الگوهای کلاسیک معروف که هر سرمایهگذار باید بشناسد
الگوهای زیادی در تحلیل تکنیکال وجود دارند که شناخت آنها میتواند کمک زیادی به تحلیل و انجام معاملات بهتر کند. هفت الگوی کلاسیک در بازارهای سرمایه شناسایی شده که به دلیل استفاده زیاد کاربران از آنها، اعتبار بالایی دارند. این الگوها در بازار سرمایه بهراحتی قابلتشخیص هستند، ولی شناخت درست و صحیح الگوهای کلاسیک معروف بسیار مهم است. شناخت الگوهای قیمتی یکی از اولین مفاهیمی است، که معامله گران فنی از همان ابتدای شروع به کار در بازار سهام با آن مأنوس میشوند. الگوهای نموداری، بخش مهمی از تحلیل تکنیکال کلاسیک هستند و معاملهگرانی که با استفاده از نمودار به خرید و فروش سهام میپردازند، باید با این الگوها آشنایی داشته باشند. یکی از بارزترین ویژگیهای ابزار تحلیل تکنیکال، قابلیت تکرارپذیری آنهاست، به گونهای که به راحتی میتوان در هر نمودار و هر تایم فریم، آنها را مشاهده نمود. الگوهای قیمتی میتوانند به عنوان سیگنالی برای ورود، ابزار تایید و یا به منظور پیشبینی جهت و میزان تحرکات قیمتی بازار، مورد استفاده قرار گیرند.
بررسی الگوهای کلاسیک معروف
۱- الگوی سر و شانه
این الگو یکی از الگوهای برگشتی کلاسیک بهحساب میآید و تقریباً میتوان گفت محبوبترین و معتبرترین الگوی نموداری بازگشتی در تحلیل تکنیکال است، که کارایی آن به مرور زمان و در شرایط مختلفی اثباتشده است. تشکیل این الگو میتواند موجب وقوع یک نقطهی عطف خیلی مهم یا یک اصلاح قیمت کوتاهمدت و معمولی باشد.
بر اساس نمودار، الگوی سر و شانه کلاسیک یک سیگنال نزولی و سر و شانه معکوس نشانهای از احتمال وقوع روند صعودی است. به لحاظ هندسی، الگوی سر و شانه کلاسیک از شکلگیری سه قله به صورت متوالی تشکیل میشود که، دومین قله (سر) نسبت به سایرین (شانهها) بلندتر بوده و درنهایت طرحی شبیه به سر و شانههای انسان در نمودار به وجود میآید. این الگو معمولاً پس از یکروند قوی رخ میدهد و برحسب شرایط بازار، میتواند نشانهای از تغییر تمایلات جمعی و پتانسیل یک بازگشت قیمتی قریبالوقوع باشد. هدف قیمتی این الگو، حداقل به اندازهی فاصلهی قلهی دوم تا خط گردن است.
۲- الگوی سقف و کف های دوقلو سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو یکی از پرتکرارترین الگوهای کلاسیک معروف و بازگشتی نموداری است. به همین جهت باید در مواقع خاص یا به همراه سایر ابزارهای تحلیلی استفاده شود تا خطاهای احتمالی آن تا حد زیادی کاهش یابد. بهترین عملکرد این الگو، پس از حرکات شدید و طولانیمدت قیمت است. سقف دوقلو یک سیگنال نزولی و الگوی کف دوقلو نشانهای از احتمال صعود بازار است. از لحاظ نموداری این الگو نشاندهندهی دو بار تلاش نافرجام قیمت برای ادامهی حرکت اصلی است که در نهایت با تشکیل آن انتظار میرود روند غالب تغییر یافته و بازار در جهت دیگری به مسیر خود ادامه دهد.
الگوی کف دوقلو از لحاظ تئوریک نشاندهندهی این است که پس از یک روند قوی نزولی، سرانجام خریداران با غلبه بر فروشندگان توانستهاند روند بازار را به صعودی تغییر دهند. اولین فاز افزایشی پس از یکروند نزولی قوی رخ میدهد و در نهایت با تسلط دوبارهی فروشندگان، بازار افت میکند.
۳- سقف سهقلو
این الگو نیز همانند الگوی سقف دوقلو از الگوهای کلاسیک معرف و یک الگوی برگشتی بوده و فقط بهجای دوقلو به سهقلو تبدیل میشود. به بیان دیگر بهجای دو سقف یا کف به سه سقف یا کف تبدیل میشود. درصورتی که الگوی دوقلو در شکست سطوح قیمتی ناتوان باشد و فعل و انفعلات میان خریداران و فروشندگان دوباره به همان صورت تکرار شوند، الگوی نموداری مشاهده شده را کف و سقف سهقلو مینامند. معمولاً تشکیل این الگو در نمودار، نشانهی بالقوهای از احتمال تغییر روند بازار است. از آنجا که این الگو در ابتدا کف و سقف دوقلو بوده است، پس از لحاظ روانشناسی و خواص تکنیکالی شباهت بسیاری به آن داشته و الگوی بازگشتی محسوب میشود. فلسفه روانی این الگو، گویای سه بار تلاش ناموفق گروهی از معاملهگران در راستای ادامهی روند غالب بازار است. از آنجا که تشکیل الگوی سهقلو زمان بیشتری طول میکشد، میتوان استنباط کرد که سیگنال قدرتمندتری صادر کرده و در نتیجه قیمت در جهت شکست الگو، حرکت بیشتری داشته باشد.
به عنوان مثال، در الگوی کف سهقلو، پس از اینکه فروشندگان ناتوانی قیمت در شکست قلهی اول را الگوی سقف و کف های دوقلو مشاهده کنند، به این نتیجه میرسند که توان صعودی بازار کاملاً تخلیه شده و باید منتظر ادامهی روند نزولی باشند. اما در ادامه و با رسیدن به سطح حمایتی، دوباره خریداران با ورود پول هوشمند به بازار موجب افزایش قیمتها میشوند. اما این بار در آستانهی مقاومت سخت ناشی از قلهها، با ورود خریداران جدید و افزایش قابلملاحظهی حجم معاملات در نقطهی شکست، الگو تایید و روند جدیدی در نمودار شکل میگیرد.
۴- الگوی پرچم (FLAG)
این الگو، یکی از الگوهایکلاسیک معروف و ادامهدهنده در تحلیل تکنیکال است، یعنی سهم در مدار صعود وارد الگوی پرچم شده و سپس با هدف مشخص قیمتی به حرکت خود ادامه میدهد. این الگو اغلب در مواقع اصلاحی پس از شکلگیری یکروند قوی در بازار به وقوع میپیوندد. تشکیل الگوی پرچم پس از یکروند پرقدرت، اصطلاحاً باعث استراحت و تجدیدقوای بازار به منظور ادامهی روند اصلی میشود. با توجه به ماهیت نموداری الگوی پرچم باید توجه داشت، فقط در مواقعی که روند مشخص و قابلاطمینانی داشته باشیم، میتوان به آن استناد کرد و استفاده از این الگو در بازارهای خنثی و بدون روند به هیچوجه توصیه نمیشود.
بر اساس شکل نموداری، الگوی پرچم یک حرکت شارپ صعودی یا نزولی است که توسط یک سری حرکات اصلاحی کوچک بهصورت کانالهای افقی، مورب و یا کنج، متوقف شده و پس از مدت کوتاهی، بازار دوباره به روند اصلی خود ادامه میدهد. هرچه فاز اصلاحی مدت زمان بیشتری طول کشیده و به سمت کنج سوق پیدا کند، انتظار میرود پس از شکست، حرکات قیمتی بزرگتری داشته باشیم. برعکس الگوهای بازگشتی، تشکیل پرچم صعودی، نشانهی افزایش دوبارهی قیمت بوده و تشکیل پرچم نزولی از ادامهی روند نزولی خبر میدهد.
۵- الگوی مثلث (Triangles)
این الگو انواع مختلفی دارد، ولی بهطورکلی اگر بتوانیم به صورت همگرا دو خط را رسم کنیم که تشکیل یک مثلث بدهد، جزء این الگو بهحساب میآید. این الگو میتواند بهصورت بازگشتی یا ادامهدهنده باشد و یکی از الگوهای کلاسیک معروف شناخته میشود.
۶- الگوی دره (Wedges)
این الگو همانند مثلث است با این تفاوت که بهصورت یک کنج تشکیل میشود و قوانین آن مطابق با قوانین مثلث است.
۷ - الگوی الماس (Diamonds)
این الگو از الگوهای کلاسیک معروف و برگشتی بوده و اگر در روند صعودی، سهم وارد این الگو شود، نزولی میشود. این الگو بهصورت برعکس نیز صادق است.
۸- الگوی فنجان و دسته (CUP)
این الگو برای ادامهی روند در مسیر صعودی استفاده میشود، به نوعی که سهم وارد کاپ شده و اگر از آن خارج شود، به اندازهی قعر الگو رشد خواهد کرد. این الگو میتواند بهصورت ساده تشکیل شود و دسته نداشته باشد، ولی معمولاً یک دستهی کوچک در قسمت راست الگو تشکیل میشود. با توجه به شکل زیر سهم در مسیر صعودی وارد الگو شده و بعد از تشکیل دسته در قسمت راست خود و گذر از محدوده خط گردن به مسیر خود ادامه داده است.
۹- الگوی مستطیل
این الگو نیز بسته به خروج سهم میتواند صعودی یا نزولی باشد، بهنوعی که طبق تصویر زیر سهم پس از عبور از محدودهی مقاومتی توانسته به اندازهی عرض مستطیل رشد کند. الگوی مستطیل را میتوان نوعی پرچم دانست. اما باید میان آنها تمایز قائل شویم، زیرا از لحاظ کارآیی بسیار متفاوت هستند. بهطور کلی این الگو نیز از الگوهای کلاسیک معروف و نوع ادامه دهندهی روند بوده و حرکتی خنثی مابین تحرکات اصلی یک روند پرقدرت محسوب میشود. زمانی که روند مشخصی قابلملاحظه باشد، در صورت مشاهدهی الگوی مستطیل در نمودار، میتوان بر مبنای آن تصمیمگیری کرد، این الگو نیز مانند الگوی پرچم در سایر مواقع که جهت بازار واضح نیست، کاربردی ندارد.
از طرف دیگر، الگوی مستطیل به الگوهای سقف و کف چندقلو شباهت بسیاری دارد. زیرا در تمامی این اشکال نموداری، قیمت پس از حرکت در جهتی مشخص، برای مدتی در محدودهی کوچکی بین حمایت و مقاومتهای افقی نوسان میکند. تشخیص دقیق این الگوها به وسیله جهت و شرایط شکست قیمت امکانپذیر است. محدودهی نوسانی، محل تقابل خریداران و فروشندگان است که نتیجهی آن، مسیر آتی بازار را مشخص میکند. همانند الگوی پرچم، شکست سقف مستطیل پس از یک روند صعودی یک سیگنال افزایشی بوده و شکست کف الگو نشانهی ادامهی روند نزولی است. حداقل هدف قیمتی این الگو، ارتفاع مستطیل، یعنی فاصلهی بین سقف و کفهای محدودهی نوسانات است.
آموزش تحلیل تکنیکال با استفاده از الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
بازار ارزهای دیجیتال بسیار پرنوسان است. در این میان تشخیص روند قیمت برای تریدرها اهمیت فراوان دارد؛ زیرا میتوانند با استفاده از فرصت، پوزیشن لانگ و شورت (خرید و فروش) اتخاذ کنند. در این مقاله قصد داریم شما را با یکی دیگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال، یعنی الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) آشنا کنیم.
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) چیست؟
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) یکی از الگوهای نموداری تحلیل تکنیکال است که درصدد است تغیرات روند و حرکات بازگشتی قیمت را توصیف کند. الگوی کف دوقلو به حرف W شباهت دارد. این الگو میکوشد سقوط قیمت یک سهم (یا ارز دیجیتال) را به همراه صعود بازگشتی و سقوط مجدد قیمت در همان سطح و سرانجام صعود مجدد قیمت را توصیف کند. کف قیمت مذکور در الگو دو بار لمس میشود و یک سطح مقاومت به حساب میآید.
مفهوم الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
اغلب تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که در الگوی کف دوقلو، کف اول باید حدوداً بین 10 الی 20 % کاهش قیمت داشته باشد و کف دوم نیز باید در حدود 3 الی 4 % از کف قبلی تشکیل شود و همچنین لازم است که حجم معاملات پیرو کف دوم افزایش یابد.
الگوی کف دوقلو مثل بسیاری از الگوهای نموداری برای تحلیل وضعیت بازار در میانمدت و بلندمدت مناسب است.
معمولاً گفته میشود که هر چه مدتزمان بین وقوع دو کف طولانیتر باشد، احتمال اینکه این الگوی نموداری موفق عمل کند بیشتر خواهد بود. در تحلیل تکنیکال بلند مدت، برای اینکه احتمال موفقیت الگو بالا باشد، لازم است که حد فاصل زمانی بین دو کف حداقل سه ماه باشد. بهتر است که از دادههای قیمتی روزانه یا هفتگی برای تحلیل این الگوی خاص استفاده شود. گرچه ممکن است این الگو در نمودار قیمت میانروزی (مثلاً ساعتی) پدیدار شود اما تشخیص صحت و اعتبار الگوی کف دوقلو در نمودار قیمت میانروزی بسیار دشوار است.
این الگو همواره با روند نزولی قیمت یک ارز دیجیتال آغاز میشود، سپس در این میان سیگنالی مبنی بر حرکت بازگشتی قیمت صادر میشود که از آغاز روندی صعودی حکایت دارد. در نتیجه این الگو باید توسط بنیادهای بازار (بخشی که به این ارز دیجیتال مربوط است) و به طور کلی بازار تأیید شود. تحلیل بنیادین باید ویژگیهای حرکت بازگشتی آتی قیمت را در شرایط بازار منعکس سازند.
همچنین لازم است که طی تشکیل الگو، حجم معاملات به دقت بررسی شود. افزایش چشمگیر حجم معاملات در این الگو معمولاً طی حرکات صعودی قیمت رخ میدهد.
هنگامی که قیمت در حرکت بازگشتی (Rebound) دوم بسته میشود و همچنان تمایل دارد که از حرکت بازگشتی اول این الگو فراتر برود و حجم معاملات نیز در تأیید شرایط بنیادین بازار در تغییر روند افزایش مییابد، تریدر باید در سقف ریباند اول موضع لانگ اتخاذ کند و حد زیان (Stop-Loss) خود را در سطح کف دوم تعیین کند. سطح حد سود (Profit Target) باید دو برابر اندازه حد زیان تعیین شود.
مثالی از الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
در اینجا مثالی میزنیم از الگوی کف دوقلو که در سال 2018 برای سهام شرکت ودافن (Vodafone) رخ داد. قیمت سهم این شرکت پس از آنکه گزارشهای مالی بیش از مقدار تخمینی بود، 9 درصد افزایش یافت.
از منظر تحلیل تکنیکال، سهام ودافن یک الگوی کف دوقلو تشکیل داد، به نحوی که سطح هدف سود آن در کوتاهمدت، قیمت 21.50 دلار بود. سایر اندیکاتورها این الگو را تأیید میکردند: شاخص قدرت نسبی (RSI) با مقدار 55 دلار خنثی باقی ماند اما شاخص مکدی (MACD) در اوایل ماه یک تلاقی داشت که نشان میداد روندی صعودی در حال وقوع است.
نحوه تشخیص الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
- دو کف قیمت مجزا از هم پیدا کنید که ارتفاع و عرض آنها یکسان باشد.
- فاصله بین دو کف نباید خیلی کوچک باشد (این مسئله البته به تایم فریم بستگی دارد).
- برای تأیید الگو به دنبال خط گردن (Neckline) و سطح مقاومت قیمت باشید.
- میتوانید از سایر اندیکاتورها مانند میانگین متحرک و نوسانگرها برای تأیید الگوی کف دوقلو استفاده کنید.
- در قبال روندهای قدرتمند، بسیار محتاط باشید.
نحوه معامله در الگو کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
با اینکه الگوی کف دو قلو میتواند در تحلیل ارزهای دیجیتال نیز به کار رود اما اغلب برای خرید سهم در بازار سهام و فارکس به کار میرود. نمودارهای زیر نشان میدهند که چگونه این الگو در هر دو بازار مورد استفاده قرار میگیرد.
الگوی کف دوقلو نرخ دلار نیوزلند بر اساس دلار آمریکا (NZD/USD)
نمودار بالا این الگو را پس از یک روند نزولی ملایم نمایش میدهد. در کنار این الگو از نوسانگر شاخص قدرت نسبی استفاده شده است و تریدر از واگرایی صعودی برای تشخیص حرکت بازگشتی روند بهره میگیرد. حد زیان در سطح کف قیمت تعیین میشود. برای ورود به معامله لازم است که تریدر منتظر پدیدار شدن کندل تأیید باشد که بالای خط گردن بسته میشود.
الگوی کف دوقلو برای سهام شرکت اپل (Apple)
در نمودار بالا یک الگوی کف دو قلو نمایش داده شده است. تشخیص این الگو در بازارهای فارکس، سهام و ارزهای دیجیتال یکسان است. در این نمونه، شکستن خط گردن سیگنال ورود را تأیید میکند و فرصت مناسبی برای اتخاذ پوزیشن لانگ محسوب میشود. کندل مشخص شده در تصویر بالا به وضوح بالاتر از خط گردن و سطح مقاومت بسته شده است و نشان میدهد که قیمت به سمت بالا تمایل دارد.
تفاوت الگوی کف دوقلو با الگوی سقف دوقلو
الگوی سقف دوقلو (Double Top Pattern) درست نقطه مقابل الگوی کف دو قلو است. الگوی سقف دوقلو از دو سقف متوالی مدوّر تشکیل شده است. اولین سقف مدور یک الگوی U شکل مدور وارونه ایجاد میکند. سقفهای مدور اغلب نشانگر یک حرکت بازگشتی نزولی هستند؛ زیرا اکثراً پس از روندی صعودی رخ میدهند. سقفهای مدور استنتاج مشابهی دارند.
اگر سقفی مدور تشکیل شود، سقف مدور دوم معمولاً کمی پایینتر از اوج سقف اول ایجاد میشود و این نشاندهنده مقاومت و فرسودگی قیمت است. الگوی سقف دوقلو معمولاً به ندرت رخ میدهد و نشان میدهد که سرمایهگذاران میکوشند از یک روند صعودی در حال زوال، سود نهایی به دست آورند. الگوی سقف دوقلو اغلب به حرکت بازگشتی نزولی تبدیل میشود که تریدرها میتوانند طی آن با اتخاذ موضع شورت و فروش سهام یا ارز دیجیتال خود کسب سود کنند.
محدودیتهای الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern)
اگر الگوی مذکور به درستی تشخیص داده شود، میتواند بسیار مفید و مؤثر باشد. اما اگر این الگو به درستی تشخیص داده نشود ممکن است عواقب آن بسیار زیانبار باشد. بنابراین لازم است که در تشخیص این الگو محتاط باشید و پیش از نتیجهگیری کمی صبوری کنید.
سخن پایانی
الگوی کف دوقلو (Double Bottom Pattern) به حرف «W» شباهت دارد و نویدبخش پایان روندی نزولی است که در آن قیمت دو بار به سطح مقاومت برخورد کرده و کمانه میکند تا اینکه سرانجام روند صعودی میشود و به اندازه دو برابر حد زیان افزایش مییابد. میزان کف دو قیمت تقریباً برابر است. اهمیت این الگو در این است که پس از تشکیل دو کف تقریباً برابر، فرصت مناسبی فراهم میآورد که تریدرها بتوانند در پوزیشن لانگ (خرید) قرار بگیرند و کسب سود کنند.
الگوهای سقف دوقلو و کف دوقلو
الگوی سقف دوقلو یک الگوی بازگشتی نزولی یا Bearish Reversal است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل شده و میتواند باعث منفی شدن بازار بشود. نامهای متنوعی برای این الگو وجود دارد که بعنوان مثال میتوان به نامهایی مانند سقف دوقلو، سقف دوگانه، سقف مضاعف، دوقلوی سقف، الگوی M، دوگانهی سقف و غیره اشاره کرد.
الگوی سقف دوقلو از دو قله همسطح، مشابه، متوالی، هماندازه و مجاور بهم تشکیل میشود. این قلههای همسطح درواقع اصابت قیمت را به یک سطح مقاومت مستحکم نشان میدهند. قلهها باید هردو ماژور و اصلی بوده و نوک آنها تقریبا با یکدیگر هم ارتفاع باشد. اندازه قلهها چه به لحاظ ارتفاع عمودی و چه به لحاظ تعداد کندل، نباید بایکدیگر تفاوت خیلی زیادی داشته باشد.
در یک بازار صعودی انتظار داریم سقفها و کفها مرتبا بالاتر بیایند. بنابراین اولین باری که معاملهگران دچار شک و تردید میشوند هنگامی است که ناتوانی قیمت را برای تولید سقف بالاتر مشاهده میکنند. سپس هنگامیکه بازار در آخرین نزول، کف قبلیاش را از الگوی سقف و کف های دوقلو دست میدهد، شک معاملهگران تبدیل به یقین گشته و از به پایان رسیدن روند صعودی مطمئن میشوند. فروش جمعی معاملهگران در این شرایط منجر به افزایش فشار نزولی سنگینی میشود که روند نزولی جدید و قدرتمندی را آغاز میکند.
معمولا به قله ها در این الگو Head یا «سر» میگویند. به همین دلیل یکی دیگر از نامهای متنوع این الگو «الگوی دو سر» یا Double Heads است. به درهای که در وسط الگو جای دارد اصطلاحا خط گردن یا Neck Line میگوییم. این خط در واقع آخرین سطح حمایت و آخرین کفِ دست نخوردهی بازار را نشان میدهد. سیگنال فروش دقیقا پس از شکسته شدن خط گردن به وقوع خواهد پیوست. در تصویر زیر میتوانید تشکیل الگوی سقف دوقلو را بر روی نمودار زوج ارز یورودلار در تایم فریم پنج دقیقه مشاهده نمایید.
پس از شکسته شدن خط گردن معمولا شاهد ریزش قیمت خواهیم بود. این نزول ممکن است بلافاصله ویا متعاقب بوسه وداع به خط گردن، رخ بدهد. شکسته شدن خط گردن در بازارهای دوطرفه، معمولا با افزایش حجم معاملاتی همراه میشود. سرعت گامهای حرکت قیمت نیز هنگام شکسته شدن خط گردن تندتر خواهد شد. همین امر موجب میشود شیب نزولی نمودار در آخرین حمله به سمت خط گردن بیشتر از شیب آخرین صعود باشد. اغلب بازیگران اصلی در همان قله نخست از بازار خارج شده اند بنابراین حجم معاملاتی در قله دوم به مراتب کمتر از قله اول است.
ممکن است قله ها دقیقا با همدیگر همسطح نباشند و معمولا تفاوت جزیی بین ارتفاع قلهها توسط تحلیلگران مورد اغماض قرار میگیرد. در بازار بورس که عموم معاملهگران اغلب از تایمفریم روزانه در معاملات خود استفاده میکنند، فاصله زمانی بین قلهها معمولا دو الی شش هفته به طول میانجامد. اختلاف ارتفاع عمودی قلهها نیز اگر بین ۲ تا ۵ درصد باشد مورد پذیرش تحلیلگران قرار میگیرد.
الگوی دوقله قرار است روند صعودی را بطور کامل معکوس نماید بنابراین بین اندازه این الگو با اندازه روندصعودی، باید یک تناسب معقول وجود داشته باشد، به اینصورت است که اندازه الگوی دوقله باید حدودا ۲۰ الی ۲۵ درصد اندازه روند صعودی قبلی باشد. بنابراین از الگوهای دوقله که بیش از حد کوچک ویا بیش از حد بزرگ باشند نمیتوان انتظار داشت که نقش بازگشتی خود را به خوبی ایفا نمایند.
قانون الگوی سقف دوقلو
هنگامیکه خط گردن به سمت پایین شکسته شود، روند صعودی کاملا معکوس گشته و تبدیل به روند نزولی خواهد شد. در اینصورت انتظار داریم قیمت حداقل به اندازه فاصله قله ها تا خط گردن، به نزول خودش به سمت پایین ادامه دهد. هرچند که این صرفا کمترین تارگت مورد انتظار است و معمولا حرکت نزولی قیمت بسیار بیشتر از این نیز ادامه خواهد یافت.
نقض شدن الگوی سقف دوقلو
همانطور که قبلا گفته شد کلیه قواعد و قوانین تحلیل تکنیکال صرفا جنبه آماری داشته و هیچ قانون کاملا ایده آل و صددرصد در مارکت وجود ندارد. الگوی دوقله نیز از این قاعده مستثنی نیست و ممکن است در برخی مواقع نقض گشته و نتواند عملکرد مورد انتظار را به درستی انجام دهد. نقطه نقض شدن الگوی سقف دوقلو اندکی بالاتر از سطح «سر ها» قرار دارد. اگر قیمت پس از شکستن خط گردن، ویا حتی قبل از آن، به جای آنکه نزول کند، شروع به صعود نموده و سطح مقاومت متشکل از قلهها را به سمت بالا بشکند، در اینصورت الگوی سقف دوقلو بطور کامل نقض یا اصطلاحا Fail خواهد شد.
نکته مهم این است که الگوی سقف دوقلو ذاتا یک الگوی بازگشتی نزولی است اما درصورتیکه این الگو Fail بشود نقش آن کاملا معکوس گشته و تبدیل به یک الگوی ادامه دهندهی صعودی بسیار قدرتمند خواهد شد، به حدی قدرتمند که حتی یک سیگنال خرید اندکی بالاتر از سطح قلهها صادر خواهد شد. در بازارهای دوطرفه نیز باید حدضرر معامله Sell را اندکی بالاتر از سطح قلهها قرار بدهید
الگوی کف دوقلو
الگوی کف دوقلو یا الگوی «دو دره» یک الگوی بازگشتی صعودی یا Bullish Reversal است که در انتهای روند نزولی تشکیل گشته و میتواند باعث مثبت شدن بازار بشود. تمام نکاتی که درخصوص الگوی سقف دوقلو بیان کردیم عینا درباره الگوی کف دوقلو نیز صادق هستند با این تفاوت که الگوی کف دوقلو میتواند در بازارهای یکطرفه مانند بورس ایران برای ورود به بازار نیز مورد استفاده قرار گیرد و جذابیت آن برای بورسبازان ایرانی به مراتب بیشتر از الگوی دوقله است. در تصویر زیر میتوانید تشکیل الگوی کف دوقلو را بر روی نمودار ین ژاپن(usdjpy) مشاهده نمایید
الگوی کف دوقلو را با اسامی دیگری نیز مانند کف دوگانه، الگوی دو دره، دوگانهی کف، الگوی W و غیره میخوانند. به لحاظ روانشناسیِ بازار، الگوی کف دوقلو هنگامی به وقوع میپیوندد که فروشندهها پس از یک دوره تسلط کامل بر بازار، سرانجام به محدودهای میرسند که علیرغم تمام تلاششان نمیتوانند آخرین کف را بسمت پایین بشکنند. از سوی دیگر خریداران الگوی سقف و کف های دوقلو تازهنفس موفق به شکستن آخرین سقف بسمت بالا میشوند و این موجب تقویت اعتماد به نفس خریداران و آغاز فاز تازهای از حرکات صعودی خواهد شد. در الگوی کف دوقلو نیز مانند الگوی سقف دوقلو، انتظار داریم پس از شکسته شدن خط گردن، قیمت بتواند حداقل به اندازه فاصله درهها از خط گردن، به صعود خود به سمت بالا ادامه دهد.
در بازار بورس ایران باید فاصله عمودی درهها از خط گردن حداقل به اندازه ده درصد باشد. ممکن است کف اول و دوم با یکدیگر اختلاف ارتفاع جزیی، حداکثر به اندازه ۲ الی ۵ درصد، داشته باشند و این تفاوت اندک از دید اکثر تحلیلگران قابل قبول تلقی میشود. دره ها به لحاظ زمانی میتوانند فاصلهای بین ۲ تا ۶ هفته از یکدیگر داشته باشند. شیب آخرین صعود بیشتر از آخرین نزول است. همچنین حجم معاملاتی در دره دوم قاعدتا کمتر از دره نخست است که به معنی کاهش قدرت روند نزولی و خروج اکثر فروشندگان و بازیگران اصلی در همان دره نخست میباشد. این نکته را اندیکاتورها نیز بصورت وقوع دیورژانس بر روی درهها نمایش میدهند.
پس از شکسته شدن خط گردن میتوانید اقدام به خرید کنید اما عجله نکنید و ابتدا منتظر بمانید تا از معتبر بودن شکست مطمئن شوید. به این منظور باید قیمت بتواند حداقل به اندازه ۳ الی ۴ درصد از خط گردن عبور نموده و دست کم برای یک روز معاملاتی مثبت در بالای خط گردن، تثبیت بشود. برای انتخاب حدضرر از درهها بعنوان یک سطح حمایت مطمئن استفاده کنید. بسیاری از نوآموزان به اشتباه حدضرر خود را بر روی خط گردن انتخاب میکنند، درست است که قاعدتا انتظار شکست مجدد خط گردن را نداریم اما این کار توصیه نمیشود زیرا احتمال اینکه حدضرر در این حالت به اشتباه زده شود بسیار زیاد است. انتخاب حدضرر اندکی پایینتر از سطح درهها گزینه به مراتب کمریسکتری خواهد بود. برای انتخاب حد سود نیز کافی است فاصله درهها از خط گردن را اندازهگیری نمایید و قرینه آنرا نسبت به خط گردن، بعنوان تارگت الگو در نظر بگیرید. در صورتیکه قیمت به زیر سطح درهها نزول نماید، الگوی کف دوقلو بطور کامل Fail میگردد و یک سیگنال فروش صادر خواهد شد. در تصویر زیر مثال دیگری از تشکیل الگوی کف دوقلو را بر روی نمودار قیمت جهانی طلا در تایمفریم پانزده دقیقه مشاهده میکنید.
در تحقیقاتی که اخیرا توسط توماس بولکوفسکی انجام شده مشخص گردید که برخلاف آنچه قبلا تصور میشد، بهتر است تارگت الگوهای سقف و کف دوقلو را اندکی کوچکتر از آنچه در تحلیل تکنیکال کلاسیک توصیه میشد، انتخاب نماییم، در اینصورت میزان موفقیت آماری این الگوها به بیشترین حد ممکن خواهد رسید. این تارگتها که برمبنای آنالیزهای کامپیوتری بدست آمدهاند به ترتیب برای سقف دوقلو برابر ۷۲ درصد و برای کف دوقلو برابر ۶۶ درصدِ تارگت کلاسیک هستند. نکته جالب این است که برطبق تحقیقات بولکوفسکی، تارگت ایدهآل برای الگوی سقف دوقلو اندکی بلندتر از تارگت کف دوقلو است، احتمالا به این دلیل که مردم به هنگام سقوط بازار، شتابزدهتر عمل میکنند.
آشنایی با الگوهای نموداری سقف و کف دوقلو در تحلیل تکنیکال
تا به اینجا برای نبرد در بازار، سلاحهای زیادی به دست آوردهاید. در این درس یک سلاح دیگر هم به دست میاورید:
الگوهای نموداری
چرا الگوهای نموداری اهمیت دارند؟
الگوهای نمودار را یک ردیاب معادن زمینی در نظر بگیرید چون وقتی درس را تمام کردید، میتوانید قبل از وقوع انفجار، آنها را پیدا کنید و این به شما قدرت کسب پول میدهد.
در این درس الگوهای نمودار پایه و آرایشهای آنها را به شما میآموزیم.
در صورت کشف درست معمولاً منجر به یک انفجار ناگهانی میشود،
پس مواظب باشید!
به یاد داشته باشید، هدف ما این است که حرکتهای بزرگ را قبل از روی دادن پیدا کنیم تا بتوانیم از پس آنها بربیاییم و سود کنیم.
به هر حال چه کسی دوست ندارد مثل ریچی ریچ در استخری از پول شنا کند؟
آرایش نمودار به ما کمک زیادی در پیدا کردن شرایطی میکند که بازار آمادهی اتفاقات ناگهانی است.
همچنین میتواند نشان دهد که آیا قیمت در جهت فعلی ادامه مییابد یا معکوس میشود تا بتوانیم راهبردهای معاملهی زیرکانهای برای این الگوها ترتیب دهیم.
نگران نباشید. یک برگهی تقلب کوچک به شما میدهیم تا این الگوها و راهبردهای جالب را فراموش نکنید!
فهرستی از الگوهایی که در موردشان صحبت خواهیم کرد:
- سقف و کف دوقلو
- سر و شانهها و سر و شانههای معکوس.
- شکاف های صعودی و نزولی
- مستطیلهای ترقی و افول
- پرچمهای ترقی و افول
- مثلثها (متقارن، صعودی و نزولی)
الگوی سقف دوقلو (Double Top)
“سقف دوقلو” یک الگوی معکوس است که بعد از این که حرکت گستردهای رو به بالا انجام گرفت شکل میگیرد. «قلهها» اوجهایی هستند که وقتی قیمت به سطح معینی میرسد که نمیتواند شکسته شود شکل میگیرند.
قیمت بعد از رسیدن به این سطح کمی از آن بر میگردد، اما سپس دوباره برمی گردد تا همان سطح را بیازماید. اگر قیمت دوباره از آن سطح برگردد “سقف دوقلو” دارید!
معرفی قوی ترین الگوهای قیمتی در تحلیل های تکنیکال
روش های مختلفی برای تجزیه و تحلیل بازارهای مالی با استفاده از تحلیل های تکنیکال وجود دارد. برخی از معامله گران از شاخص ها و نوسان سنج ها استفاده می کنند. برخی دیگر تجزیه و تحلیل های خود را صرفا بر اساس روند و فعالیت قیمت انجام می دهند.
نمودارهای شمعی نمای کلی از قیمت را با گذشت زمان نشان می دهند. با مطالعه عملکرد قیمت در گذشته، الگوهای تکراری ممکن است دوباره رخ دهد. الگوهای نمودارهای شمعی می تواند موارد مهم و مفیدی را در مورد دارایی مورد نظر به شما نشان دهد. بسیاری از معامله گران از این الگوها در بازارهای مهمی مثل فارکس، سهام و ارزهای رمزنگاری استفاده می کنند.
برخی از متداول ترین این الگوها در مجموع به عنوان الگوهای کلاسیک شناخته می شوند. این الگوها جزو شناخته شده ترین و پرکاربردترین الگوها هستند و معامله گران آنها را جزو شاخص های معاملاتی معتبر می دانند. از آنجا که این الگوهای فنی بر اساس فرمول علمی یا قانون معاملاتی خاصی نیستند، اثر بخشی آنها بستگی به تعداد کاربرانی دارد که در بازار از آنها استفاده می کنند.
پرچم ها
پرچم، منطقه اصلاحی است که خلاف جهت روند بلند مدت است و پس از یک حرکت شدید قیمتی قوی رخ می دهد. شکل این الگوها مانند قرار داشتن یک پرچم در میل پرچم است. میله جایی است که حرکت اصلی انجام شده تا به پرچم ضربه بزند(حرکت ضربه) و پرچم منطقه اصلاح قیمتی است. این الگوها از نوع الگوهای ادامه دهنده روند هستند.
از الگوهای پرچم برای شناسایی پتانسیل ادامه روند استفاده می شود. حجم همراه الگو نیز مهم است. در حالت ایده آل حرکت ضربه باید در حجم بالا رخ دهد و مرحله اصلاحی(پرچم) باید حجم کمتری داشته باشد.
پرچم صعودی(bull flag)
پرچم صعودی، همانطور که از نام آن پیداست، در روندهای صعودی رخ می دهد. به دنبال یک حرکت تند صعودی به سمت بالا و پس از کمی اصلاح، این روند صعودی ادامه می یابد.
پرچم نزولی(bear flag)
پرچم نزولی نیز در روندهای نزولی مشاهده می شود و به دنبال یک روند نزولی قوی و پس از اصلاح موقت، حرکت نزولی ادامه پیدا می کند.
الگوی سه گوش(Pennants)
این الگوها اساسا نوعی الگوی پرچم هستند و به آنها الگوی پرچم سه گوش نیز گفته می شود. در این الگو در منطقه اصلاحی، خطوط روند همگرا بوده و شبیه یک مثلث است. ساختار این الگو خنثی است و تفسیر آن بسیار بستگی به بستر الگو دارد(یعنی روند قبلی).
الگوهای مثلثی(Triangles)
الگوی مثلثی به شکلی است که خطوط روند قیمتی به شکل همگرا رسم می شوند و دامنه نوسانات کاهش می یابد. اگر چه در خود این الگو نوسانات کاهش یافته، اما نشان دهنده احتمال یک روند معکوس یا ادامه داشتن روند قبلی است.
مثلث صعودی(Ascending triangle)
مثلث صعودی زمانی شکل می گیرد که یک منطقه مقاومت افقی به وجود آید و روند افزایشی با تشکیل سطح کف افزایشی، ایجاد می شود. در واقع هر بار که قیمت در عبور از سطح مقاومت افقی شکست می خورد، افت قیمت کمتر خواهد بود و موج خرید هر بار سطح کف را افزایش می دهد. از آنجا که تنش در سطح مقاومت ایجاد شده، اگر قیمت در نهایت این سطح را بشکند، تمایل به افزایش قیمت سریع و با حجم بالا وجود خواهد داشت. به این ترتیب مثلث صعودی نشان دهنده وقوع یک روند افزایشی است.
مثلث نزولی(Descending triangle)
این الگو معکوس مثلث نزولی است. یعنی وقتی یک سطح حمایت افقی تشکیل شده و هر بار که قیمت موفق به عبور از این سطح نمی شود، در سطوح پایین تری اصلاح شود. مانند قبل، در صورت شکست این سطح حمایت، قیمت با قدرت و حجم بالا، کاهش خواهد یافت. بنابراین یک روند نزولی قوی را نشان می دهد.
مثلث متقارن(Symmetrical triangle)
این الگو زمانی تشکیل می شود که خطوط روند، سطوح مقاومت در حال کاهش و سطوح حمایت در حال افزایش را که تقریبا با یک شیب برابر با هم رخ می دهند را نشان دهد. مثلث متقارن نه یک الگوی صعودی را نشان می دهد، نه یک الگوی نزولی. در واقع تفسیر آن بستگی به بستر الگو دارد(یعنی روند قبلی). به خودی خود این الگو یک الگوی خنثی محسوب می شود و فقط یک دوره اصلاح را نشان می دهد.
الگوهای گُوِه ای(Wedges)
این الگوها مانند الگوهای مثلثی از تشکیل خطوط روند همگرا، شکل می گیرند و نشان دهنده کاهش نوسانات هستند. خطوط روند در این الگو نشان می دهند سطوح کف و سقف با سرعتی متفاوت افزایش یا کاهش می یابند.
این شکل ممکن است نشان دهنده احتمال قریب الوقوع بودن روند معکوس باشد، زیرا روند فعلی در حال تضعیف است. الگوی گوه ممکن است با کاهش حجم همراه باشد. همچنین نشان می دهد که روند ممکن است نیروی خود را از دست بدهد.
گُوِه افزایشی(Rising wedge)
گوه افزایشی یک الگوی معکوس نزولی است. این الگو نشان می دهد که پس از افزایش قیمت، روند صعودی ضعیف و ضعیف تر می شود و ممکن است خط روند سرانجام به شکل نزولی بشکند.
گوه نزولی(Falling wedge)
این الگو معکوس گوه صعودی است. این الگو نشان می دهد که علیرغم افت قیمت، فشار فروش در حال کاهش است و خطوط روند، کم شدن نوسانات را نشان می دهند. گوه نزولی اغلب به یک حرکت صعودی منجر می شود.
الگوی سقف و کف دو قلو(Double top and double bottom)
الگوهای سقف و کف دوقلو الگوهایی هستند که حرکت و روند بازار را به شکل حروف “M” یا “W” نشان می دهند. شایان ذکر است که حتی در صورتی که شکل روند قیمتی دقیقا به همین صورت نباشد، باز هم این الگوها معتبر هستند.
به طور معمول دو نقطه بالا یا پایین باید با حجم بیشتری نسبت به سایر نقاط الگو همراه باشند. به طور کلی این الگو، یک الگوی معکوس است(نشان دهنده معکوس شدن روند).
سقف دو قلو(Double top)
الگوی سقف دوقلو، الگوی نشان دهنده معکوس شدن روند به صورت نزولی است که در آن قیمت دو بار به بالاترین سطح می رسد که در تلاش دوم خود برای عبور از این سطح مقاومت شکست می خورد. در عین حال برگشت قیمت از این سطح مقاومت باید در حد متوسط باشد. این الگو زمانی تایید می شود که کاهش قیمت، بیشتر از پایین ترین قیمت بین دو سطح سقف باشد.
کف دو قلو(double bottom)
الگوی کف دوقلو یک الگوی نشان دهنده معکوس شدن روند به صعودی است. در این الگو قیمت دوبار به سطح پایین و کف می رسد و در نهایت دوباره به سمت بالا افزایش می یابد. مشابه الگوی سقف دوقلو، در الگوی کف دوقلو نیز بازگشت قیمت اول، باید در بین دو سطح کف قرار گیرد. این الگو نیز زمانی تایید می شود که افزایش قیمت بالاتر از سطح بالایی بین دو نقطه کف باشد.
الگوهای سر و شانه(Head and shoulders)
یک الگوی برگشتی محسوب می شود. الگوی سر و شانه نشان دهنده معکوس شدن روند به صورت نزولی است که از یک مبنا(خط گردن) و سه قله تشکیل شده است. دو قله جانبی باید در سطح قیمتی تقریبا یکسانی باشند. قله میانی باید بالاتر از دو قله دیگر باشد. این الگو پس از عبور قیمت و کاهش به زیر خط گردن(سطح حمایت) تایید می شود.
الگوی سر و شانه معکوس(Inverse head and shoulders)
همانطور که از نام آن پیداست، این الگو معکوس الگوی قبلی است. بنابراین نشان دهنده معکوس شدن روند و افزایشی شدن آن است. در این الگو، سر و شانه معکوس تشکیل می شود. قیمت کاهش یافته و به سطح حمایت می رسد و تقریبا در همان سطح حمایت نوسان دارد. این الگو نیز زمانی تایید می شود که روند، سطح مقاومت در خط گردن را شکسته و به بالاتر صعود کند.
نتیجه گیری
الگوهای کلاسیک از معروف ترین الگوهای مربوط به نمودارهای قیمتی در تحلیل های تکنیکال هستند. با این حال مانند هر روش تحلیل تکنیکال دیگری نباید به تنهایی استفاده شوند. آنچه در شرایط خاصی از بازار مناسب است ممکن است در شرایط دیگر کار نکند. بنابراین بهتر است همیشه به دنبال دریافت سیگنال تایید باشید. با این حال ریسک مدیریت شده ممکن است مناسب باشد.
دیدگاه شما