بازده چیست و انواع آن کدام است؟ بازده بازار و بورس مدیریت بازده در بورس چطور محاسبه می شود؟
خیلیها از کلمه بازده استفاده میکنند، مثلا میگویند بازده بورس فلان مقدار بوده یا X درصد بوده است، منظور چیست؟ در این مطلب قصد داریم به این موضوع بپردازیم که دقیقا بازده چیست و انواع آن کدام است.
معادلهای انگلیسی بازده به طور کلی Yield و Return هستند.
بهره ناشی از سرمایه گذاری بازده گفته میشود. این تعریف به بهره یا سود سهام دریافتی از اوراق بهادار اشاره دارد و معمولاً بهصورت سالانه و بهعنوان درصدی از هزینه سرمایه گذاری، ارزش بازاری جاری یا ارزش اسمی آن بیان میشود.
توضیحات در مورد بازده
این اصطلاح بهظاهر ساده بدون بیان مقدماتش میتواند تا حدودی برای سرمایه گذاران گیجکننده باشد. اگر یک دارایی اعم از دارایی واقعی یا دارایی مالی را به قصد سرمایه گذاری بخرید، سود یا زیان ناشی از این سرمایه گذاری بهعنوان بـازده شناخته میشود. بازده معمولاً دو جزء داد. جزء اول وجه نقدی است که مستقیماً از محل درآمد حاصل از سرمایه گذاری دریافت میکنید و جزو دیگر منفعت یا زیانی است که به علت تغییر قیمت آن دارایی نصیب شما میشود.
فرض کنید مدتی قبل ۱۰۰۰ سهم شرکت فرضی قارون را خریدهاید. در پایان سال مالی در مجمع عمومی سالیانه شرکت به هر سهم ۵۰ تومان سود نقدی تعلق میگیرد. همینطور شما سهم را در قیمت ۲۲۰ تومان خریدهاید و حالا ۲۶۰ تومان شده است. بـازده نقدی یا ریالی شما عبارت است از:
اما معمولاً وقتی صحبت از بـازده میشود، منظور نرخ بازده است که بهصورت درصدی بیان میشود. چنانچه شما بخواهید بـازده درصدی یا نرخ بازده سرمایه گذاری را به دست آورید لازم است بازده نقدی یا ریالی را بر سرمایه گذاری اولیه تقسیم کنید. نرخ بـازده در مثال فوق عبارت است از:
در مورد اوراق بهاداری نظیر سهام که درآمد ثابت ندارند تفاوتهایی در مورد نحوه محاسبه بـازده با اوراق بهادار با درآمد ثابت نظیر اوراق مشارکت وجود دارد.
قانون کلی این است که هرچه ریسک بیشتری بپذیرید، سود و زیان بالقوه شما هم بیشتر میشود.
2 – تعریف بازده اضافی چیست؟
معادل انگلیسی بازده اضافی “Excess Returns” است.
بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا پرتفویای که از یک معیار یا شاخص با سطح ریسک مشابه بهتر عمل مینماید و بیشتر میشود، بازده اضافی گفته میشود. این بازده به طور گسترده برای اندازهگیری ارزش افزوده ای که پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری ایجاد کرده، مورداستفاده قرار گرفته و یا توانایی مدیریت را در غلبه بر بازار رامی سنجند. نام دیگر بازده اضافی آلفا است.
توضیحات در مورد بازده اضافی
به طور مثال، فرض کنید که یک صندوق سرمایه گذاری مشترک با سرمایه زیاد دارای سطح یکسانی از ریسک (در اینجا بتا=۱) در مقایسه با شاخص بورس است. اگر صندوق بازده ۱۲% در یک سال تولید نماید و شاخص فقط ۷% رشد کند، این تفاوت ۵ درصدی به عنوان بازده اضافی، یا آلفای تولیدشده بهوسیله مدیر صندوق در نظر گرفته میشود.
منتقدین صندوق های سرمایه گذاری مشترک و سایر پرتفویهایی که به صورت فعال مدیریت میشوند عقیده دارند که تولید بازده اضافی به صورت مداوم و در بلندمدت تقریباً غیرممکن است. به همین دلیل بیشتر مدیران صندوق های سرمایه گذاری در طول زمان عملکرد پایینتری نسبت به شاخص معیار دارند. این امر باعث محبوبیت فوقالعاده صندوق های سرمایه گذاری در شاخص و صندوق های قابل معامله در بورس شده است.
3 – تعریف بازده سود سهام نقدی چیست؟
معادل انگلیسی بازده سود سهام نقدی “Dividend Yield” است.
بازده سود سهام نقدی یک نسبت مالی است که نشان میدهد شرکت چقدر به صورت سالانه و به نسبت قیمت سهامش، سود سهام پرداخت مینماید. بازده سود سهام نقدی به شکل درصد نشان داده شده و میتواند با تقسیم مقدار سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم بر قیمت یک سهم محاسبه شود. فرمول محاسبه بازده سود سهام ممکن است به شکل زیر نمایش داده شود:
بازده سود سهام نقدی روشی برای اندازهگیری مقدار جریان نقدی است که شما برای هر یک ریال سرمایه گذاری شده در سهام به دست میآورید. بهبیاندیگر، این کار میزان ارزشی را که شما از سود سهام نقدی میگیرید، اندازهگیری مینماید.
برای توضیح بهتر مطلب، به مثالی در ادامه میآید توجه بفرمایید. فرض کنید سهام شرکت فرضی شناسا با قیمت ۲۰۰ تومان معامله میشود و سود نقدی سالانه ۱۰ تومانی به ازای هر سهم به سهامدارانش پرداخت میکند. همچنین در نظر بگیرید که سهام شرکت فرضی دیگری به نام سامانه با قیمت ۴۰۰ تومان معامله شده و آن هم سود سهام نقدی ۱۰ تومانی دارد. این بدین معنی است که بازده سود سهام شرکت شناسا ۵% است (۰٫۰۵=۲۰۰/۱۰)، درحالیکه بازده سود سهام سامانه فقط ۲٫۵% است (۰٫۰۲۵=۴۰۰/۱۰). با یکسان در نظر گرفتن سایر عوامل، سرمایه گذاری که به دنبال استفاده از پرتفوی خود برای تأمین درآمد است احتمالاً سهام شناسا را نسبت به سامانه ترجیح خواهد داد، چون بازده سود سهام نقدی دو برابری دارد.
سرمایه گذارانی که به یک جریان نقدی حداقلی از پرتفوی سرمایه گذاری خود نیاز دارند میتوانند این جریان نقدی را با سرمایه گذاری در سهامی که بازده سود سهام نقدی نسبتاً بالا و با ثباتی ارائه میکنند، به دست آورند. ولی سود سهام نقدی بالا ممکن است اغلب به قیمت از دست دادن پتانسیل رشد شرکت تمام شود. هر یک ریالی که شرکت به صورت سود سهام نقدی به سهامداران خود پرداخت میکند، پولی است که شرکت نمیتواند دوباره سرمایه گذاری کند و بهاینترتیب امکان ایجاد پتانسیل رشد برای شرکت و افزایش قیمت سهام و کسب سود سرمایه برای سهامداران از بین میرود.
درحالیکه گرفتن سود نقدی برای بسیاری از سهامداران و سرمایه گذاران جذاب است ولی سهامداران میتوانند با افزایش ارزش سهامشان نیز سودهای بالا دریافت نمایند. بهبیاندیگر، وقتی شرکتها سود سهام نقدی بالایی پرداخت میکنند، ممکن است در بلندمدت برایشان هزینه بر باشد.
حالا به مثال دیگری توجه کنید. فرض کنید دو شرکت فرضی شناسا و سامانه هر دو ارزش ۱ میلیارد تومانی دارند. نیمی از این ارزش به صورت ۵ میلیون سهم ۱۰۰ تومانی نگه داری میشود. همچنین فرض کنید که در پایان سال اول این دو شرکت ۱۰% از ارزششان، یا ۱۰۰ میلیون تومان درآمد کسب میکنند.
شرکت شناسا تصمیم میگیرد تا نیمی از این درآمد را (۵۰ میلیون تومان) به صورت سود سهام نقدی به سهامداران خود پرداخت کند که یعنی با نرخ ۱۰%، به ازای هر سهم ۱۰ تومان بپردازد. شناسا همچنین تصمیم میگیرد تا نیم دیگر آن را دوباره سرمایه گذاری کرده و مقداری سود سرمایه ای تولید کند، ارزش شرکت را به ۱٫۰۵ میلیارد تومان و سرمایه گذاران درآمدی را نیز راضی نگه دارد.
در عوض شرکت سامانه، تصمیم میگیرد تا سود سهامی توزیع نکند و همه درآمدهایش را مجدداً سرمایه گذاری کند. به همین دلیل ارزش سامانه را به ۱٫۱ میلیارد تومان افزایش میدهد و احتمالاً سرمایه گذاران رشدی را راضی خواهد کرد.
اگر این شرکتها به استفاده از این سیاست با نرخ یکسانی ادامه دهند و در پایان سال دوم رفتار سال قبل را تکرار کنند، سرمایه گذارانی که سهام شناسا را در اختیار دارند شاهد پرداختهای سود سهام بیشتری خواهند بود و میتوانند ۱۰٫۵۰ تومان به ازای هر سهم (۱۰٫۵۰=۵/۵۲٫۵، ۵۲٫۵=۲/۱۰۵، ۱۰۵= ۱۰% * ۱٫۰۵) با یک بازده سود سهام ۱۰٫۵ درصدی داشته باشند. در پایان سال دوم، شرکت شناسا ۱٫۱۵۵ میلیارد تومان ارزش خواهد داشت و سرمایه گذاران درآمدی اش خوشحال خواهند بود، ولی درست در همان زمان، شرکت سامانه ۱٫۲۱ میلیارد تومان ارزش خواهد داشت. اگر این سیاستها ادامهدار باشند، در پایان سال سوم، شرکت شناسا ۱٫۲۱۳ میلیارد تومان و شرکت سامانه ۱٫۳۳۱ میلیارد تومان ارزش خواهند داشت.
هر دوی این شرکتها ازنظر ارزش به شکل نمایی در حال رشد هستند، ولی سامانه با دو برابر سرعت شناسا در حال رشد بوده و در پایان سال هشتم به دو برابر ارزش واقعی خود خواهد رسید، درحالیکه شرکت شناسا برای رسیدن به دو برابر ارزش خود به ۱۴ سال نیاز دارد. با پایان سال دهم، سامانه ارزش ۱٫۷۰۶ میلیارد تومانی خواهد داشت و ارزش سامانه ۲٫۵۹۴ میلیارد تومان خواهد بود، ۵۲% بیشتر از شناسا. گرچه این مثال بسیار ساده شده است و بعید است که چنین اتفاقی رخ دهد، ولی معایب شرکتی را که سود سهام نقدی بالا پرداخت میکند به خوبی نشان میدهد.
پرداخت سود سهام نقدی بالا به سهامداران میتواند نشانه حوادث گوناگونی در شرکت باشد، مثلاً اینکه آن شرکت ممکن است در حال حاضر کمتر از حد ارزش گذاری شده باشد یا اینکه در حال اقدام برای جذب سرمایه گذاران است. در سویی دیگر، اگر شرکت سود سهام نقدی کمی پرداخت میکند یا اصلاً پرداخت سود ندارد، ممکن است نشاندهنده آن باشد که شرکت بیشازحد ارزش گذاری شده و یا اینکه در حال تلاش برای رشد سرمایه خود است.
گاهی ممکن است شرکتها فقط برای مدتزمان کوتاهی سود سهام بالا به سهامداران خود پرداخت نماید، نه مدتزمان طولانی. شرکتها اغلب در طول شرایط سخت اقتصادی یا وقتیکه شرکت در حال تجربه دوران سختی است، پرداخت های نقدی سود سهام خود را کاهش داده یا قطع میکنند، پس نمیتوان انتظار پرداخت سود نقدی سهام ثابت و به صورت دائم داشت.
افراد میتوانند با استفاده از اطلاعات مربوط به پرداخت سود سهام یک شرکت، یا با استفاده از پرداخت سود سهام اخیر یا استفاده از پرداخت فصلی اخیر و ضرب آن در عدد ۴، سودهای آتی شرکت را حدس بزند. به این کار اغلب «بازده سود سهام نقدی روبهجلو» میگویند، گرچه فرد باید از آن با احتیاط استفاده نماید چون تخمینهای مربوط به پرداخت های نقدی سود سهام ذاتاً نامطمئن است. همچنین ممکن است پرداخت های نقدی سود سهام را با قیمت سهام در طول ۱۲ ماه گذشته مقایسه نماید تا به درک بهتری از تاریخچه عملکرد برسد، عملی که به آن «بازده سود سهام نقدی رو به عقب» میگویند.
در ایران شرکتها مجاز نیستند همه سود سالیانه خود را نگهدارند. بلکه باید حداقل ۱۰ درصد سود خود را به صورت نقدی بین سهامداران تقسیم کنند.
4 – تعریف بازده غیرعادی چیست؟
معادل انگلیسی بازده غیرعادی “Abnormal Return” است.
بازده غیرعادی اصطلاحی است که برای توصیف بازده بهدستآمده از اوراق بهادار یا پرتفوی در یک بازه زمانی مورداستفاده قرار میگیرد که متفاوت از نرخ بازده مورد انتظار است. نرخ بازده مورد انتظار، بازده محاسبه شدهای است که بر اساس مدل قیمت گذاری دارایی ها و با استفاده از میانگین بلندمدت بازده یا سایر ارزیابیها به دست میآید.
توضیحات در مورد بازده غیر عادی
بازده غیرعادی میتواند هم خوب و هم بد باشد، چون خودش به تنهایی خلاصهای است از اینکه چگونه بازده واقعی از بازده مورد انتظار متفاوت است. به طور مثال، کسب ۳۰% در یک صندوق سرمایه گذاری که بازده میانگین ۱۰% در هر سال برای آن پیشبینی شده، یک بازده غیر عادی ۲۰% تولید خواهد کرد. از طرف دیگر، اگر بازده واقعی ۵% بود، این امر باعث تولید یک نرخ غیرعادی منفی پنجدرصدی میشد.
5 – تعریف بازده مورد انتظار چیست؟
معادل انگلیسی بازده مورد انتظار “Expected Return” است.
مقدار پولی که یک فرد انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود دریافت کند بازده مورد انتظار گفته میشود. به طور مثال، اگر یک نفر در سهامی که ۵۰% شانس تولید سود ۱۰ درصدی و ۵۰% شانس تولید زیان ۵ درصدی دارد سرمایه گذاری کند، بازده مـورد انتظار او ۲٫۵% خواهد بود (۰٫۰۵- * ۰٫۵ + ۰٫۱ * ۰٫۵)؛ اما لازم به ذکر است که بازده مورد انتظار معمولاً بر اساس اطلاعات مربوط به گذشته بنا شده و تضمینی برای تحقق آن وجود ندارد.
توضیحات در مورد بازده مـورد انتظار
در اکثر بخشها، بازده مورد انتظار ابزاری است برای تعیین اینکه آیا یک سرمایه گذاری دارای میانگین درآمد خالص منفی است یا مثبت.
در کنار بازده مـورد انتظار سرمایه گذاران باهوش باید احتمال تحقق بازده را برای محاسبه درست ریسک در نظر بگیرند. نمونههای فراوانی وجود دارد که در مسابقات بختآزمایی بازده مـورد انتظار مثبت، اما در مقابل احتمال تحقق بازده پیشبینیشده، بسیار پایین است.
6 – تعریف بازده واقعی چیست؟
معادل انگلیسی بازده واقعی Actual Return است.
سود یا زیان واقعی یک سرمایه گذار بازده واقعی گفته میشود. این بازده میتواند به شکل زیر بیان شود:
بازده مورد انتظار بهعلاوه تأثیر عوامل خاص مربوط به شرکت و اخبار مربوط به اقتصاد، بـازده واقعی را ایجاد میکند.
توضیحات در مورد بـازده واقعی
بـازده واقعی که در برابر بازده مورد انتظار قرار دارد، چیزی است که سرمایه گذاران در واقعیت از سرمایه گذاری های خود دریافت میکنند. اختلاف بین بـازده واقعی و بازده مورد انتظار به دو عامل ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک بستگی دارد.
بازده
به سود یا زیان مدیریت بازده در بورس ناشی از سرمایه گذاری بـــازده گفته میشود. بازدهی مثبت، نشانگر سود است و بازدهی منفی زیان را نشان می دهد. برای مقایسه ی بهتر بین سرمایه گذاری های مختلف، بازده اغلب به صورت سالانه و درصدی از سرمایه گذاری اولیه گزارش می شود.
نسبت های مالی زیادی برای بازدهی سرمایه گذاری ها، دارایی ها یا پروژه ها وجود دارند که در تحلیل بنیادی بسیار پر کاربرد هستند و تحلیلگران مالی با استفاده از این نسبت ها، آن دارایی یا سرمایه گذاری را ارزیابی می کنند.
توضیحات مدیر مالی در مورد بازده
این اصطلاح بهظاهر ساده بدون بیان مقدماتش میتواند تا حدودی برای سرمایه گذاران گیجکننده باشد. اگر یک دارایی اعم از دارایی واقعی یا دارایی مالی را به قصد سرمایه گذاری بخرید، سود یا زیان ناشی از این سرمایه گذاری بهعنوان بـازده شناخته میشود. بازده معمولاً از دو طریق ایجاد میشود. یک وجه نقدی است که مستقیماً از محل درآمد حاصل از سرمایه گذاری دریافت میکنید و دومی سود یا زیانی است که به علت تغییر قیمت آن دارایی نصیب شما میشود.
فرض کنید مدتی قبل ۱۰۰۰ سهم شرکت فرضی قارون را خریدهاید. در پایان سال مالی در مجمع عمومی سالیانه شرکت به هر سهم ۵۰ تومان سود نقدی تعلق میگیرد. همینطور شما سهم را در قیمت ۲۲۰ تومان خریدهاید و حالا ۲۶۰ تومان شده است. بازده نقدی یا ریالی شما عبارت است از:
اما معمولاً وقتی صحبت از بـازده میشود، منظور نرخ بازده است که بهصورت درصدی بیان میشود. چنانچه شما بخواهید بـازده درصدی یا نرخ بازده سرمایه گذاری را به دست آورید لازم است بازده نقدی یا ریالی را بر سرمایه گذاری اولیه تقسیم کنید. نرخ بـازده در مثال فوق عبارت است از:
در مورد اوراق بهاداری نظیر سهام که درآمد ثابت ندارند تفاوتهایی در مورد نحوه محاسبه بـازده با اوراق بهادار با درآمد ثابت نظیر اوراق مشارکت وجود دارد.
قانون کلی این است که هرچه ریسک بیشتری بپذیرید، سود و زیان بالقوه شما هم بیشتر میشود.
مدیریت سرمایه و ریسک چیست؟
مدیریت سرمایه بدین معنی که بخشی از پسانداز خود را سرمایهگذاری کنید، مفهوم خیلی کلی است. مثلا شاید به فکر خرید سکه، دلار، ماشین یا سهام بیفتید. در شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه کدام سرمایهگذاری سودآور است؟ آیا تمامی سرمایهگذاریها بازده یکسان دارند؟ آیا ریسک سرمایهگذاریها با هم برابر است؟ برای پاسخ دادن به این سوالات بهتر است ابتدا با مفهوم مدیریت سرمایه آشنا شویم.
مدیریت سرمایه به صورت مدیریت حرفهای انواع داراییها به منظور تحقق اهداف سرمایهگذار تعریف میشود، چه داراییهای ملموس مانند مسکن و چه داراییهای ناملموس مثل سرقفلی و ارزش برند.
استراتژی مناسب برای سرمایهگذاریِ هر فرد با دیگری متفاوت است. عواملی مثل میزان تحصیلات و سواد مالی، سن، میزان درآمد، میزان سرمایه اولیه، ریسکپذیری و. باعث پیدایش استراتژیهای متفاوت سرمایهگذاری میشود.
ریسک چیست؟
کلمه ریسک بیشتر افراد را به یاد خطر و ضرر میاندازد. اما ریسک موقعیتی است که از ترکیب خطر و فرصت به دست میآید. وقتی شما ریسک میکنید، خطری را بهجان میخرید، به امید آنکه فرصتی به دست بیاورید. شما با توجه به میزان تواناییهای فردی خود در کنار شناخت کامل از تهدیدهای احتمالی، میتوانید از این فرصتها استفاده کنید تا به اهداف خود برسید.
بیشتر روشهای سرمایهگذاری با درصدی از ریسک همراه هستند. تنها سرمایهگذاری در داراییهایی چون سپردهگذاری در بانک یا مواردی چون سرمایهگذاری در اوراق خزانه است که ریسک بسیار پایینی دارند.
این موارد (که میتوان آنها را سرمایهگذاری بدون ریسک نیز نامید) یک بازدهی مشخص، قطعی ولی محدود دارند. یعنی با سرمایهگذاری روی آنها، امیدی هم به کسب یک بازدهی چشمگیر نباید داشت.
مدیریت سرمایه صحیح
اما آشنایی با مدیریت سرمایه بهصورت صحیح، به شما امکان کسب بازدهی بالاتر خواهد داد. برای مثال خرید مستقیم سهام ریسک بیشتری دارد. اما در کنار ریسک بیشتر، سرمایهگذاران میتوانند به بازدهی بیشتر هم دستپیدا کنند. از این منظر شاید بتوانیم بگوییم که ریسک «بهای بازدهیِ بیشتر» است.
پس دیدیم که احتمالِ کسب سود بیشتر، معادل است با پذیرش ریسک بالاتر. پس چرا افراد تنها به سپردهگذاری در بانک و کسب یک بازده قطعی اکتفا نمیکنند و به سمت نوعی دیگر از سرمایهگذاریها متمایل میشوند؟ آیا این کار درستی است که در بازارهای دیگر، مثل بورس دست به سرمایهگذاری زد؟
یکی از دلایلی که باعث میشود بازار سرمایه محبوبتر از بانکها باشد، این است که شما با سپردهگذاری در بانک حداکثر میزان بازدهی که میتوانید کسب کنید محدود (مثلا بیست درصد به طور سالیانه) است. در حالی که بازاری مانند بورس و اوراق بهادار به شما امکان کسب بازدهیهای بیشتر از 100 درصد را هم میدهد.
مدیریت سرمایه با توجه به نرخ تورم
علاوه بر موضوع ریسک و بازده با توجه به شرایط سیاسی و تحریمهای بیشماری که بر کشور اعمال شده است و با توجه به وضعیت اقتصادی حاکم، شاهد رشد بیاندازه نرخ تورم (41%) در سال اخیر بودهایم.
وقتی نرخ تورم در کشوری افزایش مییابد شاهد کاهش قدرت خرید پول خواهیم بود، که به اصطلاح میگویند پول ارزش خود را از دست داده است. بنابراین سپردهگذاریِ تمامِ پول خود در بانک کار منطقی به نظر نمیرسد، چون نرخ تورم، بیشتر از نرخ بهره سالانهِ بانک است و پول شما نمیتواند متناسب با نرخ تورم رشد کند. یعنی پول شما نمیتواند قدرت خرید خود را حفظ کند. این در حالی است که بازار سرمایه (بورس اوراق بهادار) میتواند متناسب با رشد تورم رشد کند. در این بازار افراد با سرمایهگذاری مناسب و مدیریت سرمایه میتوانند ارزش پول خود را حفظ کنند و حتی به سودهای جذابی دست یابند.
تشکیل سبد سرمایهگذاری
برای پوشش ریسک در سرمایهگذاری، بهترین کار تشکیل سبد سرمایهگذاری است. برای این کار فرد، سرمایه خود را به چند قسمت تقسیم میکند و هر قسمت از آن را به بازارهای مختلف میبرد. مثلا درصدی از سرمایهاش را به خرید ملک و درصدی دیگر را به خرید طلا اختصاص میدهد و مابقی را صرف خرید سهام و یا کالاهای سرمایهای، مانند ماشینآلات و تجهیزات میکند. برای مطالعه بیشتر در این رابطه روی اینجا کلیک کنید.
هرکدام از بازارهای موجود ریسک متفاوتی دارند و مدتزمان بازدهی و میزان بازدهی مورد انتظار از آنها نیز متفاوت است. هنگام انتخاب یک بازار هدف برای سرمایهگذاری، باید به دو متغیر ریسک و بازده به طور همزمان توجه کرد، در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
در واقع ریسک و بازده بهعنوان دو رکن اصلی در اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری هستند.
همواره بیشترین بازدهی، با توجه به حداقل مقدار ریسک، معیاری مناسب برای سرمایهگذاری بهحساب میآید. شکل بالا تنها مثالی از چند بازار است که افراد میتوانند در آن با توجه به شرایط خود بازارهای متفاوتی را برای سرمایهگذاری و توزیع ریسک انتخاب کنند. حتی میتوانند بر تعداد بازارهای انتخابی بیفزایند و یا از تعداد آن بکاهند.
مدیریت سرمایه در شرکت ها
مدیریت سرمایه امری بسیار مهم به خصوص در امور شرکتها است. برای مثال اگر یک شرکت به دنبال احداث یک خط تولیدی جدید باشد، برای احداث این خط به مقدار زیادی وجه نقد نیاز دارد. در این مواقع مدیر، سبد سرمایهگذاریِ شرکت را بررسی میکند تا مشخص کند کدام سرمایهگذاریها سریعتر به وجه نقد تبدیل میشوند. اگر درصد عمدهای از سبد شرکت را ملک و ساختمان تشکیل داده باشد مدت زمان زیادی طول میکشد تا این املاک به مدیریت بازده در بورس وجه نقد تبدیل شوند. در حالی که اگر بخش عمدهای از سبد را سهام تشکیل دهد بسیار راحتتر و سریعتر میتواند آن را به وجه نقد تبدیل کند و از پول به دست آمده برای راه اندازی خط تولید جدید استفاده کند.
بنابراین هر فردی چه برای تشکیل سبد شخصی و چه در سمت مدیریت برای تشکیل سبد سرمایه شرکت، میتواند بر اساس اهداف و نیازهای احتمالی خود، یک سبد سرمایهگذاری مطمئن بسازد بهشکلی که در صورت لزوم بتواند از آن استفاده کند.
فرآیند مدیریت سبد سهام
برای اینکه بتوانید یک سبد سهام (پرتفوی) بهینه تشکیل دهید و آن را به طور صحیح مدیریت کنید، در مرحله اول لازم است که با مفاهیم مالی و اصول اساسی آن آشنا شوید. بعد از آشنایی با این موارد میتوان اقدام به ایجاد یک سبد سرمایهگذاری متناسب با ویژگیهای شخصی خود کرد.
هر فرد بعد از یادگیری اصول اساسی مالی میتواند با توجه به میزان ریسکپذیری و بازده مورد انتظار خود اقدام به ایجاد یک پرتفوی بهینه کند و در گذر زمان با توجه به تغییر شرایط، در صورت لزوم پرتفوی خود را اصلاح کند.
یکی از راههای کم کردن ریسک یک پرتفوی تنوعبخشی به آن است. تنوعبخشی با هدف کاهش ریسک پرتفوی تا حداقل مقدارِ ریسک و افزایش بازده پرتفوی تا بالاترین اندازه ممکن انجام میشود.
با تقسیم کردن مبلغ سرمایهگذاری در سهمهای متنوع، میتوان بخشی از ریسک پرتفوی را حذف کرد. برای انجام این کار بهتر است که سهمها، از صنایع و گروههای متفاوت از هم انتخاب شوند تا اگر یک صنعتی دچار مشکل شد تنها بخش کوچکی از سبد سرمایهگذاری شما بهخطر بیفتد.
تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری و سبد سهام
نقل قولی معروف در رابطه با تنوعبخشی وجود دارد که بیان میکند: تمامی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید، تا در صورت افتادن سبد همه تخم مرغهایتان از بین نروند.
نکتهی قابل توجه این است که شما با تنوعبخشی نمیتوانید کل ریسک سبد خود را از بین ببرید، اما میتوانید آن را کم کنید.
ریسک کل
ریسک کل از دو بخش ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک تشکیل شده است. ریسک غیرسیستماتیک منحصر به یک دارایی نظیر سهم یک شرکت است، که این ریسک با تنوعبخشی قابل کاهش است.
اما بخش دیگری از ریسک کل، ریسک سیستماتیک یا ریسک بازار است، که به آن ریسک حذفنشدنی هم میگویند. این ریسک از طریق تنوعبخشی کاهش پیدا نمیکند.
نمونهای از ایجاد سبد سهام متنوع را در شکل بالا میبینید. میتوان از گروهها و صنعتهای مختلف یک سهم مناسب انتخاب کرد و تشکیل سبد داد. افراد با استراتژیهای متفاوت میتوانند سبدهای متفاوتی ایجاد کنند.
انواع سرمایهگذاری
سرمایهگذاران به دو طریق میتوانند دست به خرید اوراق بهادار بزنند: اولین شیوه آن است که افراد به طور مستقیم اقدام به خریدوفروش سهام کنند که به آن سرمایهگذاری مستقیم میگویند؛ یا اینکه این کار را از طریق واسطههای مالی انجام دهند، که به آن سرمایهگذاری غیرمستقیم میگویند.
انواع سرمایه گذاران بر مبنای میزان تحمل ریسک
نظریه مطلوبیت مورد انتظار، سه نوع گرایش را بر مبنای میزان تحمل ریسک توسط سرمایهگذاران معرفی کرده است. بر طبق این نظریه سرمایه گذاران به سه دسته تقسیم میشوند:
- ریسکگریز
- ریسکپذیر
- ریسک خنثی
سرمایهگذاران ریسک خنثی افرادی هستند که به میزان ریسک سرمایهگذاری توجهی نمیکنند و تنها به دنبال حداکثر کردن بازدهی خود هستند و میزان مطلوبیت آنها توسط بازدهی سرمایهگذاری تعیین میشود.
برخی از سرمایهگذاریها و داراییها نوسانات بیشتری نسبت به سایر داراییها دارند. در نتیجه سرمایهگذاری در آنها ریسک بیشتری دارد.
گروهی از سرمایهگذاران نسبت به سایرین ریسکپذیرتر هستند؛ در نتیجه میتوانند نسبت به دیگران بهتر با این نوسانات کنار بیایند و آن را تحمل کنند. این افراد زمانی که با دو پروژه با بازدهی یکسان روبهرو میشوند، پروژهای که ریسک بیشتری دارد را برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند، زیرا مطلوبیت ناشی از موفق شدن در پروژه پرریسک بیشتر از عدم مطلوبیت ناشی از زیان آنها است.
این افراد تمایل بیشتری به فعالیت در بورس دارند و تمایل کمی به سپردهگذاری در بانک دارند.
سرمایهگذاران ریسکگریز
آخرین دسته، سرمایهگذاران ریسکگریز هستند. این افراد بیشتر به سرمایهگذاری در مواردی که بازدهی مطمئن داشته باشند علاقهمند هستند و از سرمایهگذاری در پروژههای پرریسک دوری میکنند. بیشتر این افراد به سپردهگذاری در بانک روی میآورند و معتقدند که سپردهگذاری در بانک نوعی سرمایهگذاری ایمن است.
این سه طبقه، خود میتوانند هرکدام به سه طبقه متفاوت نیز تقسیم شوند. برای مثال افرادی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، همه حاضر به پذیرش سطح یکسانی از ریسک نیستند. مثلا برخی از آنها در سهمهایی که ریسک بسیار زیادی دارند (مثل سهمهایی با وضعیت بنیادی نه چندان خوب که در وضعیت تکنیکالی مناسبی قرار دارند و انتظار رشد سریعی از آنها در آیندهای نزدیک میرود) سرمایهگذاری میکنند. در حالی که برخی دیگر تنها در سهام شرکتهایی بزرگ که وضعیت بنیادی قوی و سود تقسیمی بالا دارند سرمایهگذاری میکنند، در حالی که ممکن است این سهمها رشد آهستهای داشته باشند.
نظریه مطلوبیت مورد انتظار با انتقادهایی نیز مواجه شده که در مقالات بعدی راجعبه آن توضیح داده خواهد شد.
ریسک داراییهای مالی از منظر مدت زمان نگهداری
میتوان ریسک داراییهای مالی را از نظر دوره نگهداری آنها نیز طبقهبندی کرد. به بیانی دیگر ریسک یک سرمایهگذاری زمانی که به دید کوتاهمدت خریداری میشود با ریسک آن وقتی که با دید بلندمدت خریداری میشود، متفاوت است.
با افزایش مدتزمان نگهداری یک دارایی، نوسانات آن کاهش مییابد و ریسک آن تا حدی قابل کنترل خواهد بود.
آموزش بورس – ریسک و بازده در سرمایه گذاری
ریسک و بازده : رفتار افراد در میزان ریسک (خطر) کردن متفاوت است. برخی از انسانها کارهای پر ریسک و برخی دیگر کارهای کم ریسک را ترجیح می دهند. میزان پذیرش ریسک افراد به همراه سایر عوامل اقتصادی، سیاسی باعث می شود یک فرد در سرمایه گذاری خود سود یا ضرر کند.
بازده چیست ؟ (به انگلیس Return)
بازده پاداش (سود یا منفعت) سرمایه گذاری فرد در پروژه های متفاوت است. که در این مقاله بازده همان سود سرمایه گذاری فرد در شرکت های پذیرفته شده در بورس می باشد. دو نوع بازده در سرمایه گذاری مد نظر می باشد.
الف) بازده مورد انتظار (به انگلیسی Expected Return)
مقدار سودی است که سرمایه گذار انتطار دارد (توقع دارد / پیش بینی می کند) از سرمایه گذاری خود به دست آورد. به عنوان مثال بازده مورد انتظار شخص اول از خرید یک عدد سکه طلا و فروش آن در یک ماه بعد 500000 ریال می باشد ولی بازده مورد انتظار شخص دوم از همان مقدار سرمایه گذاری یعنی خرید یک عدد سکه طلا و فروش آن در یک ماه بعد 300000 ریال است. بنابراین بازده مورد انتظار هر شخص با شخص دیگری متفاوت است.
ب) بازده واقعی (به انگلیسی Realized Return)
مقدار سودی است که سرمایه گذار از سرمایه گذاری خود به دست می آورد(سود واقعی در پایان سرمایه گذاری). به عنوان مثال تفاوت قیمت خرید و فروش یک عدد سکه در یک ماه مشخص 475000 ریال است. حال شخصی که بازده مورد انتظار او در خرید و فروش یک عدد سکه 500000 ریال بود مبلغ 25000 ریال کمتر از انتظارش سود به دست آورده و شخصی که بازده مورد انتظار او 300000 ریال بود مبلغ 175000 ریال بیشتر از انتظارش سود به دست آورده است.
ریسک چیست؟ (به انگلیس Risk)
ریسک اختلاف بین آنچه که انتظار داریم و آنچه که رخ میدهد می باشد. در اینجا اختلاف بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی همان ریسک ما در سرمایه گذاری است.
بازده واقعی – بازده مورد انتظار = ریسک
رابطه بین ریسک و بازده یک رابطه مستقیم است. یعنی هر مقدار که شخص ریسک بیشتری کند انتظار بازده بیشتری دارد. به عنوان مثال شخصی که ریسک پذیر نمی باشد پول خود را با نرخ بهره مصوب در بانکهای دولتی سپرده می کند و سود کمی به دست می آورده اما خیالش راحت است که سرمایه اش را از دست نمی دهد. اما شخصی دیگر پول خود را با خرید سهام در بورس اوراق بهادار تهران سرمایه گذاری می کند و سطحی بالاتر از ریسک را می پذیرد. وی ممکن است زیان کند و قسمتی از پول خود را از دست بدهد و در مقابل ممکن است سودی چندین برابر سپرده گذاری در بانک دولتی به دست آورد.
انواع ریسک در سرمایه گذاری
1) ریسک نرخ سود بانکی( ریسک نرخ بهره)
ریسکی که سرمایه گذار در زمان خرید اوراق بهادار می پذیرد. تغییر سود بانکی توسط بانکها باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق بهادار آن شخص می مدیریت بازده در بورس گردد به این تغییرات ریسک نوسان نرخ بهره می گویند.
2) ریسک نرخ ارز ( ارزش پول خارجی به ریال)
افزایش نرخ ارز باعث کاهش حاشیه سود شرکتهایی می شود که مواد اولیه خود را از خارج از کشور وارد می کنند می شود در حالیکه این افزایش باعث بالا رفتن حاشیه سود شرکتهایی می شود که کالا و خدمات خود را صادر می کنند. بنابراین وقتی شما در شرکت سرمایه گذاری می کنید تغییر نرخ ارز می تواند سودآوری سرمایه گذاری شما را تحت تاثیر قرار دهد. این تاثیرات همان ریسک نرخ ارز نامیده می شوند.
3) ریسک تورم
افزایش تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم می گردد. این کاهش قدرت خرید باعث می شود که شرکت ها نتوانند محصولات خود را به فروش برسانند بنابراین سود آنها کاهش می یابد. و بالعکس کاهش تورم باعث افزایش قدرت خرید مردم می گردد و این افزایش قدرت خرید باعث افزایش فروش و در نتیجه افزایش سود شرکتها می شود.
افزایش یا کاهش تورم از عوامل کلان اقتصادی است و مدیران شرکت ها دخالتی در آن ندارند بنابراین این تغییرات نرخ تورم یک نوع ریسک در سرمایه گذاری است که می بایست در زمان سرمایه گذاری به آن دقت شود.
4) ریسک نقدینگی
به میزان قدرت نقد شوندگی داراییها ریسک نقدینگی می گویند. هر چه این قدرت پایین تر باشد ریسک بالاتر است. ریسک بالای نقدینگی باعث کاهش وجه نقد در جامعه و در نتیجه رکود و کاهش میزان داد و ستد می گردد.
5) ریسک مالی
یکی از روش های تامین منابع مالی شرکتها استقراض از بانکها یا موسسات مالی است. هر چه مدیریت بازده در بورس این استقراض بیشتر باشد ریسک سرمایه گذاری در آن شرکت بیشتر است
6) ریسک سیاسی
ریسک سیاسی مربوط به ثبات اقتصادی و سیاسی کشورها می شود. هر گاه کشوری ثبات اقتصادی بیشتری داشته باشد ریسک سیاسی آن کم است و بالعکس هر چه ثبات اقتصادی کمتر باشد ریسک سیاسی بالاتر است.
7) ریسک بازار
ریسک حاصل از تغییرات بنیادی در اقتصاد یک کشور مانند رکود اقتصادی، جنگ و مدیریت بازده در بورس اغتشاشات و … را ریسک بازار می نامند. این تغییرات بنیادی در اقتصاد یک کشور باعث تغییر در بازده مورد انتظار سرمایه گذاران می شود.
انواع ریسک
بطور کلی ریسک به دو دسته ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم بندی می شود.
ریسک سیستماتیک+ریسک غیر سیستماتیک=ریسک کل
الف) ریسک سیستماتیک (غیر قابل اجتناب)
ریسکی است، که در اثر عوامل کلی بازار به وجود میآید، که بهطور همزمان بر قیمت کل اوراق بهادار موجود در بازار مالی تأثیر دارد. عواملی که موجب ایجاد این نوع ریسک میشوند، شامل تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مانند تغییر نرخ ارز، چرخههای تجاری، سیاستهای پولی و مالی دولت است.
ریسک سیستماتیک مختص یک شرکت نبوده بلکه ارزش سهام تمامی شرکتها را در برمی گیرد
ب) ریسک غیر سیستماتیک(قابل اجتناب)
ریسک غیر سیستماتیک را «ریسک مشخص» هم میگویند. این ریسک یکی از انواع ریسکهای سرمایهگذاری بوده و ناشی از ریسک منحصر بفرد شرکت یا صنعتی خاص است که در آن سرمایهگذاری میکنید. ریسک غیرسیستماتیک مربوط به اخبار مختص یک سهم یا یک صنعت خاص است؛ مثلا وقتی کارکنان شرکتی که در آن سرمایهگذاری کردهاید، اعتصاب میکنند؛ ریسک غیر سیستماتیک بر قیمت سهام آن تاثیر گذاشته ارزش آن سهام کاهش می یابد.
آشنایی با مفهوم ریسک و بازده در بورس
سرمایهگذاری در بازار سرمایه معمولاً با هدف دستیابی به سود و بازدهی بسیار خوب در آینده میباشد. بنابراین هر فردی پیش از سرمایهگذاری در این بازار باید با یک سری مفاهیم و اصطلاحات مهم در آن آشنایی داشته باشد. آگاهی از این مفاهیم به افراد کمک میکند تا سرمایهگذاری آنها با ریسک کمتری همراه باشد و احتمال موفقیت آنها افزایش یابد. «ریسک» و «بازده» از ارکان اصلی و عضو جدایی ناپذیر بازار سرمایهگذاری به حساب میآیند که هر سرمایهگذاری باید با آنها آشنایی کامل داشته باشد. در دنیای مالی و سرمایهگذاری، این دو مفهوم مخالف یکدیگر هستند. اما یک سرمایهگذاری مطمئن و پرسود، همواره بر اساس ارتباطی که بین ریسک و بازده وجود دارد، انجام میشود و نمیتوان آنها را جدا از هم در نظر گرفت. در این مقاله از سری مقالات آموزش بورس در چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازده در بورس و نقش آن در سرمایهگذاری میپردازیم.
ریسک و بازده در بورس : تعریف ریسک
تعریف ریسک و بازده آن در بازار بورس چیست
در رابطه با مبحث ریسک و بازده در بورس در توضیح ریسک باید بگوییم که ریسک (RISK)، تفاوت بین پیشبینی و واقعیت است. همهی افراد هنگام سرمایهگذاری، از بازدهی سرمایهی خود پیشبینی و انتظاری دارند؛ در واقع آنها وقتی سهمی را میخرند، انتظار دارند که به میزان مشخصی سود دریافت کنند. حال اگر این انتظار محقق شود، طبیعتاً ریسک سرمایهگذاری به حداقل میرسد و حتی گاهی اوقات میتوان ریسک را به صفر رساند. اما اگر این پیشبینی درست از آب در نیاید، ریسکی برای سرمایهگذاری وجود خواهد داشت که باید به آن توجه نمود. البته در کنار این موارد، شخصیت افراد و میزان ریسکپذیری سرمایهگذارن و سهامداران هم در تحقق ریسک، اهمیت بسیاری دارد. باید دید که فرد تا چه حدی آماده است که ریسک را بپذیرد. بنابراین میتوان گفت که بین ریسکپذیری و روحیهی افراد رابطهی مستقیم وجود دارد.
برخی افراد ریسکپذیر هستند و بعد از آنکه سرمایهی خود را در بازار فعال میکنند و سهم میخرند، به ریسک تن میدهند و ترسی از این موضوع ندارند. اما افرادی هم هستند که ریسکگریز میباشند و ترجیح میدهند که به روش سرمایهگذاری غیرمستقیم وارد بازار بورس شوند. چرا که در این روش، مدیریت دارایی توسط کارشناسان مسلط به علوم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی انجام میشود. بنابراین ریسک معاملات به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. برای بررسی ریسک و بازده در بورس میتوانید ریسک سرمایهگذاری را با توجه به فرمول زیر محاسبه نمایید:
بازده واقعی – بازده پیشبینی شده = ریسک
انواع ریسک در سرمایهگذاری
برای آشنایی با مفهوم ریسک و بازده باید انواع ریسک را بشناسید. از یک منظر میتوان ریسک را به دو بخش تقسیم کرد.
۱. ریسک سیستماتیک (قابل اجتناب): ریسک سیستماتیک یا همان ریسک قابل اجتناب به عوامل درونی شرکت بستگی دارد. این ریسک، تغییرپذیری در بازدهی کل اوراق بهادار را مستقیماً ناشی از تغییرات بازار یا اقتصاد میداند. از آنجایی که ریسکهای سیستماتیک، غیر قابل کنترل هستند، کاهشپذیر هم نخواهند بود. ریسک تورم،ریسک نرخ بهره، ریسک بازار و گاهی هم ریسک سیاسی، از جمله منابعی هستند که این ریسک را شارژ میکنند.
۲. ریسک غیر سیستماتیک (غیر قابل اجتناب): در مقابل ریسکهای غیرسیستماتیک قرار دارند که به عوامل بیرونی شرکت بستگی دارند و قابل کنترل و کاهشپذیر هستند. هنگام بررسی ریسک و بازده در بورس باید بدانید که ریسکهای غیرسیستماتیک، قیمتی از تغییرپذیری را در برمیگیرند که در بازدهی اوراق بهادار باشد و به تغییرپذیری کلی بازار یا اقتصاد بستگی ندارد. بنابراین از طریق استراتژیهایی مثل تنوعسازی میتوان این ریسک را کاهش داده و حتی به صفر رساند. ریسک مالی،ریسک تجاری و ریسک نقدینگی، از مهمترین منابعی هستند که این ریسک را شارژ میکنند.
برای محاسبهی ریسک کل، از فرمول زیر میتوان استفاده کرد:
ریسک سیستماتیک+ریسک غیر سیستماتیک=ریسک کل
ریسک و بازده در بورس : منابع ریسک در سرمایهگذاری
منابع ریسک در سرمایهگذاری بورس به چه معناست
در بحث ریسک و بازده عوامل متعددی موجب به وجود آمدن ریسک در بورس میشوند که انواع مختلف از ریسک را به وجود آوردهاند. در واقع اگر از این منظر به ریسکها نگاه کنیم، انواع دیگری از ریسک را به قرار زیر خواهیم داشت:
۱. ریسک نرخ تورم: در اثر افزایش نرخ تورم یعنی کاهش قدرت خرید مردم به وجود میآید.
۲. ریسک تجاری: ناشی از انجام تجارتهای مختلف در یک صنعت خاص است که تغییر در قیمت را موجب خواهد شد.
۳. ریسک نرخ ارز: ناشی از تغییرات در بازدهی اوراق بهادار است که در نتیجهی نوسانات ارزهای خارجی میتواند ایجاد شود.
۴. ریسک مالی: ریسک ناشی از بکارگیری بدهی در شرکت است. هرچقدر بدهی در شرکت بیشتر باشد، ریسک مالی آن بیشتر است.
۵. ریسک نقدشوندگی: در بحث ریسک و بازده در بورس این ریسک در نتیجهی عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقد در یک دارایی به وجود میآید.
۶. ریسک سیاسی: ریسک سیاسی یا ریسک کشور به ثبات یک کشور از لحاظ سیاسی و اقتصادی مربوط میباشد. این ریسک در کشورهایی که از نظر سیاسی اقتصادی دارای ثبات بالاتری هستند، کمتر میباشد.
۷. ریسک نرخ سود: در اثر تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش میآید و باعث افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت میشود، به وجود میآید. (ریسکی است که سرمایهگذاران هنگام خرید اوراق قرضه، آن را میپذیرند).
در زمان بررسی ریسک و بازده در بورس لازم است تا به این نکته توجه داشته باشید که تمام ریسکهای نام برده شده در این بخش را از طریق اطلاعاتی که در بورس به صورت شفاف ارائه میشود و در اختیار همگان قرار میگیرد، شناسایی نمایید. یعنی باید با تحقیق راجع به یک سری اطلاعات خاص، این ریسکها را در سهم موردنظر شناسایی کرد.
ریسک و بازده در بورس : تعریف بازده
موضوع مهم دیگری که در بحث ریسک و بازده وجود دارد، بازده میباشد. هرچقدر که میزان ریسک بالاتر باشد و حتی محقق شود، طبیعتاً بازدهی یا سود بیشتری نصیب سهامدار خواهد شد. این افزایش بازدهی در نتیجهی بالا رفتن ریسک، پاداش ریسک تعریف میشود. به همین جهت افرادی که ریسکپذیری خوبی دارند، پاداش خوبی را در قالب سود بیشتر برای ریسک خود دریافت خواهند کرد. بازدهی ممکن است «بازده مورد انتظار» یا «بازده واقعی» باشد. بازده مورد انتظار (Expected Return)، بازدهی است که سرمایهگذار انتظار دارد و پیش بینی میکند که آن را در سرمایهگذاری به دست آورد. اما بازده واقعی (Realized Return)، مقدار حقیقی و عملی بازدهای است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود در پایان زمان سرمایهگذاری کسب خواهد کرد.
رابطه بین ریسک و بازده در بورس
چه رابطه ای بین ریسک و بازده در بازار بورس وجود دارد؟
با توجه به موارد گفته شده، حتما به رابطهی مستقیم ریسک و بازده در بورس پی بردهاید. با این حساب سرمایهگذارانی که به دنبال بازدهی بالا هستند، باید ریسک بیشتری را بپذیرند. عکس این موضوع نیز صادق است؛ یعنی سرمایهگذارانی که توانایی پذیرش ریسک بالا را ندارند، نباید انتظار بازدهی و سود بالا را نیز داشته باشند. بنابراین میتوان گفت که تمام تصمیمات سرمایهگذاران بر مبنای رابطهی بین این دو مفهوم شکل میگیرد. به بیان دیگر، افراد پیش از سرمایهگذاری باید میزان ریسکپذیری خود را بسنجند و سپس بر اساس آن اقدام به سرمایهگذاری نمایند. سرمایهگذارانی که ریسکپذیری بالایی دارند، میتوانند وارد بازار بورس شده، سهام بخرند و معامله کنند. اما ورود به بازار بورس به آن دسته از افرادی که تحمل پذیرش ریسک در آنها پایین است، توصیه نمیشود. در عوض این افراد میتوانند وارد بازارهای مالی بدون ریسک (خرید اوراق مشارکت)، که درصد سود آنها تضمینی است، شوند.
سخن آخر
در این مقاله از سایت آموزش چراغ به بررسی مفهوم ریسک و بازده در بورس و نقش آن در سرمایهگذاری پرداختیم. ریسک و بازده از جمله موارد بسیار مهمی هستند که پیش از خرید سهام باید به آنها توجه داشته باشید. به خاطر داشته باشید که در صورت افزودن نمادهای با ریسک بالا به پرتفوی خود، امکان بازدهی سبد شما افزایش مییابد. البته از طرفی امکان زیانده بودن هم بالا خواهد رفت. پس باید سبدی را تشکیل دهید که ریسک و بازدهی معقولی داشته باشد. یک روش دیگر برای سرمایهگذاری کمریسک استفاده از صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و یا افزودن سبدی متنوع از سهام مختلف با ریسک کم است. برای آشنایی بیشتر با خرید سهام خوب میتوانید از دوره های آموزش بورس استفاده نمایید. چراغ ، بهعنوان پلتفرم آموزش و کاریابی در تلاش است تا با ارائهی مهمترین نکات بورسی به شما برای سرمایهگذاری در این بازار کمک نماید.
دیدگاه شما