انتهای امسال به عددی بین 35 تا 40 هزار تومان برسد روندی که حتما اثر مثبتی بر سوددهی سهام های مبتنی بر صادرات خواهد گذاشت.

اما سرمایه گذاری در بازار بورس به روش مستقیم یعنی خرید سهام و سبدگردانی توسط خود شخص سرمایه گذار نیاز به وقت و دانش حداقلی دارد که عموم مردم از آن محروم اند. اما آیا راهی هست تا مردم عادی که سواد مالی و سرمایه گذاری چندانی ندارند بتوانند در بازار سهام سرمایه گذاری کرده و به عنوان یک سهامدار از آن کسب سود کنند؟ بله چنین راهی وجود دارد.

سرمایه گذاری در بورس به روش غیر مستقیم

صندوق های سرمایه گذاری یک روش غیرمستقیم سرمایه گذاری است که این امکان را به سرمایه گذاران عادی و معمولی می دهد تا بدون صرف وقت و کسب دانش و مهارت بتوانند پول های خود را به صورت کاملا حرفه ای در بورس سرمایه گذاری کنند.

صاحبان صندوق های سرمایه گذاری متخصصین و حرفه ای های سرمایه گذاری را به استخدام خود در می آورند که از دانش مالی و اقتصادی بالایی برخوردار هستند و بنابراین می توانند با انتخاب بهترین سبد سهامی و تغییر وزن هر یک از آن ها در طول زمان سودآوری بالایی خلق کنند. علاوه بر این آنان ساز و کار بازارهای مالی و سرمایه ای را به خوبی می شناسند و در نتیجه به خوبی می توانند ریسک سرمایه گذاری های خود را مدیریت کنند.

اگر چه سرمایه گذاری در این صندوق ها به نسبت سپرده گذاری در بانک ها و یا سرمایه گذاری در صندوق های با درآمد ثابت ریسک خواهد داشت اما با توجه به شرایط کلان اقتصاد کشور احتمال سودآوری و بازده مثبت آن ها در سال 1401 به مراتب بیشتر از زیان دهی و بازده منفی آن هاست. علاوه بر این در صورت مثبت شدن بازده این صندوق ها سودهای کسب شده بسیار بیشتر از ضرر و زیان احتمالی این صندوق ها در صورت منفی شدن بازده آن ها خواهد بود.

راهنمای سرمایه گذاری در صندوق های سرمایه گذاری

ما به دو طریق می توانیم پول خود را در چنین صندوق هایی سرمایه گذاری کنیم. راه اول این است که پول خود را در اختیار این صندوق های سرمایه گذاری قرار دهیم و راه دوم این است که با داشتن کد سجام در سامانه ی آنلاین معاملات بورس اقدام به خرید سهام این صندوق های سرمایه گذاری کنیم.

با این کار بدون اینکه خود را به طور مستقیم و روزانه درگیر اخبار و تحلیل بازار کنیم در بازار سهام سرمایه گذاری کرده ایم و از مزایای سرمایه گذاری در این بازار بهره مند می شویم. در این سبک از سرمایه گذاری دغدغه و نگرانی کمتری خواهیم داشت زیرا سرمایه های خود را به دست خبره ها و حرفه ای های بازار سهام سپرده ایم که با احتمال بالایی در خرید و فروش سهام بهتر از ما عمل می کنند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.