انواع بازارهای مالی
بازارهای مالی یا Financial Markets زیر مجموعهای از نظام اقتصادی هستند که در آنها وجوه، اعتبارات و سرمایه در قالب قوانین و مقررات مشخصی، از صاحبان پول و سرمایه به سمت متقاضیان جریان دارد. به بیان سادهتر به بازاری که در آن داراییهای مالی مانند سهام، سپردههای سرمایهگذاری، طرحهای بازنشستگی، انواع بیمه نامهها و اوراق بهادار معامله میشود، بازار مالی گفته میشود که نقش یک واسطه بین خریداران و فروشندگان را ایفا میکند.
در واقع این بازارها شرایطی را فراهم میکنند تا افراد بتوانند اوراق بهادار خود را به فروش برسانند و یا در ازای پرداخت پول، صاحب قسمتی از سهام یک شرکت شوند و تیم آسانبورس تصمیم دارد تا در راستای آموزش بورس به توضیح جامع مفهوم فوق بپردازد.
کاربرد بازارهای مالی
بازارهای مالی پویا، منافع بسیار زیادی را برای نظامهای اقتصادی فراهم میکنند که مهمترین آنها عبارتند از:
- تجمیع منابع خرد و تخصیص آنها به سرمایهگذاران
- کمک به کشف قیمت منابع به صورت غیر دستوری
- تقویت نقدشوندگی در نظامهای مالی
- ایجاد ارتباط مشخص بین ریسک و بازده
- هدایت نقدینگی به مسیری درست و جلوگیری از رشد بازارهای ناسالم
- بهبود شفافیت در فعالیتهای اقتصادی
- کمک به اعمال سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی و دولت
انواع بازارهای مالی
بازارهای مالی بر اساس حق مالی، سررسید ابزار مورد معامله، ساختار سازمانی و زمان واگذاری در چهار دستهی مختلف طبقهبندی میشوند:
بازارهای مالی بر اساس حق مالی
بازارهای مالی بر اساس حق مالی به دو دستهی بازار بدهی و بازار سهام تقسیم میشوند:
بازار بدهی (Debt Market)
به بازاری که در آن ابزارهای بدهی مختلفی مانند اوراق قرضه تحلیل بازارهای مالی دولتی، اسناد خزانه دولتی و اوراق مشارکت معامله میشود، بازار بدهی میگویند. این اوراق ممکن است متعلق به شرکتها، دولتها، بانکها، شهرداریها و سایر سازمانها باشد.
بازار سهام (Stock Market)
به بازاری که در آن سهام از طریق بازارهای منسجم و قانونمند مانند بورس؛ توزیع و مبادله میشود، بازار سهام یا به اصطلاح بازار بورس گفته میشود. این بازار یکی از حساسترین حوزههای اقتصاد است، زیرا به شرکتها این امکان را میدهد که از طریق توزیع بخشی از مالیکت خود به سرمایهگذاران، سرمایه مورد نیاز خود را تامین کنند.
بازارهای مالی بر اساس سررسید ابزار مورد معامله
بازارها بر اساس سررسید ابزار مورد معامله به دو دستهی بازار پول و سرمایه تقسیم میشوند:
بازار پول (Money Market)
به بازاری که در آن اوراق بهادار با سررسیدی کمتر از یک سال معامله میشوند و نرخ بهره متناسب با مدت زمان نگهداری اوراق تعیین میشود، بازار پول میگویند. سرعت نقدشوندگی بالا، ریسک عدم پرداخت پایین و کمتر بودن نرخ بهره نسبت به سایر بازارها، از جمله فاکتورهای مثبت در بازار پول میباشد.
بازار سرمایه (Capital Market)
به بازاری که خرید و فروش داراییهای مالی با سررسید بیش از یک سال یا بدون سررسید در آن انجام میشود، بازار سرمایه میگویند. بطور کلی این بازار فرایند هدایت و تخصیص منابع اقتصادی را تسهیل میکند و خود به دو بازار اولیه و ثانویه تقسیم میشود:
- بازار اولیه: به بازاری که تشکیل سرمایه در آن اتفاق میافتد و اوراق بهادار برای اولین بار در آن عرضه و مبادله میشوند، بازار اولیه میگویند.
- بازار ثانویه: بازار ثانویه این امکان را فراهم میکند تا اوراقی که برای اولین بار در بازار اولیه عرضه شدند، دوباره قابلیت معامله داشته باشند و صاحبان این اوراق نگرانی از جهت خرید یا فروش آنها نداشته باشند.
بازارهای مالی از نظر ساختار سازمانی و قانونمندی
بازارهای مالی از نظر ساختار سازمانی و قانونمندی به چهار دستهی بازارهای رسمی، بازارهای خارج از بورس، بازار سوم و بازار چهارم تقسیم میشوند:
بازارهای رسمی
بورس اوراق بهادار یکی از بازارهای رسمی سازمانیافته است که قوانین و شرایط سختگیرانهای را برای پذیرش شرکتها اعمال میکند؛ در واقع شرکتها ابتدا از لحاظ میزان نقدینگی، شفافیت اطلاعات و ترازهای مالی مورد بررسی قرار میگیرند و سپس در این بازار پذیرفته میشوند.
بازار خارج از بورس
به بازاری که اوراق بهادار شرکتهای پذیرفته نشده در بورس در آن معامله میشود، بازار خارج از بورس یا بازار مبتنی بر چانهزنی میگویند. این بازار دارای مکان فیزیکی جهت معامله نیست و شرایط آسانتری را برای پذیرش شرکتها در نظر گرفته است.
بازار سوم
معمولاً سازمانها و موسسات بزرگ سرمایهگذاری به دلیل حق کمیسیون و کارمزد کمتری که در بازار سوم وجود دارد، مشغول به فعالیت در این بازار هستند.
بازار چهارم
شرکتها و سازمانهایی در این بازار فعال هستند که قصد انجام معاملات عمده و بلوکی را دارند. این شرکتها برای اینکه در معاملات خود کارمزدی پرداخت نکنند، معمولاً به صورت مستقیم و بدون دخالت کارگزار وارد معامله میشوند.
بازارهای مالی بر اساس زمان واگذاری
بازارهای مالی بر اساس زمان واگذاری به دو دستهی بازار آتی و بازار نقدی تقسیم میشوند:
بازار آتی (Future Market)
به بازاری که در آن اوراق مشتقه معامله میشود، بازار آتی یا بازار اوراق مشتقه نام دارد. اوراق مشتقه، قراردادی است که بر اساس آن صاحب اوراق موظف یا مختار است که در تاریخ مشخصی در آینده، یک دارایی را بخرد یا بفروشد.
بازار نقدی (Spot Market)
به بازاری که برای انجام فوری معاملات شامل خرید و فروش کالاها و اوراق بهادار تشکیل شدهاست، بازار نقدی میگویند. بازار نقدی در نقطهی مقابل بازار آتی قرار دارد و از آنجا که معاملات این بازار در نقطهای از زمان انجام میشود، به آن بازار نقطهای نیز میگویند.
تحلیل بازارهای مالی
پرونده بازارهای دارایی در نخستین ماه از قرن جدید با رشد دستهجمعی قیمت در بازار داراییها بسته شد. در این ماه شاخص کل بورس تهران بیش از ۱۰درصد افزایش ارتفاع داد و دلار و سکه نیز ۶درصد گرانتر معامله شدند. به این ترتیب بورس به برنده بازارهای سرمایهگذاری در فروردین۱۴۰۱ بدل شد. تحلیلگران ارزی تداوم یافتن مذاکرات وین و انتشار خبرهای گوناگون از آن و تغییر فاز انتظارات جامعه بهدلیل تداوم شرایط تورمی را مهمترین دلیل افزایش قیمت فروردینماه دلار و سکه میدانند.
قبل از ورود به بازار ارزهای دیجیتال این مقاله را بخوانید
صرافی های ارز دیجیتال چقدر کارمزد میگیرند؟
همه پلتفرمهای معاملاتی در جهان، در همه بازارها، از بورس گرفته تا فارکس و ارزهای دیجیتال، بابت خدماتی که به شما ارائه میدهند کارمزد دریافت میکنند. کارمزد صرافیهای ارز دیجیتال برای تریدرهایی که بهطور مداوم معامله میکنند از اهمیت بالایی برخوردار است
پیشبینی تاریک از مدیران چینی
یکی از مهمترین مواردی که در تقویم اقتصادی این هفته به چشم میآید، انتشار دادههای شاخص مدیران خرید در اروپا و آمریکا است. اما شاخص مدیران خرید چگونه محاسبه میشود و بیانگر چه موضوعی در اقتصاد هستند؟ دیگر دادههای مهم در این هفته کدامند؟ تحلیل بازارهای مالی با حضور علی رضاپور تحلیلگر بازارهای مالی با رویکرد بررسی تقویم این هفته را مشاهده کنید.
جایگاه هوش مصنوعی در تحلیل بازارهای مالی و سرمایه
بازارهای سرمایه مدرن با اجرای گسترده چندین فناوری الکترونیکی، دیجیتال ، محاسباتی و ارتباطات کار می کنند. این کاملاً متناسب است زیرا بازارهای سرمایه حجم عظیمی از داده ها را به طور منظم تولید می کنند. برخی از شرکت کنندگان ، فناوری های هوش مصنوعی و یادگیری ماشین را برای خودکارسازی فرایندهای معاملاتی به کار گرفته اند. برخی دیگر از الگوریتم های طراحی سفارشی برای ایجاد توصیه هایی برای مشتریان جهت تجارت در کلاس های مختلف استفاده می کنند. همچنین استفاده از چنین فن آوری هایی به فعالان بازار قدرت می بخشد تا بینش قدرتمندی درباره عملکرد بازارهای مدرن سرمایه ایجاد کنند . ما معتقدیم که هوش مصنوعی یک فاکتور قدرتمند در پیشرفت علمی در توسعه جهان دیجیتال داده محور خواهد بود.
همه چیز این روزهای اطراف ما محصول هوش است. با کمک هوش مصنوعی تعداد زیادی از محاسبات را در کسری از ثانیه و ردیابی بازارهایی که به سرعت نور تغییر می کنند تسهیل می کند. اکنون سیستم های معاملاتی هوش مصنوعی آماده اند تا موج دوم نوآوری را تقویت کنند ، موجی که مهمترین تحول در تاریخ مالی باشد. اگرچه اکثر شرکت ها از هوش مصنوعی برای کارآمد بودن در استفاده از هزینه استفاده می کنند ، اما ظرفیت هوش مصنوعی در بازارهای سرمایه فراتر از تصور است و می تواند برای سازمان ارزش ایجاد کند .هوش مصنوعی می تواند به شما کمک کند تا از زنجیره ارزش بالا بروید،
به اکوسیستم های جدید دسترسی پیدا کنید و نوآوری های بازار را سریعتر از همیشه معرفی کنید. هوش مصنوعی امکان کسب درآمد از خدمات و محصولات جدید را فراهم می کند و همچنین ارائه خدمات موجود را در بازارهای جغرافیایی ج
دید سودآور می کند. شفافیت و قابلیت ردیابی باید در اولویت اصلی شرکت های بازار سرمایه باشد که به فکر ساخت و استفاده از راه حل های هوش مصنوعی هستند. همچنین ، بیشتر شرکت های بازار سرمایه که در حال حاضر از هوش مصنوعی استفاده می کنند ، تمرکز خود را روی کارهایی که در حال حاضر انجام می دهند ، دارند. اما ارزش واقعی زمانی است که از دامنه هوش مصنوعی برای افزایش قضاوت انسان ، گسترش محصولات و خدمات
، بهبود تعاملات مشتری و ایجاد اعتماد و اطمینان در میان ذینفعان استفاده شود. هوش مصنوعی یک رویکرد مقرون به صرفه برای مدیریت ارائه می دهد و برای کمک به شما در بهبود شیوه های کاری و تقویت فعالیت های آینده شما آماده شده است. شرکت های بازار تحلیل بازارهای مالی سرمایه هنوز در صددهستند تا ارزش کامل هوش مصنوعی و همه مواردی را که در معرض خطر است درک کنند.
انواع تحلیلهای بازار سرمایه
عمده تجزیه و تحلیل بازار سهام را می توان در سه گروه عمده تقسیم کرد: بنیادی ، تکنیکال یا فنی و روانشناسی یا احساسی.
تحلیل بنیادی: هدف از تجزیه و تحلیل بنیادی این است که تعیین کنید آیا ارزش آینده یک
شرکت به طور دقیق در قیمت سهام فعلی آن منعکس شده است یا خیر. این نوع تجزیه و تحلیل نسبت های کلیدی یک کسب و کار را برای تعیین سلامت مالی آن بررسی می کند .هنگامی که یک بررسی بنیادی به پایان رسید ،
ممکن است تحلیلگر تصمیم بگیرد سهام یک فرصت جذاب است زیرا بازار چشم اندازهای آینده خود را دست کم گرفته است. اگر این ارزش به طور کامل در قیمت منعکس شود ، تحلیلگر ممکن است سهام را “نگهداری” یا “فروش” تشخیص دهد.
تحلیل تکنیکال: تحلیل گران تکنیکال برای ارزیابی تعیین قیمت بعدی سهام شرکت ، حرکات و روند معاملات اخیر را ارزیابی می کنند. به طور کلی ، تحلیل گران تکنیکال کمتر به اصول اساسی قیمت سهام توجه می کنند. تجزیه و تحلیل تکنیکال سعی در درک قسمت ریاضی گرافیک دارد.تحلیلگران تکنیکال برای ارزیابی خود از قیمت سهام شرکت به نمودار سهام اعتماد می کنند. و ممکن است هنگام ارزیابی حرکت بعدی سهام به دنبال سطح حمایت و مقاومت باشند.
تحلیل روانشناسی یا احساسی: تجزیه و تحلیل احساسی تلاش می کند تا بازار را ازنظر نگرش سرمایه گذاران اندازه گیری کند. تحلیل احساسی با این فرض شروع می شود.
که اکثر سرمایه گذاران اشتباه می کنند. به عبارت دیگر ، هنگامی که “انبوه سرمایه گذاران” معتقدند قیمت ها در یک جهت خاص قرار دارند ، بورس سهام می تواند ناامید کننده باشد.معمولاً از تحلیلگران روانشناسی به عنوان مخالفانی یاد می شود که قصد دارند بر خلاف نظر اکثریت بازار سرمایه گذاری کنند.
کدام روش بهترین است؟ پاسخ روشنی برای این سوال وجود ندارد. اما یادآوری سه چیز مهم است: عملکرد گذشته نتایج آینده را تضمین نمی کند ، نتایج واقعی متفاوت خواهد بود و بهترین روش ایجاد نمونه کارها براساس افق زمانی ، تحمل ریسک و اهداف شماست.
اگر ترجیح می دهید تجزیه و تحلیل مالی خود را با مطالعه نمودارها و بررسی روندها انجام دهید ، ذهنیت تجزیه و تحلیل تکنیکالیست را دارید. یا اگر تصمیمات سرمایه گذاری شما با توجه به امور مالی ، رشد درآمد ، سودآوری ، EPS و … هدایت می شود ، ذهنیت شما برای تحلیل بنیادی است. به طور خلاصه ، تحلیل بنیادی از رویکرد عملی و منطقی نسبت به سرمایه گذاری استفاده می کند در حالی که تحلیل تکنیکال به درک روانشناسی بازار کمک می کند.
در حالی که هر دو این روش های تجزیه و تحلیل مالی برای مطالعه شرایط بازار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری مفید هستند ، برخی از سرمایه گذاران از تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده می کنند ، در حالی که دیگران بسته به نوع تفکر خود ممکن است تحلیل بنیادی را انجام دهند. برخی از سرمایه گذاران حتی هر دو تکنیک را ترکیب می کنند تا بهترین های هر دو جهان را تجربه تحلیل بازارهای مالی کنند.
به خاطر داشته باشید که با تغییر شرایط بازار ، بازده و ارزش اصلی قیمت سهام نوسان خواهد داشت.
ما با استفاده از هوش مصنوعی میخواهیم المان های هر قسمت رو با مصور سازی داده های آن درکنار هم قرار دهیم و ترکیبی از پازل های چیده شده در کنار هم داشته باشیم.به یاد داشته باشیم کمترین خطا زمانی حاصل میشود که بیشتر فاکتورهای ارزیابی تایید کننده دیگری باشند و درصد خطای آنها کم باشد.
در ادامه قصد داریم تا انواع هر کدام از روشهای تحلیل بازارهای مالی عملی استفاده شده با معرفی و کاربرد آنها ومثال واقعی از بازار سرمایه ایران با کمک هوش مصنوعی قرار بدهیم.
تحلیل تکنیکال: آموزش انواع روشهای تحلیلی، از کجا شروع کنیم؟
فعالیت در بازارهای مالی بدون استفاده از روشهای تحلیلی تفاوتی با قمار ندارد! تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) و تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) دو روش اصلی تحلیل در بازارهای مالی هستند. تحلیلگران تکنیکال بازار را با استفاده از دادههای تاریخی مانند قیمت و حجم تحلیل میکنند. در حالی که تحلیلگران بنیادی به دنبال محاسبهی ارزش ذاتی با استفاده از فاکتورهایی مانند درآمد، سود، دارایی، بدهی و… هستند.
در این مطلب از چشم بورس سعی میکنیم شما را با تحلیل تکنیکال، سبکهای مختلف و مزایا و معایب آن آشنا کنیم. اگر چیزی از تکنیکال نمیدانید و یا پس از امتحان کردن سبکهای مختلف سردرگم هستید، با ما همراه باشید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال چیست؟
تکنیکال پیشبینی آینده و شکار فرصتهای معاملاتی با استفاده از اطلاعات نمودارهای قیمت و حجم است. تکنیکالیستها به دنبال پاسخی برای این سوال هستند: روند فعلی ادامهدار خواهد بود یا خیر؟
تحلیلگران تکنیکال از ابزارهای مختلفی استفاده میکنند. برخی از تکنیکالیستها به خطوط روند سوگند یاد میکنند، برخی از نمودارهای شمعی استفاده میکنند و گروهی دیگر ترجیح میدهند بر اساس اندیکاتورها بازار را تحلیل کنند. حرفهایها نیز با ترکیب روشهای مختلف، یک استراتژی کارآمد برای ورود و خروج طراحی میکنند.
پیشفرضهای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی استوار است:
- همه چیز در قیمت نهفته است. هر فاکتوری که بتواند در قیمت تاثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای بنیادی، اخبار سیاسی و… در قیمت یک سهم لحاظ شده است.
- گذشته تمایل دارد که تکرار شود. محرکهای روانشناسی بازار یعنی ترس و طمع تغییر نمیکنند و تاریخ تکرارپذیر است.
- قیمت در روند نمودار و بر اساس الگوهای مشخصی حرکت میکند. گذشته در مسیر روندهای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت تکرار میشود. به عبارت دیگر، حرکتهای قیمت تصادفی نیست.
تاریخچهای مختصر از تحلیل تکنیکال
چند صد سال است که از تحلیل تکنیکال برای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار استفاده میشود. در قرن هفدهم، ژوزف دلا وگا تکنیکهای اولیهی تکنیکال را برای پیشبینی بازارهای هلند استفاده میکرد. با این حال، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی مدیون تلاشهای چارلز داو، ویلیام پی همیلتون، روبرت رئا و… است.
در سال 1948 رابرت دی ادواردز و جان مگی، مجموعهای جامع با نام تحلیل تکنیکال روندهای سهام منتشر کردند. همزمان در شرق نیز معاملهگران ژاپنی الگوهای شمعی را برای تحلیل قیمت برنج معرفی کردند. سال 1990 و با ظهور بازارهای دیجیتال الگوهای شمعی توسط تحلیلگران آمریکایی رایج شدند. این الگوها تا به امروز از مهمترین روشهای تحلیل بازارهای مالی است. بسیاری از تکنیکالیستها الگوهای شمعی را پایهی تکنیکال و دروازهی ورود به آن تحلیل بازارهای مالی میدانند.
انواع نمودارهای قیمت
نمودار قیمت، تغییرات قیمت اوراق بهادار را نسبت به زمان نمایش میدهد. محور افقی زمان و محور عمودی قیمت را نشان میدهد. نمودارهای قیمت به شکلهای مختلفی نمایش داده میشود که به صورت مختصر آنها را شرح خواهیم داد.
نمودار خطی
نمودار خطی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای خطی سادهترین نوع نمودارهای قیمت هستند. این نمودار با وصل کردن قیمتهای بسته شدن بازار رسم میشود. آنها به سادهترین شکل تغییر قیمت در طول زمان را نشان میدهند. برای تشخیص الگوهای قیمتی مفید هستند و معمولا معاملهگران مبتدی از این نمودارها استفاده میکنند.
نمودار میلهای
نمودار میلهای در تحلیل تکنیکال
نمودارهای میلهای علاوه بر قیمت بسته شدن، قیمت باز شدن و همچنین بالاترین و پایینترین قیمت در یک دورهی معاملاتی را نشان میدهند. خط عمودی بازهی قیمتی در یک دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. خطوط افقی نشاندهندهی قیمت باز و بسته شدن سهم هستند. خط افقی در سمت چپ قیمت باز شدن و خط افقی سمت راست قیمت بسته شدن را مشخص میکند.
هر میله یک جزیرهی واحد است و رفتار قیمت در یک بازهی زمانی را نشان میدهد. مجموع میلهها نیز در کنار هم روند حرکت قیمت را مشخص میکنند.
نمودار شمعی
نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (کندل استیک) بسیار شبیه به نمودارهای میلهای هستند. محدودهی ضخیم، قیمت باز و بسته شدن بازار را نمایش میدهد. سایهی (فتیله) بالایی، بالاترین قیمت در دورهی معاملاتی را نمایش میدهد. سایهی پایین نیز نشاندهندهی پایینترین قیمت در طول دورهی معاملاتی است. اگر قیمت در دورهی زمانی، صعودی باشد شمع سبز رنگ (یا توپر) و اگر نزولی باشد شمع قرمز رنگ (یا توخالی) است.
تحلیلگران تکنیکال بیشتر از نمودارهای شمعی و میلهای استفاده میکنند. نمودارهای شمعی نسبت به نمودارهای میلهای خواناتر هستند.
سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت و روندها
حمایت محدودهی قیمتی است که تقاضا بر عرضه غلبه میکند. خطوط حمایت از اتصال کفهای (درهها) نمودار به همدیگر رسم میشوند. در محدودههای حمایتی احتمال ریزش بیشتر قیمت کم است.
مقاومت نقطهی مقابل حمایت است. در این نقاط قدرت عرضه افزایش مییابد. مقاومت با اتصال سقفهای (قلهها) نمودار به همدیگر رسم میشود و احتمال ریزش قیمت در این محدوده بالاست.
سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
روندها جهت بازار را مشخص میکنند. اگر نمودار قیمت سقفها و کفهای بالاتر ثبت کند روند صعودی است. همچنین با ثبت سقفها و کفهای پایینتر، قیمت وارد روند نزولی میشود. جهت روند را با خطوط روند مشخص میکنند. خطوط روند در اصل محدودههای حمایت و مقاومتی هستند.
فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی را ریاضیدان ایتالیایی به نام لئوناردو فیبوناچی کشف کرده است. خطوط فیبوناچی براساس این نسبتها رسم میشوند. تحلیلگران تکنیکال معتقدند این خطوط محدودههای مهم برگشت بازار را مشخص میکنند.
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی شکلهای تکرارشونده در نمودار قیمت هستند. گفتیم که تکرارپذیری یکی از پیشفرضهای تحلیل تکنیکال است. الگوها به دو دستهی بازگشتی و ادامهدهنده تقسیم میشوند. تحلیلگران تکنیکال با شناسایی این الگوها محدودههای بازگشت یا ادامهی بازار را شناسایی میکنند. مثلث، پرچم، فنجان و دسته، سر و شانه تنها برخی از الگوهای قیمتی مهم هستند.
اندیکاتورها
اندیکاتورها و اوسیلاتورهای تکنیکال با استفاده از محاسبات ریاضی روی قیمت و حجم به دست میآیند. به بیان دیگر، اندیکاتورها ابزارهای کمکی برای تفسیر بهتر نمودارها هستند. اندیکاتورهایی که روی نمودار رسم همپوشان (Overlay) نام دارند. برخی دیگر از اندیکاتورها در یک نمودار جدا نمایش داده میشوند و اوسیلاتور نام دارند.
میانگین متحرک، باند بولینگر و SAR از مهمترین اندیکاتورهای همپوشان هستد. از مهمترین اوسیلاتورها نیز می توان به مکدی (MACD)، شاخص قدرت نسبی (RSI) و استوکاستیک اشاره کرد.
ایچیموکو
ایچیموکو تنها یک اندیکاتور نیست بلکه یک استراتژی معاملاتی بسیار کارآمد است. با این اندیکاتور جهت روندها و سطوح حمایت و مقاومت شناسایی میشوند. ایچیموکو در اصل بر اساس میانگینهای متحرک رسم میشود و در یک نمودار سه اندیکاتور متختلف را در اختیار معاملهگران قرار میدهد.
ایچیموکو در تحلیل تکنیکال – خطوط تنکان، کیجون، سنکو و چیکو و ابر ایچیموکو
پرایس اکشن
تحلیلگران سبک پرایس اکشن اندیکاتورها را ابزارهایی با اطلاعات سوخته میدانند. آنها معتقدند که باید با نمودار خام ترید کرد. تمرکز اصلی پرایس اکشن بر حرکت قیمت در طول زمان است. تحلیلگران این سبک با استفاده از خطوط روند و الگوهای شمعی به دنبال پیشبینی حرکت قیمت بدون هیچ تاخیری هستند. پرایس اکشن از سبکهای بسیار محبوب در بازارهای دوطرفه مانند بازار فارکس است.
تکنیکال یا فاندامنتال؟
تکینکال و بنیادی دو مکتب اصلی تحلیل بازار هستند. هر دو سبک برای پیشبینی روند آتی بازار استفاده میشوند و بدیهی است هر کدام موافقان و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار بر اساس ارزش ذاتی است. تحلیلگران بنیادی همه فاکتورها از وضعیت اقتصاد کلان و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها را مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین فاکتورهای تحلیل بنیادی هستند.
در نقطهی مقابل ورودیهای تحلیل تکنیکال فقط قیمت و حجم هستند. فرض اساسی تکنیکال این است که تمام فاکتورهای بنیادی، سیاسی وغیره در قیمت نهفته است. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را اندازهگیری نمیکنند، بلکه با استفاده از نمودارها به دنبال پیشبینی روندها هستند. مثالهای زیادی از تحلیلگران موفق هر دو سبک وجود دارد. برخی نیز ترکیبی از هر دو سبک را استفاده میکنند.
تحلیل تکنیکال روشی بسیار سریع و ساده است. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی روشی پیچیده و وقتگیر است. شما کدامیک را ترجیح میدهید؟ به سرعت به حرکات بازار واکنش نشان دهید یا اینکه آهسته اما مطمئنتر گام بردارید؟ برای روشنتر شدن موضوع بهتر است مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی کنیم.
مزایای تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال ساده و انعطافپذیر است. آن را میتوان در هر بازاری که بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا کار میکند استفاده کرد. در نقطهی مقابل تحلیل بنیادی هر بازار و صنعت را به صورت تخصصی تحلیل میکند. در بازارهای سهام بورس، رمزارزها، کالا و فارکس میتوانیم از تحلیل تکنیکال استفاده کنیم.
فرقی نمیکند معاملهگر ساعتی روزانه و یا بلندمدت باشید. تکنیکال در همهی دورههای زمانی کارایی دارد. تحلیل بنیادی اینگونه نیست و معاملهگران معمولا نگاه میانمدت و بلندمدت به بازار دارند.
سرعت بالا دیگر مزیت تحلیل تکنیکال است. در تحلیل بنیادی باید فاکتورهای زیادی از شرایط اقتصادی گرفته تا صورتهای مالی شرکتها را بررسی کنید. ولی تکنیکالیستها تنها با چند کلیک و با استفاده از نمودارها به سرعت خود را با بازار هماهنگ میکنند.
معایب تحلیل تکنیکال
مهمترین مشکل در تحلیل تکنیکال وجود تفسیرهای مختلف از نمودارهای قیمت است. افراد با روش های متفاوت نمودارها را تحلیل میکنند و ممکن است تفسیرهای متفاوت و حتی متضادی از یک نمودار وجود داشته باشد.
ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال سیگنالهایی متفاوت و گاه متضاد صادر میکنند. ممکن است در شرایط یکسان اندیکاتوری سیگنال خرید و اندیکاتور دیگر سیگنال فروش صادر کند.
برخی معتقدند تکنیکال علم توجیه است! تعصبات و شایعات باعث میشوند تحلیل بازارهای مالی معاملهگران نمودارها را به شکلی تحلیل کنند که همسو با تعصبات شخصی آنها باشد.
منابع مفید برای یادگیری تحلیل تکنیکال
منابع زیادی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد. با استفاده از کتاب و مقالات اینترنتی میتوانید به یک تحلیلگر حرفهای تبدیل شوید. ما نیز در چشم بورس تلاش میکنیم مجموعهای جامع از سبکهای مختلف تحلیل تکنیکال را کاملا رایگان آموزش دهیم. کتابهایی که در ادامه معرفی میشوند منابعی مفید برای یادگیری تکنیکال هستند:
- تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه؛ جان مورفی
- داینامیک تریدینگ (معاملهگری پویا)؛ رابرت سی ماینر
- دورهی نمودارهای شمعی؛ استیو نیسون
- معامله با بهترین الگوهای نموداری؛ توماس بولکوفسکی
- راهنمای کامل اندیکاتورها و نمودارهای رایج در تحلیل تکنیکال؛ استیون بی اکلیس
- مرجع کامل امواج الیوت در بازارهای سرمایه؛ علی محمدی
- سیستم معاملاتی ایچیموکو در بازارهای سرمایه؛ مانش پاتل
- پرایس اکشن روندها؛ ال بروکز
سخن آخر
در این مطلب در مورد تحلیل تکنیکال و سبکهای مختلف آن سخن گفتیم. مزایا و معایب سبکهای مختلف را بررسی کردیم تا تصویر روشنی از این سبک تحلیلی ارائه دهیم. به نظر ما هیچ سبکی کامل نیست. تکیه کردن بیش از حد به تکنیکال با ریسک زیادی همراه است. معاملهگران موفق تکنیکال را در کنار روانشناسی و مدیریت سرمایه استفاده میکنند. اینها سه پایهی اصلی موفقیت در بازارهای مالی هستند.
خود را به یک سبک محدود نکنید. میتوانید با استفاده از تحلیل بنیادی سهمهای ارزنده را شناسایی کنید و با تحلیل تکنیکال نقاط دقیق ورود و خروج به بازار را شناسایی کنید.
سوالات متداول
تحلیل تکنیکال بررسی و پیشبینی روند بازار بر اساس حجم و قیمت است.
هر دوی این روشها برای پیشبینی آینده بازار استفاده میشوند. در تحلیل بنیادی با ارزش ذاتی شرکتها و میزان سودسازی آنها کار داریم. در نقطهی مقابل تحلیل تکنیکال تنها از نمودار قیمت استفاده میکند. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در چارت قیمت وجود دارد.
تریدرهای موفق از سبکهای مختلفی استفاده میکنند. نمیتوان گفت کدامیک بهتر است. حتی میتوانید بنیادی و تکنیکال را در کنار هم استفاده کنید.
نمودارهای مختلفی در تحلیل تکنیکال استفاده میشوند. محبوبترین آنها نمودار شمعی است. علاوه بر این نمودار میلهای و خطی نیز پرکاربرد هستند. نمودارهای دیگری نیز وجود دارند مانند هیکن آشی و هالو چارت که کمتر استفاده میشوند.
خیر! روشهای تحلیلی صرفا برای کاهش ریسک معاملات استفاده میشوند. نتایج تکنیکال به صورت تضمین شده نیستند. به همین دلیل رعایت مدیریت ریسک و سرمایه بسیار حیاتی است.
نقاط قوت تحلیل تکنیکال نسبت به سایر تحلیل ها در بازارهای تحلیل بازارهای مالی مالی
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع ابعاد مختلف می باشد. تقریبا هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد. چارتیست به راحتی می تواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار داده باشد. حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامتنال چندان نمی توانند از جایی که هستند دور شوند.
نکته حایز اهمیت این است که ذات بازار همواره شامل فواصل زمانی است که در آن بازار چیزی فعال و یا غیر فعال می شود. معاملات بسیاری بر روی آن صورت می گیرد و یا نقد شوندگی آن کاهش می یابد. یک تحلیل گر تکنیکال همواره می تواند تمرکز و توجه خود را به قسمت فعال و قوی بازار معطوف کند. می تواند یک روند را در زمان خاص انتخاب کند و یا روندی دیگر را از سیستم خود حذف کند. در نتیجه تحلیل گر تکنیکال می تواند توجه و سرمایه خود را از هر نقطه تحلیل بازارهای مالی از بازار در زمان مناسب به سمت نقطه ای دیگر از بازار منتقل کند.
چرا تحلیل فاندامنتال این مزیت را ندارد؟
تحلیلگر تکنیکال کاملا آزادانه روند های جدید را میبیند و انتخاب می کند. یک تحلیل گر فاندامنتال که اغلب در مورد گروه خاصی تخصص دارد اگر احساس کند در گروهی دیگر تحرکاتی ایجاد شده است این انعطاف پذیری را ندارد که به سادگی از گروهی به گروهی دیگر برود.
به عنوان یکی دیگر از نقاط قوت تحلیل تکنیکال می توان به این نکته اشاره کرد که از آنجایی که او همواره بازار را به طور کلی زیر نظر دارد. در نتیجه می تواند حرکات زیرین برخی از گروه های بازار را مشاهده کند. و بهترین گروه بازار را برای سرمایه گذاری انتخاب کند. در نتیجه چارتیست با تجربه می تواند همزمان در چند بازار حضور داشته باشد.
آرتور وینگ پینرو در سال ۱۸۹۳ در ارتباط با تکرار تاریخ چنین می گوید:
“من بر این باور هستم که آینده تنها تکرار گذشته است ، که از میان دروازه های دیگر وارد می شود.”
دیدگاه شما