مدیریت پرتفوی و انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
موفقیت در بازار سهام مثل هر بازار دیگری نیاز به رویکرد و استراتژی مناسب دارد. اما افراد زیادی ممکن است در چیدمان سبد سهام و مدیریت پرتفو خود به مشکل بخوردند و مدیریت مناسبی روی سبد سهام خود نداشته باشند.
در واقع آگاه بودن نسبت به نحوه تشکیل سبد سهام موجب می شود که افراد، بیشترین سود را به دست آورند و کمترین ضرر را متوجه سرمایهشان کنند.
این موضوع، یعنی کاهش ریسک سرمایهگذاری، مورد توجه تمام سرمایهگذاران دنیا است و همه به دنبال کاهش ضرر و سود بیشتر هستند.
اما چگونه میتوان این کار را انجام داد؟
مثلا شخصی را تصور کنید که تمام سرمایه خود را برای یک سهام بگذارد و فقط آن سهم را بخرد.
اگر آن سهم به سرمایهگذار منفعل مشکل بخورد و ضرر بدهد، آن شخص هم که تمام سرمایه خود را برای این سهام گذاشته است ضرر زیادی را متحمل میشود و به نوعی تمام سرمایه خود را از دست میدهد.
بنابراین چیدمان و انتخاب سهام از شرکتهای مختلف برای سرمایهگذاری در بازهی زمانی میتواند بسیار سودده باشد.
البته اگر تصمیمات درست نگیرید و استراتژی مناسب را برای خودتان در نظر نگیرید در نهایت نه تنها سود نمیکنید که موجب ضرر هم میشوید.
برای درک بهتر این موضوع شاید بهتر باشد تعریف دقیقی از پرتفوی داشته باشیم.
پرتفوی چیست؟
پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری با کنارهم قرار گرفتن ترکیبی از داراییهای مختلف با هدف تنوع بخشی و کاهش ریسک سرمایهگذاری را پرتفوی یا سبد سرمایهگذاری میگویند.
مدیریت پرتفو به چه معناست؟
مدیریت پرتفو در معنی لغوی به انجام معاملههای بورسی با رعایت تمامی جوانب اقتصادی و سیاسی و استفاده از ابزار و روشهای تحلیل سهام را مدیریت پرتفوی میگویند.
یکی از وظایف مهم شرکتها، مدیریت دارایی و یا مدیریت پرتفوی است که به معنی تعیین نقطه ضعف و قوت، تهدیدها، فرصتها، رشد و… در مسیر افزایش سرمایه است.
انواع استراتژیهای مدیریت سهام کدامند؟
برای سرمایهگذار منفعل انتخاب سیستم مدیریتی باید از شاخص ریسک بتا استفاده کرد.
وظیفه بتا این است که حساسیت پرتفوی مورد نظر با بازده بازار را مشخص میکند.
مدیریت فعال در بازار، بتای مخالف 1 و مدیریت منفعل، بتای نزدیک به یک دارد و هرچقدر اختلاف بتا از یک بیشتر باشد، باید مدیریت هم فعال تر باشد.
به طور کلی برای مدیریت سبد سهام و مدیریت پرتفو دو استراتژی فعال و منفعل داریم.
استراتژی فعال
از استراتژی فعال عمدتا برای هماهنگی با پیشبینیهای میان مدت یا کوتاه مدت بازار و سهم، مورد استفاده قرار میگیرد.
یعنی مدیر پرتفوی در حال تلاش و معامله سهم است تا بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار به دست آورد.
برای مدیریت فعال پرتفوی سه روش مرسوم وجود دارد:
استراتژی گلچین سهام
در این استراتژی سرمایهگذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد.
بنابراین ریسک پرتفوی متونع میشود و انتخابهای سهم بر دیگر سهمها اثر میگذارد.
استراتژی موقعیت بازار
در این نوع استراتژی، سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را میان اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر متوسط برای پرتفوی نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام میکند.
به بیان سادهتر، مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند صعودی قرار خواهد گرفت کمتر در اوراق بهادار با درآمد ثابت سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در افزایش خواهد داد.
استراتژی تمرکز بخش
این روش مشابه روش و استراتژی گلچین است با این تفاوت که واحد مورد نظر به جای سهام، صنعت در نظر گرفته شده است.
استراتژی انفعالی
در این استراتژی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص مورد نظر است که دلیل آن عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام است.
نوع مدیریت پرتفو در استراتژی منفعل، به صورت خرید و نگهداری است که در این شرایط خرید سهام بر مبنای چند معیار انجام شده و تا پایان دوره سرمایهگذاری حفظ میشود پس هیچ فعالیت خرید و فروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود نخواهد داشت.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل بدهیم؟
به این منظور سه روش شاخص و مرسوم وجود دارد.
روش نمونهگیری
در این استراتژی مدیر پرتفوی فقط برای خرید نمونهای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، اقدام میکند.
روش پیگیری کامل
در این استراتژی تمامی سهامهای موجود در شاخص به نسبت وزنی که در آن شاخص دارند، خریداری میشوند.
استراتژی تنوعبخشی برای کاهش ریسک
ریسک غیر سیستماتیک از تاثیرات رویدادهایی ناشی میشود که به طبیعت یک شرکت یا گروه خاصی از شرکتها مرتبط است و لزوما کل شرکت یا کل بازار را مستقیما تحت تاثیرش قرار نمیدهد.
تنوعبخشی توسط ساختن یک سبد متشکل از سهام شرکتهای مختلف میتواند موجب کاهش ریسک غیر سیستماتیک شود.
اما در مقابل، ریسک سیستماتیک به تاثیرات مجموعهای از رویدادهای کلی بر بازده طیف گستردهای از شرکتها و صنایعی میگویند که به راحتی قابل پیشبینی و کنترل نیستند.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیر خطی
در این استراتژی از اطلاعات تاریخی، تغییرات قیمتها و همبستگی میان سهام استفاده میشود و بر اساس آن ترکیب، پرتفوی مشخص میشود.
استراتژی سبد مبتنی بر ارزش بازار
در این استراتژی وزن سهام هر شرکت در سبد، بر اساس ارزش بازار آن شرکت در قیاس با سایر سهمهای سبد مشخص میشود.
یعنی ارزش بازار شرکت برابر با تعداد کل سهام شرکت ضرب در قیمت آن سهم است.
وزن هر سهم در سبد با توجه به نسبت ارزش خرید آن سهم به کل ارزش سبد تعیین میشود.
عوامل موثر برای تعیین نوع استراتژی
چندین عامل موثر برای تعیین نوع استراتژی وجود دارد که بهتر است به آنها توجه داشته باشید:
کارایی بازار
زمانی که بازاری میزان کاراییاش در سطح بالایی قرار دارد از مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری و صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند.
از طرفی در بازارهای غی کارآمد، مدیران، متناسب با شکافها به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت خواهند کرد.
ویژگی شخصیتی مدیران
اندازه و ظرفیت ریسکپذیری که مدیران دارند، نوع استراتژی که در سبد سهام استفاده میکنند را مشخص میکند.
شرایط حاکم بر بازار
اصولا یک مدیر پرتفوی موفق در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکود از استراتژی منفعل در بازار استفاده میکند.
میزان تحمل ریسک پرتفوی
هرچقدر تحمل ریسک پرتفوی بالاتر برود، سرمایهگذار منفعل از استراتژی منفعل به استراتژی فعال حرکت خواهد کرد.
اندازه و حجم پرتفوی
مدیران پرتفویهایی که ارزش و حجم بالایی دارند از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیلش هم، حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی باید انجام بدهند.
در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک به راحتی میتواند با استفاده از استراتژی مدیریت فعال به جابجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
توقع سرمایهگذار
اصولا سهامداران محافظهکار، استراتژی منفعل را استفاده میکنند و در مقابل سهامدارانی که قدرت ریسک بیشتر و انتظار سود بالاتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
اگر هنوز اپلیکیشن خودتان را آپدیت نکرده اید از دو لینک زیر نسخه های جدید را از گوگل پلی و بازار دریافت کنید و از دو امکان جذاب و جدیدمون استفاده کنید 🙂
مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا2022
مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا به عنوان یکی از راههای مناسب جهت دستیابی به اقامت در این کشور نیز محسوب میشود. چرا که این کشور جهت جذب سرمایههای خارجی و همچنین افزایش رشد اقتصادی خود، به دنبال جذب تاجران و سرمایه گذاران بوده، و همچنین آنها نیز میتوانند از طریق سرمایه گذاری در کانادا، به اقامت دائم این کشور دست یابند.
با توجه به این که شریک بزرگ اقتصادی کانادا آمریکا میباشد، همین امر موجب شده تا موسسات اقتصادی بسیاری در کانادا رشد کرده و گسترده شوند. در پی همین موضوع افراد و کسب و کارهای بسیاری در سدد آن خواهند بود تا با شناخت فرصتهای سرمایه گذاری در این کشور جایگاهی در بازار جهانی برای خود پیدا کنند.
افرادی که قصد مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا را دارند میتوانند از روشهای مختلفی از قبیل خرید ملک، کارآفرینی، خود اشتغالی و برنامههای سرمایه گذاری استانی به بازار کانادا وارد شوند.
اما در نهایت امر متقاضیانی که تمایل به دریافت تابعیت و اقامت دائم در کانادا را دارند میبایست در پی یافتن راهی مناسب جهت مهاجرت سرمایه گذاری باشند، که در ادامه به شرح کامل آن خواهیم پرداخت.
روشهای مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا
سرمایه گذاری در کانادا بسته به هر استانی دارای روشهای گوناگونی میباشد.
اما به طور کلی چند روش وجود دارد که متقاضیان جهت مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا میتوانند از طریق آن اقدام به عمل نمایند.
- مهاجرت از طریق برنامههای سرمایهگذاری در استانهای کانادا
- مهاجرت سرمایه گذاری سرمایهگذار منفعل به کانادا از طریق خوداشتغالی
- مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از طریق ویزای استارت آپ کارآفرینی
- مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از طریق خرید ملک
- سرمایه گذاری به کانادا از طریق ثبت شرکت
مهاجرت از طریق برنامههای سرمایهگذاری در استانهای کانادا
بعضی از استانهای خاص در کشور کانادا، از برنامههای تجاری بخصوصی در برنامههای استانی خود برخوردار هستند، که در ادامه به برخی از برنامههای سرمایه گذاری استانی در چند استان کانادا خواهیم پرداخت.
برنامه مهاجرتی سرمایه گذاری استان کبک
این برنامه در واقع به صورت منفعل میباشد، به این معنی که سرمایهگذاران هیچ نقش و فعالیتی در رابطه با کسب و کاری که سرمایه گذاری کردهاند، نخواهند داشت. همچنین لازم به ذکر است که دارای شرایطی میباشد که به شرح زیر نیز میباشد.
- داشتن مبلغی در حدود دو میلیون دلار دارایی شخصی.
- پنج سال قبل از ارائه درخواست پذیرش، سابقه مدیریت و اداره یک کسب و موفق به مدت دو سال را دارا باشند.
- متقاضیان میبایست در تجارتی که دولت ضمانت آن را کرده است، بدون سود و به مدت پنج سال ، مبلغی را به صورت منفعل سرمایهگذاری نمایند.
- جهت سکونت در کبک اقدام نمایند.
- برنامه مهاجرتی استان انتاریو
طراحی و استفاده از این برنامه نیز برای جذب کارآفرینان خارجی میباشد که قصد ایجاد یک کسب و کار جدید در استان انتاریو را دارند و یا تمایل به ارتقا کاری را دارند که از پیش خریداری شده است.
برنامه مهاجرت سرمایهگذاری تجاری استان منیتوبا
این برنامه دارای دو جریان اصلی نیز میباشد که به واسطه آن میتوان کارآفرینان و تاجران خارجی را جذب نمود، که عبارتند از:
- مسیر کارآفرینی، که مخصوص متقاضیانی است که قصد افتتاح تجارتی جدید در منیتوبا را دارند.
- مسیر کشاورزی، که مختص به افرادی است که تمایل به کشاورزی و یا مزرعه داری در منطقه روستایی منیتوبا را دارند.
- برنامه مهاجرتی استان نیوبرانزویک
این استان نیز از طریق روش کارآفرینی، دو مسیر را برای مهاجرت تجاری و سرمایه گذاری برای متقاضیان در نظر گرفته است که به شرح زیر میباشد.
- مسیر کارآفرینی، که برای تمامی افراد با تجربه و علاقهمند به سرمایه گذاری در یکی از تجارتهای این استان در نظر گرفته شده است، و قابل توجه است که این امکان برایشان فراهم خواهد بود که به همراه خانواده خود در این استان سکونت یابند.
- مسیر کارآفرینی فارغالتحصیلان، که مختص دانشجویانی میباشد که در یکی از دانشگاهها و موسسات آموزش عالی معتبر این استان تحصیلات خود را گذارنده و اتمام رساندهاند و میتوانند در این طرح شرکت کنند. متقاضیان میبایست قبل از درخواست، به مدت یک سال با دریافت مجوز کار پس از فارغالتحصیلی و با استفاده از آن نیز کسب و کاری را در این استان اداره کرده باشند.
مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از طریق خوداشتغالی
فرد متقاضی مهاجرت به کانادا از طریق خود اشتغالی باید اثبات کند که توانمندی راه اندازی کسب و کار را در کانادا داشته و میتواند برای خود موقعیت شغلی ایجاد کند. اثبات این موضوع از طرق مختلفی ممکن است.
همچنین فرد خود اشتغال میبایست تمامی شرایط مهاجرت به کانادا از طریق خود اشتغالی را دارا باشد، که عبارت است از:
- سابقه کار مرتبط
- تمایل به خوداشتغال ماندن در کانادا
- داشتن تمایل و توانایی در جهت کمک ویژه به فعالیت تجاری خاصی در کانادا
مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از طریق ویزای استارت آپ کارآفرینی
این نوع ویزا از جمله روشهای مهاجرتی به کانادا محسوب میشود که برای متقاضیانی در نظر گرفته شده که قصد راه اندازی یک بیزنس خلاقانه با ظرفیت توسعه و رشد بالا را دارند.
به عبارتی دیگر این ویزا برای کارآفرینانی میباشد که تمایل به ایجاد تاسیس ایدههایی جدید و نوآورانه در این کشور را دارند. همچنین این امکان برای متقاضیان فراهم است که بعد از دریافت نامه حمایتی از سوی سازمانهای مجاز، برای خود و همه اعضای خانوادهشان درخواست دریافت ویزا جهت مهاجرت نمایند.
مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از طریق خرید ملک
قبل از هر چیزی در خصوص این روش باید گفت که مهاجرت سرمایه گذاری به کانادا از این طریق به منزله دریافت اقامت دائم کانادا نخواهد بود، اما افراد با خرید ملک در این کشور خواهند توانست علاوه بر ایجاد یک کسب و کار، با اجاره دادن ملک خود، کسب درآمدی هم داشته باشند.
همچنین با توجه به این امر که قیمت خانه همیشه روند افزایشی داشته، چانچه افراد قصد فروش ملک خود را داشته باشند، به سود چشمگیری دست خواهند یافت، و در پی آن به سرمایه خود بیافزایند.
سرمایه گذاری به کانادا از طریق ثبت شرکت
متقاضیانی که قصد مهاجرت به کانادا از این طریق را دارند، باید در نظر داشته باشند که این کار به تنهایی منجر به دریافت اقامت دائم کانادا نخواهد شد. افرادی که در این کشور اقدام به ثبت شرکت مینمایند، باید در یک مدت زمان تعیین شده به سود دهی رسیده تا بتوانند از سوی دولت کانادا جهت اخذ اقامت دائم مجوز دریافت کنند.
این کشور زمانی مجوز ثبت شرکت را تایید خواهد کرد، که ثابت شود این امر در دراز مدت برای اقتصاد کانادا مفید و موثر باشد. از این رو موضوع بسیار مهمی که منجر به دستیابی به اقامت دائم این کشور از این طریق خواهد شد، ارائه گزارشهای مالی و همچنین ارائه بیزنس پلن و برنامههای کارآفرینی استانی است که میتواند کمک بسزایی در تحقق آن باشد.
کشور استرالیا یکی از بهترین مقاصد برای مهاجرت تحصیلی در میان متقاضیان بین المللی محسوب میشود. شمار زیادی از دانشگاههای این کشور جزو صد دانشگاه
کشور روسیه به دلیل برخورداری از دانشگاههای بسیار معتبر و همچنین با توجه به مقرون به صرفه بودن هزینههای تحصیل، در سالهای اخیر پذیرای دانشجویان
دانشگاههای روسیه سالانه دانشجویان بین المللی زیادی را به خود جذب میکند، چرا که دانشگاههای برتر و معتبر این کشور، از رتبه بندی جهانی بسیار
فارکس حرفه ای
زمانی که صحبت از سرمایهگذاری فعال و منفعل میشود، این میتواند به سرعت به یک بحث داغ تبدیل شود زیرا سرمایهگذاران و مدیران دارایی معمولا یک استراتژی را با جدیت به دیگری ترجیح میدهند.
در حالی که سرمایهگذاری منفعل در بین سرمایهگذاران محبوبیت بیشتری دارد، اما سرمایهگذاری فعال نیز مزایای قابل توجهی دارد.
سرمایهگذاری فعال آلپاری
سرمایهگذاری فعال یا Active Investing همانطور که از نامش مشخص است، رویکردی فعالانه را پیش میگیرد و لازم است که فرد نقش یک مدیر پرتفوی را بر سرمایهگذار منفعل عهده بگیرد.
هدف سرمایهگذاری فعال این است که از نوسانهای کوتاهمدت قیمت بهره بگیرد و از نظر سودآوری بهتر از درآمد متوسط بازار عمل کنید.
این شامل تحلیل بسیار عمیقتر و دانش و مهارت بیشتری برای زمان ورود و خروج از معامله میشود.
یک مدیر پرتفوی معمولا تیمی از تحلیلگران را که به عناصر کمی و کیفی میپردازند، نظارت میکند و در ادامه بر اساس دادهها پیشبینی میکند که در چه زمان و چه موقعیتی قیمت تغییر میکند.
سرمایهگذاری فعال نیاز به اعتماد به نفس کافی دارد تا سرمایهگذار پرتفوی بداند دقیقا در چه زمانی به خرید یا فروش بپردازد.
مدیریت سرمایهگذاری فعال به طور موفقیتآمیز نیازمند این است که بیشتر از مواقعی که اشتباه پیشبینی میکنید، درست پیشبینی کنید.
سرمایهگذاری منفعل ( Passive Investing )
اگر شما یک سرمایهگذار منفعل هستید، به طور بلندمدتی به معامله میپردازید. سرمایهگذاران منفعل میزان خرید و فروش در پرتفوی خود را محدود میکنند و هزینهی سرمایهگذاری خود را پایین نگه میدارند.
این استراتژی نیاز درد که یک ذهنیت خرید و نگه داشتن را داشته باشید. این به معنای آن است که در مقابل وسوسهی معامله بیش از حد مقاومت داشته باشید.
مثال بارز یک رویکرد منفعل این است که به خرید یک صندوق شاخص که یکی از شاخصهای S&P 500 یا Dow Jones بپردازید.
هر زمان که این شاخصها موارد تشکیلدهندهی خود را تغییر میدهند، صندوق شاخص به طور اتوماتیک آنها را دنبال کرده و به فروش نمادهای که از آن خارج میشود و خرید نمادهای تازهوارد میپردازد.
بورس با شهبازی
مدیریت پرتفوی چیست؟ انواع استراتژی مدیریت سبد سهام چیست؟
دارایی به منابع مالی گفته میشود که برای فرد دارای ارزش اقتصادی باشد و مدیریت دارایی عبارت است از مجموعه فعالیتهایی که برای نگهداری، بهکارگیری و توسعه داراییهای یک نهاد، شرکت یا گروه انجام میگیرد. لازمهی تصمیمگیری در فرآیند مدیریت دارایی، مواردی همچون دانش، تجربه کافی و بهکارگیری اصول تنوعبخشی است. شرکت مدیریت دارایی، نهادی است که به نمایندگی از مشتریان خود به سرمایهگذاری میپردازد و از مهمترین مزایای این شرکتها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دراختیار داشتن منابع مالی بیشتر
- سرمایهگذاری در چند حوزه و مجموعه بزرگتری از اوراق
- امکان تنوعبخشی در سبد مشتریان
استراتژی این شرکتها در سرمایهگذاری میتواند متفاوت باشد؛ برخی با توجه به تمایلات مشتریان، سبد سهام را تشکیل میدهند و برخی دیگر با توجه به استراتژی صندوقهای شاخصی، استراتژی سبد را انتخاب میکنند؛ امروزه مدیریت دارایی میتواند به وسیله صندوق سرمایهگذاری مشترک، صندوق بازنشستگی، سبدگردانی اختصاصی و صندوق پوشش ریسک انجام شود. منابع درآمدی در این شرکتها، هزینه کمیسیون و خدماتی است که از مشتریان خود دریافت میکنند.
آشنایی با شرکتهای سبدگردانی
همانطور که در مطلب “سبدگردانی اوراق بهادار در کارگزاری آگاه ” ذکر شد، سبدگردانی به خرید، فروش یا نگهداری اوراق بهادار، بنام سرمایهگذار معین و توسط سبدگردان گفته میشود که در قالب قراردادی مشخص و بهمنظور کسب انتفاع برای سرمایهگذار انجام میگیرد. از مزیت این شرکتها، میتوان به اداره آنها توسط مدیران و کارشناسانی خبره در زمینه سرمایهگذاری اشاره کرد. از دیگر نهادهای سرمایهگذار، میتوان به صندوقهای سرمایهگذاری اشاره کرد که در شیوهی سرمایهگذاری توسط آنها و سبدگردانها، تفاوتهایی وجود دارد. از جمله این تفاوتها میتوان به این موضوع اشاره کرد که در سبدگردانی، پورتفو به صورت خاص برای هر فرد تهیه میشود در نتیجه اهداف فرد سرمایهگذار، میزان ریسک گریزی و افق زمانی وی در سبد، در نظر گرفته خواهد شد. در این سبدها، فرد سرمایهگذار مالکیت مستقیم سرمایه خود را دارد و در واقع سرمایهگذاری بانام او انجام میشود؛ این در حالی است که مالکیت در صندوقها بهصورت مشاع است و افراد با خرید هر واحد به همان میزان در سود و زیان صندوق سهیم میشوند. مدیران صندوقها با فروش این واحدها، وجه لازم برای سرمایهگذاری در انواع اوراق را بهدست میآورند. شرکتهای سبدگردان علاوه بر تشکیل سبدهای سرمایهگذاری برای افراد حقیقی و حقوقی، میتوانند نقش انواع ارکان صندوقهای سرمایهگذاری را نیز بر عهده داشته باشند.
آشنایی با مدیریت پرتفوی
یکی از وظایف مهم شرکتهای مدیریت دارایی، مدیریت پرتفوی است. پرتفوی به معنای مجموعهای از سرمایهگذار منفعل داراییها و مدیریت پرتفوی، هنر و علم تصمیمگیری در مورد سیاست و ترکیب سرمایهگذاری، متناسبسازی سرمایهگذاری با اهداف، تخصیص دارایی برای افراد و مؤسسات و کنترل ریسک است. به بیانی دیگر میتوان گفت مدیریت پرتفوی به معنای تعیین نقاط ضعف و قوت، تهدیدها و فرصتها در انتخاب بدهی در مقابل سرمایه، رشد در مقابل اطمینان و دیگر انتخابها در مسیر افزایش بازدهی در سطح معینی از ریسک است. بهطورکلی مراحل تشکیل هر پرتفوی به این شرح است:
- تعیین سیاست سرمایهگذاری
- تجزیهوتحلیل اوراق بهادار
- تشکیل سبد سرمایهگذاری
- تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
- ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری
تعیین سیاست سرمایهگذاری
میزان بازده درخواستی چهقدر است؟ میزان نقدشوندگی چهقدر باشد؟چه میزان ریسک را میتوانیم متحمل شویم؟
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
بر اساس استراتژی تعیینشده در قدم قبلی، سبد سهام از چه سهمهایی و با چه ترکیبی تشکیل شود؟
تشکیل سبد سرمایهگذاری
چقدر از سرمایه را وارد بازار سهام کنیم؟ میزانی که در بانک سپردهگذاری میکنیم چهقدر باشد؟ چه میزان از سرمایه را به خرید طلا و ارز اختصاص دهیم؟
تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
با توجه به سبد سهام تشکیل شده، آیا به اهداف موردنظر سرمایهگذاری خود نزدیک شدهایم؟
ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری
در دورههای مختلف، عملکرد مدیریت پرتفوی چگونه است؟
در این مقاله به بررسی “تعیین سیاست سرمایهگذاری” پرداخته میشود. برای مدیریت سبد سهام بهطوری کلی دو استراتژی منفعل و فعال وجود دارد که در ادامه معرفی خواهند شد.
انواع استراتژی مدیریت سبد سهام
استراتژی منفعل
استراتژی منفعل یا انفعالی: در این نوع استراتژی، به دلیل عدم توانایی پیشبینی جریان آتی بازار یا عملکرد قیمت سهام، هدف اصلی نزدیک کردن بازده پرتفوی به بازده شاخص موردنظر است. در این نوع استراتژی، نوع مدیریت پرتفوی بهصورت خرید و نگهداری است. در این شرایط خرید سهام بر مبنای چندین معیار انجام شده سرمایهگذار منفعل و تا پایان دوره سرمایهگذاری، حفظ میشود. بنابراین هیچگونه فعالیت خریدوفروشی پس از ایجاد پرتفوی وجود ندارد.
استراتژی منفعل، به نامهای مختلفی همچون استراتژی سرمایهگذاری در شاخص نیز، گفته میشود. در این حالت مدیریت هیچگونه تلاشی جهت شناسایی سهام با قیمت پایین یا با قیمت بالا از طریق روشهای تجزیه و تحلیل نمینماید و همچنین هیچگونه تلاشی در جهت پیشبینی حرکات کلی در بازار انجام نمیدهد.
چگونه پرتفوی شاخص انفعالی تشکیل دهیم؟
برای ایجاد پرتفوی با نگاه استراتژی انفعالی، سه روش مرسوم وجود دارد:
روش پیگیری کامل: در این روش همه سهام موجود در شاخص به نسبت وزنشان در آن شاخص خریداری میگردند.
روش نمونهگیری: در این روش، مدیر پرتفوی تنها به خرید نمونهای از سهام که در شاخص مبنا وجود دارد، میپردازد.
روش بهینهسازی یا برنامهریزی غیرخطی: در این روش از اطلاعات تاریخی تغییرات قیمتها و همبستگی بین سهام (ارتباط هر سهم با سهم دیگر) استفاده میشود و بر این اساس ترکیب پرتفوی مشخص خواهد شد.
استراتژی فعال
استراتژیفعال: این استراتژی عمدتاً بهمنظور هماهنگی با پیشبینیهای کوتاهمدت یا میانمدت بازار و سهم بکار میرود. یعنی مدیر پرتفوی در حال خریدوفروش سهم است تا سرمایهگذار منفعل بتواند بازدهی بیش از بازدهی شاخص بازار (بازدهی متوسط بازار) کسب کند.
برای مدیریت فعال پورتفوی، سه نوع استراتژی وجود دارد.
استراتژی سنجش موقعیت بازار: سرمایهگذار با پیشبینی آینده بازار، حجم سرمایهگذاری را بین اوراق بهادار تغییر میدهد و در صورت پیشبینی بازده بالاتر از متوسط برای پرتفوی، نسبت به تعدیل و اصلاح ریسک پرتفوی اقدام مینماید. یعنی مدیر پرتفوی اگر بداند بازار در روند نزولی (صعودی) قرار خواهد گرفت، بیشتر (کمتر) در اوراق بهادار با درآمد ثابت (مثل اوراق مشارکت یا اوراق خزانه اسلامی)، سرمایهگذاری میکند و حجم سرمایهگذاری در سهام را کاهش (افزایش) میدهد.
استراتژی گلچین سهام: سرمایهگذار، وزن سهام زیر قیمت را در پرتفوی افزایش و وزن سهام بالای قیمت را کاهش میدهد. از این طریق ریسک پرتفوی نیز متنوع میشود و انتخابهای سهم بر سایر سهام اثر میگذارد.
استراتژی تمرکزبخش: این روش مشابه استراتژی گلچین سهام است، با این تفاوت که واحد موردنظر بهجای سهام، صنعت است.
انتخاب استراتژی
در ادامه به مهمترین عواملی که مدیر پرتفوی باید برای تعیین نوع استراتژی خود در نظر بگیرد، اشاره خواهیم کرد:
– شرایط حاکم در بازار و نوع بازار: مدیر پرتفوی در شرایط رونق بازار از استراتژی فعال و در شرایط رکودی از استراتژی مدیریت منفعل در بازار بهره میگیرد.
– سطح کارایی بازار: در بازاری که کارایی آن در سطح بالایی قرار دارد، مدیریت منفعل استفاده میشود و مدیران به سمت سرمایهگذاری در صندوقهای شاخصی و متنوع حرکت میکنند. در مقابل در بازارهای غیرکارا بهتناسب وجود شکافها و فرصتهای آربیتراژی، مدیران به سمت بهرهگیری از توان تحلیلگری و مدیریت فعال حرکت میکنند.
– نگاه و ویژگی شخصیتی مدیران: ظرفیت ریسکپذیری و محافظهکاری مدیران پرتفوی، نوع استراتژی که آنها در سبد سهام خود به کار میگیرند را مشخص میکند.
– اندازه و حجم پرتفوی: مدیران پرتفویهایی باارزش و حجم بالا، از سیستم مدیریتی منفعل استفاده میکنند و دلیل آن حجم بالای معاملاتی است که در صورت تغییر پرتفوی، باید انجام دهند و در مقابل مدیر یک پرتفوی کوچک بهراحتی میتواند با اجرای مدیریت فعال به جابهجایی سهام در پرتفوی خود بپردازد.
– سطح تحمل ریسک پرتفوی: هرچه پرتفوی تحمل ریسکش بالاتر رود از استراتژی منفعل به سمت استراتژی مدیریت فعال حرکت خواهیم کرد.
– انتظار و توقع سرمایهگذار: سهامداران محافظهکار معمولاً استراتژی منفعل را به کار میگیرند و در مقابل سهامدارانی که انتظار سود بیشتری دارند از مدیریت پرتفوی فعال استفاده میکنند.
روش ارزش ویژه چیست؟
روش ارزش ویژه یکی از روشهای حسابداری سرمایه گذاری است و زمانی استفاده میشود که سرمایهگذار کنترل کاملی بر روی داراییهای تابع خود ندارد. در این مقاله، با تعریف دقیق و نحوه کارِ این روش به همراه یک مثال از آن آشنا میشوید. همچنین درمورد دیگر روشهای حسابداری بحث خواهد شد.
روش ارزش ویژه (equity method) نوعی از حسابداری است که برای سرمایه گذاری استفاده میشود. از این روش زمانی استفاده میشود که سرمایهگذار بر روی سرمایهپذیر تأثیر قابل توجهی داشته، اما کنترل کاملی بر آن ندارد (مانند رابطه بین شرکت مادر و شرکت تابعه آن). در این مورد، بر خلاف روش تلفیقی که سرمایهگذار کنترل کاملی بر سرمایه خود اعمال میکند، اصطلاحات “پدر و مادر” و “شرکت تابعه” مورد استفاده قرار نمیگیرند. در عوض، در مواردی که برای استفاده از روش صحیح حسابداری مناسب باشد، سرمایه گذار اغلب با عنوان “وابسته” یا پیوسته نامیده میشود.
اگر چه مطلب زیر تنها یک دستورالعمل کلی است، اما سرمایهگذار زمانی تاثیر بالایی روی سرمایهپذیر دارد که بین ۲۰ تا ۵۰ درصد از سهام سرمایهپذیر یا حق رای را در اختیار داشته باشد. با این حال، اگر سرمایهگذار کمتر از ۲۰ درصد از سهام سرمایهپذیر را در اختیار دارد، اما همچنان تاثیر قابل توجهی در فعالیتهای خود میگذارد، باید از روش ارزش ویژه به جای روش هزینه استفاده کند.
روش ارزش ویژه چیست؟
روش ارزش ویژه چگونه عمل میکند؟
بر خلاف روش تلفیقی، در استفاده از روش ارزش ویژه، روند ادغام و حذف وجود ندارد. در عوض، سرمایهگذار سهم متناسب خود از ارزش ویژه سرمایهپذیر را به عنوان یک سرمایهگذاری (در هزینه) گزارش خواهد داد. سود و ضرر سرمایهپذیر، حساب سرمایه را با میزان متناسبی به سهام سرمایهگذار افزایش میدهد. این موضوع با عنوان افزایش ارزش ویژه شناخته میشود. سودهای سهام توسط سرمایهگذار پرداخت و از این حساب کسر میشود.
مثال ساده
Lion Inc، ۳۰ درصد سهام Zombie Corp را با ۵۰۰،۰۰۰ دلار خریداری میکند. در پایان سال، Zombie Corp گزارش درآمد خالص ۱۰۰،۰۰۰ دلار و سود سهام ۵۰،۰۰۰ دلاری را به سهامداران خود میدهد.
هنگامی که lion خرید را انجام میدهد، سرمایهگذاری خود را تحت عنوان “سرمایهگذاری در همکاران/ وابستگان” و حساب بلند مدت دارایی ثبت میکند. تراکنش با هزینه ثبت میشود.
Dr. | Investments in Associates | ۵۰۰,۰۰۰ | |
Cr. | Cash | ۵۰۰,۰۰۰ |
Lion سود ۱۵،۰۰۰ دلاری را دریافت میکند که ۳۰ درصد از ۵۰،۰۰۰ دلار است و حسابهای سرمایهگذاری خود را کاهش میدهد. دلیل این امر این است که آنها از سرمایهپذیر خود پول دریافت کردهاند. به عبارت دیگر کاهش گردش مالی از سرمایهپذیر صورت گرفته و این موضوع در حساب سرمایهگذاری کاهشیافته مشخص است.
Dr. | Cash | ۱۵,۰۰۰ | |
Cr. | Investments in Associates | ۱۵,۰۰۰ |
در نهایت، Lion درآمد خالص Zombie را به عنوان افزایشی برای حساب سرمایهگذاری خود ثبت میکند.
Dr. | Investments in Associates | ۳۰,۰۰۰ | |
Cr. | Investment Revenue | ۳۰,۰۰۰ |
میزان نهایی در حساب “سرمایه گذاری در همکاران” در پایان سال ۵۱۵۰۰۰ دلار است. این نشان دهنده افزایش ۱۵.۰۰۰ دلاری از هزینه سرمایهگذاری آنها میباشد.
این مبلغ با درآمد ناخالص Zombie منطبق است. Zombie دارای درآمد خالص ۱۰۰،۰۰۰ دلار است که با سود تقریبی ۵۰،۰۰۰ دلار کاهش مییابد. بنابراین درآمد ناخالص Zombie برای سال ۵۰،۰۰۰ دلار است. بخش Lion از این ۵۰،۰۰۰ دلار، ۱۵،۰۰۰ دلار است.
سایر روشهای احتمالی حسابداری چیست؟
هنگامی که یک سرمایهگذار کنترل کامل خود را بر شرکت سرمایهگذاری اعمال میکند، شرکت سرمایهگذاری ممکن است به عنوان یک شرکت مادر نسبت به سرمایهپذیر شناخته شود. در چنین موردی، سرمایهگذاری های انجام شده توسط شرکت مادر برای استفاده از روش تلفیقی درشرکت تابعه محاسبه میشود.
روش تلفیقی “سرمایهگذاری در شرکت تابعه” را به عنوان یک دارایی بر روی ترازنامه شرکت مادر ثبت سرمایهگذار منفعل میکند و تراکنشی مساوی با سمت ارزش ویژه ترازنامه مالی شرکت تابعه دارد. داراییهای شرکت، بدهیها و تمام آیتمهای سود و زیان در گزارشهای مالی تلفیقی شرکت مادر گزارش میشود.
در عوض، زمانی که یک سرمایهگذار کنترل کامل سرمایهپذیر را در اختیار نداشته و هیچ تاثیری بر سرمایهپذیر ندارد، این سرمایهگذار دارای اقلیت منافع منفعل سرمایهپذیر است. در چنین موردی سرمایهگذاری برای استفاده از روش هزینه صورت میگیرد.
روش هزینه، سرمایهگذاری را در هزینه ثبت میکند و بسته به تاریخچه تراکنشهای سرمایهگذار با سرمایهپذیر و دیگر سرمایهپذیران مشابه آن، محاسبه را صورت میدهد.
دیدگاه شما