0.19 = (1.13 / (0.06 – 1)) – (1.1 / 0.6) = اندازه پوزیشن
رابطه بین ریسک و بازده
بر اساس یک اصطلاح رایج در تجارت، قدرت ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری در پی خواهد داشت. در واقع میزان بازده، کاملاً با مقدار ریسک مرتبط است؛ اما همانطور که در مباحث قبلی ذکر شد، این بدان معنی نیست که صرف کسب بازده بالاتر، ریسکهای نجومی تقبل کنید!
سرمایهگذاری بدون ریسک!
زمانی که شما در داراییهایی با درآمد ثابت سرمایهگذاری کنید، تقریباً هیچگونه ریسکی شامل حال شما نخواهد شد. پر واضح است که در چنین شرایطی بازدهی محدودی نیز نصیب شما میشود. به همین دلیل افراد ریسک گریز اغلب به دنبال سپردههای بانکی هستند تا ضمن کسب بازده حداقلی، اصل سرمایه آنها نیز در معرض خطر نباشد. در این نوع اوراق بهادار، معمولاً اصل و سود سرمایه توسط دولت، بانک مرکزی یا یک نهاد رسمی مالی، تضمین میشود. در بسیاری از کشورها درصد سود بدون ریسک، به اندازه نرخ تورم یا کمی بیشتر است تا حداقل سرمایهگذاران قادر به حفظ ارزش پول خود باشند. اما در طرف مقابل، سرمایهگذاران ریسک پذیر به دنبال تضمین خاصی نبوده و ضمن مدیریت دارایی، خواهان بازدهی بیشتری هستند؛ به طور کلی قانون همیشگی سرمایهگذاری این است؛ تقبل ریسک بیشتر، در ازای احتمال کسب بازدهی بالاتر.
نسبت بازده به ریسک
یکی از شاخصهای مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه، نسبت پاداش به ریسک میباشد.این نسبت، حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی هر موقعیت معاملاتی است.فعالان بازار مالی باید پیش از ورود به سرمایهگذاری در هر نوع دارایی، این نسبت را محاسبه نموده و آن را ارزیابی کنند.مقدار این شاخص، بیانگر میزان ارزشمندی سرمایهگذاری شما است.در واقع نسبت بازده به ریسک نشان میدهد که به ازای در معرض خطر قرار دادن بخشی از سرمایه خود، چند برابر بازده احتمالی کسب خواهید نمود.
حداقل مقدار نسبت پاداش به ریسک
بر مبنای اصول سرمایهگذاری منطقی، حداقل مقدار مجاز برای این نسبت، عدد ۱ میباشد. بدین معنی که توان ریسکپذیری شما در یک موقعیت معاملاتی، باید حداکثر به اندازه بازده مورد انتظار باشد و مقادیر کمتر از ۱ برای این نسبت، اصلاً قابل پذیرش نیست.
اصولاً ورود به چنین معاملاتی صحیح نمیباشد زیرا، نسبت به بازده احتمالی ریسک بیشتری را متقبل شدهاید و چنین رویکردی در بلند مدت، قطعاً به زیان شما خواهد بود. یکی از اصلی ترین کاربردهای نسبت پاداش به ریسک، ایجاد محدودیت برای سرمایهگذاران هیجانی با ریسک غیرمنطقی است؛ تا مجبور باشند قبل از ورود به معامله، میان ریسک و بازده خود تناسب معقولی برقرار کنند؛ زیرا رؤیای بدست آوردن سودهای نجومی، منجر به پذیرش ریسکهای سنگین و نابود کنندهای خواهد شد.
نسبت بازده به ریسک بهینه
برخی از مربیان معاملهگری و بزرگان بازار، پاداش ۲ تا ۳ برابری نسبت به ریسک را، مقدار مناسبی در نظر میگیرند.طبق این نظریه، اگر ریسک شما در یک موقعیت معاملاتی ۱۰ درصد است، باید انتظار بازدهی ۲۰ تا ۳۰ درصدی داشته باشید.چنین رویکردی برای رشد سرمایه در بلند مدت مناسب است اما، لزوماً صحیح نیست؛ زیرا تعیین بازده مورد انتظار چند برابری نسبت به ریسک احتمالی، مستلزم شناسایی سود نقدی حداکثری در گزارشات مالی شرکت و در نظر گرفتن اهداف نموداری خوشبینانه میباشد که ممکن است به واقعیت تبدیل نشوند.گاهاً به واسطه داشتن چنین تفکراتی، سودهای معقول و در دسترس نیز به خاطر لجاجت و تعصب نسبت به بازدهی آتی سهم، از دست خواهند رفت.به عبارت دیگر، در صورتی که فرد از تجربه و مهارت کافی در معاملهگری برخوردار نباشد؛ نسبت بازده به ریسک چند برابری، سبب کاهش تعداد معاملات سودده و بروز تفاوت آشکار میان بازده واقعی و مورد انتظار، خواهد شد.
بهتر است در ابتدای شروع به فعالیت در بازار بورس، حداقل عدد ۳ را برای این نسبت در نظر بگیرید.سپس در صورت رشد سرمایه و انجام معاملات موفقیت آمیز در میان مدت، با توجه به استراتژی و شخصیت معاملاتی خود، این نسبت را افزایش داده و به سطح بهینه برسانید. توجه داشته باشید که بالا بودن نسبت بازده به ریسک، به هیچ عنوان ضامن سوددهی شما نخواهد بود و در صورت داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و مدیریت سرمایه منطقی، حتی با نسبت ۱ هم میتوانید معاملات پرسودی را تجربه کنید!
افت سرمایه
سر و کار داشتن با مفهومی تحت عنوان افت سرمایه، بخش اجتناب ناپذیری از فرآیند کاری معاملهگران حرفهای بازار است. مجموع زیان یک حساب معاملاتی نسبت به سرمایه اولیه و طی دوره زمانی مشخصی را افت سرمایه مینامند. به طور مثال، اگر با سرمایه اولیه ۱۰ میلیون تومانی شروع به فعالیت نموده و پس از گذشت ۶ ماه، موجودی حساب ۷ میلیون تومان باشد؛ میزان افت سرمایه شما طی این مدت، ۳۰ درصد خواهد بود!
درصد افت سرمایه، تابع مستقیمی از میزان ریسک هر معامله و سیاستهای کلی مدیریت ریسک، در خلال انجام معاملات است.در کنار این مفهوم، شاخص دیگری به نام حداکثر افت سرمایه مطرح میشود؛ که به معنی بیشترین میزان افت سرمایه، در میان دورههای زیانده معاملاتی است. معاملهگرانی که به هر نحو، درصد افت سرمایه کمتری در کارنامه معاملاتی خود داشته باشند؛ به لحاظ کارایی استراتژی و مدیریت سرمایه، از سطح کیفی بالاتری نسبت به سایرین برخوردارند و به منظور اموری همچون سبدگردانی و …، بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران غیر متخصص قرار خواهند گرفت.
جبران ضرر
پس از مشخص شدن دلایل و میزان افت سرمایه، نحوه جبران ضررها و بازگشت به مدار سوددهی از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس قوانین ریاضی، زمانی که در یک موقعیت معاملاتی متحمل زیان میشویم؛ برای جبران آن باید درصد بیشتری سود کنیم تا، به سرمایه اولیه یا اصطلاحاً نقطه سر به سر برسیم.
به عنوان مثال فردی را در نظر بگیرید که در هر موقعیت معاملاتی از قانون ۳ درصد ریسک و نسبت پاداش به ریسک نسبت ریسک به پاداش چیست؟ برابر، پیروی میکند. اگر موجودی حساب این شخص ۱ میلیون تومان بوده و ۵ معامله اخیر وی به صورت متوالی زیان ده باشند، میزان افت سرمایه و درصد جبران ضرر او، به شرح جدول زیر خواهد بود.
سرمایه اولیه (تومان) | ۱۰۰۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۷۰.۰۰۰ |
% ۳ – | ۹۴۰.۹۰۰ |
% ۳ – | ۹۱۲.۶۷۳ |
% ۳ – | ۸۸۵.۲۹۳ |
% نسبت ریسک به پاداش چیست؟ ۳ – | ۸۵۸.۷۳۵ |
مجموع درصد زیان | % ۱۴- |
درصد سود لازم برای رسیدن به نقطه سر به سر | % ۱۷+ |
تلاش مضاعف برای کسب سود بیشتر به منزله رسیدن به نقطه سر به سر، میتواند برای بسیاری از معاملهگران منشأ استرس بوده و منجر به تصمیمات اشتباه شود.در نتیجه داشتن قوانینی برای کنترل و کاهش میزان افت سرمایه، به منظور رشد داراییها در بلند مدت، الزامی است.
درآمد یک معامله گر روزانه
معامله گران به دلیل استفاده از شیوه های مختلف مدیریت ریسک، استراتژی های متنوع معاملاتی و همچنین مقادیر مختلف سرمایه موجود برای معاملات، درآمدهای بسیار متفاوتی دارند. همچنین تعداد کمی از معامله گران روزانه درآمدهای خود را بجز خدمات درآمد داخلی (IRS) به دیگران اعلام می کنند، بنابراین نمی توان به جواب قطعی در رابطه با متوسط درآمد روزانه یک معامله گر دست پیدا کرد. در این مقاله قصد داریم علاوه بر بررسی میزان درآمد یک معامله گر، در رابطه با عوامل تاثیرگذار بر میزان درآمد یک معامله گر روزانه (Day Trader)، ریسک های مالی و میزان موفقیت آنها صحبت کنیم.
درآمد یک معامله گر روزانه (Day-Trader)
در معاملات روزانه، از دست دادن پول بسیار آسان می باشد. Brad Barber (براد باربر) و Terrance Odean (ترنس اودین) از محققان دانشگاه کالیفرنیا، یک مقاله تحقیقاتی در این زمینه ارائه نسبت ریسک به پاداش چیست؟ دادند که طبق آن نشان داده شد تعداد زیادی از سرمایه گذاران فردی، پرتفوی غیر متنوعی دارند و سوداگرانه و به ضرر خود معامله می کنند. همچنین متحمل هزینه های دلالی بالایی می شوند.
معامله گران روزانه سعی می کنند از حرکت ها و روندهای قیمت در روز سود کسب کنند. البته معاملات روزانه جز فعالیت های پر ریسک است و اکثر معامله گران روزانه پول خود را در این معاملات از دست می دهند، اما برای برخی از معامله گران نیز بسیار سود آور است.
در تعیین سود بالقوه معاملات روزانه، عوامل متعددی نقش دارند که از جمله آنها می توان به میزان سرمایه اولیه معامله گر، استراتژی های مورد استفاده او و همچنین بازارهایی که در آن فعالیت دارد اشاره کرد. معامله گران روزانه با تجربه، سعی دارند فعالیت خود را جدی بگیرند و به استراتژی های خود پایبند باشند.
فعالیت های معامله گران روزانه
معمولا معامله گران روزانه، سهام، معاملات آتی، کالاها، ارزها از جمله رمز ارزها را مورد هدف خود قرار می دهند و پیش از فروش مجدد، برای ساعت ها، دقیقه ها و حتی ثانیه ها، موقعیت هایی را حفظ می کنند. آنها در روز وارد پوزیشن می شوند به همین دلیل به آنها معامله گران روزانه گفته می شود. هدف آنها این است که از حرکات کوتاه مدت قیمت سود ببرند. معامله گران روزانه برای تقویت بازده، از اهرم استفاده می کنند که البته می تواند زیان را نیز تقویت کند.
برای بقای یک معامله گر روزانه، تنظیم دستورات توقف ضرر و امتیازهای سود و عدم ریسک زیاد، امری ضروری می باشد. معامله گران حرفه ای معمولا توصیه می کنند که افراد بیش از ۱ درصد از سبد خود را ریسک نکنند. یعنی در صورتی که ارزش یک سبد 50,000 دلار می نسبت ریسک به پاداش چیست؟ باشد، بیشترین ریسک در هر معامله 500 دلار است. کلید مدیریت ریسک این است که افراد نباید اجازه دهند یک یا دو معامله بد آنها را از بین ببرد.
اگر معامله گران پایبند به استراتژی ریسک ۱ درصد باشند و دستورات توقف ضرر و امتیازات سودآوری را تعیین کنند، می توانند سود خود را ۱.۵ درصد در نظر بگیرند در حالی که ضرر آنها به ۱ درصد محدود است. البته این نسبت ریسک به پاداش چیست؟ نسبت ریسک به پاداش چیست؟ امر مستلزم نظم و انضباط می باشد.
نمونه ای از استراتژی معاملات روزانه در عمل
برای سهام معاملات روزانه که در آن حداکثر ریسک 0.04 دلار و هدف 0.06 دلار می باشد و همچنین نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ است، استراتژی را در نظر می گیریم. یک معامله گر با 30,000 دلار که حداکثر ریسک در هر معامله را 300 دلار در نظر می گیرد، 7500 سهم در هر معامله، ریسک را در سقف 300 دلار بدون احتساب کمیسیون، نگه می دارد.
60 معامله سودآور است: 60 × 0.06 دلار × 7500 سهم = 27000 دلار.
45 معامله بازنده هستند: 45 × 0.04 دلار × 7500 سهم = 13500 دلار.
سود ناخالص 27,000 دلار - 13,500 دلار = 13,500 دلار است.
اگر کمیسیون در هر معامله 30 دلار باشد، سود 10,500 دلار یا 13,500 دلار است (30 × 100 معامله).
البته این مثال نظری است و عوامل متعددی می تواند باعث کاهش سود شود. همچنن از نسبت ریسک/پاداش ۱ به ۱.۵ استفاده می شود به این دلیل که یک عدد نسبتا محافظه کارانه می باشد و فرصت هایی را که در تمام روز در بازار سهام رخ می دهد را منعکس می کند.
کسب درآمد بالقوه و طول عمر شغلی در معاملات روزانه
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر پتانسیل درآمد و طول عمر شغلی این است که آیا معامله گر به صورت مستقل معامله می کند یا برای موسسه ای مانند صندوق تامینی یا بانک.
معامله گرانی که در یک موسسه کار می کنند، سرمایه بیشتری را با توجه به دسترسی به اطلاعات و ابزارهای سودمند دارند و پول خود را به خطر نمی اندازند. اگر چه برخی از شرکت های تجاری مستقل، اجازه استفاده از پلتفرم ها و نرم افزارهای خود را به معامله گران روزانه می دهند اما از آنها می خواهند که سرمایه خود را به خطر بیندازند.
عوامل مهم دیگری نیز وجود دارد که می توانند بر پتانسیل درآمد یک معامله گر روزانه تاثیرگذار باشند. از جمله آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
1-بازارهایی که در آن معامله می کنند.
بازارهای مختلف مزایای متنوعی را برای معامله گران به دنبال دارند. سهام عموما سرمایه برترین طبقه دارایی می باشند. افراد می توانند نسبت به سایر طبقات دارایی مانند معاملات فارکس یا آتی، با سرمایه کمتری معاملات خود را شروع کنند.
2- میزان سرمایه
اگر معامله گری با 3000 دلار شروع به معامله گری کند، نسبت به فردی که با 30,000 دلار شروع به معامله کرده، پتانسیل درآمد کمتری دارد.
3- زمان
تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند فورا طی چند روز یا چند هفته به موفقیت دست پیدا کنند. به طور کلی توسعه استراتژی ها، سیستم ها و رویکردهای تجاری سودآور در طول چندین سال تحقق می یابند.
حقوق تریدر روزانه
معامله گرانی که برای خود و یا یک شرکت تجاری کار می کنند، حقوق و دستمزد معمولی دریافت نمی کنند. بلکه درآمد آنها ناشی از سود خالص آنها می باشد. این سودها شامل باقی مانده کارمزد و کمیسیون معاملات، هزینه نرم افزار معاملاتی یا اتصال به صرافی ها و همچنین هر seat fee پرداخت شده به یک شرکت تجاری می باشد.
معامله گران روزانه معمولا درآمدهای پر نوسانی دارند. به همین دلیل تعداد زیادی از شرکت ها به جای دستمزد، به معامله گران، draw (قرعه کشی) می دهند. در واقع مقدار کمی پول برای رفع نیازهای روزمره معامله گران می باشد که به صورت ماهانه برداشت می شود. درآمدهای اضافی نیز تحت عنوان پاداش به آنها پرداخت می شود. بنابراین در صورتی که معامله گران روزانه، برای پوشش قرعه کشی، سود معاملاتی کافی نداشته باشند، به شرکت بدهکار می شوند.
طبق گزارش Glassdoor، میانگین درآمد معامله گران روزانه حدود 74,000 دلار در سال 2021 بوده است. البته درآمد برخی از معامله گران روزانه 6 رقمی و برخی دیگر حتی منفی می باشد.
نحوه آغاز معاملات روزانه
آغاز معاملات روزانه مشابه تلاش در سرمایه گذاری نمی باشد. هر سرمایه گذار احتمالی می تواند فقط با چند صد دلار ضمن خرید سهام یک شرکت، آن را به مدت چندین ماه و حتی چندین سال حفظ کند. با این حال سازمان تنظیم مقررات صنعت مالی (FINRA) قوانینی را برای افرادی که معاملات چهار روزه یا بیشتر را در مدت پنج روز کاری در همان حساب انجام می دهد را تعیین می کنند. این قوانین معامله گرانی که مرتبا معامله می کنند را ملزم به نگه داشتن حداقل 25,000 دلار در حساب های خود می کند و در صورتی که موجودی حساب آنها پایین تر از این سطح باشد، نمی توانند معامله کنند. به این ترتیب معامله گران باید علاوه بر 25,000 دلار، سرمایه کافی داشته باشند تا بتوانند به سود برسند. همچنین از آنجایی که ترید روزانه به تمرکز بالایی نیاز دارد، حفظ آن در کنار یک شغل روزانه امری دشوار است.
این قوانین به معامله گران روزانه امکان معامله بیش از 25,000 دلار حاشیه تعمیر و نگهداری را می دهد. اکثر معامله گران روزانه باید آمادگی به خطر افتادن سرمایه خود را داشته باشند. علاوه بر این که معامله گران روزانه به حداقل سرمایه نیاز دارند، به یک پلتفرم معاملاتی یا کارگزار آنلاین و نرم افزار برای ثبت معاملات، ردیابی موقعیت ها وانجام تحقیقات دارند. کمیسیون کارگزاری و مالیات بر سود سرمایه کوتاه مدت نیز می تواند اضافه می شود.
همچنین معامله گران روزانه باید همه هزینه های فعالیت های تجاری را بررسی کنند تا مشخص شود که آیا امکان سودآوری وجود دارد یا خیر.
یک معامله گر روزانه چند معامله در روز می تواند انجام دهد؟
بسیاری از معامله گران روزانه بسته به استراتژی به کار گرفته شده، به طور متوسط در روز ده ها تا صدها معامله انجام می دهند. برخی از معامله گران روز می توانند با سیستم های معاملات الگوریتمی و با فرکانس بالا (HFT)، ده ها هزار معامله فردی را به کمک کامپیوتر در یک روز انجام دهند. برای اینکه معامله گر روزانه کارگزار خود را به عنوان معامله گر الگو انتخاب کنند، تنظیم کننده ها بیان می کنند که فقط باید در طول پنج روز کاری، چهار روز معاملات انجام دهند.
میزان موفقیت معامله گران روزانه
نرخ موفقیت یا همان میزان کسب درآمد از معاملات روزانه بسیار پایین می باشد. با توجه به منبع، فقط حدود 5 الی 25 درصد معامله گران می توانند به صورت مستمر درآمد داشته باشند و این ثابت می کند که حدود 95 درصد از معاملات روزانه منجر به شکست می شوند.
ریسک های مالی معاملات روزانه
از دست دادن سرمایه، بدیهی ترین خطر در ترید روزانه می باشد و از آن جایی که تعداد کمی از معامله گران روزانه می توانند در طول زمان به سود دست پیدا کنند، بنابراین بهتر است که معامله گران زمان و پول خود را در فعالیت های سازنده تری صرف کنند.
سخن پایانی
افرادی که به دنبال تریدر برای کسب درآمد هستند، باید بدانند که ترید روزانه یک سرگرمی یا فعالیت گاه به گاه نیست و اگر چه برای کسب درآمد از آن و یا پیش بینی متوسط نرخ بازدهی در هر دوره هیچ تضمینی وجود ندارد اما اگر از استراتژی های درستی استفاده کرده باشند می توانند علاوه بر به حداقل رساندن ضرر، میزان سود خود را افزایش دهند.
نظم، صبر، سرمایه کافی، مدیریت ریسک و آموزش های لازم تمام آن چیزی است که افراد برای تبدیل شدن به یک معامله گر روزانه به آنها نیاز دارند.
آشنایی با هرم Risk-Reward
نسبت ریسک به پاداش موازنهای کلی و تقریباً دربردارنده هر چیزی است که میتوان از آن کسب بازده کرد. هرگاه اقدام به سرمایه گذاری روی چیزی میکنید، ریسکی خواه بزرگ و خواه کوچک را درباره عدم بازگشت پول خود یا به عبارتی شکست سرمایه گذاری به خود تحمیل میکنید.
برای پذیرش این ریسک، لازم است بتوانید روی بازگشت سرمایه خود در حدی که بتواند جبران خسارت بالقوه شما را بکند، حساب کنید. از لحاظ تئوری، هرچه ریسک بالاتر باشد، باید سود بیشتری به ازای نگهداری یا هولدکردن سرمایه خود دریافت کنید و بالعکس، با کاهش ریسک، بهطور متوسط دریافتی شما پایینتر خواهد بود.
درباره سرمایه گذاری بر روی اوراق بهادار میتوانیم نموداری با انواع مختلف این اوراق تهیه کرده و به این ترتیب پروفایل ریسک/ پاداش مرتبط با هریک را تعیین کنیم.
با وجود اینکه این نمودار بههیچعنوان علمی نیست، دستورالعملی را ارائه میدهد که سرمایهگذاران میتوانند از آن هنگام اتخاذ پوزیشنهای سرمایه گذاری مختلف استفاده کنند. در قسمت بالای این نمودار، سرمایه گذاریهایی که ریسک بالاتری دارند، اما قادرند پتانسیل بیشتری را برای بازدهی در سطح بالای متوسط به نمایش بگذارند، مشاهده میکنید. در قسمت پایین نمودار سرمایه گذاریهای امنتر قرار میگیرند که پتانسیل کمتری برای بازدهی بالا دارند.
ترجیحات ریسک خود را تعیین کنید
با وجود انواع بسیار متنوع سرمایه گذاری، انتخاب از میان آنها و تعیین میزان ریسکی که هر سرمایه گذار قادر به پذیرش آن است، کار دشواری خواهد بود. در این مورد هر فرد ترجیحات ویژهای دارد و در اغلب مواقع نمیتوان الگویی کلی را به همه تعمیم داد. با این حال هنگام تصمیمگیری درباره میزان ریسکی که میخواهید بپذیرید، بهتر است به دو نکته مهم توجه داشته باشید:
افق زمانی یا Time Horizon:
پیش از آنکه برای هرگونه سرمایه گذاری اقدام کنید، ابتدا باید مدتزمانی که لازم است پول خود را در آن سرمایهگذاری نگه دارید، معین کنید؛ برای مثال اگر شما قصد سرمایهگذاری ۲۰.۰۰۰ دلار را داشته باشید، اما بخواهید از این پول خود در ظرف یک سال آینده برای خرید خانه استفاده کنید، واردکردن آن در بازار سهام پرریسک استراتژی خوبی نخواهد بود.
هرچه یک سرمایه گذاری ریسک بالاتری داشته باشد، نوسانات قیمت در آن شدیدتر خواهد بود؛ بنابراین اگر افق زمانی نسبتاً محدودی دارید، ممکن است لازم باشد اوراق بهادار خود را با ضرری قابلتوجه بفروشید. هرچه نسبت ریسک به پاداش چیست؟ افق زمانیتان طولانیتر باشد، زمان بیشتری برای جبران ضررهای بالقوه خواهید داشت و درنتیجه از لحاظ تئوری قادر به پذیرش ریسک بالاتری خواهید بود.
پشتوانه مالی (Bankroll):
تعیین میزان پولی که میتوانید از دست دهید، فاکتور مهم دیگری در تعیین میزان ریسکپذیری (Risk Tolerance) شما خواهد بود. اگرچه ممکن است این روش چندان خوشبینانه نباشد، درحقیقت واقعگرایانهترین متد سرمایهگذاری است. اگر تنها به سرمایهگذاری آن مقدار پولی بسنده کنید که از دست رفتن یا بلوکهشدن آن برای مدت طولانی برایتان قابلقبول است، در این صورت دیگر واهمه از دست دادن پولتان یا مسائل مرتبط با نقدینگی شما را به فروش سرمایهتان وانخواهد داشت.
هرچه پول بیشتری داشته باشید، قدرت پذیرش ریسکتان بالاتر خواهد بود؛ برای مثال، فردی با سرمایه خالص ۵۰.۰۰۰ دلار را با فرد دیگری که سرمایهای معادل ۵ میلیون دلار دارد مقایسه کنید. اگر هر دوی آنها ۲۵۰۰۰ دلار از سرمایه خالص خود را صرف سرمایهگذاری در اوراق بهادار کنند، فردی که از ابتدا سرمایه کمتری داشته، در مقایسه با فردی که سرمایه بیشتری دارد، بیشتر از سقوط بازار متأثر خواهد شد.
هرم ریسک سرمایه گذاری
پس از آنکه بهکمک دو فاکتور افق زمانی و پشتوانه مالی، میزان ریسک قابلپذیرش برای پورتفولیوی خود را تعیین کردید، میتوانید با استفاده از رویکرد هرم ریسک به سراغ سر و سامان دادن به داراییهای خود بروید.
هرم ریسک در سرمایه گذاری
این هرم را میتوان یک ابزار تخصیص دارایی (Asset allocation tool) در نظر آورد که سرمایه گذاران میتوانند بهکمک آن سرمایه گذاریهای پورتفولیوی خود را بر مبنای پروفایل ریسک هریک از اوراق بهادار طبقهبندی کنند. این هرم که نمایانگر پورتفولیوی سرمایه گذار است، از سه لایه مجزا تشکیل شده است:
بیس یا کف هرم:
کف هرم نشانگر قویترین بخش آن است که از هر آنچه بالای آن قرار میگیرد، پشتیبانی میکند. این ناحیه از سرمایهگذاریهایی تشکیل شده که ریسک پایین و بازدهی قابل پیشبینی دارند. کف هرم ریسک بزرگترین قسمت آن است و بخش قابلتوجهی از داراییهای شما را در بر میگیرد.
قسمت میانی:
این منطقه از سرمایه گذاریهایی با ریسک متوسط که بازده ثابتی را در عین رشد سرمایه در اختیارتان قرار میدهند تشکیل شده است. اگرچه این سرمایه گذاریها در مقایسه با سرمایه گذاریهای کف هرم خطر بالاتری دارند، همچنان بهطور نسبی امن در نظر گرفته میشوند.
قله:
این منطقه بهطور ویژه به سرمایهگذاریهای پرریسک اختصاص دارد و کوچکترین بخش هرم (پورتفولیو) به شمار میآید. در این ناحیه پولی که شما میتوانید بدون هیچگونه عواقب جدی از دست دهید، قرار میگیرد. بهعلاوه، سرمایه موجود در قسمت قله کمابیش مازاد است؛ بنابراین اگر سرمایهتان دچار خسارت شود، نیازی به فروش زودتر از موعد آن نخواهید داشت.
موازنه ریسک و بازده چیست؟
بهطورکلی، پذیرش ریسک از سوی سرمایه گذاران باید در قالب بازده مورد انتظار (Expected return) بالاتر جبران شود. در راستای ریسک بیشتر سهام در مقایسه با اوراق قرضه میتوان گفت سهام در عین حال بازده مورد انتظار بیشتری نیز دارد که با عنوان صرف ریسک سهام (Equity risk premium) شناخته میشود.
با این حال دقت داشته باشید که این موضوع تنها درباره سرمایهگذاریها صدق میکند و برای مثال بازیهای کازینویی برخلاف سرمایه گذاریها، بازده مورد انتظار منفی دارند؛ درنتیجه قماربازی که ریسک بیشتری را میپذیرد، درحقیقت در درازمدت خسارات مورد انتظار خود را افزایش میدهد.
امنترین سرمایه گذاری کدام است؟
درمجموع سرمایه گذاری روی اوراق قرضه دولتی به شرط برخورداری از اقتصاد پیشرفته را میتوان امنترین شکل سرمایهگذاری دانست. درحقیقت گاهی اوقات از آنها با نام سرمایه گذاری بدون ریسک یاد میشود؛ چراکه از لحاظ تئوری دولتها میتوانند برای پوشش بدهیهای خود پول بیشتری را چاپ کنند؛ از همین رو، خزانهداری ایالاتمتحده جزء امنترین سرمایه گذاریهای موجود به شمار میآید (با این حال اغلب به سبب همین امر کمترین بازده را نیز دارد).
آیا معامله در بازار فارکس سودآور است؟
اگر شما یک سرمایه گذار جدید هستید، طبیعی است که از خود بپرسید آیا معاملات فارکس، با توجه به تمام اخبار مربوط به سطح ریسک، نسبت ریسک به پاداش چیست؟ درصد بالای از دست دادن پول معامله گران و مشکلات متعدد معامله در بازار ارز، سودآور است یا خیر.
بازار فارکس از زمان پیدایش خود رشد تصاعدی را حفظ کرده و سرمایه گذاران بیشتری را به خود برای ورود به فارکس کرده است.
برای شروع معامله در بازار فارکس، باید اطلاعات اولیه ای از بازار ارزها داشته باشید. باید سعی کنید تا جایی که می توانید به دانش و مهارت های تکنیکال و فاندامنتال خود بیفزایید و با استفاده از این اطلاعات، استراتژی فارکس خود را تدوین و برنامه ریزی کنید. این شامل فراگیری تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، مدیریت ریسک و روانشاسی بازار است. برای یادگیری این مباحث به بخش آموزش فارکس سایت تجارت آفرین مراجعه نمایید.
چگونه در فارکس معامله کنیم؟
سرمایه گذاری در فارکس می تواند بسیار سودآور باشد، اما همه چیز به سطح دانش، تجربه و مهارت های تحلیلی سرمایه گذار یا معامله گر بستگی دارد. اگر شما یک معامله گر فارکس هستید که می دانید چگونه استراتژی های مناسب را در زمان های مناسب اجرا کنید، این بازار می تواند بسیار سودآور باشد. با این حال، برای انجام این کار، باید زمان زیادی را در ابتدا به یادگیری اختصاص دهید و سپس نیز با انجام معاملات آزمایشی و معاملات کوچک واقعی، تجربه معامله در بازار فارکس را کسب نمایید.
"فارکس به تمرین، مطالعه، فداکاری و همچنین توانایی انجام یک تحلیل مناسب بازار نیاز دارد."
یک نکته: اگر تازه شروع کرده اید و میخواهید خیلی زود وارد بازار فارکس شوید، ابتدا مقدار کمی سرمایه گذاری کنید. سپس وقتی تمرین بیشتری انجام دادید و متوجه شدید که چگونه در فارکس معامله کنید، می توانید کمی سرمایه خود را در بازار افزایش دهید. به یاد داشته باشید که فارکس بازاری بسیار سیال با نوسانات بسیار بالایی است. بنابراین، همانطور که معامله در فارکس سودآور است، این کار میتواند بسیار پرهزینه و پر ریسک باشد.
میانگین سود برای معامله در فارکس چقدر است؟
این سوالی است که اغلب معامله گرها در اولین مواجهه خود با دنیای معاملات فارکس می پرسند. با این وجود پاسخ قطعی برای این سئوال وجود ندارد، زیرا پارامترهای مختلفی هستند که باید قبل از پاسخ به آن در نظر گرفته شوند.
با تجزیه و تحلیل روش های معاملاتی ارائه شده در بازار فارکس، می توانیم میانگین سود در فارکس را بصورت یک درصد بیان کنیم. این تخمین برای تریدرهایی است که بخوبی میدانند فارکس چیست، با استراتژی های فارکس آشنا هستند و تجربه بازار دارند.
به طور متوسط و در بلند مدت، یک معامله گر حرفه ای می تواند توقع درآمد ماهانه 5٪ تا 7٪، بدون محاسبه مالیات و با سرمایه اولیه حدود 2000 دلار داشته باشد. این یک تخمین است که بسیاری از معامله گران حرفه ای فارکس برای رسیدن به آن تلاش می کنند. بنابراین هرچه سرمایه اولیه بالاتری داشته باشید میتوانید جدی تر به سود بازار فارکس فکر کنید.
با معاملات روانه یا اسکالپینگ، حاشیه سود به میزان قابل توجهی افزایش می یابد، اما این نوع معاملات نیاز به نظم بیشتر و درک عمیق تری از تحلیل تکنیکال دارد. اگر تصمیم به استفاده از استراتژی اسکالپینگ دارید، حتی با سرمایه گذاری اندکی نیز می توانید درآمد بیشتری کسب کنید. اما احتمال از دست دادن سرمایه نیز در این استراتژی بسیار بالا است.
معاملات فارکس در مقابل معاملات سهام: کدام یک سودآورتر است؟
اکنون معاملات فارکس را در مقابل معاملات سهام مقایسه می کنیم تا بفهمیم کدام سودآورتر است. معامله در فارکس در مقایسه با معاملات سهام تفاوت هایی دارد که مهمترین آنها استفاده از لوریج، مقررات کمتر و نقدینگی بسیار بالاتر در بازار فارکس نسبت به بازار سهام است. همین تفاوت ها بازار فارکس را بسیار سود آور و در عین حال پر ریسک می کند.
نظارت بر بازار فارکس اغلب سطحیتر از نظارت بر بازار سهام است.همین موضوع نیز می تواند ریسک فارکس را افزایش دهد، زیرا بروکرهای نامعتبری در این بازار ظاهر می شوند که قوانین مشخصی را رعایت نمی کنند. در سایت تجارت آفرین بهترین برورکرهای فارکس برای ایرانیان و در سطح بین المللی معرفی شده اند. بنابراین قبل از انتخاب یک بروکر این مطالب را مطالعه نمایید.
یکی از مزایای بازار فارکس در مقایسه با معاملات سهام این است که معاملات فارکس در 24 ساعت شبانه روز انجام می شود. این بدان معناست که شما در هر کجای دنیا که باشید میتوانید ساعاتی را برای معامله در این بازار پیدا کنید. البته معامله در ساعات مختلف، نیازمند رویکردهای متفاوتی از طرف معامله گران است. معامله گران در ایران ترجیح می دهند که در ساعت کاری بازار فارکس در لندن و نیویورک که بیشترین حجم نقدینگی و کمترین میزان اسپرد وجود دارد معامله انجام دهند.
انتخاب بین سهام و فارکس، باید عاقلانه و بر اساس اهداف، درآمد قابل تصرف و تحمل شما در برابر ریسک باشد. با در نظر گفتن تمام این شرایط میتوانید یکی از این دو بازار را برای معامله کردن انتخاب کنید.
آیا معامله در بازار فارکس سودآور است ؟
بسیاری از مردم به معامله در فارکس به عنوان یک طرح "سریع پولدار شوید" علاقه مند می شوند. با این حال، با وجودیکه قطعاً میتوانید در معاملات فارکس درآمد مناسبی به دست آورید، این بازار شما را ثروتمند نمیکند مگر اینکه یک معاملهگر فارکس حرفه ای با پشتکار و شرایط روانی ویژه ای باشید.
در این بازار به ازای هر 1 دلاری که یک فرد در جایی از دنیا سود کسب میکند، فرد دیگری در جایی دیگر از دنیا پول از دست می دهد. این بازار بازیگرانی چون بانک های مرکزی، صندوق های بازنشستگی و جورج سوروس ها را دارد. برای آنکه بتوانید با وجود چنین بازیگران قدرتمندی از فارکس سود کسب کنید باید بسیار آماده و متبحر باشید.
چگونه در بازار فارکس سود کسب کنیم ؟
برای اینکه بازار فارکس برای شما سودآور باشد باید یک قانون اصلی را در کنار آموزش فارکس پیگیری نمایید. این قانون مدیریت ریسک است.
مدیریت ریسک به این معناست که تا جایی که می توانید ضررهای خود را کوچک کنید و سودهای خود را بزرگ کنید. این قانون شاید در بیان ساده و بدیهی بنظر برسد ولی اجرای آن بسیار دشوار است. با استفاده از ابزار حد ضرر، نسبت ریسک به پاداش و قانون 1% میتوانید ریسک معاملات خود را مدیریت کنید.
حد ضرر یا توقف ضرر ابزاری است که ضررهای شما را محدود می کند و باید در تمام معاملات از این دستور استفاده نمایید.
نسبت ریسک به پاداش می گوید که چه مقدار سرمایه برای دستیابی به یک سود معین در معرض ریسک است. برای مثال اگر یک معامله گر از حد ضرر 10 پیپی استفاده می کند و قیمت هدف او در فاصله 20 پیپی باشد یعنی از نسبت ریسک به پاداش 1 به 2 استفاده کرده است. این بدان معناست که اگر معامله گر حتی نیمی از معاملات خود را با ضرر ببندد باز هم معاملات در کل برای او سودآور خواهد بود.
قانون 1% نیز برای مدیریت ریسک مهم است و کمک می کند تا معاملات فارکس سودآور شوند. این قانون می گوید که در هیچ معامله ای بیش از 1% از کل سرمایه موجود در حساب خود را ریسک نکنید. این بدان معناست که اگر برای مثال در حساب خود 2000 دلار موجودی دارید نباید معامله ای باز کنید که امکان ضرر آن بیش از 1% از 2000 دلار یعنی 20 دلار باشد.
مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال؛ آموزش روش مدیریت سرمایه
آموزش روش های مدیریت ریسک و سرمایه برای ورود به بازار ارز دیجیتال از جمله ضرورتهای یک ترید با استراتژی موفق است.
ریسک به معنای احتمال رخداد اتفاقات منفی در فعالیتهای شما و بخشی از ترید و معامله در بازار رمز ارزهاست. ریسک شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در معامله است که ضرردهی را به دنبال دارد. مثلا، ریسک 50 درصدی در یک پوزیشن شورت (فروش) به معنای احتمال 50 درصدی افزایش قیمت بیت کوین و ضرر شماست. بنابراین برای جلوگیری از چنین اتفاقی، باید با انواع ریسک و استراتژیهای مدیریت آن در بازار ارز دیجیتال آشنا بوده و روش های نسبت ریسک به پاداش چیست؟ مدیریت سرمایه را آموزش ببینید.
انواع ریسک در بازار ارز دیجیتال
در تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) هدف یافتن بهترین نقاط ورود و خروج در بازار است. اما پیش از سرمایهگذاری در بازارهایی مانند ارز دیجیتال که نوسان بسیار بالایی دارند، ابتدا باید با روشهای مدیریت ریسک و سرمایه آشنا شوید. بنابراین پس از یادگیری نحوه مقابله با ریسک، آموزش تحلیل تکنیکال به شما در انجام یک ترید موفقیتآمیز کمک میکند.
بازار رمز ارزها در معرض انواع ریسکهای مالی قرار دارد:
- ریسک اعتباری (Credit Risk): این نوع ریسک بر پروژههای کریپتویی تاثیرگذار است. ریسک اعتباری در واقع احتمال ناکامی تیم توسعه یک پروژه در انجام تعهدات خود در زمان مقرر است. این نوع ریسک بیشتر در سرقت و کلاهبرداری بازار رمز ارزها نمود پیدا میکند. یک نمونه خوب در این رابطه، هک صرافی بایننس در سال 2018 بود که به سرقت 40 میلیون دلار انجامید.
- ریسک حقوقی و قانونی (Legal Risk): ریسک حقوقی به احتمال رخداد یک رویداد منفی در رابطه با قوانین حقوقی و نظارتی اطلاق میشود. مثلا، ممنوعیت ترید ارزهای دیجیتال در یک کشور از این نوع است. یک مثال عملی از ریسک حقوقی مربوط به زمانی است که ایالات تگزاس و کارولینای شمالی دستور توقیف و توقف فعالیت صرافی رمز ارزی بیتکانکت (Bitconnect) را به جهت شبهات کلاهبرداری بودن آن صادر کردند.
- ریسک نقدینگی (Liquidity Risk): ریسک نقدینگی در بازار ارز دیجیتال به شانس عدم توانایی یا ناتوانی یک تریدر در تبدیل پوزیشن خود به ارزهای فیات (دلار، ین، پوند، یورو و…) اطلاق میشود.
- ریسک بازار (Market Risk): ریسک بازار به معنای شانس افزایش یا کاهش قیمت یک رمز ارز برخلاف پوزیشن باز شماست.
- ریسک عملیاتی (Operational Risk): ریسک عملیاتی به احتمالی اطلاق میشود که معاملهگر نتواند ترید، واریز یا برداشت انجام دهد.
- ریسک امنیتی و فناوری (Technology and Security Risk): بلاک چین پشت رمز ارزها بهعنوان یک دفترکل توزیعشده عمل میکند. در شبکههایی مانند بیت کوین که از اثبات کار (PoW) استفاده میکنند، مصرف بالای انرژی توسط ماینرها میتواند تهدیدی بر پذیرش گسترده آن باشد.
- ریسک حضانتی (Custody Risk): حضانت رمز ارزها از طریق والتهای سرد یا گرم انجام میشود. با این وجود، امکان هک یا از دست دادن دسترسی به آنها نیز وجود دارد.
- ریسک صرافی (Exchange Risk): مواردی همچون بسته شدن حساب، قطعی سرور، دستکاری قیمت، سوق قیمت به استاپ لاس و مشکلات اتصال از جمله خطرات مربوط به صرافیهای ارز دیجیتال هستند.
- ریسک لوریج (Leverage Risk): لوریج و اهرم ابزاری است که در مقایسه با اندازه حساب، قدرت خرید بیشتری به تریدرها میدهد. از لوریج میتوان برای گرفتن پوزیشنهای بزرگتر استفاده کرد. این یعنی مثلا در هنگام ترید با لوریج 100 برابر، شما میتوانید درآمدتان را تا 100 برابر افزایش دهید. اما دقت داشته باشید که ریسک از دست دادن سرمایه نیز به همین اندازه بالاست.
انواع استراتژی های مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال
بهعنوان یک قاعده کلی باید بدانید که «هیچگاه نباید بیشتر از آنچه توانش را دارید ریسک کنید». با توجه به جذابیت ترید رمز ارزها، توصیه عمومی این است که بیشتر از 10 درصد از بودجه یا درآمد ماهانهتان را در این بازار سرمایه گذاری نکنید. از طرفی، معامله با پول قرضی هم توصیه نمیشود. استراتژیهای مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال را میتوان به 4 دسته استفاده از تایمفریمهای مختلف، نسبت ریسک به پاداش (Risk/Reward Ratio)، پوزیشن سایزینگ (Position Sizing) و حدضرر و برداشت سود (Stop Loss and Take Profit) تقسیم کرد.
استراتژی استفاده از تایم فریمهای مختلف
از آنجایی که نگاه به یک تایمفریم واحد بدون توجه به دید بزرگتری از روند بازار اشتباهی رایج بین تریدرهاست، استفاده از تحلیل تایمفریمهای مختلف به جلوگیری از باریکبینی کمک میکند. عموما تریدرهای حرفهای زمانی که تحلیلشان در ابتدا روی تایمفریمهای بزرگتر متمرکز است، از رویکرد بالا به پایین استفاده کرده و سپس با نگاه به معاملات در تایمفریمهای کوچکتر، سیگنالهای بازار را فیلتر میکنند. علاوه بر این، استفاده مناسب از تایمفریمهای مختلف غالبا سناریوهایی با ریسکهای پایینتر نسبت به پاداش بالقوه ایجاد میکند. این عامل، مدیریت بهتر ریسک و سرمایه در هنگام ترید ارزهای دیجیتال را به دنبال دارد.
برای مثال، تحلیل چارت 1 ساعته و 4 ساعته قیمت بیت کوین، ورود کمریسکی را ایجاد میکند. در زیر، جزئیات این استراتژی را مشاهده میکنید:
- در ابتدا با نگاه به تایمفریم 4 ساعته، شاهد کشش قیمت به سمت بالا (10 نسبت ریسک به پاداش چیست؟ کندل متوالی) بدون حرکت اصلاحی هستیم. بنابراین بر اساس این کشش، میتوانیم منتظر یک اصلاح سالم به سمت پایین باشیم. حال میتوانیم برای ورود کوتاه مدت به دنبال سیگنالهایی در چارت ساعتی بگردیم.
- در چارت 1 ساعته میبینیم که پس از شکست ناموفق خط مشکی، قیمت یک کندل ستاره دنبالهدار (Shooting Star) را ایجاد کرده است که یک نطقه ورود عالی با توجه به کندل مشابه سقف بالاتر در چارت 4 ساعته است. به نحوه زیرش قیمت پس از تشکیل کندل شوتینگ استار توجه کنید. این اتفاق نتیجه نگاه به تایمفریمهای بزرگتر است.
استراتژی پوزیشن سایزینگ یا مدیریت بر اساس حجم ورود
استراتژی پوزیشن سایزینگ تعداد کوین یا توکنهای مناسب برای ورود به یک معامله را مشخص میکند. احتمال تحقق سود در معاملات رمز ارزها غالبا باعث تحریک تریدرها به سرمایه گذاری 30، 50 یا حتی 100 درصدی در این بازار میشود. با این وجود، این کار یک حرکت مختلکننده است که شما را در معرض ریسک مالی بالایی قرار میدهد. قانون طلایی این است: «همه تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید».
سه راه برای انجام پوزیشن سایزینگ وجود دارد:
- رویکرد مقدار ورود در برابر مقدار ریسک
- رویکرد کوسهها و پیراناها
- رویکرد معیار کِلی
رویکرد مقدار ورود در برابر مقدار ریسک
این رویکرد در استراتژی پوزیشن سایزینگ برای مدیریت ریسک و سرمایه، دو مقدار متفاوت را در نظر میگیرد. اولین مقدار شامل پولی است که شما مایل به سرمایه گذاری در هر ترید هستید. به این پول باید بهعنوان اندازه (Size) هر سفارش جدید صرفنظر از نوع آن نگاه کنید. دومین مقدار پولی است که در معرض ریسک قرار دارد. مثلا پولی که قرار است در صورت عدم موفقیت معامله آن را از دست بدهید. با در نظر گیری این دو مقدار، حجم ورود یا همان سایز پوزیشن شما به صورت زیر تعریف میشود:
قیمت ورود × ((استاپ لاس – قیمت ورود) / (ریسک در هر ترید × اندازه سرمایه)) = اندازه پوزیشن
برای درک بهتر محاسبه این فرمول مثال زیر را در نظر بگیرید: فرض کنید خواهان خرید بیت کوین با تتر در قیمت هدف 13,000 دلار هستید. پارامترهای فرمول بالا به صورت زیر است:
- اندازه سرمایه: 5,000 دلار
- ریسک در هر ترید: 2 درصد
- قیمت ورود: 11,500
- استاپ لاس= 10،500
در این صورت حجم ورود ما به این معامله ارز دیجیتال BTC با هدف مدیریت ریسک و سرمایه، به صورت زیر خواهد بود:
1,150 = 11,500 × ((10,500 – 11,500) / (0.02 × 5,000)) = اندازه پوزیشن
پس مقدار پول ایدهآل برای سرمایه گذاری در این ترید 1,150 دلار یا 23 درصد از سرمایه است. بنابراین به خاطر استاپ لاسی که تعیین کردهایم، تنها 2 درصد از پولمان با فعال شدن حد ضرر تعیینشده در معرض از دست رفتن قرار میگیرد.
رویکرد کوسهها و پیراناها
مفهوم پوزیشن سایزینگ یا تعیین اندازه پوزیشن به متنوعسازی سرمایه گذاریهایتان نیز مربوط میشود. دکتر الکساندر الدر (Alexander Elder) که خالق این مفهوم است، دو قانون را تعیین کرده است:
- محدود کردن هر پوزیشن به 2 درصد ریسک. آقای الدر ریسک را به گاز کوسه تشبیه کرده است. گاهی اوقات شما مایل به ریسک کردن مقدار بالایی پول هستید، اما ریسک این کار نیز به اندازه گاز کوسه بزرگ و فاجعهآمیز خواهد بود.
- محدود کردن سشنهای معاملاتی به 6 درصد در هر سشن. در یک موقعیت بازنده، ممکن است ذره ذره تمام سرمایهتان را از دست بدهید. آقای الدر این نوع ریسک را به حمله ماهیهای پیرانا تشبیه کرده است که با گازهای کوچک از قربانی خود آن را ذره ذره از بین میبرند.
با پیروی از رویکرد کوسهها و پیراناهای آقای الدر، نتیجه این است که شما نباید بیشتر از 3 پوزیشن باز با 2 درصد ریسک، یا 6 پوزیشن با 1 درصد ریسک داشته باشید. این کار به معنای محدود کردن نتایج در ترکیب معکوس است؛ یعنی ضررها در هر ضرر بعدی کوچکتر و کوچکتر میشوند.
رویکرد معیار کِلی (Kelly Criterion)
معیار کِلی فرمولی است که توسط جان لری کلی (John Larry Kelly) در سال 1956 توسعه داده شد. این فرمول یک رویکرد پوزیشن سایزینگ برای مدیریت ریسک و سرمایه در بازار ارز دیجیتال است که درصد سرمایه برای ورود را مشخص میکند. این استراتژی برای معاملات بلند مدت مناسب است.
(نسبت سود در تیک پرافیت / درصد موفقیت – 1) – (نسبت ضرر در استاپ لاس / درصد موفقیت) = اندازه پوزیشن
با استفاده از مثال قبل، پارامترهای فرمول به صورت زیر است:
- اندازه سرمایه: 5,000 دلار
- مقدار سرمایهگذاریشده: 1,150 دلار
- موفقیت: 60 درصد
- قیمت ورود: 11,500 دلار
- استاپ لاس: 10,500 دلار
- نسبت ضرر: 1.1
- تیک پرافیت: 13,000 دلار
نتیجه استفاده از این فرمول برای اندازه پوزیشن به صورت زیر خواهد بود:
0.19 = (1.13 / (0.06 – 1)) – (1.1 / 0.6) = اندازه پوزیشن
این عدد 0.19 یعنی شما برای کسب بهترین خروجی در مجموعهای از تریدها، نباید بیشتر از 19 درصد کل سرمایه 5,000 دلاریتان را ریسک کنید.
استراتژی نسبت ریسک/پاداش در مدیریت ریسک و سرمایه
نسبت ریسک/ریوارد (Risk/Reward Ratio) به مقایسه سطح واقعی ریسک با بازدههای بالقوه میپردازد. در ترید و معامله، هرچه پوزیشن ریسکیتر باشد، سود آن نیز بیشتر خواهد بود. درک نحوه کار استراتژی ریسک به پاداش به شما اجازه میدهد تا در صورت ضرردهی یک ترید آن را بشناسید. نسبت ریسک/پاداش به صورت زیر محاسبه میشود:
(استاپ لاس – قیمت ورود) / (قیمت ورود – قیمت هدف) = نسبت ریسک به پاداش
با توجه به مثال قبل:
- قیمت ورود: 11,500 دلار
- استاپ لاس: 10,500 دلار
- قیمت هدف: 13,000 دلار
در این مثال، نسبت ریسک/پاداش با هدف مدیریت ریسک و سرمایه در ارز دیجیتال بیت کوین به صورت زیر است:
1:1.5 یا 1.5 = (10,500 – 11,500) / (11,500 – 13,000) = نسبت ریسک/پاداش
نسبت 1:1.5 خوب است. توصیه ما به تریدرها این است که با نسبت کمتر از 1:1 معامله نکنند.
استراتژی استاپ لاس و تیک پرافیک
استاپ لاس یا حد ضرر به یک سفارش قابل اجرا اطلاق میشود که در هنگام کاهش قیمت به یک محدوده خاص، پوزیشن باز شما را میبندد. تیک پرافیت یا برداشت سود نیز یک سفارش قابل اجرا است که با افزایش قیمت به یک سطح خاص، سفارش باز شما را نقد میکند. هر دوی این رویکردها از جمله استراتژیهای مدیریت ریسک هستند. استاپ لاس از شما در برابر معاملات ضررده محافظت کرده و تیک پرافیت باعث خروج شما از بازار در هنگام معکوس شدن روند میشود.
شما میتوانید از برداشت سود و حد ضررهای متحرک (Trailing Stop Loss) که تغییرات نرخ را به صورت خودکار دنبال میکنند هم استفاده کنید. البته چنین ویژگی در همه صرافیهای رمز ارزی در دسترس نیست.
نکات مهم در رابطه با مدیریت ریسک و سرمایه در بازار رمز ارزها
علاوه بر انواع ریسک و استراتژیهای مدیریت آن، یک سری نکات کاربردی را در این بخش بررسی میکنیم که به موفقیت بیشتر شما کمک میکند.
- پذیرش ناکامی و شکست: ریسک بخشی از معامله است. علاوه بر این، ما نمیتوانیم آن را حذف کنیم، اما امکان مدیریت آن وجود دارد. بنابراین شما باید ضررهایتان را پذیرفته و برای تحقق سود در تریدهای آینده، به تصمیمهای برنامه محور متکی باشید.
- در نظر گرفتن کارمزدها: تریدرهای جدید عموما به کارمزد تراکنشها توجهی ندارند. این کارمزدها شامل فی برداشت، لوریج و دیگر کارمزدها هستند. شما باید برای مدیریت ریسک و سرمایه خود به این کارمزدها توجه کنید.
- تمرکز بر نرخ پیروزی یا وین ریت (Win Rate): نسبت ریسک به پاداش چیست؟ ریسکها همیشه آماده دلسرد کردن شما نسبت به معامله هستند. با این وجود، تمرکز بر تعداد دفعاتی که پیروز میدان شدهاید، به توسعه یک خصیصه مثبت در ترید به شما کمک خواهد کرد.
- اندازهگیری افت سرمایه یا دراودان (Drawdown): افت سرمایه به کل کاهش سرمایه اولیه شما پس از مجموعهای از ضررها اطلاق میشود. مثلا، اگر از 5,000 دلار 1,000 دلار ضرر کنید، اندازه افت سرمایه شما 10 درصد خواهد بود. هرچه این افت بیشتر باشد، برای جبران آن به تزریق پول بیشتری نیاز دارید. همانطور که دکتر الدر توصیه کرده بود، به محدوده ریسک 6 درصدی پایبند باشید.
جمعبندی
ریسک در بازار رمز ارزها انواع مختلفی دارد و مدیریت آن شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در ترید را کاهش میدهد. با استفاده از روش ها و استراتژی های مدیریت ریسک و سرمایه میتوانیم تهدیدها را به فرصت کسب سود تبدیل کنیم.
دیدگاه شما