در این پست تلاش کردیم ۱۰ استراتژی ورود به بازار برای استارتاپ ها را به شما ارائه و توضیح بدهیم. اگر سوالی در این باره دارید همینجا از ما بپرسید.
۱۰ استراتژی قدرتمند ورود به بازار برای استارتاپ ها
ایده راه انداختن یک استارتاپ بسیار جذاب و هیجانانگیز است؛ اما هرچه به لحظه راهاندازی آن نزدیکتر میشوید، اضطراب و ترس بیشتری برایتان ایجاد میشود. احتمالا مهمترین سوال در ذهن شما این است: آیا استارتاپ من با ورود به بازار موفق خواهد شد یا در رقابت با غولهای بازار غرق میشود؟
وقتی به جمله معروف «۹۵ درصد استارتاپهای دنیا شکست میخورند» فکر کنید حس ترس هم در شما تشدید میشود. گرچه هنوز هم راهی برای موفقیت هست. بازاریابی و تبلیغات برای استارتاپ ها بسیار مهم است.
به آن ۵ درصدی فکر کنید که نهتنها در بازار باقی ماندهاند بلکه موفق شدهاند رقیبانشان را شکست بدهند و خودشان جزوی از غولهای بازار بشوند! برای موفقیت در بازار همیشه راههایی هست و فقط باید آنها را بشناسید و به درستی انجام بدهید.
در ادامه استراتژی استارتاپها برای ورود به بازار را معرفی خواهیم کرد:
استراتژی ۱: بازار را به دقت بررسی کنید
قبل از ورود به بازار، آن را به دقت بررسی کنید و ببینید که آیا واقعا بازار هدف شما همین انتخاب فعلی است یا چیزی متفاوت از آن؟ با بازبینی بازار ممکن است متوجه شوید که لازم است دایره بازار انتخابی را بزرگتر یا کوچکتر کنید یا حتی آن را به کلی تغییر بدهید.
پس از انتخاب بازار لازم است شناخت جامعی از آن به دست بیاورید. انواع بازارها وجود دارند و شما باید بدانید بازاری که مایلید به آن وارد شوید کدام یک از انواع آن است. در ادامه یکی از روشهای دستهبندی انواع بازار را معرفی میکنیم. در این روش بازارها براساس تعداد و میزان قدرت عرضهکنندهها و مشتریهای آن طبقهبندی میشوند:
Monopoly: تنها یک عرضهکننده قدرتمند در بازار وجود دارد.
Monopsony: تنها یک خریدار قدرتمند در بازار وجود دارد.
Perfect Competion (رقابت ایدهآل): تعداد زیادی خریدار و عرضهکننده در بازار وجود دارد.
Oligoploy: تعداد محدودی عرضهکننده قدرتمند در بازار وجود دارد.
استراتژی ۲: پرسونای مشتری را بشناسید
یک استارتاپ برای ورود به بازار باید مشتریهای ایدهآل خود را بشناسد. وقتی از شناختن مشتری حرف میزنیم، منظورمان این است که شما باید بدانید مشتریتان زن است یا مرد؟ در چه بازه سنی قرار دارد؟ تحصیلاتش چقدر است؟ شغل و درآمدش چیست؟ چه مشکلی دارد و شما چگونه میتوانید مشکل او را حل کنید؟
جواب مجموعه این سوالها در یک شخصیت خیالی به نام پرسونای مشتری قرار دارد. با ساخت پرسونا میتوانید مشتریان ایدهآل خود را بشناسید و به این ترتیب برای ورود به بازار با دقت بیشتری برنامهریزی کنید.
استراتژی ۳: کانالهای بازاریابی را شناسایی کنید
بعد از شناخت پرسونا، باید حساب کنید و ببینید کدام کانالهای جذب مشتری برای شما بالاترین نرخ فروش (ROI) را به دنبال خواهید داشت. انتخاب بهترین کانالها برای ورود به بازار به ویژگیهای زیر بستگی دارد:
- کانالهایی که مشتریهای شما از آن استفاده میکنند (که براساس پرسونا آنها را میشناسید)
- میزان تواناییهایی که تیم شما دارد.
- میزان بودجهای که در اختیار دارید.
باید تکتک کانالهای بازاریابی را با توجه به این سه ویژگی بررسی کنید و بهترین و بهینهترین کانالها را برای استارتاپ انتخاب کنید. برای اولویت بندی کانالهای بازاریابی از شاخصی به نام ICE استفاده کنید که از حروف اول سه کلمه Impact-Confidence-Ease ساخته شده است:
Impact یا تاثیر: اگر این کانال بازاریابی موفق عمل کند، در ازای آن چند مشتری کسب میکنید؟
Confidence یا اطمینان: چقدر مطمئنید که این کانال موفق خواهد بود؟
Ease یا سادگی: چقدر زمان و بودجه باید صرف کنید تا این کانال موفق شود؟
در این شاخص، سه ویژگی برای هر کانال تعریف میشود و شما باید برای هر کانال بازاریابی، نمرهای از ۱ تا ۵ به هر ویژگی بدهید. هرچه کانالی نمره بیشتری در شاخص ICE داشته باشد، برای استفاده استارتاپ موقع ورود به بازار مناسبتر است.
به عنوان مثال دو کانال سئو مارکتینگ و تبلیغات بیلبوردی را در نظر گرفتهاید و مطابق جدول زیر به آنها نمره دادهاید:
سئو مارکتینگ | تبلیغات بیلبوردی | |
تاثیر | ۴ | ۲ |
اطمینان | ۳ | ۲ |
سادگی | ۵ | ۲ |
مجموع | ۱۲ | ۶ |
سئو مارکتینگ نسبت به تبلیغات بیلبوردی نمره بالاتری دارد پس ارزش دارد که آن را در اولویت بالاتری قرار بدهید.
استراتژی ۴: موفقیت را تعریف کنید
همه استارتاپ ها موقع ورود به بازار میخواهند موفق بشوند! اما چند درصد از آنها موفقیت را برای خود تعریف میکنند؟ آیا تعریف موفقیت فقط به میزان درآمد بستگی دارد؟
برای یک ورود موفق و قوی به بازار باید بدانید که شاخصهای مختلف و مهمی برای اندازهگیری میزان موفقیت شما وجود دارند. برای این که بتوانید برای استارتاپ برنامه مارکتینگ خوبی بریزید، باید این شاخصها را بشناسید و تعیین کنید که در چه مدت مایلید به چه عددی در هر شاخص برسید. سه شاخص مهم و کلیدی که باید بشناسید عبارتند از:
هزینه کسب مشتری (CAC): این شاخص نشان میدهد که شما باید برای جذب هر مشتری چقدر هزینه صرف کنید؟ این هزینه برابر است با جمع هزینههای بازاریابی (شامل تولید محتوا، انتشار محتوا، مدیریت سایت و شبکههای اجتماعی و …) و هزینه فروش (شامل هزینه بستهبندی، نگهداری، ارسال، دستمزد فروشنده و …).
به عنوان مثال اگر میخواهید بدانید انتخاب کانال بازاریابی شبکههای اجتماعی چقدر در استارتاپ شما موثر است، باید نرخ فروش ایدهآل از این کانال را در نظر بگیرید و با هزینه کسب مشتری از طریق همین کانال مقایسه کنید. یعنی ببینید که آیا هزینه استخدام ادمین شبکههای اجتماعی، تولیدکننده محتوای متنی، گرافیست و مدیر محتوا بهعلاوه هزینههای فروش در مقابل نرخ فروش ایدهآل شما بهصرفه است یا خیر.
ارزش طول عمر مشتری (CLV): این شاخص بیان میکند که هر مشتری به ازای مدت زمانی که مشتری شماست، چقدر از شما خرید میکند. یک مشتری زمانی تبدیل به مشتری وفادار میشود که بیش از یک بار از شما خرید کند. شما باید بدانید که هر مشتری به طور متوسط چند بار در یک مدت مشخص (مثلا یک سال) از شما خرید میکند و آیا نگهداری این مشتریها بهصرفه است یا خیر.
شاخص کلیدی عملکرد(KPI): شاخصهای کلیدی عملکرد از مهمترین شاخصها در هر برنامه بازاریابی هستند. به طور کلی یک KPI به شما نشان میدهد که در هر زمینه (مثلا تولید محتوا) چقدر موفق عمل کردهاید یا چقدر ناموفق بودهاید. یک استارتاپ برای ورود به بازار باید KPI های مشخصی داشته باشد و تلاش کند در مدت زمان تعیینشده به آنها برسد.
استراتژی ۵: نیازهای تیم را بشناسید
یک استراتژی مهم استارتاپ برای ورود به بازار این است که نیازهای تیم را بشناسد و آنها را برطرف کند. اگر تعداد اعضای تیم شما کم باشد به مشکل میخورید و باید فشار زیادی را تحمل کنید؛ از آن طرف اگر تعداد اعضای تیم بیش از حد زیاد باشد برای تامین حقوق آنها مشکل خواهید داشت. پس باید تعداد اعضای تیم و وظایف آنها را به درستی مشخص کنید.
هر عضوی که به تیم شما اضافه میشود باید شرح وظایف مشخصی داشته باشد. قاطی شدن وظایف و روی زمین ماندن کارهایی که مسئولی ندارند از جمله خطراتی است که تیمهای استارتاپی را تهدید میکند و باید نسبت به آنها هشیار باشید. برای این که نیازها و وظایف تیم را بشناسید، میتوانید از سه سوال زیر استفاده کنید:
- به چه چیزی نیاز دارید؟
- چه کسی مسئول آن است؟
- به چه دلیل این شخص مسئول رسیدگی به این نیاز است؟
مثلا شما باید مشخص کنید که در فرایند تولید محتوا، پیدا کردن کلمات کلیدی کار تولیدکننده محتواست یا مدیر محتوا یا مسئول سئو؟
به طور کلی بهتر است مسئولیتهای اصلی را مشخص کنید و برای هر مسئولیت حیاتی یک نفر را در نظر بگیرید. با بزرگتر شدن استارتاپ میتوانید تعداد افراد را به تدریج افزایش بدهید.
استراتژی ۶: رقبا را رصد کنید
بهترین منبعی که میتوانید از آن درس بگیرید رقبا هستند. پس به دقت مسیری را که طی کردهاند رصد کنید. چه مشکلاتی داشتهاند و از چه نقاط قوتی برای پیشبرد اهدافشان استفاده کردهاند؟ این اطلاعات جزو اطلاعات محرمانه نیستند و با مقداری بررسی سایت، شبکههای اجتماعی و اخبار رقیبهای شما به دست میآیند.
یادتان باشد که برای موفقیت استارتاپتان در بازار قرار نیست چرخ را از اول اختراع کنید و همان مسیرهای اشتباه دیگران را دوباره طی کنید. برعکس، قرار است با شناختن رقیبها میانبر بزنید و راههای سادهتری را انتخاب کنید.
به عنوان مثال اگر در فکر به راه انداختن یک سرویس تاکسی اینترنتی شبیه به اسنپ و تپسی هستید، باید دو چالش اصلی این دو استارتاپ یعنی اخبار منفی پیرامون ایجاد مزاحمت راننده برای مسافر و همینطور اختلافها با اتحادیه تاکسیرانی را در نظر بگیرید و تلاش کنید دچار بحرانهای مشابه نشوید.
استراتژی ۷: برای مقیاسپذیری برنامهریزی داشته باشید
مقیاسپذیری یکی از مهمترین ویژگیهای هر استارتاپ است؛ ولی اگر به درستی انجام نشود باعث میشود که استارتاپ شما با سر به زمین بخورد! یک استارتاپ برای ورود به بازار باید برنامه مناسبی برای زمان scale کردن انتخاب کند. اگر خیلی زود این کار را انجام دهید شکست سنگینی میخورید و اگر هم به موقع استارتاپ شما مقیاسپذیر نشود رشد مطلوبی نخواهید داشت و رقیبها جای شما را خواهند گرفت.
برای مثال لازم نیست موقع شروع کار استارتاپتان حتما به دنبال خرید یا اجاره یک واحد تجاری باشید! داشتن یک میز داخل یک فضای کار اشتراکی میتواند باعث شود در سال اول فعالیت مقدار زیادی از بودجه هدر نرود و در عوض بتوانید برای سالهای بعد یک دفتر خوب تهیه کنید.
استراتژی ۸: حرفهای عمل کنید
یک استارتاپ موفق استارتاپی خواهد بود که چه در زمینه استخدام و چه در زمینه استفاده از تکنولوژی و تجهیزات حرفهای عمل کند. اگر به دور و بر خود نگاه کنید قطعا تعداد زیادی فریلنسر خوب خواهید دید که مشتاقند با شما در استارتاپتان همکاری کنند. از این افراد در کارتان استفاده کنید.
برای ارائه محصولاتتان هم تا حد امکان از تکنولوژیهای روز استفاده کنید. یادتان باشد که هدف شما رضایت مخاطب و برتری داشتن نسبت به رقیبان است. پس تکنولوژیها و روشهای کنترل کیفیت از مد افتاده به درد شما نمیخورند.
البته باید توجه داشته باشید که استفاده از تکنولوژیهای روز به معنی ولخرجی و استفاده از چیزهای گران نیست (مثلا در همان ابتدای کار لازم نیست یک کمپین گوگل ادز یا تبلیغات بنری اجرا کنید) بلکه به معنی به روز بودن روشهای بازاریابی و تهیه محصول شماست.
استراتژی ۹: حواستان به قیمتگذاری باشد
بسیاری از استارتاپ ها برای ورود مراحل ساخت استراتژی موفق به بازار فکر میکنند که بهترین استراتژی برای قیمتگذاری، انتخاب قیمتی پایینتر از قیمت رقیبان است. این کار را میکنند و بعد از مدتی به مشکل مالی میخورند و در نتیجه مجبور میشوند قیمتها را بالا ببرند. نتیجه: مشتریها به برند به خاطر بالا بردن قیمت بیاعتماد میشوند.
یادتان باشد که قیمت پایین همیشه قرار نیست مزیت رقابتی شما باشد. اگر به دنبال مزیت هستید میتوانید این کار را با موارد دیگری مانند کیفیت محصول یا برطرف کردن یک نیاز جدید ایجاد کنید.
به جای قیمتگذاری پایین، به دنبال مراحل ساخت استراتژی موفق قیمتگذاری معقول باشید: این قیمت میتواند به اندازه قیمت رقیبان یا حتی بالاتر از آنها باشد؛ به شرطی که مشتریهایتان را به درستی شناسایی کرده باشید و اطمینان داشته باشید مایل به پرداخت این مبلغ به ازای خدمات و محصولات باکیفیت هستند.
استراتژی ۱۰: برطرفکننده مشکلات باشید نه ایجادکننده آنها
اولویت اول و آخر شما برای ورود به بازار باید مشتری باشد. در بخشهای مختلف استارتاپ از جمله فروش، پشتیبانی، شبکههای اجتماعی، سایت، طراحی رابط کاربری و … باید تمام تلاشتان را بکنید که مطابق نیاز و خواسته مشتری عمل کنید. برای این کار باید بدانید مشتری:
- چه نیازهایی دارد
- چه خواستهّهایی دارد
- چگونه اعتماد میکند
- چگونه اعتمادش سلب میشود
سخن پایانی
در این پست تلاش کردیم ۱۰ استراتژی ورود به بازار برای استارتاپ ها را به شما ارائه و توضیح بدهیم. اگر سوالی در این باره دارید همینجا از ما بپرسید.
10 استراتژی برتر برای رشد کسب و کار
استراتژی یک برنامه عملی (action plan) است که برای دستیابی به یک هدف خاص طراحی می شود. استراتژی رشد کسب و کار یک راهکار عملی برای دستیابی به رشد در کسب و کار است.
در اینجا برخی از استراتژی های رشد که معروف و محبوب هستند را ذکر خواهیم کرد:
در یک سرمایه گذاری مشترک، دو یا چند شرکت والد موافقت می کنند که سرمایه، فن آوری، منابع انسانی، ریسک ها و پاداش ها را در شکل گیری یک نهاد جدید و تحت کنترل مشترک هر دو شرکت، به اشتراک بگذارند.
1. تنوع( Diversification)
تنوع، یک استراتژی رشد است که حتما باید به طور صحیح انجام شود. مثلا کارآفرینان می توانند در حوزه های جدیدی از فعالیت ها از لحاظ فناوری یا بازار وارد عمل شوند. این استراتژی به استفاده موثر از منابع شرکت کمک می کند و خطرات کسب و کار را به حداقل می رساند.
تنوع موجب رشد در کسب و کارهای مختلف می شود و از طریق کاهش قابل توجه چرخه عملیات، ریسک کلی کسب و کار را کاهش می دهد.
ورود برند Louis Philippe، یکی از برندهای بسیار خوب پوشاک مادورا، به صنعت کفش.
2. توسعه بازار( Market development)
یک کارآفرین می تواند به دنبال ایجاد یک بازار جدید برای محصولات و خدمات موجود خود باشد. بازار جدید می تواند جغرافیایی (به عنوان مثال صادرات خارجی) یا یک بخشِ بدون استفاده از بازار داخلی باشد. می توان با طراحی مجدد بسته بندی محصول و گسترش کانال های توزیع محصول، یک بازار جدید برای محصولات موجود ایجاد کرد.
این استراتژی توسط شرکت هایی مانند Godrej، Tata، Kisan به منظور افزایش درآمد استفاده می شود.
3. توسعه محصول( Product development)
یک کارآفرین به جای پیدا کردن یک بازار جدید برای محصولات موجود، می تواند یک محصول جدید را در بازار فعلی ارائه دهد.
معرفی صفحه کلید Qwerty و مشابه با صفحه کلید کامپیوتر توسط شرکت نوکیا. بازار هدف این محصول، جوانان و مدیران هستند که اغلب بیشتر از برقراری تماس، از خدمات چت و ایمیل استفاده می کنند.
4. نفوذ در بازار( Market Penetration)
یک کارآفرین از طریق استراتژی نفوذ در بازار می تواند درصد بیشتری از سهم بازار را مورد هدف قرار دهد. این نوع استراتژی معمولا به دنبال کسب یک مزیت رقابتی از طریق قیمت گذاری، بازاریابی یا سایر طرح ها است.
استراتژی نفوذ در بازار به افزایش سهم بازار محصول یا خدمات فعلی در بازار موجود کمک می کند. استراتژی نفوذ در بازار می تواند با ارائه پیشنهادات فروش، افزایش نیروی فروش، افزایش هزینه های توزیع و ارتقاء محصولات اعمال شود که در نهایت با اعمال هزینه های بیشتر در حوزه بازاریابی و تبلیغات می تواند میزان فروش را افزایش دهد.
5. سرمایه گذاری مشترک( Joint Venture)
در یک سرمایه گذاری مشترک ، دو یا چند شرکت والد موافقت می کنند که سرمایه، فن مراحل ساخت استراتژی موفق آوری، منابع انسانی، ریسک ها و پاداش ها را در شکل گیری یک نهاد جدید و تحت کنترل مشترک هر دو شرکت، به اشتراک بگذارند. این امر اجازه می دهد تا شرکت ها به کسب و کار مربوطه و یا بازارهای جغرافیایی جدید وارد شوند و یا دانش فنی جدیدی کسب نمایند. همچنین موجب کاهش ریسک ها می شود.
مثال هایی از سرمایه گذاری های مشترک عبارتند از:
1.فیات و تاتا موتور: شرکت تاتا موتور و فیات در تولید خودروهای خود یه سرمایه گذاری مشترک پرداخته اند. بدین طریق که Tata Motors موتورهای دیزلی را برای شرکت فیات خریداری می کند و فیات نیز اتومبیل های Tata را در اروپا توزیع می کند.
2.ماهیندرا و رنو: استراتژی سرمایه گذاری مشترک نوعی استراتژی ورود به بازار برای شرکت رنو بود. این سرمایه گذاری مشترک باعث تولید خودروهای لوگان رنو در هند شد. رنو اطلاعات بازار را بدست می آورد و ماهیندرا یاد می گیرد که چگونه اتومبیل های خوب تولید کند و شبکه ای از نمایندگی های خود را برای سود بیشتر ایجاد کند.
6. ادغام(مراحل ساخت استراتژی موفق Mergers)
ادغام، ترکیب دو یا چند شرکت موجود در قالب یک شرکت است. ادغام ممکن است بسته به ماهیت شرکت های ادغام شونده، به صورت افقی، عمودی و یا ترکیبی باشد. ادغام به افزایش سهم بازار کمک می کند و رقابت را کاهش می دهد. مزایای این استراتژی از ویژگی «صرفه جویی در مقیاس» ناشی می شود.
به عنوان مثال، شرکت های Hindustan Computers Ltd، Hindustan Instruments Ltd، Indian Software Company Ltd و Reprographics Ltd که در حوزه نرم افزارهای کامپیوتری فعالیت دارند، در یک شرکت کاملا جدید به نام HCL Ltd ادغام شدند.
سه نوع اصلی ادغام عبارتند از:
ادغام افقی، ترکیب دو یا چند شرکت در یک منطقه تجاری است. به عنوان مثال، دو ناشر با یکدیگر برای به دست آوردن سهم بازار ادغام می شوند.
ادغام عمودی، ترکیب دو یا چند شرکت است که در مراحل مختلفی مانند تولید یا توزیع محصول ادغام می شوند. به عنوان مثال، ادغام یک شرکت تولیدی تلویزیونی با یک شرکت بازاریابی تلویزیونی.
ادغام ترکیبی به معنای ادغام شرکت هایی است که دارای خط مشی ها و فعالیت های تجاری غیر مرتبط هستند.
7. فرانچایز( Franchising)
فرانچایز یکی از استراتژی تجاری است که به خوبی شناخته شده است. این استراتژی می تواند توسط کسب و کارهای کوچک و شرکتی که دارای برند شناخته شده است، استفاده شود. انجام یک کسب و کار کوچک با فرانشیز و تحت یک سازمان دیگر، برای شرکت هایی که نمی توانند سرمایه گذاری های زیادی را برای کسب و کارشان انجام دهند، بسیار سودمند است. فرانشیز می تواند یک میانبر برای رسیدن به موفقیت باشد.
8. بازار جاویژه (Niche Market)
بازار جاویژه یک بخش تخصصی در بازار است که کارآفرینان می توانند به به ارائه محصولات و خدماتی که در حال حاضر توسط تامین کنندگان اصلی عرضه نمی شوند، بپردازند. در واقع یک بخش خاص از بازار است. این استراتژی شامل شناسایی یک بخش خاص از بازار است که هیچ صاحب کسب و کاری تاکنون در آن حوزه به ارائه محصول یا خدمت نپرداخته باشد.
مزیت بزرگ این استراتژی این است که شرکت استفاده کننده، تنها تامین کننده غالب در بازار هدف خواهد بود.
کسب و کارهای کوچک می توانند در این زمینه سرمایه گذاری کنند و یک بازار جاویژه را ایجاد کنند که در آن مشتریان در دسترس هستند و در حال حاضر متعلق به فروشندگان معتبر یا شرکت های بزرگ نیست.
تعیین بخشی خاص از بازار که قابلیت رشد داشته باشد، نیاز به انجام برخی تحقیقات دارد و باید رفتار مشتری و الگوهای خرید، تغییرات جمعیتی و تعیین اندازه مخاطبان مورد نظر شناسایی و تعیین شوند. تجربه و پیشینه نیز بسیار ضروری است. محصول باید به صورت سفارشی ساخته شود و باید با نیازهای بازار هدف مطابقت داشته باشد.
به عنوان مثال، ایجاد بوتیک در یک منطقه که نیاز مشتریان در آن منطقه را برآورده کند، می تواند یک استراتژی مناسب باشد.
مزایای بازاریابی جاویژه
بازاریابی جاویژه یک ابزار بسیار موثر تبلیغاتی است که بر روی یک گروه خاص هدف تمرکز دارد. این شیوه کمک می کند تا به نیازهای منحصر به فرد گروه هدف رسیدگی شود. یک کارآفرین با تمرکز بر بازار جاویژه و داشتن یک متخصص جاویژه یاب، می تواند از مزایای خاصی برخوردار شود که عبارتند از:
1. رقبای کمتر
یک کارآفرین بر یک بخش کوچک تمرکز می کند و بدین ترتیب با رقابت کمتری مواجه است زیرا اکثر صاحبان کسب و کار بر بازار بزرگتر متمرکز هستند.
2. موقعیت غالب
کارآفرین می تواند با تمرکز بر یک بخش کوچک، موقعیت غالب در بازار را برای خود اشغال کند (یا کسب نماید).
3. کارایی بیشتر / کارآمدتر بودن
یک کارآفرین جاویژه یاب، کارهای خود را در یک منطقه محدود انجام می دهد. این امر به کارآفرین کمک می کند تا کسب و کار را به راحتی اجرا کند.
4. سودآور بودن
کارآفرین می تواند با تمرکز بر یک بخش کوچک از بازار و متمرکز کردن تلاش خود در جهت رفع نیازهای بازار هدف، سود بیشتری به دست آورد.
5. شهرت
کارآفرین دارای موقعیت خاص و خواهد بود و به عنوان یک متخصص در میان جمعیت مطرح می شود و بدین ترتیب خود را در جایگاه برجسته ای قرار می دهد و از دیده شدن و شناخته شدن (شهرت) در بازار لذت می برد.
6. برندسازی
کارآفرین می تواند بازار مخصوص به خود، یک برند خاص و یک مراحل ساخت استراتژی موفق استاندارد ایجاد نماید.
9. شبکه سازی یا کار شبکه ای( Networking)
شبکه سازی منجر به تجارت ارجاعی و در به افزایش رضایت و وفاداری مشتری می شود. زنجیره مخاطبین به توسعه شبکه ها کمک می کند. شبکه سازی شامل حفظ ارتباطات قدیمی و ایجاد ارتباطات جدید و گسترش پایگاه شبکه ای می شود. این شبکه می تواند شامل مشتریان، تامین کنندگان، خرده فروشان، عمده فروشان، سازمان های دولتی و غیر دولتی باشد.
شبکه سازی یک استراتژی کسب و کار است که فرصت های کسب و کار را از طریق ایجاد شبکه ای از افراد یکپارچه و همفکر خلق می نماید. این فرایند شامل ایجاد رابطه دو طرفه سودمند با دیگر افراد، کسب و کارها و مشتریان بالقوه و یا مراجعان است. بهترین گروه های شبکه سازی کسب و کار به تبادل اطلاعات کسب و کار، ایده ها و پشتیبانی می پردازند.
حضور احزاب، پیوستن به باشگاه ها، حضور در سمینارها، بازدید از نمایشگاه ها می تواند به توسعه ارتباطات کمک کند. شبکه سازی به حل مشکلات و شناسایی فرصت ها در محیط کسب و کار کمک می کند.
Amway و Tupperware نمونه هایی از کسب و کارهای شبکه ای هستند.
مزایای شبکه سازی
1. افزایش درآمد: شبکه سازی به افزایش درآمد کسب و کار کمک می کند.
2. منافع متقابل: بسیاری از صاحبان کسب و کار تصمیم می گیرند که بخشی از یک سازمان شوند مانند اتاق بازرگانی. این امر به ایجاد گروهی از افراد یکپارچه و همفکر کمک می کند و نوعی حس حمایت و حفاظت را به دنبال دارد.
3. افزایش مشتری: اگر صاحب کسب و کار، مهارت های شبکه سازی را به خوبی بداند، می تواند از سودآرو بودن کسب و کار خود، افزایش جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قبلی، اطمینان داشته باشد.
10. تمرکز جغرافیایی( Geographic Concentration)
تمرکز صنایع در یک منطقه خاص جغرافیایی، تمرکز جغرافیایی نام دارد. به عنوان مثال صنایع نساجی در شهر کیمبرتور، صنایع شیرینی پزی در سیواکاسی و صنایع پوشاک در شهر تیروپور واقع شده اند. تمرکز جغرافیایی ممکن است به علت اقدامات دولت و یا عوامل طبیعی (آب و هوا) ایجاد شود.
به عنوان مثال، در منطقه T.Nagar از شهر چنای کشور هند، می توانید بسیاری از نمایشگاه های جواهرات و پارچه ای را پیدا کنید. شهرک های صنعتی Guindy، Tidel Park، SIPCOT، نمونه هایی از تمرکز جغرافیایی هستند. به طور مشابه، شهرک های صنعتی توسعه یافته توسط دولت نیز تحت این عنوان قرار می گیرند.
مزایای تمرکز جغرافیایی
1. زیاد بودن تعداد مشتریان
تعداد زیادی از مردم در این منطاق زندگی می کنند. بنابراین شرکت ها می توانند از وجود یک پایگاه مشتری بزرگ لذت ببرند.
2. کاهش هزینه
شرکت ها می توانند هزینه های بازاریابی را کاهش دهند زیرا کارآفرینان دیگر نیازی به تلاش برای جذب مشتریان ندارند. آگهی تبلیغاتی یک شرکت ممکن است برای یک شرکت دیگر نیز جذاب باشد و مورد استفاده قرار بگیرد.
3. صرفه جویی ناشی از مقیاس
تمرکز جغرافیایی زیاد شرکت های مشابه می تواند موجب صرفه جویی ناشی از مقیاس و ایجاد فضاهای مشترک بین شرکت ها شود. شرکت ها می توانند از تکنولوژی های مشابه استفاده کنند و با یکدیگر همکاری کنند تا اطلاعات مربوط به مشکلات مشابهی را که با آنها روبرو هستند، پیدا کنند و همچنین راه هایی برای توسعه فن آوری های جدید بیابند.
4. امکانات بهتر: امکانات خاصی مانند آب، برق، زیرساخت ها، خدمات مفیدر مانند حمل و نقل و بانک ها معمولا توسط دولت و به منظور افزایش کارآفرینی در چنین مناطق ارائه می شوند.
5. همکاری و همیاری
تمرکز جغرافیایی زیاد شرکت های مشابه دارای مجموعه مزایایی در حوزه همکاری و همیاری است که عبارتند از:
- در دسترس بودن موسسات مالی برای تسهیل رشد صنایع
- در دسترس بودن آژانس های فروش تجاری
- مجاورت بازارها برای کالاهای تمام شده
- دسترسی به جاده ها و خطوط راه آهن
- دسترسی به مواد خام، نیروی برق و نیروی انسانی
- دسترسی کارگران ماهر به نرخ های اقتصادی (منظور حقوق و مزایای کافی)
منبع: سایت accountlearning
ترجمه شده در موسسه سپینود شرق
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به موسسه سپینود شرق می باشد. .
مراحل ساخت استراتژی موفق
چگونه یک مارکتینگ پلن خوب تنظیم کنیم
بازاریابی و فروش
پنج گام برای تدوین مارکتینگ پلن (MARKETING PLAN) موفق
آیا هر سال به استراتژی بازاریابی تیمتان نگاه سختگیرانهای میکنید؟ باید این کار را بکنید. برنامه بازاریابی یا مارکتینگ پلن سالانه به شما کمک میکند استراتژی بازاریابی را در مسیر صحیحی قرار دهید تا به اهداف تجاری شرکت خود جامه عمل بپوشانید.
بدون پلن ممکن است کارها به هم بریزد. اگر برنامه بازاریابی نداشته باشید غیرممکن است بتوانید ارقام مورد نیاز برای انجام پروژهها، استخدام و سایر اموری که در طول سال برونسپاری میکنید را در بودجه خود تعیین نمایید.
در ذهن داشته باشید بسته به صنعتی که در آن فعال هستید و اهداف تیم بازاریابیتان، ممکن است در برنامه بازاریابی که نیاز دارید تغییراتی ایجاد شود. برای تسهیل فرایند تدوین پلن، ما به پنج گام اساسی اشاره کرده و در انتها نیز عناصر مختلف یک برنامه بازاریابی را شرح دادهایم. ابتدا باید بررسی کنیم که چگونه میتوان یک مارکتینگ ساخت و در یک پلن سطح بالا چه چیزهایی وجود دارد؟
یک گزارش بررسی وضعیت تدوین کنیم.
پیش از آنکه نگارش پلان مارکتینگ خود را آغاز کنید، باید بدانید در چه وضعیتی قرار دارید. نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدهای شما کدام است؟ تدوین یک گزارش ارزیابی ( SWOT ( اولین گام در جهت ایجاد یک برنامه بازاریابی محسوب میشود. به علاوه، باید فهمی از وضعیت موجود بازار داشته باشید. به عنوان مثال، در قیاس با رقبایتان در چه وضعیتی دارید؟ انجام یک ارزیابی رقیب در این مرحله میتوان به شما کمک کند.
به این بیاندیشید که چگونه سایر محصولات در بازار از محصولات شما بهترند؟ همچنین، نقاط ضعف رقبایتان را بررسی کنید. آنها چه چیزی را از قلم انداختهاند؟ چه چیزی میتوانید ارائه کنید که به شما نسبت به رقبایتان مزیت رقابتی بدهد؟ و اینکه چه چیزی میتواند شما را از سایرین متمایز کند. پاسخ به چنین مراحل ساخت استراتژی موفق سوالاتی به شما کمک میکند تا دریابید مخاطبانتان از شما چه میخواهند تا بعد از به مرحله دوم برویم.
مخاطب هدف خود را مشخص کنید
هنگامی که به فهم بهتری از بازار و وضعیت شرکت رسیدید، اطمینان پیدا کنید که مخاطب هدف خود را میشناسید. اگر در حال حاضر از ابعاد شخصیت خریداران خود مطلع هستید، در این مرحله میتوانید صرفا به اصلاح و بهبود داشتههای خود بپردازید. اگر از ابعاد شخصیت خریداران خود اطلاعی ندارید، شمایی از آن تهیه نمایید. برای انجام آن یابد یک گزارش بازار نیز تهیه مراحل ساخت استراتژی موفق کنید.
ابعاد شخصیت باید اطلاعات آماری از سن، جنسیت و درآمد را دربرگیرد. البته این گزارش متغیرهای روانشناختی و نه صرفا آماری از قبیل اهداف و نقاط آسیب را نیز در برمی گیرد. چه مواردی مخاطبان شما را ترغیب می کند؟ محصولات و خدمات شما چه ایراداتی دارد که میتواند برطرف شود؟ وقتی چنین اطلاعاتی را به نگارش درآورید، به شما کمک میکند تا به اهدافتان پی ببرید و شما را به مرحله سوم هدایت میکند.
اهداف SMART خود را بنویسید
مادرم همواره به من میگفت "نمیتوانی بدون داشتن نقشه راه هیچ جایی بروی". با اینکه فکر میکنم در حال حاضر این پند به لحاظ جغرافیایی قابل رد است، اما همچنان پند دقیقی محسوب میشود. در حوزه مارکتینگ این پند را استعارهوار میتوان اعمال کرد. نمیتوانید بدون آگاهی از اهدافتان بازدهی سرمایه خود را بهبود بخشید.
پس از آنکه به وضعیت فعلیتان پی بردید و مخاطبانتان را شناختید، میتوانید اهداف SMART خود را تدوین کنید. اهداف SMART عبارتند از اهداف مشخص ، قابلاندازه گیری ، دست یافتنی ، مرتبط و زمانبندی شده . این بدین معناست که تمام اهداف شما باید مشخص و دربردارنده برنامه زمانبندی باشند که شما آنها را تکمیل کنید.
به عنوان مثال، هدف شما ممکن است بالا بردن تعداد فالورها به میزان 15% طی سه ماه باشد. بسته به اهداف کلی بازاریابی شما، این اهداف باید مرتبط و شدنی باشند. به علاوه، این هدف مشخص، قابل اندازهگیری و دربردارنده برنامه زمانبندی نیز میتواند باشد.
پیش از آنکه هرگونه تاکتیکی را آغاز کرده، باید اهداف خود را یادداشت کنید. پس از آن میتوانید ارزیابی کنید که چه تاکتیکی به شما کمک میکند تا به این هدف دست یابید. به این ترتیب میتوانید به مرحله چهارم قدم بگذارید.
تاکتیک های خود را ارزیابی نمایید.
در این مرحله شما اهداف خود را بر اساس مخاطبان هدف و وضعیت فعلی خود نوشتهاید. اکنون باید به این مساله پی ببرید که چه تاکتیکی به شما کمک میکند تا به اهدافتان برسید. به علاوه، چه اقدامات و مسیرهای صحیحی وجود دارد که بر آن تمرکز کنید.
به عنوان مثال، اگر هدف شما افزایش 15% تعداد فالورها در اینستاگرام طی سه ماه است، تاکتیکهای مورد استفاده میتواند برگزاری مسابقه، پاسخ به کلیه نظرات و گذاشتن سه پست در هفته باشد.
موقعی که به اهدافتان پی بردید، همفکری در خصوص انتخاب چند تاکتیک برای نیل به این اهداف آسان میشود. با این وجود، در حالیکه تاکتیکهای خود را مینویسید باید بودجه را نیز در ذهن داشته باشید. انجام این کار نیازمند انجام مرحله پنجم است.
برای خود بودجه بنویسید
پیش از آنکه شروع به اجرای هر یک از ایدههایی کنید که در مراحل قبل به آنها اشاره کردیم، باید از بودجه خود اطلاع داشته باشید. به عنوان مثال، ممکن است یکی از تکنیکهای شما تبلیغات در شبکههای اجتماعی باشد. با این حال اگر شما برای آن بودجه کافی نداشته باشید، ممکن است نتوانید به این هدف دست پیدا کنید.
در حالیکه تکنیکهای خود را مینویسید، اطمینان یابید که یک برآورد تخمینی از بودجه لازم برای آن در اختیار دارید. میتوانید به این برآورد، زمان لازم برای اجرای هر تاکتیک و همچنین داراییهایی که ممکن است در این مسیر به آنها نیاز داشته باشید از قبیل فضای تبلیغاتی را اضافه نمایید. حال که میدانیم چگونه یک برنامه بازاریابی تهیه کنیم، بیایید بررسی کنیم که یک پلان بازاریابی سطح بالا چه عناصری دارد.
عناصر برنامه بازاریابی چیست؟
پلنهای بازاریابی میتواند به فراخور صنعتی که در آن هستید، بسیار ریزبینانهتر شود؛ چه قصد فروش به مصرفکننده بفروشید ( B2C ) یا سایر کسبوکارها ( B2B ) را داشته باشید یا میزان حضور شما در فضای دیجیتال به هر اندازه که باشد. با این وجود، در اینجا شش عنصر بسیار موثر در مارکتینگ پلن داریم که عبارتند از:
خلاصه کسبوکار
در یک marketing plan، خلاصه کسبوکار شما دقیقا همان چیزی است که از نامش بر میآید: یعنی خلاصهای از نظام حاکم بر کسبوکار شما. این خلاصه میتواند نام شرکت، محل دفتر مرکزی شرکت، شرح ماموریت آن و به طور کلی هر آنچه با کلیت کسبوکارتان همراستا باشد را در برگیرد.
خلاصه تجاری در پلن مارکتینگ شما تحلیل SWOT را نیز در بر میگیرد. SWOT سر واژهای است از نقاط قوت ، نقاط ضعف ، فرصتها و تهدیدها .در نگارش تحلیل SWOT کسبوکار خود صبور باشید؛ باید بیشتر قسمتهای آن را براساس آنچه در سایر عناصر پلن کسبوکار مینویسید و در ادامه بدان خواهیم پرداخت، تکمیل کنید.
انگیزه تجاری
عنصر انگیزههای تجاری در برنامه بازاریابی به شما کمک میکند تا اهداف مختلف دپارتمان خود را طبقهبندی کنید. مراقب باشید تا اهداف کلی شرکت که معمولا در برنامه تجاری گنجانده میشوند را وارد نکنید. چرا که این قسمت از پلن بازاریابی شما باید پروژههایی را منعکس کند که مشخصا ناظر به بازاریابی هستند. همچنین باید اهداف پروژه و چگونگی اندازهگیری اهداف را توصیف کنید.
بازار هدف
در اینجا لازم است به چند پژوهش ابتدایی در مورد بازار بپردازید. اگر شرکت شما قبلا یک پژوهش کامل در مورد بازار انجام داده این مرحله برای شما آسانتر میشود.
در مجموع، این بخش از برنامه بازاریابی به شما کمک خواهد کرد تا به توصیف صنعتی که در آن به فروش محصولات خود میپردازید، تحلیل رقبایتان و تشریح ابعاد شخصیتی خریدارانتان بپردازید. ابعاد شخصیتی خریداران در واقع یک توصیف نیمهتخیلی از مصرفکننده دلخواهتان است که شما بر خصیصههایی از او نظیر سن، محل، عنوان شغلی و چالشهای شخصیاش تمرکز کردهاید.
استراتژی بازار
استراتژی بازار از اطلاعاتی که در بخشی از بازار که هدف شماست استفاده میکند تا توضیح دهد شرکت شما چگونه در بازار نفوذ کند. کسبوکار شما به خریدارانتان چه چیزی ارائه میکند که رقبایتان ارائه نمیکنند؟
در یک برنامه بازاریابی کامل، این بخش دربردارنده هفت P در بازاریابی است. این P ها عبارتند از محصول ، قیمت ، مکان ، ترفیع ، مردم ، پردازش و شواهد ملموس (فیزیکی) است.
بودجه
عناصر بودجهای پلن بازاریابی خود را با قیمت محصولات و سایر عناصر مالی شرکت اشتباه نگیرید. بودجه شما نشان میدهد که تیم بازاریابی چقدر پول اختصاص داده تا اهداف و انگیزههای شرکت که در بالا به پرداختیم را تعقیب کند.
بسته به اینکه چه میزان هزینههایهای فردی دارید، باید بودجه خود را آیتمبندی کنید تا مشخص شود دقیقا چه میزانی از پول را صرف چه چیزی میکنید. برای مثال، در خصوص هزینههای بازاریابی میتوان به هزینه آژانسهای بازاریابی، نرمافزارهای بازاریابی، تبلیغات و رویدادها (که شما آن را برگزار نموده یا در آن شرکت میکنید) اشاره نمود.
کانالهای بازاریابی
در نهایت، مارکتینگ پلن (marketing plan) شما باید لیستی از کانالهای بازاریابی را دربرگیرد. در حالیکه شرکت شما ممکن است خود محصول را در برخی فضاهای تبلیغاتی تبلیغ کند، کانالهای بازاریابی شما نقاطی محسوب میشوند که محتوایی در آن نشر میدهید تا مشتریان را مطلع کند، مشتریان جدید میآورد و آگاهیها از برند شما را بالا میبرد.
اگر مطلبی را در شبکههای اجتماعی منتشر کنید ( یا قصد داشته باشید که منتشر کنید)، در اینجا باید به آن اشاره شود. از کانالهای بازاریابی که در برنامه بازاریابی تعیین کرده بودید استفاده کنید تا ترتیبات شبکههای اجتماعی که میخواهید صفحه تجاری خود را در آن ایجاد کنید، آنچه برایش از این شبکهها استفاده میکنید و چگونگی ارزیابی میزان موفقیت خود در این شبکهها را معین کنید. بخشی از اهداف این قسمت ناظر به اثبات این امر به مسئولین مافوق است که این کانالها به رشد کسبوکار کمک میکنند.
هک رشد مرکب نتفلیکس، آمازون و مایکروسافت
بازارهای بینالمللی تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. بههمین خاطر حتی شرکتهای بزرگ هم برای اجرای سیاستهای گسترش بازارهای بینالمللی روشهای مختلفی را در پی میگیرند. عواملی چون مسائل مرتبط با تفاوتهای فرهنگی و سازوکارهای قانونی کشورهای خارجی گرفته تا شناخت وضعیت نیروی کار و سطح فناوری آن کشور، موجب میشود تا شرکتهای مختلف سیاستهای مختلفی را برای رشد بینالمللی خود در پی بگیرند.
در این مطلب قرار است با استراتژی شرکتهای موفق دنیا آشنا شویم و ببینیم چطور این سه غول جهانی یعنی مایکروسافت، آمازون و نتفلیکس برای توسعه بینالمللی روشهای مختلفی را در پیش گرفتهاند که بیشترین تناسب را با بازارهای هدف خود داشته باشند. همینطور از آنها میآموزیم که اجرای پیوسته یک رویه هدفمند و منعطف برای توسعه بینالمللی برای هر شرکت بزرگ و کوچکی حیاتی است.
آشنایی با استراتژی شرکتهای موفق دنیا
۱) قدرت سازگاری مایکروسافت
مایکروسافت با ۴۶ سال سابقه و ارزش سرمایهای فراتر از ۲ تریلیون دلار، یکی از مهمترین و سوددهترین شرکتهای فناوری جهان است. با این وجود، این غول فناوری برای موفقیت در توسعه بینالمللی به انعطاف و سازگاری زیادی احتیاج داشته است.
مایکروسافت در سال ۱۹۷۵ در آمریکا تاسیس شد و تا سال ۱۹۸۳، این شرکت نرمافزاری در سراسر اروپا و سپس در ژاپن گسترش پیدا کرد. تنها ۵ سال بعد، بعد از تصرف بازارهای مالزی، سنگاپور و اندونزی، نیمی از درآمدهای کل شرکت از طریق فعالیتهای بینالمللی بهدست میآمد.
اولین مانع جدی بر سر راه مایکروسافت در سال ۱۹۹۲، مدل تجاری و سیاستهای اقتصادی چین بود. به دلیل تفاوتهای فرهنگی و اصول حسابداری در چین، مصرفکنندگان نظر خوبی درمورد این شرکت نداشتند. مایکروسافت در سال ۱۹۹۹، پس از ۷ سال مشکل مالی در چین، طی تحقیقات خود ۳ مشکل اساسی را شناسایی کرد:
- در این کشور سابقه زیاد مورد تکریم قرار میگیرد درحالیکه فروشندگان و تجار مایکروسافت از جوانان بودند.
- فروش محصولات مایکروسافت با اصرار و تلاش فروشندگان صورت میگرفت، که با فرهنگ چین در تضاد بود.
- سختگیری مایکروسافت درباره کپیرایت نرمافزارها باعث شد مردم و دولت دید خوبی به این شرکت نداشته باشند.
در راستای سازگارشدن با شرایط، مایکروسافت به جای شکایتهای پیدرپی علیه نرمافزارهای تقلبی رقیب، قیمتهای خود را پایین آورد تا رقابت بهتری با آنها داشته باشد. همینطور این اجازه را به دولت چین دادند که روی نرمافزارهای حساس ادارات دولتی یا وزارت دفاع رمزنگاری انجام دهد. همچنین با تاسیس یک مرکز تحقیقاتی بزرگ در پکن و همکاری با وزارت آموزشوپرورش، موجب اشتغالزایی در مناطق مختلف چین شد.
بهدنبال این اقدامات، اکنون دولت و مردم چین، مایکروسافت را به عنوان متحدی برای موفقیت بلند مدت کشور خود میشناسند. حدود ۹۰ درصد کامپیوترهای شخصی در چین از نرمافزارهای مایکروسافت استفاده میکنند و حتی در سازمانها و ادارات دولتی و محلی استفاده از محصولات قانونی مایکروسافت به نسخههای تقلبی مشابه ارجحیت دارد.
۲) تجربه آمازون در هند
شرکت آمازون با اینکه بزرگترین و ارزشمندترین شرکت در جهان است، در توسعه بینالمللی خود با چالشهایی روبهرو بود. مانند مایکروسافت، آمازون نیز در چین با مشکلات زیادی از جمله در قیمتگذاری، سرعت تحویل، روشهای پرداخت و رابط کاربری مواجه شد. اما برخلاف مایکروسافت، نتوانست با تطبیق سیاستهای خود با شرایط چین به بازار این کشور دست پیدا کند. اما با درسگرفتن از این شکست توانست در هند به موفقیت بیشتری برسد.
هنگام ورود آمازون به هند در سال ۲۰۱۳، بیشتر بخشهای کشور به اینترنت دسترسی نداشتند. همچنین اکثر مصرفکنندگان هندی از کارت اعتباری استفاده نمیکردند. برای فائقآمدن به چنین مشکلاتی، این شرکت ابتدا سرویسی به نام «باجه چای» راه انداخت که در آنها با صرف نوشیدنی رایگان، به صاحبان کسبوکارهای کوچک در مورد مزایای تجارت الکترونیک آموزش داده میشد. بهاینوسیله به بیش از ۱۰ هزار فروشنده در ۳۱ شهر مختلف دست پیدا کرد. سپس با راهاندازی Amazon Tatkal قابلیت فروش آنلاین را برای آنها فراهم کرد.
درنهایت، آمازون این کسبوکارهای کوچک را به اینترنت مجهز کرد تا بتوانند در بستر نسخه هندی سایت آمازون به تجارت و گسترش کسب و کار خود بپردازند. آمازون در حالی به بازار هند راه یافتهبود که هنوز به اینترنت دسترسی کافی نداشتند. بههمینخاطر توانستند سوار بر موج تجارت الکترونیک به ۳۲ درصد سهم بازار هند دست یابند. تحلیلگران پیشبینی میکنند که تجارت الکترونیک آمازون در هند، تا سال ۲۰۲۴ به ۸۶ میلیارد دلار خواهد رسید. بنابراین میتوان از اقدامات آمازون به عنوان استراتژی شرکتهای موفق دنیا نام برد.
۳) نتفلیکس چگونه جهانی شد؟
نتفلیکس از آن دسته شرکتهای سرگرمی است که با تمام توان استراتژی تولید محتوای بینالمللی را در پیش گرفت و اکنون میزان موفقیت آن بر هیچکس پوشیده نیست. شرکت آمریکایی نتفلیکس در سال ۱۹۹۷ تأسیس شد و تا ۲۰۱۰ منحصرا در ایالات متحده فعالیت میکرد. این شرکت توانسته تنها طی ۷ سال خدمات پخش خود را در ۱۹۰ کشور ارائه دهد.
نتفلیکس در سال ۲۰۰۷ با کاهش تدریجی فروش به صورت دیویدی، سرویس فیلمهای درخواستی خود را راهاندازی کرد. و در سال۲۰۱۰ با ورود این سرویس به کانادا، اولین گام خود را برای گسترش بینالمللی برداشت. در پی نتایج موفقیتآمیز در کانادا، نتفلیکس مصمم شد که به بازارهای اروپا و آمریکای لاتین نیز دست یابد. اما این بازارهای جدید، چالشهای ویژه خود را داشتند. از جمله سطح فناوری در کشورهای مختلف، رقبای محلی و بهویژه نیاز مردم غیرانگلیسیزبان به برنامهها و محتواهایی به زبان محلی خود.
مدل ابتدایی نتفلیکس بیشتر متمرکز بر پخش فیلمها و سریالهایی بود که از قبل تولید شده و مخاطبان خود را کسب کرده بودند، اما بستن قراردادهای جدید و کسب مجوز پخش مجدد برای آنها خرج زیادی برمیداشت. همین امر موجب میشد با اتمام مدتزمان قراردادها، پخش محصولات محبوب و پرطرفدار، یکی پس از دیگری متوقف شود.
نتفلیکس در استراتژی جدید خود تصمیم گرفت تا در تولید محتوای اورجینال جدید سرمایهگذاری کند تا بتواند حق پخش دائمی آنها را در اختیار داشته باشد. در ابتدا، این تولید محتوا بیشتر متمرکز بر مجموعهای از برنامههای تلویزیونی، فستیوالهای فیلمهای مستقل و کمدیهای مختلف بود که نتایج خوبی هم داشت. با افزایش تعداد مشترکان، این شرکت تصمیم گرفت برای کمک بیشتر به رشد و توسعه خود، راه جدیدی را در پیش بگیرد. تولید محتوای جدید با زبانهای محلی، ویژه هر کدام از مناطقی که در آن به موفقیت رسیده بودند.
تصرف قلمروهای جدید با محتواهایی به زبان محلی
بین سالهای ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰، تعداد مشترکان خارجی نتفلیکس با ۹۸ میلیون افزایش روبهرو شد که به معنی رشد سالانه ۳۳ درصدی است. برای حفظ این روند، نتفلیکس نیاز داشت نهتنها محتواهای پرطرفداری تولید کند، بلکه بتواند برای مخاطبان هر منطقه محتوای ویژه و متناسب با فرهنگ خودشان را تولید کند تا برای مشترکان خود صرفا یک واردکننده محصولات هالیوودی نباشد.
یکی دیگر از مزایای تولید محتوای ویژه هر منطقه این است که روند فیلمبرداری و تولید فیلم و سریال در خارج از آمریکا هزینه کمتری در بر دارد. در سال ۲۰۱۹ نتفلیکس گزارش داد که محبوبترین عناوین پخششده در هند، ترکیه، تایلند، ژاپن، کره، سوئد و انگلستان، محتواهای اورجینال محلی هستند.مراحل ساخت استراتژی موفق
سرمایهگذاری در محتوای اورجینال پرطرفدار؛ استراتژی شرکتهای موفق دنیا
طبیعتا هدف نتفلیکس تولید محتواهای پرطرفدار است. اما پیشبینی اینکه کدام یک از آنها با موفقیت روبهرو خواهد شد، کار سادهای نیست و نمیتوان از پیشفرضها و استریوتایپهای رایج نتیجه درستی گرفت. مثلا ممکن است فکر کنید پخش فیلمهای انیمه متمرکز بر ژاپن است. در حالی که تنها ۱۰ درصد مشترکان انیمههای نتفلیکس ساکن ژاپن هستند.
این شرکت در ابتدای سال ۲۰۲۱ بخش زیادی از برنامهسازی نتفلیکس با تمرکز بر ویژگیهای فرهنگی هر ناحیه صورت میگیرد. با این وجود، سریالهایی مانند Money Heist و Dark (به ترتیب از اسپانیا و آلمان) از آن دسته از محصولاتی هستند که اثبات میکنند یک داستان خوب، هرچند به زبانی خارجی باشد، میتواند محبوبیت جهانی کسب کند. هرچند مدیران این شرکت هدف بزرگتری را در سر داشتند. آنها به این امید بودند که بیرون از آمریکا، سریالی در حدواندازههای محبوبیت Stranger Things را در خارج از آمریکا تولید کند. تا سال ۲۰۱۸ تنها هالیوود توانسته بود به چنین موفقیتی دست یابد.
6 روش کاربردی برای ساخت تبلیغات خلاقانه
ساخت تبلیغات خلاقانه و اطلاعات مربوط به این موضوع از مواردی است که میخواهیم در این مطلب به بررسی آن بپردازیم.
ایجاد آگهی خلاقانه یا به طور کل توجه به تبلیغات یکی از عوامل تاثیر گذار به منظور رشد یک سیستم اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و . . . به حساب میآید. کارایی و گستردگی تبلیغات به حدی بالاست که به این راحتیها نمیتوان آن را در چارچوب خاصی قرار داد.
با این وجود، موفقیت در تبلیغات و یا ساخت آن به هیچ وجه کار سخت و پیچیدهای نیست.
از عوامل موثر برای موفقیت در این زمینه میتوان به داشتن خلاقیت و توجه به نیاز روز در زمینه فعالیت خود اشاره کرد.
به همین دلیل در این مقاله تصمیم گرفتیم اطلاعات کلی درباره موارد و روشهای کلی برای ساخت تبلیغات کاربردی و خلاقانه را در اختیار شما قرار دهیم. دانستن این موارد کمک بسیار زیادی به شما در موفقیت فعالیتتان میکند.
اطلاعات کلی درباره ساخت تبلیغات خلاقانه
این موضوع بسیار مهم است که صاحبان کسب و کار و تجارتهای مختلف درباره ساخت تبلیغات خلاقانه اطلاعات کافی داشته باشند. تمامی زمینههای اقتصادی نیاز بسیار زیادی به ارتقا و تبلیغات دارند.
هر فردی در زندگی خود تا به حال صدها هزار تومان پول بابت تبلیغات اشتباه و نامناسب داده است؛ به همین خاطر میخواهیم این اتفاق برای شما نیفتد.
هدف ما از نوشتن این متن آن است که از طریق تبلیغات به بهترین شکل ممکن کسب و کار خود را وسعت ببخشیم. برای این که بتوانید در شاخه اقتصادی موفق باشید، نیاز است تا مشتری بیشتری جذب کنید. خبر خوب این است که به وسیله ساخت تبلیغات خلاقانه این امکان برای شما به وجود میآید تا بتوانید مشتری بیشتری به دست آورده و بیزینس خود را بزرگتر کنید.
برای این که بتوانید تبلیغات خلاقانه طراحی کنید، میتوانیم به موارد زیر اشاره کنیم:
- بروشور
- ایمیل
- پیامهای بازرگانی
- مجله و روزنامه به صورت صوتی یا تصویری
- کارت پستال
- وبسایتهای مختلف که حاوی پیامهای بازرگانی آنلاین هستند
- و …
برای این که این امکان وجود داشته باشد تا در زمینه ساخت تبلیغات خلاقانه موفق شوید، باید کمی آزمون و خطا را امتحان کنید تا بتوانید در این زمینه به پیشرفت حداکثری برسید.
1. چه عواملی باعث میشود تا در بازار نسبت به رقبای خود موفق شوید؟
هنگامی که یک کسب و کار را شروع میکنید، باید به این موضوع توجه داشته باشید تا در تمامی جوانب نسبت به تبلیغات کار خود بپردازید. برای این که بتوانید در زمینه ساخت تبلیغات خلاقانه موفق باشید و از این طریق کسب و کار خود را رونق دهید، باید در ابتدا به نیاز مخاطبان و مشتریهای خود توجه کنید.
باید در این زمینه به قدری خلاق باشید که در تبلیغات خود این موضوع را منتقل کنید که شرکت و برند شما اولین گزینه برای انتخاب است؛ به گونهای که مخاطبین به سراغ رقبای شما نروند.
زمانی که در این زمینهها تحت عنوان مارکتینگ صحبت میکنیم، این فرآیند باید به شکل یک اقدام خاص فروش برای خریدار به حساب بیاید. این موارد را میتوان در کتاب روسر ریوز نویسنده کتاب حقیقت در تبلیغات یافت.
- تبلیغات نباید تنها کلمات یا پیشنهاد خرید برای فرد خریدار باشد، بلکه تاثیر تبلیغات باید به گونهای باشد که بسیاری از افراد به این نتیجه برسند که عدم خرید این جنس ممکن است برای آنها در آینده گران تمام شود.
- تبلیغات شما باید به سطحی برسد که هیچگونه رقیبی نتواند آن را به راحتی از دور خارج کند. اطلاعات مربوط به پکیجی که قصد فروش در آن دارید باید کامل بوده و تمامی سوالات خریداران را پاسخ دهد.
- تبلیغات ایجاد شده شما باید بسیار قوی باشد تا بتواند مشتریان جدید را جذب کرده و به رشد کسب و کار شما کمک کند.
مدل تبلیغاتی شما باید یونیک یا همان منحصر به فرد باشد تا بتواند در این زمینه به میزان بسیار زیادی در جذب مخاطب و رشد کسب و کار شما موثر عمل کند.
به این مثال توجه کنید: مثلا من صاحب یک سیستم کاری در زمینه اقامت و انجام فرایندهای مهاجرتی هستم.
برای این که بتوانید در این زمینه موفق باشید و از آن جایی که کار شما یک سیستم بین المللی دارد باید بتوانید از ابزارهای آنلاین نیز استفاده کنید تا این امکان برای شما به وجود بیاید و در زمینه جذب مشتری و مخاطب در سراسر جهان موفق عمل کنید.
باید در زمینه جذب مخاطب در خارج از کشور محل کار خود فعالیت کرده و در این شاخه بسیار قوی عمل کنید. این موضوع را فراموش نکنید که ایجاد تبلیغات خلاقانه بهتر از این هست که هیچگونه فعالیتی در این زمینه صورت نگیرد.
عامل دیگری که باید در این زمینه به آن توجه داشته باشید این است که در بسیاری از موارد افراد به این موضوع باور دارند که باید در یک زمینه متمرکز عمل کنند.
این در حالی است که باید تمامی جوانب را در نظر بگیرید تا بتوانید به بهترین شکل ممکن در زمینه ساخت مراحل ساخت استراتژی موفق تبلیغات خلاقانه و همچنین کسب درآمد در زمینه درآمد خود موفق عمل کنید.
سعی کنید حتما ایده پردازی و استفاده از قوه تفکر و خلاقیت را در دستور کار خود قرار دهید. این عامل به دلیل این که خود باعث نوآوری میشود، میتواند کمک بسیار زیادی به شما در موفقیت و افزایش کارایی از تبلیغات و در نتیجه افزایش فروش شما کند.
2. عناوین مناسبی برای ساخت تبلیغات خلاقانه خود استفاده کنید
در وهله اول در هر تبلیغی معمولا عاملی که میتواند توجه مخاطب را جلب کند، بحث اصلی داستان در قالب عنوان یا قسمت بزرگ و بولد شده در تبلیغات است.
معمولا تبلیغات را در گوشه و کنار زندگی مردم میتوانیم مشاهده کنیم. همین مشخصه باعث میشود تا به این نتیجه برسید که زمان کمی برای معرفی محصول خود داریم.
به همین دلیل برای این که بتوانیم مناسب عمل کنیم، بهتر است اصل داستان را در قالب عنوان یا قسمت بولد شده در تبلیغات خود حتما لحاظ کنیم تا از این طریق بتوانیم توجه مخاطب را به خود جلب کنیم.
تبلیغ خلاقانه و مقایسه ای جی ادز برای سئو و گوگل ادز
مردم به راحتی میتوانند بطن یک تبلیغ را بررسی و بازرسی کنند. همین عامل باعث میشود تا بتوانند یک تبلیغ کاربردی را نسبت به یک نمونه غیر حرفهای تشخیص دهند. به همین دلیل بهتر است این موارد را در نظر بگیرید و در جذب توجه و نظر مخاطب قوی و اصولی عمل کنید.
3. مخاطبان خود را به چالش بکشید
به چالش کشیدن مخاطب در حین نوشتن عنوان یا همان headline از عواملی است که به شما کمک میکند تا بتوانید توجه آنها را به خود جذب کنید. به واسطه این مشخصه این امکان برای شما و کسب و کارتان به وجود میآید تا استقبال کافی از محصولات شما صورت گرفته و از این طریق به پیشرفتهای مالی و کاری مورد نظر خود دست پیدا کنید.
نمونههای مختلفی نیز در اینترنت وجود دارد که به واسطه آن میتوانید یک عنوان مناسب برای تبلیغ خود در نظر گرفته و نسبت به آن شروع به خلق و طرح یک ایده کنید. البته این موضوع را نباید فراموش کرد که نوع عناوین نیز متفاوت است به همین دلیل بهتر است بر اساس نوع تبلیغات خود و در نظر گرفتن خلاقیت در این زمینه اقدام به طراحی تبلیغات در زمینه کاری خود کنید.
4. به گونهای عمل کنید که مخاطب راهی جز خرید محصول شما نداشته باشد
این استراتژی به نوبه خود از اصلیترین عواملی است که در ساخت تبلیغات خلاقانه خود باید حتما آن را در نظر بگیرید. مشتریها به نوبه خود معامله را دوست دارند، پس بحث فروش محصول یا داشته خود را به گونهای پیش ببرید که مشتری به سراغ شما بیاید و بیشتر درباره محصول شما بداند.
هنگامی که به ایده خود رسیدید که توجه مخاطب و خریدار را به آن جلب کرد، حتما از آن نهایت استفاده را ببرید و سعی کنید تمامی نیازهای مخاطب را در نظر بگیرید و در این راستا حتما تلاش کنید. اگر قصد دارید محصول خود را ارزانتر بفروشید، یا بالاتر از قیمت موردنظر خود آن را ارایه دهید، بهتر است در این زمینه به گونهای عمل کنید که جای هیچ شک و سوالی برای مخاطب شما پیش نیاید.
برای این که بتوانید کل پکیج و اهداف مربوط به محصول یا گزینه قابل فروش خود را به مشتری ارائه دهید، حتما در وهله اول خود را جای او بگذارید. این جابجایی به نوبه خود تاثیر مثبت بسیار زیادی بر روی این موضوع میگذارد تا بتوانید بهتر از دید مشتری خود به محصول نگاه کنید.
به این طریق تمامی عواملی که ممکن است خریدار از خرید محصول شما منصرف شود، به وسیله این استراتژی از بین رفته و محصولات خود را در کمترین زمان با بیشترین میزان سود و بازخورد مثبت به فروش برسانید. برای این که بتوانید در زمینه کمپین های تبلیغاتی و ساخت تبلیغات خلاقانه موفق ظاهر شوید حتما باید این موضوع را در نظر بگیرید که برای این مشخصه باید از نظر زمانی و مالی سرمایه گذاری کنید.
فرایند تبلیغات به نوبه خود مشخصهای است که بلافاصله پس از اجرای آن نمیتوان انتظار بازخورد 100 درصدی داشت. برای این که بتوانید در بلند مدت به خواستههای خود در این زمینه دست پیدا کنید، بهتر است حتما به این موضوع توجه داشته باشید که تبلیغات شما باید تمامی قسمتهایی که ممکن است به ضرر شما تمام میشود را پوشش داده و این نقاط را به نقاط قوت شما تبدیل کند.
در آن شرایط میتوان انتظار داشت که ساخت تبلیغات خلاقانه به بهترین شکل ممکن انجام شده و از طریق آن این امکان برای شما وجود خواهد داشت تا بتوانید به بهترین شکل ممکن از محصولات و کسب و کار خود سود دریافت کنید.
5. در زمان ساخت تبلیغات خلاقانه از مزایای خرید محصول خود به مشتریان توضیح دهید
توضیح دادن درباره کارایی و مشخصههای کلی درباره محصول یا پکیجی که قصد فروش آن را به مشتری خود دارید از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. باید به این موضوع توجه داشته باشید که گفتن بیشتر درباره مزایا و مشخصههای مثبت خود از عواملی خواهد بود که میتوانید به وسیله آن به موفقیت و افزایش خرید محصولات دست پیدا کنید.
از طریق تبلیغات حتما سعی کنید نکات مثبت مربوط به محصولات خود را بیشتر پوشش دهید. به این شکل تلاش کنید تا نکات مثبت محصولات خود را در راستای نیاز مخاطب توضیح دهید. این کار باعث ارتباط بیشتر مخاطب با محصولات شما میشود. انجام این کار اصلا سخت نیست، با انجام یکسری فرایند و کار میتوانید این مشکل را برطرف کنید.
به عنوان مثال تمامی سرویس و خدماتی که محصولات شما میتواند در اختیار خریدار بگذارد را به گونهای مثبتی بیان کنید تا فرد از خرید خود راضی بوده و نسبت به استفاده مجدد از محصولات شما ترغیب شود. همچنین سعی کنید حتما مشخصههای مثبت را به گونهای انتقال دهید تا فرد خریدار به این نتیجه برسد که استفاده از این محصول و مشخصههای آن چه نتایج مثبتی برای خود و اهداف خود میتواند به وجود بیاورد.
6. از سایر تبلیغات مشابه در زمینه کاری خود به مخاطب اطلاعات دهید
در نظر داشتن این مشخصه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. مردم معمولا با طیف گسترده و مختلفی از پیامهای بازرگانی در روز روبرو میشوند. برای این که بتوانید یک سر و گردن از این قبیل تبلیغات بالاتر باشید، باید به گونهای عمل کنید که مخاطب به این نتیجه برسد که تبلیغ و محصول شما بسیار قویتر از سایر نمونههای موجود در بازار است.
طراحی و ساخت تبلیغات خلاقانه و در نظر گرفتن این شرایط از عواملی است که باعث میشود یک برند یا یک شرکت بسیار بهتر و قویتر از سایر نمونههای مشابه به خود شود. این موضوع را در نظر بگیرید که یک تبلیغ در واقع نمایی از محصول و کل سیستم کاری شماست.
پس تبلیغات، طراحی و ساخت یک تبلیغات خلاقانه از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. سعی کنید حتما این موارد را در نظر بگیرید تا بتوانید توجه مشتریان را به خود جلب کرده و از این طریق به رشد سیستم کاری و تجاری خود کمک کنید.
رعایت نکات کلی برای ساخت تبلیغات خلاقانه و داشتن استراتژیهای کوتاه مدت و بلند مدت به نوبه خود باعث میشود بتوانید به رشد و موفقیت بسیار زیادی در زمینه کاری خود دست پیدا کنید. در انتها اگر شما هم تبلیغات خلاقانهای را تا به امروز دیدهاید در قسمت نظرات بیان کنید تا با هم به بررسی آنها بپردازیم.
4 اصل تبلیغات متقاعد کننده
تبلیغات خوب باید بتواند کاربر را به سرعت با پیامهای معنادار درگیر کند. در ادامه روشهایی برای ایجاد تبلیغات خلاق و متقاعدکننده را توضیح میدهیم.
دیدگاه شما