معامله بر اساس احساسات


سرمایه گذاری پُر از شکاف های ذهنی است!

معامله‌گران با احساس!

حتی افرادی که در بهترین و با ثبات‌ترین بازارهای مالی دنیا فعالیت می‌کنند هم هرگز نمی‌توانند ادعا کنند که دچار احساسات مختلف نمی‌شوند، هیجانات هزار رنگ به ذهنشان هجوم نمی‌آورد و می‌توانند کاملاً منطقی در بازار فعالیت کنند. چه رسد به بازارهای مالی معمولاً بی ثبات یا حداقل کم ثبات (!) ایران!

در قسمت ۲۷ دورهمی مجازی کافه پول (که یکشنبه ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۹ برگزار شد)، تلاش کردم مخاطبینم را از نظر ذهنی برای پذیرش هیجانات مختلف و احساسات گوناگونی که در بازارهای مالی تجربه می‌کنند، آگاه کنم تا ضمن یادگیری مهارت مهم کنترل احساسات، تصمیم‌های مالی بهتری بگیرند.

در ادامه با من همراه شوید تا گزیده‌ای از مباحث مطرح‌شده در این دورهمی مجازی را برایتان بازگو کنم.

لینک‌های مرتبط:

—***—

چرا در بازارهای مالی دچار احساسات مختلف می‌شویم؟

شاید کسانی را دیده باشید که منتظر هستند تا روزی بازارهای مالی آرام بگیرند و فعالیت‌هایشان را در این بازار شروع کنند. من اما به شما می‌گویم که «انتظار این افراد هرگز به پایان نخواهد رسید!» چرا؟

چون ذات بازارهالی مالی، نوسان دائمی آن‌هاست. اصلا این همه سود و ضرری که در این بازار می‌بینید، همه ناشی از هممین نوسان‌ها و بالا و پایین‌شدن‌هاست..

در حقیقت اگرنوسانی نباشد، سود و ضرری هم وجود نخواهد داشت. پس گام اول پذیرش این موضوع بسیار مهم است که «بازارهای مالی، زنده به آن‌اند که آرام نگیرند، موج‌اند که آسودگی‌شان، به معنای عدم آن‌هاست»!

وجود چنین نوسانات دائمی در بازارهای مالی باعث به وجود آمدن احساسات مختلف و بعضاً متناقضی می‌شود. همانطور که گفتم، به ویژه در بازارهای ایران که مثل سایر بازارهالی مالی دنیا، بر مدارهای اصولی و کاملاً مشخص اداره نمی‌شود و هر خبر سیاسی تازه‌ای می‌تواند به عنوان یک شوک، دریای آرام این بازارها را مواج و آشفته کند.

شاید بتوانم با مثال یک جاده مه‌آلود، این موضوع را بهتر جا بیندازم. بازارهالی مالی در ایران همچون جاده‌های مه‌آلودی هستند و شمایی که در ان فعالیت دارید، مثل راننده‌ای هستید که انگار بیش از چند متر جلوتر را نمی‌توانید ببینید.

اما هرچیزی چاره‌ای دارد. چاره‌ای که در مواجهه با احساسات مختلف باید بیندیشید، شناخت احساسات، پذیرش آن‌ها و راه‌های مدیریت این احساسات است.

در حقیقت با یادگیری این راه‌ها ابهامات کمرنگ‌تر می‌شود و احساسات منفی دیگر راه منطق و عقل را سد نخواهد کرد.

باهم در ادامه با برخی از این راه‌ها آشنا می‌شویم. با یادگیری این راه‌ها، مه غلیظ جاده به یک مه دلپذیر و رقیق تبدیل شده و شما به راحتی با سرعتی بیشتر و مطمئن‌تر رانندگی می‌کنید.

آیا احساسات مختلف، لزوماً بد هستند؟

ما انسانیم و باید بگویم به تعداد انسان‌های کره زمین، طرز فکر مختلف و طبعاً احساسات گوناگون وجود دارد. شاید بتوانم بگویم این احساسات بعضاً غیرمنطقی هستند، اما باید تاکید کنم که این‌ها، کاملاً انسانی هستند. با دانستن همین موضوع،‌ می‌توانیم احساسات‌مان را بهتر و راحت‌تر و با آغوشی بازتر بپذیریم. خیلی‌ها احساساتشان را سرکوب می‌کنند. اما تا وقتی پذیرش و راه‌حل برای مدیریت آن هست، چرا سرکوب؟

آیا افراد حرفه‌ای و با تجربه، از هجوم احساسات در امان هستند؟

خیر! هرگز! حتی حرفه‌ای‌ترین افراد در بازارهالی مالی و معامله‌گران بزرگ هم ممکن است دچار عواطف مختلفی مثل طمع، خشم، یاس و ناامیدی و حتی ترس و وحشت شوند. چون بحث موضوع بسیار مهمی به اسم «پول» در میان است. منتها افرادی در این بازارها موفق‌ترند که بتوانند این احساسات را نه سرکوب، بلکه مدیریت کنند و در کنترل خودشان بگیرند.

۵ جز برای یک معامله خوب فراتر از احساسات

گفتیم که احساسات نه حذف شدنی هستند نه با سرکوبشان راه به جایی می‌بریم. من ۵ جز یک معامله خوب که فراتر از احساسات است را به شما یاد می‌دهم.

جزء اول: فرایند ثروت خودتان را بشناسید

به بیان ساده، منظورم این است پروفایل سرمایه گذاری‌تان را بشناسید. مثلاً اینکه پولی که می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید، چه بخشی از دارایی‌های شما را تشکیل می‌دهد؟ به این پول تا چه موقع نیاز ندارید؟ درآمد ماهانه شما چقدر است؟ کل دارایی‌هایتان چقدر است؟ قصد دارید از این سرمایه‌گذاری‌تان ماهانه چقدر پ‍ول دربیاورید؟

پرسیدن این سوالات و سوالات مشابه به شما در شفاف‌سازی با خود کمک می‌کند. خیلی از افراد بدون شناخت از خود و انتظاری که از خودشان برای ثروتمند شدن دارند، آگاه نیستند و طبیعتاً دچار زیان می‌شوند.معامله بر اساس احساسات

برای اینکه فرانید ثروت خودتان را بهتر بشناسید، پیشنهاد می‌کنم محصول فوق‌العاده کاربردی «هنر سرمایه‌گذاری برای همه» را تهیه کنید.

جزء دوم: فرایند معامله‌گری شما چطور است؟

جزء پراهمیت دوم برای یک معامله خوب این است که فرایند معامله‌گری‌تان را بشناسید و آن را واضح و شفاف مشخص کنید. مثلاً اینکه در کدام بازار قصد فعالیت جدی و متمرکز دارید؟ بورس؟ انس طلا؟ بازار نفت؟ بازار ارزهای دیجیتال؟

جزء سوم: طراحی برنامه معاملاتی

جزء بعدی طراحی یک برنامه معاملاتی دقیق است. اینکه چه ساعاتی می‌خواهید برای فعالیت در بازار مالی مورد نظر کار کنید؟ آیا قصد دارید هر روز کار کنید؟ قصد دارید از مثلاً شغل کارمندی‌تان استعفا دهید یا همزمان با آن این کار را هم انجام دهید؟ و…

جزء چهارم: طراحی سیستم خوب

برای یک معامله خوب باید مشخص کنید که قصد دارید با چه سیستم فکری و عملی کار کنید. آیا اصلا می‌دانید سیستم معاملاتی یعنی چه؟ آیا سیستم‌های معاملاتی را می‌شناسید؟

جزء پنجم: ارزیابی معاملات در حین اجرا

فرض کنید وارد بازارهای مالی شده و در حال فعالیت هستید. آیا می‌دانید در ادامه چه چیزهایی انتظارتان را می‌کشد؟ چطور باید معاملات‌تان را ارزیابی کنید؟ اصلا حرکت بعدی شما در شطرنج معاملاتی‌ای که در آن هستید چیست؟

جزء ۵ +۱: بازنگری صادقانه معاملات

گفته بودم ۵ جزء، اما جزء ششم که الان می‌خواهم از آن صحبت کنم، اتفاقا از بقیه اجزا مهم‌تر است. بازنگری صادقانه معاملات!

حالا که دیگر معاملاتتان به پایان رسیده، وقت ارزیابی و بازنگری است. وقت اینکه اشتباهات را پیدا کنید. اینکه چه موقع باید کدام سهم یا جنس را می‌خریدید و از دستش دادی؟ چه موقع باید فروشنده بودید و این کار را نکردید و چه فرصت‌هایی پیش آمده که قدرش را ندانسته‌اید.

اگر از اشتباهات‌تان درس گرفتید، معامله‌گر خوبی می‌شوید وگرنه مثل این همه آدم که هر روز زیان می‌کنند و سودشان به جیب افراد حرفه‌ای می‌رود، مجبور خواهید بود از درب خروج، مایوسانه و نومیدانه خارج شوید!

سعی کنید به توصیه‌‌هایی که در ادامه به شما می‌گویم، عمل کنید تا معاملات و فعالیت‌های بهتری داشته باشیى

برنامه خودسازی و بهانه‌هایی که گریبان‌گیرمان می‌شوند!

لازم است یک برنامه خودسازی تنظیم کنید. خودتان را بهتر و عمیق‌تر بشناسید. رسالت‌تان را، اهدافتان را و آرزوهایتان را برای خود شفاف کنید. ببینید واقعاً چه می‌خواهید.

این برنامه خودسازی باید شامل جزئیات هم بشود. اینکه در چه مواقعی حالتان خوب است و چه مواقعی نه چندان روبراه، اینکه سطح ریسک‌پذیری شما چقدر است و بر اساس آن چطور باید معامله کنید.

برنامه خودسازی را هرچه سریع‌تر تنظیم کنید و حتماً مکتوبش کنید. هرچیزی که روی کاغذ بیاید، ضمن ماندگاری بیشتر، باعث تخلیه ذهن شما از این همه فکر و شلوغی خواهد شد.

در راه شناخت خود و پیمودن مسیرهای دشوار معامله بر اساس احساسات موفقیت، بهانه‌های مختلفی گربیان‌گیر شما می‌شود. از همین الان بگویم که باید خود را برای مقابله با این بهانه‌ها آماده کنید. هرچه آدم ناموفق می‌بینید، اسیر بهانه‌ها بوده‌اند. موفق‌ها اجازه نمی‌دهند بهانه‌ها سد راهشان شود. یادتان باشد که افراد موفق بهانه‌جویی نمی‌کنند!

اصولاً تفاوت بین کسانی که با وضعیت بسیار حسرت‌برانگیز به کار و شغل فعلی خود چسبیده‌اند و دائم در اضطراب از دست‌دادن آن هستند و افراد موفق، در میزان حاشیه‌روی و بهانه‌جویی‌های آنهاست. برای درک صحت این مطالب یک انسان موفق را در نظر بگیرید.

او تمام بهانه‌هایی را که یک انسان ناموفق به کار می‌برد، می‌توانسته به کار ببرد، اما این کار را نکرده اما برعکس آن‌هایی که در زندگی به‌جایی نرسیده‌اند و برنامه‌ای هم برای رسیدن به‌جایی ندارند، یک دایره‌المعارف کامل از توجیهات روزمره برای کارهایشان دارند و اغلب نیز حاضر جواب و خودرای هستند.

قوانین جدید سرمایه‌گذاری و پول را یاد بگیرید

و سخن پایانی من برای شما شاید کمی کلیشه‌ای به نظر برسد اما کلیشه‌ای بودن یک حرف به معنای نادرست بودن آن نیست.

لازمه هر سرمایه گذاری موفق، آگاهی کامل نسبت به تکنیک ها و قوانین به خصوص آن بازار است. هر بازاری قوانین ویژه و جذابیت‌های خاص خودش را دارد. برای حفظ سرمایه و چند برابر کردن آن‌ها، همه و به ویژه تازه‌کارها باید اطلاعات دقیق نسبت به قوانین آن داشته باشند.

هر روز یاد بگیرید و پیشرفت کنید. اگر کسی صرفا با فرضیات و تجربیات کم خودش وارد معامله‌گری شود دچار استرس زیادی می‌شود. معامله گران موفق مضطرب و استرسی نمی‌شوند. این افراد بلد هستند آرامش خودشان را حفظ کنند. آن‌ها اعتماد به نفس بالایی دارند و همین آرامش و اعتماد به نفس یکی از رموز موفقیت آن‌هاست.

یادتان نرود که با حفظ آرامش خود در بازارهای مالی و بازنگری در شیوه‌های معامله گری‌تان هر روز بهتر شوید. اگر ضرر کردید، بدانید حتی بهترین معامله‌گران نیز در بازار سرمایه ضرر می‌کنند. تنها یک دسته از بازیگران بازار هستند که در کف قیمتی می‌خرند و در سقف قیمتی می‌فروشند و همیشه به خوبی جهت بازار را تشخیص می‌دهند: دروغ‌گوها!

ممنون از این‌که با خلاصه مطالب کافه پول ۲۷ همراه من بودید. بسیار خوشحال می‌شوم درباره مباحث ارائه‌شده در گزارش، سوالات‌تان را در بخش نظرات بپرسید تا در نخستین فرصت به آن‌ها پاسخ دهم و اگر تجربه‌ای دارید، خوشحال می‌شوم بازگو کنید.

پیروز و ثروتمند باشید

عبدالحکیم بائی

5 Responses

سلام عالی بود نکته جالب اینکه احساسات جزء لاینفک هر انسانی هستند و نمی شودانها را نادیده گرفت ولی می شود آنها را کنترل کرد

با سپاس از استاد بایی بابت ارایه خوبشان
نکته طلایی :احساسات قابل حذف نیستند فقط میتوان کنترل کرد

با سلام،
ضمن تشکر از آقای بائی ، با شرکت در این وبینار نکته (( احساسات قابل حذف نیست باید آن را مدیریت کرد )) برایم قابل توجه و گرانقدر بود.

در این وبینار شرکت کردم و مبحث 5 جز برای یک معامله خوب و مخصوصا فرایند ثروت برایم جالب بود.

سلام و عرض ادب
سپاس از مقالات عالی و محتوای مفیدی که در وبینارهای کافه پول به رایگان به اشتراک می‌گذارید.
نکته طلایی که من در کافه پول ۲۷ یاد گرفتم این است که:
حرفه‌ای‌ها هم دچار احساسات می‌شوند زیرا همه ما انسانیم.
شاد، سلامت و سربلند باشید

دیدگاهتان معامله بر اساس احساسات معامله بر اساس احساسات را بنویسید لغو پاسخ

برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.

درباره عبدالحکیم بایی

من عبدالحکیم بایی تحلیل‌گر و معامله‌گر بازارهای مالی هستم و در این سایت در تلاشم تا با ارائه آموزش‌ها و تحلیل‌هایی به‌روز و کاربردی در زمینه سرمایه‌گذاری، مدیریت و رشد مالی به شما کمک کنم تا درآمد خود را افزایش داده و در مسیر رسیدن به موفقیت و ثروت‌آفرینی قرار بگیرید.

معامله بر اساس احساسات

واژه استراتژی از کلمه‌­ی یونانی (strategos) به معنای لشکر سرچشمه گرفته است. اما این واژه در دنیای امروز از معنی قدیمی خود که بعد نظامی گونه داشته، فاصله گرفته است.

در بازارهای مالی این واژه به­ معنای به‌کارگیری فن، علم و قدرت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاست‌های مالی، در جهت کسب نتایج مطلوب است.

منظور از استراتژی معاملاتی چیست؟

هر معامله تحت شرایطی به موفقیت منجر می‌شود. شرایطی که بخشی از آنها را باید معامله‌گر نسبت به شخصیت و خواسته و موقعیتش تعیین کند. به مجموعه قواعد و شرایطی که به شخصیت معامله‌گر نزدیک باشد و شرایط سودآوری را برای معاملات او به وجود آورند استراتژی معاملاتی گفته می‌شود.

استراتژی معاملاتی راهبرد، طرح و برنامه انجام معامله است و از ملزومات معامله‌گری به حساب می‌آید.

در این مطلب به معرفی و شرح برخی استراتژی­‌های معاملاتی می‌پردازیم. این استراتژی‌ها در مجموع 5 دسته مختلف هستند که به شرح زیرند.

انواع استراتژی‌های معاملاتی

  • Position trading: این استراتژی نوعی معامله­‌گری بلندمدت و متکی بر تشخیص روند توسط تحلیل بنیادی است. از مزایای این استراتژی، می‌توان استفاده از زمان کم به دلیل بلندمدت بودن معاملات را نام برد. همچنین نوسانات کوچک در این روش نادیده گرفته می‌شوند.
  • استراتژی فرعی نیز مانند همین استراتژی است، با این تفاوت که از تحلیل تکنیکال برای معاملات استفاده می‌شود. از معایب این نوع استراتژی می‌توان به کسب نکردن سود سالانه و داشتن حساب بزرگ برای جبران ضررها نام برد.
  • نوسان گیری (swing trading): این نوع استراتژی مربوط به معاملات کوتاه‌ تا میان‌مدت است. در این روش از نوسانات در روندها استفاده می‌شود و معمولا طی چند روز تا چند هفته یک موقعیت معاملاتی نگهداری می‌شود. برای این نوع استراتژی، تسلط به الگوهای تکنیکال و تابلو خوانی و روانشناسی بازار نیاز است و همچنین تمرکز بالایی روی معاملات باید داشت.
  • معامله‌­گری روزانه (Day Trading): در این استراتژی هدف نوسان گیری روزانه از سهام است و برای کوتاه­‌مدت استفاده می‌شود. این استراتژی نیاز به تحلیل بنیادی ندارد و کاملاً طبق اصول تابلو خوانی و روانشناسی بازار و همچنین قواعد تکنیکال صورت می‌گیرد. از مزایای این روش درآمد روزانه است اما معایبی همچون صرف زمان زیاد برای معاملات و ریسک بالا نیز با خود به همراه دارد.
  • Scalping: این استراتژی برای معاملات بسیار است و باید با ابزارهایی نظیر نرم‌­افزارهای تعیین‌کننده حجم و تعداد سفارش‌ها سروکار داشت.در این استراتژی فرصت معامله در روز زیاد است اما تمام مدت باید در معاملات متمرکز بود و از این نظر دشواری زیادی دارد.
  • Transition trading: استراتژی­‌ای است که ابداع‌کننده آن «راینرتئو» بوده است. این استراتژی به این شکل است که فرد در تایم فریم پایین وارد معامله می‌شود و با چک کردن تایم فریم بالاتر به دنبال نشانه‌ای برای مقاومت می‌گردد. اگر بازار چنین نشانه‌ای نداشت معامله بر اساس احساسات و سمت ­و ­سوی مورد­نظر را دنبال کرد، معامله را دنبال کرده و حد ضرر را ارتقا می‌دهد. در غیر این صورت موقعیت معاملاتی را می‌بندد. این استراتژی ریسک را کاهش می‌دهد.

استراتژی­‌های متداول در بازارهای سرمایه

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد استراتژی‌های متفاوتی زیرمجموعه 5 دسته فوق قرار می‌گیرند. در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود.

  • روند (Momentum): سرمایه‌گذاران می‌توانند از این استراتژی به عنوان یک تکنیک معامله استفاده کنند. هنگامی که یک معامله‌گر در این تکنیک، شتابی را در قیمت یک سهم مشاهده کند، عموما به امید این که در موقعیت صعودی یا نزولی باقی می‌ماند، در موضع خرید یا فروش قرار می‌گیرد. این استراتژی به جای قیمت بنیادی بر تحرکات کوتاه‌مدت قیمت سهام متکی است. هنگامی که این استراتژی مورد استفاده قرار می‌گیرد، سرمایه‌گذار می‌تواند بر اساس قدرت روندها در قیمت دارایی خرید یا فروش انجام دهد.
  • رجوع به میانگین: سرمایه­‌گذاران در این نوع استراتژی بر این باورند که قیمت سهام در طول زمان به قیمت متوسط بلندمدت خود برمی‌گردد. اگر سهام آن‌ها به گونه‌ی قابل‌توجهی بالاتر از میانگین متحرکش معامله شد آن‌ها می‌فروشند و اگر این روند در پایین متحرک باشد سهام را خریداری می‌کنند.
  • سرمایه­‌گذاری بر اساس احساسات: در این استراتژی برای معامله کردن، از تجزیه‌ و تحلیل احساسات و روانشناسی جمعیت استفاده می‌شود. سرمایه­گذار عمدتاً در جست‌وجوی یافتن تغییرات کوتاه­‌مدت قیمت و به دست­ آوردن سود سریع است.
  • سرمایه‌­گذاری تکنیکال: سرمایه­‌گذار در این استراتژی فعالیت گذشته بازار را برای تغییراتقیمت و حجم سهام بررسی می‌کند چون معتقد است که عملکرد تاریخی، نشان‌دهنده نتایج آینده می‌باشد. این استراتژی ارزش ذاتی سهام را تحلیل نمی‌کند، بلکه حرکت­‌های آینده سهام را بررسی می‌کند.
  • معامله در کانال: منظور از این استراتژی انجام معاملات در کانال تولیدشده میان سطح مقاومت یا حمایت یک سهم است. این راهبرد برای انجام معاملاتی به‌کار می‌رود که روندهای آن‌ها خنثی است و در روندهای صعودی یا نزولی، کاربردی ندارد.
  • استراتژی معاملات بهینه: این روش متمرکز بر این مسئله است که چگونه می‌توان یک سفارش بزرگ را به سفارش‌­های کوچک شکست، به‌طوری که هزینه اثرات قیمتی کم شود.
  • استراتژی ثبت سفارش: این استراتژی بیان دارد که چگونه باید نوع سفارش و میزان تهاجمی بودن آن را انتخاب کنیم. سفارش‌های بازار و سفارش‌های محدود را می‌توان از لحاظ مقدار و قیمت به حالت‌های تهاجمی دسته بندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی است که سرمایه‌گذار باید هنگام سفارش‌ گذاری آن در نظر بگیرد.

سفارش‌های بازار و سفارش‌های محدود را می‌توان از لحاظ مقدار و قیمت به حالت‌های تهاجمی دسته­‌بندی کرد. البته تعیین تهاجمی بودن سفارش موضوعی مهم است که سرمایه­‌گذار باید هنگام سفارش گذاری آن در نظر بگیرد. این تصمیم تأثیر مستقیم بر کیفیت معامله دارد و به‌طور غیرمستقیم تأثیرگذاری آن بر روی بازده نهایی سرمایه­گذاری نمایان است.

معاملات الگوریتمی

استفاده از استراتژی‌های مختلف گاهی به علت احتیاج به رعایت موارد زیاد دشوار به نظر می‌رسد و برخی افراد تمایلی به اجرای دقیق آن‌ها نشان نمی‌دهند. با گسترش استفاده از سیستم‌های کامپیوتری در بازارهای مالی، امکان استفاده از الگوریتم‌ معاملاتی نیز فراهم گردیده است به‌طوری که اکنون بیش از 80 درصد از معاملات بورس آمریکا از این طریق انجام می‌شوند.

این نوع معاملات عبارت‌اند از استفاده از الگوریتم‌های رایانه‌ای به منظور مدیریت فرآیندهای معاملاتی در سرعت بالا‌. در این معاملات، رایانه‌ها به صورت مستقیم با سامانه‌های معاملاتی به منظور ارائه سفارش بدون مداخله انسان، ارتباط برقرار می‌کند و آنها را بعد از ثبت مدیریت می‌کنند‌.

سرعت و کیفیت دسترسی به بازارها، استفاده از این نوع معاملات را تشویق می‌کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران بازار امروزه معاملات الگوریتمی را به کار می‌برند. این معاملات دارای دوره‌های نگهداری چند دقیقه، چند روزه و یا چند هفته‌ای هستند.

هر الگوریتم باید پارامتری به‌عنوان ورودی بپذیرد و حداقل یک کمیت به‌عنوان خروجی تولید کند‌. دستورهای الگوریتم باید به زبانی دقیق و بی ابهام بیان شوند و دارای شروع و پایان مشخصی باشند. زمان لازم برای خاتمه الگوریتم باید کوتاه و معقول باشد. از این جهت اجرای یک الگوریتم ساده، به اجرای استراتژی کمک شایانی می‌کند‌.

به ‌طور قطع اولین گام در توسعه این ابزار و شیوه معاملاتی، انجام تحقیقاتی از این‌ دست است که می‌تواند راه را برای پیاده­‌سازی بیشتر آن در بازار هموار کند.

این شیوه‌­های معاملاتی همراه با استراتژی، به افزایش نقدینگی بازار و کارایی آن کمک می‌کند.

این شیوه معامله‌­گری در تمام سطوح بازار، کاربرد چشمگیری می‌تواند داشته باشد، چه در سطح مدیران مالی که به­ عنوان ابزاری است مشاوره‍‌ه­ای که بازار را در ثانیه رصد می‌کند و موقعیت‌­ها و اطلاعات موردنظر مدیر را در اختیارش می‌گذارد، حتی می‌تواند با طراحی از لحاظ موقعیت­‌ها و مختصات مدنظر مدیر مالی به خرید و فروش اقدام کند.

جمع‌­بندی

امروزه در تمام بازارهای مالی موجود در دنیا شاهد ظهور و گسترش روزانه­‌ی شیوه‌­ها و استراتژی­‌های معاملاتی هستیم. این استراتژی‌ها کمک می‌کنند تا افراد انتظارات خود را از معاملاتشان معین کنند و با تسلط بیشتری به معامله بپردازند. انتخاب استراتژی همچون انتخاب نحوه بازی در فوتبال به موارد زیادی بستگی دارد. عواملی همچون بازار مورد نظر، میزان دانش و تجربه فرد، شرایط زمانی و مواردی از این دست، همگی بر انتخاب استراتژی اثر می‌گذارند. با این حال انتخاب استراتژی مناسب و پایبندی به آن از ضرورت‌های معامله‌گری به شمار می‌رود و باید آن را جدی گرفت.

"طمع و ترس" دو احساس بااهمیت در بازارهای‌مالی

در معامله‌گری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معامله‌گران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایع‌تر و خطرناک‌تر است یعنی حس طمع و ترس.

طمع و ترس دو احساس خیلی بااهمیت در بازارهای مالی

به گزارش بورس نیوز ، معامله‌گری برای افراد ناتوان و ضعیف نامناسب است و لذا معامله‌گری را بسیار احساساتی و عاطفی‌تر از آن چیزی که فکر می‌کنید درخواهید یافت و هم چنین قبل از اینکه در معامله‌گری به شخص حرفه‌ای مبدل شوید ابتدا باید احساسات و عواطف خود را حرفه‌ای کنید و یاد بگیرید که چطور عواطف خودتان را به صورت حرفه‌ای رشد و پرورش دهید.

روانشناسی معامله‌گری در مورد درک و فهم روشی است که ما از نظر روانی و ذهنی نسبت به اضطراب و تنش ناشی از معامله‌گری رخ می‌دهد واکنش نشان می‌دهیم اهمیت دارد. کنترل احساسات خود برای موفقیت در معامله‌گری امری ضرروی است لذا بدون ذهن روشن و شفاف شما قادر نخواهید بود که برای معامله تصمیم‌گیری منطقی انجام دهید. در زیر به پاره‌ای از موارد روانشناسی معامله‌گر اشاره می‌کنیم:

احساسات معامله‌گری

در معامله‌گری احساسات مختلفی وجود دارد از جمله دو احساس فوق العاده پراهمیت که در میان اکثر معامله‌گران وجود دارد و نسبت به بقیه احساسات شایع‌تر و خطرناک‌تر است یعنی حس طمع و ترس.

ترس و طمع می‌تواند می‌تواند حتی بهترین استراتژی‌های معامله‌گری حرفه‌ای را از بین ببرد. یک لحظه از ترس و طمع می‌تواند منجر به دیوانگی و جنون موقت در معامله‌گری شود و تا جایی پیش خواهد که می‌تواند سود‌های شیرین بدست آمده از ماه‌های قبل را از بین ببرد و کل حساب رو به نابودی بکشاند.

احساسات کنترل نشده نباید به عنوان بهانه‌ای برای ضرر و زیان مداوم و پشت سرهم باشد و همین طور ضرر و زیان پیوسته و ادامه دار نباید به عنوان بهانه‌ای برای احساسات کنترل نشده باشد.

به یاد داشته باشید معامله‌گری در روان و ذهن فرد معامله‌گر تاثیر می‌گذارد همان طور که روان و ذهن فرد در نحوه معامله کردن تاثیر خواهد گذاشت.


طمع

شما نمی‌توانید هیچ وقت حرص و طمع را از بین ببرید و شما نمیتوانید طمع را کنار بگذارید. خیلی از مردم فکر می‌کنند که طمع تنها هدف برای بدست آوردن پول در معامله است. حرص و طمع همواره در حال تلاش است که با نهایت سرعت به سمت بدست آوردن پول پیش روی کند.

راه‌های زیادی برای طماع بودن در معامله‌گری وجود دارد:

● معامله با حجم‌های بسیار بزرگ
● معامله بیش از حد
● داشتن انتظارات غیرواقعی و اغراق آمیز و رویاگونه
● رویای موفقیت بزرگ در معامله‌گری در کمترین زمان ممکن

ترس

ترس در معاملات دو چهره دارد:

● ترس از دست دادن: ترس از دست دادن معامله‌گر را مجبور می‌کند تا معاملات سود ده خود را قبل موعد مقرر ببندد و کامل از معاملات خارج شود و سود بالقوه‌ای که می‌تواند در معامله کسب کند را از دست بدهد.
● ترس از دست رفته‌ها: ترس از دست رفته معامله‌گر را وادار می‌کند تا استراتژی معامله‌گری خود را ترک کند به طوری که ترس قبلی از دست رفته منجر به از دست دادن حرکت بزرگ و اصلی قیمت خواهد شد.

ترس مناسب و معقول نیست که آن را به عنوان معامله بیش از حد و نقاط ورود و خروج از دست رفته یا از دست داده بدانید لذا باید ترس هوشمند داشته باشید و با هوشیاری کامل بترسید.


مدیریت ریسک و احساس

مدیریت ریسک شامل محاسبه مقدار ریسک‌پذیری شما در تحمل این مورد است که تا چه اندازه‌ای برای رسیدن و کسب سود مهیا شده‌اید و صبر خواهید کرد. اگر دقیق‌تر به جزییات نگاه کنیم باید به ریسک و ابزار‌های مدیریت ریسک توجه ویژه‌ای داشت و برای این امر باید به نحوه اندازه گیری ریسک مراجعه کرد. زمانی معامله‌گری با اهمیت خواهد شد که معامله‌گر متوجه اهمیت مدیریت ریسک شود. این موضوع این نکته را به شما یادآورد می‌شود که شفاف و واضح فکر کنید و بیشتر از همه به شما کمک می‌کند تا احساسات و عواطف خود را کنترل کنید و زیر سلطه خود درآورید.

در هنگام معامله به نکات زیر توجه کنید. رعایت این نکات به شما کمک خواهد کرد دست به خودکشی مالی نزنید.

حجم معامله، شروع با معاملات کوچک

زمانی که شما از حمام گرم برمی گردید درست نیست ناگهان در معرض هوای سرد قرار گیرید. همان طور که شما برای آزمایش دمای آب برای اولین بار باید انگشت خودتان در داخل آب فرو ببرید. هرگز با تمام موقعیت خود دراین بازار معامله نکنید. معامله‌گری تفاوت‌های بسیاری با اعمال دیگر دارد. برای اولین بار با یک معامله کوچکتری قبل از اینکه تمام موقعیت خودتان را از دست بدهید آزمایش کنید.

حجم معامله بیش از اندازه بزرگ برای حساب معاملاتی شما می‌تواند منجر به نوسانات قیمتی اغراق آمیز شود که می‌تواند حسابتان رو همانند احساساتتان به کل تخریب کند. این موضوع می‌تواند به اشتباهات ناشی از ترس و طمع منجر شود.

هرگز فراموش نکنید معامله‌ای که انجام می‌دهید ممکن است اشتباه باشد. همان طور که شما رویای سود بزرگ در سر دارید و به همین دلیل با حجم بزرگ وارد معامله می‌شوید به یاد داشته باشید این معامله با ریسک بالا می‌تواند باعث از دست دادن کل سرمایه شود لذا وقتی در زمانی که به فکر بالا بردن حجم بالا برای سود گرفتن بیشتر هستید به این موضوع هم توجه کنید که اگر در ضرر فرو بروید چه زیان سنگینی خواهید کرد.

نسبت ریسک به سود

هدف برای ریسک به سود حداقل ۱ به ۳ یا در بدترین حالت باید ۱ به ۲ باشد. برای مثال اگر هدف شما کسب سود ۳۰ درصد از بازار است باید حداکثر ۱۵ درصد ریسک کنید که در این صورت نسبت ریسک به سود ۱ به ۲ خواهد شد و هر چقدر این نسبت بیشتر باشد یعنی هر مقداری صوتر کسر بالاتر باشد موقعیت معامله بهتری خواهیم داشت.

اگر شیوه معامله شما بدین صورت است که در هر ورود و خروجی که در بازار انجام می‌دهید با حجم‌های کم و به دنبال سود کم هستید پس مطمئن باشید زیان‌هایی که می‌کنید کوچک خواهند بود که می‌تواند مزایای مناسبی داشته باشد.

برنامه‌ریزی برای نسبت ریسک به سود بدین معنی است که شما می‌توانید از نظرذهنی خودتان را برای از دست دادن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد کاملا آماده کنید و از معاملات احساسی جلوگیری کنید.

یک معامله احساساتی اشتباه می‌تواند به از دست دادن کلیه معاملاتی که در چندین معامله سود کرده‌اید منجر شود لذا در معاملات باید بر خودتان به طول کامل مسلط شوید و از روی احساس و هیجان و رویا و آرزو معامله نکنید.

اهداف

شما باید قبل از اینکه وارد معامله‌ای شوید هدف و نقطه خروج معامله را مشخص کنید. شما باید اهداف روزانه کوتاه‌مدت میان‌مدت و بلند مدت داشته باشید.

زمانی خواهد رسید که شما برای رسیدن به هدف باید معامله رو متوقف کنید تا از سود یدست آمده در بازار محافظت کنید، اما به نحوی معامله نکنید وقتی در سود هستید به قصد رسیدن به سود بیشتر طمع کنید و در صورت رخ دادن شرایط جدید معامله را با سود نبندید و منتظر رویای رسیدن به سود بالاتر باشید و در نهایت وارد ضرر شوید.

پیاده سازی مدیریت سرمایه

● از حد ضرر استفاده کنید. این موضوع احساسات را برای پایان دادن به یک معامله کاهش می‌دهد و ریسک ضرر‌های غیرضروری که از دلبستگی و تعصب در انجام یک معامله روی می‌دهد کاهش داده می‌شود.

● بعضی از معامله‌گران اجازه می‌دهند که زیان به علت وابستگی عاطفی به یک سهم بیشتر شود و این باعث امیدواری معامله‌گر به برگشت قیمت سهم می‌شود.

● سخت‌ترین چیزی که یک معامله‌گر مجبور است خودش بصورت دستی انجام دهد، بستن یک معامله و قرار دادن حدضرر برای همان معامله در همان لحظه است. گذاشتن حدضرر در همان لحظه ورود به یک معامله باعث می‌شود که از یک معامله زیان‌بار جلوگیری شود.

● معامله‌گران اغلب شاکی هستند وقتی حدضرر فعال شد احتمال می‌دهند قیمت برگردد. هرگز حدضرری که برای یک معامله گذاشتید کنسل نکنید. شما زمانی که درشرایط روحی آرام و بدون استرس قرار داشتید، حدضرر تعیین کردید، حال اگر معامله برخلاف میل شما حرکت کند دچار استرس و فشار می‌شوید پس به قضاوت خودتان اعتماد کنید و به حدضرر خود پایبند باشید.

● تجارت به عنوان یک کسب و کار است نه به عنوان یک سرگرمی. شما که نمیخواهیید ۱۰ هزار دلار را در یک کسب و کاری که هیچ اطلاعی از آن ندارید سرمایه‌گذاری کنید بنابراین در صورت عدم اطلاع هیچ معامله ایی انجام ندهید. زمانی که وقت کافی در مورد تحقیق در بازار مالی را دارید و مطمین شدید، آنگاه تصمیم به یک معامله بگیرید. تجارت آگاهانه همیشه بهتر از تجارت ناآگاهانه و بدون اطلاع می‌باشد.

صبر

صبر یک فضیلت در معامله است. این متفاوت است از اینکه از روی ترس بخواهیم معامله کنیم. صبر یعنی منتظر بودن برای رسیدن قیمت به زمانی که اندیکاتور سیگنال خرید را صادر می‌کند.

ساعت‌ها منتظر ماندن برای اصلاح قیمتی و زمان مناسب ورود به بازار. تجارت سودآور مهم است نه تعداد معامله در روز و نه از این شاخه به آن شاخه پریدن به علت تغییر قیمت و یا اینکه شما از یک سهم خسته شده اید و نه خرید در سقف. شما حتی با نظرات دوگانه‌ایی از کسانی که خودشان را حرفه ایی می‌نامند روبه‌رو می‌شوید.

سعی کنید قبل از انجام یک معامله، تحقیقات خودتان را انجام دهید. زیاده‌روی در انجام معامله یکی از اشتباهات رایج معامله‌گران تازه کار است که سعی می‌کنند، کوچکترین حرکت قیمتی سهم را بگیرند. قیمت‌ها پایین می‌آیند آن‌ها می‌فروشند، قیمت‌ها بالا میروند آن‌ها می‌خرند؛ بنابراین آن‌ها کسانی هستند که همیشه در بازار ضرر می‌کنند. یاد بگیرید که حرکت قیمتی را پیش‌بینی کنید نه اینکه فقط آن‌ها را دنبال کنید.

بازه زمانی

تجارت کوتاه مدت بسیار فشرده است و نیاز به مقدار زیادی نظم و انضباط و تمرکز دارد؛ بنابراین مطمین شوید که برای این سطح آمادگی دارید و می‌توانید بدون حواس پرتی معامله کنید. معاملات بلندمدت نیاز به نظارت مداوم معامله‌گر ندارد و برای معامله‌گرانی که تعهد و شغل دیگری دارند مناسب هستند.

یاد بگیرید شکست‌ها را دوست داشته باشید

این یک اصطلاحی است که در جهان تجارت اغلب شنیده می‌شود و طبیعی است که اگر شما یاد نگیرید که با زیان خود کنار بیایید، کار تجاری شما مطمیناً کوتاه مدت خواهد بود؛ بنابراین چیزی که دقیقا باید درک کنید این است که یاد بگیرید شکست‌ها را دوست داشته باشید.

این بدان معنی است که شما باید بفهمید که چرا در یک معامله اشتباه کردید. آیا شما اندیکاتور‌ها را بد تعبیر کردید؟ آیا شما موفق به پیش‌بینی انتشار بخش مهمی از داده‌های اقتصادی نشدید

بعضی از معاملاتی که از دست می‌دهید تقصیر شما نیست، بعنوان مثال یک رویداد غیرقابل پی‌شینی مانند یک جنگ می‌تواند در بازار حرکت کند، اما اکثریت معاملات از دست رفته و شکست خورده ناشی از یک تصمیم آنی معامله‌گر است.

برای کاهش اثرات روانی شکست، از آن شکست بعنوان یک فرصت برای یادگیری استفاده کنید و بازار را بخاطر شکست هایتان سرزنش نکنید، بازار هیچ تعهدی به شما ندارد و به شما بدهکار نیست و نگاه خودتان را بر اساس استراتژی خود تنظیم کنید. معامله چیزی است که در بازار در حال انجام است نه آنچه شما فکر می‌کنید باید انجام دهید. روند‌ها و شرایط بازار می‌توانند تغییر کنند. مطمئن باشید که استراتژی شما با بازار تغییر خواهد کرد.

کسب سود

تصور شکست را کنار بگذارید و به فکر برنده شدن باشید. از روی ترس سود یک معامله را از دست ندهید. ترس باعث می‌شود که ذهن سوال کند و عکس العمل نشان بدهد در حالی که معامله، یک معامله امن و پر سود است ومهم نیست که چقدر کوچک باشد.

در مقابل اجازه ندهید یک معامله پرسود تبدیل به ضرر شود. قوانین خودتان را دنبال کنید، یک معامله را زمانی ببندید که ۲۰ درصد در سود باشید. این به شما اجازه می‌دهد که مطمئن شوید احساسات در معامله شما هیچ نقشی ندارد. به جز در شرایط خاص که باید از سهم خارج شوید.

اگر یک معامله بر خلاف میل شما حرکت می‌کند، خودتان را به عذاب نیندازید. آنرا ببندید. یک اشتباه رایج این است که یک معامله پرسود را ببندید و یک معامله‌ای که زیان‌ده بوده را نگه دارید.

سبد سهام درست کنید

هرگز کل سرمایه خود را بر روی یک سهم سرمایه‌گذاری نکنید. تک سهم شدن یا فول مارجین روی یک سهام مانور دادن خطرات زیادی دارد شاید سود خوبی عاید شما کند، ولی ضرر آن نیز به همان نسبت شدید‌تر خواهد بود.
معاملات خود را کنترل کنید نه اینکه اجازه دهید معاملات شما را کنترل کند. به طور خلاصه قدرت احساسات خود را دست کم نگیرید.

چگونه ترس و استرس خود را در هنگام معامله گری برطرف کنیم؟

استرس در معامله گری

در این مقاله سعی داریم به روش های مقابله با ترس و استرس در هنگام معامله گری در بازارهای مالی مختلف از جمله بورس بپردازیم.

قبل از اینکه وارد معامله گری شوید، از نظر ذهنی تمام ضررهای احتمالی را بپذیرید

یکی از روانشناسان مشهور بازار به نام مک کال که تا به امروز فعالیت های زیادی در رابطه با روانشناسی بازار سهام انجام داده است می گوید: در ژاپن قدیم، سامورایی ها قبل از اینکه وارد جنگ شوند کاملا مرگ را می پذیرفتند و از همه مهمتر اینکه آن را اتفاقی کاملا عادی قلمداد می کردند. با این کار شجاعت آنها برای جنگیدن بیشتر می شد و جسور تر می شدند و هنگام مقابله با دشمن دیگر ترس و استرس زیادی نداشتند. از آنجایی که آنها می دانستند قرار است کشته شوند، تمام تلاششان را می کردند که این اتفاق رخ ندهد. اگر شما می خواهید یک معامله گر حرفه ای باشید، باید مانند یک سامورایی فکر کنید. یعنی اینکه بپذیرید که ممکن است یک معامله برای شما ضرر داشته باشد. اگر برای چنین لحظه ای برنامه ریزی کنید، اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد و از اشتباهات خود درس می گیرید و در ضمن ترس و استرس دیگر مانع پیشرفت شما نمی شود.

ترس و استرس در معامله گری

حواس خود را متمرکز کنید

یکی دیگر از توصیه های مک کال برای مقابله با ترس و استرس در هنگام معامله گری این است که شما باید هر روز تمرین نفس عمیق را انجام دهید. با این کار آرامش بیشتری پیدا می کنید و بهتر می توانید بر احساسات خود غلبه کنید. مک کال می گوید که من همیشه قبل از رفتن به روی آنتن این کار را انجام می دهم تا آرامش بیشتری داشته باشم.

به احساس خود اعتماد داشته باشید

گاهی اوقات ندای درون شما می گوید که سهمی را بفروش تا قیمت آن پایین نیامده است. گاهی اوقات این ندا کاملا درست است و اگر شما از استراتژی معاملاتی خود مطمئن نیستید، بد نیست هرازگاهی به آن گوش فرادهید. به گفته مک کال بر اساس تحقیقات دانشگاه کمبریج انگلستان چهل و پنج درصد از معامله گران تازه کار هنگامی که به ندای درونی خود گوش کرده اند، پشیمان نشده و ضرر نکرده اند. به عنوان یک معامله گر نباید فقط به ابزار تکیه کنید. شما باید با آزمون و خطا به یک استراتژی معاملاتی درست برسید و زمانی که به چنین استراتژی ای دست یافتید بهتر است که خیلی به نداهای درونی خود گوش فرا ندهید چون حالا آنها دیگر کمکی نمی کنند و فقط باعث می شوند که شما از مسیر درست خارج شوید. پس برای مقابله با ترس و استرس بازار بهتر است با آزمون و خطای احساسات خود به یک استراتژی معاملاتی درست برسید. اگر یک استراتژی درست پیدا کنید، ترس و استرس شما تا حد زیادی کاهش می یابد.

اضطراب در معامله گری

برای کاهش ترس و استرس، موفقیت را در ذهن معامله بر اساس احساسات خود رسم کنید

مثبت اندیش باشید. برای کاهش ترس و استرس، موفقیت را در ذهن خود تصور کنید. شاید رسیدن به این موفقیت سال ها زمان ببرد اما نباید هیچ وقت ناامید شوید و دست از تلاش کردن بردارید. اگر در همان اول بگویید که این معامله هم با شکست مواجه می شود، دیگر اعتماد به نفس خود را از دست می دهید و ترس و استرس در خود ایجاد می کنید. این ترس و استرس جلوی پیشرفت شما و رسیدن به موفقیت را می گیرد پس مثبت اندیش باشید و موفقیت را ذهن خود رسم کنید.

زیاد به آینده فکر نکنید

زیادی به آینده فکر نکنید

انجام تحلیل های اضافی باعث افزایش ترس و استرس شما می شود و شما دیگر به مهارت ها و ابزارهای خود اعتماد ندارید. اگر زیادی به آینده فکر کنید تمرکز خود را از دست می دهید و دیگر نمی توانید به معامله فکر کنید. به نتیجه معامله فکر نکنید، در عوض به درسی که از هر معامله می آموزید اهمیت بدهید. درس های گذشته را همیشه در خاطر داشته باشید اما نگذارید که اشتباهات گذشته ذهن شما را مشغول کنند. اگر ذهنتان درگیر شود، تمرکز خود را از دست می دهید و ترس و استرس سراغتان می آید. اگر ترس و استرس وجود شما را فرا بگیرد، دست به انجام معامله های اشتباه می زنید. در نهایت شما باید در حال زندگی کنید، مدام به گذشته و آینده فکر نکنید.

هرگز کاری را نیمه تمام رها نکنید

تمامی معامله گران موفق اهداف ذهنی خود را تا آخر ادامه می دهند و کامل می کنند. آنها به خاطر اتفاقاتی که در طول مسیر افتاده است، هدف خود را نیمه تمام رها نمی کنند. اگر شما شجاعت انجام معامله را داشته اید پس باید تا آخر به مسیر خود ادامه دهید. اگر این ذهنیت را داشته باشید دیگر ترس و استرس بر شما غلبه نمی کند و مانع رسیدن اهداف شما نمی شود. یک معامله گر حرفه ای همیشه برنامه منظمی دارد که به آن پایبند است. او هرگز برنامه خود را نیمه کاره رها نمی کند. اگر قبل از انجام معامله ای شک دارید آن را انجام ندید اما فراموش نکنید که نباید اجازه دهید که این احساس شما را تبدیل به فردی کند که همیشه در مورد هر معامله ای شک دارد. بالاخره تنها راه موفق شدن و کسب سود از بازارهای مالی، انجام معامله است نه دوری از آنها. با اعتماد به نفس وارد انجام معامله شوید و اگر هم شکست خوردید نگذارید این شکست بر شما غلبه کند. ترس و استرس خود را هم تا حد ممکن کاهش دهید تا با تمرکز بیشتری این کار را انجام دهید.

احساسات سرمایه گذاران کشک نیست

احساسات سرمایه گذاران

تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال و تحلیل تکنومنتال کشک است ولی احساسات سرمایه گذاران کشک نیست!

احساسات سرمایه گذاران مستقیما با تحلیل ذهنی ارتباط دارد.

اگر برگردیم به عقب و نیم نگاهی به سابقه تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکی بیاندازیم، می بینیم که حدود ۴۰ یا ۵۰ سال پیش متولد شده اند.

ولی اگر سابقه تحلیل ذهنی را بررسی کنیم، متوجه می شویم که با تولد من و تو، متولد شده است.

سیگنالِ گرفتن و رها کردن سینه مادر طبق اسیلاتور RSI !

از همان دوران نوزادی با همان مغز کوچک و رشد نیافته دنبال تحلیل ذهنی بودیم!

سینه های مادرمان را کامل می شناختیم و از آن شیر می خوریم،

محیط اطراف و آدم های دور و برمان را به دقت نگاه می کردیم،

با دیگران ارتباط برقرار می کردیم حتی بدون اینکه حرف زدن بلد باشیم،

می خندیدیم، گریه می کردیم، عصبانی و ناراحت می شدیم، جیغ می زدیم،

کم کم بزرگ و بزرگ تر شدیم و بیشتر از قدرت ذهن و احساسات استفاده کردیم و تا زمان مرگ هم این داستان ادامه دارد…

ما سینه های مادر را با کمک ذهن و احساسات می شناختیم نه با تحلیل بنیادی و تکنیکی!

مثلا نمی گفتیم که حجم سینه های مادر چقدر است، کوچک است یا بزرگ! یا اخبار سیاسی و اقتصادی چقدر شیر مادر را کم یا زیاد کرده است!

یا نمی گفتیم که طبق اسیلاتور RSI ، شیر مادرمان الان در منطقه اشباع خرید یا فروش قرار دارد!

اشباع خرید یعنی آنقدر شیر خورده بودیم که دیگر هر لحظه طبق این اسیلاتور، احتمال کاهش تقاضا و رها کردن سینه مادر وجود داشت!

ولی این اتفاق نمی افتاد و تقاضای ما روی ذهن و سینه های مادر اثر می گذاشت!

و با وجود اینکه اسیلاتور، سیگنال رها کردن سینه مادر را داده بود، ما همچنان محکم آن را می گرفتیم و ول نمی کردیم! 🙂

اشباع فروش یعنی آنقدر سینه های مادر پُر از شیر شده بود که با دیدن گریه ما، فکر می کرد که گرسنه هستیم و به زور می خواست به ما شیر بدهد!

با وجود اینکه سیگنال گرفتن سینه های مادر صادر شده بود ولی این اتفاق نمی افتاد!

  • چون ما به هر دلیل دوست نداشتیم شیر بخوریم!
  • شاید بغل مادر را می خواستیم،
  • شاید دلمان درد می کرد، شاید پوشک مان را کثیف کرده بودیم 🙁 ،
  • ولی گرسنه مان نبود و نمی خواستیم سینه مادر را بگیریم.

پس همانطور که سینه های مادر تعیین کننده مقدار شیری که می خواستیم بخوریم نبود،

اندیکاتورها و اسیلاتورها و اخبارها و اطلاعات شرکت ها هم تعیین کننده مقدار پولی که می خواهیم نیست.

یعنی برای ذهن من و تو فرقی نمی کرد که سینه های مادرمان شیر دارد یا ندارد، در منطقه اشباع خرید است یا اشباع فروش!

حتی اگر شیر مادر تمام شده بود با ارتباط ذهنی که برقرار می کردیم،

به مادر کمک می کردیم تا با هورمون های اُکسی توسین و پرولاکتین، که به دستور مغزش ترشح می شود، دوباره شیر تولید کند!

یعنی تحلیل ذهنی من و تو بود که تعیین می کرد سینه های مادرمان چقدر به من و تو شیر بدهند.

فقط یک چیز می خواستیم و آن هم فقط شیر بود.

الان هم از بازار بورس فقط یک چیز می خواهیم و آن هم فقط پول است.

قدرت ذهن و احساسات سرمایه گذران

ذهن و احساسات سرمایه گذاران باعث می شود که تحلیل های فاندامنتال و تکنیکال اشتباه از آب درآیند.

خیلی از سرمایه گذاران اطلاعی از تحلیل بنیادی و تکنیکی ندارند و نمی دانند که عرضه و تقاضا چیست

ولی قادر هستند که قیمت ها را به دلخواه خود تغییر دهند و به بالا یا پایین بکشانند.

یعنی هر وقت که دوست داشته باشند سینه های مادرشان را می گیرند و آنقدر می خورند تا به منظقه اشباع خرید برسد!

وقتی که سیر شوند آن را رها می کنند تا دوباره پُر شود یعنی به منطقه اشباع فروش برسد و دوباره اگر دوست داشته باشند با هیجان و گرسنگی زیاد آن را می گیرند!

اگر سرمایه گذاری مبتدی یا متوسط باشی به احتمال خیلی زیاد با من مخالفت خواهی کرد!

ولی وقتی مدتی از سرمایه گذاری تو بگذرد و حساب کتاب کنی ببینی نه تنها سود نکردی بلکه ضررهای سنگینی هم در کارنامه سرمایه گذاری تو ثبت شده است،

آن وقت متوجه می شوی که تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال کشک است ولی تحلیل ذهنی و احساسات سرمایه گذاران کشک نیست و مثل شیر مادر شیر خالص است!

اگر من شیر خالص بخواهم با کمک ذهن و احساساتم به آن می رسم،

و لازم نیست که کشک بخرم تا بفهمم شیر چیست و به شیر برسم!

ولی خُب خیلی از سرمایه گذاران چون می خواهند زودتر احساسات شان را ارضا کنند، دنبال مسیرهای میان بر می گردند.

ولی هیچ وقت مسیر میان بر را پیدا نمی کنند و با تماشای شعبده بازی دیگران، منتظر معجزه می مانند تا همه چیز درست شود!

شعبده بازی در بازار بورس

وقتی که تحلیل بنیادی سالار بود، تحلیل تکنیکال را تعداد کمی از سرمایه گذاران استفاده می کردند.

البته خیلی از سرمایه گذاران، تحلیل گران تکنیکال را دیوانه تلقی می کردند!

و حتی خیلی از موسسات مالی و اعتباری بزرگ، تحلیل تکنیکال را نوعی شعبده بازی می دانستند!

البته الان کاملا برعکس است.

نظر شخصی من این است که:

تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال و تحلیل ترکیبی یعنی تکنومنتال، فقط شعبده بازی است!معامله بر اساس احساسات

چون تنها چیزی که قیمت ها را جابجا می کند فقط احساسات سرمایه گذاران است.

ولی لازم می دانم شعبده بازی را یاد بگیریم تا فریب آقازاده بورس را نخوریم!

آقازاده بورس می داند که تو پول بیشتر را برای چه می خواهی!

کاملا با احساسات سرمایه گذاران آشنا است و می داند که در ذهن تو چه می گذرد و چه می خواهی.

  • می خواهی به دیگران کمک کنی
  • می خواهی رئیس خودت باشی و دیگران به تو دستور ندهند
  • می خواهی کارخانه خودت را راه اندازی کنی
  • می خواهی خانه رویایی خودت را بخری
  • می خواهی با ماشین آخرین مدلت در خیابان ها ویراج بدهی
  • می خواهی با بهترین دوستانت در بهترین رستوران غذا بخوری
  • می خواهی شب با کسی که دوست داری در تخت خواب بخوابی
  • می خواهی…

آقازاده بورس به کمک الگوهای شعبده بازی، ذهن بازار را که همان ذهن و احساسات سرمایه گذار است در دست می گیرد و هر طور که دوست داشته باشد تو را سرگرم می کند.

البته ناگفته نماند خیلی از افراد کلاهبردار که حتی تحلیل گر واقعی هم نیستند و فقط شعبده بازی یاد گرفته اند،

خیلی راحت تو را فریب می دهند و جیبت را خالی می کنند!

شعبده بازی شکاف واقعیت را پُر نمی کند

وقتی شعبده بازی را یاد بگیری تازه متوجه می شوی که آن چیزهایی که به تو نشان می دادند واقعیت نبودند و فقط در چشمان تو واقعی به نظر می رسیدند.

شکاف واقعیت یعنی بین چیزی که باید باشد با چیزی که واقعا هست اختلاف زیادی وجود دارد

و تو دنبال این هستی که شکاف بین آن ها را پُر کنی و به واقعیت برسی.

وقتی پایه و اساس شعبده بازی (تحلیل فاندامنتال) و الگوها و مدل های شعبده بازی (تحلیل تکنیکال) را یاد می گیری،

دیگر مثل قبل ارضا نمی شوی و با کمال تعجب می بینی هنوز نتوانسته ای شکاف واقعیت را پُر کنی،

چون واقعیت چیز دیگری است!

واقعیت این است که تو می خواهی به سودهای بزرگ برسی،

تو می خواهی به پول های واقعی، مستمر و بیشتری برسی،

تا با استقلال مالی زودتر خودت را بازنشسته کنی،

تا به واقعیت های دیگری که در ذهنت ساخته ای برسی،

و در نهایت بتوانی احساساتت را ارضا کنی.

ولی مطمئن هستم که خیلی از تحلیل گران وقتی شعبده بازی را به طور حرفه ای یاد می گیرند،

به طور حرفه ای نمی توانند از بازار بورس سود بگیرند و یا سودهای شان مستمر نیست.

مطمئن هستم بارها تحلیل درستی را انجام دادی ولی نتوانستی از موقعیت درست استفاده کنی،

یعنی با اینکه تحلیل هایت احتمال می دهد فلان سهام، سهام خوبی است ولی آن را نمی خری،

و وقتی که رشد می کند با حسرت به آن نگاه می کنی و تصمیم های اشتباه بعدی را می گیری!

یعنی می دانی مردم دوست دارند تا شعبده بازی را تماشا کنند، سرگرم شوند و لذت ببرند،

ولی به خاطر استرس زیاد روی صحنه نمی روی تا اجرای خوبت را به نمایش بگذاری و موقعیت را از دست می دهی.

شکاف واقعیت با ذهن و احساسات سرمایه گذاران پُر می شود

اگر نتوانی ذهن و احساساتت را مدیریت کنی نمی توانی به آنچه که ذهن و احساساتت می خواهند برسی!

یعنی نمی توانی شکاف واقعیت، بین آن چیزی که باید باشد و چیزی که هست، را پُر کنی.

همانطور که قبلا گفتم سرمایه گذاری مثل هنر یک شغل حرفه ای است.

هنر سرمایه گذاری مثل ماه زیبا و نزدیک است.

همه می توانند آن را ببینند و احساس کنند که اگر دست شان را دراز کنند می توانند ماه را بگیرند!

ولی سفر به ما خیلی سخت است و هر کسی قبول نمی کند تا سختی هایش را تحمل کند.

یعنی همه می توانند فکر کنند که هنرمندانه سرمایه گذاری می کنند و احساس کنند که سرمایه گذار حرفه ای هستند.

ولی هر کسی قبول نمی کند سختی های مسیر سرمایه گذاری هنرمندانه و حرفه ای را تحمل کند.

اینجاست که احساسات سرمایه گذاران کار دست شان می دهد و دست به کارهای عجیب و غریب می زنند و تحلیل های عجیب و غریب می کنند.

در نهایت احساسات مثبت به خاطر تحلیل های اشتباه و ضرر کردن به احساسات منفی تبدیل می شود.

احساساتی مثل ترس، عصبانیت، استرس، ناراحتی، ناامیدی، سردرگمی، تاسف، افسردگی و…

که نه تنها به لذت ختم نمی شود بلکه باعث درد و رنج بیشتر و بیشتر می شود.

پس سرمایه گذاری فقط تحلیل گری نیست!

سرمایه گذار خوب می تواند تحلیل گر خوب باشد

ولی تحلیل گر خوب نمی تواند سرمایه گذار خوب باشد

در نهایت متوجه می شوی که باید شکاف واقعیت، یعنی چیزی که هست (تحلیل گر خوب) با چیزی که باید باشد (سرمایه گذار خوب)، را پُر کنی.

تحلیل گر خوب می داند که ماه زیبا و نزدیک است و احساس می کند که اگر دستش را دراز کند به آن می رسد،

ولی سرمایه گذار خوب می داند که باید سختی راه را تحمل کند و فکر می کند که چطور می تواند به ماه زیبا و نزدیک برسد.

دقیقا همینجاست که می گویم احساسات سرمایه گذاران کشک نیست!

یعنی احساسات می تواند به تو کمک کند تا با مدل فکری و تحلیل ذهنی آن را ارضا کنی.

احساس در اوج بودن باعث شد که به فکر پرواز بیفتیم و با تحلیل ذهنی، هواپیما بسازیم و احساس مان را ارضا کنیم.

اگر بدون تحلیل ذهنی می خواستیم، احساس مان را ارضا کنیم باید چه کار می کردیم؟

می رفتیم بالای کوه و دست هایمان را باز می کردیم و در هوا بال بال می زدیم!؟

بله! آن وقت احساس مان ارضا می شد و وارد دنیای جدیدی می شدیم تا بقیه احساسات مان را با حوری ها ارضا کنیم! J

کاری که خیلی از تحلیل گران و سرمایه گذاران انجام می دهند!

شکاف های ذهنی ات را پُر کن

مدل فکری و تحلیل ذهنی آدم ها کاملا با هم متفاوت است.

و این تفاوت های فکری و ذهنی است که باعث می شود یکی هواپیما بسازد و پرواز کند و دیگری خودش را به بالای کوه برساند و در هوا بال بال بزند!

سرمایه گذار، شکاف های ذهنی اش را پُر می کند و با ساختن هواپیما، موفق می شود شکاف واقعیت را نیز پُر کند و پرواز کند تا احساسش ارضا شود.

تحلیل گر، شکاف های ذهنی اش را پُر نمی کند و با ساختن توهم، به خیال خودش موفق می شود شکاف واقعیت را نیز پُر کند و پرواز کند تا احساسش را با حوری ها تقسیم کند!

سرمایه گذاری پُر از شکاف های ذهنی است!

  • یعنی می خواهی سرمایه گذار حرفه ای شوی ولی بدون قبول سختی!
  • یعنی می خواهی سرمایه گذاری پُر سودی کنی ولی بدون قبول ضرر!
  • یعنی افتخار می کنی که آدم ریسک پذیری هستی ولی سود تضمینی می خواهی!
  • یعنی می دانی که ضرر هم جزیی از بازار است ولی روحیه خودت را می بازی!
  • یعنی می دانی که بانک سالی ۱۵ درصد سود می دهد ولی از بورس ماهی ۱۵ درصد سود می خواهی!
  • یعنی می دانی که می دانی ولی دانسته هایت را بکار نمی گیری!
  • یعنی فقط احساساتی عمل می کنی بدون هیچ گونه توجیهی!

پس اگر می خواهی سرمایه گذار موفقی شوی و به سودهای بزرگ برسی،

لازم است اول شکاف های ذهنی ات را پیدا کنی و بعد آن ها را پُر کنی

لازم است بدانی که سرمایه گذاری شغل حرفه ای و هنرمندانه است.

و تمام شغل های حرفه ای و هنرمندانه، هم سخت و هم خطرناکند.

یعنی سرمایه گذار موفق می داند که هیچ وقت سودش قطعی نیست و تمام تحلیل های موجود فقط احتمالات را بیان می کنند، بنابراین

همیشه احتمال اشتباه کردن و از دست دادن پول وجود دارد

اگر همین یک جمله را بپذیری یکی از شکاف های بسیار مهم و اصلی ذهنت را پُر کردی،

یعنی شکاف سود قطعی!

سرمایه گذاری بدون ریسک یعنی همین!

شناسایی تمام ریسک های مسیر و قدم گذاشتن آگاهانه در آن مسیر

جمله خیلی قشنگی است و همه ما آن را قبول داریم ولی در عمل نه!

در واقع به زبان می گویی که من قبول می کنم خرید و فروش سهام ریسک دارد ولی در عمل یعنی وقتی که سهام یک شرکت را خریدی، به گفته خودت باور قلبی نداری.

یعنی هنوز باور نداری که نه تنها هیچ سود قطعی ای وجود ندارد بلکه احتمال ضرر کردن هم هست.

چرا اینطور می شود و تو وقتی وارد سرمایه گذاری می شوی همه چیز را فراموش می کنی؟

چون فقط به پول فکر می کنی نه ریسک!

چون فقط به قله فکر می کنی نه به دره!

می دانی در مسیر رسیدن به قله، دره هایی وجود دارد ولی چشم بسته قدم در راه می گذاری و توقع داری به قله برسی.

می دانی برای رسیدن به سودهای بزرگ، ریسک های زیادی را باید تحمل کنی ولی چشم بسته فقط به پول فکر می کنی.

عاشقانه می خواهی پول را بغل کنی و با آن عشق بازی کنی!

ولی اول باید عاشقانه ریسک را قبول کنی تا به پول برسی!

هنوز سرمایه گذاری بدون ریسک را قبول نکرده ای!

یعنی هنوز قبول نکرده ای که لازم است در مسیر رسیدن به سودهای بزرگ آگاهانه قدم برداری!

چون احساسات داری و احساسات تو کشک نیستند!

یعنی وقتی می خواهی ریسک را قبول کنی یک سد محکم و قوی جلوی تو را می گیرد.

پس لازم است احساسات خودت را شناسایی کنی و آن ها را بپذیری تا بتوانی با کمک احساسات تمام شکاف های ذهنی ات را پُر کنی.

یعنی باید سد قوی احساسات را بشکنی و آن ها را رام کنی!

خُب الان مشتاقانه منتظری که بدانی:

چه احساساتی نمی گذارند تو سرمایه گذاری بدون ریسک را قبول کنی؟

چه احساساتی نمی گذارند تو قبل از بغل کردن پول، ریسک ها را بغل کنی؟

چه احساساتی نمی گذارند تو شکاف های ذهنی ات را پُر کنی؟

چه احساساتی نمی گذارند سهامی که در حال صعود است را نگه داری و بیشتر سود کنی؟

چه احساساتی نمی گذارند سهامی که در حال سقوط است را بفروشی و بیشتر ضرر نکنی؟

باز هم می رسیم به این جمله خیلی خیلی مهم:

۸۰ درصد بورس تحلیل ذهنی است و فقط ۲۰ درصد آن تحلیل های دیگر

و تحلیل ذهنی هم مستقیما با احساسات سرمایه گذاران ارتباط دارد.

هشدار جدی و خیلی مهم.

اگر این احساسات را شناسایی نکنی و شکاف های ذهنی ات را پُر نکنی،

گرگ های گرسنه زیادی هستند که از احساسات تو به نفع خودشان استفاده می کنند.

گرگ هایی که دل شان به حال تو نسوخته است و تو را تیکه پاره می کنند.

گرگ هایی که در لباس میش منتظر تو نشستند که وقت، پول، ذهن و زندگی تو را نابود کنند.

گرگ هایی که باعث می شوند برای همیشه قید بورس و سهامداری و سودهای بزرگ را بزنی.

حالا تو می دانی که می خواهی با کمک احساسات خودت، شکاف های ذهنی ات را پُر کنی تا اسیر گرگ های گرسنه نشوی، درست است؟

حالا از چه استراتژی و روش هایی کمک بگیری تا گرگ های گرسنه از احساسات تو سوءاستفاده نکنند؟

خُب لازم است بدانی که استراتژی اصلی فقط در ذهن توست!

بله درست متوجه شدی، تو فقط با کمک ذهن خودت می توانی احساساتت را شناسایی کنی و سپس شکاف های ذهنی ات را پُر کنی.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.