اندیکاتور
اندیکاتورها از مهمترین ابزارهای تحلیل هستند و دامنه کاربردشان از مباحث تحلیل تکنیکال تا تحلیل متغیرهای بنیادی و کلان اقتصادی را شامل میشوند.امروزه این ابزارهای تحلیلی با ارائه اطلاعاتی مفید، دید مناسبی از وضعیت متغیرهای تحلیل پذیر به آنها می دهند تا استفاده کنندگان آنها به خصوص تحلیلگران تکنیکال بتوانند در مورد اتفاقات آینده بهتر اظهار نظر کنند.
این اندیکاتورها به حدی متنوع هستند که سلایق مختلف تحلیل گران را پوشش میدهند و در سرمایه گذاری این افراد نقش تعیین کننده ای دارند زیرا بر فرآیند تصمیم گیری آنها تاثیر گذارند.لغتنامه لانگ من(Longman) اندیکاتور را چنین تعریف میکند: یکی از چراغ های جلو و عقب یک وسیله نقلیه جادهای که چشمک میزند تا نشان دهد وسیله نقلیه به کدام سمت میچرخد .
در اقتصاد و بازارهای مالی اندیکاتورها شاخص هایی آماری هستند که وضعیت فعلی متغیرها را نشان میدهند ، در واقع این ابزارها با اندازه گیری پارامترهای مورد نیاز تحلیلگران آنها را در پیشبینی آینده کمک میکنند.
در عالم تحلیل تکنیکال، اندیکاتورها در نمودارهای قیمت معنی پیدا میکنند و عموماً پارامترهایی بر اساس قیمت و حجم را اندازه گیری و تعریف میکنند. هر اندیکاتور برای ارزیابی و اندازه گیری پارمتر خاصی طراحی شده است. همچنین تعداد اندیکاتور بیشمار است؛ چون خواسته های تحلیلگران تکنیکال متنوع و نامحدود است. بدینترتیب یک تحلیلگر تکنیکال از بین بیشمار اندیکاتور موجود و در دسترس از اندیکاتوری استفاده میکند که اطلاعات مورد نیازش را واضح تر و با دقت تر بیان کند و به طور کلی باعث بهبود عملکرد وی و استراتژی معاملاتیاش بشود.
شاخص جریان پول (MFI)
شاخص جریان پول (MFI) یک اسیلاتور حرکتی در عالم تحلیل تکنیکال است که جریان پول را در مورد یک دارایی در یک دوره زمانی معین محاسبه می کند . این نوسانگر شبیه به اندیکاتور شاخص قدرت نسبی (RSI) است ، در حالی که MFI شامل حجم است و RSI فقط ادامه »
باندهای بولینگر
جان بولینگر (John Bollinger) متولد سال ۱۹۵۰ در ایالات متحده، کارشناس بازارهای مالی، تحلیلگر تکنیکال و خالق اندیکاتور باندهای بولینگر است. کتاب او با نام “بولینگر و باندهای بولینگر” در سال ۲۰۰۱ چاپ و به ۱۱ زبان مختلف دنیا ترجمه شده است. او از ابتدای دهه ۸۰ میلادی شروع به کار بر روی این اندیکاتور نمود و نهایتا پس از سالها تلاش و آزمون و خطا، اندیکاتور باندهای بولینگر را با نام خودش معرفی کرد.
مقدمهای بر میانگینهای متحرک
به طور کلی باندهای بولینگر را میتوان زیرمجموعهای از میانگینهای متحرک دانست. همانطور که احتمالا میدانید میانگین متحرک به معنای میانگینی از دادههای اصلی (معمولا قیمت آخرین معامله در یک کندل) است که به صورت یک نمودار رسم میشود. مثلا اگر میانگین متحرک ۵۰ روزه مد نظر باشد، هر نقطه از نمودار، بیانگر میانگین قیمت آخرین معامله ۵۰ روز گذشته آن نقطه است. (توضیحات جامع در مورد میانگینهای متحرک و نحوه استفاده از آنها در کلوپ میلیونرها ارائه شده است.)
در واقع میانگینهای متحرک از جمله باندهای بولینگر، ابزاری برای تعقیب روند هستند. از این ابزار نمیتوان برای جلو زدن از بازار و پیشبینی قیمتها استفاده کرد، بلکه این ابزار قیمتها را تعقیب کرده و شروع یک روند را به ما اطلاع میدهند. پس به طور کلی میانگینهای متحرک (از جمله باندهای بولینگر) در گروه اندیکاتورهای تأخیری و تأییدکننده قرار دارند.
توسعه ابزار میانگین متحرک
برای استفاده بهتر از ابزار میانگین متحرک، میتوان دو نوار در بالا و پایین منحنی اصلی میانگین متحرک در نظر گرفت. این دو نوار در گذشته و به صورت ساده، ۳ یا ۵ درصد بالا و پایین میانگین متحرک رسم میشدند و یک کانال (پوشش) را مشخص میکردند. این پوشش، زمانی که قیمت بیش از حد از میانگین متحرک فاصله گرفته باشد را به ما اعلام میکند. خروج از محدوده این نوارها به نوعی بیانگر عملکرد هیجانی معاملهکنندگان بوده و میتواند اخطار خرید و یا فروش را صادر کند.
توسعه ابزار میانگین متحرک با دو نوار مثبت و منفی ۵ درصدی – نماد ثپردیس
نحوه شکلگیری باندهای بولینگر
جان بولینگر متوجه شد که بهترین روش برای رسم میانگین متحرک در این ابزار، در نظر گرفتن بازه ۲۰ روزه در میانگین متحرک ساده (SMA) است. لذا در روش بولینگر از میانگین متحرک ۲۰ روزه برای رسم منحنی میانی استفاده میشود. دو نوار بالا و پایین به صورت چیزی شبیه به تکنیک پوشش (که در بالا توضیح داده شد)، در دو طرف میانگین متحرک قرار میگیرند. با این تفاوت که رسم این دو نوار با یک فرمول خاص و با استفاده از انحراف معیار (که بیانکننده چگونگی پراکندگی قیمتها حول میانگین متحرک است)، صورت میگیرد.
باندهای بالایی، میانی و پایینی بولینگر
قیمتها معمولا در داخل باندهای بالایی و پایینی در نوسان هستند. هر چند در مواقعی ممکن است از این خطوط تجاوز نمایند. به طور معمول میتوان گفت که حدود ۹۵% کلیه قیمتهایی که یک سهم میتواند به خود ببیند بین نوارهای بولینگر قرار دارند. در مواقعی که بازار آرام و کمنوسان است باندها به هم نزدیک شده و زمانی که بازار نوسانی است، باندها از هم دور خواهند شد.
باند میانی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه
باند بالایی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه بعلاوه انحراف معیار ضربدر ۲
باند پایینی : میانگین متحرک ساده ۲۰ روزه منهای انحراف معیار ضربدر ۲
محل تنظیمات باندهای بولینگر در نرم افزار متاتریدر
استراتژی معاملاتی با استفاده از ابزار بولینگر
برای استفاده صحیح از این ابزار، معاملهگر باید ابتدا درک صحیحی از روندها داشته باشد. همواره بهتر است نمودارها از تایم فریمهای بلندمدت تا کوتاه مدتتر بررسی شوند تا یک دید کلی از روند حرکتی قیمت به دست آید. زمانی که قیمت در یک روند خنثی و کم نوسان قرار دارد نوارهای بولینگر به هم نزدیک هستند و زمانی که قیمت روند صعودی یا نزولی خود را آغاز میکند این باندها از هم فاصله میگیرند.
برای استفاده از ابزار بولینگر به طور کلی سه نوع استراتژی میتوان تعریف نمود:
- استراتژی سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)
- استراتژی ادامه روند پرقدرت و ناحیه اشباع خرید و فروش
- استراتژی پهنای باندهای بولینگر (Bollinger Band Width)
۱- سطوح حمایت و مقاومت در بازارهای خنثی یا رنج (Range)
یکی از سادهترین روشهای استفاده از ابزار بولینگر این است که باندهای بالایی و پایینی را به صورت حمایت و مقاومت و هدف قیمتی در نظر بگیریم. در شکل زیر مشاهده میکنید که قیمت پس از برخورد با منحنیهای بالایی و پایانی تغییر جهت داده است. حتما به این موضوع دقت کنید که باندهای بولینگر معمولا در زمانهایی به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشوند که قیمت در یک روند خنثی و یا کند (بازار رنج) قرار داشته باشد. این استراتژی از ریسک پایینی برخوردار بوده و در نتیجه نمیتوان انتظار کسب بازدهیهای فوقالعاده از آن داشت. البته که معمولا با خطای کمی نیز همراه است.
استفاده از باندهای بولینگر به عنوان سطوح حمایت و مقاومت دینامیک در روند خنثی – نماد فولاد
سیگنال خرید در این روش زمانی صادر میشود که در کف کانال بولینگر یک کندل صعودی (سبز رنگ یا توخالی) تشکیل شود، در این صورت حد ضرر میتواند کف کانال در نظر گرفته شود.
و بالعکس آن با تشکیل یک کندل نزولی (قرمز رنگ یا توپر) در سقف کانال سیگنال فروش را خواهیم داشت.
بهتر است که اگر در تایم فریم بالاتر (مثلا هفتگی) روند کلی صعودی بود، از این روش برای دریافت سیگنالهای خرید استفاده کرده، و اگر در تایم فریم بالاتر روند کلی نزولی بود، تنها از سیگنالهای فروش بهره بگیریم.
مثلا در نمودار بالا در صورتی که روند کلی صعودی باشد، نقاط مشخص شده در کف میتواند سیگنال خرید و در صورتی که روند کلی نزولی باشد، نقاط مشخص شده در سقف میتواند سیگنال فروش را برای ما صادر کند.
۲- ادامه روند پرقدرت و ناحیه اشباع خرید و فروش
در استراتژی قبلی توضیح دادیم که برخورد با سقف و کف کانال میتواند سیگنال برگشت روند را صادر نماید، اما در در این استراتژی تا زمانی که قیمت از کانال تجاوز نکرده و وارد منطقه اشباع نشده باشد سیگنال برگشت روند صادر نمیشود.
زمانی که قیمت در یک روند صعودی یا نزولی حرکت میکند، برخورد با باندهای بولینگر می تواند بیانگر ادامه روند موجود و قدرت بالای خریداران یا فروشندگان باشد. همچنین زمانی که قیمت از باندهای بالایی یا پایینی تجاوز کند، به نوعی وارد منطقه هیجانی و اشباع خرید یا فروش شده و هشدار برگشت روند را صادر میکند.
نکته این جا است که در این روش، بزرگترین اشتباه معاملهگران، فروش در هنگام برخورد با باند بالایی است! چرا که روند سهم کاملا صعودی بوده و برخورد با سقف کانال در واقع بیانکننده ادامه پر قدرت روند تا رسیدن به نقاط اشباع است.
در روندهای صعودی خط میانگین متحرک ۲۰ روزه (باند میانی) نقش حمایت و در روندهای نزولی نقش مقاومت را خواهند داشت. این استراتژی به نسبت استراتژی قبلی خطای بیشتری به همراه دارد. البته همانطور که در تصویر بعدی مشخص است، در صورت استفاده صحیح و همراه با مهارت از این استراتژی، معاملهگران میتوانند بازدهیهای بسیار خوبی را کسب کنند.
ادامه روند در برخورد با کف و سقف کانال و نواحی اشباع خرید و فروش (کادرهای بنفش) – نماد فولاد
۳- پهنای باند سیگنال میدهد! (Bollinger Band Width)
به بیان ساده باندهای بولینگر نوسانات قیمت در اطراف میانگین متحرک ساده را نشان میدهند. بولینگر متوجه شد که وقتی دو باند بالایی و پایینی به هم نزدیک شده و فشرده میشوند، به زودی روند جدیدی آغاز خواهد شد. توجه کنید که این روند میتواند صعودی یا نزولی باشد. لذا استفاده از پهنای باندهای بولینگر میتواند بخشی از استراتژی معاملاتی شما باشد.
توجه کنید که فشرده شدن باندها به تنهایی نمیتواند سیگنال خرید یا فروش را صادر کند بلکه:
در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه بالای باند میانی تشکیل شود سیگنال خرید صادر میشود.
در صورتی که پس از فشردگی یک کندل روزانه پایین باند میانی تشکیل شود سیگنال فروش صادر خواهد شد.
در این استراتژی حد ضرر (در پوزیشن خرید) میتواند بسته به ریسک پذیری شما بر روی حداکثر قیمت کندل قبلی (high)، حداقل قیمت کندل قبلی (low) و یا ۳% کمتر از قیمت خرید باشد.
در برخی نرم افزارها یا پنلهای معاملاتی پهنای باند بولینگر به صورت یک اندیکاتور مجزا با نام Bollinger Bands Width طراحی شده است. در تصویر زیر نمودار نکته در مورد باند بولینگر نماد فولاد (نمودار قبلی) را به همراه این اندیکاتور مشاهده میکنید.
ورود و خروج بر اساس پهنای باند بولینگر – به نواحی فشردگی و کندلهای تشکیل شده دقت کنید!
نکته: میتوان گفت که پایه و اساس استراتژی سوم بر آرامش قبل از طوفان استوار است!
چکیده مطلب:
در این مقاله سعی کردیم ابتدا مقدمهای از میانگینهای متحرک را بیان کرده و سپس به معرفی یکی از مشتقات آن یعنی باندهای بولینگر بپردازیم. هرچند که معمولا از اندکاتورها به تنهایی برای ورود یا خروج به بازار استفاده نمیشود، اما به نظر میرسد که استراتژیهای تعریف شده به خصوص استراتژی پهنای باند به تنهایی بتواند سیگنالهای معاملاتی مناسبی را ایجاد کند. توجه کنید که درک صحیح از روندهای صعودی و نزولی، و بازار رنج (خنثی) به عنوان پیش فرض این مباحث در نظر گرفته شده است. لذا توصیه میکنیم که برای اخذ موقعیتهای معاملاتی خود، حتما از ترکیب این ابزار با سطوح حمایت و مقاومت و سایر ابزار تکنیکالی بهره بگیرید.
دانلود اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر (Bollinger Bands)
اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر (Bollinger Bands) از سه بخش تشکیل شده است که مشخصه هایی مانند زمان، میزان ارزش بازار و قیمت یک محصول بر نوسانات باند بولینگر تاثیرگذار است.
مشخصه قیمت در اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر به دو بخش Lower band و Upper band وابسته است. با توجه به وجود نوسان در قیمت سهام سرمایه گذاران از میانگین قیمت محصول استفاده کرده و آینده یک سهم در بورس را پیش بینی می کنند. به همین دلیل استفاده از اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر توسط بسیاری از سرمایه گذاران بورس برای کسب اطلاعات در مورد آینده بازار مورد استفاده قرار می گیرد.
این اندیکاتور بر روی پلتفرم مفیدتریدر یا متاتریدر 5 اجرا می شود.
نحوه کار با اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر
اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر دارای یک کانال قیمت می باشد. اگر قیمت ها از این کانال ترسیم شده خارج نشوند سرمایه گذاران بورس به این نتیجه می رسند که قیمت ها در همان پیش بینی و برنامه ی قبلی آن ها در حرکت خواهد بود. در صورتی که قیمت ها به طور مداوم خطوط بالایی Bollinger Bands را لمس کنند سرمایه گذاران نتیجه می گیرند که افراط در خرید سهم صورت گرفته است.
هنگامی که از اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر (Bollinger Bands) استفاده می کنید باندهای بالا و پایین را به عنوان قیمت های هدف در نظر بگیرید. درصورتی که قیمت ها از باندهای پایینی منحرف شد و بالای EMA بیست روزه حرکت کرد باندهای بالایی به عنوان قیمت های هدف در نظر گرفته می شوند.
در خطوط Uptrend قوی معمولا قیمت ها در میان باندهای بالایی و میانه ی 20 روزه قرار می گیرند. هنگام این اتفاق حرکت به سمت پایین میانه 20 روزه نشان دهنده ی سقوط و شکست قیمت ها در بازار می باشد.
اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر یکی از برترین اندیکاتورها برای نکته در مورد باند بولینگر پیگیری و پیش بینی وضعیت آینده بازار بورس باشد. از طرفی Bollinger Bands برای بازارهای کوتاه مدت بسیار مناسب است. با این اندیکاتور می توان با شناسایی وضعیت بازار نسبت به خرید یا فروش سهام یا ارزهای خود در زمان مناسب از سود مطلوبی در بازار بورس برخوردار شویم.
اندیکاتور هیستوگرام باند بولینگر توسط همیار بورس به صورت رایگان تهیه شده است و تحلیل گران تکنیکال زیادی از این اندیکاتور پرکاربرد استفاده می کنند.
بهترین ترکیب اندیکاتور ها برای معاملات سودده بورسی
اندیکاتورهای مختلف به عنوان ابزارهای معاملاتی به حساب می آیند که اگر به صورت اصولی استفاده شوند، قطعا سیگنال های خرید و فروش خیلی خوبی را در اختیارتان قرار می دهد و با اندیکاتورهای دیگر نیز می توان تایید ورود و یا خروج را گرفت و قدرت روند را سنجید تا بتوانیم به صورت قطعی تر و تا حدود ۹۵ درصد به سیگنال ورود اندیکاتور اعتماد کنیم و درست از آب درآید. بهترین ترکیب اندیکاتور ها باید به صورتی استفاده شوند که از گروه های مختلف باشند تا بتوانند ترکیبی مناسب و دقیق را در اختیار شما قرار دهند. بهترین ترکیب اندیکاتور ها برای معاملات سودده بورسی اغلب شامل اندیکاتورهایی مانند؛ macd، rsi، استوکاستیک، ma، cci، بولینگر باند و … هستند که با ترکیب اندیکاتورهایی که ترکیب آن ها نتیجه درستی را در اختیارتان قرار می دهد، پس اگر دوست دارید بهترین ترکیب اندیکاتور ها برای بورس و حتی بازار ارزهای دیجیتال را بشناسید و با طرز کار آن ها که بسیار ساده هم هست، آشنا شوید، این مطلب برای شما نوشته شده است.
بهترین ترکیب اندیکاتور ها
اصلا چرا اندیکاتور ها را باهم ترکیب می کنیم؟ دلیل ترکیب اندیکاتور ها به منظور یافتن یک استراتژی خوب برای معاملات است، به شرطی که درست و اصولی با هم ترکیب شده باشند. ترکیب های نادرست اندیکاتوری نه تنها مفید نخواهند بود، بلکه موجب تصمیمات معاملاتی نادرست و ضرر نیز خواهند شد و بجز شلوغ کردن صفحه چارت و سردرگمی شما فایده دیگری نخواهند داشت. ترکیب درست آنها به شما کمک خواهد کرد تا موقعیت های درست معاملاتی خود را بهتر و دقیق تر شناسایی کنید، پس در ابتدای کار برای آن که بتوان ترکیب درستی از اندیکاتور ها را تشخیص دهید، باید این نکته را در خاطر داشته باشید که اندیکاتور مورد نظر شما در کدام گروه قرار دارد. در واقع دانستن این نکته می تواند ترکیب معناداری از اندیکاتورها را برای شما بسیار آسان کند.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
به صورت کلی همیشه استفاده از ابزارهای بیشتر خوب نیست، بلکه ترکیب مناسب ابزارهاست که حائز اهمیت است. امکان دارد این ترکیب صحیح همگی نشان دهنده یک موضوع و بیانگر مسیری مشابه نباشند، بلکه اطلاعات کاملی را در اختیار ما قرار دهند. لذا باید در خاطر داشته باشیم که هر یک از اندیکاتورها در جه شرایطی بهتر است مورد استفاده قرار گیرند. برای مثال وقتی که از اندیکاتورهای RSI، باند بولینگر و ADX در نمودار بهره می گیریم، میتوان میزان و نوع حرکت را همراه با نوع روند و نوسانات را در کنار هم مشاهده کرد. این استفاده هوشمندانه به ما کمک خواهد کرد تا درک بهتری بدست آوریم، به این خاطر که هر اندیکاتور اگر به صورت اصولی مورد استفاده قرار گیرد، توضیحی اضافه برای اندیکاتور دیگر ارائه می دهد که در روند مطالعه نمودار به ما کمک شایانی خواهد داشت.
دسته بندی کلی اندیکاتورها
دانستن این که کدام اندیکاتور به کدام دسته بندی تعلق دارد و نحوه ترکیب آنها با یک روش هدفمند، بهتر می تواند به شما در تصمیم گیری های مختلف کمک کند. از طرفی ترکیب اندیکاتورها به روش اشتباه به سردرگمی زیاد، تفسیر قیمت اشتباه و در نتیجه تصمیمات اشتباه در بازارهای مالی منجر خواهد شد. دسته بندی کلی اندیکاتورهای موجود در بازارهای مالی به صورت زیر است که می توانید به آن استناد کنید :
- اندیکاتورهای حرکتی یا Momentum : اندیکاتور های حرکتی به شما می گویند که روند چقدر می تواند قوی باشد و همچنین میتوانند به شما بگوید که آیا وارونگی رخ داده است یا خیر و همچنین می توانند برای نشان دادن قیمت های بالا و پایین مفید باشند. برای مثال این اندیکاتور ها شامل RSI ،CCI، ADX و Ichimoku Kinko Hyo هستند.
- اندیکاتور های دنبال کننده روند یا Trend-following : چنانچه در حرکات بازار روندی وجود داشته باشد، این اندیکاتور به شما می گوید که بازار به کدام سمت تمایل حرکت دارد. بعضی وقت ها نیز به عنوان اسیلاتور معرفی می شوند، به این دلیل که تمایل دارند در بین یک موج بین مقادیر بالا و پایین نوسان کنند به عنوان این اندیکاتورها شامل Parabolic SAR ،MACD ،Ichimoku Kinko Hyo و Moving Average می باشد.
- اندیکاتور های حجمی یا Volume : اندیکاتور های حجمی به شما زمان تغییر حجم بازگشت را نشان می دهد و نشان می دهد چند واحد از سهم با گذشت زمان معامله شده است. این موضوع بسیار مفید است، به این خاطر که با تغییر قیمت، حجم، در آن قدرت حرکت در آن را نشان می دهد. حرکت روبه بالا با حجم زیاد قویتر از همان حرکت با حجم کمتر می باشد. برای نکته در مورد باند بولینگر مثال این اندیکاتور ها شامل On-Balance Volume ،Chaikin Money Flow و Klinger Volume Oscillator می باشد.
- اندیکاتور های نوسانی یا Volatility : اندیکاتور های نوسانی به شما می گوید که قیمت در یک دوره معین چقدر تغییر می کند. نوسانات قسمت مهمی از بازار اس، به این دلیل که با نوسان قیمت نمیتوان سود کسب کرد. هرچه نوسانات بیشتر باشد تغییرات قیمت سریعتر و بزرگ تر می باشد و نوسانات کم نشانه حرکت کوچک قیمت می باشد و نوسانات خیلی زیاد نشانه عدم توانایی این اندیکاتور است، لذا اطلاعاتی که این اندیکاتور در اختیار شما قرار می دهد در مورد دامنه تغییرات قیمت است، برای مثال این اندیکاتور ها شامل Bollinger Bands ،Standard Deviation ،ADX و Average true range می باشند.
ترکیب اندیکاتورهای هم گروه
هنگامی که یک معامله گر اندیکاتور های گوناگون را با هم ترکیب می کند که همه آنها نیز مربوط به یک گروه هستند ارزش استفاده از آن به شدت پایین می آید، به خاطر این که اطلاعاتی که از آن ها بدست می آید تماما یک نتیجه را می دهند و کاملا مشابه هم هستند این ترکیب را به عنوان فراوانی در اندیکاتور ها نیز معرفی می کنند. نکته مهم دیگر در این خصوص این است که معامله گران وقتی از چندین اندیکاتور که عملا از یک گروه هستند استفاده می کنند به اطلاعاتی که از آن بدست می آورند توجه بیش تری می کنند و وزنه بیشتری به آن می دهند که در این صورت به راحتی موارد مورد توجه دیگر که باید به آن ها نیز توجه شود را از دست می دهند.
برای مثال هر سه اندیکاتور MACD ،RSI و Stochastic را در نظر بگیرید. این اندیکاتور ها تماما رفتار قیمت را مورد بررسی قرار می دهند و به صورت همزمان باهم بالا و پایین می روند و به صورت کلی همگی یک نوع اطلاعات را نشان می دهند، یا اندیکاتور های ADX و بولینگر باند که هر دو در شناسایی قدرت روند کاربرد دارد و ترکیب این دو باهم نیز اطلاعات خاصی از موقعیت های معاملاتی خوب بازار را به معامله گر نخواهد داد، بنابراین در ترکیب اندیکاتورهای گوناگون، توجه به گروهی که اندیکاتور در آن قرار دارد و ترکیب پذیری اندیکاتورها باهم باید مورد توجه کاربران قرار گیرد تا نتیجه مناسب و دقیقی حاصل شود. در ترکیب اندیکاتور ها باید به این نکته مهم اشاره کرد و در نظر داشت که موقعیت های معاملاتی شامل چهار حالت می باشد :
- صبر تا رسیدن به موقعیت معامله
- ورود به معامله
- صبر برای رسیدن به هدف مشخص شده در به دست آوردن سود یا رسیدن ضرر احتمالی
- خروج از معامله
نکته مهم : همیشه تعداد ابزارهای بیشتر، بهتر نیست بلکه ترکیب مناسب ابزارها اهمیت دارد.
ترکیب مناسب اندیکاتور های مختلف
ترکیب کاملی از اندیکاتورها بدین معنی نیست که همیشه به مسیر مشابه اشاره کند، بلکه باید اطلاعات را نشان دهد. دانستن این که کدام اندیکاتور تحت چه شرایطی در معاملات مورد استفاده قرار گیرد، بسیار مهم است. اندیکاتورهایی را ترکیب کنید که اندازه گیری های گوناگون را طبق حرکت قیمت مشابه محاسبه می کنند و در ادامه این اطلاعات را با مطالعات نمودار خود ترکیب نمایید که به سرعت، تاثیر مثبت بسیاری بر روی معاملات شما می گذارد.
سه اندیکاتور وجود دارند که پشتیبانی خوبی از یک دیگر دارند و به نوعی مکمل هم دیگرند و برای استفاده و استناد به سیگنال های ورود و خروج و تشخیص روند و قدرت آن می توانید به این اندیکاتورها تا حدود زیادی اتکا کنید که شامل؛ RSI که بازی حرکتی یا مومنتوم را مورد ارزیابی قرار می دهد، ADX که روند را پیدا می کند و باند بولینگر که نوسانات را اندازه می گیرد، میشود. اگر دوست دارید در مورد اندیکاتور ADX توضیحات جامع تری را آموزش ببینید، مطلب آموزش کامل و کاربردی اندیکاتور adx بهترین راهنمای شماست.
استراتژی ترکیبی Bollinger Bands + Stochastic
در این ترکیب ما باندهای بولینگر و Stochastic را در نمودار ۴ ساعته یورو/دلار داریم. از آنجا که بازار به نظر می رسد که بازار دارد به سمت چپ یا راست می رود، ما بهتر است مراقب جهش های بولینگر باشیم. سیگنال های فروش با کمک باند بولینگر و Stochastic را بررسی نمایید.
یورو/دلار افزایش می یابد تا به بالای گروه می رسد که اغلب به عنوان یک سطح مقاومت عمل می کند. در عین حال Stochastic به منطقه خرید بیش از حد رسیده است و این نشان می دهد که قیمت به زودی می تواند کاهش یابد. و بعد چه اتفاقی می افتد؟ یورو/دلار آمریکا در حدود ۳۰۰ پیپ کاهش پیدا کرد و اگر فروش را انجام دهید، سود خوبی نصیبتان می شود. در ادامه قیمت تا پایین باند حرکت می کند که اغلب به عنوان یک سطح پشتیبانی عمل می کند. این بدان معنی است که جفت ارز می تواند با استوکاستیک از منطقه فروش بیش از حد، جهش کند. این بدان معنی است که ما باید خرید را انجام دهیم. اگر اطلاعات کاملی از اندیکاتور استوکاستیک ندارید، پیشنهاد می کنم مقاله مربوط به آن با عنوان همه چیز راجب کاربرد اندیکاتور stochastic در بازار بورس را مطالعه کنید.
استراتژی ترکیبی MACD-RSI-EMA
با توجه به بررسی انجام شده، این استراتژی در بازه زمانی روزانه و با تنظیماتی که بیان میگردد نتایج مناسب تری را داشته است. سه ابزار مورد نیاز این استراتژی را معرفی کردیم و در مورد هر یک به صورت مختصر توضیحاتی را ارائه کردیم؛ حال بنا داریم تا در مورد نحوه انجام معامله به وسیله این استراتژی بپردازیم.
سیگنال ورود به این استراتژی به وسیله دو اندیکاتور MACD و RSI صادر می شود. وقتی که اندیکاتور مکدی در ناحیه اشباع فروش یا همان زیر سطح صفر قرار گیرد و خط مکدی خط سیگنال را از پایین به بالا بشکند، شرط اول ورود به معامله صادر خواهد شد، ولی شرط دومی نیز در نقطه ورود این استراتژی الزامی می باشد؛ در کنار سیگنال مکدی میبایست موقعیت اندیکاتور RSI را نیز بررسی کنید. وقتی که مکدی سیگنال ورود را صادر کرد، اندیکاتور RSI نیز باید زیر سطح ۶۰ قرار داشته باشد تا شرط ورود به معامله کامل شود.
سیگنال خروج این استراتژی به وسیله اندیکاتور میانگین متحرک و RSI صادر می شود. به منظور بررسی سیگنال خروج به دو میانگین متحرک نمایی کوتاه مدت و بلند مدت نیاز داریم. مادامی که میانگین کوتاه مدت در بالای میانگین بلند مدت در حال حرکت است حد ضرر و نقطه خروج ما نیز به صورت شناور جابجا می شود. هنگامی که میانگین کوتاه مدت از بالا به پایین با میانگین بلند مدت تقاطع به وجود آورد شرط اول خروج از معامله صادر میگردد. اما برای خروج از معامله نیز به شرط دومی نیاز داریم که به وسیله موقعیت اندیکاتور RSI تعیین می شود، برای تکمیل شرایط خروج از معامله باید اندیکاتور RSI بیشتر از سطح ۳۰ قرار داشته باشد.
استراتژی ترکیبی RSI + MACD
در اینجا این باریم مثال دیگر با RSI و MACD می آوریم. وقتی که RSI به منطقه اشباع خرید رسید و یک سیگنال فروش داد، MACD به زودی با یک تقاطع رو به پایین دنبال می شود که همچنین یک سیگنال فروش است و همان طور که می بینید، قیمت از آنجا کاهش پیدا می کند.
در ادامه RSI به منطقه اشباع فروش رسیده و یک سیگنال خرید داده است. چند ساعت پس از آن، مکدی یک روند متقاطع رو به بالا را ایجاد کرده که همچنین یک سیگنال خرید است. از آنجا، قیمت موجب یک صعود دائمی شده و پیپ های بیشتر برای ما به ارمغان می آورد. شما احتمالا در این مثال متوجه شده اید که RSI سیگنال هایی را جلوتر از MACD نشان می دهد. به دلیل قابلیت های گوناگون و فرمول های جادویی برای اندکاتورها، برخی واقعا سیگنال های اولیه را سریع نشان می دهند در حالی که دیگران با کمی تأخیر سیگنال ها را نشان می دهد.
می توان گفت که ما دوست داریم از مکدی ، Stochastic و RSI استفاده کنید، ولی شما امکان دارد اندیکاتورهای دیگری را ترجیح دهید. هر تریدر در دنیای بیرون تلاش کرده است که ترکیب جادویی اندکاتورها را پیدا کند که در هر زمان سیگنال های مناسب را به آن نکته در مورد باند بولینگر ها بدهد، ولی حقیقت امر این است که چنین چیزی وجود ندارد. ما از شما می خواهیم که هر اندکاتور را به صورت خودآموز مطالعه کنید تا وقتی که شما بدانید که گرایشات آن نسبت به حرکت قیمت چگونه رفتار می کند و در ادامه ترکیب خودتان را آن گونه که درک می کنید، بسازید و آن را با سبک معاملاتی خود، مطابق نمایید.
نتیجه گیری و کلام پایانی
باید این موضوع را در نظر داشته باشید که بعضی از اندیکاتور ها موقعیت بسیار خوب برای ورود به معامله را نشان خواهند داد و برخی دیگر بهترین موقعیت برای خروج از معامله را نشان خواهند داد و بعضی دیگر نشان می دهند که برای رسیدن به هدف چه میزان در معامله بمانیم، لذا برای داشتن بهترین ترکیب از اندیکاتور ها می توان ترکیبی نکته در مورد باند بولینگر را در نظر گرفت که هر سه مورد از جمله ورود، صبر و خروج از معامله را در خود در نظر گرفته باشد. موضوع دیگر این است که هر سهم ترکیب اندیکاتور های خاص خودش را می پذیرد که اگر آن ترکیب را روی سهم دیگر امتحان نمایید نتیجه خوبی نمی گیرید.
در نهایت این ترکیب ها می توانید از ترکیب دو یا سه و یا چهار اندیکاتور را باهم باشد. شما می توانید ترکیب های مختلف را باهم امتحان کنید تا به یک استراتژی خوب دست یابید و دوباره آن را امتحان کنید و در نظر داشته باشد این ترکیب ها ، شما را صد در صد از خطر احتمالی حفظ نمی کند و یا صد در صد به سود نمی رساند، اما احتمال خطر را برای شما کاهش و احتمال نکته در مورد باند بولینگر سود را افزایش می دهد و بازهم این نکته بسیار بسیار مهم را در نظر داشته باشید که هیچ کس نمی تواند با هیچ وسیله ای آینده دقیق بازار را پیش بینی کند.
در انتهای مطلب امیدوارم از این مقاله آموزشی که بهترین ترکیب اندیکاتور ها را مورد بررسی قرار داد، نهایت استفاده را برده باشید.
پنج اندیکاتور تکنیکال که باید بشناسید
ابزار اصلی معاملهگرانی که از روش تحلیل تکنیکال برای بررسی بازار و تصمیمگیری، به اندیکاتور ها یا شاخصهای تکنیکال هستند. البته انتخاب اندیکاتور ها با شماست و هیچ استاندارد مشخصی برای این که از چه شاخصی کمک بگیرید وجود ندارد. بلکه هر معاملهگری ابزارهایی که بیشتر با سبک شخصیاش سازگار است را برگزیده و در ادامه تلاش میکند در استفاده از آن به استادی برسد. به همین دلیل هم برخی معاملهگران نکته در مورد باند بولینگر ترجیح میدهند مومنتوم یا سرعت حرکت بازار را زیر نظر بگیرند، در حالی که برخی دیگر بهدنبال فیلتر کردن نویز بازار و اندازهگیری تلاطم یا Volatility آن میروند. اما آیا راهی برای شناسایی بهترین و کارآمدترین اندیکاتور ها وجود دارد؟
خوب، همانطور که گفتیم هر معاملهگری در این باره نظر خود را به شما خواهد گفت. به بیان دیگر آنچه از نظر یک معاملهگر بهترین اندیکاتور (Indicator) تاریخ است، از نظر دیگری کاملا بیمصرف است. هرچند، برخی از اندیکاتور ها بین تمامی فعالان بازار محبوب هستند و تقریبا همه حداقل از یکی از این شاخصها در کنار گزینههای دیگر استفاده میکنند.
در ادامه پنجتا از مهمترین اندیکاتور های تحلیل تکنیکال که هر معاملهگری باید با آنها آشنا باشد را بیشتر بررسی خواهیم کرد.
مقدمه
معاملهگران از اندیکاتور های تکنیکال برای افزایش اطلاعات خود درباره نکته در مورد باند بولینگر تحرکات قیمت داراییهای مختلف در بازار استفاده میکنند. بکارگیری این اندیکاتور ها شناسایی الگوها در نمودارهای شمعی قیمت را آسانتر کرده و میتوانند به شما در تشخیص بهتر نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار کمک کند. اندیکاتور ها انواع مختلفی دارند و برای کارهای مختلف از معاملات کوتاهمدت تا سرمایهگذاریهای بلندمدت مورد استفاده قرار میگیرند. حتی برخی تحلیلگران حرفهای و معاملهگران قدیمی اندیکاتور های شخصی برای خودشان درست میکنند.
در این مقاله، میخواهیم شرح مختصری بر محبوبترین اندیکاتور های مورد استفاده معاملهگران بازارهای مالی و رمزارزی را به شما معرفی کنیم.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص قدرت نسبی (یا Relative Strength Index) با نام RSI نیز شناخته میشود. این اندیکاتور مومنتوم یا شدت حرکت بازار را نشان میدهد و با یک نگاه مختصر به آن میتوانید بفهمید که دارایی موردنظرتان در وضعیت بیشخرید (Overbought) یا بیشفروش (Oversold) قرار گرفته است. این کار با اندازهگیری مقدار نوسانات اخیر قیمت (که بهصورت استاندارد 14 دورهزمانی اخیر – مثل چهارده روز، چهارده ساعت و … – درنظر گرفته میشود) انجام میگیرد. دادههای بدست آمده سپس در یک اندیکاتور نوسانی (یا Oscillator) که مقدار آن بین صفر و 100 متغیر است نمایش داده میشود.
از آنجا که شاخص RSI نشانگر مومنتومی است، با بررسی آن میتوانید از نرخ (مومنتوم) تغییر قیمت آگاه شوید. این یعنی وقتی نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی بالا برود، روند قدرتمندی شکل گرفته و خریداران بهطور فزآینده در حال ورود به بازار هستند. از طرف دیگر، اگر مومنتوم یا نرخ افزایش قیمت در یک بازار صعودی کاهش یابد، ممکن است نشاندهنده تغییر احتمالی روند در آینده و مسلط شدن فروشندگان بر بازار باشد.
معمولا وقتی شاخص RSI یک دارایی یا کالا بالاتر از 70 باشد، در وضعیت بیشخرید (اشباع خرید – Overbought) قرار دارد. در مقابل، وقتی عدد این شاخص به زیر 30 نزول کند، آن کالا یا دارایی در وضعیت بیشفروش (اشباع فروش – Oversold) است. در نتیجه، اعداد بسیار نزدیک به صفر یا صد میتواند نشانهای از تغییر روند یا بازیابی قیمتها در آینده نزدیک نکته در مورد باند بولینگر باشد. با این حال، در نهایت بهتر است به اعداد نمایش داده شده توسط شاخص RSI بهعنوان سیگنالهای مستقیم خرید و فروش نگاه نکنید. زیرا این شاخص هم مانند بسیاری از روشهای دیگر مورد استفاده در تحلیل تکنیکال (TA) میتواند حاوی اطلاعات غلط یا گمراهکننده باشد. بنابراین بهتر است همیشه قبل از شروع معامله، سایر شاخصها و عوامل مهم را در نظر داشته باشید.
میانگین متحرک (MA)
یک میانگین متحرک یا Moving Average با فیلتر کردن نویز بازار و نمایش جهت روند آن، به شما کمک میکند سریعتر حرکات قیمتی یک دارایی یا کالا را بررسی کنید. از آنجا که این شاخص براساس دادههای قبلی کار میکند، در رده شاخصهای پیرو یا Lagging Indicator قرار میگیرد. این دسته از شاخصها، تنها بر مبنی اطلاعات پیشین کار میکنند و در نتیجه چندان برای پیشبینی روندهای آتی بازار کارایی ندارند. همچنین، عبارت متحرک در نام این شاخص به حرکت آن همراه با نمودار قیمت اشاره دارد. به بیان دیگر، هر نقطه از نمودار میانگین متحرک با استفاده از دادههای تعداد مشخصی از بازههای زمانی قبلی تعیین میشود و بههمین دلیل هم همواره در حال همراهی نمودار قیمت است.
دو تا از رایجترین میانگینهای متحرک مورد استفاده معاملهگران میانگین متحرک ساده (SMA/MA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) است. میانگین متحرک ساده یا SMA با تجمیع دادههای قیمتی در یک بازه زمانی معین و محاسبه میانگین آنها ترسیم میشود. برای مثال، میانگین متحرک 10 روزه با محاسبه قیمت میانگین در ده روزه اخیر محاسبه میشود. در مقابل فرمول محاسبه میانگین متحرک نمایی یا EMA بهگونهای است که وزن بیشتری برای قیمتهای جدیدتر قائل باشد. در نتیجه، این میانگین متحرک به نوسانات اخیر قیمت واکنش بیشتری نشان میدهد.
همانطور که اشاره کردیم، نمودارهای میانگین متحرک در رسته شاخصهای پیرو قرار میگیرند. در نتیجه، هرچه بازه زمانی درنظر گرفته شده برای میانگین متحرک بیشتر باشد، حساسیت آن به تغییرات قیمت کمتر خواهد بود. این یعنی سرعت واکنش میانگین متحرک ساده 200 روزه به آخرین تغییرات قیمت، کمتر از میانگین متحرک 50 روزه خواهد بود. معاملهگران معممولا نکته در مورد باند بولینگر برای سنجش روند بازار، از رابطه قیمت یک دارایی با میانگینهای متحرک بخصوص استفاده میکنند. برای مثال، بیشتر آنها بازار دارایی یا کالایی که مدتهاست بالاتر از خط میانگین متحرک 200 روزه قرار گرفته است را کاملا صعودی (گاوی) میدانند.
همچنین، نقاط تلاقی خطوط میانگین متحرک هم میتوانند به شما برای ورود و خروج از معامله کمک کنند. برای مثال اگر خط میانگین متحرک 100 روزه خط میانگین متحرک 200 روزه را قطع کرده و به زیر آن برود، میتوانید آن را نشانه مناسبی برای فروش در نظر بگیرید. اما دقیقا چرا؟ این وضعیت یعنی قطع خط میانگین متحرک200 روزه توسط میانگین متحرک 100 روزه و حرکت به زیر آن، نشان میدهد که میانگین قیمت در 100 روز اخیر از میانگین قیمت در 200 روز اخیر کمتر شده است. دلیل فروش در نکته در مورد باند بولینگر این نقطه هم عدم پیروی حرکات کوتاهمدت قیمت از روند کلی صعودی بازار و احتمال تغییر جهت قیمتها است.
همگرایی-واگرایی میانگین متحرک (MACD)
شاخص MACD برای تعیین نرخ تغییر قیمت یک دارایی با استفاده از رابطه بین دو میانگین متحرک آن بکار میرود. این اندیکاتور از دو خط تشکیل شده که خطوط MACD و سیگنال نامیده میشوند. خط MACD با تفریق مقادیر میانگین متحرک نمایی 26 دوره زمانی از میانگین متحرک نمایی 12 دوره زمانی بدست میآید. سپس این خط در کنار میانگین متحرک نمایی 9 دوره زمانی خط MACD – یا خط سیگنال – ترسیم میشود. همچنین در بسیاری از پلتفرمهای ترسیم نمودار و تحلیل تکنیکال حاوی یک هیستوگرام نیز هست، که فاصله بین خط MACD و خط سیگنال را بهصورت گرافیکی به شما نشان میدهد.
معاملهگران تلاش میکنند با یافتن واگراییهای موجود بین شاخص MACD و حرکات قیمتی، میزان قدرت روند فعلی بازار را تخمین بزنند. برای مثال، اگر قیمت در حال ثبت سقفهای بالاتر (Higher High) بوده و MACD در حال ایجاد کف بالاتر (Lower High) باشد، احتمالا در آینده نزدیک شاهد برعکس شدن روند بازار خواهیم بود. اما در این شرایط شاخص MACD دقیقا چه چیزی به ما میگوید؟ این حرکت اندیکاتور MACD به نکته در مورد باند بولینگر ما نشان میدهد که قیمت علیرغم کاهش مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت در حال کاهش است، بنابراین احتمال بازیابی قیمتها یا معکوسشدن روند بالا است.
معاملهگران همچنین میتوانند بهدنبال نقاط تلاقی بین خود خطوط MACD و سیگنال باشند. برای مثال، وقتی خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن بالاتر میرود احتمالا موقعیت مناسبی برای خرید ایجاد شده است. در مقابل اگر خط MACD خط سیگنال را قطع کرده و از آن پایینتر برود، میتوانید آن را نشانهای برای فروش در نظر بگیرید.
شاخص MACD معمولا در کنار شاخص RSI بکار میرود، چرا که هر دو مومنتوم یا نرخ تغییرات قیمت را با روشهای مختلف اندازه میگیرند. در نتیجه اگر بین هر دو این شاخصها همخوانی مناسبی وجود داشته باشد دیدگاه بهتری از شرایط تکنیکال بازار در اختیار شما قرار میدهند.
شاخص RSI تصادفی
شاخص RSI تصادفی یا Stochastic RSI یک نشانگر نوسانی (Oscillator) نرخ تغییرات قیمت است که به ما نشان میدهد یک کالا یا دارایی در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش قرار دارد. همانطور که از نام این شاخص هم پیداست، این اندیکاتور از RSI مشتق شده و از دادههای آن بهجای دادههای قیمتی استفاده میکند. به بیان دیگر، شاخص RSI تصادفی با اعمال فرمول نوسانگر تصادفی روی مقادیر RSI بدست میآید. معمولا، مقادیر شاخص RSI تصادفی در محدوده بین 0 تا 1 (یا گاهی بین صفر تا 100) نمایش داده میشود.
این شاخص بهدلیل سرعت واکنش بالاتر و حساسیت بیشتر، سیگنالهای متعددی در اختیارتان قرار میدهد که تفسیر درست آنها میتواند کمی چالشبرانگیز باشد. در نتیجه بیشتر در مواقعی که نزدیک به بیشترین و کمترین مقادیر بازه خود قرار دارد، مورد استفاده قرار میگیرد. معمولا اگر مقدار شاخص RSI تصادفی بیشتر از 0.8 یا کمتر از 0.2باشد، دارایی یا کالای مورد نظر بهترتیب در وضعیت بیشخرید یا بیشفروش در نظر گرفته میشود. رسیدن این شاخص به صفر نشاندهنده این نکته است شاخص RSI در کمترین مقدار خود در بازه زمانی مورد نظر (که معمولا 14 دوره زمانی، مثل 14 ساعت، 14 روز و …) قرار دارد. در مقابل، رسیدن این شاخص به 1 نشان میدهد که شاخص RSI در سقف خود در بازه زمانی مورد نظر است.
البته این را هم درنظر داشته باشید که درست مثل شاخص RSI، نمیتوانید تنها با اتکا به وضعیت بیشخرید یا بیشفروش نشانداده شده در شاخص RSI تصادفی روی برعکس شدن روند قیمت حساب کنید. شاخص RSI تصادفی تنها نشان میدهد که مقادیر اندیکاتور RSI (که مبنی محاسبه مقادیر شاخص RSI تصادفی است) نزدیک به کف یا سقف اخیر خود قرار دارند. همچنین باید بخاطر داشته باشید که شاخص RSI تصادفی در مقایسه با شاخص RSI حساسیت بیشتری نسبت تغییرات قیمت دارد، در نتیجه احتمال نمایش سیگنالهای غلط توسط آن بیشتر است.
باندهای بولینگر (BB)
شاخص باندهای بولینگر یا Bollinger Bands در کنار نمایش وضعیت بیشخرید یا بیشفروش برای یک دارایی، میزان تلاطم یا Volatility بازار را هم به شما نشان میدهد. این شاخص از سه خط – یک میانگین متحرک ساده یا SMA بهعنوان خط میانی و دو خط بالایی و پایینی – تشکیل شده است. معاملهگران مختلف از تنظیمات مختلفی برای این شاخص استفاده میکنند، اما معمولا خطوط بالایی و پایینی دو انحراف استاندارد از خط میانی هستند. با افزایش یا کاهش تلاطم بازار، فاصله بین این دو خط بالایی و پایینی بهترتیب زیاد یا کم میشود.
بهطور کلی، هرچه قیمت به خط بالایی نزدیک باشد دارایی موردنظر بیشتر به وضعیت بیشخرید نزدیک شده است. در مقابل، هرچه قیمت به باند پایینی نزدیک شود بیشتر به وضعیت بیشفروش نزدیک شدهایم. در بیشتر موارد، قیمت در بین دو خط بالایی و پایین یا همان باند بولینگر قرار دارد. اگرچه در موارد معدودی ممکن است شاهد بالاتر یا پایینتر رفتن قیمت از محدوده باند هم باشیم. البته این وضعیت را نمیتوان بهعنوان سیگنالی مشخص برای خرید یا فروش درنظر گرفت، اما میتوان با قطعیت گفت که در چنین شرایطی بازار وضعیت بسیار حادی دارد.
یک مفهوم مهم دیگر در استفاده از شاخص باند بولینگر، فشردگی یا Squeeze است. این حالت در شرایط آرامش بازار، که تمامی خطوط باند بولینگر به یکدیگر نزدیک میشوند، دیده میشود و معمولا نشانه افزایش تلاطم بازار در آینده نزدیک است. در مقابل، اگر خطوط باند بولینگر شروع به فاصله گرفتن از یکدیگر کنند، میتوانیم منتظر کاهش تلاطم بازار در روزهای آتی باشیم.
جمعبندی
یادتان باشد که تفسیر هر کس از دادههای شاخصها میتواند متفاوت باشد. در نتیجه، بهتر است همیشه قبل از تصمیمگیری یک گام به عقب بازگشته و بررسی کنید که آیا تمایلات شخصی شما بر نتیجهای که از تحلیل تکنیکال خود گرفتهاید تاثیرگذار بودهاند یا خیر؟ چرا که آنچه یک معاملهگر سیگنال خرید میداند، میتواند از نظر دیگری سیگنالی برای فروش درنظر گرفته شود. همچنین این نکته را هم بخاطر داشته باشید که شاخصهای تکنیکال، درست مثل سایر روشهای تحلیل بازار، وقتی کارایی دارند که در کنار سایر ابزارهای تحلیلی مثل تحلیل بنیادی بکار گرفته شوند.
دیدگاه شما