تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال اصولا برای پیش بینی روند قیمتی ارز های دیجیتال مانند بیت کوین اتریوم و . در کوتاه مدت مورد استفاده قرار می گیرد . تاکید این نوع تحلیل بر روی قیمت ارز های دیجیتال بوده و معتقد است که تنها با مشاهده تاریخچه قیمتی رمز ارز ها و تحلیل نمودار های مربوطه می توان روند آینده بازار را پیش بینی کرد .
برای مشاوره تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال
برای مشاوره تحلیل تکنیکال ارز های دیجیتال
عناوین اصلی این مقاله
یکی از مهمترین شروط برای موفقیت در بازار ارز دیجیتال و یا هر بازار مالی دیگر توانایی پیش بینی درست روند آینده آن بازار و تصمیم گیری در مورد نحوه انجام معاملات در آن می باشد . تنها افرادی که بتوانند به درستی این روند را پیش بینی کنند در این بازار ها موفق به کسب سود می شوند .
از این رو تمامی افرادی که قصد شروع فعالیت و سرمایه گذاری در بازار ارز دیجیتال را دارند لازم است تا قبل از ورود به این بازار به طور کامل بر اصطلاحات پایه ای و نحوه تحلیل در این بازار تسلط پیدا کنند تا بتوانند با اتکا بر این تحلیل ها و با آگاهی کامل اقدام به سرمایه گذاری و انجام معامله در آن کنند .
مهمترین روش های تحلیل بازار ارز دیجیتال شامل تحلیل بنیادی ( فاندامنتال ) و تحلیل تکنیکال می شود که در این بین تحلیل تکنیکال به این دلیل که بیشتر برای پیش بینی روند کوتاه مدت قیمت ها و نوسان گیری استفاده می شود مورد توجه بسیار زیاد فعالین این بازار می باشد .
اما شاید برای خیلی از افراد تازه وارد به بازار ارز دیجیتال این سوال وجود داشته باشد که تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست و به چه صورت انجام می شود ؟ در این مقاله به ارائه مطالبی در این رابطه پرداخته شده است .
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال چیست ؟
تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال به پیش بینی روند آینده بازار ارز دیجیتال با استفاده از بررسی روند گذشته آن می پردازد ، در واقع در این نوع تحلیل ارز دیجیتال تنها متغیر مهم برای پیش بینی و تصمیم گیری در مورد آینده بازار قیمت و حجم معاملات بوده و با استفاده از بررسی روند گذشته و الگو های موجود در آن به پیش بینی روند بازار و قیمت ها در آینده می پردازند .
تحلیلگر در این روش معتقد است رفتار مردم در مقابل اتفاقات مختلف در طول تاریخ یکسان بوده و به صورت یک الگوی تکرار شونده عمل کرده در نتیجه این انتظارات مردم از روند حرکتی قیمت هاست که جهت حرکت بازار را در آینده مشخص می کند ، پس برای پیش بینی آن باید انتظارات و احساسات مردم را مد نظر قرار داد .
تحلیل تکنیکال اصولا برای پیش بینی در کوتاه مدت مورد استفاده قرارا می گیرد و برای بلند مدت نتیجه قابل اطمینانی ارائه تحليل تکنيکال چيست؟ نمی دهد از این رو این تحلیل بیشتر مورد استفاده افرادی است که قصد سرمایه گذاری های کوتاه مدت و نوسان گیری در بازار ارز دیجیتال را دارند .
ویژگی های تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
برای تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال ویژگی هایی تعریف شده است که در واقع اساس ایجاد این نوع تحلیل قیمتی بر پایه این ویژگی ها و فرضیات قرار دارد ، در ادامه به ارائه این ویژگی ها پرداخته شده است :
این تحلیل تنها بر روی قیمت تمرکز داشته و معتقد است قیمت لحظه ای انواع ارز دیجیتال نشان دهنده انتظارات و احساسات عوامل اقتصادی مختلف بوده که با استفاده از آن می توان به پاسخ تمامی سوالات خود در مورد روند بازار دست یافت .
تحلیل تکنیکال تنها به جایی که قیمت در حال حاضر قرار دارد اهمیت می دهد و بر خلاف تحلیل بنیادی به دنبال دلیل قرار گرفتن آن در این نقطه ( متغیر های اقتصادی و واقعی تاثیر گذار بر آن ) به هیچ عنوان نمی باشد .
این تحلیل برای پیش بینی کوتاه مدت کارایی داشته و برای بلند مدت معمولا نتیجه قابل اعتمادی ارائه نمی دهد .
تاکید این نوع تحلیل بازار بر استفاده از نمودار ها و مشخص کردن الگو ها و روند های حرکت قیمت به وسیله آن ها می باشد .
این تحلیل در تمام بازار هایی که بر اساس عرضه و تقاضا کار می کنند قابل استفاده می باشد .
تحلیل تکنیکال برای بازار های با شرایط عادی و حجم معاملات و نقدینگی بالا پیش بینی دقیق تری را ارائه می کند .
از آنجایی که کانون توجه این نوع تحلیل بر انتظارات مردم می باشد اخبار مختلف تاثیر های چشم گیری بر روند آن داشته که در نتیجه میزان ریسک این نوع پیش بینی را بالا می برد .
اصطلاحات اصلی در تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال
تمامی افرادی که قصد استفاده از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی روند بازار ارز دیجیتال را دارند لازم است تا با اصطلاحات و سطوح اصلی این تحلیل آشنایی داشته باشند تا با استفاده از آن ها بتوانند به بررسی نمودار های قیمت و تحلیل روند آن در طول دوره های مختلف بپردازند . در ادامه اصلی ترین اصطلاحات تحلیل تکنیکال ذکر شده است :
خطوط روند ( Trend Line ) :
قیمت تمامی ارز های دیجیتال در طول زمان دارای نوساناتی می باشد ، تحلیل گران تکنیکال با بررسی این نوسانات در طی چندین دوره متوجه شدند که این نوسانات در بازه های مختلف از یک الگوی خطی مشخصی پیروی می کنند و از مجموع آن ها می توان به یک روند کلی برای آن ها دست یافت که ممکن است صعودی و یا نزولی باشد . در تعریف این دو باید گفت که :
روند صعودی قیمت : چنانچه در یک بازه زمانی مشخص بتوان مجموعه ای از تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال را به یکدیگر وصل کرد به شکلی که اگر سه کف قیمتی با یک خط به یکدیگر وصل شود به ازای هر کف یک قله قیمتی وجود داشته باشد که از قله قبل از خود بیشتر باشد در این حالت اصطلاحا تغییرات قیمتی دارای روند صعودی می باشد .
روند نزولی قیمت : این روند درست برعکس روند صعودی قیمت بوده و به این صورت است که اگر بتوان نوسانات قیمتی یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص را به یکدیگر وصل کرد به شکلی که اگر سه قله قیمتی با یک خط به یکدیگر وصل شود به ازای هر کدام از قله ها یک کف قیمتی که از کف قبلی خود بیشتر است وجود داشته باشد در این صورت گفته می شود که تغییرات قیمتی دارای روند نزولی هستند .
خطوط مقاومت :
در دوره های زمانی مختلف تغییرات قیمت یک ارز دیجیتال مانند بیت کوین ، اتریوم و . ناحیه های قیمتی وجود دارند که در صورت نزدیک شدن روند های صعودی به آن ها با مقاومت روبه رو شده و توانایی عبور از آن را ندارد ، به این نواحی که با خط افقی نشان داده می شوند اصطلاحا خطوط مقاومت گفته می شود .
در واقع با رسیدن روند صعودی یک رمز ارز به آن ناحیه فعالان بازار معتقد هستند که قیمت به اندازه کافی افزایش داشته و به زودی بر می گردد ، در نتیجه آن صف های تقاضا جمع شده و در عوض صف های عظیم عرضه تشکیل می شود که این خود سبب کاهش قیمت و برگشت آن می شود .
لازم به ذکر ست که هر چقدر مدت زمانی بیشتری طول بکشد تا یک سطح مقاومت شکسته شود این مقاوت قدرتمند تر بوده و در صورت شکستن آن حرکت صعودی قیمت بزرگ تری حاصل می شود .
خطوط حمایت :
این خطوط برعکس خطوط مقاومت بوده و به این صورت است که در مسیر روند نزولی قیمت ها نواحی وجود دارد که هر بار قیمت به آنها نزدیک شده و یا برخورد کرده توانایی عبور نداشته و باز می گردد به این نواحی اصطلاحا خطوط حمایت گفته می شود .
در واقع در این نواحی فعالان بازار اعتقاد دارند که قیمت به اندازه کافی پایین آمده و به زودی روند صعودی خود را آغاز می کند در نتیجه صف های عظیم تقاضا تشکیل شده و صف های عرضه جمع می شوند . در این حالت نیز هرچقدر مدت زمان بیشتری طول بکشد تا یک خط حمایتی شکسته شود ریزش بزرگ تری را حاصل می دهد .
معمولا معاملات بازار ارز دیجیتال در بین خطوط حمایت و تحليل تکنيکال چيست؟ مقاومت انجام می شود .
سقف تاریخی قیمت :
هنگامی که قیمت ها برای اولین بار در تمام بازه تاریخی خود عبور از یک خط قیمتی جدید را تجربه کنند در این حالت اصطلاحا به آن ناحیه سقف تاریخی قیمت گفته می شود . این حالت درست مانند خطوط مقاومت بوده با این تفاوت که در این حالت قیمت جدید برای اولین بار رخ داده اما در خطوط مقاومت ممکن است چندیدن بار از آن ناحیه عبور کرده و یا آن را لمس کرده باشد . در این حالت نیز مانند خطوط مقاومتی در صورت عبور از سقف تاریخی قیمت قبلی با یک جهش بزرگ تر مواجه می شویم .
اندیکاتور ها :
ابزار هایی هستند که با استفاده از فرمول های ویژه ای به پیش بینی روند حرکتی بازار می پردازند و در دو دسته اندیکاتور های روی نمودار و اندیکاتور های خارج از نمودار تقسیم می شوند . لازم به ذکر است که این نوع ابزار قادر به اندازه گیری میزان حرکت نبوده و تنها جهت آن را مشخص می کنند .
میانگین های حرکت ( Moving Average ) :
در این حالت به پیش بینی روند قیمتی یک ارز دیجیتال بر اساس میانگین تغییرات آن در یک بازه زمانی مشخص در گذشته پرداخته می شود . در واقع با میانگین گرفتن از تمام قیمت های گذشته یک ارز دیجیتال در یک بازه زمانی مشخص خطی به دست می آید که به آن میانگین حرکت قیمت ارز دیجیتال گفته می شود .
حجم معاملات ( Volume ) :
حجم ترید یکی از مهمترین متغیر های مورد توجه فعالین بازار ارز دیجیتال می باشد و توصیه می شود که در تصمیم گیری های خود برای پیش بینی روند قیمت یک رمز ارز مورد توجه قرار گیرد . نحوه عملکرد آن به این صورت است که به طور مثال اگر یک ارز روند قیمتی صعودی داشته باشد اما حجم معاملات کاهش یافته باشد احتمال می رود که به زودی کاهش قیمت رخ دهد و بر عکس .
علی رغم تمام نکاتی که گفته شد اما لازم به ذکر است که صرف داشتن دانش تحلیل تکنیکال به ویژه برای افراد تازه وارد به بازار دیجیتال کافی نبوده و افراد برای داشتن یک سرمایه گذاری مناسب و سود ده نیازمند دریافت مشاوره سرمایه گذاری ارز تحليل تکنيکال چيست؟ دیجیتال از افراد حرفه ای در این زمینه نیز می باشند .
برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال در کانال تلگرام سرمایه گذاری عضو شوید ، همچنین کارشناسان مرکز مشاوره سرمایه گذاری دینا نیز آماده اند تا با ارائه خدمات مشاوره سرمایه گذاری تلفنی دینا به سوالات شما عزیزان پیرامون تحلیل تکنیکال ارز دیجیتال پاسخ دهند .
در ادامه بخوانید: دانلود برنامه تریدینگ ویو
سوالات متداول
1- ✔️ تحلیل تکنیکال چیست ؟
✔️ این تحلیل به پیش بینی روند بازار یک ارز دیجیتال بر اساس مطالعه تاریخچه قیمت آن پرداخته که در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است
2- ✔️ ویژگی های تحلیل تکنیکال به چه صورت است ؟
✔️ تمامی ویژگی های این نوع تحلیل در متن مقاله به طور کامل توضیح داده شده است
3- ✔️ اصطلاحات مورد استفاده در تحلیل تکنیکال چه چیز هایی هستند ؟
✔️ در متن مقاله به ارائه لیستی از اصطلاحات اصلی و پر کاربرد در تحلیل تکنیکال و تعریف هر یک از آن ها پرداخته شده است
تحلیل تکنیکال فارکس | آموزش تحلیل تکنیکال در فارکس
تحلیل تکنیکال کالبدی است که معامله گران، رفتار قیمت را در آن مطالعه می کنند. تئوری آن به این صورت است که هر شخصی می تواند با مشاهده رفتار تاریخی قیمت، وضعیت روند موجود و حرکات بالقوه قیمت را، مشخص کند.
تحلیل تکنیکال در یک جمله کوتاه، هنر خواندن و تفسیر کردن نمودارها است.
به شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاده می کند، تحلیل گر تکنیکال گفته می شود. به تریدرهایی که از روش تکنیکال استفاده می کنند نیز، تریدر تکنیکال می گویند.
دلیلی که تریدرها از تحلیل تکنیکال استفاده می کنند این است که به صورت تئوری باور دارند تمام اطلاعات موجود مارکت در قیمت مشهود است. در حقیقت تحلیل تکنیکال، مطالعه قیمت ها با ابزار ساده ای همچون نمودار است.
مطالبی که قصد داریم در این مقاله آموزشی برای شما شرح دهیم به ترتیب زیر است: تحلیل تکنیکال در فارکس چیست، شباهت بازار فارکس و زندگی انسان، اساس تحلیل تکنیکال، پشت تحلیل های تکنیکال چه میگذرد، چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس سود کسب کنیم، مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس، ۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس، نتیجه گیری.
تحلیل تکنیکال در فارکس چیست؟
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتار تاریخی قیمت برای تشخیص الگوها و تعیین احتمالی حرکات آینده مارکت از طریق مطالعه تکنیکال، اندیکاتورها و دیگر ابزارهای تحلیلی است. تحلیل تکنیکال در واقع یک نظم معاملاتی است.
تحلیل تکنیکال به زبان ساده، بررسی قیمت تاریخی یک دارایی در جهت تعیین قیمت آینده همان دارایی است. تحلیل تکنیکال دو چیز را برای ما مشخص می کند: 1- روند 2- خطوط حمایت و مقاومت از طریق نمودارهای قیمت در تایم فریم تحليل تکنيکال چيست؟ های متفاوت.
همانطور که می دانید مارکت در 3 جهت حرکت می کند: بالا، پایین و خنثی. قیمت ها به صورت زیگزاگ حرکت می کنند و رفتار قیمت در واقع فقط نشانگر دو حالت است: یا خنثی هستند و یا دارای روند هستند.
دلیل اهمیت تحلیل تکنیکال این است که نه فقط به شما نشان می دهد که چه وقت و کجا وارد مارکت شوید بلکه مهم تر اینکه، کی و کجا از مارکت خارج شوید.
شباهت بازار فارکس و زندگی انسان
زندگی هر یک از ما انسان ها تا بدین لحظه، دستخوش حوادث مختلفی شده است. این یک مسئله غیر قابل اجتناب است. چه کسی می تواند ادعا کند که در زندگی اش، روزهای بد را تجربه نکرده است.
انسان ها در سفر زمینی اشان از بدو تولد تا مرگ، لحظات خوب و بدی را تجربه می کنند. اگر نگاهی به نقاش بزرگ عالم؛ خداوند مهربان بیاندازیم، می بینیم که به خوبی این لحظات را برای ما ترسیم کرده است.
فصل ها شامل بهار، تابستان، پاییز و زمستان هستند. خود همین مسئله گویای فراز و نشیب زندگی ما انسانها است. ما رویش را تجربه می کنیم و سپس وارد فصل گرما می شویم. بعد از آن پاییز و در انتها سرمای زمستان را خواهیم دید.
زندگی شامل روز و شب، سیاه و سفید، گرما و سرما، تولد و مرگ و غیره می باشد. بازار فارکس نیز از این موضوع مستثنی نیست. کدام تریدر را می شناسید که همیشه معاملاتش سودده بوده باشد!
با نگاهی به نمودارهای بازار فارکس می بینیم که حتی خطوط درون آنها، بالا و پایین شدن را تجربه می کنند. گاهی هم بدون روند و خنثی هستند و یا دوران رکود را تجربه می کنند. چه شباهت شگفت انگیزی بین زندگی ما انسانها و بازار فارکس مشاهده می شود.
بازار فارکس بزرگترین بازار مالی جهان است. این مارکت غیر متمرکز، با گردش مالی روزانه بالای 6.6 تریلیون دلار، فرصتی بی نظیر برای سود آوری در خدمت معامله گان گذاشته است.
ولی این بازار نیز مثل هر چیز دیگری، نیاز به آموزش و تمرین و تکرار دارد. در این بین درست مثل زندگی ما انسانها، فراز و نشیب هایی نیز وجود دارد. ولی موفق های این بازار کسانی هستند که آموزش صحیح می بینند. آنها اصول مدیریت سرمایه را می آموزند.
حد ضرر و حد سود را به اجرا می گذارند. آنها برای معاملاتشان، استراتژی دارند. آنها صبور هستند و از شکست ها یا ضررهایشان درس می گیرند.
اساس تحلیل تکنیکال
اساس تحلیل تکنیکال بر پایه نظریه داو است. این تئوری بین سالهای 1850 تا 1900 توسط چارلز داو، گسترش یافت. چارلز داو اولین ویراستار روزنامه وال استریت ژورنال و موسس کمپانی داو جونز بود. این قوانین تریدرها را راهنمایی می کند تا بر اساس اصول رفتار قیمت مثل نوع روند، فاز حرکات قیمت و تاثیرات اخبار معامله کنند.
تحلیل تکنیکال خلاصه می شود در تفسیر و خواندن الگوهای روی چارت ها. این خواندن، مربوط می شود به گذشته چارت تا پیش بینی آینده آن. معامله گران تکنیکال، حرکات گذشته و رفتار قیمت دارایی مورد نظرشان را به دقت رصد می کنند.
آنها بر این باورند که تاریخ تکرار می شود. این مسئله بدین مفهوم است که هر آنچه در گذشته این دارایی مشاهده می شود، می تواند در آینده هم تکرار شود. تکنیکالیست ها، باور دارند آینده می تواند در گذشته دیده شود.
آنها برای این منظور، ابزارهای خاصی دارند. این ابزارها شامل اندیکاتورها و الگوهای مشخصی می شود که روی نمودارها عیان می شود. بر خلاف تحلیلگران بنیادی که باور دارند داده های اقتصادی روی مارکت تاثیر می گذارد، معامله گران تکنیکال می گویند تمام آنچه ما نیاز داریم در قیمت لحاظ شده است، قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند و تاریخ تکرار می شود.
پشت تحلیل های تکنیکال چه می گذرد؟
این دو کلمه (تحلیل تکنیکال) می توانند تصاویر زیادی را در ذهن شما ایجاد کنند. نمودارهای رنگی در رایانه ها، بسیاری از خطوط افقی و شیب دار و منحنی های موجود در آن نمودارها، میله های رنگارنگ بالا و پایین و نام دارایی مورد علاقه شما که قرار است آن را ترید کنید.
اما درست پشت این چارت ها، نام یک دارایی مثل ارز، طلا، سهام و غیره وجود دارد. این نمودارها به زبان خاصی صحبت می کنند که اگر آن را ندانید، متوجه چرایی آنها نخواهید شد. نام زبان خاص این دارایی ها، تحلیل تکنیکال است.
به طور عمومی، تکنیکالیست ها بر این باورند که چارت تحليل تکنيکال چيست؟ ها خودشان صحبت می کنند. دلیل این باور هم این است که آنها می توانند آینده قیمت را بر اساس گذشته آن، پیش بینی کنند. ولی بزرگان بازار توصیه می کنند قبل از هرگونه تریدی، باید تحلیل تکنیکال را با تحلیل بنیادی ترکیب کرد.
قیمتهای مارکت در واقع در روندها دیده می شوند. بر اساس نظریه داو، سه نوع حرکت در روندها دیده می شود: حرکات ابتدایی که می توانند از یک تا چند سال به طول بیانجامند.
واکنش ثانویه که بین ده روز تا یک سال می باشد و حرکات کوچک که از چند ثانیه شروع می شود و تا چند روز طول می کشد. نکته جالبی که در پشت تحلیل های تکنیکال وجود دارد، تکرار شوندگی آنها است.
تحلیلگران بازار بر این باورند که الگوهای قیمت تمایل دارند در آینده نیز تکرار شوند. به همین دلیل است که تکنیکالیست ها، گذشته قیمت را بررسی می کنند. سپس با استفاده از ابزارهای خوبی که در پلتفرم معاملاتی شان وجود دارد، زمان ورود و خروج به یک دارایی را مشخص می کنند.
چگونه با تحلیل تکنیکال در فارکس، سود کسب کنیم؟
برای کسب سود در فارکس توسط تحلیل تکنیکال، باید گامهای متفاوتی را برداریم. خود کلمات تحلیل تکنیکال بدون استفاده و به کار گیری این گامها، کاری برای شما انجام نمی دهد.
1- گام اول تشخیص روند است. شما باید با استفاده از ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل خطوط روند و میانگین های متحرک، روند اصلی دارایی مد نظرتان را مشخص کنید. مثلا یک راه ساده برای تشخیص روند، استفاده از دو میانگین متحرک است. زمانی که این دو MA یکدیگر را قطع کردند، هشداری جدی مبنی بر تغییر روند است.
2- استفاده از ابزارها و اندیکاتورهای مختلف روی نمودار مثل، خطوط حمایت و مقاومت. با نصب این خطوط ساده، ما به راحتی تشخیص می دهیم که روند قرار است به کدام جهت برود. یادتان باشد تشخیص درست روند مثل پیدا کردن آب خنک بعد از یک تشنگی طولانی مدت است.
3- یادگرفتن درباره الگوهای قیمتی یکی دیگر از روشهای کسب سود از تحلیل تکنیکال است. این الگوها، شامل الگوهای شمعی-ژاپنی و یا ادامه دار و برگشتی هستند. شما با دیدن آنها متوجه می شوید که آیا بازار قرار است به مسیر خود ادامه دهد یا از همان جا باز گردد.
4- یکی دیگر از این گامها که شما را به سودآوری بیشتر نزدیک می کند، یادگیری تئوری های موجود در تحلیل تکنیکال است. یکی از این تئوری ها، موج های الیوت است.
5- ابزارهای موثر بعدی، استفاده از نوسان گرها و اندیکاتورهای مختلف است. به عنوان مثال: RSI، MA، Bollinger Bands، Stochastics و غیره است. و در انتها فاکتورهای بسیار حیاتی مثل: مدیریت ریسک، استفاده از دستورات حد ضرر و حد سود، داشتن یک سیستم معاملاتی بر پایه استراژی مناسب با روحیه و شخصیت تان و غیره.
مزایا و معایب تحلیل تکنیکال در فارکس
روش تحلیل تکنیکال، مثل هر چیز دیگر محاسن و معایبی دارد. تحلیل تکنیکال نیز 100 درصد درست نیست. خیلی مهم است که محاسن و معایب آن را بدانیم.
محاسن تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال تصویر واضحی از دارایی مورد نظر را به ما نشان می دهد. دلیل این مسئله این است که تحلیل تکنیکال، روی حرکات قیمت از گذشته تا به حال، متمرکز است. عینی است به این معنی که داده ها را روی چارت می بینیم.
تحت تاثیر احساسات بازار است. قیمت ها در بازار فارکس به علت اینکه تحت تاثیر احساسات انسان ها می باشند، خودشان را روی چارت نشان می دهند. دارای الگو هستند. به دلیل اینکه در تحلیل تکنیکال ما با یک سری الگو سروکار داریم، کار را برای ما ساده تر کرده اند.
این الگوها ساده هستند. برای اینکه بازار را تحلیل کنید، نیازی نیست که ریاضیات، فیزیک و هندسه خوانده باشید. انعطاف پذیر هستند. تحلیل تکنیکال بر روی هر داده ای و در هر بازه زمانی، کار می کند.
معایب تحلیل تکنیکال
اولین عیب آنها این است که در روندهای طولانی ماندگار نیستند. دلیل این مسئله این است که ما وقایع سیاسی، تصمیمات بانکهای مرکزی، بحران های اقتصادی و غیره را نمی توانیم پیش بینی کنیم.
عدم قطعیت در سیگنالهایی که می دهند. معمولا در تحلیل تکنیکال، سیگنالها دارای تاخیر هستند. آنها گاها تغییر روندها را دیر به ما نشان می دهند. تحلیل تکنیکال فقط روند عمومی قیمتها را برای یک دوره مشخص در آینده، پیش بینی می کند.
عیب دیگر آنها زیاد بودن اندیکاتورها است. بعضی تریدرها نسبت به حجم زیاد اندیکاتورها، شکایت می کنند. یکی دیگر از معایب آنها، نادیده گرفتن تحلیل بنیادی است. در آخر، مهم نیست که مهارت تحلیل گر تکنیکال چه اندازه است، چرا که تحلیل تکنیکال یک کار ذهنی است و کسی که تصمیم نهایی را می گیرد نیز، یک انسان است.
اگر شما کنترل روان و ذهن خود را نداشته باشید، مدیریت سرمایه را رعایت نکنید و درباره مهارت های سرمایه گذاری چیزی ندانید، و فقط بر تحلیل تکنیکال تکیه کنید، مثل این می ماند که فقط با یک بال پرواز می کنید.
۳ اصل اساسی در تحلیل تکنیکال در فارکس
همانطور که پیشتر هم گفته شد، تحلیل تکنیکال سه اصل اساسی دارد: 1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است 2- قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند 3- تاریخ تکرار می شود.
هر آنچه شما نیاز داشته باشید، در قیمت مارکت لحاظ شده است. در واقع به گفته برخی تحلیلگران این اصل، پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. منظور این گفته این است که تمام فاکتورهای دیگر مثل: مسائل سیاسی، بنیادی و یا ژئوپلیتیکی در قیمتی که شما روی چارت می بینید، وجود دارد.
همیشه در مارکت ما شاهد نبرد بین عرضه و تقاضا هستیم. اگر تقاضا زیاد شود، قیمت بالا می رود و بالعکس. هر اتفاقی که برای عرضه و تقاضا بیافتد، روی نمودار خودش را نشان می دهد.
یادتان باشد به عنوان یک تحليل تکنيکال چيست؟ تحلیلگر تکنیکال، مادامی که بر این باور باشید که همه چیز خودش را در قیمت نمایان می کند، موفق خواهید بود. اصل دوم نیز، نکته بسیار ضروری و حائز اهمیتی دارد.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که قیمت ها بر اساس روند ها حرکت می کنند. یادتان باشد که دلیل ترسیم چارت های قیمتی، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت روند است. اصل آخر، تاریخ تکرار می شود. اگر به نمودارهای گذشته یک دارایی نگاهی بیاندازید، متوجه تاثیر عوامل آن ایام روی نمودار می شوید. این موضوع بیانگر روانشناسی بازار است.
اصل سوم تحلیل تکنیکال در واقع می خواهد به ما نشان دهد که همانگونه که الگوها در گذشته به خوبی عمل کرده اند، در آینده نیز به همان خوبی واکنش نشان خواهند داد. در واقع پایه و اساس این فرضیه، اصول روانشناسی است.
نتیجه گیری
یادتان باشد تحلیل تکنیکال یکی از روش های بسیار قدرتمند موجود در بازار فارکس برای پیش بینی حرکات قیمت است. در واقع خیلی ها معتقدند بهتر است به جای کلمه پیش بینی، بگوییم احتمالات آینده بازار را به ما نشان می دهد.
تحلیل تکنیکال حرف آخر را نمی زند و بهتر است برای به دست آوردن نتایج بهتر، از ترکیب تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و احساسات بازار استفاده شود. بسیاری از حرفه ای بازار، این سه روش تحلیل را مثل یک سه پایه می دانند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا تحلیل فنی (technical analysis) بستری است که در آن تریدر حرکات قیمت را در آن بررسی میکند.
از نظر تئوری، به این معنی است که یک شخص به گذشته قیمت بازار و حرکاتش نگاه میکند و حرکات و پتانسیل حرکت در آینده را تعیین (پیشبینی) میکند.
به شخصی که از تحلیل تکنیکال استفاد میکند، تکنیکالیست یا تحلیلگر تکنیکال میگویند. به تریدرهایی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، تکنیکال تریدر (technical trader) میگویند.
مدرک و دلیل اصلی برای استفاده از تحلیل تکنیکال این است که از لحاظ تئوریک، تمام اطلاعات بازار در قیمت آن هویداست و در آن نمایان است.
تریدرهای تکنیکال، یک عقیده عمومی دارند و آن این است: «همه چیز در چارت است»
این به معنی این است که تمام اطلاعات فاندامنتالی نیز در قیمت فعلی بازار وجود دارد.
اگر قیمت بازتابی از تمام اطلاعات موجود باشد، پس پرایس اکشن (سبکی از تحلیل تکنیکال) تمام چیزی است که شما برای ترید نیاز دارید.
تحلیل تکنیکال به ریتم، جریان و روند حرکات قیمت توجه میکند.
حال، آیا شما این جمله را شنیدهاید: «تاریخ علاقه دارد دوباره تکرار شود»
خب، این پایه و اساس تحلیل تکنیکال یا فنی است.
اگر قیمت در گذشته در یک قیمت با حمایت یا مقاومت همراه بوده، تریدرها انتظار دارند در اطراف همان قیمت وارد معامله شوند.
تحلیلگر تکنیکال به دنبال الگوهای مشابه میگردد که در گذشته شکل گرفته و بر اساس همان انتظار دارد در آینده همان اتفاق بیفتد.
تحلیل تکنیکی پیشبینی نیست و بیشتر بحث احتمالات است.
تحلیل تکنیکال مطالعه حرکات قیمت در گذشته برای شناسایی الگوها و تعیین احتمالات جهت حرکت در آینده است.
خب حالا شاید بپرسید، چطور باید پرایس اکشن را بررسی کرد؟
در دنیای ترید، وقتی شخصی میگوید تحلیل تکنیکال، اولین چیزی که به ذهن میآید، چارت است.
تحلیلگر تکنیکال از چارتها استفاده میکند زیرا راحتترین راه برای بررسی داده تصویری گذشته است.
تحلیلگر تکنیکال با چارت زندگی میکند، غذا میخورد و نفس میکشد، شاید به همین دلیل به آنها «چارتیست» هم میگویند.
شما میتوانید به داده گذشته نگاه کنید که به شما کمک میکند الگوها و روندها را تشخیص دهید که میتواند به شما برای پیدا کردن فرصتهای معاملاتی عالی کمک تحليل تکنيکال چيست؟ کند.
چیزی که جالب است این است که، این الگوهای قیمتی و سیگنالهای اندیکاتوری یا پرایس اکشنی با تمام تکنیکالیستهای جهان به صورت خود به خودی ایجاد میشوند(یعنی هرچه تعداد تکنیکالیستها بیشتر شود، الگوها منظمتر و صحیحتر شکل میگیرند)
هرچه تریدر بیشتری در یک قیمت خاص و در یک الگوی چارت خاص دنبال ورود به معامله باشند، احتمال شکلگیری آن الگو در بازار بیشتر است.
البته این نکته هم بدانید که آنالیز تکنیکال بسیار ذهنی (subjective) است.
فقط به دلیل اینکه محمد و مهدی به یک قیمت و یک اندیکاتور نگاه میکنند، دلیل نمیشود که به یک ایده برای حرکت قیمت برسند.
نکته مهم این است که شما مفاهیم technical analysis را بیاموزید تا وقتی شخصی در مورد «فیبوناچی»، «باندهای بولینگر» یا «نقاط پیووت» صحبت کرد، خون دماغ نشوید!!
حالا میدانیم که به خود میگویید، خدایا این افراد خیلی باهوشند، آنها از کلماتی مثل «فیبوناچی» و «باند بولینگر» استفاده میکنند. من هیچ وقت نمیتوانم این چیزها را یاد بگیرم.
اصلاً نگران نباشید. بعد از اینکه تمام مباحث مدرسه فارکس میهن چارت را گذراندید، شما هم درست «مثل ما» یک شخص باهوش خواهید بود.
تحلیل تکنیکال چیست ؟ مزایای تحلیل تکنیکال نسبت به فاندامنتال چیست ؟
تحلیل تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد.
رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل میباشند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرند.
سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه های مباحث منطقی تحلیل تکنیکال به شرح ذیل میباشند :
۱ـ همه چیز در قیمت لحاظ شده است .
۲ـ قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند .
۳ـ تاریخ تکرار می تحليل تکنيکال چيست؟ شود .
۱ – همه چیز در قیمت لحاظ شده است
شاید بتوان ادعا کرد جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» پایه و اساس تحلیل تکنیکال است. تا زمانی که به درک درستی از این جمله نرسیده باشیم شاید پیشروی در یادگیری تحلیل تکنیکال کار بیهودهای باشد.
یک تحلیلگر تکنیکال در ابتدا به این باور رسیده است که هر چیزی که بتواند در قیمت تأثیرگذار باشد اعم از فاکتورهای سیاسی، فاندامنتال، جغرافیایی و یا سایر فاکتورها در قیمت یک سهم لحاظ شده است. پس از درک و پذیرش جمله فوق به عنوان مقدمه تحلیل تکنیکال به این نتیجه می رسیم که تحلیل قیمت ها تمام آن چیزی است که ما به آن نیاز داریم.
برای اثبات عدم صحت این ادعا (که برخی تحلیلگرها نیز به آن مغرور هستند)، زمان زیادی صرف شده و نتیجه ای حاصل نشده است. همه تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست.
چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیشی گیرد قیمت کاهش خواهد یافت. این تغییرات پایه و اساس تمام پیش بینیهای اقتصادی و بنیادی میباشد. برداشت تکنسینها از این اصل به این صورت است که اگر قیمت به هر دلیلی بالا رفت پس باید تقاضا بر عرضه غلبه کرده و علل فاندامتنالی تأثیر خود را گذاشته باشند و چنانچه قیمت سقوط کرد دلایل فاندامنتالی و بنیادی بی اثر شدهاند.
پس در این مبحث ما به این نتیجه میرسیم که یک تحلیلگر تکنیکال نیز به نوعی مباحث فاندامنتال و بنیادی را مورد مطالعه قرار می دهد.
قریب به اتفاق تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که نیرویی که جهت عرضه و تقاضا را تغییر می دهد برآیند تغییرات فاندامنتال و مربوط به اقتصاد بازار می باشد و همین نیرو بر قیمت ها تأثیر می گذارد. نمودارها هرگز به تنهایی علت بالا یا پایین آمدن قیمت نیستند.
این یک قانون است که تحلیلگر تکنیکال به هیچ وجه به دنبال یافتن دلیل تغییر جهت قیمتها نیست. بیشتر اوقات در آغاز یک روند و یا در نقطه تغییر جهت قیمت از افزایش به کاهش و یا برعکس هیچ کس به طور قطع دلیل این تغییر جهت را نمی داند. (در واقع برای تحلیلگر تکنیکال مهم نیست که چیست و فقط بر قیمت و حجم تمرکز دارد) تحلیلگر تکنیکال به سادگی و با استفاده از الگوها می تواند این تغییر را به موقع شناسایی کند و پایداری آن را بسنجد.
باید در خاطر داشت، مادامی که یک تحلیلگر تکنیکی بر این عقیده باقی بماند که همه چیز در قیمت لحاظ شده است موفق خواهد شد که از بسیاری از افراد باتجربه بازار (که از این ابزار استفاده نمیکنند) سود بیشتری کسب کند.
پذیرش جمله «همه چیز در قیمت لحاظ شده است» به عنوان اولین قدم مساوی است با پذیرش اهمیت بررسی قیمت.
یک تحلیلگر لزوماً نیاز نیست از بازار باهوشتر باشد و یا قادر باشد که پیش بینیهای متحیرانهای درباره تغییرات قیمت انجام دهد. با استفاده از بررسی روند قیمت به کمک ابزارهای تکنیکی مختلف مانند اندیکاتورها، یک تحلیل گر تکنیکال میتواند بهترین زمان برای خرید و فروش سهم را تشخیص دهد و انتخاب کند.
۲– قیمت ها براساس روندها حرکت میکنند
ضروری است که این مفهوم را بپذیریم که قیمت ها بر اساس روندها حرکت می کنند. در اینجا نیز تا زمانی که به باور این اصل نرسیده باشیم تلاش برای یادگیری تحلیل تکنیکال بیفایده است .
هدف از ترسیم نمودار قیمت، شناسایی روند و پیش بینی جهت حرکت این روند است، پیش از آنکه قیمتهای آتی، روند آینده را مشخص کنند.
نظریه ثابت شدهای نیز وجود دارد که میگوید قیمتها بر اساس روندها حرکت می کنند و یا به عبارت دیگر قیمت ها دوست دارند که روند فعلی خود را حفظ کنند، به جای آنکه تغییر جهت بدهند. این قانون به نوعی بیان دیگری از قانون اول نیوتن درباره حرکت است. شاید بتوان آن را این گونه نیز مطرح کرد که قیمتها به روند فعلی خود را ادامه میدهند تا زمانی که عوامل بازدارنده حرکت، آنها را متوقف کند.
این قانون یکی از ادعاهای محکم تحلیلگران تکنیکال میباشد. آنها معتقدند که روندها تا زمانی که عوامل خارجی بر آنها تأثیر نگذاشته جهت خود را حفظ میکنند.
۳ – تاریخ تکرار میشود
بخش بزرگی از مباحث تحلیل تکنیکال و مطالعه رفتارهای بازار، مشابه روانشناسی در انسانها میباشد .
به عنوان مثال الگوهای نمودارهایی که چندسال پیش ترسیم شدهاند دقیقاً منعکس کننده تأثیر مسائل آن دوره از نظر روانشناسی در روند قیمتها هستند.
نمودارها به وضوح روانشناسی بازار را آشکار می کنند. از زمانی که الگوها به خوبی در گذشته عمل کردهاند فرض شده که در آینده نیز به همان خوبی جوابگو خواهند بود. پایه و اساس آنها اصول روانشناسی است که این امر باعث میشود که آنها را به عنوان اصل ثابت بپذیریم و بتوانیم به آنها اعتماد کنیم.
بیان دیگری از این موضوع این است که بگوییم : تاریخ تکرار می شود و این کلیدی است برای پیش بینی آینده از طریق تحلیل گذشته و یا اینکه بگوییم آینده چیزی نیست جز تکرار گذشته …
مزایای تحلیل تکنیکال در برابر فاندامنتال چیست ؟
۱-انعطافپذیری و سازگاری با همه بازارها
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد.
چارتیست به راحتی میتواند هر نوع بازاری را که تمایل داشته باشد مورد مطالعه قرار دهد، حتی اگر با دانش فاندامنتال او همخوانی نداشته باشد. در حالی که اغلب تحلیل گران فاندامنتال به علت اینکه همواره مقادیر زیادی اطلاعات و صورتهای مالی برای بررسی وجود دارد که برای درک آنها باید در حد یک متخصص عمل کنند، چندان نمیتوانند از جایی که هستند دور شوند.
به طور مثال با یادگیری تحلیل تکنیکال، میتوانید هرزمان که خواستید بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید. تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد ولی این تحلیلگر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با ابزاری سریع و انعطافپذیر مانند تحلیل تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
۲- قابل استفاده برای بازههای زمانی مختلف
یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازههای زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معاملهگران روزانه چه معاملهگران چند روزه و کوتاهمدت و چه خریداران میانمدت و چه افرادی که در بازههای زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش میباشند، میتوانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمیشود و این سلیقه و روش کار معاملهگر میباشد که در چه بازهای به تحلیل بپردازد.
تحلیلگر تکنیکی با تعیین بازه زمانی موردنظرش این را مشخص میکند که قصد پیشبینی برای چه مدت زمانی را دارد. این عقیده که برخی از افراد میگویند تحلیل تکنیکال صرفاً در بازههای زمانی کوتاهمدت کاربرد دارد اصلاً درست نیست.
این ادعا شاید ناشی از این نظریه باشد که تحلیل فاندامنتال برای پیش بینی بلندمدت کاربرد دارد و فاکتورهای تحلیل تکنیکی فاکتورهایی کوتاهمدت هستند در واقع تحلیلگر تکنیکال برای پیشبینی بازههای زمانی بلندمدت از نمودارهای هفتگی ماهیانه و سالیانه بسته به سلیقه خودش استفاده میکند و به دلیل همین تکنیکها میباشد که این نوع تحلیل را تکنیکال می نامند.
۳- تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام
همان طور که در تحلیل تکنیکال تمرکز بر روی تغییرات قیمت است در تحلیل فاندامنتال این عوامل اقتصادی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد و باعث میشود قیمت بالا یا پایین برود و یا ثابت بماند. یک تحلیلگر فاندامنتال (بنیادی) تأثیر تمام فاکتورهای مربوط را بر روی قیمت سهام بررسی میکند تا در نهایت بتواند ارزش ذاتی آن را محاسبه کند.
ارزش ذاتی چیزی است که یک تحلیلگر فاندامنتال به وسیله آن نشان میدهد که با توجه به میزان عرضه و تقاضا واقعاً با آن قیمت ارزش دارد یا خیر. اگر قیمت سهام زیر ارزش ذاتی باشد، تحلیلگر فاندامنتال میگوید قیمت آن چیز ارزان است و برای خرید مناسب است و برعکس.
هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیشبینی اینکه قیمتها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند. در واقع آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد میپردازند. یک تحلیل فاندامنتال علتهای تغییر قیمت را بررسی میکند حال آنکه یک تحلیلگر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش تحليل تکنيکال چيست؟ تحليل تکنيکال چيست؟ میکشاند. تحلیلگر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علتها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیلگر فاندامنتال همواره به علتها و دلایل تغییر قیمت میپردازد.
بیشتر معاملهگران خود را در یکی از دو دسته تحلیلگران فاندامنتال و یا تکنیکال طبقهبندی میکنند. در حقیقت این دو دسته نقاط مشترک زیادی دارند. خیلی از تحلیلگران فاندامنتال سعی دارند مقدماتی از تکنیکال را فرابگیرند و همین طور بسیاری از تحلیلگران تکنیکی نیز تلاش میکنند حداقل اطلاعاتی از مسائل فاندامنتال داشته باشند.
مشکل اصلی اینجاست که خیلی از اوقات علتها و نمودارها با یکدیگر درگیر هستند. در بیشتر مواقع در ابتدای حرکتهای مهم بازار، یک تحلیل گر فاندامنتال نمی تواند تعریف درستی برای تغییرات بازار ارایه دهد. در چنین لحظات بحرانی است که هر دو تحلیلگر تفاوتهای زیادی را در برداشتهایشان و روند قیمت مشاهده میکنند و اغلب نیز همزمان با هم دلیل تغییرات را درک میکنند ولی گاهاً برای انجام هر گونه عکس العمل خیلی دیر شده است.
این اختلافات ظاهری را شاید بتوان اینگونه تشریح کرد که در واقع تغییرات قیمت باعث ایجاد دلایل پایهای جدیدی میشود یعنی اینکه تغییر قیمت باعث میشود تا تحلیلگر فاندامنتال و فاکتورهای سنجش او حساس شوند و در حقیقت بازار دلایل جدیدی برای این تغییرات پیدا کند. در حالی که دلایل پایهای قبلاً تأثیر خود را بر قیمت گذاشتهاند و هم اکنون در بازار وجود دارند و در واقع قیمتها در حال نشان دادن واکنش به دلایل پایهای جدید هستند. خیلی از بازارها در گذشته با تغییرات بسیار کم و یا اصلاً هیچ تغییری در فاندامنتال شروع شده است و به مرور زمان وقتی که تغییرات دیده شده است روند جدید کاملاً در مسیرش قرار گرفته است.
بعد از مدتی تحلیلگر تکنیکال با اعتماد به نفس بیشتری تغییرات را در نمودارها درک میکند و میخواند. یک تحلیل گر تکنیکال شاید تنها کسی باشد که در شرایطی که تغییرات بازار با خرد عمومی در تناقض است احساس آرامش می کند و حتی از چنین موقعیتی لذت میبرد. او میداند که معاملهگران بازار به زودی با اطلاعات جدیدی که همان دلایل فاندامنتال جدید میباشد مواجه میشوند و شاید تنها او باشد که برای تصدیق محاسباتش منتظر چیزی نبوده است.
در تأیید تحلیل تکنیکال میتوان به وضوح دید که اعتقاد یک تحلیلگر تکنیکال به تحلیلهایش به مراتب بیشتر از یک تحلیلگر فاندامنتال میباشد. اگر یک معاملهگر مجبور باشد یکی از این دو را به عنوان روش کار انتخاب کند منطق میگوید که با تحلیل تکنیکال امکان رسیدن به موفقیتش بیشتر است. برای آنکه تحلیل تکنیکال در حقیقت تأثیر عوامل فاندامنتال را بررسی میکند و چون همیشه تأثیر فاندامنتال در روی قیمت لحاظ شده، به طور حتم بررسی فاندامنتال کاری غیرضروری است.
در واقع بررسی نمودار، میانبری است به بررسی عوامل فاندامنتال ولی حالت عکس آن ممکن نیست. این امکان وجوددارد که بتوان در یک بازار مالی صرفاً با دانش تکنیکال خرید و فروش انجام داد ولی تقریباً بعید به نظر میآید که شخصی بتواند صرفاً بر اساس مسائلی فاندامنتالی و عدم بررسی قسمت تکنیکی بازار، خرید و فروش خیلی موفقی انجام دهد.
گاهی اوقات بیشتر معاملهگران از گروهی خاصی به گروهی دیگر سوئیچ میکنند و اصطلاحا نقدینگی به سمت گروهی دیگر هدایت میشود. حال در این وضعیت آیا تحلیلگر بنیادی میتواند به سرعت در گروه پیشرو بازار وارد شود؟ مسلم است که خیر، چون تحلیل بنیادی غیر از اینکه به اطلاعات زیادی در زمینه صنعت مربوطه، حسابداری و بررسی صورتهای مالی و… نیاز دارد، بسیار وقتگیرتر از تحلیل تکنیکال نیز میباشد.
ولی برای تحلیلگر تکنیکال هیچ فرقی نمیکند سهام یا ارزی که میخواهد وارد آن شود در چه صنعتی قرار دارد. تحلیلگر تکنیکال فقط به نمودار قیمت توجه میکند و با استفاده از دانش نوینی که در اختیار دارد، در زمان بسیار کمتری سهم برتر گروه پیشرو را شناسایی میکند و وارد آن میشود.
با یادگیری تحلیل تکنیکال میتوانید هرزمان که خواستید بر فرض مثال بسرعت از گروه خودرو به گروه دارویی سوئیچ کنید ولی یک تحلیلگر بنیادی باید ابتدا صورتهای مالی بسیاری را بررسی کند تا بتواند سهام مناسب را برای خرید انتخاب نماید.
تحلیلگر بنیادی با این سرعت عمل کم، بسیاری از نوسانات و سودهای بازار را از دست میدهد ولی این تحلیلگر تکنیکال است که با هوش و ذکاوت خود و البته با علمی سریع و انعطافپذیر مانند تحلیل تکنیکال توانسته سود بیشتری بدست آورد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد. طبق این فرضیه قیمتهای بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس میکند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار میتواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمتها تصادفی حرکت میکنند.
دومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معاملهگران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران شروع به فروش میکنند و این موضوع سبب میشود که قیمت سهم پایین بیاید و پیشبینیها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیشبینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.
سخن آخر:
با توجه به تحليل تکنيکال چيست؟ مطالب عنوان شده در این مطلب میتوان نتیجهگیری کرد تحلیل تکنیکال میتواند یکی از کاربردیترین روشهای مورد استفاده برای ارزیابی وضعیت بازار ارزهای دیجیتال و سهام باشد. با توجه به وجود ابزارها و تکنیکهای مختلف موجود در این روش همه افراد میتوانند برای انتخاب گزینههای سرمایهگذاری خود از آن استفاده کنند و به پیشبینی روند قیمتها بپردازند. این نوع تحلیل قابلیت دارد تا در همه بازارهای موجود مانند بازار بورس، طلا، سکه و ارزهای دیجیتال و … به کار رود.
مفهوم موج در تحلیل تکنیکال
موج در تحلیل تکنیکال حرکت های قیمتی هستند که نمودار قیمت – زمان را می سازند. این حرکت ها می توانند صعودی، نزولی یا افقی باشند. هر یک از موج های بزرگتر، خود می توانند از موج های کوچکتر تشکیل شوند.
نمونهای از یک موج بزرگ
موج های کوچک تر در داخل موج بالا
انواع موج
در آموزش تحلیل تکنیکال دو نوع موج داریم که در زیر، به بررسی هر یک از این موج ها می پردازیم.
- امواج مجانب: در تحلیل تکنیکال، حرکت هایی که به هم چسبیده هستند را امواج مجانب مینامند.
برای مثال در تصویر زیر دو موج مجانب را مشاهده می کنید. در این تصویر، موج قرمز یک حرکت جانبی و چسبیده به حرکت آبی رنگ است.
تصویری از دو موج مجانب
- امواج موازی: در تحلیل تکنیکال، حرکت هایی که به هم چسبیده نیستند حرکت های موازی نام دارند.
دقت داشته باشید که مفهوم موازی در تحلیل تکنیکال با مفهوم لغوی آن متفاوت بوده و هم مسیر بودن و چسبیده نبودن دو موج شرط کافی برای موازی نامیدن آن دو موج است.
تصویری از دو موج موازی
بین هر گروه از این موج ها روابط مشخصی برقرار است که از ابزار فیبوناچی برای بررسی هر یک از این نوع ارتباط ها استفاده می کنیم.
دیدگاه شما