ترس از جا ماندن سود


نگاه ناظران آمریکایی به انگلیس؛ کشتی شکست خورده بعد از مرگ ملکه

به گزارش ایرنا، روزنامه انگلیسی گاردین امروز شنبه با گذشت دو روز از مرگ الیزابت دوم به واکنش ناظران و رسانه‌های آمریکایی به این مساله، پرداخت و نوشت: دیدگاه غالب آمریکا از بریتانیای پسا برگزیت و پسا الیزابت، اساسا کشوری است که نفوذش کاهش یافته است که در نتیجه بحران‌های عمدتا خودساخته، در معرض خطر غرق شدن در صحنه جهانی قرار دارد.

بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان

به نوشته گاردین، پوشش خبری آمریکا در روز مرگ ملکه انگلیس بسیار ملایم بود تا اینکه روز جمعه به شکل عمده به پیوند ناگسستنی خانواده سلطنتی و گذشته امپراتوری این کشور پرداخته شد.

مایا جاسانوف یک استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد معتقد است که ملکه برای دوره‌ای در پایان امپراتوری زمانیکه نیروهای انگلیسی در حال مبارزه با استقلال کنیا، مالایا و قبرس (دهه 50-60 میلادی) بودند، یک چهره بی روح و سنت گرا بود. این استاد دانشگاه هاروارد روح امپراتوری انگلیس را همچنان بر روی خوشه بحران‌های کنونی این کشور آویزان می‌بیند.

به اعتقاد وی، این کشور با برگزیت دچار ضربه سختی شده که تا حدی متاثر از دیدگاه‌هایی نظیر این است که انگلیس چه جایگاه و نقش (مهم و بزرگی) در جهان دارد و همین دیدگاه‌ها درباره نقش انگلیس در جهان ناشی از گذشته امپراتوری این کشور است.

اشان تارور ستون نویس روزنامه واشنگتن پست نیز از طرفی الیزابت دوم شخصی سوء استفاده گر در استفاده از بقایای امپراتوری انگلیس پس از جنگ جهانی دوم معرفی کرد و افزود: انگلیس با از دست دادن یک امپراتوری و سپس کنار گذاشتن جایگاه خود در اتحادیه اروپا، در وضعیت بلاتکلیفی و افول موقعیت جهانی خود در پایان دوران الیزابت مواجه است.

بدبینی در مورد آینده انگلیس در سراسر طیف سیاسی ایالات متحده گسترده شده است. فرانک لونتز تحلیلگر سیاست انگلیس گفت: لندن در یک مقطع واقعا حساس قرار دارد. از نظر سیاسی، اقتصادی و حتی اخلاقی، نهادها و افرادی که رهبری این نهادها را بر عهده دارند، در حال از دست دادن باور و اعتماد مردم هستند.

لونتز با ابراز نگرانی از آینده انگلیس ادامه داد: من مشاهده کردم چه اتفاقی در آمریکا می‌افتد زمانیکه هیچ کس کشور را متحد نکند. هیچکس پا پیش نگذاشت و می‌توان با عواقب آن روبرو بود.

روزنامه گاردین در مورد دیدگاه آمریکا نسبت به انگلیس پیش از مرگ ملکه نوشت: روایت رسانه‌های آمریکایی پیش از مرگ ملکه درباره انگلیس، بر روی توالی بحران‌ها متمرکز بود؛ بحران‌های سیاسی مربوط به دولت بوریس جانسون، بحران انرژی، بحران هزینه‌های زندگی و افت ناگهانی ارزش پوند.

الیزابت کارتر استادیار علوم سیاسی در دانشگاه نیوهمپشایر، با پیشنهاد تثبیت قیمت انرژی توسط دولت انگلیس به ترس از جا ماندن سود عنوان مثال، گفت: من واقعا فکر می کنم برای خروج از این مسیر نزولی، باید نوآوری قابل توجهی به کار گرفته شود.

کارتر معتقد است که ماندن در این مسیر نزولی به نوبه خود احتمال استقلال اسکاتلند را بیشتر می کند که ضربه ای ویرانگر خواهد بود و مارپیچ نزولی بریتانیا در عرصه جهانی را سرعت می بخشد. دنیل سرور یک دیپلمات سابق آمریکایی نیز در این راستا گفت که اعلام استقلال اسکاتلند را یک مساله اجتناب ناپذیر می‌داند.

برنامه «وام‌درمانی» برای مهار قیمت‌ مسکن

مقامات اقتصادی چین برای مهار ابعاد حباب قیمت مسکن، به استفاده از نسخه «وام درمانی» رو آوردند. نرخ رشد بی‌سابقه قیمت املاک مسکونی چین در سال 2016 – نسبت به 5 سال قبل از آن - تاکنون سه ضربه به اقتصاد این کشور وارد کرده است.

برنامه «وام‌درمانی» برای مهار قیمت‌ مسکن

دولت چین در مواجهه با بحران ثانویه جهش قیمت مسکن، تصمیم گرفته با تنظیم دو متغیر تسهیلات خرید مسکن شامل مبلغ سپرده‌گذاری و نرخ سود وام، جلوی بزرگ‌تر شدن حباب را بگیرد و‌ فرآیند تخلیه را از «سقوط ناگهانی» به «کاهش تدریجی قیمت» تبدیل کند.

حباب مسکن چین که سال گذشته میلادی، نشانه‌های اولیه و البته کاملا محسوس آن در بازار املاک این کشور مشاهده شد، به‌دلیل آنچه «گسترش ابعاد و آستانه ترکیدن حباب» عنوان می‌شود، تاکنون سه ضربه به «اقتصاد چین2017» وارد کرده است. بازار آپارتمان و خانه‌های ویلایی در کشور چین با ثبت رکورد بیشترین افزایش قیمت در سال 2016 –تورم ملکی بی‌سابقه در 5 سال گذشته- هم‌اکنون به بازار مساله‌ساز دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است به‌طوری‌که مقامات بخش مسکن این کشور برای جلوگیری از ضربات بیشتر، یک برنامه ویژه بابت مهار و کاهش تدریجی حباب مسکن به جای تخلیه ناگهانی، در دستور کار قرار داده‌اند. بررسی‌ها درباره شوک چینی حباب مسکن حاکی است: رشد نزدیک به 25 درصدی قیمت املاک مسکونی در شهرهای بزرگ چین در سال 2016، سبب شده نسبت «هزینه صاحب‌خانه شدن به درآمد خانوار» در مناطق شهری با شیب تند افزایش پیدا کند. در هنگ‌کنگ این شاخص -که میزان دسترسی به مسکن در شهرها و کشورهای مختلف را نشان می‌دهد و بیانگر وضعیت دشوار یا مناسب خرید ملک در هر منطقه شهری است- از 4/ 11 در سال 2010 به 1/ 18 رسیده است که به معنای حداقل 18 سال انتظار برای صاحبخانه شدن افراد می‌تواند باشد. کارشناسان اقتصادی با احتساب سطح نرمال این شاخص که 1/ 5 سال است، در تحلیل شکاف موجود بین قیمت مسکن و درآمد خانوارهای چینی معتقدند: بازار مسکن چین به‌خصوص در شهرهای بزرگ این کشور، با سطح فعلی دسترسی خانوارها، در ردیف مناطق به «شدت گران‌قیمت» قرار دارد. در حال حاضر طول انتظار برای خرید مسکن با احتساب پس‌انداز کامل درآمد خانوارها در هنگ‌کنگ، 5/ 1 برابر 6 سال گذشته شده است.

حباب مسکن چین علاوه‌بر این ضربه درونی –آسیب به بازار ملک- دو ضربه بیرونی به سایر بخش‌های اقتصادی این کشور وارد کرده است.

سهم حداقل 15 درصدی بخش مسکن در اقتصاد چین، سبب شده مقامات اقتصادی این کشور با واقع‌نگری به تبعات حتمی دوره تخلیه حباب مسکن برای سایر بخش‌های اقتصاد، در پیش‌بینی‌های خود برای رشد اقتصادی 2017، کمترین نرخ را مبنا قرار دهند و کشور را برای رشد 5/ 6 درصد آماده کنند. سال گذشته اقتصاد چین برای دستیابی به رشد 5/ 6 تا 7 درصد، برنامه‌ریزی شده بود. حجم قابل‌توجه تسهیلات پرداخت شده به خریداران مسکن طی سال‌های اخیر از سوی موسسات مالی این کشور از یکسو و احتمال بروز بحران بدهی وام‌گیرنده‌ها در سال‌جاری با ترکیدن حباب قیمتی، مهم‌ترین مولفه کاهنده رشد اقتصادی است که ترس دولت از آن، هم‌اکنون بر نحوه پیش‌بینی رشد اقتصادی، تاثیر گذاشته است. طی ماه‌های اخیر، چین شاهد خروج سرمایه‌گذاران خارجی به‌خصوص از فعالیت‌های ساختمانی و ملکی در این کشور بوده است. این اتفاق به‌عنوان سومین ضربه حباب قیمتی، به‌دلیل اقدام پیشگیرانه سرمایه‌گذاران خارجی برای در امان ماندن از زیان ناشی از افت شدید و ناگهانی قیمت‌ها، رخ داده است. دولت چین هم‌اکنون با اجرای برنامه «وام‌درمانی»، قصد دارد ضمن کنترل روند افزایشی قیمت مسکن در شهرهای بزرگ این کشور، به گونه‌ای محدودیت‌های سفته‌بازی اعمال کند که فرآیند تخلیه حباب به‌صورت تدریجی و نه ناگهانی، انجام شود.

در قالب این برنامه، مسیر پرداخت وام خرید مسکن در شهرهای بزرگ از جمله پایتخت چین و پایتخت اقتصادی این کشور –پکن و شانگهای_ در چند مرحله، سخت و سخت‌تر می‌شود. پیش‌تر و تا قبل از بروز نشانه‌های حباب مسکن، سپرده لازم برای پرداخت تسهیلات خرید مسکن معادل 20 درصد مبلغ وام بود اما نیمه 2016، شرط پرداخت وام به «سپرده‌گذاری 25 تا 30 درصدی» تغییر کرد و هم‌اکنون به 35 درصد افزایش پیدا کرده است. همچنین برای خرید خانه دوم به کمک وام، باید معادل 50 درصد تسهیلات، ‏ سپرده‌گذاری صورت بگیرد. اخیرا شرط سپرده اولیه با افزایش تا 70 درصد مبلغ وام، سخت‌تر نیز شده است. موسسات مالی پرداخت‌کننده وام خرید مسکن در چین، در قالب برنامه وام‌درمانی، نرخ سود تسهیلات را برای شهرهای بزرگ دارای بیشترین تب قیمتی، به 10 درصد رسانده‌اند. این میزان نرخ برای تسهیلات مشمول سپرده، اعمال می‌شود و حداکثر امکان دوبار استفاده از این نوع تسهیلات وجود دارد.

وجود حباب در مسکن چین موضوعی است که حالا از حالت فرضیه خارج شده و به واقعیتی غیر‌قابل انکار تبدیل شده است. تازه‏ترین رتبه‏بندی از گران‏ترین مسکن‏های جهان حکایت از آن دارد که هنگ‏کنگ چین گران‏ترین قیمت مسکن را در مقایسه با میانگین سطح درآمد خانوارها داراست و قیمت مسکن در آن 1/ 18 برابر میانگین سطح درآمدها پیش از پرداخت مالیات است. پیش از این روزنامه «دنیای اقتصاد» در گزارشی اجمالی با عنوان «پیش لرزه حباب چینی» که روز سوم آبان ماه چاپ شد، هشدار داده بود که خطر سقوط بازار مسکن چین اقتصاد جهانی را تهدید می‏کند.

حالا جدیدترین آمار نشان می‏دهد قیمت مسکن چین در سال 2016 بیشترین رکورد افزایش را طی 5 سال اخیر شکسته است. رویترز در گزارشی با اشاره به این موضوع نوشته است که قیمت خانه‏های نوساز در چین طی سال گذشته با سریع‌ترین نرخ رشد از سال 2011 تاکنون افزایش یافته است. البته این رشد در ماه دسامبر متعادل شد تا ترس از ترکیدن حباب مسکن چین با همه تبعات فاجعه باری که می‏تواند بر اقتصاد جهان وارد آورد، به زمانی دیگر موکول شود. منابع آگاه به رویترز خبر داده‏اند که حکومت چین خود را برای رشد اقتصادی متعادل‏تری معادل 5/ 6 درصد آماده می‏کنند چون با کوهی از بدهی‏هایی مواجهند که طی سال‌های متمادی تجمیع شده، سال‏هایی که در آن وام‏گیری‏های سنگین و برنامه‌های محرک اقتصادی در جریان بوده است. واقعیت این است که اقتصاد چین در سال 2016 برای توسعه به شدت بر بازار املاک و محرک‌های اقتصادی متکی بوده است. حالا رهبران چین برای بازار املاک سال 2017 به شدت بر محدودسازی اعتباراتی تاکید دارند که منجر به خریدهای جمعی می‏شد و امید دارند که با این روش از تب رشد انفجاری بدهی شرکت‌ها بکاهند. پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند میانگین رشد قیمت مسکن چین در سال 2017 معادل 1/ 4 درصد خواهد بود و رشد سرمایه‏گذاری در بخش املاک به 4/ 5 درصد خواهد رسید. با توجه به سهم 15 تا 20 درصدی بخش مسکن در اقتصاد هرگونه نوسان در قیمت‌های مسکن یا تغییر در عوامل تعیین‌کننده، می‌تواند تبعات اقتصادی زیادی برای این دومین اقتصاد بزرگ جهان به بار آورد.

سهم بخش مسکن چین از کل اقتصاد این کشور در سال 2006 تنها 9/ 8 درصد بوده است. این در شرایطی است که آمارهای سال 2016 نشان می‌دهند سرمایه‌های خارجی نیز راه فرار از بخش املاک چین را در پیش گرفتند. علت این تصمیم سرمایه‌گذاران خارجی این بود که آنها انتظار داشتند سیاست‌های انقباضی دولت برای کاهش تب بازار املاک به ثمر بنشیند و به همین دلیل آنها به سرعت سرمایه‏های خود را از این بازار خارج کردند. آمار نشان می‏دهد کل بودجه شرکت‌ها و بنگاه‌های توسعه بخش املاک چین در سال 2016 به رقم 14421 میلیارد یوآن تقریبا معادل 2104 میلیارد دلار رسید که افزایش 2/ 15 درصدی را نسبت به سال پیش از آن نشان می‌دهد اما سرمایه‏های خارجی در این بخش با کاهشی 6/ 52 درصدی به رقم 14 میلیارد یوآن معادل 2 میلیارد دلار رسیده است. این پیش‌بینی سرمایه‌گذاران خارجی چندان اشتباه هم نبود و طی فصل چهارم 2016 رشد بخش مسکن چین به 7/ 7 درصد افت کرد. این رشد در فصل پیش از آن 8/ 8 درصد بوده است. این نشان می‌دهد که بازار املاک چین به راهکارهای دولت واکنش مثبت نشان دادند.

گر چه این راهکارهای دولت چین تا حدودی از نگرانی‌های بازارهای جهان نسبت به احتمال ترکیدن حباب مسکن چین کاسته است اما هنوز رشد بخش مسکن و گرانی املاک در این کشور که در برخی نقاط به بیش از 18 برابر میانگین درآمد خانوارها می‌رسد، بخش املاک این کشور را به یکی از ملتهب‌ترین بخش‌های املاک جهان تبدیل ساخته و چشم فعالان اقتصادی جهان به آن دوخته شده است.

آمریکا جواب تهدید هسته‌ای کره شمالی را داد

آمریکا جواب تهدید هسته‌ای کره شمالی را داد

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به اظهارات کیم جونگ اون مبنی بر آمادگی کشورش برای رویارویی نظامی هسته‌ای با واشنگتن پاسخ داد.

به گزارش ایسنا، به نقل از تاس، در پی تهدیدهای هسته‌ای رهبر جوان کره شمالی، ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا به خبرنگاران گفت: تعهدات ما در قبال امنیت شبه جزیره کره و ژاپن "محکم و قاطع" است.

پرایس افزود: اظهارنظرهایی که به تازگی شنیدیم تفاوتی با آنچه قبلا از کره شمالی شنیدیم ندارد. آمریکا به اظهارات رهبر کره شمالی پاسخی نخواهد داد اما اگر کره شمالی پیام مشابهی را از ما دریافت کند، نباید تعجب کند.

وی تاکید کرد که ایالات متحده با مشورت کره جنوبی و ژاپن جهت مهار اقدامات تحریک آمیز کره شمالی که تهدیدی مداوم برای صلح بین المللی و توافق منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای است، تلاش خواهد کرد.

سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به این سوال که آیا تغییری در روابط آمریکا با کره شمالی ایجاد شده است، گفت: متاسفانه ما در همان وضعیتی هستیم که قبلا بودیم و از زمان آغاز به کار دولت بایدن، در حال بررسی سیاست‌ها در قبال کره شمالی هستیم. ما دنبال تخلیه کامل شبه جزیره کره از سلاح‌های هسته‌ای از طریق گفتگو و دیپلماسی هستیم.

وی افزود: ما تاکید کرده‌ایم که هیچ نیت خصمانه‌ای نسبت به کره شمالی وجود ندارد، از سوی آمریکا درهای گفتگو با پیونگ یانگ همچنان باز است اما هنوز پاسخ واقعی دریافت نکرده‌ایم.

پرایس در پایان گفت که واشنگتن به تلاش‌های خود برای حفظ همکاری نزدیک با متحدانش درباره اقدامات تحریک آمیز پیونگ یانگ ادامه خواهد داد.

کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی پنجشنبه هشدار داد که کشورش برای هرگونه درگیری نظامی با ایالات متحده آماده است و از نیروهای بازدارنده هسته‌ای خواست آماده باشند.

آتش‌سوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو، بهانه‌ای برای طرح و بررسی یک مسئله آزارنده: به راستی این لشگر سلفی‌گیر همیشه حاضر، از کجا می‌آیند و چرا این میل وسواسی را دارند؟

صبح را با خبر آتش‌سوزی ساختمان پلاسکو آغاز کردم، این ساختمان که زمانی نماد جاه‌طلبی و تجددطلبی تهران بود، یک روزه نابود شد و در شرایطی که تصور خوشبینانه‌ام این بود که حریق قابل مهار خواهد بود، در نهایت این حادثه با به جا گذاشتن زخمی در دل شهر و گرفتن تعداد نامعلومی از هم‌وطنان از جمله تعدادی از آتش‌نشانان قهرمان، پاپان گرفت و الان هم که عملیات آواربرداری در حال جریان است.

photo_2017-01-19_18-57-41

سبک «یک پزشک»، هیچگاه ورود به اخبار روز نبوده است و دنبال‌کنندگان قدیمی ما می‌دانند که من همیشه ترجیح می‌دهم ترس از جا ماندن سود هفته‌ها و گاه ماه‌ها بگذرد و به شیوه ظریفی، مسائل را از زاویه دیگری مطرح کنم. درست به همین خاطر بوده است که حتی در مهم‌ترین بزنگاه‌های تاریخی ایران هم من از زاویه ادبیات و حتی دانش اعصاب به قضایا نگریسته‌ام! این شیوه برخورد من البته در ابتدای امر، برای خودش مخالفانی داشت که با گذشت سال‌ها کم کم دسته‌ای از همین مخالفان تصدیق کرده‌اند که این تکنیک چندان هم ناکارآمد و نابحا نبوده است.

در مورد حادثه ساختمان پلاسکو در فضای مجازی الان غوغایی برپاست و هر کسی از زاویه دید و حتی نگاه سیاسی و ایدئولوژیک خاص خود به داستان می‌نگرد. یکی پیشینه ساختمان را پیش می‌کشد، دیگری قضیه ایمنی و بی‌توجهی تاریخی ما را برجسته می‌کند، آن دیگری می‌کوشد از آب گل‌آلود ماهی بگیرد و این یا آن چهره سیاسی را بکوبد و هستند کسانی که آمادگی ناچیز ما برای مقابله با بحران‌ها و فناوری عقب‌افتاده ما در این طور مواقع را پیش می‌کشند.

photo_2017-01-19_18-57-33

خرید ساک پارچه ای
آزمایشگاه
خرید سرور مجازی

اما شاید در این میان چیزی که برای دسته بزرگی ما از آزاردهنده بود، شیوه برخورد عده کثیری از مردم رهگذر با این حادثه بوده باشد. ما چند وقت پیش در جریان فوت مرحوم منصور پورحیدری، قضیه سلفی‌گیری را به شوخی گرفتیم و ده‌ها عکس برای یک چهره ورزشی ساختیم و منتشر کردیم و خندیدیم.

اما این قضیه که منحصر به آن ورزشکار نبود، چند وقت پیش فرزند یکی از اساتید برجسته قلب، در یک حادثه دلخراش رانندگی جان سپرد، واکنش بیشتر سرنشینان عبوری، تهیه عکس و ویدئو بود. همین هفته پیش هم در جریان فوت یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های سیاسی معاصر، حضاری که ظاهرا برای تسلای خانواده فرد درگذشته آمده بودند، سعی می‌کردند با خانواده او سلفی بگیرند.

اما امروز در حالی که حادثه پلاسکو، با زیر آوار ماندن تعداد نامعلومی از مردم و آتش‌نشان‌ها تراژیک شده، ما شاهد نه یک فرد و نه یک دسته مردم، بلکه یک لشگر سلفی‌گیر بودیم.

من در اینجا ضمن فشار روی دکمه‌های کیبورد، در حال فکر روی این مسئله هستم که چرا سلفی‌گیری و به عبارت دقیق‌تر یادگاربرداری از هر موقعیت، اینقدر برای ما مهم شده است و چطور می‌توانیم فرهنگ خود را در این مورد تغییر بدهیم.

چرایی سلفی‌گیری:

۱- کمبود هیجان مجاز در کشور

این به نظرم یکی از اساسی‌ترین دلایل اشتغال ملت ما به سلفی‌گیری در هر زمان و هر مکان است. برای من پیش آمده و حتما برای شما هم رخ داده که دو سه هفته‌ای زندگی‌تان خیلی مونوتون و یکنواخت شده باشد. زندگی‌تان به خودی خود، مشکل خاصی ندارد، اما یک فاکتور مهم را ندارد: هیجان!

این نبود هیجان، آنقدر آزارنده می‌شود که شما می‌خواهید به صورت مصنوعی هم که شده، هیجان را به خود تزریق کنید. هر کسی به نوعی این کار را می‌کند: کوهنوردی- یک بازی رقابتی با دوستان- وانمود کردن مهم بودن یک مسابقه فوتبال و تماشای دست‌جمعی آن با دوستان یا شاید رفتن به پیست و کنسرت و صخره‌نوردی و …

اما مشکل اینجاست که علیرغم همه اینها، خیلی از ماها موفق نمی‌شویم به آن آستانه خوب هیجان برسیم، آن هیجانی که بتواند آدرنالین را به خون‌مان بریزد و طپش قلب برای ما به ارمغان بیاورد. تازه خیلی از مثال‌هایی که در بالا مطرح کردیم، برای دسته زیادی از ما قابل انجام نیستند، هزینه زیادی دارند یا اصلا در برخی استان‌های ما ممنوع اعلام می‌شوند!

امپراتورهای روم باهوش بودند و در رومی که به شدت از نظر اقتصادی رونق پیدا کرده بود، گلادیاتورها را برای تزریق هیجان و دل‌مشغولی مردم، به جان ما می انداختند.

اما ما در غیاب هیجان‌های فاخر یا تصنعی و کاذب، مجبوریم که برای خودمان هیجان جستجو کنیم و چه چیز بهتر از حضور در متن حوادث دلخراش و تراژیک!

همه چیز آماده است، شما لازم نیست پولی پرداخت کنید، می‌توانید در میان خانواده عزادار حضور پیدا کنید و با رفتار خود آنها را بیازاید یا سدی محکم در مقابل گروه امداد ایجاد کنید که حتی با پلیس ضد شورش هم شکسته نشود!

photo_2017-01-19_18-56-20

۲- هراس از تکرار نشدن صحنه‌ها و میل افراطی به یادگاربرداری

خب، من هم دست‌کم تا نوروز امسال به همین درد مبتلا بودم. تصور می‌کردم که برای لذت بردن از یک سفر، باید دوربینی عالی داشته باشم و هیچ صحنه و کادری را از دست ندهم. پس در تمام طول سفر یک دوربین DSLR سنگین را حمل کردم و مدام دستم روی دکمه بود و نگران بودم که مبدا زوم یک عکس یا میزان نور عکس دیگر درست نباشد!

یک لحظه به خودم آمدم و با خودم گفتم، از بناهای مشهوری شهرهای تاریخی دنیا که صدها و هزاران عکس و ویدئوی با کیفیت در اینترنت هست، تو چرا اینقدر به خودت زحمت می‌دهی و در شرایطی که باید سبک‌بال گردش کنی، یک رنج مداوم برای خودت خریده‌ای؟!

به کنسرت‌ها اگر رفته باشید، حتما دسته‌ای از حضار شما را آزار داده‌اند. آنها به جای اینکه تمرکز کنند و روی کنسرت تمرکز کنند، در تمام لحظات دلمشغولی اصلی‌شان برداشتن عکس و ویدئو از کنسرت است. آنها در واقع پول بلیت خود را ضایع کرده‌اند و مستخدم کاربران اینترنتی شده‌اند که دوست دارند بدون بلیت، در یوتیوب و آپارات صحنه‌های کم‌کیفیتی از کنسرت‌ها را ببینند.

این دسته از مردم، با گوش نکردن به توصیه مسئولان سالن و خود هنرمندان، ضمن نقض کپی‌رایت، با گرفتن عکس و بلند کردن صدای شاتر و تاباندن نور فلش به چشمان هنرمندان، می‌توانند هر کنسرتی را از اعتبار بیندازند، تازه من شخصا خودم از مشاهده نگرانی و عذاب مداوم آنها برای تهیه عکس و ویدئو، به صورت عجیب و غریبی، دچار استرس می‌شوم!

البته برداشتن تعداد منطقی عکس یادگاری از سفرها و حاشیه کنسرت‌ها، اصلا چیز بدی نیست، اما چرا در دسته‌ای از ما عادت یادگاربرداری به صورت همین عکاسی، خیلی افراطی می‌شود؟

می‌توان تصور کرد که برخی از ماها به سبب سابقه زندگی بی‌‌هیجان قبلی، مثلا نداشتن توانایی مالی برای سفرهای طولانی، همیشه نگران هستند که نکند در آینده نتوانند دوباره به سفری مشابه بروند یا اینکه دوست دارند عکس‌های خوب خودشان را از یک سفر پرهزینه لذت‌بخش به دوستان و خانواده نشان بدهند و خودی نشان بدهند و فخرفروشی کنند.

دسته‌ای دیگر از ماها ممکن است به سبب از دست دادن عزیزانی، حالا که با عزیزی دیگر در سفر هستیم، دوست داشته باشیم، یک تکه خوب از زمان را برای همیشه برای خودمان با عکس گرفتن منجمد و جاودان کنیم.

در دسته‌ای دیگر از ما، این امر، دیگر به یک اختلال روانپزشکی وسواسی- جبری شبیه‌تر می‌شود، یعنی حس می کنیم، نگرفتن عکس برای ما مساوی می‌شود با ایجاد اضطراب و برای دور کردن اضطراب به صورت تکانه‌ای مدام عکس می‌گیریم.

photo_2017-01-19_18-56-35

۳- رونق پوسته‌ها در شبکه‌های اجتماعی و از سکه افتادن اندیشه و تحلیل در آنها

خب، فکر می‌کنید بیشتر عکس‌های گرفته شده از کجا سردرمی‌آوردند؟ از تلگرام و اینستاگرام. به عبارت دیگر، بسیاری از ماها همیشه به صورت کارمندهای تمام‌وقت شبکه‌های اجتماعی کار می‌کنیم. مزد ما با لایک و کامنت پرداخت می‌شود!

مسلما عکس‌های منحصر به فرد از حوادث، ثابت کردن اینکه ما در متن یک حادثه مهم بوده‌ایم، می‌تواند برای ما کلی لایک و دنبال‌کننده و کامنت به ارمغان بیاورد.

اما اگر شرایط فرهنگی شبکه‌های اجتماعی طور دیگری بود، این عکس‌ها و ویدئوهای کوتاه نبودند که اعتبار می‌آوردند، بلکه توانایی پردازشی و نگارشی ما بودند که برای ما اعتبارزا بودند.

اما در شرایطی که با یک فشار انگشت می‌شود، صدها لایک گرفت، چرا به خودمان زحمت بدهیم و برای تبدیل شدن به یک کاربر خوب وب، رنج هزاران ساعت مطالعه و تمرین نگارش و اندیشه را بر تن هموار کنیم؟!

photo_2017-01-19_18-56-57

۴- پرشوری زیاد، اندیشه‌های کم‌رمق و سستی‌های نابجا، به عنوان یک عادت و سنت تاریخی

حالا بیایید از منظر اجتماعی و تاریخی به پدیده سلفی‌گیری و شلوغ‌بازی در متن و حاشیه رخدادهای مهم نگاه کنیم.

اگر خوب دقت کنید می‌بینید که جامعه ما به مانند ورزشکاری است که طوفانی آغاز می‌کند، عربده و می‌کشد و رجز می‌خواند و حریف می‌طلبد. در آغاز ممکن است همه این ورزشکار را تحسین کنند. اما آنگاه که این ورزشکار به مراحلی می‌رسد که به جای عملکرد تکانه‌ای نیازمند دوره‌های صبر و تعمق در سبک بازی حریف، ذخیره انرژی و به موقع‌اش نشان دادن تکنیک‌های ظریف سرنوشت‌ساز است، در می‌ماند و به سختی شکست می‌خورد. خیلی ساده، ما هم خیلی زود به جوش می‌آییم و بسیار زود هم سرد می‌شویم.

و این داستانی است که در تاریخ پرقدمت ما، بسیار تکرار شده است و روزهای بدی را هم به کرات برای ما رقم زده، روزهایی که درنگ‌های تاریخی عجیب ما، علیرغم هیجانات موقت اندکی پیش‌تر از آن، سرنوشت ملی ما را تغییر داده است.

بنابراین از الان می‌شود حدس زد که اندک کسانی از خیل لشگریان سلفی‌گیر پیرامون ساختمان پلاسکو، وقتی امشب به خانه رفتند اتصالات گاز منزل را چک کنند، یا سیم‌کشی قدیمی خانه‌شان را تعویض کنند یا مثلا فردای حادثه برای عیادت نزد آتش‌نشان‌ها بروند یا شاخه‌گلی را در سردر ادارات آتش‌نشانی به نشانه همدردی بگذارند.

photo_2017-01-19_18-57-21

پرواضح است که بی انصاف نیستم و عکس‌العمل خوب دسته‌ای از هموطنان خود را باید بستاییم، آنهایی که حس کردند حضور در سازمان‌های انتقال خون یا تغذیه آتش‌نشان‌ها و نیروهای امدادی بسیار مهم‌تر از گرفتن سلفی‌هاست:

1-19-2017 8-04-33 PM

photo_2017-01-19_18-57-14

وقتی داشتم این پست را می‌نوشتم یاد صحنه‌ای از سریال westworld افتادم، آن زمان که یکی از روبات‌های میزبان، تبلت کنترلی را از یکی از خالق‌های خود گرفته بود و می‌خواست به سادگی خصایص خود را تغییر بدهد.

1-19-2017 8-07-05 PM

اگر دست من بود و مسنجاب الدعوه بودم، شاید از خدا می‌خواستم که مقداری از شور ما بکاهد و بر میزان اندیشه، تأمل، تعمق و تدبر ما بیفزاید.

پایان موقت دعوایی با اتهام «ترویج شیطان پرستی و محتوای مستهجن»!

پایان موقت دعوایی با اتهام «ترویج شیطان پرستی و محتوای مستهجن»!

مهدیه جباری – خبرآنلاین: پس از یک هفته دعوا میان دو نهاد نظارتی و یک پلتفرم با مداخله یک نماینده مجلس ، فعلا قرار شد تا فعالیت سرویس آپارات گیم از سر گرفته شود. آپارات گیم سرویس بازی آنلاین ایرانی با بیش از 80 هزار عضو فعال است. سرویسی که بر چیده شدنش تنها باعث رفتن این افراد و دیتابیس شان به نمونه های خارجی استریم بازی های اینترنتی آنلاین می شود. دعوا چطور شروع شد؟ دعوا میان آپارات و ساترا از یک مقاله تند جام جم شروع شد. مقاله ای که به ادعای جواد شکوری مقدم رئیس آپارات ، تکمله ای بود بر حرف های شخص پیمان جبلی رئیس صدا و سیما در محافل نظارتی . شکوری مقدم با گفتن این جمله :«آقای جبلی با تاکید بر اینکه این سرویس محل ترویج محتوای مستهجن و شیطان پرستی است ، به دنیال تعطیلی ماست. من هم دیگر خسته شدم و حوصله این فضا را ندارم.» خبر از تعطیلی آپارات گیم داد. حرف های جبلی البته با ادبیاتی تند در مقاله ای که روزنامه جام جم نوشته شده بود به چشم می آمد اما نه از زبان رئیس صدا و سیما و اتهام البته این بود که در این پخش های زنده بازی های گیمرهای معروف داخلی که ده ها هزار نفر به صورت زنده به تماشای شان می نشینند و لیگ گیمرهای حرفه ای و رقابت های شان را می بینند ، بازی کنندگان در حین پخش زنده از عبارت های ناپسند استفاده می کنند و این برای بستری که بسیاری از بینندگانش خردسالان یا نوجوانان هستند مناسب نیست و مشکل دیگر هم عدم سانسور هوشمند تصاویر بازی و واژه ها توسط پلتفرم و بستر پخش است. اینکه خیلی از اله مان های این بازی ها یا مشکلات تصویری دارد یا اله مان های ترویج شیطان پرستی هستند. اتهاماتی که شکوری مقدم در واکنش به آنها ، گفته بود این یک فشار برای جنگی نابرابر است و رسانه ملی با تعطیلی بخش خصوصی قصد دارد بستر را برای ورود تلوبیون پلتفرم اختصاصی خودشان به این عرصه باز کند درست مثل سرویس تلوبیون پلاس که برای رقابت با وی او دی ها راه اندازی شده است. پاسخ ساترا چه بود؟ بعد از انتقادات و تصمیم ناگهانی شکوری مقدم ، محمد صادق افراسیابی معاون ساترا که اعتقاد دارد این نهاد نظارتی که صاحب هر نوع پخش زنده در هر مدیومی است ، در چند گروه واتساپی مختلف با حضور نمایندگان فیلیمو و اصحاب رسانه شروع به پاسخگویی کرد. او که اعتقاد دارد مشکل ساترا در دوره های قبلی عدم شفاف سازی بوده ، همان طور که بعدا در بیانیه رسمی ساترا هم آمد با تاکید بر جرم انگاری آنچه در بستر استریم های آپارات گیم رخ داده ، این سرویس را ابتدا فاقد مجوز قانونی نامید و سپس تاکید کرد به رغم وجود تخلفات و عدم مجوزهای قانونی ، ساترا برنامه ای برای تعطیلی آن نداشته و رفتار پیش دستانه شکوری مقدم رویه ای برای فرار به جلو بوده است چون آنها بر خلاف ادعای شان درباره دانش بنیان بودن ، نتوانسته اند با استفاده از هوش مصنوعی سرویس شان را ایمن از این عبارات و تصاویر مستهجن کنند. او که البته در رزومه اش آمده مدرس سواد رسانه ای ، در بخشی از حرف هایش یادآور شد در دوره مدیریت خودش در بنیاد بازی های رایانه ای هم یک بار این سرویس را فیلتر کرده بودند اما در 48 ساعت و با رفع مشکلات ، به سرعت این سرویس بازگشایی شده بود. پاسخ آپارات چه ترس از جا ماندن سود بود؟ در پاسخ با این ادعاها البته نمایندگان آپارات اعتقاد داشتند استناد ساترا بر تسلط انحصاری بر فضای استریم یک خواسته فراقانونی است و آنچه آنها از استناد به استفساریه شورای نگهبان به آن استناد دارند درباره راه اندازی شبکه های تلویزیونی است و ارتباطی به پلتفرم های جدید ندارد. آنچه در این یک دهه گذشته رخ داده و حالا رسانه ملی برای جا ماندن عقب ماندگی در فضایی که به دنبالش نبوده ، با ایجاد انحصار به دنبالش افتاده ، فضایی است که شرکت های خصوصی البته با ایجاد انحصار از سوی قوه قضاییه توانسته اند در آن به مرزی از موفقیت برسند. فیلترینگ رقبای حارجی به پلتفرم هایی مثل آپارات که نمونه ایرانی و نسبتا موفق یوتیوب است ، در این یک دهه حالا به جایی رسیده که تولیدکنندگان محتواها از آن بهره بگیرند و سرویس هایی مثل گیم در آن به جمعیت های قابل دقاعی رسیده است اما حالا تلویزیون با سختگیری هایی از این دست سبب شده تا تعطیلی این سرویس ها بار دیگر به کوچ مخاطب از فضای اینترنت ملی شود و به دنبال استفاده از پهنای باند بین الملل باشد. سرویس های موفقی که همین حالا هم شاید بیشتر از نمونه ایرانی مورد رجوع باشند و به رغم مشکلات اینترنت بین الملل همچنان گیمرها از مسیر فیلترشکن ، این شبکه ها را ترجیح دهند و تعطیلی پلتفرم داخلی دیگر راهی برای بقیه گیمرهای مانده در فضای داخلی را هم غیر ممکن کند. سرویس های مثل توئیچ متعلق به یوتیوب . یوتیوب یکی از مهم ترین پلتفرم ها برای استریم کردن بازی هاست اما ایده یک شبکه اجتماعی مخصوص گیمر ها، ایده بسیار جذابی است که حدود ده سال پیش،‌ عده ای به آن رسیده و برای پیاده سازی آن، شبکه اجتماعی توئیچ را طراحی کردند. این شبکه اجتماعی در نهایت توسط آمازون با قیمتی نزدیک به یک میلیارد دلار خریداری شد. Twitch: Livestream Multiplayer Games & Esports عنوان اپلیکیشن رسمی شبکه اجتماعی توئیچ مخصوص سیستم عامل اندروید است که توسط گروه نرم افزاری Twitch Interactive, Inc. توسعه و به صورت رایگان در گوگل پلی منتشر شده است. همین چند هفته قبل بود که محمد جواد آذری جهرمی وزیر پیشین ارتباطات در گفت و گو با پادکست سکه به نقل از شکوری مقدم رئیس آپارات گفت:« هنوز هم محتواهای اختصاصی فیلیمو و آپارات روی یوتیوب بیشتر از آپارات مخاطب دارد.» او البته فیلترینگ را یک روش منسوخ و راه اندازی و این همه صرف بودجه برای ساخت شبکه هایی مثل یوتیوب را نوعی اختراع کردن مجدد چرخ و کاری بی هوده معرفی کرده بود اما برای طرز فکری از جنس ساترا و بنیاد ملی بازی های یارانه ای که به دنبال محدود کردن هرچه بیشتر ارتباطات با فضای اینترنت بین الملل است ، تعطیلی این سرویس داخلی غیر از فرار سرمایه به پلتفرم خارجی ، امکان هر نوع اعمال محدودیت را هم از بین می برد و شاید این تکاپوی طرف دوم قصه بعد از تصمیم آپارات برای تعطیلی سرویسش به همین دلیل بود و ترس از تبعات این تصمیم. حمله با کلیدواژه هوش مصنوعی و ادعای دانش بنیانی! یکی از انتقادات صرامی مسئول بنیاد ملی بازی های رایانه ای به آپارات انتقاد جدی از ادعاهای دانش بنیان بودن این پلتفرم و ناتوانی در صیانت از مختوا بود. آنها با اشاره به ادعای آپارات درباره مجهز بودن به هوش مصنوعی بر این نکته تاکید داشتند که به جای فرار به جلو ، این پلتفرم باید این بستر را ایمن سازی کند. مصاحبه صرامی در این باره که به صورت وسیع از سوی رسانه های مختلف بازنشر داده شد چنین نکته ای را مدام تکرار می کرد که در بیانیه بنیاد هم آمده بود. یکی دیگر از منتقدان این تعطیلی بابک کرباسی کارشناس بازی های رایانه ای بود که خود سابقه ساخت بازی های ایرانی و فعالیت در بنیاد ، چند نهاد حاکمیتی و نهادهای تصمیمگیر در زمینه بازی های اینترنتی دارد ، بود. او هم روی کلید واژه هوش مصنوعی اصرار داشت و با طرح سئوالاتی شکوری مقدم و آپارات را متهم می کرد به جای فرار به جلو باید بتواند جلوی ارائه محتوای مستهجن را بگیرد و این ادعاها که ساترا و رسانه ملی دنبال راه اندازی شبکه ای جدید هستند واهی است. او البته اعتقاد داشت دو طرف این دعوا ، سر منافع شان دعوا می کنند و دغدغه هیچ یک کودکان و نوجوانان تحت آسیب از این مختواها نیستند. هرچند خود او که دو دهه اقلا 11 سمت اجرایی در نهادهای دولتی و حاکمیتی در این زمینه داشته و می گوید 6 بازی ساخته ، پاسخی نداد که چرا این همه هزینه هایی که برای او و سیستمش شده به نقطه ای نرسیده که حتی یک بازی مناسب پرطرفدار ایرانی برای این رده های سنی که دغدغه اش را دارد ساخته شود تا این قدر فضای استریم در سیطره بازی هایی با محتواهای نامناسب نباشد! پایان موقت دعوا این دعوا به تعبیر مجتبی توانگر و نیک بین دو نماینده مجلس از این جهت نامناسب بود که نوعی اعمال فشار نهاد نظارتگر برای حذف بخش خصوصی و فعالان اکوسیستم کسب و کارهای اینترنتی است. ورود نمایندگان وبیانیه بنیاد بازی های رایانه ای سرانجام سبب شد تا این دعوا به پایانی موقت برسد و آپارات با این بیانیه سرویس آپارات گیم را از سر گرفت:« آپارات در اطلاعیه‌ای اعلام کرد:«در پی اطلاعیه اخیر مرکز ملی ترس از جا ماندن سود فضای مجازی و اصرار این مرکز در خصوص به تعویق انداختن تصمیم تعطیلی سرویس آپارات گیم تا زمان حصول نتیجه و رسیدگی به اختلاف تنظیم‌گری در حوزه پخش زنده کاربر محور، این سرویس همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد. آپارات گیم به دلیل اتهام‌های غیرحرفه‌ای رسانه‌ای ناشی از رویکرد سنتی، ابهام در نهاد رگولاتوری و عدم درک صحیح از پدیده‌های نوظهور، تصمیم به تعطیلی این سرویس گرفته بود؛ اما در صورت اصلاح و به روز رسانی قوانین تنظیم‌گری در حوزه پخش زنده کاربر محور، همچنان قادر به ادامه فعالیت خواهد بود.» این پایانی موقت است بر دعوایی که اتهامات اولیه اش اتهاماتی بزرگ هستند اما ته دعوا انگار یک رقابت مالی و یک تلاش برای ایجاد انحصار از سوی مجموعه ای وابسته به بودجه عمومی کشور در رقابت با بخشی خصوصی است. اعمال فشارهایی که هر روز بر دیگر فعالین کسب و کار در اکوسیستم دیجیتال کشور وارد می شود و نمونه های بسیاری از آنها وجود دارد که به مرور مطرح خواهند شد. 4141



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.